سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۸ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

301 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2916 روز

    عجب فایل بی نظیری. وقتی استاد رو دیدم که با اون کلاه بامزه روی علف ها دراز کشیده بودن گفتم چقدر حالت های استاد و چهرشون شبیه بچه ها شده و چند دقیقه بعد بچه ای که به دلنشین ترین حالت ممکن تو آب دراز کشیده بود این حسِ من رو به بهترین شکل ممکن تایید کرد…

    در واقع چیزی که بیشتر از همه تو این فایل فوق العاده نظر من رو به خودش جلب کرد اشتراکات و شباهت هایی بود که بین استاد عباس منش و این بچه دیدم…

    – دیدم که هر دو داشتن از کوچکترین و ساده ترین زیبایی های این جهان از ته دل لذت میبردن (خوابیدن رو چمن و بازی کردن تو آب)

    – دیدم که سرزندگی و انرژی و نشاط و حس شوخ طبعی داره از وجود هر دو شون فوران میکنه

    – دیدم که نگاه کردن به هر دو شون ناخودآگاه لبخند به لب آدم میاره

    – دیدم که اثری از غم گذشته و ترس از آینده تو وجود هیچکدوم دیده نمیشه

    – دیدم که هیچکدوم نگران حرف دیگران و قضاوت های افراد دیگه نیستن و به شیوه خودشون دارن لذت میبرن

    – دیدم که هر دو عشق و لذت و احساساتشون رو بدون هیچ محافظه کاری ای ابراز میکردن

    – دیدم که هیچکدومشون هیچ plan خاصی برای لذت بردن از زندگی نداشتن

    – دیدم که تو ذهن هیچکدومشون محدودیت و غیرممکنی وجود نداره

    – دیدم که هر دو سرشارن از عشق به خود و اعتماد به نفس

    – دیدم که هر دو با خودشون و جهان خودشون در صلحن

    – دیدم که هر دو خودشون رو به خدا سپردن و از هیچ چیزی نمیترسن

    – دیدم که هر دو رها هستن و به شاخ و برگ ها و علف های کنار رودخونه نچسبیدن و خوشون رو به جریان آب سپردن

    – دیدم که هر دو دارن در لحظه زندگی میکنن

    – دیدم که هیچ کدوم کمبودی رو حس نمیکنن

    – دیدم که منتظر نیستن کسی شادی رو بهشون هدیه بده یا شرایط خاصی رو برای شاد بودن اونها فراهم کنه و هر دو با همون امکاناتی که در لحظه دارن شادن

    – دیدم که هر دو سپاسگزار همون لذت ساده و همون لحظه ای که توش قرار دارن هستن

    – دیدم که هر دو با طبیعت یکی شده بودن و در آغوش کشیده بودنش

    – دیدم که هر دو دارن به طبیعی ترین شکل ممکن زندگی میکنن

    – و خلاصه دیدم که هر دو خودشون بودن… خودِ خودِ خودشون…

    استاد عزیزم… خانم شایسته عزیز… این فایل شما من رو یاد فیلم بنجامین باتن انداخت…

    بنجامین در روز پایان جنگ جهانی اول و در سن ۸۰ سالگی به دنیا آمده و با گذشت زمان، در حالی که دیگران پیرتر می‌شوند، او جوان‌تر می‌شود…

    حالا من دارم نمونه عینی aging in reverse رو تو زندگی شما میبینم. هر دوی شما دارید هر روز به کودک درون خودتون نزدیک تر میشید…

    عین همین اتفاق داره تو زندگی خودم هم میفته. چند روز پیش داشتم تو آینه قدی خودم رو نگاه میکردم و با اینکه سالهاست از سن رشدم گذشته برگشتم به پدر و مادرم گفتم که من احساس میکنم دارم قد میکشم… مطمئنم دلیل این حس اینه که روحم هر روز داره جوون تر و شاداب تر میشه و انرژی و ذوقم برای زندگی هر روز داره بیشتر میشه.

    دیشب تو دفترچه اهدافم نوشتم که خدایا میخوام هر روز که از عمرم میگذره شاداب تر و سرزنده تر بشم… بعد یه لحظه نجوای شیطان بهم گفت به نظرت همچین چیزی شدنیه؟ اما من بهش گفتم پس چه جوریه که من تو این چند ماه که دارم با تعهد روی خودم کار میکنم احساس میکنم که جوون تر شدم؟ دیگه ساکت شد و هیچی نگفت. منم به نوشتن ادامه دادم و یه عالمه چیز دیگه رو هم در رابطه با سلامتیم از خدا خواستم… گفتم میخوام تا آخر عمر ورزش مورد علاقم رو ادامه بدم و …

    و حالا امروز با دیدن این فایل یه بار دیگه بهم ثابت شد که اجابت این درخواست ها صد در صد ممکنه… میشه یه بار دیگه کودک شد و از این دنیا رفت… درست مثل بنجامین باتن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3376 روز

    سلام

    تشکر از خانم شایسته عزیزم و استاد گرامی

    وقتی آن مقدار گیاه رادور هم مثل جزیره وسط آن آبهای راکد دیدم پیش خود گفتم میشود جدا از همه بود با همه بود ولی زندگی خودت را داشته باشی ما همه در کنار هم هستیم ولی هر کدام برای خود هستیم ولی درجمع هم هستیم می توانیم تابع هم نباشیم می توانیم به نفع خود باشیم به ضرر هیچ کسی نباشیم و در واقعیت خود باشیم .آن تیکه مثل یک جزیره وسط آب بود زیبا و عالی.

    چیزی که من دیدم این بود که میشود درهمه حال از زندگی لذت برد در هر جایی با هر امکاناتی و از قانون استفاده کرد ولذت برد.

    دقیقا هیچ بهانه ای پذیرفته نیست خداوندهمه امکانات را برای ما قرار داده است پس جای هیچ بهانه ای نیست بهانه ای داشته باشیم یعنی نخواستیم که انجام بدهیم درهمه حال میشود ورزش کرد میشود زندگی کرد میشود از قانون استفاده کرد و میشود از زندگی بهره برد .

    میشود مثل دو نفر همیشه در کنار هم بود و از هم لذت برد ولی جدای هم و در کنار هم بودن را با هم داشت.

    مجسمه ها حس قدرت را به من می داد مجسمه شیر مجسمه عقاب حس اینکه شجاعم می توان می توان می توان.

    وقتی از تونل در می آیید و به دنیای باز می رسید انگار یک تولد دوباره است همه چیز وسیع تر است و با قدرت بیشتری چشمان ما می بیند می بینیم که می شود می شود از تنگناها گذشت و به راحتی و به آرامش و به سبزی رسید و راحتی همیشه هست شاید هر از گاهی کمی تنگ باشد کمی سربالایی باشد ولی همیشه راحتی و خرمی در انتظار ماست.

    دقیقا در این مورد فکر می کردم که خانم شایسته عزیز همین را گفته اند ؛ پیش خود می گفتم چقدر جالبه که طبیعت و شهر باهم هستند در جایی که ساختمانهای بلند و مدرن هست یک عالمه طبیعت بکر و زیبا و سبز هم هست و به خود می گفتم چه جای قشنگی است که می توان ازهر دو موهبت استفاده کرد.

