https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-04 09:30:202024-08-24 17:56:05سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۱
372نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
داره اشکهام میاد استاد نمیدونم چم شده بخدا . نمیدونم اشک شادیه یا شوقه یا اشک وصال با خداست نمیدونم بخدا چیه فقط میدونم قشنگه و دوست دارم همیشه در این حال بمونم و تموم نشه
استاد الان خدا باهم حرف زد
بخدا باهام حرف زد
میدونین ازوقتی که شما اون امکانات (به من نشانه ای نشانه ای بده رو در اول سایت گذاشتین)
منم این ایده به دلم افتاد که هر وقت احساس خوبی نداشتم فورا بیام توی پوشه فیلمهای سفر به امریکا (همه رو تا الان دانلود و دیدم چندین بار)
و به دلم افتاد که هر دفعه فقط بیام توی اون پوشه ولی خودم اگاهانه انتخاب نکنم
و بزارم تا خدا هدایتم کنه و فقط میگم خدایا هدایتم کن کدوم رو ببینم
و دستم رو هم رها میکنم و اجازه میدم هر جایی بهش گفته شد بره
و این دفعه رفت روی قسمت ۲۸ سفر که در این فیلم بیشترین زیبایی های ابشار نیاگارا رو نشون میداد و محشر بود
(مرسسییییی مریم جان بابت ضبط و زحمت این شاهکار)
و وقتی میدیدم وسط های دیدنش یک دفعه یک صدایی از قلبم شایدم درونم نمیدونم چی بود بخدا ولی یکی غیر از جسم فیزیکیم و صداهای دیگه بود و شروع کرد باهام حرف زدن و بهم گفت:
تو ثروتمند میشی
تو خیلی ثروتمند میشی
هی پشت سر هم میگفت صداش خیلیی مهربون بود صداش خیلیی رسا بود صداش خیلی ارامش بخش بود
بخدا من اصلا به هیچی فکر نمیکرم و فقط داشتم از مناظر زیبای نیاگارا لذت میبردم
فقط همین
نمیئونم چی شد استاد که یک دفعه خدا با این ندای درونم باهام صحبت کرد
و دقیقا هزارن نفر بهم گفتن این صدای خداست
و ناخوداگاه اشکهام شروع کرد و الانم سرازیره و حس عالی دارم استاد
استاد به نظرتون چی شده؟
چی شد؟
چرا خدا یک دفعه بدون هیچ مقذمه ای اومد و در حین لذت بردنم بهم اینها رو گفت؟
استاد تو رو خدا جواب بدین که چی شده ؟
ناگفته نمونه که من قدم اول هستم و خیلی برام مهم بوده که هم قدم بشم با بقیه و یک هفته است که خیلییی زیاد فایلهای قدم یک و رایگانها رو میبینم و در کل دارم با این خونه قشنگم زندگی میکنم ولی در کل دارم به قانون رهایی و لذت بردن هم میرسم و عمل میکنم یک کم.
مرسییییی استاد که جوابم رو میدین
مرسییی
مرسییی بابت این لحظاتی که باعثش شدین که خدا باهام حرف بزنه
نمیدونم خدا بود یا نه
اگه خدا سیستمه و انرژیه فقط , پس چطور باهام حرف زد؟
خیلی حالم عالیه، خیلی وقته که با چیزی به اسم خداوند صحبت نکردم.
خیلی احساس خوبی دارم خیلی احساس عمیق بودن می کنم.
چون خودم هستم اون شخصی که در قالب شخصیت ابراهیم و هر شخصیت دیگری داشت خودش رو تجربه میکرد، همون شخص هستم فقط با کدها و باورها و تجربه های متفاوت.
من متعلق به اینجا نیستم، اینجا فقط یه بازیه همین، من مال درون بی نهایت خودم هستم جای من اونجاس ،اونجایی که هیچ کسی جز خودم نیست، اونجایی که فقط سکوت و خنکی مطلقه، فقط سکوت بدون وجود هیچ دلیلی هدفی فقط سکوت هست.
احساس بودن دارم احساس اینکه فقط من بودم و فقط منم که هستم.
احساس اینکه همش من بودم و همش منم.
احساس اینکه فقط همین الان هستم
یه احساس سکوت عمیق ، یه احساسی که نمیدونم چه اسمی براش بذارم فقط میتونم بگم سپاسگذارم و فقط سکوت میکنم.
خیلی وقته که عاشق چیزی به اسم خداوند نیستم، فقط دارم بودن رو تجربه میکنم عاشق خودم و عمق بینهایت خودم شدم. عاشق خودمی که فقط هست، بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ هدفی و فقط هست و هست و هست همین.
فقط میشینم و کاری که احساس آرامش بهم میده رو انجام میدم ، همین بدون هیچ دلیلی و بدون دنبال کردن هدفی،
وقتی که این احساس میاد دیگه همه چیز توی ذهن من تعطیل میشه، هر فکری و هر حالی ، چه حال خوب چه حال بد، فقط سکوته که هستش.
یه حسی بهم گفت که بیام این حال رو با شما هم به اشتراک بذارم.
این بزرگترین تغییر من بود…
عاشقتونم
در پناه ربوبیتِ آرامش بخش و مطبوع و خنک و ساکت ربّ باشید.
و مطمعن باشید و با اطمینان و اعتماد خاطر ب این مساله واقف باشید که بدون تردید بنا ب درخاست شما از خداوند ؛ بزودی در موقعیتی عالی قرار میگیرید ینی همون موقعیت و شرایطی که دوست دارید بیشتر روی باورهاتون کار کنید و بتونید بیشتر لذت ببرید و تمام مراحل رو طی کرده و تکامل روحی پیدا بشه و بتونید عملن روی رفتاراتون پیاده سازیش کنید
منم دقیقن بنا به خاسته ی خودم خداوند منو در بهترین شرایط قرار داد و تا تونستم روی این مسائل ارزشمند کار کردم و ب لطف الله حالم خیلی روز به روز بهتر شد و دیگه کم کم جدی تر روی مسایل مهم تر پیاده سازیشون میکنم!
میخاستم بگم یقین داشته باشید که موقعیتش پیش میاد و شما به راحتی میتونید روی افکارتون متمرکز بشید.مبارکتون باشع
دیروز رفتم کُت مورد علاقه ام رو بخرم خلاصه خریدمش و آوردمش خونه دیدم روی اتیکتش نوشته آب بهش نفوذ نمیکنه گفتم عه مثل لباس استادمه بعدش اومدم زدم روی دکمه ی «به من نشانه ای بده تا راه را برایم واضح تر کند» قسمت ۵۱ سفر به دور آمریکا برام اومد نوشته ها و کامنت ها رو خوندم ولی نتونستم ویدیو رو ببینم تا آخر صبح امروز گفنم نه نمیشه که بشه قانون باید اون قسمتی که استاد شلوارشونو امتحان میکنن نباشه اومدم و یه بار دیگه کامل دیدم و بله همون قسمت قسمتی که اگه من قرار بود پیداش کنم کلی وقتم رو میگرفت و اخرم پیدا نمی شد اینم از معجزه ی امروز خدایا شکرت و سپاسگزارم
سلاااااااام استادددددددد این فایل عششششق بوووود عششششق خیلی زیااااااد لذت بردمممم این فایل قبلا دیده بودم ولی اصلا اینبار خیلییی حال کردم مخصوصا وقتی دیدم خداوند و هدایتاش چطوری ما روووو به مسیررر راه حلهای آسون و باکیفیتتت میبرهههه
وقتی قرآن باز کردم سوره کهف امد آن پسران جوان که به غار پناه بردند و از خدا هدایت خواستند و قرآن اینطوری میگه که ما قلبشان را استوار کردیم و هدایتشون کردیم و اونها گفتند آسمان و زمین از توستتت و ما به جز تو معبودیی رو نمیپرسیدیمممممم
به 51امین قسمت خوش آمدید: این بارم درن درن مارکو میزبان چشمان و قلب و گوش شماست …
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوتا خبر خوب، پدر
اول اینکه امروز متوجه شدم که چند روز پیش جایی که هستم روی کره ی زمین، نقطه ای از استان خوزستان که الان هستم دقیقا، شده بود گرم ترین نقطه ی کره زمین!!
خُب فقط بگم که چیزی از لذت های من از زندگی کم که نشده هیچ! بلکه بیشتـــر هم شده با ثروتمندتـــر شدنِ من خداروشکر.
و اینکه الان بیشتر از همیشه قدرِ بارون و هوای ابری و دشت های سرسبز و کوهستانی و جنگلی را میدونم خیلی خیلی بیشتر از کسایی که توی همین جاها زندگی کردند و میکنند.
