https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/north-market.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-11 06:53:072024-08-26 17:24:16سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۷
292نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
منو دخترام شبا به عشق این که فایل جدید شما رو ببینیم همه کارامونو میکنیم ومیریم تو اتاق
شما نمیدونین که چقدر کار بزرگی دارین انجام میدین
منو دخترام با دیدن این فایلا پرواز میکنیم
داریم یاد میگیریم که اصلا چه آرزوهایی میتونیم داشته باشیم
چون خود من تا چند وقت پیش اگه بهم میگفتن یه آرزو کن واز خدا یه چیزی بخواه فقط بلد بودم خیلی کلیشه ای بگم ازش سلامتی میخوام?
اما الان کلی خواسته وآرزو درونمون شکل گرفته که مطمئنم بهش میرسیم??
خیلی امیدوارتر از قبل زندگی میکنیم ومنتظر اتفاقات عالی تو زندگیمون هستیم
مثلا وقتی از خونه بیرون میریم سعی میکنیم مثل شما توجهمون رو ببریم سمت زیباییها
من عاااااااااشق سرسبزی آمریکا شدم?
به درختای سبز شهروکشور خودمون بیشتر دقت میکنم وحس خوب وتو خودم پیدا میکنم با اینکه مثل آمریکا نیست اما قشنگیای خودشم داره
میدونم با دقت کردن به زیباییهای همینجا، به زیباییهای بیشتر قراره هدایت بشم??
تا میخواد حواسمون به نازیباییها جلب بشه اولش خیلی خنده دار اما بعدش واقعا موفق میشیم حسمونو خوب کنیم دختر بزرگم از حالت افسردگی شدید در اومده میتونم بگم الان بدون کمک هیچ دکتری حالش خوبه خوبه??
دخترک ده سالم که نگو از حالا برای خودش یه عباسمنشی کوچولو شده
هر جا ما بخواییم یکم دشارژ بشیم زود بهمون یاد آوری میکنه
حس خوب=اتفاقات خوب
خلاصه شما تو تربیت بچه های من نقش خیلی مهمی رو ایفا کردین?
چقددددددر این آمریکا خوبه
چقددددددر حال مردمش عالیه
چقدر با دل وجون کاراشونو انجام میدن?
معنای واقعی اینو میفهمم که باید عاشقانه کارتو انجام بدی تا ثروت خودش بیاد سمتت ?
استاد عزیزم ومریم جانم شما واقعا لایق اونجا هستین
امید داریم که ماهم یه روزی به شما بپیوندیم???????????
سلام و درود خداوند سخاوتمند بر استاد من و عشقش سرکار خانوم مریم بانو و دوست نازنین جناب میکایل
خدا رو هزار بار شکر برای برای هین خانواده صمیمی ووووووو واسه همه چی این دنیا ک خودش خالق
از کجاش بگم ب خدا اخه مگه میشه تو با خودت در صلح نباشی و دنیا بخواد اون روی سکه شو نشونت بده
منم وقتی با خودم در صلح هستم دنیا در مقیاس ظرف من میخواد خودش بهم نشون بده ک حیوانات خدا میان پیشم تو بغلم اونا با من عشق میکنن منم با اونها بازی میکنم این تجربه این چند روز اخیرم بوده خدا رو هزاران بار سپاس
و دومین مساله ک منو تحریک میکنه این عشق بدون تملکی ک بین شماها جاری هست اون صمیمیت این ابراز بی سده درون واقعی ک ب هم دارین …واقعا دوستون درم چون ک الگوهای خیلی عالی هستین برام.خدا رو بی نهایت شکر برای نعمت عشقبی چون چرا و جاری بودن مودت
واون خانوم فروشنده بسیار با اعتماد بنفسی ک داشت محصولشو با عشق و با لذت عرضه میکرد چقد از کارش راضی بود
و اون مسیر های بسیار باحال و اون سکوتش و اون منظره ک تو دل شهر ولی با ارامش خاصی ک ادم از توش رد میشد
و اون سنجاب خدای من شکرت
و در نهایت بی نهایت فراونی نعمتای الهی و دریافت خوان یا خان نعمت افریدگار ک برای عرضه ب عموم ازاد است در صورتی ک عموم در فرکانسش و مدارش قرار بگیریند الهی امین یا رب العالمین
و استاد نوش جونت گوارای وجودت
الهی همه عزیزانم رو در پناه خودت قرار بده و مورده ستایش خودت قرار بده
من صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن این فایل رو دیدم و چون دیرم شده بود سریع به اداره رفتم اما از دیدنش یه حس عالی گرفتم ؛ از دیدن عاشقانه های استاد و مریم عزیز ، از تحسین کردن همدیگه از دلبستگی بدون وابستگی از اینکه درعین با هم بودن اما لحظاتی رو برای خودشون به تنهایی دارن و وقتی باز بهم میرسن بی هیچ گلایه یا آزردگی خاطر از بودن با هم لذت میبرند و خدا رو شکر کردم که دارم این روابط رو میبینم یعنی در مدارش هستم و اینکه چقدر در دنیای خدا پر از عاشقانه ست
از ارتباط نرم و ابریشمی که مریم جان با فروشنده برقرار کرد و عشق داد و مگر جواب عشق ، جز عشق میتونه باشه
از مسیر بهشتی تا رستوران از اینکه حتی یه سنجاب سفید به اذن خدا میاد تا این فایل رو جادویی تر کنه و… بینهایت نکته نغز که اکثر عزیزان عالی بهش اشاره کردن و نگاه تیزبینشون توسط خدا به احسن المکان هدایت شده
صبح با اینکه دیرم شده بود اما تا محل کارم حال بسیار قشنگی داشتم و زیبا بینی اون فایل جای خودش رو در اعماق وجودم باز میکرد میدونستم روز خوبیه
ظهر یه وقت کوچیک پیدا کردم و شروع کردم به نوشتن شکر گذاری اون روزم و رسیدم به اینکه در بامداد این روز زیبا بابت دیدگاهم از استاد یه لایک دریافت کردم و اصلا یه دفعه یادم افتاد با همون حس عالی که حتی لایک استاد برام خوش شانسی میاره، خوابیدم و اون فایل عالی صبح و یه دفعه بی هیچ مقدمه ای رفتم سراغ گوشیم و دیدم که جواب مثبت برای ویزای کانادا م اومده ، ویزایی که همه آب پاکی روی دستم ریخته بودن که نمیشه ،ولی من در عین اینکه ناامید نبودم اما واقعا رهاش کرده بودم به طرز ناباورانه ای که همه می گفتن ۳ ماه زمان میبره رو در کمتر از یه ماه بهم دادن ، ناباورانه برای دیگران اما برای من که دارم روز بروز بیشتر باورش میکنم ، چیز غیر قابل انتظاری نبود اصلا از خدا جز این توقع نداشتم بی هیچ هراس یا نگرانی ، انگاری تسلیم محض ش شده بودم
استاد ازتون سپاسگزارم و بابت آموزه ها تون یه دنیا ممنون
قوانین ثابتن و خدا هم عادله، این دو تا رو که بهش رسیدم درها یکی پس از دیگری با لحاظ تکامل به روم باز میشن
ممنون الله هستم که لایک شما برام نشانه شد و حس خوب = اتفاق خوب رو با همه وجودم لمس کردم
بعضیها بجایی میرسن که حتی امضاشون سبب اعجاز در کار بقیه میشه و خدا رو بینهایت شاکرم که من رو به اینجا هدایت کرد
در پناه خدا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید آمین
سپاس فراوان ازدیدگاه زیباتون…از اومدن ویزاتون وازباور زیبایی که امروز واسه ی قلب من نهادینه کردین…که لایکای استاد واسمون خوش شانسی میاره…چقدر حس خوبی رو بهم دادین …قبل از خوندن دیدگاهتون من به پاسپورتم فکرمیکردم وراجع به جاهایی که قراره برم داشتم با خدا صحبت میکردم و چقدر قشنگ خدا با کامنت شما جواب من وداد..بی نهایت سپاسگذارم..باارزوی بهترینها برای شما عزیز دل
ممنونم از لطف تون خوشحالم که وسیله ای شدم تا خداوند از طریق من ، مشیتش رو به انجام برسونه و بشما جوابی که مد نظرتون بود ، بده ? روزهایی که برای انجام کارم به آژانسی که کارم رو انجام داده بود میرفتم خیلی حالم بد میشد چرا که از لحاظ اونها نه تنها واجد شرایط نبودم بلکه ۱۰۰ درصد بهم می گفتن ریجکت میشی؛ چرا که از لحاظ اونا مطلقه بودم ، شینگن نداشتم و بقول اونا کربلا هم رفته بودم اما از وقتی با آموزه های استاد آشنا شدم دیگه لحاظ اونا برام مهم نبود هر چی بود خدا و من بودیم
تنها موردی هم که قبول کردن مدارک رو بفرستن، این بود که برای بقیه اعضا خانواده م انجام داده بودن
هر بار از اونجا بیرون میومدم حرفهاشون منو بهم می ریخت اما همه تلاشم رو میکردم بخودم مسلط بشم و حسم رو خوب کنم یکی از فایلهای صوتی استاد رو میذاشتم و باز توکل میکردم و به نجواهای ذهنیم که میخواست با نشون دادن تصویر نیستی من رو بترسونه اهمیت نمی دادم
و خدا چقدر قشنگ از لابلای روزمرگی ها خودش رو بهم نشون میداد مثلا مشغول رانندگی بودم و آسمون ابری بود یه دفعه یه اشعه باریک اون ابر رو میشکافت و من حس میکردم که خدا داره باهام حرف میزنه که ندا سعی کن از خلال همه تاریکی ها من رو و نورم رو ببینی و اونوقت همه چیز بینظیر میشد
امروز که رفتم پاسم رو بهشون بدم ازشون تشکر کردم و گفتم شماها با اینکه برام تضاد و ناخواسته میشدین اما یادم دادین با خدای درونم دوست تر بشم
بمن گفتن وای از وقتی آفیسر بخواد کار کسی رو انجام بده اما من با اعتماد و باوری که ثمره دوره عزت نفس استاده ، بهشون گفتم اصل خدای اون آفیسر هست و اونم وسیله بود که خواست خدا رو برای من انجام بده
استاد زبانم قاصره، قلمم ناتوانه از اینکه بخوام حسم رو بیان کنم در یه جمله بهتون فقط همینو میگم :
انگار با این درساتون بما دستور پخت یه غذا رو میدین که وقتی با تمرکز و التزام خوب از آب در میاد عطر و بو و توانایی انجامش ما رو سرمست میکنه
امیدوارم خدا به همه ما توفیق هم قدمی با خودش رو بده آمین رب العالمین
با آرزوی عالیترینهای خدا برای تمامی اعضای این خانواده
سلام استادم و مریم عزیزم و همه بچه های شاد و با ایمان سایت. چون فهمیدم شادی نشونه ایمانه.