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی برای این همه زیبایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    سمیه کریمی مهر ماهی گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    سفر به دورآمریکا

    سلام به همه هم سفرهای خوبم

    خوب فکر میکنم که دیگه وقتشه بگم سفرم تمام شد

    شاید فکر کنید الان چرا؟

    من از اولین روز سفر به دور آمریکا با دوستان همسفر بودم

    اما حدود شصت روز از سفر که گذشت متوجه شدم کامنتهای بچه ها چقدر حرفه ای تر شده

    و خانم شایسته عزیز بهترین کامنتها رو ابتدای هر فیلم میزارن

    که خیلی ها رو من اصلاً نخوندم

    و چقدر دوستان در سفر نامه داستان هدایت، تکامل، حس خوب و قانون رو به صورت تجربی لمس کردن

    و تصمیم گرفتم که سفر نامه رو به صورت حرفه ای تر دنبال کنم

    قبلاً فقط میدیدم و لذت میبردم اما یه جای کار تصمیم گرفتم که هر فایل رو به صورت یه فایل آموزشی ببینم و نکته برداری کنم

    خصوصاً اینکه بارها و بارها خانم شایسته گفتن این سفر نامه به همراه دوازده قدم یه گنجینه هست

    و من درک این گنجینه رو از خدای خودم خواستم

    اما تعلل میکردم

    خدارو بینهایت شکر میکنم که از ثانیه های اولیه شروع دوره دوازده قدم با این دوره همراه هستم

    فایل آموزشهای سایت باعث شد که یه قسمتهایی از سایت برای من باز بشه که اصلاً نمیدونستم وجود داره و چقدر مقاله بود که من ندیده بودم

    تمارین دوازده قدم

    و دیگه اینکه به همراه استاد وارد یه مرحله جدید از زندگیم شدم که میدونستم به دلیل تمرکز روی قانون همه چیز داشت رنگ و بوی متفاوت تری میگرفت

    و من باید حواسم رو به همه ابعاد قانون جمع کنم

    بعد از مدتها شاگرد استاد بودن

    تصمیم گرفتم از شاگرد های خوب استاد و از همه مهمتر از بندگان خوب خدای خودم باشم

    اینها همه قطعاً از من زمان میگرفت و باعث میشد برای شروع دوباره سفر نامه تعلل کنم

    اما نشانه های امروز من

    این قسمت واقعاً مثل معاون مدرسه میمونه

    هر جای کار که شاگرد خوب درس نمیخونه یا در کاری قانون رو رعایت نمیکنه

    یا تعلل میکنه

    نشانه های امروز من مثل یه معاون مدرسه میاد و به هر طریقی دوباره ما رو به مسیرمون هدایت میکنه

    نشانه های امروز من

    روی جلسه یک سفرنامه باز میشد

    دوباره

    دوباره

    دوباره

    دیگه یه جای کار گفتم

    سمیه دیگه چه جوری بهت بگه؟ مگه خواسته ات این نیست که سفر نامه رو شروع کنی پس شروع کن

    و شروع کردم

    ابتدا کامنت هایی که خانم شایسته عزیز گذاشتند رو، قبل از دیدن فیلم میخوندم

    بعد میرفتم سراغ لایک شده ها، که ببینم، دوستان به چه نکاتی اشاره کردند و گروه تحقیقاتی تایید کردن و بعد فیلم رو میدیدم

    نکته به نکته

    و تحسین میکردم

    و از همه لحظه های فیلم خواسته هام رو بیرون میکشیدم و بخاطرشون خدارو شکر میکردم

    هر فایل خواسته هایی رو در زندگی من زایمان میکرد

    انگار اولین باری بود که این فایلها رو میدیدم

    لذت میبردم اما منظور من از تکرار دیدن این فیلمها اینبار آموزش دیدن بود

    به خودم گفتم سمیه دوازده قدم توضیح همین فایلهاست

    خصوصاً اینکه با توجه به اتفاقاتی که تو همین فایلها رخ میده داره میاد روی سایت

    پس چرا از کل پتانسیلِ این دوره که به لطف خدا شرکت کردی استفاده نمیکنی؟

    اگر این سفرنامه رو بعنوان مکمل با مبلغی تهیه میکردی هم، همین زاویه دید رو بهش داشتی؟

    اگر براش هزینه ای پرداخت میکردی هم به همین راحتی از کنارش رد میشدی ؟

    مگه نمیگی گوشه گوشه این سایت آگاهی داره ؟

    پس چرا به همه سایت بعنوان یک مبحث آموزشی نگاه نمیکنی ؟

    حتماً باید یه تضاد بیاد که خواسته هات رو بشناسی ؟استاد هزار بار گفتن که من هیچی ندیده بودم که بدونم چی هست که بخوام

    پس بیا سفرنامه رو به چشم فایلهای آموزشی ببین، تا بدونی چی میخواهی ؟

    قبل از شروع سفرنامه اینقدر از خودم سوال و جواب کردم که کاملاً قانع بشم و هیچ جای کار کم کاری نکنم

    و به لطف الله سفر نامه رو شروع کردم

    جالبه که بعضی از فایلها رو کلاً جا انداخته بودم

    بچه ها چقدر خوب خواسته هاشون رو پیدا کرده بودند چقدر به من خواسته جدید اضافه شد

    چقدر با جهان اطرافم آشنا شدم

    و چقدر جهان با خواسته های من آشنا شد

    همترازی چیزی جز این هست مگه ؟

    تو بدونی که در جهان اطرافت چه چیز هایی هست که بخواهیشون

    و جهان اطرافت بدونه که تو چی میخوای و تو رو برای دریافتش آماده کنه

    و چقدر سوالات آخر سفرنامه به صورت حرفه ای مطرح شد و چقدرحرفه ای تر جواب داده شد

    شاید چند ماه طول کشید اما به جرات میگم اصلاً چیزی تکراری ندیدم

    همه برام تازگی داشت

    زاویه دیدی که بار دوم به سفرنامه داشتم دقیقاً یادگیری بود

    و چقدر بعد از سفرنامه بزرگتر شدم

    نه اینکه آمریکا

    یا آروی

    استفاده از قانون برام به صورت عملی واضح شد

    مثل درس علوم که ماهها تدریس میشد و ما هیچی نمیفهمیدیم

    ده دقیقه میرفتیم تو آزمایشگاه و به صورت تجربی میدیدیم

    تازه متوجه میشدیم که این چند تاعنصراگر با هم مخلوط بشن چه واکنش هایی صورت میگیره

    خدارو بینهایت سپاسگذارم

    بار اولی که سفرنامه رو دیدم لذت بردم

    بار دوم یاد گرفتم

    و این یادگیریها چقدر برام شیرینه

    مرحله سومی که خیلی حرفه ای تر باید دنبال کنم اجرای همین قوانینی که یاد گرفتم در روزمره گی هام هست

    از کوچیک تا بزرگ

    چون ذهن من میگه اینها کم اهمیت یا با اهمیت هستند

    قانون میگه همین ساده های کوچک دستاوردهای بزرگ میدن

    من خودم تعهد دادم تا رسیدن به یه سری از هدفهام خودم رو در فضایی کاملاً ایزوله نگه دارم و میدونم بعدش دیگه کل فضای اطرافم ایزوله میشه ورودی های مخالف قانون دیگه ندارم

    سفرنامه وقت وذهن من رو درگیر خودش کرد و یه وقتی به خودم اومدم دیدم که چقدر چشمهام عادت کرده به زیباییها

    هر فضایی که میرفتم انگار از قبل برای من عکس برداری شده بود حتی اگه زیبا نبود یکی از فایلهای سفرنامه رو جلوی چشمام میاوردم و با اون حس و حال از اون فضای ناخواسته رد میشدم

    تو پس زمینه ذهن من تمام فایلهای سفرنامه مثل چرخ دنده تو هم چِفت میشد و به اون حس خوبه که برای اولین بار سفرنامه رومیدیدم ولذت میبردم میرسیدم، اما اینبار به جای لذت بردنِ استاد و مریم عزیز برای خودم این حس و حال رو رقم میزدم

    اینا رو گفتم که بگم اینبار واقعا از سفر نامه استفاده آموزشی کردم

    دیدن کامنتهایی که دوستان گلم از نتایجی که از فایلهای سفرنامه گرفتن بهم گفت اینا یه جور دیگه باورش کردن و خواستن برای همین دقیقاً همین تجارب رو تجربه کردن

    اما سمیه تو فقط دیدی و خوشت اومد و و استادهزاران بار میگه که به هیچ کجای سایت به چشمِ( چقدر قشنگه) نگاه نکنید. درس بگیرید. انجامش بدید.