در واقع این تضاد باعث شده که من وقتی بارونی میبینم و یا حتی عکسش را میبینم و یا صداشو میشنوم اصلا یک جورایی پرواز کنم واقعا و خداروخیلی بیشتر به خاطرش سپاس گزاری کنم.
واقعا به خاطر این تضاد زندگیم سپاس گزارم.
یک چیز جالب بگم، در این حد که وقتی 21 سالم بود برای اولین بار برف|Snow را از نزدیک لمـــس کردم که اونم سفری تمام خاطره انگیز بود با یکی از دوستان عزیزم که ماا رفتیم به چهارمحال بختیاری دقیقا 2فروردین 96! خداروشکر
خیلی خوشحالم و سپاس گزارم از خداوند یکتا از خدا جون که من را با قوانین ثابت الهی خودش آشنا کرد، قدرتِ درکشون را بهم داد، چشمای من را بینا کرد، گوش های من را شنوا کرد، قلب من را با عشق خودش پر کرد و همه چیز شد و میشه بیشتر از همیشه به امید خودش برای منِ ارزشمند …
خداروشکر میکنم که من را با دستی از دستان بینظیرش آشنا کرد که خیلی خیلی خیلی سااده بره سرِ اصلِ اصلِ اصلِ مطلب، که همون اول بگه و میگه که شما عزیزم، خالق 100% زندگی خودت هستی و میتونی با افکارت با باورهای غالبت با کانون توجه ات هر چیـــزی که میخوای را به هر میزانی که میخوای را وارد زندگیت کنی.
و من چقدر سپاس گزار شما هستم پدر جان تمام وجود تحسین برانگیز.
چقدر خوشحالم و سپاس گزارم از خدا، خودم که من عامل بیرونی مثل گرما و زمین و آدم ها و .. را عامل شادی درونــــم ذره ای هم نمیبینم. البته این درک واقعا تکاملِ خودش را طی کرد تا به امروز که به اینجا برسه خداروشکر.
امروز یعنی همین 30 دقیقه پیش وقتی از خواب بلند شدم داشتم به روند رشد و پیشرفت یک آدم فکر میکردم به تکاملش، به اینکه چطوری یک انسان خلق میشه .. و بازم با افتخار رسیدم، مثل همیشه از تفکر در طبیعت، به خالق بینظیر و شگفت انگیز و قدرتمند و روزی رسان و هدایت کننده و کریم و ارحم الراحمین و مهربون و با تمام ویژگی های مثبت دیگه اش که خودِ این ویژگی های مثبت اگر بخوای تک تک بنویسی دقیقااا نشون از فراوانی اسماء الحسنی میشه. خداروشکر خداروشکر خداروشکر
یک چیز بگم، وقتی دارم قرآن را میخوانم که برنامه ثابت این روزهای پربرکت من مخصوصا شده اینه که، بارهااا خداوند میگه که این همه چیز را خلق کردم بیهوده و عبث نیست با هدفِ بلکه و حکمت داره، و گفته که در ادامه، اینا در واقع این آیاتی (نشانه ها)برای کسایی هستند که تفکر میکنند.
یاد داستانِ ایمان آوردن ابراهیم خلیل الله افتادم …
ستاره و خورشید و ماه و … تا اینکه برسه به خودِ خدا. خدایی که نه افول میکنه نه از بین میره.
خداروشکر میکنم به خاطر این درک و سپاس گزارتر و خوشحال تر از همیشه هستم برای درکِ این لحظه.
خداروشکر میکنم برای نوشتن .. وسیله ای که باعث شده به خدای خودم نزدیک تر بشم در واقع بیشتر کانون توجه ام روی خواسته هام باشه. و حس خوبم را درکم را خبرهای خوبم را بخوام هم بنویسم که ردپایی بشه واسه خودم و هم اینکه دوستان و هم پاره های عزیز و ارزشمند و دوست داشتنی ام که در مدار این اگاهی ها هستند استفاده کنند به امید خدا.
خبر دوم هم اینه که؛ یکم دوست دارم در موردش صحبت کنم و درکم را بنویسم برای اولین باره که این اتفاق افتاده و نشانه ای واضح هم از همین الان میذارم واسه اینکه تصمیم درست را گرفتم.
دو روز پیش دوست عزیزِ بسیار شاد و رهای من که ایشونم کافه داره و سال هاست داره کافه داری میکنه توی همین شهر عزیز تمام تحسین برانگیز، بهم زنگ زد این در حالی بود که از دو روز قبل از این تماس من 3 تا نشانه دیدم!، بهم زنگ زد و گفت محمد جان کارت دارم بیا کافه ..
رفتم اونجا و اتفاقی که افتاد اینه که استاد جان بهم پیشنهاد کاری خیلی خوبی بهم داد که دقیقا تا مهر ماه من را پُر میکرد.
حالا توی همون تایمی که این پیشنهاد را که در مورد کافه است بهم داد داشتم فکر میکردم ..
خُب، استاد من بیش از دو ماهه که دیگه کافه نمیرم و ورودی خاصی ندارم و تمامِ تمرکزم را گذاشتم روی چی؟
روی همون ایده و رویایی که همیشه همیشه همیشه ی خدا داشتم ولی تا قبل از این دو ماه پیش جدی نگرفته بودمش البته در زمان و مکان مناسبم همیشه خداروشکر .. این روزها مخصوصا هر چقدررر دارم جلوتر میرم دارم خواسته و سبک شخصی زندگی من با تمرکزی که دارممم که هرگز تا ماه ها و روزهای قبلم نداشتم دارم جلو میبرم و خداوند داره برای من مسیر را مشخص تر و واضح تر میکنه با ستاره قطبی.
آرزوی من اینه بارها گفتم ..
سفر کنم و تولید محتوای تصویری و نوشتاری کنم ..
اما این فقط کلیه من الان میتونم ریز به ریز این عشق را بنویسم و حتی الگوهایی که دارم که تمام وجود تحسینشون میکنم.
خلاصه اینکه وقتی این پیشنهااد را داد اولا خیلی خوشحال شدم چرا که به خودم گفتم ببین، خدا بیشتر از من میخواد که به ثروت و پول هم برسم و اینکه این یک نشانه است که خدا بهم بگه بیا و بازم بیشتر تمرکز کن روی چیزی که میخوای.
تا از همین مسیر همون طوری که داری باور میکنی و روی این باور کار میکنی که،
من از مسیر عشق و علاقه ام ثروتمند میشم
ایده ها بهت داده بشه که پول هم خلق کنی و ..
خلاصه اینکه گفتم که، وقتی خودم را تجسم کردم که مثلا الان دارم توی کافه بازم تجربه هایی را میکنم که قبلا هم داشتم .. و در سویِ دیگه اش مثلا الان اردبیل هستم و دارم اونجا تولید محتوا میکنم .. این تجسم دوم این تجربه خیلی خیلی بیشتر بهم حس و حال خوب تری داد و میده.
به خاطر همین گفتم نه و من میخوام که از مسیر عشق و علاقه ی خودم ثروتمند بشم و میخوام که توی همین راستا عمل کنم …
از این تصمیم خوشحالم ولی برای به یقین رسیدن استاد نشانه گذاشتم .. اونم لایک سبز خدای درون شماست که بهم میگه که تصمیمم واقعا درسته یا نه .. من هیچ وقت تا حالا اینجوری نشده برای من و این اولین باره که نگاه متفاوتم منجر به عملکرد متفاوتم شده و این نگاه جدیدم از درک جدیدم از ثروتمندتر شدنم واقعا واقعا واقعا یک حسِ قدرتِ خالق بودنم را بهم میده که دارم میگم میتونم میتونم در ادامه میتونم اون چیزی که میخوام را خلق کنم توی همین راستا .. حس خوبی دارم خداروشکر.
Thank you
+
اما این فایل بینظیر ..
وای خدای من از همون اول نشانه ها شده برای من خدایا شکرت ..
