سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۷ - صفحه 4

به نام خالق زیبایی‌های نامحدود

سلام استاد وسلام خانم شایسته ی عزیزم

سلام به همه ی خانواده ی دوست داشتنی

من تمام فایلهای سفر نامه رو نگاه کردم، از دیدنشون واز بزرگیه خداوند وشکوه وعظمتش بارها اشک سپاسگزاری ریختم وبارها لبخند زدم وبارها با خنده های پسرم که از کارهای نمکین استاد، قهقهه میزنه، به وجد اومدم چون آریا ی شش ساله من، عاشق فایلهای سفر نامه شده ودر همین سن، تصمیم گرفته واز من قول گرفته که در سن ده سالگی به آمریکا بره وتمام زیباییها رو از نزدیک ببینه وچه باورهای زیبا وقدرتمندی در من وپسرم شکل میگیره با تماشای این فایل های شگفت انگیز، که می‌شود طور دیگری هم زندگی کرد، جور بهتری هم زندگی کرد، جای بهتری هم زندگی کرد، البته که سپاسگزار خداوند برای این زندگی در این نقطه از زمین پهناور ودراین شرایط هستیم، چون با وجود اینکه می‌دانیم اینجا هم تضادها وناخواسته هایی هست، ولی به صورت باور نکردنی ما فقط شاهد زیباییها وخواسته ها ونکات خوب ودلنشین جهان اطرافمان هستیم، چون در این مدت از شما واستاد ومایک، یادگرفتم که چگونه فقط زیباییها ونکات مثبت هرچیز را جستجو کنیم وپیدا کنیم وببینیم وتایید وتحسین کنیم از عمق وجودم بارها به سپاسگزاری رسیدم ولی خوب فکر میکنم این هم جز قوانین آفرینش انسان است که همیشه به سمت شرایط بهتر وزیباتر گرایش پیدا می‌کند، چون در کودکی نیز وقتی مامانم دوتا لقمه میزاشت توی سینی یکی برای من ودیگری برای برادرم، سر لقمه یه سانت بزرگتره دعوا بود ??

مریم جان، من تو این دانشگاه سفرنامه از شما به صورت عملی چه باورهایی رو دیدم ویاد گرفتم در خودم بسازم واکثرشون رو ساختم وهمچنان دارم هرروز تکرارشون میکنم واز نتایج ساخت این باورهای باارزش، لذت میبرم، سپاسگزارم بخاطر باور توکل کردن به خدا واعتماد به هدایت الله، بارها بدون اینکه جایی رو بشناسم به هدایت خداوندم اعتماد کردم وتابلوهایی رو دیدم وبه ندای درونم گوش کردم که گفته برو همینه ورفتم ودیدم چه میانبری بوده وچه راحت رسیدم دقیقا مثل همین گوگل مپ میمونه این ندای درون واین هدایت بی نظیر خداوند، عاشقشم

بارها خواستم کاری انجام بدم واسترس داشتم که انجام بدم یا نه، ازش نشونه وهدایت خواستم همون موقع شروع به خوندن کامنتها کردم به یه کامنت هدایت شدم که یه قسمتی از سایت رو بهم معرفی کرده و بعد با رفتن به اون قسمت (نشانه ی امروزم را نشان بده) دیدم خداوند با زبان استاد داره با من حرف میزنه وانقدر واضح بهم میگه اینکارو نکن وبا دلیل وبرهان میگه وطبق قوانین بهم توضیح میده که ذهن چموش من باور کنه وقبول کنه که انجام ندادنش بهتر از انجام دادنش هست ???سپاسگزارم خدای من!

باوری که شما برای احساس لیاقت خودتون ساختین واقعا انقلابی در زندگیه خصوصیه من ساخته که به آزادیه شخصیتی واستقلال شخصی رسیدم که گویی از قفس رها شدم ودارم هر لحظه پرواز میکنم رهایی از بندهای محدودیت که خودم با عدم باور لیاقت در پاهایم تنیده بودم???سپاسگزارم خدای من!

مریم جان اینکه آنقدر شما واستاد راحت هرچی که بخواهید رو میخرید بدون نگرانی!