    و من چقدر برای این یادگیریهای عمقی و درک یه سری جملات که میلیونها بار شنیدم، ولع دارم

    نمیدونم چه جوری بگم

    عین دختری که هزاران بار لباس عروس رو به تن دوستاش دیده و برای اولین بار میخواد خودش تجربه کنه

    عین اون تازه کاری که بارها با ماشین آموزشگاه رانندگی کرده و حالا ماشین خریده و میخواد اولین بار پشت ماشین خودش بشینه

    مثل اون مادری که مدتها رفته بیمارستان تا ببینه بچه تو شکمش سالمه یانه ؟ و اینبار میره که خودش زایمان کنه و کودکش رو در آغوش بکشه

    مثل دکتری که سالها درس خونده و بلاخره مطب زده و منتظره اولین بیمارش رو ویزیت کنه

    مثل هزاران باری که ذوق کردیم برای کاری که مدتها دنبالش بودیم

    این روزها منتظرم از قانون استفاده کنم و بنگ بنگ بنگ

    انا اقول له کن فیکون

    اینقدر به این راه ایمان دارم

    که سر از پا نمیشناسم برای آینده ای که دارم برای خودم خلق میکنم

    برای ورژن جدیدی که از من داره ساخته میشه

    برای روزهاییکه قانون میشینه تو خون و جون و رفتار من

    باید اعتراف کنم

    این روزها یه سوال از خودم زیاد میپرسم

    سمیه،خدا هست

    تو هستی ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    الهام عرفانی گفته:
    مدت عضویت: 2896 روز

    سلام به همسفران عزیزم

    اصلا وقتی یه قسمت جدید میاد انگار یه سریال دارم میبینم که مشتاقانه منتظر قسمت بعدی و بعدی هستم که بیاد ببینم چی میشه چه اتفاقی میافته یا چه چیزی قراره ببینم

    ممنونم مریم جون فوقالعاده ایی و استاد عزیزم با اون اکو کردن زیباتون ?کلی منم میخندیدم وقتی اون کار رو انجام میدادید

    همیشه یه باوری که من داشتم این بود که هر جا انسان باشه دشمن طبیعت میشه یه خرابی براش داره

    اما تو تمام طول سفر تا اینجا هر جا که رفتیم به غیر صلح و آبادی بیشتر طبعیت چیزی ندیدم و چقدر زیبا مثل دو تا دوست در کنار هم به زیبایی هم کمک میکنن

    همون موقعه که مریم جون شما گفتی انگار در صلحن همون موقعه منم داشتم به همین فکر میکردم که وقتی شما گفتی نا خودآگاه کلی خوشحال خندان شدم که چقدر هم فکر بودم تویی اون لحظه ?

    اصالا هر لحظه که فایل رو میدیم پر از زیبایی بود پر از عشق از کجاش بگم از ابتدای پیاده روی با اون فضای زیبا از سلفی پدری که عاشقانه از بچه هاش عکس میگیره و ثبت لحظه ی ناب داره از عزیزانش،

    از اون خانواده‌ی هندی که با لباس های زیباشون داشتن لذت میبردن،

    اون نقاش ماهر که اصلا وقتی نقاشی هاش رو نشون میداد انگار. که به نرم افزار کشیده اینقدر با دقت و اصلا قابل وصف نیست و چقدر راحت نشته کنار پیاده رو بدون اینکه نگران قضاوت دیگران باشه و چقدر خوش رو برخورد کنه با شما مریم جون

    صدای پرنده ها حتی پرنده ای که داره تو رودخونه غذا میخوره

    و زیبا تر اون بچه ی پاک و معصوم که کلی عشق کردم از بازی کردنش از اینکه سرش رو میزاش رو زمین ???

    ذوق پدر و مادرش از داشتن همچین نعمتی اصلا چی بگم قلبم پر از احساس خوبه انگار بچه ی خودم داشت بازی می‌کرد اینقدر ذوق کرده بودم

    ممنونم و خداروشکر بابت این که ما رو هم از این همه زیبایی بی نصیب نداشتید

    قایق سواری و ورزش کردن، اصالا هر چی به ذهنم می‌اومد مریم جون شما بعدش میگفتی?اون جا که اون خانم بچه اش رو پشت دوچرخه وصل کرده بود دقیقا داشتم به این که هیچ بهانه ای وجود نداره

    برای اهدافت باید بها بپردازی و کسایی که بهانه دارن در واقعه بها _نه دارن و نمی‌خوان بها بدن

    پس قطعا موفق نمیشن و موفقیت یه مسیره و هر چقدر هماهنگ با خودت و خدای خودت باشی تو مسیر موفقیت بیشتر لذت میبری

    دوستتون دارم و جزئ از خانواده‌ی من هستید

    خدایا شکرت بابت تمام زیبایی ها و نعمت های بی پایانت ????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2273 روز

    ساعت پنج صبحه و من از خواب بیدار شدم

    اما چه خوابی..

    توی یه پارک فوق العاده زیبا نشسته بودم کنار آتیش …

    استاد داشت مرغهای پیچیده شده توی فویل رو مینداخت تو اتش و میگفت این دفعه ی چندمه از این غذای خوشمزه درست میکنن و من هیجان زده بودم زود کباب بشن تامنم بخورم

    و با تمام وجودم اونجا بودم …

    مایک رو میدیدم که میخندید

    و مریم بانویی که چهره ی نازشو نمیدیدم و فقط ظرافت یک پیچک رو در سایه ش میدیدم داشت فیلم میگرفت

    من با تمام سلولهای بدنم بوی برگهای ریخته شده روی زمین رو احساس کردم

    من با تمام وجودم نسیم و رطوبت هوا و نمی که بعد از بارون توی هواست رو زیر اون درختهای سربرافراشته نزدیک شب احساس کردم…

    چقد فوق العاده بود این خواب…

    من فقط یک روز تصمیم گرفتم تمام اتفاقات مثبت رو بنویسم و به طور باورنکردنی ۲۶ مورد رو ثبت کردم …منی که قبلا هرروز از بدبودن زندگیم گلایه داشتم فقط بایک روز مثبت دیدن احساس چند لحظه کنار استاد بودن رو تجربه کردم…

    منی که فقط یک روز با یک عینک دیگه و آگاهانه زندگی کردم خواب دیدم با همون افرادی که شدیدا در ارتباط باهاشون مشکل دارم نشستیم تو حیاط خونمون و داریم میخندیدم و حرف می زنیم و من واقعا آروم بودم و به محض بیداری فقط گفتم خدایا شکرت من با خودم در صلحم و جهان با من در صلحه…

    منی که فقط یک روز خندیدم و لذت بردم خواب دیدم درست تو اون منطقه ی شهر خونه داریم که آرزشو دارم و یه دخترخانمی تو کالسکه نشسته بود بهم گفتن اون دختر شاهه و اومده شهرو ببینه و همه ی مردم به صف بودن و من در کمال آرامش رفتم توی کالسکه کنارش نشستم و دستاشو گرفتم بدون کوچکترین حس بدی انگار واقعا انقد اعتماد به نفس داشتم در حالیکه صف پلیس رو میدیدم رفتم تو اون کالسکه…

    آخ که مریم بانو بااین سفرنامه چه کردی بامن….

    .

    .

    .

    .

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  6. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2273 روز

    با سلام به رهروان راه حقیقت

    این اولین کامنت به روز من در سفرنامه ست و وقتی استاد توی یکی از قسمتها گفتن هرکسی باهامون هم مداره همراه ما فایلها رو میبینه مدام دعا میکردم بروز بشم.