سفر و آر وی و مایکروسافت و پریمیر و اسمارت فون و پاور بانک و رابطه ی عاطفی الهی و شلوارک طبیعت گردی .. خداروشکر
چقدر خوبه که انقدر دارایی انقدر پول داری انقدر به خالق بودن خودت باور داری، انقدر به فراوانی باور داری انقدر احساس لیاقت بهترین ها را در خودت ایجاد کردی که به همین راحتی و سادگی و لذت بخش هاا، میای با یک گوشی بینظیر به طور لذت بخش و خیلی راحت هر آنچه که میخوای را نگاه میکنی و انتخاب میکنی و سفارش میدی و خُب آمازون جان هم میاره
{چند ساعت بعد}
چند ساعتی از این اخرین خطی که نوشتم میگذره …
و چند ساعتی هم از وقتی که کامنت های لایک شده قسمت 50 را میخوانم گذشته، راستش استاد جان حرفم را پس میگیرم .. الان بیشتر از همیشه ایمان آوردم اصلا خودِ خدا توی همین خواندن کامنت ها بهم گفت بارها گفت بخدا گفت گفت گفت که جسارت میخواد که دنبال علاقه ات بری و خداوند به کسی که دنبال علاقه اش میره و جسارت به خرج میده جسارتی که معنای نداشتن کمترین ترس در وجودت هست جسارتی که منجر به نداشتن ترس از آینده و یا غم خوردنی از گذشته است، جسارتی که وقتی میری دنبال علاقه ات و جدی میگیریش و روی خودت فقــــط کار میکنی خداوند هم بهت پاداش های عالی را بهت میده آره خودم به یقین رسیدم رسیدم که مسیرم درسته، انتخابم درسته .. باید فقط ادامه داد فقط ادامه داد ..
توحیــــد ایمان به غیب در هر لحظه در هر لحظه … خدایا شکرت
در آخر قبل از اینکه با شما خداحافظی کنم میخوام این نظر برگزیده از نگاه خودم توی 28کامنتی که توی قسمت قبل بود را از Mojtaba جان نقل کنم که اتفاقا اهرم رنج و لذت خیلی خوبی در مورد فقر و ثروتِ .. همه چی دوستان مرورِ پس با هم یک مرور تاثیر گذار دیگه داشته باشیم. به خدا میسپارم شما را الهی که همیشه حال دلتون عالی باشه و همیشه لبتون خندونِ خندون همیشه پرامید و انگیزه و با هدف باشید و همیشه ی خدا متصلِ متصل باشید که همین اتصال رمز خوشبختی هست به امید خدا..
” سلام به استاد ،خانم شایسته و دوستان … نشانه امروز من در مورد آیا من خوش شانس هستم بود … بسیار عالی بود و این هم متن زیبای فایل ((آن روزها که هنوز داستان باورها را نفهمیده بودم و نمیدانستم که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورهای خودمان است، هزینههای زیادی داشتم.
مجبور بودم به خاطر بیماریهای مختلفی که هر بار به نوعی مرا درگیرشان بودند، هزینه کنم تا برای مدتی از من دورتر بماند.
مجبور بودم گیربکس پیکان دنده آرژانتینیام را تعمیر کنم تا دوباره بتوانم با آن مسافر کشی کنم.
مجبور بودم به خاطر بلاهای جور واجور هزینه کنم:
از خرابی لوله فاضلاب خانه، شکستن وسایل و… که بخاطر باورهای محدود کننده و افکار بیمارگونه، جذب زندگیام میشد.
سپس نگاهی به اطرافیانم انداختم و دیدم آنها هم هزینه میکنند:
آنها هم بخاطر بیماری، درد سر، ورشکستگی های شغلی، کلاهبرداری هایی که طمعشان آنها را قربانی کرده، وام های بانکیای که برای پرداخت قسط یک وام دیگر گرفتهاند، قسط پولهای نزولی که برای رفع موقتی مشکلاتشان گرفته اند، اجاره خانه، چشم و هم چشمی با دیگران و … در حال هزینه کردن هستند.
بعد نگاهی به زندگی ثروتمندان انداختم. متوجه شدم آنها نیز مانند من در حال پول خرج کردن هستند:
آنها پولشان را برای لذت بیشتر هزینه میکردند و من برای رنجِ کمتر.
آنها پولشان را برای خرید ملک هزینه میکردند و من به زور پولی برای پرداخت اجاره خانهام جور میکردم، آنهم بعد از اینکه روزهای طولانی به خاطر عقب افتادن اجاره، مجبور بودم طوری وارد خانه شوم که با صاحب خانه روبرو نشوم.
آنها پولشان را برای توسعه کسب و کار هزینه میکردند و من برای ضرر و زیان ناشی از رفتن از این شغل به آن شغل
آنها درآمدشان را برای مسافرت به جاهای زیبای دنیا مثل سفرهای آمریکا، اروپا، جزایر قناری، هاوایی، ماچوپیچو و … هزینه میکردند و من پولم را برای تعمیر گیربکس تاکسی پیکان دنده آرژانتینیام که هر روز به نوعی وسط خیابان خاموش میشد.
آنها برای خرید قایقهای تفریحی مجلل هزینه میکردند و من برای تعمیر ماشین لباسشویی یا بلاهای متعددی که بخاطر بودن در فرکانس و مدار نامناسب مرتب به آن برخورد میکردم.
آنها برای خرید هدیههای گرانبها برای مادر و همسر و فرزند و خانوادهشان هزینه میکردند و من آرزو داشتم که بتوانم یک گرم طلا به مادرم هدیه دهم یا همسرم را با هدیهای خوشحال کنم.
آنها برای خوردن بهترین غذا در بهترین رستورانها هزینه میکردند و من برای بیماریای که ناشی از خوردن یک غذای نامناسب و ارزان بود.
آنها زمانشان را برای بازی گلف، تنیس و … هزینه میکردند و من برای انتظار در صف اتوبوس، تاکسی، مترو، دکترهای جور واجور، بستری در بیمارستان و …
زمان آنها برای ایدهپردازی برای گسترش کسب و کارشان هزینه میشد و زمان من برای گله و شکایت از اوضاع مملکت
آنها قهرمانِ زندگی فرزندان و فامیلشان بودند و من شرمندهی خانوادهام.
و به این اصل رسیدم که در هر صورت همه ی ما در حال هزینه کردن هستیم. اما مسئله این بود که من نمیخواستم برای اصل و اساسی هزینه کنم که منشأ اینهمه هزینهها, در حقیقت من نمیدانستم که منشأ مشکلاتی که همیشه در حال هزینه کردن برای آنها هستم، باورهایم است. به همین دلیل برای همه چیز هزینه میکردم الا باورهایم.
تلاشهای من فقط صورت مسئله را پاک میکرد اما منبع مشکلات که باورهایم بود، مثل یک آتشفشان غیر فعال به کارش ادامه میداد و هر بار مشکلی بر مشکلات قبلیام میافزود تا برایش هزینه کنم.
برای همین با اینکه در طی سالها پول زیادی میساختم اما نه لذتی از آن پول میبردم و نه پساندازی داشتم. بلکه تمام درآمد من صرف هزینههایی میشد که نتیجه باورهای محدود کنندهام بود.
این مقایســــــه (مارکو: عادتی که این روزها دارم بیشتر درکش میکنم که این عادت را هم به خوبی آدم های ثروتمند دارن اینکه مدام از خودشون سوال میپرسند, آیا بهتر از این؟ ایاها و سوال هایی که میتونه تو را به اصل برسونه به زندگی در تمام ابعادِ بهتر | چه بگویم جز اینکه خدا روشکر کنم) به من کمک کرد تا درباره هزینه کردن، تصمیمی جدی بگیرم و داستان دیگری برای هزینههای زندگیام بسازم.
تصمیم گرفتم زمانم را برای لذت بردن از سلامتی، ثروت، تفریحات و سفرهای مختلف به جای جای دنیا هزینه نمایم.
تصمیم گرفتم به حدی از استقلال مالی برسم که برای خرید چیزی، مهمترین اولویتم، کیفیت و نیازم باشد نه قیمت آن.
به همین دلیل تصمیم گرفتم مهمترین سرمایه گذاری زندگیام را با هزینه کردن برای ساختن باورهایم و تغییر برنامه ریزی ذهنم شروع کنم.
چون داستان باورها را فهمیده بودم و نمیخواستم بیش از این، هزینه خرابکاریهای آن باورهای محدودکننده را متقبل شوم.
یادم میآید حاضر بودم لقمه نان خشکی بخورم اما با آن کتابی بخرم. آن روزهایی که دوستانم زمانشان را برای حاشیههای بی منفعت صرف میکردند، من به شدت در حال هزینه کردن روی باورهایم و ساختن باورهای قدرتمند کننده جدید بودم، برخی از آن آموزهها برایم جواب داد و من را به مسیر صحیح برد و برخی از آنها هم نادرست بود اما به من کمک کرد تا قوانینی ثابت را درک کنم و راه صحیح را بیابم. ( خدایا شکرت این خودش نشون میده که واقعا خداوند تو را هدایت میکند )
و زندگی کنونی من حاصل همان سرمایهگذاریاست که برای باورهایم انجام دادم. زندگی کنونی من در تمام جنبهها عالی است نه برای اینکه من شانس آوردهام، برای اینکه هزینه این زندگی را پرداخت کردم.
