سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۰ - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)

جلسه 50 سفر به دور امریکا

به نام خدای بخشنده مهربان

استاد همینجا قلبم میگه دروغه مگه میشه ادم انقد رها باشه بره اونور دنیا پدر مادرش اینور بره وانقد لدت ببره

ولییی خوبه بگم این ایمان به اینکه خدا همیشه هدایتمون میکنه به بهترین افراد بهترین مکان

وااای حالا یه درس دیگه مهربونیای کوچیک ولی قابل تحسین

جدیدا خیلی هدیه های عاشقونه وبه ظاهر کوچیک برام اتفاق میوفته ومن هم در حال زوق وسپاسگزاریمو عملی کنم

همینجا از ربم ممنون از این عشق های انقد مهربونی احترام هاش

من خیلی مغرورم خیلی لطف عشق بهم میخوره ومن باید سپاسگزارتر باشم براشون ولی یه ترمز هست که جلو شو میگیره

توی یه کامنت استاد میگفت اخه برای یه استیکر قلب برا محصولت که نبایت زوق کرد

اهاان حالا فهمیدم منظورش این بوده به جای اینکه احساس بی لیاقتی داشته باشی واحترام وچیزی نیس که براش تشکر کنی وقتی تو لیاقت میبری بالاتر توانایی هاتم میره بالاتر وعشق احترامتم میره بالاتره

تو الان بی نهایت لایقی بدون تحسین بقیه ولی کسانی که تشکر میکنن واز این عشقو مهربونی تشکر میکنن این حس خوب بیشتر تو زهنشون میمونه

چقد ترمز دارم از تشکر

اگه تشکر کنم بگه دوباره میخاد بهش لطف کنیم میخاد هی میگه یام میگه نگاهش به دسته ماس هی تشکر میکنه بهش بدیم اونام که همون یه بار اونم زوری دادن ودیگه کمبود پول مگه علف پای خرسه

که اشتب

درستش این خدا همیشه همیشه با دستای مهربونش برامون لطف داشته دیشب شبی رویایی بود شامو عشقم چیپس پنیر وسایل اورد راحت درس کردیم مامان برام کیک گرفته بود و داداشم بهم پول هدیه داد وخیلی شب جادویی بود وخوبه بگم دیشب یه شب جادویی و بی مناسبتی بود وکاملا سوپرایز شدم شکررر

وتوی این هفته پدرجون یه هدیه کوچیک دادن ومن تشکر کردن الان بازم هدیه ومن خیلی سختم تشکر کنم ودارم طفره وبه جاش کارهای دیگه برای تشکر این همه عشق مهربونی از این قلب بزرگی که داره انقد عاشق اطرافیان دوستاشه حد نداره واقعا قلبه صاف وبزرگی داره چقد ترسو حرف مردم میشکنه وباهاش عشق میده همین

مادرشوهرم خیلی ادم مثبتی باور اجابت خدا خیلی قویه وباور به امکان پزیری یه روز گفت من شیر بز میخام بعد بزهای ما شیرشون گزاشته بودن برای بچه هاشو وتوی روستا بود ولی خلاصه ما نداشتیم وگفتیم این موقعه سال که دیگه شیر نیس کمه اگه هم باشه خودشون میخان ولی انقد کارش درسته شیر تازه ماله خودش گرفت وخیلی راحت خدا براش جور کرد بهش داد تازه به مامان اینا منم که میخاستن دادن با اینکه خودمون بز داشتیم ولی اجازه برداشته نبود

تحسینم روی مادرشوهرمو هر که صدنفرم بهش بگن نیس نمیشه باز از خواسته اش هدفش دست نمیکشه