دوس دارم همیشه شاد و آرام و باایمان باشم.
من با یه تضاد برخورد کردم این روزا کل ایران عزادار و سیاه پوش هست و غم خوردن یه جور ثواب محسوب میشه.
من تو این جو هستم به این دلیل که حتما تو مدارش هستم هنوز اما آگاهانه بهش توجه نمیکنم و بجاش فایل سفر به دور امریکا نگاه میکنم.
خیلی خوشحالم و به خودم افتخار میکنم که بجای عزاداری مشغول تلاش ذهنی برای کنترل ذهنم هستم و روی کارم تمرکز کردم.
البته نمیخوام به هیچ وجه عزادارا رو قضاوت کنم چون فهمیدم هرکس آزاده در این دنیا هر طور که میخواد زندگی کنه.
اما به شخصه من این خلاف جهت آب شنا کردن و کنده شدن از بدنه جامعه رو ترجیح میدم.
الان انقدر عقایدم تغییر کرده که تعجب میکنم که من همون آدم قبلیم.
یه روزایی منم عزاداری میکردم اما دیگه تموم شد تا ابد و میدونم به جایی هدایت خواهم شد که خبری از این جور مراسم ها نباشه.
چون من اینو میخوام. خواسته ام با برخورد به این تضاد کاملا واضح شده و الان دیگه خداوند هم میدونه من چی میخوام و در زمان مناسب خواستمو اجابت میکنه.
مرگ یه تولد دوباره اس و شخصا ازاینکه یه آدم به ملکوت اعلا بپیونده عزا نمیگیرم.
حتی از مرگ خودم هم دیگه نگران نیستم چون فهمیدم که من یه انرژیی هستم که از بین نمیرم و فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشم. وقتی بمیرم جای بدی نمیرم نابود نمیشم میرم همون جایی که قبل از تولد اونجا بودم.
من هم به اندازه تمام پیامبرا و اماما به خداوند نزدیکم خدا به همه ما از رگ گردن نزدیکتره.
دوس ندارم وقتی میمیرم سنگ قبر داشته باشم.
فقط و فقط باید در این دنیا خوب زندگی کنم تا وقتی مردم هم روحم بره به یه جای خوب مثل همین سفر به دور آمریکا نه اینکه بره تو یه کره ای مثل مشتری که صدها ساله توش طوفان برپاس یا یه جایی مثل خورشید که دماش بسیار بالاس و توان تحملشو ندارم.
سلام زهرا خانم برایت آرزو میکنم که زیباییهای شخصیت امام حسین علیه السلام و آرمانهای بلند او را احساس کنی و ببینی زیباییهای که هیچ وقت از ان خسته و دلزده نمی شوی توصیه می کنم کتاب حماسه حسینی استاد شهید مطهری را بخوانی بسیار کتاب خوبی است من سایت اقای عباس منش را خیلی وقت است دنبال میکنم حس می کنم اقای عباس منش با یک شیب ملایم دارن از فرهنگ خودشون دور میشن
خوشحالم که دیدگاهتون رو اینجا با ما در میون گذاشتین، من تجربه خودم رو میگم چه بسا به کار شما بیاد ؛ من از وقتی یادم میاد همیشه دلم میخواست برم کربلا ،اصلا اسم امام حسین که میومد ناخودآگاه اشکم سرازیر میشد پارسال بواسطه شرایطی که برام پیش اومده بود حال خوبی نداشتم بطوریکه حتی نمی تونستم راجع بهش با کسی حرف بزنم خانواده م همه خارج از کشور بودن و منتظر من که کارهام رو انجام بدم و برم پیششون
با وجود تمام حرفهایی که بهم زده میشد که اول ویزای اونجا رو بگیر بعد برو کربلا اما ندای درونیم چیز دیگه ای میگفت ، یه روز توی اداره ما بین نماز ظهر وعصرم ،سرم رو که از سجاده بلند کردم مطمئن شدم میخوام برم کربلا .دوشنبه بود رفتم آژانس نزدیک اداره و شرایط رو پرسیدم که برای عید که نیاز به مرخصی نبود برم ،مسئول شون گفت قرعه کشیه برای اون زمان و پر شده اما هفته آینده رو دارم ، باورتون نمیشه من بامداد جمعه تو هواپیما نشسته بودم بطوریکه وقتی تماس گرفتم از خانواده م خداحافظی بگیرم جا خوردن حتی برادرم گفت ببخشید یه لحظه صدات قطع شد من اشتباهی بجای کانادا ، کربلا شنیدم ، گفتم نه برادر جان درست شنیدی
جالبیش هم در اینه خانواده م اعتقاد دارن اما اونجا رفتن رو اصلا نداشتیم حتی مادر و خواهرم که اونجا زندگی میکنن صبحشون با زیارت عاشورا شروع میشه و همیشه می گفتن از راه دور هم قبوله
بگذریم این قوم مخالف تسلیم من شدن و به گفتن باشه مواظب خودت باش ، دوست داشتی دیگه بری اونجا ، بسنده کردن
من توی دلم همیشه خجالت می کشیدم کانادا رو به امام حسین ترجیح بدم و انگار این شد سرآغاز درسهای استاد بصورت عملی برام که ایمانم رو تقویت کنم
اینجا صادقانه میگم سوای ارادتم به ایشون فکر میکردم که حاجت روا برمیگردم ، اما نشد
زیارت رو هر چی بگم کم گفتم که چقدر عالی بود انگاری نیویورک بود حس و حالم قابل وصف نیست ، سال تحویل پیش خودم فکر میکردم امام حسین من اینهمه شما رو انتخاب کردم و اومدم ، اونوقت شما منو دست خالی برگردوندین. اما زهی خیال باطل ایشون از چیزیکه مدنظرم بود هم عالیتر جوابم رو دادن من حالا بهش آگاه شدم ، ایشون نرفتن شهید بشن که ما بگیم مظلوم و هرسال در یه وقت مشخص حرکات نمادین انجام بدیم و بره تا سال بعد و ما همون آدمهای قبلی باشیم
ایشون پیروز این میدان و نبرد بودن ، اول به نفسشون غلبه کردن و بازتاب همین پیروزی درونی در بیرون هم نمود پیدا کرد که ما هر ساله شاهدش هستیم
امام حسین برای آگاه کردن ما رفتن و اگه هر کدوم از ما آگاه بخودمون و قوانین دنیا و خدا بشیم رسالتشون محقق شده ، بقول استاد الهی قمشه ای باید برای رفتن ایشون که رفتن تا راه رو بما نشون بدن رقص کنان بایدرفت و بقول استاد خودمون نخواستن در حاشیه امن خودشون بمونن
عزاداری برای ایشون محترمه و هر کس بشیوه خودش انجامش میده و باز اینجا یاد گرفتیم (فایل آمیش ها) که با وجود تفاوتهامون بهم احترام بذاریم و پذیرای هم باشیم
مهم اینه که درگیر غم نشیم و شادی وصال ایشون رو در حین قربانی کردن نفسش ، و وصال با خدا رو درک کنیم
ببخشید طولانی نوشتم اما خدا رو شاکرم که با بردن من به اونجا نشونم داد که هر جا میتونه کربلا باشه و هر روز میتونه عاشورا باشه و هر روز منم که انتخاب میکنم که میخوام در پس هر چیز خدا رو ببینم و حسین وار زندگی کنم ، فرقی نمیکنه تهران ، کربلا یا هر جای دیگه این دنیای پهناور باشم .