برای همین به شما توصیه میکنم نگران هزینه کردن برای ساختن باورهایت نباش. زیرا این سودآورترین سرمایه گذاری زندگیات است.
و اگر الان این هزینه را نکنید، مجبوری هزینههای گزافی برای اتفاقاتی در زندگیتان بپردازی که حاصل همین باورهای محدود کننده است. از ورشکستگی و کلاهبرداری گرفته تا بیماری و…. ”
پایان نظر مجتبی جان ( اموجیِ لبخند با قلبــی باز)
دوستون دارم با اعماق وجودم از تهِ قلبم هر چی که دارم و ندارم .. با همینی که هستم الهی الهی الهی که خداوند یکتااا تنها کسی که میتونه ما را کمک کنه و دست مارو بگیره مارو ثابت قدم کنه در این مسیر زیبای توحیدی در این مسیر زیبای بی نهایت تا درک بیشتر و عالی تر خودش، الهی که خداوند ره گشای مسیرمون باشه الهی که همیشه سپاس گزارش باشیم الهی که همیشه ایمانمون را هر روز یکم بیشتر به خودش کنیم الهی که خداوند علم ما را بیشتر کنه درکمون را نسبت به خودش بیشتر کنه، گوش های مارو شنواتر چشم های مارو بیناتر و قلب مارو عاشق تررر و پر تر از عشق پایدار و کافی خودش بکنه.
دوستون دارم با عشــــق …
پادشاه مارکوی ارزشمند و لایق بهترینهایی که هر چی داره از خدای خودش داره و تااااا ابد محتاج و نیازمند همیشگی خدایش هست همان طوری که بود و همین طوری که خواهد بود بیشتر از همیشه.
من این لینک ها رو بعضی وقتها نیت میکنم که پیامی بهم دارند و دنبال میکنم ،امروز هم برای اینکه نگاه به زیباییها رو اجرا کرده باشم لینک رو زدم و اتفاقا دیدم چه هماهنگی که سما در امریکا و من ایران دو تامون به یک موضوع با یک ایده رسیدیم ،شگفتا که من هم دیروز همین مدل آهنربا ها رو گرفتم برای پرو های فروشگاهم تا درب پروها باز نمونه و ضمنا همکاران به راحتی لباسها رو تن مشتریامون کنترل و راست و ریست کنند فقط من تونستم سایز کوچکتر آهنربا ها رو پیدا کنم و جفت جفت برای هر در پرو نصب کردم و این نشانه نزدیک بودن من به جاپاهای استاد عزیزم بود متشکرم
سلام به خانواده صمیمی و همراه وسلام به شما خانم شایسته مهربون ممنون از شما برای اینکه مارا همسفر خود کردید چقدر اواین سفر به همه ما خوش میگذره کاملا از نظرهای دوستان معلومه که لذت میبرند داشتم این فایل رو میدیدم استاد مشغول باز کردن بسته هاط رسیده رود بیرون اروی جای کفشی اویزان اروی را دیدم انگار باهم رفته بودیم خریده بودیم چقدر خوب و قابل استفاده بودند یا لباسها یی که تن استاد میبینیم هر چیزی که تو سفر خریده شده تو قسمتهای دیگه میبینم برام اشناست انگار زمان خرید منم بودم نظر دادم و چه حس صمیمی بودن به همه ما دست میده این حس وحال را من با دیدن پیدا میکنم دقیقا مثل زمانی هست که خودم کلی خرید کردم دارم دونه دونه باز میکنم و شادو خوشحالم این ررای من کم اتفاق میافتد چون خیلز کم خرید میکنم براز همین عاشق خرید کردن شما هستم چون همون حسو حال را دارم انگار برای خونمون چیزی خریدیم ممنونم از اینکه لحاظات خوب زندگیتون را با ما قسمت میکنید
میخام یک راست برم سراغ چیزای خوبی که تو فایل دیدم از پاور بانک خفن که استاد سفارش دادن چ خوب که همچنین پاوربانکی با این ظرفیت و خدمات هست و اینکه راحت استاد میتونن آنچه دلشون میخواد سفارش بدن چون نعمت پول فراوان در دسترشون هست سفارشات آنلاین رسید باز هم کلی سفارش که نشان فراوانی در زندگی استاد است و فراوانی در جهان تخمه کدو هم باحال بود بخصوص که مریم جان زبل سریع بو داد به قول ما و استاد با چه لذتی میخوره چقدر عالی که استاد هر چی اراده کنه سفارش میده راحت بدستش میرسه سیر و سفر با آروی عجب حالی داره چه خوبه که استاد هر چی دلش میخواد را تجربه میکنه ثروت فراوانی رابطه عاشقانه داشتن فرزند آرامش ارتباط با خدا همه چی همه چی خدایا شکرت میشه با تو به همه چی رسید میشه همه چی داشت به شرط ایمان به شرط باور به شرط پاکی دل به شرط عدم معامله با ابلیس، این زندگیه استاده رویا نیست توهم نیست واقعیته اما نتیجه کار کردن رو خودشه نتیجه کنترل ذهن های مستمر نتیجه اعتماد به خدا اینا پاداش ایمانه پاداش صبره پاداش صالحانه خدایا شکرت خدایا مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای خدایا مرا محتاج غیر خودت نکن خدایا مرا به حال خودم تنها نزار خدایا منم مثل استاد عزت بده قدرت بده برکت بده خدایا میخام یه روزی بیاد که منم با عشق از نتایج درخشانم تو سایت استاد بنویسم یه روزی بیاد که منم شاگرد سربلند استاد و بنده سربلند تو باشم و نتایج شگفت انگیزم باعث قوی شدن دلم و انگیزه دادن به افراد دیگه بشه خدایا شکرت
سلام استادددددددددددددددددددد سلام استاددددد
داره اشکهام میاد استاد نمیدونم چم شده بخدا . نمیدونم اشک شادیه یا شوقه یا اشک وصال با خداست نمیدونم بخدا چیه فقط میدونم قشنگه و دوست دارم همیشه در این حال بمونم و تموم نشه
استاد الان خدا باهم حرف زد
بخدا باهام حرف زد
میدونین ازوقتی که شما اون امکانات (به من نشانه ای نشانه ای بده رو در اول سایت گذاشتین)
منم این ایده به دلم افتاد که هر وقت احساس خوبی نداشتم فورا بیام توی پوشه فیلمهای سفر به امریکا (همه رو تا الان دانلود و دیدم چندین بار)
و به دلم افتاد که هر دفعه فقط بیام توی اون پوشه ولی خودم اگاهانه انتخاب نکنم
و بزارم تا خدا هدایتم کنه و فقط میگم خدایا هدایتم کن کدوم رو ببینم
و دستم رو هم رها میکنم و اجازه میدم هر جایی بهش گفته شد بره
و این دفعه رفت روی قسمت ۲۸ سفر که در این فیلم بیشترین زیبایی های ابشار نیاگارا رو نشون میداد و محشر بود
(مرسسییییی مریم جان بابت ضبط و زحمت این شاهکار)
و وقتی میدیدم وسط های دیدنش یک دفعه یک صدایی از قلبم شایدم درونم نمیدونم چی بود بخدا ولی یکی غیر از جسم فیزیکیم و صداهای دیگه بود و شروع کرد باهام حرف زدن و بهم گفت:
تو ثروتمند میشی
تو خیلی ثروتمند میشی
هی پشت سر هم میگفت صداش خیلیی مهربون بود صداش خیلیی رسا بود صداش خیلی ارامش بخش بود
بخدا من اصلا به هیچی فکر نمیکرم و فقط داشتم از مناظر زیبای نیاگارا لذت میبردم
فقط همین
نمیئونم چی شد استاد که یک دفعه خدا با این ندای درونم باهام صحبت کرد
و دقیقا هزارن نفر بهم گفتن این صدای خداست
و ناخوداگاه اشکهام شروع کرد و الانم سرازیره و حس عالی دارم استاد
استاد به نظرتون چی شده؟
چی شد؟
چرا خدا یک دفعه بدون هیچ مقذمه ای اومد و در حین لذت بردنم بهم اینها رو گفت؟
استاد تو رو خدا جواب بدین که چی شده ؟
ناگفته نمونه که من قدم اول هستم و خیلی برام مهم بوده که هم قدم بشم با بقیه و یک هفته است که خیلییی زیاد فایلهای قدم یک و رایگانها رو میبینم و در کل دارم با این خونه قشنگم زندگی میکنم ولی در کل دارم به قانون رهایی و لذت بردن هم میرسم و عمل میکنم یک کم.