    خدایاشکرت

    امروز فوق العاده بود

    صبح ساعت پنج دخترم بیدارشدو تاخوابوندمش شش شد و کلی غر زدم که چرا نمیخوابی و صبح شدپس کی من بخوابم ولی یهو به خودم گفتم چرا ازیه زاویه دیگه نگاه نمیکنم وقتی مریم بانو صبح زودمیره صدای طبیعت رو ضبط میکنه چرامن پانشم به صدای صبح گوش ندم

    واینطوری شدکه قلبم پراز خدا شد و رفتم قسمت ۵۵ سفرنامه رو دیدم و لذت دنیا روبردم

    وبعد به قلبم الهام شد امروز ۲۲ شهریور رو روز آغاز سفرنامه ی زندگی خودم بذارم

    سفرنامه تمرکز بر نکات مثبت

    و از امروز عهد بستم هر اتفاق مثبتی هم بیفته ولو کوچک ثبتش کنم و از صبح تا حالا نوشتن این کامنت دهمین اتفاق مثبت امروزمه

    و نکات مثبت قسمت یک و دوی سفرنامه رو هم توی دفترم کاملا نوشتم و ان شالله تا قسمت اخر ادامه میدم تا در این تمرین ماهر بشم

    پیاده روی صبحگاهی عالیه و من ارزومه این لذت رو به زندگیم جذب کنم و صبحها چنددقیقه تو حیاط خونه قدم میزنم به امیداینکه روزی بتونم در همچین فضای نابی قدم بزنم

    استادعزیزم چقد دراز کشیدن روی اون چمن زیر سایه ی اون درخت محشره مگه نه؟

    این فواره های ماهی و برکه چقد آرامش بخشن خدای من ساعتها بشینی لب این فواره …

    این آقای جوان و زیبا و پر از آرامشی که نشسته این گوشه و روبه زیباترین گلهای دنیا داره تصویر یک سرخپوست رو میکشه و جوری به جلوش نگاه میکنه انگار این مرده جلوش نشسته شگفت انگیز نیست ؟ یه ادم انقد در درون خودش زندگی کنه !!! واقعا معنای “تجسم” که میگن همین شخصه

    این تابها چه جای فوق العاده ای تعبیه شدن و برای چنددقیقه گذر ازشون عجب خاطره ی دل نشینی برای ادم میسازن کاش روشون مینشستی و از دید دوربین ماروهم تاب میدادی مریم قشنگم

    این دختربچه ی نازی که توی ابه من رو به بهت فرو برد اگر این دخترمن بود خودمو خفه میکردم که اونجا دراز کشیده و خودشو خیس میکنه و مریض میشه و … خدای من، من کجام اینها کجان چقد راحت میذارن بچه شون حتی تو خیابون به همین راحتی بازی کنه لذت ببره و من چقد دخترمو شکنجه میدم سر لباس کثیف کردن خودشو خیس کردن سر خونه رو بهم ریختن و چقد شرمنده شدم و خدایا شکرت که از امروز که تصمیم گرفتم خودم زندگی کنم بهم این فایلو نشون دادی که بذارم دختر کوچولومم زندگی کنه و لذت ببره … خدایا شکرت…

    و ریل قطار و معنای سفر و کلمه فوق العاده ی بوی ریل قطار و منظره ی شگفت انگیز روبروش معنای زندگین …

    و همه به من این مفهوم رو میرسونن که اگر باخودت در صلح باشی به همچین جاهایی هدایت میشی و من تمام تلاشم اینه باخودم با صلح برسم و در وسط این طوفان آنچنان آرام بر نکات مثبت زندگیم تمرکز کنم که یه روزی با افتخار اینجا کامنت بذارم و بگم من همون ادمیم که اینجا لابلای این سایت این فایلها این کامنتها متولد شدم …

    من به خانواده ی عزیزم قول میدم درسی که از این سفرنامه گرفتم رو در زندگیم اجرا کنم و دست از توجه به منفیهای زندگیم بردارم و روزی به نتیجه میرسم و براتون کامنت میذارم باایمان به خدا

    بزرگترین لذت این روزهای من همراهی باشماست و زندگی در سایت عباس منش

    .

    .

    .

    .

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  7. -
    زهرا آگاه گفته:
    مدت عضویت: 3100 روز

    آفرین به خالق این این آسمان آبی و پاک و زیبا

    آفرین به خالق این درختان سبز و شاداب

    آفرین به خالق این گلهای چشم نواز

    آفرین به شهردار این شهر آرام و پر از توازن

    آفرین به طراح این فضاهای سبز زیبا

    آفرین به دستان کارگرانی که نمیذارند این فضا از نظم و تمیزی خارج بشه ……………

    آفرین به سلیقه و خلاقیت فیلم بردار عزیز ……..

    این شهر با زیبایی هاش روح آدم رو جلا میده ؛ تازه ما از توی صفحه مانیتور دیدیم واااااااای اگر مثل شما تو خود شهر حضور داشته باشیم ؛ این همه نعمت هوش از سر آدم میبره ؛ تازه میشه فهمید که چرا میگن هر چقدر هم خدا رو شکر کنیم باز هم کمه ………

    به فکرم اومد ؛ آیا آدمهایی که اونجا توی اون همه نعمت و فراوانی و زیبایی و سکوت و آرامش و نظم و تمیزی و امنیت و هزاران نعمت دیگه زندگی میکنند ؛ باز هم می تونند ناراحت باشند می تونند شاکی و ناراضی باشند !!!

    جوابم این بود ؛ آره …………… ممکنه آدمهایی اونجا باشند که باز هم از یه چیزی ناراحت و شاکی باشند چون نعمتهای اونجا براشون عادی شده …………. چون یادشون میره چه چیزهای خوبی دارند چون نمیدونند اونجایی که هستند برای بعضی ها آرزو هست ……………

    درست مثل خودمون ؛ ما هم ( هر جایی که باشیم ) اطرافمون پر از نعمت و برکت الهیه ……….

    یادمون میره چه چیزهای خوبی داریم ؛ نعمتها برامون عادی میشه ؛ فراموش میکنیم همین چیزهایی که داریم همین شرایطی که توش هستیم برای بعضی ها آرزوست………….

    نمی تونیم چیزهای خوب زندگی مون رو ببینیم و شکر کنیم و همش به چیزهایی که نداریم فکر میکنیم …………

    این فایلها و تصاویری که شما با شور و هیجان به ما هدیه میکنید ؛ خودش نعمت بزرگیه که هر کسی فرصت دیدنش رو پیدا نمیکنه . الهی شکر که ما این نعمت رو داریم …………..

    این تصاویر و فیلم به من یاد میده بیشتر و ریز بین تر باشم و نعمتهای زندگیم رو ببینم و شکر گزارتر باشم ؛

    آخه خداوند رحمتش رو از هیچ مخلوقی دریغ نمیکنه و تو هر شرایطی که باشیم قطعا” نعمتهای زیادی داریم ……………

    و وقتی رحمت و لطفش بیشتر به ما میرسه که نعمتهای خوبش رو درک کنیم و شکر کنیم ….. چه قانون زیبایی…………

    چه حرف زیبایی زدید ؛ شهر از طبیعت جدا نیست ……………

    چند وقتی بود که به این فکر میکردم که ما چرا باید برای دیدن طبیعت و لذت بردن از زیبایی درختها و گلها و آسمون پاک ؛ کار و زندگی رو تعطیل کنیم و بریم یه جای دور تا کمی روحمون آرامش بگیره !!!!!

    همیشه دوست داشتم ضمن کار و زندگی شهری ؛ توی طبیعت هم باشم ………………

    و این شهر چقدر زیبا زندگی شهری رو کنار طبیعت بکر جای داده ، کار و زندگی در حالی که جلوی چشمت جنگل و رودخونه ست و صدای پرنده ها میشه موسیقی متن زندگی شهری !! ………………….

    این همه فضا برای تفریح و پیاده روی و ساخت آب نما ها نشونه وجود ثروت و فراوانیه ؛ همیشه به اشتباه به ما یاد دادند تجملات آدم رو از خدا دور میکنه ؛ یا هر چقدر مختصرتر و ساده تر زندگی کنی آدم بهتری هستی ………….