دوستان نترسیم از اینکه باورهامون رو تعدیل کنیم همیشه کوبیدن و بازسازی سخته اما نتایجش و جاهایی که هدایت میشیم ، بی نظیره .
و همین فرمایش گهربار حضرت زینب ما رو بس که فرمودن من در عاشورا جز زیبایی ندیدم ، یعنی بردن کانون توجه به سمت خوبیها و انتخاب خوب دیدن که ما بهمون این قدرت داده شده که خالق زندگی خودمون باشیم ، و من هر روز بیش از پیش یقین حاصل میکنم که اونها به قانون جذب ، جهان و آفرینش آگاه بودن و پیامشون برای ما این بوده و استاد و استادها رمزگشای این پیام هستن
در ظل توجهات خدا باشید که هستید که الان اینجا هدایت شدیم ?
سلام منم چندروز بیشتر نیست وارد سایت شدم.ولی یجوری عجیبی.آرامش قلبی گرفتم..
بزارید داستان اومدن به سایت استاد عزیز.عباس منش رو بگم
شب شده بود موقعه خواب بود از اونجا یکه دارای ۳فرزندهستم.قبل ازخواب همیشه بهشون نگاه میکردم ومیگفتم خدایا وقتی بهشون نگاه میکنم یه انرژی مثبتی بهم میدن.که خیلی آرومم میکنن. توکه خالق اینا هستی .پس تو میتونی منو اون جور که باید آروم کنی.ازت از ته قلبم میخوام بهم مسیر درست رو نشون بدی.خیلی دوست دارم سعادتمندازاین دنیا برم اولین باربود با قلبی بسیار آروم ومطمئن خوابیدم فرداش یکی از فامیل هام برااولین بار اومد خونمون جالب بود اون با تمام فامیل هایی که داشت تواون شهر ولی اومد پیش من .وقتی باهام حرف میزد میگفت من از اون جهت که تو ی تو احساسی برای بهترشدن وخواستن وبه سوی بهترشدن هامیبینم یه آدمی رو معرفی میکنم که روم خیلی تاثیر گذاشته حتما به سایت برو وازش استفاده کن
جالب اینجا بود همیشه به خودم میگفتم این آدم چقد دوسداشتنی وآرومه .خوش بحالش.که با تمام مشکلاتی که براش پیش اومده خیلی آروم ودوستداشتنیه وحتی قویتراز قبل ه
اون شخص ی که برام معرفی کرد استاد عباس منش بود والان که تازه وارد سایتش شدم. خودم یه آرامش عجیبی گرفتم .دوسدارم واقعا سعادت مندازدنیابرم
تصویر این بخش اونقدر توش هیجان و شگفتی داشت که بیصبرانه منتظر بودم برسم خونه و ببینمش. سه بار پیاپی دیدم و چقدر جالب بود و با هر بار دیدن توجهم به نکات بیشتری جلب شد. هنوز شام نخوردم اما نمیتونم از جام بلند شم اول میخوام انچه که دیدم ثبت کنم. چقدر این دخترجوان زیبا با ان چشمهای دوست داشتنی خونگرم مهربان و آشنا بود انگار سالها شما را میشناخت. نکته جالب اینکه چقدر راحت احساسات و نقاط مثبت طرف مقابل را گوشزد می کنند در همین زمان کوتاه دو بار به شما مریم جان اشاره کردند که شما چقدر زیبایید. اینکه ایران رو میشناخت و میدونست نزدیکترین جا بهش ترکیه است برام جالب بود. خود ایده تنوع طعم در روغن زیتون هم برام خیلی جالب بود چه ایده بکری تو ایران میشه روش مانور داد. به راستی که جهان جهان فرصت ها و فراوانی هاست. چقدر همه چیز آراسته و تمیز بود.
یه نکته ریزی اینجا بود که برام جالب بود و اعراض دوربین شما رو خیل خوب نشون میداد اون خانم لباس صورتی با اون چهره عجیبش که انگار از فیلمبرداری شما خیلی خوشحال نبود شما با چرخش سریع و بردن روی ظرفهای سمپل فضا رو تغییر دادید.
این بار توجهم به سقف و سیستم هایی که اون دوستمون تو فایل قبل اشاره کرده بودن جلب شد و دیدم راست می گفت چقدر همه چی سر جاشه.
شگفت انگیز بود اون سنجاب سفید من که حتی نمی دونستم سنجاب سفید هم وجود داره. انگار هر چه تمرکز شما بر روی زیبایی ها بیشتر میشه جهان شگفتیهای بیشتری رو به شما نشان می دهد.
تمیزی بی حد و اندازه فضای سبز و رودخانه و مسیر پیاده روی و پارک و …و گذر و عبور و زندگی در امنیت و امان همه موجودات حسی از آرامش و صلح را نشان میدهد.
شادی و شوخ طبعی های استاد راز آسان شدن برای آسانی ها را فاش می کند که بی دلیل بخندیم و شاد باشیم و لذت ببریم.
و لواش کافه و دست و دلبازیش برای اولین مهمانان که بی شک مهمانان اولین باری بیشتری را به کافه اش هدایت می کند. چقدر جالب که آدمها در مقابل دوربین زیبابین شما شادی و لبخند و مهربانی و عشق را به نمایش می گذارند.
در دور سوم توجهم به نوشته روی لباس اون دو جوان جلب شد که با وجود شکل ها و اندازه های مختلف زیبایی رخ می دهد و مرا یاد این نکته انداخت که اگر آدمها با خودشان در صلح باشند و خود را دوست بدارند مهم نیست که چاق باشند یا لاغر، کوتاه باشند یا بلند همه اینها می تواند زیبا باشند و در کنار هم همه اینها می توانند یه سمفونی زیبایی بنوازند.
و چه حسن ختامی و چه معرفی صلح آمیزی از مسلمانان از مفهوم واقعی مسلمانی از یکتا پرستی.
سپاسگزارم مریم جان مریم عزیز. سپاسگزارم استاد جان برای همراهی و همدلی سپاسگزارم برای مشارکت دادن ما در همه تجربه های ناب و زیبای زندگیتان که کم کم دارد در درونمان ریشه می زند این باور که جهان جایی است برای شادی برای لذت برای آسانی اگر باور کنیم.
تصاویر آبشار نیاگارا را که از بالای آبشار نشون می دادید یه سنگی بود که مردم رویش سکه انداخته بودند و کلی سکه روش جمع شده بود . حالا نمی دونم نیت اونهایی که می خواستن سکه داخل آبشار بیندازند چی بوده احتمالا به خاطر خوش شانسی بوده .
چقدر منظره آبشار تمیز است و آسمانسش پر از ابرهای سفید و تمیز است . به نظرم تا بحال آبشار نیاگارا یکی از زیباترین مناظر بکر را داشته هم صدای آب زیبای داشته (من صدای آب را خیلی دوست دارم) هم طبیعت زیبا آرام و دلنشینی .
باعرض سلام وادب واحترام به استادعزیزوخانواده محترم
خیلی دوست داشتم دراین تابستان داغ وقشنگ بااین همه زیبایی به جاهای دیدنی دنیامسافرت میکردم ولذت میبردم،ولی متاسفانه نبودپول باعث شدبه مسافرت نروم،که البته این هم بخشی ازروندتکاملی زندگی من،بااینکه خیلی شدیدادوست داشتم به سفربروم واین خواسته دردرون من شعله وربودوالبته هست،منتهابرای رسیدن به مقصدبایدازجاده ومسیرهایی عبورکنی واین تابستون هم قسمتی ازمسیرعبورمن هست واین مسئله رامیپذیرم،استادخوب ومهربونم..
امیدوارم درطول این مسافرت خوب،عالی والبته شگفت انگیزبه دورآمریکاحسابی به شماخوش گذشته باشه??????
یه نکته ی مهمی که ازشماآموختم استادوبه خودم گوشزدمیکنم اینه که،((اگردنبال پول،ثروت،خوشبختی ولذت بردن اززندگی هستیدبایدبدانیدکه اوناتوفرکانس شمانمیان،توبایدبری توفرکانسشون))،وچقدراین درس مهم زندگی رادوست دارم.