مرسییییی استاد که جوابم رو میدین
مرسییی
مرسییی بابت این لحظاتی که باعثش شدین که خدا باهام حرف بزنه
نمیدونم خدا بود یا نه
اگه خدا سیستمه و انرژیه فقط , پس چطور باهام حرف زد؟
یعنی راسته حقیقت داره اون نداهای درونم؟
استادددد
خیلی حالم عالیه، خیلی وقته که با چیزی به اسم خداوند صحبت نکردم.
خیلی احساس خوبی دارم خیلی احساس عمیق بودن می کنم.
چون خودم هستم اون شخصی که در قالب شخصیت ابراهیم و هر شخصیت دیگری داشت خودش رو تجربه میکرد، همون شخص هستم فقط با کدها و باورها و تجربه های متفاوت.
من متعلق به اینجا نیستم، اینجا فقط یه بازیه همین، من مال درون بی نهایت خودم هستم جای من اونجاس ،اونجایی که هیچ کسی جز خودم نیست، اونجایی که فقط سکوت و خنکی مطلقه، فقط سکوت بدون وجود هیچ دلیلی هدفی فقط سکوت هست.
احساس بودن دارم احساس اینکه فقط من بودم و فقط منم که هستم.
احساس اینکه همش من بودم و همش منم.
احساس اینکه فقط همین الان هستم
یه احساس سکوت عمیق ، یه احساسی که نمیدونم چه اسمی براش بذارم فقط میتونم بگم سپاسگذارم و فقط سکوت میکنم.
خیلی وقته که عاشق چیزی به اسم خداوند نیستم، فقط دارم بودن رو تجربه میکنم عاشق خودم و عمق بینهایت خودم شدم. عاشق خودمی که فقط هست، بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ هدفی و فقط هست و هست و هست همین.
فقط میشینم و کاری که احساس آرامش بهم میده رو انجام میدم ، همین بدون هیچ دلیلی و بدون دنبال کردن هدفی،
وقتی که این احساس میاد دیگه همه چیز توی ذهن من تعطیل میشه، هر فکری و هر حالی ، چه حال خوب چه حال بد، فقط سکوته که هستش.
یه حسی بهم گفت که بیام این حال رو با شما هم به اشتراک بذارم.
این بزرگترین تغییر من بود…
عاشقتونم
در پناه ربوبیتِ آرامش بخش و مطبوع و خنک و ساکت ربّ باشید.
خداوندا پناهم ده که جز تو پناهی نیابم.
خداوندا آرامشم ده که جز تو آرامشی نیابم.
خداوندا روزی ام ده که جز تو روزی نیابم.
تمام آدم ها دستی از دستان خداوند هستند تنها دستی از دستان خداوند.
پس دلیل نیست که بخواهم به کسی به غیر از خداوند وابسته شوم.
این موضوع را می دانم اما نمی دانم چرا دلم این موضوع را قبول نمی کند.
یعنی فکر میکنم نیاز به تکامل دارد تا درکم وسیع تر شود .
و باز هم مسئله ای جدید که باید ثروت بسازم و توحید عملی را اجرا نمایم.
درکم از قانون خیلی بهتر شده است و سعی دارم تا این آگاهی ها را عملی نمایم.
فقط مسئله ای که هر چه بیشتر می شود این است که نیاز دارم در فضایی دور از خانواده باشم تا بتوانم
خیلی بهتر آگاهی ها را عملی نمایم. هر چند فکر میکنم این نیز خودش یک مسئله است.
همه چیز در گرو باور های توحیدی است. و من سعی در ساختن باور های پولادین توحیدی هستم.
که تنها به یک چیز در جهان وابسته باشم.
قدرت تنها در دستان خداوند است. هیچ قدرتی جز او نیست.
هیچ کسی دیگر نیست که بتواند دست مرا بگیرد جز او که هر لحظه به شکلی عیان است.
این نگاه به من کمک می کند تا به هیچ چیزی و هیچ فردی جز خداوند وابسته نباشم.
این نگاه به من کمک می کند که برای چیزی پیش کسی سر خم نکنم.
این نگاه به من کمک می کند تا زمانی که عزیزم را از دست دادم افسرده نشوم.
زندگی از همان کودکی به من حساب نکردن روی آدمها را به خوبی یاد داد.
و صد هزار مرتبه شکرت که کاری کردی که روی هیچ کس دیگر حساب نکنم.
این نگاه به من کمک می کند تا دیگر حرف هیچ کس برایم مهم نباشد.
تمام افراد تنها دستی از خداوند هستند که فقط می توانند به من کمک کنند.
و کسی نمی تواند به من زیانی برساند و هر کس آگاهانه بخواهد به ضرر من عمل کند نیز به نفع عمل می کند.
توکل ایمان آزاد بودن و توحید عملی الان بهترین راهکاری است که برای خودم سراغ دارم.
الان بیش از هر موقع دیگری نیاز دارم تا در خلوتم روی خودم کار کنم.
می خواهم اینقدر کار کنم روی خودم که هیچ موضوعی نتواند احساس مرا بد کند.
زیرا وقتی احساسم بد می شود احساس میکنم که از خداوند دور می شوم.
چه خنده ی باحالی استاد داشت.
این پیراهن گل گلی هاوایی چقدر زیباست.
چقدر این موضوع خرید از آمازون بدون اینکه به قیمتش فکر کنید نشونه خوبیه.
چه پاوربانک هیولایی .
چه جالب لباس های quick dry.
اره واقعا ارزش ابزار خیلی باهاش موافقم.
به خودم قول دادم اینقدر روی خودم کار کنم که از همه چی بهترین ها شو بتونم بگیرم.
چه آهنگ زیبایی خیلی باحاش حال کردم.
آدم باید یادبگیره از هر چیزی بتونه لذت ببره حتی نفس کشیدن.
واقعا من هر بار که عشق خداوند رو در قلبم می نشانم انگار دوباره به دنیا می آیم.
چقد دیدگاهتون کامل و قشنگ بود چقد دلم میخاد منم بتونم کامل اینجوری فککنم
دوست عزیز
این مطالبی که شما صحبت کردین عالی بودن
و مطمعن باشید و با اطمینان و اعتماد خاطر ب این مساله واقف باشید که بدون تردید بنا ب درخاست شما از خداوند ؛ بزودی در موقعیتی عالی قرار میگیرید ینی همون موقعیت و شرایطی که دوست دارید بیشتر روی باورهاتون کار کنید و بتونید بیشتر لذت ببرید و تمام مراحل رو طی کرده و تکامل روحی پیدا بشه و بتونید عملن روی رفتاراتون پیاده سازیش کنید
منم دقیقن بنا به خاسته ی خودم خداوند منو در بهترین شرایط قرار داد و تا تونستم روی این مسائل ارزشمند کار کردم و ب لطف الله حالم خیلی روز به روز بهتر شد و دیگه کم کم جدی تر روی مسایل مهم تر پیاده سازیشون میکنم!
میخاستم بگم یقین داشته باشید که موقعیتش پیش میاد و شما به راحتی میتونید روی افکارتون متمرکز بشید.مبارکتون باشع
سلام به دوست گلم که داری الان این نوشته رو میخونی
دیروز رفتم کُت مورد علاقه ام رو بخرم خلاصه خریدمش و آوردمش خونه دیدم روی اتیکتش نوشته آب بهش نفوذ نمیکنه گفتم عه مثل لباس استادمه بعدش اومدم زدم روی دکمه ی «به من نشانه ای بده تا راه را برایم واضح تر کند» قسمت ۵۱ سفر به دور آمریکا برام اومد نوشته ها و کامنت ها رو خوندم ولی نتونستم ویدیو رو ببینم تا آخر صبح امروز گفنم نه نمیشه که بشه قانون باید اون قسمتی که استاد شلوارشونو امتحان میکنن نباشه اومدم و یه بار دیگه کامل دیدم و بله همون قسمت قسمتی که اگه من قرار بود پیداش کنم کلی وقتم رو میگرفت و اخرم پیدا نمی شد اینم از معجزه ی امروز خدایا شکرت و سپاسگزارم
سلام این قسمت برای نشانه ی امروزمنم اومداره معجزه امروزه خدایاشکرت
سلاااااااام استادددددددد این فایل عششششق بوووود عششششق خیلی زیااااااد لذت بردمممم این فایل قبلا دیده بودم ولی اصلا اینبار خیلییی حال کردم مخصوصا وقتی دیدم خداوند و هدایتاش چطوری ما روووو به مسیررر راه حلهای آسون و باکیفیتتت میبرهههه
وقتی قرآن باز کردم سوره کهف امد آن پسران جوان که به غار پناه بردند و از خدا هدایت خواستند و قرآن اینطوری میگه که ما قلبشان را استوار کردیم و هدایتشون کردیم و اونها گفتند آسمان و زمین از توستتت و ما به جز تو معبودیی رو نمیپرسیدیمممممم
خدایا شکرت
استادددد عاشششقتم
عاشق قلبتونممم♥️❤♥️❤♥️
خداااااااااااای مننننننننن
سلاااااام عشششق مننننننن
سلاممم نفسمممم
سلام ابجی عزیزم
خداااای مننن ببین به کامنت چه عشقی هدایت شدم
خدایا شکررررتتتت
عااشقتم عزیزم نفس منننن عشششقققق منننن
برات بی نهایت رو میخوام عزیز دلم نفسم
هر کجاه هستی در پناه خدا باشی عزیزم
به 51امین قسمت خوش آمدید: این بارم درن درن مارکو میزبان چشمان و قلب و گوش شماست …
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوتا خبر خوب، پدر
اول اینکه امروز متوجه شدم که چند روز پیش جایی که هستم روی کره ی زمین، نقطه ای از استان خوزستان که الان هستم دقیقا، شده بود گرم ترین نقطه ی کره زمین!!