یادمه سال قبل من وقتی داشته های استاد رو توی فایلهای قبلشون میدیدم تحسین میکردم ولی یه نجوایی میگفت خب خوب درمیاره بایدم بخره بایدم داشته باشه، تو که درآمدی نداری فعلا فقط از داشته های دیگران لذت ببر! واز خدا خواستم که به من نشون بده که اینا چطور میخوان با چه زبونی میخوان که بهشون داده میشه تا منم همون طوری بخوام تا به منم داده بشه، وحالا تواین فایلها وتو ١٢قدم یادگرفتم، باید با شهامت بخوام بدون نگرانی واسترس، بدون ترس از کمبود پول، با توکل وامید به خدا که صد در صد اجابت میشه، با ذهنیت وباور اینکه منهم لیاقت داشتنشودارم بخوام، با این باور بخوام که اگه بخرم، خدا ده برابر پولشو بهم برمیگردونه بخوام. با این باور بخوام که من با خریدش مولد ثروت میشم وجهان گسترش پیدا میکنه، جهان برای برطرف کردن نیازهای ما چاره ای جز ثروتمند شدن وگسترش نداره وجهان رو برای خودم مثل پدر مهربانی فرض کردم که برای برطرف کردن نیازهای بچه هاش مجبوره که بیشتر پول بسازه والبته راحت‌تر پول بسازه….

پس من همون کودکی هستم که هر چی دلم میخواد رو درخواست میکنم چون پدر قدرتمندی دارم درست مثل استاد، مثل مریم جان…

ونمیدونید مریم جان شما با ساختن همین یه باور که استاد در ١٢قدم ساخت وشما تو سفرنامه نمونه های عینیشو نشون دادین تا تثبیت بشه، با منو زندگیم چه کردین، صبح که بلند میشم نیازهای اون روزمو مثل لباس، کفش وغذا های خوشمزه، جاهای تفریحی قشنگ، رستوران های شیک، مسافرت به جاهای زیبا وخوش آب وهوا، هرچی که بخوام وحتی بیش از نیازهامه، بیش از نیازهامه، تو دفتر تمرین ستاره قطبی مینویسم وشب نگاه میکنم میبینم خدای من!!!

بیش‌از نود درصد وبیشتر اوقات صدرصد خواسته هام انجام شده، هرچی خواستم رو خریدم وسپاس خدای بزرگ من رو که پاسخ میده به درخواست‌های ما بندگان متوکلش.

یه چیزی اینجا بگم که من همین در خواستهای روزانم که انجام میشه ایمانم بخداوقوانین جهانش بیشتر میشه که صددرصد خواسته های به ظاهر بزرگم هم به موقش وقتی باورامو قوی تر کردم واونهارو در دسترس دیدم انجام میشه.

باور عزت نفس که چقدر خودتون رو دوست دارید که استاد مدام شما رو عزیز دلم خطاب میکنه چون این شما هستین که این وجه از استاد رو برانگیخته کردین، با ارزش نهادن وعاشق خودتون بودن، تمام جهان تمام مردم آمریکا که هرکدوم جلوی دوربین میان چقدر با محبت وبا عشق به شما نگاه میکنن وبا عشق واشتیاق با شما رفتار میکنن وحتی در خواستهای شما رو انجام میدن همه با لبخند واحترام، به خدا که من پذیرفتم من هم برای خودم عشقممممم، من هم برای خودم زیبام، مهربانم واز وقتی اینو باور کردم چه جهانی شده برای من، تمام اعضای خانواده من، عاشق من شدن، تمام دوستام میگن ما خیلی دوست داریم وتو به ما آرامش میدی بدون هیچ حرکت فیزیکی! همه دوست دارن بهم کمک کنند، همه عاشق من شدن، همسرم که الان بیشتر از یکساله که باهم در عشق وآرامش زندگی می‌کنیم والبته بدون وابستگی که حتی اینم تو همین سایت و١٢قدم وسفرنامه ساخته شد برام ونتایجش حرف نداره، نگران از دست دادن همسرم به طرق مختلف نیستم ومیگم رفتن وموندن اون تو زندگیه من به هر شکلی، هیچ تأثیری نداره ومن لایق خالص‌ترین عشق ومحبتم ورابطه هستم، وبه خاطر همین باور عدم وابستگی، شجاعت رفتن به چه سفرهایی رو پیدا کردم وسعادت دیدن چه زیباییهایی رو پیدا کردم وچه لحظات شیرینی رو داشتم بدون همسرم وبدون نگران بودن برای هیچ چیزی، هیچ چیزی!