یه فایل دیگه و یک روز رویایی دیگه از زندگی زیباتون… به چه جای زیبایی هدایت شدی استاد..ب چ مردم مهربانی.. چقدر محبت دارید توی وجودتون که چنین محبتی از جهان بتون برمیگرده…
چقدر زندگیتون جای فکر داره برای من…
چقدر فراوانی توی جهانه..چقدر فرصت های شغلی زیاده خدایا کافیه اعتماد کنیم ب فراوانی جهان، به پاسخ جهان،کافیه چشمامون رو بشوریم و جور دیگه ای ببینیم..چ اخلاق خوبی داره این خانم و با چ لذت فراوانی کار میکنن. بخاطر همین عشقه که اینقدر پیشرفت میکنن و این همه ثروت دارن..
استاد عااااشق چقد کاراتون قشنگه..چقد زیبا حتی یک بستنی رو هم با عزیزانتون شریک میشید و لذتشو صدبرابر میکنید و با همین عشق میرید جلو و به بهترین جاها هدایت میشید.
چقدر خوبه ک لذت ببریم از خریدامون،از بستنی خوردنمون..رها بشیم از قید و بند های محدودمون و خداروشکر کنیم واسه شیرینی همین بستنی ک دستمونه و با همین حس خوب شکرگزاری هدایت بشیم ب شرایط هرچه زیباتر و دوباره حس خوب و…
دارید یه مسیر طولانی رو میرید ولی اصلا نگران دیر رسیدن یا نرسیدن نیستیث،با خیال راحت از مسیرتون در کمال سادگی لذت میبرید.(نمیگید بابا پاشو بریم خسته شدیم.پاشو موقع اینکارا نیست مگه اومدیم باغ وحش؟ دیر میرسیماااا. تعطیل میشه هاااا) شما فقط لذت میبرید. دنبال بهانه ای هستید واسه تحسین کردن و عشق ورزیدن ب تمام ریز و درشت جهان.. از ساختمونای غول پیکر گرفته تا سنجاب سفید و اهو ته دره…
نگران هیچی نیستید و توکل میکنید به هدایت خدایی که درونتونه و خداهم همواره پاسخ میدهد و این خود خود توکل و شرک نورزیدنه….
استاد این روزاهرسال برای من غم خاصی داشت… غمی ک کورکورانه تقلیدش کرده بودم از اطرافیانم.. ولی باور کنید امسال فرق داشت.. خدایا چقدر عوض شدم،چقد احساسم تغییر کرده..همین سفرنامه چقدر باعث شده هر موضوعی میبینم شروع کنم ب اینکه خب الان نکتش چیه؟ انگار میخام همه جا کامنت بزارم!!
استاد من توی شهری زندگی میکنم که روبروی خونمون یک میدان بزرگ (تقریبا دو هکتاری) قرار داره و هرسال روزهای تاسوعا عاشورا تعزیه برگزار میشه.میشه گفت یه تئاتر بزرگ و صدها ادم هم برای تماشا میان و البته 10ساعت هم طول میکشه این نمایش..
خیلی از وقایع کربلا رو شبیه سازی میکنن.از وقتی دنیا اومدم هرسال دیدمش، هر سال گریه کردم..هرسال غمی رو بدون اینکه بدونم چراا با خودم حمل کردم.ولی امسال من اون آدم نبودم.امسال فکر میکردم و یاد قرآن می افتادم که میگه: افلا تتفکرون
تو این فکر بودم که خطبه ی امام سجاد شروع شد.خدای من چقدر زیبا بود.انگار ک اولین باره میشنوم. من ساال ها گوش دادت بودم ولی فقط برای اینکه خانوادش کشته شدن گریه کردم..چرا هیچوقت فکر نکردم چی میگه؟ انگار گوشام نمیشنید.. اینجاست ک معنی مدارهارو فهمیدم….
این شخص حتی یک بار هم به کسی توی خطبش التماس نکرد..نه دروغ مصاحتی گفت نه ارزش خودشو اورد پایین و نه خدای خودش رو فراموش کرد..خودشو به بهترین شکل ممکن معرفی کرد و افتخار کرد ب وجود خودش..(داشتن عزت نفس و توکل بدون اینکه ب شرایط یا اتفاق منفیی توجه کنه)
داشتم گوش میدادم که یک دفعه گفت:
انا ابنُ من لم یَکفُر بِاللهِ طَرفهَ عَین…
من پسر آن کسی هستم که اندازه گوشه چشمی(چشم بر هم زدنی) به خدا کفر نورزید…
واای خدای من چقدر زیبا خودشو معرفی کرد.. کسی ک حتی اندازه گوشه چشمی برای خدا شریک قرار نداد..
یه نگاه ب خودم انداختم؟ واقعا تونستم اینقدر یکتاپرست باشم ک حتی اندازه چشم برهم زدنی از کسی غیر خدا انتظار نداشته باشم؟؟
بی اختیار اشک میریختم..ولی ن از روی دلسوزی.. اشک میریختم ک خدایا من این همه سال شرک ورزیدم و نمیدونستم..
خدایا شکرت ک تو بازم هدایتم کردی و هیچوقت منو ب حال خودم رها نکردی… خدایا شکرت ک همیشه باهامی و نذاشتی سردرگم بمونم..خدایاشکرت واسه هدایتم به اینجا،به این جا،به این سایت و ب این سفرنامه و تغییر نگاهم…
گفت :
انا ابنُ مَن طَافَ و سَعَی…
من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم…
خدای من… همه سعیمو میکنم تا به بهترین شکل زندگی کنم.. خدایا کمکم کن تا از سعی کنندگان باشم….
خدایا این همه اتفاق به ظاهر فجیع افتاد ولی امام سجاد درباره هیچکدوم حرف نزد و فقط ب نکات مثبت اشاره کرد! حضرت زینب میگه من جز زیبایی ندیدم!!!
یاد حرفای استاد افتادم ک میگه ب نکات مثبت توجه کنید.مهم نیست شرایطمون ب ظاهر بد باشه ولی ما همواره باید سعی کنیم ب نکات مثبت توجه کنیم و با این توجه نکات مثبت زندگیمون رو بیشتر و بیشتر کنیم….
امام سجاد شیش تا خصلت رو نام برد: علم،بردباری،سخاوت،فصاحت،شجاعت و محبت در قلوب مومنین.
استاد داشتم دنبال این خصلت ها توی فایل های سایت میگشتم..خدایا شما همه شون رو سعی میکنید ب نحو احسن انجام بدید..
هر روز دنبال علم هستید.دنبال تفسیر قران و جهان هستید همواره بیشتر میکنید علمتون رو…
بردباری چی میتونه باشه غیر از کسی ک توی شرایط سخت بندرعباس با حس خوب و توکل صبر کرد و ایمان داشت ک خدا جواب صبرکنندگان رو میده و حالا توی بهترین جای دنیاست…
بهترین هدیه هارو برای خودش نزدیکانش میخره و درصد بالایی از ورودی درامدشو اختصاص داده برای هدیه دادن ب ادم ها…
فصاحت هم ک از صدها محصولتون میباره و زیبایی کلامتون ب دل همگان میشینه.
و اما شجاعت ک ب نظرم پررنگ ترین خصلت شماست.. شجاعت توی رفتن ب دل هرکاری.. اونم با دل قرص ب خدتی یکتا… از مهاجرت هاتون گرفته تا اتفاقات روزمرتون ک توی سفرنامه کم ندیدیم ازشون…
و خصلت زیبایی ک اول کامنتم بش اشاره کردم و اونم محبت در قلوب مومنینه ک از همه زیباتره… وقتی لبخندتون با اون فروشنده رو دیدم یاد این خصلت افتادم ک چقدر زیبا توی خودتون ساخته بودینش…
استاد شما الگوی مایی..خدایا شکر ک لیاقت داشتیم هدایت بشیم ب اینجا.. به تمام دوستان عزیزم ک در این سایت هستن تبریک میگم.. ما اینجاییم ک سعی کنیم جور دیگه ای ببینیم و دیدمون رو زیباتر کنیم و از سعی کنندگان باشیم.
زیرا این مسیر هیچوقت تموم نمیشه و حتی کسایی مثل استاد ک موفق شدن هم باید همواره سعی کنن و نجواهای شیطان رو خاموش کنن…
ممنونم استاد نازنینم..
ش جونت استاد اون غذای خوشمزه و ممنونم بابت حال خوب این روزهام..
سلام.
سفر بسلامت.
با توجه به قانون فراوانی کاش زمان فایلهای سفر بیشتر از 12 دقیقه بود.
سپاااس
سلام عزیزای دلم
استاد عزیزم ومریم جون
چقدر شما خوبین آخه
منو دخترام شبا به عشق این که فایل جدید شما رو ببینیم همه کارامونو میکنیم ومیریم تو اتاق
شما نمیدونین که چقدر کار بزرگی دارین انجام میدین
منو دخترام با دیدن این فایلا پرواز میکنیم
داریم یاد میگیریم که اصلا چه آرزوهایی میتونیم داشته باشیم
چون خود من تا چند وقت پیش اگه بهم میگفتن یه آرزو کن واز خدا یه چیزی بخواه فقط بلد بودم خیلی کلیشه ای بگم ازش سلامتی میخوام?
اما الان کلی خواسته وآرزو درونمون شکل گرفته که مطمئنم بهش میرسیم??