خُب فقط بگم که چیزی از لذت های من از زندگی کم که نشده هیچ! بلکه بیشتـــر هم شده با ثروتمندتـــر شدنِ من خداروشکر.
و اینکه الان بیشتر از همیشه قدرِ بارون و هوای ابری و دشت های سرسبز و کوهستانی و جنگلی را میدونم خیلی خیلی بیشتر از کسایی که توی همین جاها زندگی کردند و میکنند.
در واقع این تضاد باعث شده که من وقتی بارونی میبینم و یا حتی عکسش را میبینم و یا صداشو میشنوم اصلا یک جورایی پرواز کنم واقعا و خداروخیلی بیشتر به خاطرش سپاس گزاری کنم.
واقعا به خاطر این تضاد زندگیم سپاس گزارم.
یک چیز جالب بگم، در این حد که وقتی 21 سالم بود برای اولین بار برف|Snow را از نزدیک لمـــس کردم که اونم سفری تمام خاطره انگیز بود با یکی از دوستان عزیزم که ماا رفتیم به چهارمحال بختیاری دقیقا 2فروردین 96! خداروشکر
خیلی خوشحالم و سپاس گزارم از خداوند یکتا از خدا جون که من را با قوانین ثابت الهی خودش آشنا کرد، قدرتِ درکشون را بهم داد، چشمای من را بینا کرد، گوش های من را شنوا کرد، قلب من را با عشق خودش پر کرد و همه چیز شد و میشه بیشتر از همیشه به امید خودش برای منِ ارزشمند …
خداروشکر میکنم که من را با دستی از دستان بینظیرش آشنا کرد که خیلی خیلی خیلی سااده بره سرِ اصلِ اصلِ اصلِ مطلب، که همون اول بگه و میگه که شما عزیزم، خالق 100% زندگی خودت هستی و میتونی با افکارت با باورهای غالبت با کانون توجه ات هر چیـــزی که میخوای را به هر میزانی که میخوای را وارد زندگیت کنی.
و من چقدر سپاس گزار شما هستم پدر جان تمام وجود تحسین برانگیز.
چقدر خوشحالم و سپاس گزارم از خدا، خودم که من عامل بیرونی مثل گرما و زمین و آدم ها و .. را عامل شادی درونــــم ذره ای هم نمیبینم. البته این درک واقعا تکاملِ خودش را طی کرد تا به امروز که به اینجا برسه خداروشکر.
امروز یعنی همین 30 دقیقه پیش وقتی از خواب بلند شدم داشتم به روند رشد و پیشرفت یک آدم فکر میکردم به تکاملش، به اینکه چطوری یک انسان خلق میشه .. و بازم با افتخار رسیدم، مثل همیشه از تفکر در طبیعت، به خالق بینظیر و شگفت انگیز و قدرتمند و روزی رسان و هدایت کننده و کریم و ارحم الراحمین و مهربون و با تمام ویژگی های مثبت دیگه اش که خودِ این ویژگی های مثبت اگر بخوای تک تک بنویسی دقیقااا نشون از فراوانی اسماء الحسنی میشه. خداروشکر خداروشکر خداروشکر
یک چیز بگم، وقتی دارم قرآن را میخوانم که برنامه ثابت این روزهای پربرکت من مخصوصا شده اینه که، بارهااا خداوند میگه که این همه چیز را خلق کردم بیهوده و عبث نیست با هدفِ بلکه و حکمت داره، و گفته که در ادامه، اینا در واقع این آیاتی (نشانه ها)برای کسایی هستند که تفکر میکنند.
یاد داستانِ ایمان آوردن ابراهیم خلیل الله افتادم …
ستاره و خورشید و ماه و … تا اینکه برسه به خودِ خدا. خدایی که نه افول میکنه نه از بین میره.
خداروشکر میکنم به خاطر این درک و سپاس گزارتر و خوشحال تر از همیشه هستم برای درکِ این لحظه.
خداروشکر میکنم برای نوشتن .. وسیله ای که باعث شده به خدای خودم نزدیک تر بشم در واقع بیشتر کانون توجه ام روی خواسته هام باشه. و حس خوبم را درکم را خبرهای خوبم را بخوام هم بنویسم که ردپایی بشه واسه خودم و هم اینکه دوستان و هم پاره های عزیز و ارزشمند و دوست داشتنی ام که در مدار این اگاهی ها هستند استفاده کنند به امید خدا.
خبر دوم هم اینه که؛ یکم دوست دارم در موردش صحبت کنم و درکم را بنویسم برای اولین باره که این اتفاق افتاده و نشانه ای واضح هم از همین الان میذارم واسه اینکه تصمیم درست را گرفتم.
دو روز پیش دوست عزیزِ بسیار شاد و رهای من که ایشونم کافه داره و سال هاست داره کافه داری میکنه توی همین شهر عزیز تمام تحسین برانگیز، بهم زنگ زد این در حالی بود که از دو روز قبل از این تماس من 3 تا نشانه دیدم!، بهم زنگ زد و گفت محمد جان کارت دارم بیا کافه ..
رفتم اونجا و اتفاقی که افتاد اینه که استاد جان بهم پیشنهاد کاری خیلی خوبی بهم داد که دقیقا تا مهر ماه من را پُر میکرد.
حالا توی همون تایمی که این پیشنهاد را که در مورد کافه است بهم داد داشتم فکر میکردم ..
خُب، استاد من بیش از دو ماهه که دیگه کافه نمیرم و ورودی خاصی ندارم و تمامِ تمرکزم را گذاشتم روی چی؟
روی همون ایده و رویایی که همیشه همیشه همیشه ی خدا داشتم ولی تا قبل از این دو ماه پیش جدی نگرفته بودمش البته در زمان و مکان مناسبم همیشه خداروشکر .. این روزها مخصوصا هر چقدررر دارم جلوتر میرم دارم خواسته و سبک شخصی زندگی من با تمرکزی که دارممم که هرگز تا ماه ها و روزهای قبلم نداشتم دارم جلو میبرم و خداوند داره برای من مسیر را مشخص تر و واضح تر میکنه با ستاره قطبی.
آرزوی من اینه بارها گفتم ..
سفر کنم و تولید محتوای تصویری و نوشتاری کنم ..
اما این فقط کلیه من الان میتونم ریز به ریز این عشق را بنویسم و حتی الگوهایی که دارم که تمام وجود تحسینشون میکنم.
خلاصه اینکه وقتی این پیشنهااد را داد اولا خیلی خوشحال شدم چرا که به خودم گفتم ببین، خدا بیشتر از من میخواد که به ثروت و پول هم برسم و اینکه این یک نشانه است که خدا بهم بگه بیا و بازم بیشتر تمرکز کن روی چیزی که میخوای.
تا از همین مسیر همون طوری که داری باور میکنی و روی این باور کار میکنی که،
من از مسیر عشق و علاقه ام ثروتمند میشم
ایده ها بهت داده بشه که پول هم خلق کنی و ..
خلاصه اینکه گفتم که، وقتی خودم را تجسم کردم که مثلا الان دارم توی کافه بازم تجربه هایی را میکنم که قبلا هم داشتم .. و در سویِ دیگه اش مثلا الان اردبیل هستم و دارم اونجا تولید محتوا میکنم .. این تجسم دوم این تجربه خیلی خیلی بیشتر بهم حس و حال خوب تری داد و میده.