چون همه چیز زندگیم رو، همه ی امور زندگیم رو از کوچیک تا بزرگ سپردم به خداوند تا خودش مدیریت کنه وانجام بده ومن هم به وظیفه ی خودم که فقطو فقط لذت بردن از زندگی هست، به خوبی وشایستگی انجام میدم وتازه فهمیدم جنس لذت‌های قبل من در زندگی چقدر با لذت‌های اکنون من متفاوته، اصلا قابل قیاس نیست، خداروشکر میکنم بخاطر خوشبختی که در هر لحظه از زندگیم در جریانه

واما همیشه از زبان استاد عزیزم فریاد ساختن باور فراوانی روشنیده بودم باور اینکه فرصت‌ها وایده ها برای پول ساختن نامحدود هستن، ثروتها بی نهایتن وچه به وضوح من دارم تو این فایلها ودر اطراف خودم مصداق فراوانی پول وثروت وفرصت وایده ی ثروت ساز و می‌بینم وخداوند رو شاکرم بخاطر این همه فضل بیکرانش.

من قبلن هم گفتم که شغل همسرمن کبابی وجگرکی با نون داغ تنوری هستش، وبارها وقتی با همسرم راجع به رشد مالی وپیشرفت حرف میزدم وایشون با بهانه ی اینکه با این شغل نمیشه به اون حد از رشد مالی رسید! پاسخ میدادن???

???ومن هم با پیدا کردن الگوهایی که از شغل ما به رشد های مالی چشمگیری رسیدن، سعی می‌کردم که باورهای خودمو قوی کنم که می‌شود وبه‌ قول استاد می‌شود با همین شغل، پیشرفت‌های زیادی کرد ودیگه هیچ کاری با همسرم وبا دیدگاهش ندارم که چی فکر میکنه ومن خودمو افکارمو وباورهامو در مرکز وکانون شغلم میبینم که نتایج شغل همسرم از باورها وفرکانس های من هست وهمسرم وهمکارانشون دستهای خداوند هستند که با تعهد تمام در خدمت من وفرکانس های من هستن تا نتایج به بار بنشینندواینطوری احساس خیلی خوبی دارم، احساس یک مدیر بسیار عالی که از خونش داره به وسیله ی دوربین مداربسته ی خداوند، محل کارشو مدیریت میکنه، بخدا آنقدر همه چی خوب داره پیش میره که یقین دارم که من با همین شغل همسرم به هرچیزی که بخوام میرسم والبته که خودمو به هدایت خداوند سپردم که هرجا دلش خواست منو ببره وبه هر شغل دیگه یا جای دیگه خواست هدایتم کنه با نشانه های واضح وروشن که به راحتی واسانی درکش کنم. وبا دیدن این فایل چقدر باورهام نسبت به شغلم قوی تر شد، «لواش کافه» که دیدن کبابهای ایرانی در این رستوران ودیدن این همه مشتری در من شعله ای از اشتیاق سوزان برای ادامه ی این شغل رو برافروخت که به خدا میشه، میشه از همین شغل میلیاردها تومان پول ساخت، منتها باید قانون تکامل رو رعایت کرد وبدون عجله وحرص وطمع وبا ایمان به وفور نعمت‌ها وفرصت های الهی قدم هارو ادامه داد، بسیار سپاسگزارم از خداوند که یکبار دیگه از طریق شما ودوربینتون که زبان خداوند شده برای سخن با من، باورامو قوی‌تر کرد وسپاس فراوان از شما عزیزان که چقدر سخاوتمندانه این تصاویر رو نشر میکنید