خیلی امیدوارتر از قبل زندگی میکنیم ومنتظر اتفاقات عالی تو زندگیمون هستیم
مثلا وقتی از خونه بیرون میریم سعی میکنیم مثل شما توجهمون رو ببریم سمت زیباییها
من عاااااااااشق سرسبزی آمریکا شدم?
به درختای سبز شهروکشور خودمون بیشتر دقت میکنم وحس خوب وتو خودم پیدا میکنم با اینکه مثل آمریکا نیست اما قشنگیای خودشم داره
میدونم با دقت کردن به زیباییهای همینجا، به زیباییهای بیشتر قراره هدایت بشم??
تا میخواد حواسمون به نازیباییها جلب بشه اولش خیلی خنده دار اما بعدش واقعا موفق میشیم حسمونو خوب کنیم دختر بزرگم از حالت افسردگی شدید در اومده میتونم بگم الان بدون کمک هیچ دکتری حالش خوبه خوبه??
دخترک ده سالم که نگو از حالا برای خودش یه عباسمنشی کوچولو شده
هر جا ما بخواییم یکم دشارژ بشیم زود بهمون یاد آوری میکنه
حس خوب=اتفاقات خوب
خلاصه شما تو تربیت بچه های من نقش خیلی مهمی رو ایفا کردین?
چقددددددر این آمریکا خوبه
چقددددددر حال مردمش عالیه
چقدر با دل وجون کاراشونو انجام میدن?
معنای واقعی اینو میفهمم که باید عاشقانه کارتو انجام بدی تا ثروت خودش بیاد سمتت ?
استاد عزیزم ومریم جانم شما واقعا لایق اونجا هستین
امید داریم که ماهم یه روزی به شما بپیوندیم???????????
سلام و درود خداوند سخاوتمند بر استاد من و عشقش سرکار خانوم مریم بانو و دوست نازنین جناب میکایل
خدا رو هزار بار شکر برای برای هین خانواده صمیمی ووووووو واسه همه چی این دنیا ک خودش خالق
از کجاش بگم ب خدا اخه مگه میشه تو با خودت در صلح نباشی و دنیا بخواد اون روی سکه شو نشونت بده
منم وقتی با خودم در صلح هستم دنیا در مقیاس ظرف من میخواد خودش بهم نشون بده ک حیوانات خدا میان پیشم تو بغلم اونا با من عشق میکنن منم با اونها بازی میکنم این تجربه این چند روز اخیرم بوده خدا رو هزاران بار سپاس
و دومین مساله ک منو تحریک میکنه این عشق بدون تملکی ک بین شماها جاری هست اون صمیمیت این ابراز بی سده درون واقعی ک ب هم دارین …واقعا دوستون درم چون ک الگوهای خیلی عالی هستین برام.خدا رو بی نهایت شکر برای نعمت عشقبی چون چرا و جاری بودن مودت
واون خانوم فروشنده بسیار با اعتماد بنفسی ک داشت محصولشو با عشق و با لذت عرضه میکرد چقد از کارش راضی بود
و اون مسیر های بسیار باحال و اون سکوتش و اون منظره ک تو دل شهر ولی با ارامش خاصی ک ادم از توش رد میشد
و اون سنجاب خدای من شکرت
و در نهایت بی نهایت فراونی نعمتای الهی و دریافت خوان یا خان نعمت افریدگار ک برای عرضه ب عموم ازاد است در صورتی ک عموم در فرکانسش و مدارش قرار بگیریند الهی امین یا رب العالمین
و استاد نوش جونت گوارای وجودت
الهی همه عزیزانم رو در پناه خودت قرار بده و مورده ستایش خودت قرار بده
سلام به استاد عزیز مریم بانو و مایک دوست داشتنی
من صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن این فایل رو دیدم و چون دیرم شده بود سریع به اداره رفتم اما از دیدنش یه حس عالی گرفتم ؛ از دیدن عاشقانه های استاد و مریم عزیز ، از تحسین کردن همدیگه از دلبستگی بدون وابستگی از اینکه درعین با هم بودن اما لحظاتی رو برای خودشون به تنهایی دارن و وقتی باز بهم میرسن بی هیچ گلایه یا آزردگی خاطر از بودن با هم لذت میبرند و خدا رو شکر کردم که دارم این روابط رو میبینم یعنی در مدارش هستم و اینکه چقدر در دنیای خدا پر از عاشقانه ست
از ارتباط نرم و ابریشمی که مریم جان با فروشنده برقرار کرد و عشق داد و مگر جواب عشق ، جز عشق میتونه باشه
از مسیر بهشتی تا رستوران از اینکه حتی یه سنجاب سفید به اذن خدا میاد تا این فایل رو جادویی تر کنه و… بینهایت نکته نغز که اکثر عزیزان عالی بهش اشاره کردن و نگاه تیزبینشون توسط خدا به احسن المکان هدایت شده
صبح با اینکه دیرم شده بود اما تا محل کارم حال بسیار قشنگی داشتم و زیبا بینی اون فایل جای خودش رو در اعماق وجودم باز میکرد میدونستم روز خوبیه
ظهر یه وقت کوچیک پیدا کردم و شروع کردم به نوشتن شکر گذاری اون روزم و رسیدم به اینکه در بامداد این روز زیبا بابت دیدگاهم از استاد یه لایک دریافت کردم و اصلا یه دفعه یادم افتاد با همون حس عالی که حتی لایک استاد برام خوش شانسی میاره، خوابیدم و اون فایل عالی صبح و یه دفعه بی هیچ مقدمه ای رفتم سراغ گوشیم و دیدم که جواب مثبت برای ویزای کانادا م اومده ، ویزایی که همه آب پاکی روی دستم ریخته بودن که نمیشه ،ولی من در عین اینکه ناامید نبودم اما واقعا رهاش کرده بودم به طرز ناباورانه ای که همه می گفتن ۳ ماه زمان میبره رو در کمتر از یه ماه بهم دادن ، ناباورانه برای دیگران اما برای من که دارم روز بروز بیشتر باورش میکنم ، چیز غیر قابل انتظاری نبود اصلا از خدا جز این توقع نداشتم بی هیچ هراس یا نگرانی ، انگاری تسلیم محض ش شده بودم
استاد ازتون سپاسگزارم و بابت آموزه ها تون یه دنیا ممنون
قوانین ثابتن و خدا هم عادله، این دو تا رو که بهش رسیدم درها یکی پس از دیگری با لحاظ تکامل به روم باز میشن
ممنون الله هستم که لایک شما برام نشانه شد و حس خوب = اتفاق خوب رو با همه وجودم لمس کردم
بعضیها بجایی میرسن که حتی امضاشون سبب اعجاز در کار بقیه میشه و خدا رو بینهایت شاکرم که من رو به اینجا هدایت کرد
در پناه خدا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید آمین
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان ازدیدگاه زیباتون…از اومدن ویزاتون وازباور زیبایی که امروز واسه ی قلب من نهادینه کردین…که لایکای استاد واسمون خوش شانسی میاره…چقدر حس خوبی رو بهم دادین …قبل از خوندن دیدگاهتون من به پاسپورتم فکرمیکردم وراجع به جاهایی که قراره برم داشتم با خدا صحبت میکردم و چقدر قشنگ خدا با کامنت شما جواب من وداد..بی نهایت سپاسگذارم..باارزوی بهترینها برای شما عزیز دل
سلام دوست عزیز
ممنونم از لطف تون خوشحالم که وسیله ای شدم تا خداوند از طریق من ، مشیتش رو به انجام برسونه و بشما جوابی که مد نظرتون بود ، بده ? روزهایی که برای انجام کارم به آژانسی که کارم رو انجام داده بود میرفتم خیلی حالم بد میشد چرا که از لحاظ اونها نه تنها واجد شرایط نبودم بلکه ۱۰۰ درصد بهم می گفتن ریجکت میشی؛ چرا که از لحاظ اونا مطلقه بودم ، شینگن نداشتم و بقول اونا کربلا هم رفته بودم اما از وقتی با آموزه های استاد آشنا شدم دیگه لحاظ اونا برام مهم نبود هر چی بود خدا و من بودیم
تنها موردی هم که قبول کردن مدارک رو بفرستن، این بود که برای بقیه اعضا خانواده م انجام داده بودن
هر بار از اونجا بیرون میومدم حرفهاشون منو بهم می ریخت اما همه تلاشم رو میکردم بخودم مسلط بشم و حسم رو خوب کنم یکی از فایلهای صوتی استاد رو میذاشتم و باز توکل میکردم و به نجواهای ذهنیم که میخواست با نشون دادن تصویر نیستی من رو بترسونه اهمیت نمی دادم
و خدا چقدر قشنگ از لابلای روزمرگی ها خودش رو بهم نشون میداد مثلا مشغول رانندگی بودم و آسمون ابری بود یه دفعه یه اشعه باریک اون ابر رو میشکافت و من حس میکردم که خدا داره باهام حرف میزنه که ندا سعی کن از خلال همه تاریکی ها من رو و نورم رو ببینی و اونوقت همه چیز بینظیر میشد
امروز که رفتم پاسم رو بهشون بدم ازشون تشکر کردم و گفتم شماها با اینکه برام تضاد و ناخواسته میشدین اما یادم دادین با خدای درونم دوست تر بشم
بمن گفتن وای از وقتی آفیسر بخواد کار کسی رو انجام بده اما من با اعتماد و باوری که ثمره دوره عزت نفس استاده ، بهشون گفتم اصل خدای اون آفیسر هست و اونم وسیله بود که خواست خدا رو برای من انجام بده
استاد زبانم قاصره، قلمم ناتوانه از اینکه بخوام حسم رو بیان کنم در یه جمله بهتون فقط همینو میگم :
انگار با این درساتون بما دستور پخت یه غذا رو میدین که وقتی با تمرکز و التزام خوب از آب در میاد عطر و بو و توانایی انجامش ما رو سرمست میکنه
امیدوارم خدا به همه ما توفیق هم قدمی با خودش رو بده آمین رب العالمین
با آرزوی عالیترینهای خدا برای تمامی اعضای این خانواده
سلام دوست عزیزم
بازهم ممنون ازجواب زیباتون…پراز درس…سپاس فراوان عزیز دلم
سلام استادم و مریم عزیزم و همه بچه های شاد و با ایمان سایت. چون فهمیدم شادی نشونه ایمانه.
دوس دارم همیشه شاد و آرام و باایمان باشم.
من با یه تضاد برخورد کردم این روزا کل ایران عزادار و سیاه پوش هست و غم خوردن یه جور ثواب محسوب میشه.
من تو این جو هستم به این دلیل که حتما تو مدارش هستم هنوز اما آگاهانه بهش توجه نمیکنم و بجاش فایل سفر به دور امریکا نگاه میکنم.
خیلی خوشحالم و به خودم افتخار میکنم که بجای عزاداری مشغول تلاش ذهنی برای کنترل ذهنم هستم و روی کارم تمرکز کردم.
البته نمیخوام به هیچ وجه عزادارا رو قضاوت کنم چون فهمیدم هرکس آزاده در این دنیا هر طور که میخواد زندگی کنه.
اما به شخصه من این خلاف جهت آب شنا کردن و کنده شدن از بدنه جامعه رو ترجیح میدم.
الان انقدر عقایدم تغییر کرده که تعجب میکنم که من همون آدم قبلیم.
یه روزایی منم عزاداری میکردم اما دیگه تموم شد تا ابد و میدونم به جایی هدایت خواهم شد که خبری از این جور مراسم ها نباشه.
چون من اینو میخوام. خواسته ام با برخورد به این تضاد کاملا واضح شده و الان دیگه خداوند هم میدونه من چی میخوام و در زمان مناسب خواستمو اجابت میکنه.
مرگ یه تولد دوباره اس و شخصا ازاینکه یه آدم به ملکوت اعلا بپیونده عزا نمیگیرم.
حتی از مرگ خودم هم دیگه نگران نیستم چون فهمیدم که من یه انرژیی هستم که از بین نمیرم و فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشم. وقتی بمیرم جای بدی نمیرم نابود نمیشم میرم همون جایی که قبل از تولد اونجا بودم.
من هم به اندازه تمام پیامبرا و اماما به خداوند نزدیکم خدا به همه ما از رگ گردن نزدیکتره.
دوس ندارم وقتی میمیرم سنگ قبر داشته باشم.
فقط و فقط باید در این دنیا خوب زندگی کنم تا وقتی مردم هم روحم بره به یه جای خوب مثل همین سفر به دور آمریکا نه اینکه بره تو یه کره ای مثل مشتری که صدها ساله توش طوفان برپاس یا یه جایی مثل خورشید که دماش بسیار بالاس و توان تحملشو ندارم.
به هر حال من که دوس دارم این متفاوت بودن رو.
خدایا شکرت به مسیر حق و حقیقت هدایتم کردی.
سپاس گزارتم استاد جونم.
سلام دوست عزیزم
چقدرزیبا توجیه کردین این حس و حال الان جامعه رو واحساس خوبی رو منتقل کردین…سپاس فراوان
سلام زهرا خانم برایت آرزو میکنم که زیباییهای شخصیت امام حسین علیه السلام و آرمانهای بلند او را احساس کنی و ببینی زیباییهای که هیچ وقت از ان خسته و دلزده نمی شوی توصیه می کنم کتاب حماسه حسینی استاد شهید مطهری را بخوانی بسیار کتاب خوبی است من سایت اقای عباس منش را خیلی وقت است دنبال میکنم حس می کنم اقای عباس منش با یک شیب ملایم دارن از فرهنگ خودشون دور میشن
سلام زهرا جان
خوشحالم که دیدگاهتون رو اینجا با ما در میون گذاشتین، من تجربه خودم رو میگم چه بسا به کار شما بیاد ؛ من از وقتی یادم میاد همیشه دلم میخواست برم کربلا ،اصلا اسم امام حسین که میومد ناخودآگاه اشکم سرازیر میشد پارسال بواسطه شرایطی که برام پیش اومده بود حال خوبی نداشتم بطوریکه حتی نمی تونستم راجع بهش با کسی حرف بزنم خانواده م همه خارج از کشور بودن و منتظر من که کارهام رو انجام بدم و برم پیششون
با وجود تمام حرفهایی که بهم زده میشد که اول ویزای اونجا رو بگیر بعد برو کربلا اما ندای درونیم چیز دیگه ای میگفت ، یه روز توی اداره ما بین نماز ظهر وعصرم ،سرم رو که از سجاده بلند کردم مطمئن شدم میخوام برم کربلا .دوشنبه بود رفتم آژانس نزدیک اداره و شرایط رو پرسیدم که برای عید که نیاز به مرخصی نبود برم ،مسئول شون گفت قرعه کشیه برای اون زمان و پر شده اما هفته آینده رو دارم ، باورتون نمیشه من بامداد جمعه تو هواپیما نشسته بودم بطوریکه وقتی تماس گرفتم از خانواده م خداحافظی بگیرم جا خوردن حتی برادرم گفت ببخشید یه لحظه صدات قطع شد من اشتباهی بجای کانادا ، کربلا شنیدم ، گفتم نه برادر جان درست شنیدی
جالبیش هم در اینه خانواده م اعتقاد دارن اما اونجا رفتن رو اصلا نداشتیم حتی مادر و خواهرم که اونجا زندگی میکنن صبحشون با زیارت عاشورا شروع میشه و همیشه می گفتن از راه دور هم قبوله
بگذریم این قوم مخالف تسلیم من شدن و به گفتن باشه مواظب خودت باش ، دوست داشتی دیگه بری اونجا ، بسنده کردن
من توی دلم همیشه خجالت می کشیدم کانادا رو به امام حسین ترجیح بدم و انگار این شد سرآغاز درسهای استاد بصورت عملی برام که ایمانم رو تقویت کنم
اینجا صادقانه میگم سوای ارادتم به ایشون فکر میکردم که حاجت روا برمیگردم ، اما نشد
زیارت رو هر چی بگم کم گفتم که چقدر عالی بود انگاری نیویورک بود حس و حالم قابل وصف نیست ، سال تحویل پیش خودم فکر میکردم امام حسین من اینهمه شما رو انتخاب کردم و اومدم ، اونوقت شما منو دست خالی برگردوندین. اما زهی خیال باطل ایشون از چیزیکه مدنظرم بود هم عالیتر جوابم رو دادن من حالا بهش آگاه شدم ، ایشون نرفتن شهید بشن که ما بگیم مظلوم و هرسال در یه وقت مشخص حرکات نمادین انجام بدیم و بره تا سال بعد و ما همون آدمهای قبلی باشیم
ایشون پیروز این میدان و نبرد بودن ، اول به نفسشون غلبه کردن و بازتاب همین پیروزی درونی در بیرون هم نمود پیدا کرد که ما هر ساله شاهدش هستیم
امام حسین برای آگاه کردن ما رفتن و اگه هر کدوم از ما آگاه بخودمون و قوانین دنیا و خدا بشیم رسالتشون محقق شده ، بقول استاد الهی قمشه ای باید برای رفتن ایشون که رفتن تا راه رو بما نشون بدن رقص کنان بایدرفت و بقول استاد خودمون نخواستن در حاشیه امن خودشون بمونن
عزاداری برای ایشون محترمه و هر کس بشیوه خودش انجامش میده و باز اینجا یاد گرفتیم (فایل آمیش ها) که با وجود تفاوتهامون بهم احترام بذاریم و پذیرای هم باشیم
مهم اینه که درگیر غم نشیم و شادی وصال ایشون رو در حین قربانی کردن نفسش ، و وصال با خدا رو درک کنیم
ببخشید طولانی نوشتم اما خدا رو شاکرم که با بردن من به اونجا نشونم داد که هر جا میتونه کربلا باشه و هر روز میتونه عاشورا باشه و هر روز منم که انتخاب میکنم که میخوام در پس هر چیز خدا رو ببینم و حسین وار زندگی کنم ، فرقی نمیکنه تهران ، کربلا یا هر جای دیگه این دنیای پهناور باشم .