به خاطر همین گفتم نه و من میخوام که از مسیر عشق و علاقه ی خودم ثروتمند بشم و میخوام که توی همین راستا عمل کنم …
از این تصمیم خوشحالم ولی برای به یقین رسیدن استاد نشانه گذاشتم .. اونم لایک سبز خدای درون شماست که بهم میگه که تصمیمم واقعا درسته یا نه .. من هیچ وقت تا حالا اینجوری نشده برای من و این اولین باره که نگاه متفاوتم منجر به عملکرد متفاوتم شده و این نگاه جدیدم از درک جدیدم از ثروتمندتر شدنم واقعا واقعا واقعا یک حسِ قدرتِ خالق بودنم را بهم میده که دارم میگم میتونم میتونم در ادامه میتونم اون چیزی که میخوام را خلق کنم توی همین راستا .. حس خوبی دارم خداروشکر.
Thank you
+
اما این فایل بینظیر ..
وای خدای من از همون اول نشانه ها شده برای من خدایا شکرت ..
سفر و آر وی و مایکروسافت و پریمیر و اسمارت فون و پاور بانک و رابطه ی عاطفی الهی و شلوارک طبیعت گردی .. خداروشکر
چقدر خوبه که انقدر دارایی انقدر پول داری انقدر به خالق بودن خودت باور داری، انقدر به فراوانی باور داری انقدر احساس لیاقت بهترین ها را در خودت ایجاد کردی که به همین راحتی و سادگی و لذت بخش هاا، میای با یک گوشی بینظیر به طور لذت بخش و خیلی راحت هر آنچه که میخوای را نگاه میکنی و انتخاب میکنی و سفارش میدی و خُب آمازون جان هم میاره
{چند ساعت بعد}
چند ساعتی از این اخرین خطی که نوشتم میگذره …
و چند ساعتی هم از وقتی که کامنت های لایک شده قسمت 50 را میخوانم گذشته، راستش استاد جان حرفم را پس میگیرم .. الان بیشتر از همیشه ایمان آوردم اصلا خودِ خدا توی همین خواندن کامنت ها بهم گفت بارها گفت بخدا گفت گفت گفت که جسارت میخواد که دنبال علاقه ات بری و خداوند به کسی که دنبال علاقه اش میره و جسارت به خرج میده جسارتی که معنای نداشتن کمترین ترس در وجودت هست جسارتی که منجر به نداشتن ترس از آینده و یا غم خوردنی از گذشته است، جسارتی که وقتی میری دنبال علاقه ات و جدی میگیریش و روی خودت فقــــط کار میکنی خداوند هم بهت پاداش های عالی را بهت میده آره خودم به یقین رسیدم رسیدم که مسیرم درسته، انتخابم درسته .. باید فقط ادامه داد فقط ادامه داد ..
توحیــــد ایمان به غیب در هر لحظه در هر لحظه … خدایا شکرت
در آخر قبل از اینکه با شما خداحافظی کنم میخوام این نظر برگزیده از نگاه خودم توی 28کامنتی که توی قسمت قبل بود را از Mojtaba جان نقل کنم که اتفاقا اهرم رنج و لذت خیلی خوبی در مورد فقر و ثروتِ .. همه چی دوستان مرورِ پس با هم یک مرور تاثیر گذار دیگه داشته باشیم. به خدا میسپارم شما را الهی که همیشه حال دلتون عالی باشه و همیشه لبتون خندونِ خندون همیشه پرامید و انگیزه و با هدف باشید و همیشه ی خدا متصلِ متصل باشید که همین اتصال رمز خوشبختی هست به امید خدا..
” سلام به استاد ،خانم شایسته و دوستان … نشانه امروز من در مورد آیا من خوش شانس هستم بود … بسیار عالی بود و این هم متن زیبای فایل ((آن روزها که هنوز داستان باورها را نفهمیده بودم و نمیدانستم که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورهای خودمان است، هزینههای زیادی داشتم.
مجبور بودم به خاطر بیماریهای مختلفی که هر بار به نوعی مرا درگیرشان بودند، هزینه کنم تا برای مدتی از من دورتر بماند.
مجبور بودم گیربکس پیکان دنده آرژانتینیام را تعمیر کنم تا دوباره بتوانم با آن مسافر کشی کنم.
مجبور بودم به خاطر بلاهای جور واجور هزینه کنم:
از خرابی لوله فاضلاب خانه، شکستن وسایل و… که بخاطر باورهای محدود کننده و افکار بیمارگونه، جذب زندگیام میشد.
سپس نگاهی به اطرافیانم انداختم و دیدم آنها هم هزینه میکنند:
آنها هم بخاطر بیماری، درد سر، ورشکستگی های شغلی، کلاهبرداری هایی که طمعشان آنها را قربانی کرده، وام های بانکیای که برای پرداخت قسط یک وام دیگر گرفتهاند، قسط پولهای نزولی که برای رفع موقتی مشکلاتشان گرفته اند، اجاره خانه، چشم و هم چشمی با دیگران و … در حال هزینه کردن هستند.
بعد نگاهی به زندگی ثروتمندان انداختم. متوجه شدم آنها نیز مانند من در حال پول خرج کردن هستند:
آنها پولشان را برای لذت بیشتر هزینه میکردند و من برای رنجِ کمتر.
آنها پولشان را برای خرید ملک هزینه میکردند و من به زور پولی برای پرداخت اجاره خانهام جور میکردم، آنهم بعد از اینکه روزهای طولانی به خاطر عقب افتادن اجاره، مجبور بودم طوری وارد خانه شوم که با صاحب خانه روبرو نشوم.
آنها پولشان را برای توسعه کسب و کار هزینه میکردند و من برای ضرر و زیان ناشی از رفتن از این شغل به آن شغل
آنها درآمدشان را برای مسافرت به جاهای زیبای دنیا مثل سفرهای آمریکا، اروپا، جزایر قناری، هاوایی، ماچوپیچو و … هزینه میکردند و من پولم را برای تعمیر گیربکس تاکسی پیکان دنده آرژانتینیام که هر روز به نوعی وسط خیابان خاموش میشد.
آنها برای خرید قایقهای تفریحی مجلل هزینه میکردند و من برای تعمیر ماشین لباسشویی یا بلاهای متعددی که بخاطر بودن در فرکانس و مدار نامناسب مرتب به آن برخورد میکردم.
آنها برای خرید هدیههای گرانبها برای مادر و همسر و فرزند و خانوادهشان هزینه میکردند و من آرزو داشتم که بتوانم یک گرم طلا به مادرم هدیه دهم یا همسرم را با هدیهای خوشحال کنم.
آنها برای خوردن بهترین غذا در بهترین رستورانها هزینه میکردند و من برای بیماریای که ناشی از خوردن یک غذای نامناسب و ارزان بود.
آنها زمانشان را برای بازی گلف، تنیس و … هزینه میکردند و من برای انتظار در صف اتوبوس، تاکسی، مترو، دکترهای جور واجور، بستری در بیمارستان و …
زمان آنها برای ایدهپردازی برای گسترش کسب و کارشان هزینه میشد و زمان من برای گله و شکایت از اوضاع مملکت
آنها قهرمانِ زندگی فرزندان و فامیلشان بودند و من شرمندهی خانوادهام.
و به این اصل رسیدم که در هر صورت همه ی ما در حال هزینه کردن هستیم. اما مسئله این بود که من نمیخواستم برای اصل و اساسی هزینه کنم که منشأ اینهمه هزینهها, در حقیقت من نمیدانستم که منشأ مشکلاتی که همیشه در حال هزینه کردن برای آنها هستم، باورهایم است. به همین دلیل برای همه چیز هزینه میکردم الا باورهایم.
تلاشهای من فقط صورت مسئله را پاک میکرد اما منبع مشکلات که باورهایم بود، مثل یک آتشفشان غیر فعال به کارش ادامه میداد و هر بار مشکلی بر مشکلات قبلیام میافزود تا برایش هزینه کنم.
برای همین با اینکه در طی سالها پول زیادی میساختم اما نه لذتی از آن پول میبردم و نه پساندازی داشتم. بلکه تمام درآمد من صرف هزینههایی میشد که نتیجه باورهای محدود کنندهام بود.
این مقایســــــه (مارکو: عادتی که این روزها دارم بیشتر درکش میکنم که این عادت را هم به خوبی آدم های ثروتمند دارن اینکه مدام از خودشون سوال میپرسند, آیا بهتر از این؟ ایاها و سوال هایی که میتونه تو را به اصل برسونه به زندگی در تمام ابعادِ بهتر | چه بگویم جز اینکه خدا روشکر کنم) به من کمک کرد تا درباره هزینه کردن، تصمیمی جدی بگیرم و داستان دیگری برای هزینههای زندگیام بسازم.