    اما تو این تصاویر میشه فهمید همین تجملات و همین فراوانی ها کمک میکنه تا خود واقعی مون رو پیدا کنیم ؛ درست مثل همین آقای جوان و خوش تیپ و زیبایی که داره نقاشی میکنه ؛ چه چیزی به جز یک فضای آرام و زیبا و پر از امنیت تو قلب طبیعت در حالیکه مجبور نیستی بار سنگینی هم با خودت حمل کنی ( چون تو دل همون طبیعت داری زندگی میکنی و دور از شهر نیستی ) می تونه آدم رو سر ذوق بیاره و استعداد نقاشی کردن یه نفر رو نشون بده !!!

    به نظر من ؛ مردمی که این طبیعت زیبا رو این قدر تمیز نگه میدارن ؛ حق شونه که این مناظر و این زیبایی ها براشون بیشتر و بیشتر بشه ؛ حق شونه که نعمتها و برکتهای زندگی شون فراوون تر بشه ……..

    آخ که چقدر این دختر بچه ؛ خوب داره از زندگیش لذت میبره ؛ خودشو به آب میزنه ؛ میخوابه کف زمین ؛ آفرین به پدر و مادرش که بدون نگرانی ؛ اجازه میدن فرزندشون ؛ لذت ببره ……………

    من دوست دارم این دختر هندی رو با موهای پرپشت و بلند و زیباش ؛ ساعت ها نگاه کنم و از فراوانی این موهای پرپشت خدا رو شکر کنم ………….

    این مردمی که همراه فرزند کوچیک شون دوچرخه سواری میکنن رو واقعا من هیچ جایی ندیده بودم ……….

    آفرین به مردمی که هیچ چیزی رو مانع لذت بردن از زندگی نمی بینن ……….

    خانم شایسته دوست داشتنی ؛ از شما سپاسگزارم که موسیقیهای زیبا برای این تصاویر زیبا انتخاب میکنید …….

    شما واقعا” شایسته ی بهترین ها هستین ؛ که بهترین ها رو برای ما فیلم میگیرین ……………

    زیبایی های این فایل خیلی خیلی بیشتر از چیزی هست که من اینجا نوشتم ؛ امیدوارم قادر به درک همه شون باشیم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  8. -
    مجید رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2349 روز

    سلام و دروود

    می‌خوام چند نکته رو بصورت مختصر باهاتون به اشتراک بزارم راجب این فایل به غایت زیبا.

    ۱_ من تمام فایل های سفر نامه رو با دقت و شوق و ذوق زیاد دیدم و دنبال کردم، و ی سری قسمت ها برام خیلی زیبا بنظر میومد و حتی راجبش کامنت گذاشتم ، اما الان که این فایل رو دیدم پس از دیوونه شدن !! ( بابت زیبایی بینهایتش) یهو تو ذهنم ندایی شنیدم که می‌گفت تمام سفرنامه به یک اندازه زیباست،! منم پرسیدم خب من بعضی ها رو زیباتر دیدم! گفت: نه تو به این علت بعضی ها رو زیبا تر دیدی که اون لحظه خودت زیباتر بودی، و دلت به زیبایی گواه بیشتری داره، یا بهتر بگم در فرکانس بالاتری از از زیبایی ها هستی، در صورتی که تمام قسمت ها به یک اندازه زیبا هستن! گفتم دمت گرم تو راست میگی، ایول!

    راس میگه خوب که فکر کردم ، دقیقا همین موضوع تو کل زندگی ما صدق میکنه، یعنی همیشه زیبایی از درون شروع به رشد می‌کنه و در نهایت در بیرون متبلور میشه و ما فکر می‌کنیم این لذتی که می‌بریم به خاطر اون چیزی هست که در بیرون از ماست، به همین خاطر ممکنه خیلی راحت گمراه بشیم، در حقیقت این ماییم که در فرکانسهای بالاتر قرار میگیریم و باعث میشه زیبایی ها رو زیبا تر ببینیم، .

    ۲_ از خانم شایسته تشکر میکنم به خاطر ذهن زیبا ، و دل زیباشون که هدیه دادن به ما این همه خوشگلی و طراوت و شادابی و نشاط رو، و آهنگ های فوق العاده رو ، بخصوص این آهنگ که از توماس آندرس، من یکی دوسش دارم خیلی یک خواننده آلمانی ولی بین المللی که تو یکی از کار های با خواننده خوب کشورمان امید همکاری داشته،

    ۳ _ وای اون پارک که نیمکت هاش تاب بودن، اون حوض ها اون ماهی ها، وای چی بگم واقعا بهشت رو چطوری توصیف کنم، من !!

    وای از اون ویوی خوشگل در سکانس آخر،

    وای از اون رودخونه ، هعیی دیگه زبانم بند اومد نمیتونم چیزی بگم ، آخ آخ آخ آخ….

    ۴ _ از آرامش مردم بگم. از اون پسر نقاش که هم خودش خوشتیپ بود ! هم نقاشی هاش، چقدر درچهره ی این پسر نور و روشنایی بود خدایا ( اینم بگم خیلی خیلی شبیه تن تن بود!!)، چقدر انسانهای زیبا تو این کره ی خاکی هست، وای من، ازینجا درود می‌فرستم بهش ، به شما ، به استاد به تمام هم فرکانسی هایی که این کامنت رو دارن میخونن، دروود بر همتون…

    قسمتی از متن آهنگ میکس شده روی فایل،

    It’s my world in fantasy

    این دنیای من در رؤیاهای منه

    I’m living in my, living in my dreams

    من در، من در رؤیاهام زندگی می‌کنم

    You’re my heart, you’re my soul

    تو قلب منی، تو روح منی

    I’ll keep it shining everywhere l go

    و من اون رو هرجایی که برم درخشان نگهش می‌دارم.

    .

    .

    .

    همیشه در صلح و آرامش باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  9. -
    علی امجدیان گفته:
    مدت عضویت: 3354 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته

    چند روزی هست که یه حسی بهم میگه بیا بنویس توی کامنتها و من بهت میگم چی بنویسی

    شاید این کلام برای خیلی از دوستانی که این متن رو میخوانند قابل درک نباشه

    اما بعد از اینکه فرمول موفق شدن و خلق خواسته های پی در پی را با استفاده از بهترین فرمول جهان رو یاد میگیری ، خیلی سخته که بخوای برای بغیه توضیح بدی (شاید روزهای اول مثل خودم شور و شوق داشته باشید که به بغیه بگید ولی بعد از مدتی فقط خودت مهم میشی و البته که قانون فقط برای خودت میشه) و البته خیلی سخت میشه که حتی برای خودت هم مرورش کنی واقعا سخت! انگار که اینها رو خیلی وقت پیش استفاده کردی و اصلا از حفظ بودی

    و من امروز بعد از ۴ سال کار با سایت استاد به صورت حرفه ای و رندمی (در اوایل) میخوام از استاد و خانم شایسته بابت اینکه توی این مدت درکنار ما هستند مجدد و با تمام قلبم تشکر کنم واقعا انرژی فراتر از کهکشان میخواد توی این کار بودن و ادامه دادن و با بچه ها کار کردن

    شاید امروز بیشتر باور میکنم صحبت های استاد را در دوره راهنمای عملی که فرمودن اگر این انرژی و تمرکز رو میزاشتم روی هر بیزینس دیگری صد برابر این کار پول میساختم

    و البته به نظرم مهم ترین دلیل اینکه خداوند وعده خیر در دنیا و آخرت را به زنده کردن نام خدا در دلها داده است بی دلیل نیست

    بی دلیل نیست که استاد من روحش اینطور احساس جاودانگی و مفید بودن میکند

    بی دلیل نیست که خانم شایسته نمیتونه فیلم برای ما نگیره

    واقعا ممنونم از شما دو جاوید انسانی که اینگونه زیبایی ها رو به ما نشون میدهید و فقط همین دیدن ها خدا میدونه چقدر مدار من رو بالاتر برده واقعا سپاسگذارم