دوستان نترسیم از اینکه باورهامون رو تعدیل کنیم همیشه کوبیدن و بازسازی سخته اما نتایجش و جاهایی که هدایت میشیم ، بی نظیره .
و همین فرمایش گهربار حضرت زینب ما رو بس که فرمودن من در عاشورا جز زیبایی ندیدم ، یعنی بردن کانون توجه به سمت خوبیها و انتخاب خوب دیدن که ما بهمون این قدرت داده شده که خالق زندگی خودمون باشیم ، و من هر روز بیش از پیش یقین حاصل میکنم که اونها به قانون جذب ، جهان و آفرینش آگاه بودن و پیامشون برای ما این بوده و استاد و استادها رمزگشای این پیام هستن
در ظل توجهات خدا باشید که هستید که الان اینجا هدایت شدیم ?
سلام منم چندروز بیشتر نیست وارد سایت شدم.ولی یجوری عجیبی.آرامش قلبی گرفتم..
بزارید داستان اومدن به سایت استاد عزیز.عباس منش رو بگم
شب شده بود موقعه خواب بود از اونجا یکه دارای ۳فرزندهستم.قبل ازخواب همیشه بهشون نگاه میکردم ومیگفتم خدایا وقتی بهشون نگاه میکنم یه انرژی مثبتی بهم میدن.که خیلی آرومم میکنن. توکه خالق اینا هستی .پس تو میتونی منو اون جور که باید آروم کنی.ازت از ته قلبم میخوام بهم مسیر درست رو نشون بدی.خیلی دوست دارم سعادتمندازاین دنیا برم اولین باربود با قلبی بسیار آروم ومطمئن خوابیدم فرداش یکی از فامیل هام برااولین بار اومد خونمون جالب بود اون با تمام فامیل هایی که داشت تواون شهر ولی اومد پیش من .وقتی باهام حرف میزد میگفت من از اون جهت که تو ی تو احساسی برای بهترشدن وخواستن وبه سوی بهترشدن هامیبینم یه آدمی رو معرفی میکنم که روم خیلی تاثیر گذاشته حتما به سایت برو وازش استفاده کن
جالب اینجا بود همیشه به خودم میگفتم این آدم چقد دوسداشتنی وآرومه .خوش بحالش.که با تمام مشکلاتی که براش پیش اومده خیلی آروم ودوستداشتنیه وحتی قویتراز قبل ه
اون شخص ی که برام معرفی کرد استاد عباس منش بود والان که تازه وارد سایتش شدم. خودم یه آرامش عجیبی گرفتم .دوسدارم واقعا سعادت مندازدنیابرم
با آرزوی بهترین ها برای تمام عباس منشی ها
سلام سلام سلام
تصویر این بخش اونقدر توش هیجان و شگفتی داشت که بیصبرانه منتظر بودم برسم خونه و ببینمش. سه بار پیاپی دیدم و چقدر جالب بود و با هر بار دیدن توجهم به نکات بیشتری جلب شد. هنوز شام نخوردم اما نمیتونم از جام بلند شم اول میخوام انچه که دیدم ثبت کنم. چقدر این دخترجوان زیبا با ان چشمهای دوست داشتنی خونگرم مهربان و آشنا بود انگار سالها شما را میشناخت. نکته جالب اینکه چقدر راحت احساسات و نقاط مثبت طرف مقابل را گوشزد می کنند در همین زمان کوتاه دو بار به شما مریم جان اشاره کردند که شما چقدر زیبایید. اینکه ایران رو میشناخت و میدونست نزدیکترین جا بهش ترکیه است برام جالب بود. خود ایده تنوع طعم در روغن زیتون هم برام خیلی جالب بود چه ایده بکری تو ایران میشه روش مانور داد. به راستی که جهان جهان فرصت ها و فراوانی هاست. چقدر همه چیز آراسته و تمیز بود.
یه نکته ریزی اینجا بود که برام جالب بود و اعراض دوربین شما رو خیل خوب نشون میداد اون خانم لباس صورتی با اون چهره عجیبش که انگار از فیلمبرداری شما خیلی خوشحال نبود شما با چرخش سریع و بردن روی ظرفهای سمپل فضا رو تغییر دادید.
این بار توجهم به سقف و سیستم هایی که اون دوستمون تو فایل قبل اشاره کرده بودن جلب شد و دیدم راست می گفت چقدر همه چی سر جاشه.
شگفت انگیز بود اون سنجاب سفید من که حتی نمی دونستم سنجاب سفید هم وجود داره. انگار هر چه تمرکز شما بر روی زیبایی ها بیشتر میشه جهان شگفتیهای بیشتری رو به شما نشان می دهد.
تمیزی بی حد و اندازه فضای سبز و رودخانه و مسیر پیاده روی و پارک و …و گذر و عبور و زندگی در امنیت و امان همه موجودات حسی از آرامش و صلح را نشان میدهد.
شادی و شوخ طبعی های استاد راز آسان شدن برای آسانی ها را فاش می کند که بی دلیل بخندیم و شاد باشیم و لذت ببریم.
و لواش کافه و دست و دلبازیش برای اولین مهمانان که بی شک مهمانان اولین باری بیشتری را به کافه اش هدایت می کند. چقدر جالب که آدمها در مقابل دوربین زیبابین شما شادی و لبخند و مهربانی و عشق را به نمایش می گذارند.
در دور سوم توجهم به نوشته روی لباس اون دو جوان جلب شد که با وجود شکل ها و اندازه های مختلف زیبایی رخ می دهد و مرا یاد این نکته انداخت که اگر آدمها با خودشان در صلح باشند و خود را دوست بدارند مهم نیست که چاق باشند یا لاغر، کوتاه باشند یا بلند همه اینها می تواند زیبا باشند و در کنار هم همه اینها می توانند یه سمفونی زیبایی بنوازند.
و چه حسن ختامی و چه معرفی صلح آمیزی از مسلمانان از مفهوم واقعی مسلمانی از یکتا پرستی.
سپاسگزارم مریم جان مریم عزیز. سپاسگزارم استاد جان برای همراهی و همدلی سپاسگزارم برای مشارکت دادن ما در همه تجربه های ناب و زیبای زندگیتان که کم کم دارد در درونمان ریشه می زند این باور که جهان جایی است برای شادی برای لذت برای آسانی اگر باور کنیم.
تصاویر آبشار نیاگارا را که از بالای آبشار نشون می دادید یه سنگی بود که مردم رویش سکه انداخته بودند و کلی سکه روش جمع شده بود . حالا نمی دونم نیت اونهایی که می خواستن سکه داخل آبشار بیندازند چی بوده احتمالا به خاطر خوش شانسی بوده .
چقدر منظره آبشار تمیز است و آسمانسش پر از ابرهای سفید و تمیز است . به نظرم تا بحال آبشار نیاگارا یکی از زیباترین مناظر بکر را داشته هم صدای آب زیبای داشته (من صدای آب را خیلی دوست دارم) هم طبیعت زیبا آرام و دلنشینی .
باعرض سلام وادب واحترام به استادعزیزوخانواده محترم
خیلی دوست داشتم دراین تابستان داغ وقشنگ بااین همه زیبایی به جاهای دیدنی دنیامسافرت میکردم ولذت میبردم،ولی متاسفانه نبودپول باعث شدبه مسافرت نروم،که البته این هم بخشی ازروندتکاملی زندگی من،بااینکه خیلی شدیدادوست داشتم به سفربروم واین خواسته دردرون من شعله وربودوالبته هست،منتهابرای رسیدن به مقصدبایدازجاده ومسیرهایی عبورکنی واین تابستون هم قسمتی ازمسیرعبورمن هست واین مسئله رامیپذیرم،استادخوب ومهربونم..
امیدوارم درطول این مسافرت خوب،عالی والبته شگفت انگیزبه دورآمریکاحسابی به شماخوش گذشته باشه??????
یه نکته ی مهمی که ازشماآموختم استادوبه خودم گوشزدمیکنم اینه که،((اگردنبال پول،ثروت،خوشبختی ولذت بردن اززندگی هستیدبایدبدانیدکه اوناتوفرکانس شمانمیان،توبایدبری توفرکانسشون))،وچقدراین درس مهم زندگی رادوست دارم.
مرسی ازشماکه حرفهای من راباعشق خواندید
سلااااام استاد عزیزم.
یه فایل دیگه و یک روز رویایی دیگه از زندگی زیباتون… به چه جای زیبایی هدایت شدی استاد..ب چ مردم مهربانی.. چقدر محبت دارید توی وجودتون که چنین محبتی از جهان بتون برمیگرده…
چقدر زندگیتون جای فکر داره برای من…
چقدر فراوانی توی جهانه..چقدر فرصت های شغلی زیاده خدایا کافیه اعتماد کنیم ب فراوانی جهان، به پاسخ جهان،کافیه چشمامون رو بشوریم و جور دیگه ای ببینیم..چ اخلاق خوبی داره این خانم و با چ لذت فراوانی کار میکنن. بخاطر همین عشقه که اینقدر پیشرفت میکنن و این همه ثروت دارن..
استاد عااااشق چقد کاراتون قشنگه..چقد زیبا حتی یک بستنی رو هم با عزیزانتون شریک میشید و لذتشو صدبرابر میکنید و با همین عشق میرید جلو و به بهترین جاها هدایت میشید.
چقدر خوبه ک لذت ببریم از خریدامون،از بستنی خوردنمون..رها بشیم از قید و بند های محدودمون و خداروشکر کنیم واسه شیرینی همین بستنی ک دستمونه و با همین حس خوب شکرگزاری هدایت بشیم ب شرایط هرچه زیباتر و دوباره حس خوب و…
دارید یه مسیر طولانی رو میرید ولی اصلا نگران دیر رسیدن یا نرسیدن نیستیث،با خیال راحت از مسیرتون در کمال سادگی لذت میبرید.(نمیگید بابا پاشو بریم خسته شدیم.پاشو موقع اینکارا نیست مگه اومدیم باغ وحش؟ دیر میرسیماااا. تعطیل میشه هاااا) شما فقط لذت میبرید. دنبال بهانه ای هستید واسه تحسین کردن و عشق ورزیدن ب تمام ریز و درشت جهان.. از ساختمونای غول پیکر گرفته تا سنجاب سفید و اهو ته دره…
نگران هیچی نیستید و توکل میکنید به هدایت خدایی که درونتونه و خداهم همواره پاسخ میدهد و این خود خود توکل و شرک نورزیدنه….
استاد این روزاهرسال برای من غم خاصی داشت… غمی ک کورکورانه تقلیدش کرده بودم از اطرافیانم.. ولی باور کنید امسال فرق داشت.. خدایا چقدر عوض شدم،چقد احساسم تغییر کرده..همین سفرنامه چقدر باعث شده هر موضوعی میبینم شروع کنم ب اینکه خب الان نکتش چیه؟ انگار میخام همه جا کامنت بزارم!!
استاد من توی شهری زندگی میکنم که روبروی خونمون یک میدان بزرگ (تقریبا دو هکتاری) قرار داره و هرسال روزهای تاسوعا عاشورا تعزیه برگزار میشه.میشه گفت یه تئاتر بزرگ و صدها ادم هم برای تماشا میان و البته 10ساعت هم طول میکشه این نمایش..
خیلی از وقایع کربلا رو شبیه سازی میکنن.از وقتی دنیا اومدم هرسال دیدمش، هر سال گریه کردم..هرسال غمی رو بدون اینکه بدونم چراا با خودم حمل کردم.ولی امسال من اون آدم نبودم.امسال فکر میکردم و یاد قرآن می افتادم که میگه: افلا تتفکرون
تو این فکر بودم که خطبه ی امام سجاد شروع شد.خدای من چقدر زیبا بود.انگار ک اولین باره میشنوم. من ساال ها گوش دادت بودم ولی فقط برای اینکه خانوادش کشته شدن گریه کردم..چرا هیچوقت فکر نکردم چی میگه؟ انگار گوشام نمیشنید.. اینجاست ک معنی مدارهارو فهمیدم….
این شخص حتی یک بار هم به کسی توی خطبش التماس نکرد..نه دروغ مصاحتی گفت نه ارزش خودشو اورد پایین و نه خدای خودش رو فراموش کرد..خودشو به بهترین شکل ممکن معرفی کرد و افتخار کرد ب وجود خودش..(داشتن عزت نفس و توکل بدون اینکه ب شرایط یا اتفاق منفیی توجه کنه)
داشتم گوش میدادم که یک دفعه گفت:
انا ابنُ من لم یَکفُر بِاللهِ طَرفهَ عَین…
من پسر آن کسی هستم که اندازه گوشه چشمی(چشم بر هم زدنی) به خدا کفر نورزید…
واای خدای من چقدر زیبا خودشو معرفی کرد.. کسی ک حتی اندازه گوشه چشمی برای خدا شریک قرار نداد..
یه نگاه ب خودم انداختم؟ واقعا تونستم اینقدر یکتاپرست باشم ک حتی اندازه چشم برهم زدنی از کسی غیر خدا انتظار نداشته باشم؟؟
یاد حرفتون افتادم استاد..وقتی میگی خودم و خدتی خودم کافی هستیم..
بی اختیار اشک میریختم..ولی ن از روی دلسوزی.. اشک میریختم ک خدایا من این همه سال شرک ورزیدم و نمیدونستم..
خدایا شکرت ک تو بازم هدایتم کردی و هیچوقت منو ب حال خودم رها نکردی… خدایا شکرت ک همیشه باهامی و نذاشتی سردرگم بمونم..خدایاشکرت واسه هدایتم به اینجا،به این جا،به این سایت و ب این سفرنامه و تغییر نگاهم…
گفت :
انا ابنُ مَن طَافَ و سَعَی…
من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم…
خدای من… همه سعیمو میکنم تا به بهترین شکل زندگی کنم.. خدایا کمکم کن تا از سعی کنندگان باشم….
خدایا این همه اتفاق به ظاهر فجیع افتاد ولی امام سجاد درباره هیچکدوم حرف نزد و فقط ب نکات مثبت اشاره کرد! حضرت زینب میگه من جز زیبایی ندیدم!!!
یاد حرفای استاد افتادم ک میگه ب نکات مثبت توجه کنید.مهم نیست شرایطمون ب ظاهر بد باشه ولی ما همواره باید سعی کنیم ب نکات مثبت توجه کنیم و با این توجه نکات مثبت زندگیمون رو بیشتر و بیشتر کنیم….
امام سجاد شیش تا خصلت رو نام برد: علم،بردباری،سخاوت،فصاحت،شجاعت و محبت در قلوب مومنین.
استاد داشتم دنبال این خصلت ها توی فایل های سایت میگشتم..خدایا شما همه شون رو سعی میکنید ب نحو احسن انجام بدید..
هر روز دنبال علم هستید.دنبال تفسیر قران و جهان هستید همواره بیشتر میکنید علمتون رو…
بردباری چی میتونه باشه غیر از کسی ک توی شرایط سخت بندرعباس با حس خوب و توکل صبر کرد و ایمان داشت ک خدا جواب صبرکنندگان رو میده و حالا توی بهترین جای دنیاست…
بهترین هدیه هارو برای خودش نزدیکانش میخره و درصد بالایی از ورودی درامدشو اختصاص داده برای هدیه دادن ب ادم ها…
فصاحت هم ک از صدها محصولتون میباره و زیبایی کلامتون ب دل همگان میشینه.
و اما شجاعت ک ب نظرم پررنگ ترین خصلت شماست.. شجاعت توی رفتن ب دل هرکاری.. اونم با دل قرص ب خدتی یکتا… از مهاجرت هاتون گرفته تا اتفاقات روزمرتون ک توی سفرنامه کم ندیدیم ازشون…
و خصلت زیبایی ک اول کامنتم بش اشاره کردم و اونم محبت در قلوب مومنینه ک از همه زیباتره… وقتی لبخندتون با اون فروشنده رو دیدم یاد این خصلت افتادم ک چقدر زیبا توی خودتون ساخته بودینش…
استاد شما الگوی مایی..خدایا شکر ک لیاقت داشتیم هدایت بشیم ب اینجا.. به تمام دوستان عزیزم ک در این سایت هستن تبریک میگم.. ما اینجاییم ک سعی کنیم جور دیگه ای ببینیم و دیدمون رو زیباتر کنیم و از سعی کنندگان باشیم.
زیرا این مسیر هیچوقت تموم نمیشه و حتی کسایی مثل استاد ک موفق شدن هم باید همواره سعی کنن و نجواهای شیطان رو خاموش کنن…
ممنونم استاد نازنینم..
ش جونت استاد اون غذای خوشمزه و ممنونم بابت حال خوب این روزهام..
شاد شاد شاد باشید..????
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان ازدیدگاه زیباتون..چقدرلذت بردم. پرازاحساس خوب شدم..بهترینهارو براتون ارزو دارم…
سلام. نگاهتون زیباست عزیزم?
سلام دوست عزیز
ممنونم از این دیدگاه بسیار عالی و پر از احساس تون خدا رو شکر من به جایی هدایت شدم که هر لحظه و دیدگاه و فایل خودش کلی دوره آموزشیه
خدایا شکرت
استاد ممنون
مریم عزیز سپاس که در دلهای ماخیمه زدین و ما رو از همه جا بسمت خودتون گرد آوردین
راهتون که همون امتداد راه خداست ، مستدام و پررهرو باشه آمین رب العالمین
مرسی عزیزم.
آمین یا رب??