تصمیم گرفتم زمانم را برای لذت بردن از سلامتی، ثروت، تفریحات و سفرهای مختلف به جای جای دنیا هزینه نمایم.
تصمیم گرفتم به حدی از استقلال مالی برسم که برای خرید چیزی، مهمترین اولویتم، کیفیت و نیازم باشد نه قیمت آن.
به همین دلیل تصمیم گرفتم مهمترین سرمایه گذاری زندگیام را با هزینه کردن برای ساختن باورهایم و تغییر برنامه ریزی ذهنم شروع کنم.
چون داستان باورها را فهمیده بودم و نمیخواستم بیش از این، هزینه خرابکاریهای آن باورهای محدودکننده را متقبل شوم.
یادم میآید حاضر بودم لقمه نان خشکی بخورم اما با آن کتابی بخرم. آن روزهایی که دوستانم زمانشان را برای حاشیههای بی منفعت صرف میکردند، من به شدت در حال هزینه کردن روی باورهایم و ساختن باورهای قدرتمند کننده جدید بودم، برخی از آن آموزهها برایم جواب داد و من را به مسیر صحیح برد و برخی از آنها هم نادرست بود اما به من کمک کرد تا قوانینی ثابت را درک کنم و راه صحیح را بیابم. ( خدایا شکرت این خودش نشون میده که واقعا خداوند تو را هدایت میکند )
و زندگی کنونی من حاصل همان سرمایهگذاریاست که برای باورهایم انجام دادم. زندگی کنونی من در تمام جنبهها عالی است نه برای اینکه من شانس آوردهام، برای اینکه هزینه این زندگی را پرداخت کردم.
برای همین به شما توصیه میکنم نگران هزینه کردن برای ساختن باورهایت نباش. زیرا این سودآورترین سرمایه گذاری زندگیات است.
و اگر الان این هزینه را نکنید، مجبوری هزینههای گزافی برای اتفاقاتی در زندگیتان بپردازی که حاصل همین باورهای محدود کننده است. از ورشکستگی و کلاهبرداری گرفته تا بیماری و…. ”
پایان نظر مجتبی جان ( اموجیِ لبخند با قلبــی باز)
دوستون دارم با اعماق وجودم از تهِ قلبم هر چی که دارم و ندارم .. با همینی که هستم الهی الهی الهی که خداوند یکتااا تنها کسی که میتونه ما را کمک کنه و دست مارو بگیره مارو ثابت قدم کنه در این مسیر زیبای توحیدی در این مسیر زیبای بی نهایت تا درک بیشتر و عالی تر خودش، الهی که خداوند ره گشای مسیرمون باشه الهی که همیشه سپاس گزارش باشیم الهی که همیشه ایمانمون را هر روز یکم بیشتر به خودش کنیم الهی که خداوند علم ما را بیشتر کنه درکمون را نسبت به خودش بیشتر کنه، گوش های مارو شنواتر چشم های مارو بیناتر و قلب مارو عاشق تررر و پر تر از عشق پایدار و کافی خودش بکنه.
دوستون دارم با عشــــق …
پادشاه مارکوی ارزشمند و لایق بهترینهایی که هر چی داره از خدای خودش داره و تااااا ابد محتاج و نیازمند همیشگی خدایش هست همان طوری که بود و همین طوری که خواهد بود بیشتر از همیشه.
به نام خدا
سلام به استادعزیزم مریم جان وهمه ی دوستان
چه رابطه ی سرشاراز عشقی چه رابطه ی الهی
وقتی فقط عشق مطلقت خداباشه اونوقت کل جهان عاشقت میشن وقتی همه روازخداببینی اونوقت میتونی به همه عشق بورزی و چه زیباست اینگونه بودن و چه سعادتیست
احسنت به استادعزیزبخاطراین توحیدواین عشق
احسنت به استاد گل که اینقدرثروت ساختین واینقدر زندگی رو راحت ترولذت بخش تروزیباترکردید واینقدربه ارزش ابزارتوجه میکنید
چه خوبه که هرچی میخواین روبهترینش براتون میارن هرجا هستین
تحسین میکنم رابطه ی مریم جون بامایک که نشونه ی صلح درونی وعشق به خودت هس
واقعا صلح درونی هرسه شما تحسین برانگیزه
این رهابودنتون اینکه ارکاری میکنید باعشقه بخاطره عشقه وباعزت نفسه
عههه چه جالب بود شلوارکه ضدآب
چقدرتوفایل های سفرنامه ثروت وبرکت هس خدایاشکرت
سپاسگذارم بخاطراین فایل
سلام استاد
مرا به سوی نشانه هایم هدایت کن
من این لینک ها رو بعضی وقتها نیت میکنم که پیامی بهم دارند و دنبال میکنم ،امروز هم برای اینکه نگاه به زیباییها رو اجرا کرده باشم لینک رو زدم و اتفاقا دیدم چه هماهنگی که سما در امریکا و من ایران دو تامون به یک موضوع با یک ایده رسیدیم ،شگفتا که من هم دیروز همین مدل آهنربا ها رو گرفتم برای پرو های فروشگاهم تا درب پروها باز نمونه و ضمنا همکاران به راحتی لباسها رو تن مشتریامون کنترل و راست و ریست کنند فقط من تونستم سایز کوچکتر آهنربا ها رو پیدا کنم و جفت جفت برای هر در پرو نصب کردم و این نشانه نزدیک بودن من به جاپاهای استاد عزیزم بود متشکرم
سلام به خانواده صمیمی و همراه وسلام به شما خانم شایسته مهربون ممنون از شما برای اینکه مارا همسفر خود کردید چقدر اواین سفر به همه ما خوش میگذره کاملا از نظرهای دوستان معلومه که لذت میبرند داشتم این فایل رو میدیدم استاد مشغول باز کردن بسته هاط رسیده رود بیرون اروی جای کفشی اویزان اروی را دیدم انگار باهم رفته بودیم خریده بودیم چقدر خوب و قابل استفاده بودند یا لباسها یی که تن استاد میبینیم هر چیزی که تو سفر خریده شده تو قسمتهای دیگه میبینم برام اشناست انگار زمان خرید منم بودم نظر دادم و چه حس صمیمی بودن به همه ما دست میده این حس وحال را من با دیدن پیدا میکنم دقیقا مثل زمانی هست که خودم کلی خرید کردم دارم دونه دونه باز میکنم و شادو خوشحالم این ررای من کم اتفاق میافتد چون خیلز کم خرید میکنم براز همین عاشق خرید کردن شما هستم چون همون حسو حال را دارم انگار برای خونمون چیزی خریدیم ممنونم از اینکه لحاظات خوب زندگیتون را با ما قسمت میکنید
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
میخام یک راست برم سراغ چیزای خوبی که تو فایل دیدم از پاور بانک خفن که استاد سفارش دادن چ خوب که همچنین پاوربانکی با این ظرفیت و خدمات هست و اینکه راحت استاد میتونن آنچه دلشون میخواد سفارش بدن چون نعمت پول فراوان در دسترشون هست سفارشات آنلاین رسید باز هم کلی سفارش که نشان فراوانی در زندگی استاد است و فراوانی در جهان تخمه کدو هم باحال بود بخصوص که مریم جان زبل سریع بو داد به قول ما و استاد با چه لذتی میخوره چقدر عالی که استاد هر چی اراده کنه سفارش میده راحت بدستش میرسه سیر و سفر با آروی عجب حالی داره چه خوبه که استاد هر چی دلش میخواد را تجربه میکنه ثروت فراوانی رابطه عاشقانه داشتن فرزند آرامش ارتباط با خدا همه چی همه چی خدایا شکرت میشه با تو به همه چی رسید میشه همه چی داشت به شرط ایمان به شرط باور به شرط پاکی دل به شرط عدم معامله با ابلیس، این زندگیه استاده رویا نیست توهم نیست واقعیته اما نتیجه کار کردن رو خودشه نتیجه کنترل ذهن های مستمر نتیجه اعتماد به خدا اینا پاداش ایمانه پاداش صبره پاداش صالحانه خدایا شکرت خدایا مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای خدایا مرا محتاج غیر خودت نکن خدایا مرا به حال خودم تنها نزار خدایا منم مثل استاد عزت بده قدرت بده برکت بده خدایا میخام یه روزی بیاد که منم با عشق از نتایج درخشانم تو سایت استاد بنویسم یه روزی بیاد که منم شاگرد سربلند استاد و بنده سربلند تو باشم و نتایج شگفت انگیزم باعث قوی شدن دلم و انگیزه دادن به افراد دیگه بشه خدایا شکرت