    وقتی استاد توی فایل تغییر باور به سبک استاد عباسمنش گفتند زمانی نتیجه به وجود میاید که شب و روز از قانون استفاده کنید و جوری بشه که هر لحظه پیش خودت بگی الان قانون چی میگه و سعی کنی همونطور عمل کنی اونوخته که نتایج خودکار به وجود میاید

    واقعا برای منم اینطور شده مدتها و هر بار در طول روز و یا هفته ای ۳ یا ۴ ایده بسیار خوب میاد در اثر صحبت هایی که مدام درباره قانون با خودم دارم یکسری توضیح جدید که تا بحال نشنیده بودم در مورد قانون بهم الهام میشه و خیلی از این بابت خوشهال میشم و امروز هم این ایده اومد که بیام و در مورد ایده هایی که بهم داده میشه و خیلی خوب هم جواب میدهد توی سایت بنویسم که هم برای خودم بماند و هم اونهایی که توی مدارش هستند استفاده کنند و به دست فراموشی سپرده نشود

    ایده امروز و راهکاری که به من داده شد

    در مورد اصل قانون هست که اتفاقات زندگی من توسط باور های قالب ذهنی من و فقط خود من رقم میخوره و هیچ عامل دیگری در کار نیست

    خب طبق این اصل من هم از همون اوایل دوست داشتم و همه فایلهای استاد رو با عشق استفاده کردم و از جمله محصولاتی که دارم استفاده میکنم

    خب خیلی نکات مهم و طلایی رو نوشتم و اونقدر فایل ها رو از حفظ بودم که فقط این ذهنیت بود که همون یادداشت های خودتو بخون اونها همون اصل هستند ولی به طور عجیبی من مقاومت ذهنی دارم همین الانشم

    و ذهنم نمیزاره و با ایده های خوب حتی میگه برو همین ها رو پاکنویس کن خیلی خوش خط و طوری که کلی وقت من رو تلف میکنه و یا میگه وقت زیاده ، یا میگه کلا این چیزی که نوشتی بذار کنار اصلا قضیه رو نگرفتی و کلا وقت رو برام نمیزاره

    و من امروز به این نتیجه رسیدم تکرار مطالب طوری باید باشه که ذهن من رو بتونه قانع کند و مهم ترین نکته این هست که خارج از این فقط آدم خودشو سرگرم کرده و فرکانس خاصی که نتیجه قابل لمسی داشته باشد ارسال نمیشود

    و آمدم با این دیدگاه که این همه نتایجی که هست حاصل این گونه ورودی دادن بوده و دوباره باید ادامه دهی

    و نکته بسیار عالی که هست اینه که بعد از هربار تکرار همین اصول مثلا درمورد ثروت یا باور توحیدی و … یه ایده جدید میاد که بهتر و با لذت بیشتر باعث این همه نتیجه خوب رو تکرار کنی و از نتیجه بهتر لذت ببری

    و اصل تکرار قانون همینه که همه چیز رو با این ورودی های خالص تطبیق بدهیم و دنبال اینگونه الگو ها بگردیم که این باور ها رو تایید کنند و ادامه دهم

    به نظرم وقتی اینگونه عمل نکنیم حتی این فایل های فوق العاده هم برامون میشه حسرت و ایجاد باور منفی و افتادن در سیکل اشتباه

    پس برای سپاسگذاری هم بوده برای بودن در این مدار بیام و جوری گفتگوهای ذهنی ام رو جهت دهی کنم که به حس خوب برسم و بالا تر برم

    من باید این متن رو صد بار دیگه برای خودم تکرار کنم

    واقعا خدایا سپاسگذارم که اینگونه قوانینت رو برای من به راحتی توضیح میدهی

    استاد عزیز و خانم شایسته گرامی بابت وجود شما از خداوند بسیار سپاسگذارم . واقعا زندگی الان من هیچی کم نداره با این قوانین

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  10. -
    لیلا شب خیز گفته:
    مدت عضویت: 3471 روز

    استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیزم و دوستان گرامی، سلام وقت همگی شما بخیر و شادی

    جلسه اول ستاره قطبی بودم، تازه صحبت های استاد را گوش کرده بودم، من که این روزها یک امتحان الهی را پس می دادم و دچار تومور مغزی شده بودم، بعضی اوقات به خدا گله و شکایت می کردم که خدایا مگر برایت بنده خوبی نبودم که خدا در خواب به من گفت الرحمن و بعد فرمود فبای آلائ ربکما  تکذبان، کدام نعمت پروردگارتان را تکذیب می کنید.

    به خودم آمدم و فهمیدم این امتحان الهی مرا رشد می دهد حال اگر بتوانم مثل ابراهیم (ع) نفسم را در راه خدا قربانی کنم از نجات یافتگان خواهم بود.

    یادم افتاد به حرف کاترین پاندر، بیماری در بدنی که به یاد خدا باشد و فردی که نیکوکار و درستکار گردد باقی نمی ماند. این جزئی از قانون کائنات است.

    – شروع کردم به تزکیه روح، تا چند وقت پیش جواب mri من وجود توده ای را نشان میداد با این که عمل جراحی انجام داده بودم، اما وقتی شروع کردم به کار کردن روی باورهای خودم تازه فهمیدم این امتحان موجب رشد و تعالی من می‌شود

    این بار به جای تمرکز بر روی بیماری مداوم این را به خودم یادآوری می کردم که تو خوب باش، آدم باش، آدم شو، آنوقت رحمانیت خدا را دریافت می کنی. قوانین برای همه یکیست، اگر زیبا بین باشی، زنده اندیش می شوی، آنوقت است که همه چیز را زیبا می‌بینی.

    تا چند وقت پیش که خدا پیغام برایم فرستاد که لیلا در امتحان الهی من سرافراز بیرون آمدی و من تک تک سلول های سرطانی را به نور رحمت خود از بین بردم. چه خدایی دارم، چه خدای خوبی.

    آن روز وقتی جواب mri را گرفتم پس از مراحل شیمی درمانی و پرتو درمانی نوشته بود هیچ سلول توموری در سرم یافت نشد. قانون خدا یکیست، برای همه.

    من پای در چشمه ایوب زدم و سلامت خود را باز یافتم.

    یاد گرفتم لیلا خوب باش و برو ارث خود را از پدرت حضرت آدم بگیر و آدم شو.

    آنجاست که خدا دیگر نیازی نمی‌بیند که تو را امتحان کند، حالا با افتخار می گویم سندی در دست دارم که نشان می دهد از هر جهت کاملا سالم سالم هستم‌ و به محضی که او بگوید موجود باشد موجود می شود این نشانه ی بزرگ زیبایی هاست. من خدا را دیدم وقتی نورش را بر سرم می تاباند، چه خدای خوبی، چه خدای خوبی، چه خدای خوبی.

    ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

    که قطب جهان به یکباره شمع مجلس شد

    یادم از کشته ی خود آمد و هنگام درو

    فایل استاد عباس منش حلال مسائل شد.

    زیبایی از این زیباتر ندیده بودم که استادی داشته باشی که همسری دارد ، زیباتر از برگه گل ، شایسته است که مردان خوب ، شایسته زنان خوبند ، استاد بزرگوارم پیوند شما در آسمان ها نوشته شده نه در دفتر و دستک زمینیان و صاحبان خرد فقط این پیوند آسمانی را درک می کنند ،

    زندگیتان پربرکت و شاد باد

    دوستان عزیزم ممنون که احوال پرس من بودید

    در خدا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 115 رای:
    • -
      محسن اصغری گفته:
      مدت عضویت: 2625 روز

      کیف کردم لیلا شب خیز عزیز.

      دمت گرم به اراده ات.

      آفرین داری بانو

      خدایا شکرت به خاطر سلامتی یک شاگردقدیمی خودساخته استاد

      چقد خوشحال شدم هم به سلامتیت

      هم افزایش ایمانم وممنونم ازکامنتت دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سعید درخشان گفته:
      مدت عضویت: 2655 روز

      سلام به لیلای عزیز که نوشته هایش همچون اهنگی روح ادم را می نوازد .

      خیلی خیلی از سلامتی و شادی شما خرسندم

      حال دلمو خوب کردی . همیشه حال دلت خوب باشه

      همیشه و در همه حال شاد و سالم و پر از فراوانی نعمت و ثروت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آذر گفته:
      مدت عضویت: 2420 روز

      خانم شب خیز بعد از خوندن دیدگاهتون رفتم دو سه ساعتی و بیاد این الهام بودم

      الرحمن ، فبای آلاء ربکما تکذبان

      گوشه ذهنم مشغول بود …

      منظور این الهام چیه ؟

      و خدای مجیب جواب رو الهام کردند

      اینکه فرمودند الرحمن و آن آیه تکرار شونده در این سوره

      مفهوم اینه توجه به نعمتها …

      چون در این سوره نعمتهای زیادی از پروردگار واسع ما بیان شده است

      و خواندن این سوره توجه ما را به سمت نعمتها می برد

      برای داشتن هر نعمتی هر خیری از جمله نعمت بزرگ سلامتی

      باید به نعمتها توجه کنیم و شکرگزاری کنیم

      رمز سلامتی ?

      خدایا سپاسگزارم

      خانم شبخیز خیلی زیبا بود ، الهامات الهی همیشه بسیار زیبا و دلنشین هستند

      خدای عزیزم دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3913 روز

      خانم شبخیز خواهر ارجمندم سلام

      خبر سلامتی شما مسرت بخش و این چنین بالندگی از شما دور از انتظار نبود.

      در پناه خدا شاد، تندرست و پایدار باشید.

      وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲/اسراء﴾

      ترجمه:«و ما آنچه از قرآن می فرستیم شفا و رحمت برای اهل ایمان است»

      هر چی آرزوی خوبه مال تو…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مجتبی یعقوبی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2688 روز

      سلام خانم شبخیز من محبوبه سادات مهربانم که با پروفایل همسرم براتون کامنت می نویسم شاید باور نکنید ولی من مدام در فکر شما وسلامتیتون بودم ووقتی این کامنت رو خوندم نمیدونم واقعا چی بگم فقط اشک است واشک که از چشمانم جاریست وخوشحالم خوشحال از اینکه دوست خوبم حالش خوبه با این کامنتتون ایمانم چندین برابر شد که قوانین همیشه ثابت وهیچ بند وتبصره واگر واما نداره فقط میتونم بگم الهی شکر الهی صد هزار بار شکر که لیلای خوبم حالش خوبه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اذر ارین کیا گفته:
      مدت عضویت: 2784 روز

      سلام ودرود برشما دوست عزیزم

      سپاس فراوان از خداوندی که فقط خوبی پاکی زیبایی و سلامتی و ثروت روبرای ما میخاد…سلامتیتون رو تبریک میگم..وبراتون بهترینها رو ارزو دارم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 2970 روز

      سلام

      الهی هزاران مرتبه شکر

      خانم شب خیز شاید باورت نشه که من امروز تو فکر شما بودم و رفتم توی پروفایل شخصی تون و دیدم آخرین بار 8 ماه پیش بود که کامنت گذاشته بودید ، راستش نگران شدم و گفتم خدایا کمکش کن که حالش خوب بشه و دوباره بیاد توی سایت … و حالا خیلی خوشحالم کردید … امیدوارم همواره در سلامتی و خوشبختی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1758 روز

      بنام خدای بخشنده ی مهربان

      سلام ب لیلای عزیز موحد

      خداروصدهزاررر بارشکر بابت هدایتم ب این کامنت توحیدی

      این فایل نشانه ی امروز من بود چقد ایمانم وقوی تر کرد

      من ب امیده خدا قراره کارمو تو ی تولیدی شروع کنم منتظر پیام شخصی بودم ک مسئول استخدام نیروهاست

      صبح تماس گرفتم گفت پیام بده نمیتونم صحبت کنم پیام دادم هنوز جوابم و ندادن

      نشانه ی امروز زدم تا نشونه ای بهم بده تا ایمانم و قوی تر کنه

      برای کارم

      و هدایت شدم ب این کامنت فوق العاده ک منو منقلب کرد

      الهی صدهزار بارشکرت خدای من

      خدای آسمان ها وزمین فرمانروای کیهان ازت ممنونم ک هدایتم کردی ب این کامنت حسم میگه حضوری برو اونجا

      میدونم هراتفاقی بیفته ب نفع منه

      پس با توکل ب خودش میرم

      سپاسگزار خداوندی هستم ک منو ب این مسیر الهی هدایت کرد

      و هروز داره هدایتم میکنه

      خدابهتون سعادت دنیا وآخرتو بده ان شاالله

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2291 روز

      سلام خواهر قدرتمندم امیدوارم که همیشه زیر سایه لطف خداوند سرحال ، ثروتمند ، شاد باشی توحید چیست چقدر قدرت به انسان میدهد فقط میتوان گفت بینهایت خوشحالم که خداوند مهربان من را هدایت کرد تا دیدگاه بنده قدرتمندش رو بخونم و لذت ببرم واقعا خداوند هیچ بنده ایش رو بیشتر از توانش امتحان نمیکنه این کلام حق در قرآن است پس شما رو لایق چنین امتحان بزرگی دونسته ،خوشحالم سربلند هستیم در کنار درگاه پروردگار بزرگ بخاطر چنین دوستان قدرتمندی در این سایت توحیدی

      خودم و شما و تمامی دوستانم رو به دستان پاک الله یکتا میسپارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      قاسم ولمزیاری گفته:
      مدت عضویت: 3545 روز

      سلام خدمت استاد عباس منش عزیز خانم شایسته عزیز و دوستان صمیمی ام

      سلام خانم شب خیز عزیز

      ممنونم بابت کامنتها و نوشته های زیبایی که هر کدومشون پر از ردپاهای قوی از آگاهیها و قوانین و آموزه های استاد عزیزمون و ایمان واضحتون به خدای مهربون هست .

      خدا رو شکر بابت سلامتی و نعماتی که هر روز در زندگیتون بیشتر و بیشتر میشه .

      امشب کامنتهای شما کمک زیادی کرد که من به احساس و فرکانس خوب برگردم .

      همیشه آرزو دارم که انقدر در استفاده از قوانین مسلط بشم و انقدر نتایج خوب تو زندگی بوجود بیارم که بتونم خودم رو شاگرد و استفاده کننده و عمل کننده به آموزه ها و قوانین این سایت معرفی کنم .

      خداروشکر امشب با خوندن کامنتهای شما نمونه فردی رو دیدم که برای من تو مسیر شاگردی استاد عباس منش بسیار بسیار الهام بخش بود .

      من از سال گذشته تحت تاثیر آموزه های استاد از خدای مهربونم خواستم که تو مسیر موفقیت و شادی و سعادت با هیچ چالش قابل توجهی مواجه نشم و به هرچیزی که می رسم با عشق و لذت و آرامش برسم و خداروشکر تا بحال همینطور بوده . امیدوارم زندگی شما و همه دوستان عزیز سایت همیشه سرشار از نعمت سلامتی ثروت و سعادت باشه در دنیا و آخرت .

      سپاسگزارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هانیه اکبری گفته:
      مدت عضویت: 2755 روز

      سلام خانوم شب خیز عزیزم

      من کامنت های شمارو دنبال میکردم و حسم فوق العاده میشد

      وقتی خوندم که شما دچار بیماری شدین

      ذهنم همش داشت می گفت آهان بیا ، دیگه ایشون که آنقدر مسلط به قوانین انقد خدا گونه ، پس چرا اینجوری شد

      بعدش می‌گفتم با خودم ببینم خوب میشن با نه، این مدتی که ازتون خبری نبود هی میومدم و میدیدم نظری نیست ، و با خودم می گفتم نکنه فوت کردن خدایی نکرده و ذهنم درگیر میشد

      و من هم کم کم از این مسیر داشتم دورتر میشدم چون منم داشتم خوب کار میکردم که سر زایمان بچم فوت کرد

      هرازگاهی حالم رو خوب میکردم و می‌گفتم خدا فقط خیر مطلق و هر اتفاقی به نفع منه

      و هرازگاهی هم نجوا ها زیاد میشود و می‌گفتم اصلا درست درک کردم خدا و جهان رو یانه

      که خداروشکر‌. خداروشکر شنیدن خبر سلامتیتون مهر تایید محکمی زد برام که این آموزش ها و این خدا و این قوانین درسترین مسیر ممکنی که هست و الکی دنبال مسیرهای متنوع و گیج کننده نرم

      باعث شد الان این تصمیم رو بگیرم که ذهنم رو کامل تر کنترل کنم و ایزوله کنم ، چند وقته نشانه های دیگه هم میدیدم از اینکه این مسیر درست ولی باز ایمان نمی آوردم و ذهنم. و کنترل نمیکردم و دانسته هام با عملم نمیخوند

      درست الان می ترسم تعهد بدم چون آنقدر زدم زیرش و لذت آنی یک فیلم دیدن تو اینیستا گشتن رو به لذت بلند مدتم فروختم که می ترسم باز بزنم زیرش

      ولی این دوسال که گذشت این موضوع رو بیش از پیش فهمیدم که همینه بابا آنقدر نگرد اینور اونور رو

      دیگه انقدر این نجوی های ذهنم قوی شده بودن که کم کم باورم شده بود که میگن اسم آدم انرژی داره و باید اسمت رو عوض کنی تا سرنوشت و ثروتت عوض شه

      از این ورم میگفتم نه این عادلانه نیست ، سرنوشت من چه ربطی به اسم و زمان تولدم داره، خدا در من انرژی گذاشته که میتونم هرچی که بخوام باشم

      خلاصه لیلای عزیزم تو تاریک ترین لحظات زندگیم که کور سوی ایمانم مونده بود

      با پیام مسرت بخش بهبود سلامتیت ، تبر زدی به تمام نجوا هام و ترس ها و ناامیدی هام

      خیلی خیلی خوشحالم که هستی و عالی تر داری ادامه میدی

      دوستت دارم لیلا جانم

      و احساس نزدیکی میکنم باهات

      همیشه سلامت و ثروتمند و شاد باشی خواهرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شاکر گفته:
      مدت عضویت: 2779 روز

      خاهر عزیزم خانم شبخیز عزیز

      خدا را شکر که در امتحان الهیی قبول شدی

      در جایی گفته بودی که با چالشی دستو پنجه نرم میکنی و من مطمعن بودم که حلش میکنی

      خدا را سپاسگذارم …..از خداوند برایت سلامتی و موفقیت روز افزون می خواهم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد جلالی افخم گفته:
      مدت عضویت: 2307 روز

      سلام خانم شب خیز

      تبریک میگم که تونستین آنقدر خوب تقوا از خودتون نشون بدین تو اون شرایط چقدر لازم داشتم اینو بشنوم که بیماری در بدنی که به یاد خداست وجود ندارد

      شاد و سلامت در پناه رب العالمین باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      افسون گفته:
      مدت عضویت: 2294 روز

      سلام لیلای عزیز

      خوشحالم دوست عزیزم که اینقدر زیبا داستان بیماری و غلبه بر اونو برامون تعریف کردی،چقدر امیدوارم کردی عزیزم.اخه مامان منم تومور مغزی ولی خدا رو شکر خوش خیم داره.الهی در پناه الله یکتا شاد و تندرست باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد عسکری گفته:
      مدت عضویت: 3021 روز

      سلام خانم لیلا جان

      خیلی نظرتون قشنگ و پر از حس توحید بود و خیلی حس عالی و پر از ارامش در درونم ایجاد کرد و منو خیلی به درونم نزدیک و بیشتر وصل کرد خیلی منو یاد نعمت هام انداخت خیلی منو یاد خودام و اینکه خدا چقدر بزرگ هست انداخت خیلی از تون سپاسگذارم . انشالله همیشه در پناه خداوند بی انتها شاد سربلند و ثروت مند باشم

      که شما هم دستی از خداوند برای من بودید

      خدایا جونم واقعا خیلی سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      غزال باقری گفته:
      مدت عضویت: 3920 روز

      سلام خانم شبخیز عزیز??

      خیلی خوشحالم که دوباره تونستم کامنتهاتون رو بخونم و از خوندن خبر سلامتیتون خیلی خیلی خوشحالم..امیدوارم همیشه سلامت و شاداب و پرانگیزه باشید

      من از کامنتهای دوره دستیابی به رویاها با شما آشنا شده بودم و خیلی پیگیر کامنتهای شما بودم ولی دیگه نتونستم پیداتون کنم تا ایندفعه که اسمتون توی لیست فعالهای سایت بود کلی خوشحال شدم

      خدا به زندگیتون خیر و برکت و تندرستی بده انشاله????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      هستی گفته:
      مدت عضویت: 2782 روز

      سلام خانم شب خیز خدا رو صد هزار مرتبه شکر خیلی خوشحال شدم از اینکه سلامتی خود را به دست اوردید آفرین مرحبا به این باورهای توحیدی

      خیلی دلم میخواست از حال واحوالتان با خبر باشم واینکه از صمیم قلبم خدارا شکر کردم وخوشحال شدم، همیشه از نوشته های شما انرژی می‌گرفتم وفایل ی که گذاشته بودید واز نتایج تون گفته بودید وشما روتحسین میکردم هم غبطه می خورم که چقدر قشنگ قانون درک کردید واینقدر به خدا نزدیک شدید، تبریک میگم به شما به خاطر سلامتی تون همواره شاد پیروز سالم باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Arezu Moradii گفته:
      مدت عضویت: 2804 روز

      استاد عزیزم

      لیلاشبخیز نازنینم سلام

      اول اینکه خداروشکر میکنم بابت اینکه سلامت هستین

      و اینکه در کار خدا که هیچ شکی ندارم ، غیر ازین که نمیشد

      خداوند برای بنده اش کافیست

      لیلای عزیز

      جای شما در این سایت خالی بود

      حضور افرادی مثل شما در این سایت لازم است

      بانوجان

      ایمان شما ستودنی ست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 2983 روز

      سلام خانم شب خیز عزیزم

      خدارا هزاران بار شکر میکنم و سپاسگذارم که سلامت و سر افراز هستید

      خداروشکر که اینقدر قوی هستید

      باور کنید از خوشحالی اشک در چشمان من و همسرم حلقه زده وخیییلی تبریک میگم بهت باز هم شاگرد اول خدا شدی .

      آرزو میکنم همواره شاد و خوشبخت و سلامت وپیروز باشی

      میبوسمت??????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آذر گفته:
      مدت عضویت: 2420 روز

      سلام خانم شب خیز گرامی

      از این که به تمسک نام سلام خداوند

      سالم هستید شاکر خداوند هستیم

      و هر امتحان آمده تا ما را رشد دهد و آنچه پیش از آن نمیدانستیم بما بیاموزد

      تا روحمان پله ای دیگر به روح خدایی و به مرجع و اصل خود نزدیک تر گردد

      در سخنانتون از تزکیه روح سخن گفتید

      یاد کتاب زیبایی با همین نام افتادم که مدتی قبل مطالعه کردم و در آن راه کارهای عالی جهت تزکیه روح بیان شده

      از آقای سید جعفر رفیعی

      امیدوارم همگی در راه خدا ثابت قدم و استوار باشیم و رهرو همیشگی این راه

      خدانگهدارتان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: