https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-15.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-18 05:49:362024-08-29 12:03:58سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱
343نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد خوبم واقعا عاشقتونم که اینقدر رها و آزاد از هر چیز دنیایی هستید چقدر این رها بودنتون رو دوست دارم چقدر خوبه .چقدر خوبه .عالیه استاد چقدر روحیه و انگیزه میگیرم ازتون . بدون ناراحتی زیر یه پل نشستید و آواز میخونید تا بارون بند بیاد وبه پیاده روی ادامه بدین . تمام لحظات زندگیتون پر از درسه برام تک تک رفتارتتون برام درس داره چقدر عاشقانه و چقدر دلبرانه زندگی می کنید .
چه بارون زیبایی می باره اون جاده رو که مریم جان عزیزم فیلم میگیرن خیلی قشنگ و زیباست و احساسش میکنم و فکر میکنم که خودم اونجا نشستم و دارم می بینم اون زیباییها و . از صمیم قلبم سپاسگزارم که به من احساس خوب و فوق العاده دادید
خیلییییییی از خودم در شگفتم که دارم چهارمین کامنت مینویسم و حالم خوب میشه با نوشتنش.
انرژی میگیرم.فکز میکنم این انرژی ،انرژی پا گذاشتن روی ترسم و غلبه بر احساس منفی قضاوت شدنه.به هر حال هرچه از ته دلم حالم خوبه.
چه جالب بارون میاد و شما نشستین زیر پل و دارید اهنگ میخونید.هر کی بود سریع میپرید تو ماشین و فرار میکرد که خیس نشه.
من وقتی دیدم استاد راحت و ریلکس داره آهنگ میخونه ی لحظه پدر خودم اومدم جلو چشمم که اگه ایشون بودن سریع میگفت جمع کنید بریم تا همه جا رو سیل برنداشته و دیگه بارون اومد فایده نداره موندن . ولی واکنش آقای عباسمتش برام جالب بود.
تازه ی چیز دیگه من امسال سر یکی از کارهام به خاطر حقوق کمش نرفتم اولش ته دلم ی چیزی میگفت پس قسط هاتو چطور میخوای بدی، گفتم نمیدونم خدا خودش میدونه و سعی کردم فقط آرام باشم و بهش فکر نکنم .که درست 24 ساعت بعدش ی تماسی با من گرفته شد که ی پیشنهادات کاری بود که من فقط تو دلم گفتم خدایا شکرت و همینطور تا شب از کارای خدا شگفت بودم و نمیدونستم چی بگم.
تازه الانم اومده بودم برای ی وامی و با اینکه استاد گفتن وام نگیرید و منم میدونستم نیابد وام بگیرم ولی اومدم و خدارو شکرررر اصلا جور نشد و بعد سر راه ی پارک کوچک محلی بود یهو دلم گفت برو بشین اینجا هم هوا خوبه هم صدای پرنده ها میاد و هم عطر بوی گل یاس و بهم گفته شد بیا تو فایل سفرنامه امروز کامنت بزار .آخه رفتم ادامه کامنت بچه ها در مورد این فایل بخونم که دیدم زده نیم ساعت دیگه به سایت سر بزنید و منم این دو نشانه برای نوشتن کامنت دونستم.
وقتی توی کامپیوترم پلی کردمش و دفترم رو گذاشتم جلوم تا به خاطر نکات مثبتی که می بینم سپاسگزاری بنویسم خدا بهم گفت دفترت رو ببند، و برو روی قسمت کامنت ها چون قراره کامنت بنویسی
این فایل برام خیلی چیزهای خوبی داشت استاد عزیزم و مهم ترین چیزی که توش شنیدم این جمله شما بود:
«زندگی لذت بردن از هر چیزیه که اطرافمون هست نه اینکه رسیدن به یک مقصد خاص»
این اولین universal signe امروزم بود که توی دفتر نشونه ها نوشتمش
وقتی به زندگیم فکر می کنم می بینم، هرجایی که پیشرفت کردم جاهایی بوده که من این کار رو خوب انجام دادم
از هرچی که بوده بی نهایت لذت می بردم و برام مهم نبود مقصد کجاست.
الان آهنگ هایی که توی این فایل پلی کردین رو دانلود کردم و در حالی که دارم گوش می کنمشون و لذت میبرم دارم این کامنت رو می نویسم
انگاه پاهام روی زمین نیست
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای این حس خوب صبح جمعه
هزاران مقصد توی ذهنم هست که می خوام بهشون برم
هزارن جایگاه که فکر می کنم اونجاست که لذت بیشتری می برم
هزاران درآمد که فکر می کنم اگر داشته باشمش بیشتر لذت می برم
ولی همینجاست که لذت بخشه همینجاست که همه چیز رویاییه
همینجایی که الان هستم رویای چند سال پیش من بود و دقیقا اگر الان اینجا دلیلش فقط عمل به همین جمله شماست:
«زندگی لذت بردن از هر چیزیه که اطرافمون هست نه اینکه رسیدن به یک مقصد خاص»
انتهای سال 1401 انتهای ویزیتوری من بود و تصمیم گرفتم این کار رو بذارم کنار و شغلم بشه عشقم یعنی اینترنت و کامپیوتر و از کارم در اومد و دقیقا زمانی در اومدم که درآمدم توی این کار خیلی بالا بود و دو سه برابر کسایی که توی شرکت های دیگه کار می کردن درآمد داشتم. خیلی برام ترسناک بود و هزاران میشه و نمیشه و ترس توی دلم بود ولی عمل کردم و دقیقا چیزی که بهم قدرت می داد همین لذت بردن از چیزایی بود که اطرافم بود.
یادمه هر روز وقتی سر کار بودم و با ماشین این شهر و اون شهر میرفتم منظره ها رو میدیدم و شکرگزاری می کردم. فایل های شما رو توی ماشین گوش میدادم و چه جاهایی که اشکم از هدایت ها در میومد تا اینکه خداوند هدایتم کرد که روی ترسام پا بذارم و بیام به سمت علاقه ام. خدارو شکر
اما این رو باید یادم بمونه که لذت از بودن در همون لحظات، الان من رو به این لحظات رسوند.
به این آرامش به این آزادی به این درآمد به این آسون شدن برای آسانی ها. و اگر الان هم از همین لحظات لذت ببرم به اون مقصد ها هم میرسم.
خدارو شکر می کنم بابت این همه نعمت که توی زندگیمه.
صبح به صبح کنار همسر رویاییم، توی خونه رویاییم بیدار میشم و نیاز نیست مثل قدیم تند تند آماده بشم و که برسم شرکت چون، فقط کافیه لپ تاپم رو روشن کنم و کارم رو شروع کنم.
هر روز صبح اولین کاری که می کنم اینه که ایمیلم رو باز می کنم تا ببینم کسایی که توی سایت دنبال کردم چه کامنت هایی گذاشتن تا بخونم و الان هم مدتیه توی این ایمیل ها، ایمیل های سفارش و فروش سایت خودم هم هست و چی شیرین تر از این اول صبح. یه قهوه درست می کنم و می خورم و سناریوم رو می نویسم و یه قسمت سفر به دور آمریکا می بینم و به ثروت ها توجه می کنم. ارزشمندی های خودم و سایتم رو مرور می کنم و کارم رو شروع می کنم. تا ظهر کارم رو می کنم و بعد باشگاه و ناهار و وقت گذروندن با همسرم و بعد از ظهرم دوباره با لپ تاپ کارهای خودم و مشتری هام رو می کنم و زبان می خونم و در زمینه شغلم آموزش می بینم و روی دوره های شما کار می کنم.
واقعا شرایطم عالیه ولی با این اوصاف بارها و بارها هست که آدم فکر می کنه اگر من به فلان مقصد برسم می تونم لذت ببرم و عجله می کنه و این شرایط لذت بخش رو نمی بینه تا ازش لذت ببره و ازش رد میشه و این آدم رو ناشکر می کنه.
واقعا باید از این لحظات و این زیبایی ها لذت ببرم. باید یادم باشه از کجا به کجا رسیدم و چه مسیری رو رفتم. باید یادم باشه تا در برابر خدا گردنکش نشم. یادم باشه هرچی دارم از اون دارم. یادم باشه هرچی که الان دارم تجربه می کنم فقط تصویر فرکانس هاییه که فرستادم و خدا لطف کرده داره بهم نشون میده.
یادم باشه من همون ویزیتوری هستم که چون به زیبایی ها توی همون کار توجه کرد به بهتر و بهتر هدایت شد
یادم باشه من همونی هستم که وقتی از ویزیتوری در اومدم اینقدر باورهام در مورد درآمد از اینترنت ضعیف بود که اسنپ کار می کردم
یادم باشه الان که این درآمد و آرامش رو دارم همه اش مدیون کار کردن روی باورهامه
یادم باشه این شرایط رویایی رو کی بهم داده
یادم باشه هرچی دارم از خداوند و هدایتش دارم و
یادم باشه به «به لطف هدایت خداوند به هر خواسته ای که داشته باشم می رسم» اما اما اما برای دریافت این هدایت باید به این موضوع عمل کنم:
«لذت بردن از هر چیزی که الان اطرافم هست نه لذت بردن بعد از رسیدن به یک مقصد خاص» چون همین الان توی اون مقصد خاص هستم که چند سال پیش آرزوم بود
واقعا ممنونم از شما استاد بی نظیرم
خدارو بی نهایت سپاسگزارم که این سال ها من رو به شما هدایت کرده و امیدوارم قدرت شکرگزاری بیشتر بهم بده تا بیشتر این همه نعمت و آرامش رو توی زندگیم ببینم
روزی که عالی شروع شد و عالی تر ادامه پیدا کرد و عالی تر تر با دیدن این فایل به پایان رسید :))
همراه با اجرای موسیقی و ترانه به همراه استاد البته با غلط و غولط خوندن های فراوان از سمت من :)))))
اما مهم اون کلمات و متن ترانه نبود
مهم فرکانس شادی و شکرگزاری بود که با دیدن این فایل از طرف من به جهان ارسال شد.
و چشمایی که دوباره نم شد از حس شکرگزاری
و لبایی که به پهنای صورت خندید
و دوباره درسی که گرفتم از اون جمله ی طلایی شما استاد که گفتین باید بلد باشیم از قانون به نفع خودمون استفاده کنیم.
حالا که بارون گرفته و نمیتونیم به پیاده روی مون ادامه بدیم دوتا راه پیش رو داشتیم :
– غر زدن از اینکه این چه وضعشه و برنامه ما خراب شد و اینا
– یا اینکه از همین فرصت برای ایجاد حال خوب به هر روشی که بلدیم مثل خوندن ترانه استفاده کردن
و چه زیبا و صدالبته قابل پیش بینی که شما راه دوم رو انتخاب کردین و باز هم به ما این درس رو دادین که چطور باید در هر لحظه فقط بتونیم حالمون رو خوب نگه داریم.
من با یه حال عالی این فایل رو دیدم و غرق لذتش شدم و با حس عمیق شکرگزاری روزم رو به پایان رسوندم.
بخدا کس دیگه ای از خانم ها عکس میگرفت شاید برام خوشایند نبود ولی من نمیدونم شما چه قلب پاکی داری که من اصلا نمیتونم قضاوت کنم تازه پیش خودم میگیم خب چیه مگه عکس گرفت دیگه تازه خانم شایسته هم تحسین کرد و اینها چیزی نیست جز فرکانس خودتون اصلا من نمیدونم داستان
چیه من شخصا نمیتونم هیچ ایرادی بگیرم از رفتارهای شما شاید بخاطر عشق زیاد باشه
استاد اینجا کجاست ؟
چرا اینجا جواب تمام سوالات هست؟
این فایل نشانه امروزم بود
سوالم این بود خدایا پس کی به فلان خواسته میرسم ؟
جواب سایت الهی: استاد دقیقه سه جوان دادند واقعا زندگی لذت بردن از هر چیزی که اطرافمون هست نه اینکه رسیدن به مقصد خاص ما اومدیم لذت ببریم
استاد عزیز دیگه جواب از این واضحتر دیگه نشانه از این روشنتر
نتیجه ای که گرفتم وظیفه من اینکه لذت ببرم از الآنم و نتیجه رو بسپارم به خدا من تلاشمو میکنم کا درست رو انجام میدم نگران چیزی نیستم هی چک نمیکنم پس کی نتیجه میاد
برای استاد عزیزم که ما رو پر از درک و آگاهی کرد و واقعاً چشممونو بینا کرد برای دیدن حقیقت زندگی برای خانم شایسته جان جانان که کلی فایل تصویری لی لحظههای قشنگ کلی همراهی ما بود و رسهای ساده و دیداری بهمون داد
درس لدت بردن
جلسه 65 رمیخوریم به یه قفل یدونی برای من معنیش چیه اینکه زندگی کردن ربطی به هیچ چیز نداره نه آدم خاصی نه شغل خاصی نه هدف خاصی همین الان میشه عاشق بود میشه واقعاً لذت برد و نیاز به مرحله مرحله خاصی نیست یعنی چی اون موقع که بارون اومد ذهنم رفت بگه اینا که دیگه آخر شادی هستن بارون زد تو کاسه و شون ولی ونها تازه کلی خوشحالی کردن آهنگ بارون خوندن زیر پل غروبو دیدن به کلی حال کردن یتونی یعنی چی یعنی اتفاقی ه میافته تویی که میگی چه جوره استاد هر اتفاقی به نفعشه و خوشحال میشه و براش سود داره راستشو بخوای منم کامنت دوست نداشتم فقط دوست داشتم ببینم ولی الان حساس میکنم با خدا رف میزنم در مورد یباییهاش و لذتمو یشتر میکنه
تحسین اندام
واقعا دختر زیبایی بود چه هیکلی خیلی دوست دارم یبایی بینهایت باشه صورت زیبا موهای زیبا هیکل زیبا خیلی قشنگ رویایی بود و
عتماد به نفس
خانم شایسته خیلی خفنه هیچ چیزی میتونه از شایستگیش کم کنه انقدر خودشو قبول داره لیاقتشو قبول داره که با هیچ چیزی زیر سوالم نمیره
شادی وحال خوب
حال خوبه واقعی دلیل نمیخواد همیشه حالشون خوبه خنده رو لبشونه یه ایده دارن برای لذت بردن حتی اگه تضاد باشه یا نباشه حتی اگه دلیل خاصی نیستش پیشرفت زیادی نیستش هیچ دلیلی نیستش ولی خوشحالم و با پیدا کردن سوژههای کوچیک کلی حال میکنن
بری بشینی زیر یک پل، باورن بزنه، خیابون ها ماشین ها آدم ها درخت هارو ببینی و بزنی زیرآواز، یک آهنگ بزاری برای خودت بخونی باهاش و عشق کنی
ساده و شیک، حال خوب کن
به قول معروف میگن فلانی الکی خوشه، یا خوشی زده زیر دلش
دقیقا آدم باید اینطور باشه، خوشی بزنه زیر دلت
بدون دلیل بگی و بخندی، بخونی و برقصی، عشق و حال کنی، لذت ببری
خیلی حال خوبیه
دو روز پیش صبح پاشدم رفتم پارک، هوا خنک بود و یک آفتاب گرم و لذیذی داشت میتابید
شروع کردم پیاده روی کردن و باخودم صحبت کردن
داستان حضرت موسی، داستان حضرت ابراهیم، داستان حضرت نوح، توحید و توحید و توحید
همینطور که پیاده روی میکردم این داستان های قرآنی رو برای خودم تعریف میکردم و توضیح میدادم چه توحیدی داشته موسی، وقتی که خداوند میگه برو سراغ فرعون میگه چشم، شبانه بنی اسرائیل رو بردار و فرار کنید میگه چشم، وقتی میگه برید سمت رود میگه چشم
زمانی که خداوند به ابراهیم میگه برو بت هارو بشکن میگه چشم، وقتی که میخواستن ابراهیم رو بندازش توی آتش هرچه گفتن بیا عذرخواهی کن ازت بگذرن جواب داد هرگز، من به خداوند خودم ایمان دارم، اون به من قول پیروزی داده
یعنی این داستان هارو برای خودم میگفتم و کیف میکردم، بغض میکردم و چشمام خیس میشد
زیر آفتاب گرم زمستونی پیاده روی میکردم و عشق میکردم
واقعا خیلی مهمه یاد بگیریم لذت ببریم، از شهر خودمون، از محل خودمون
نگیم بابا اینجا که چیزی نداره! ما فقط باید بریم فلان جا، فلان شهر فلان کشور تا لذت ببریم
یعنی هرجای دنیا باشی مطمئنم چهارتا درخت پیدا میشه! یک هوای خوب پیدا میشه، یک جایی برای قدم زدن و عشق و حال کردن پیدا میشه
پس بریم و عشق کنیم، بریم پیاده روی کنیم و لذت ببریم، توی گرما توی سرما زیر برف زیر بارون
قدم بزنیم و از خدا بگیم، از عشق بگیم، از توحید بگیم، از ایمان و توکل بگیم، از قانون الهی بگیم
چقدر حالم خوب شد استاد
چقدر حالم خوبه
استاد یک جایی گفتن سریال سفر به دور آمریکا دستگاه تولید فرکانس خوبه
حقا که حق گفتی استاد خوبم
فقط باید لذت برد، باید تسیلم بود، خدا خودش همه چیز رو درست میکنه
این جمله یعنی قانون: خدا خودش همه چیز رو درست میکنه
فقط آروم باشیم، لذت ببریم، عجله نکنیم، نگرانی و غم و غصه رو بریزیم دور
با آرامش لذت ببریم، حرکت کنیم، برنامه ریزی کنیم، هدف گزاری کنیم و بریم جلو
عشق کنیم
اون وقت میبینم چقدر خداوند قشنگ همه چیز رو درست میکنه، همه چیز
ان الله علی کل شی قدیر
مرسی استاد عزیزم
مرسی که هستی و وجودت این دنیارو نورانی کرده
مرسی خانم شایسته عزیز، زحمات شما برای ثبت این لحظه ها و تلاش های شما در سایت خیلی خیلی به مردم دنیا کمک کرده
یک تیم قوی در کنارهم ساختید تا جهان رو به جای بهتری تبدیل کنید
این فایل جز نشانه همین الان ساعت 21:35دقیقه شب از ایران خطه سرسبز مازندران شهر همیشه سبز بهار نارنج بابل ،که هر چی از زیبایی و فراوانی و مهربونی و تمیزی و صاف بودن آب و هوای بگم کمه.
از اول بابت زندگی تو همچین شهر و دیاری از عزیزدلم و عشق ابدی ام سپاسگزارم.
استاد عزیزم حرف اخرتون و اول بزنم عاشقتم بخدا عاشقتم ،داشتم نگاه میکردم اشکام میریخت گفتم خدایا شکرت این مرد و داشتنتش از خواسته بچگیم بود من بدستش آوردم.
استاد راستش نمیدونم چی بگم امروز به یک تضادی خوردم یعنی موقعیت و تضاد باهم بود و من بابت هردوشون خداروشکر کردم یعنی چی که تصاد بیاد من آروم باشم چقدر من تغییر کردم که بابت تضاد شکر گزاری کنم و شاد باشم که قرار پاداش بگیرم آخه قبلنا فک میکردم با اومدن تضاد یعنی اینکه من دارم مجازات میشه ولی الان میگم با تضاد قرار من رشد کنم قرار هدایت خدا ببینم قرار یه پاداش و یکی از خواسته هام تیک بخوره دیگه ترسی از تضاد ندارم اتفاقا دوستش دارم میدونم جهان با تضاد پیشرفت میکنه.
استاد قشنگم من امسال دومین سال که تو شرکت سرویس مدارس هستم ،من عاشق بچه ها هستم بخصوص پسرا،من عاشق رانندگی کردنم من عاشق کاری ام که توش بتونم آزاد باشم به کارهای دیگه ام برسم واین شغل همه چی باهم داره و من بازمراحت تر میخوام ثروتمند تر میخوام چون یاد گرفتم نباید به یک شرایط قانع باشم.شگرگزار باشم نه قانع .
استاد سرویس دومم 3 تا دانش آموز داشتم یکی از بچه ها ماه قبل تغییر مکان دادن جای دورتر رفتن ،من بابت اینکه درآمدم بیشتر میشه ذوق کردم ولی چون یک نفر بود دورتر شد یه مقدار برام سخت بود هم صبح زودتر باید حرکت میکردم هم ظهر دیرتر میرسیدم خونه.
امروز موقع برگشتن یکی از خانم معلم ها ازم درخواست کرد برای برگشت تو همین مسیر دانش آموز ببرمش ،شماره ام گرفت تا بهم خبر بده خوشحال شدم خداروشکر کردم که هنوز که آموز برای سرویس درخواست دارم.غروب مادر همین دانش آموز زنگ زد که بخاطر بیشتر شدن هزینه برامون سخته قرار خودمون ببریم منم با احترام قب ل کردم.یک لحظه شوک شدم بعد کنترل ذهن کردم اهنگ زدم رقصیدم حتی به زور ،ورزش کردم ،با خودم صحبت کردم که الخیر فی ما وقع ،
همزمان فایل جدید روی سایت که دید خوش بین داشته باشیم چندین روز کامنتش میخونم اومدم تمام خوبی های این دانش موز،پدر و مادرش بابت این چند ماه شهریه ای که گرفتم نوشتم شکر گزاری کردم از تک تک اتفاق خوب امروزم شکر گزاری کردم کامنت دوستان خوندم اخرشروی فایل نشانه امروز زدم این اومد.
آخه چی بگم که تو نشانه هم شما حرف از خوش بین بودن میزنید اینکه تو شرایطی که به ظاهر خوب نیست دیدمون تغییر بدیم و لذت ببریم.
استاد من بهتون قول میدم یک نعمت عظیمی برام تو راه از دل همین اتفاق به ظاهر بد .
من بجای اینکه از غروب بیام بشینم غر بزنم که چی شد من که از خدا طلب درآمد بالاتر ،از راه آسون تر خواستم این چی بود،یاد یکی از حرف هاتون تو فایل ها افتادم گفتید ،طرف از کارش خوشش نمیاد یا به سختی میره از خدا درخواست کمک میکنه طرف از کار اخراج میشه بعد به خدا غر میزنه چرا همین کارم از دست دادم،اتفاقا این جواب همون درخواستش خدا این شغل گرفت تا بهترش بده به شرط اینکه من نگاهم تغییر بدم.
منم امروز به جای غر زدن ،حتی با همسرم در مورد خوبی های این بچه گفتم .گفتم خانواده اش دو تا بچه دارن قبلا اون بچه سرویس نداشت الان که راهشون دورتر شده برای هر دو سرویس گرفتن خودشون مستاجرن ،بعد به منطقه با کلاس و گرون قیمت تری رفتن مسلما براشون سخته ،براشون خیر و برکت خواستم .
بعد گفتم من از خدا درخواست داشتم خدا هم داره هدایتم میکنه من باید شکر گزار باشم با حس خوب هدایت پیش برم
چقدر این فایل به موقع بود و شما دقیق گفتید تو پیاده روی بودیم بارون گرفت به جای اینکه ناراحت بشیم که خیس شدیم زیر پل نشتینزیبایی دیدید اهنگ خوندین و لذت بردید
استاد شما بگید چطور باید شکر گزار باشم اصلا هر چقدر شکر میکنم انگار ارصا نمیشم انگار کمه خودم این کمبود شکرگزاری حس میکنم .
نمیدونستم چیکار کنم از بس ذوق داشتم رفتم بچه هام یک دل سیر بغل کردم نوازش کردم بوسیدم اصلا خدا رو تو وجود بچه ها و همسرم حس کردم با عشق بغلشون کردم بدون هیچ ادعا و جبران کردنی.
خدا عشق ابدی منه.این روزا سختمه غر بزنم ،
صبح که بیدار میشه با خودم تاکید میکنم مثل یک نوزادی باشم که تازه به دنیا اومده تازه راه رفته تازه میبینه تازه کار گرفته تازه همسر شده تازه مادر شده تازه خودش شناخته بابت همه شون لذت ببرم و شکر کنم.
استاد عزیزم ،خیلی دوستون دارم عاشقونه که از تو دل تضاد رشد کردید تک تک تجربه ها و مسیرهاتون بهمون میگید و بهمون یاد میدید که از دل تضاد میشه به همچین جایگاهی رسید.
تشکر بی نهایت منو از این سر دنیا بپذیرید
حتما حتما منتظر خبرهای عالی باشید که شاگردتون قرار از دل یک تصاد یکی از خواسته های بزرگش تیک بزنه ،هیچی نمیدونم هیچ پلنی ندارم فقط یک درخواست داشتم از این راحت تر میخوام به درآمد بالاتر برسم همین.باقی خدا از قبل آماده کرده من قرار به دستش بیارم .
از عشق ابدی ام سپاسگزارم .
قبل نوشتن اینجا رفتم با خودش صبحت کردم قربون صدقه اش رفتم فقط اومدم اینجا از دستانش سپاسگزاری کنم .
درود بر الله و دستان قدرتمند خداوند در زندگی من استاد عباسمنش
و تشکر فراوان از مریم جان خواهر عزیزم که این لحظات ناب رو ثبت کرد و ما رو با دنیایی جدید از جهان اشنا کرد
خدا رو شاکرم بابت حضور مریم جان ک این بخش مهم از سفرنامه رو با ثبت لحظات ناب هم خوانی استاد با خانم حمیرا و شماعی زاده من رو یاد خودم انداخت و دلم باز برای خودم و غربتی که در سالهی گذشته ما بین خودم وخدای خودم و روحم داشتم انداخت.
یکم دلم گرفت وگریه کردم از راه هایی ک بیهوده رفتم و حاصلی جز عجز من نداشت و الحمدالله من رو به ابتدای نقطه تسلیم و عجز رساند
از خود خودبودن استاد لذت بردم و عاشق استاد شدم در این لحظه
استاد عزیر تودر این صحنه نماینده تمام بچگی کردن هایی از ما در کودکی و بزرگسالی ما هستی که به خاطر عزت نفس پایبن مانع بچگی کردن وخود بودنمون شدیم ….
تو خود ما هستی در این لحظات
امشب خداوند رو بیشتر بابت این شاکرم وتمرین ستاره قطبیم رو با این شکرگزاری که عاشق بی حدوحصر استاد ومریم جان از ته وجودم شدم و خیلی احساس نزدیکی با کسانی رو دارم که تکیه از وجود خداوند و از ما در نقطه ای دبگر از جهانن
کسانی که من رو با خدا دوست و آشنا کردن و هر وقت دلم از این دنیا میگیره و حس تنهایی بهم دست میده سجده میکنم و رو به خدا میکنم و با خداوند صحبت میکنم و تضادهایی رو ک در من شکل مبگیره رو به عنوان یک خواسته و ثروت جدید ثبت میکنم…
شب هایی ک بیدار مشم رو با ذکر الله شروع میکنم و اینا رو همگی از لطف حضور فرستادگان خداوند در زندگیم دارم….
از قدرتی ک شما با صلح من با خداوند در برابر بندگان بی قدرت خداوند در رندگیم بهم دادین
از نگاه کردن تمامی فایلهای زندگی در بهشت و سفرنامه و لدت بردن از رنگ ها و شادابی دنیای خداوند و لذت بردن انسان ها در گوشه ای دیگر از جهان ….
از دیدن نعمت های بی پایان خداوند و رسیدن به این نعمت ها با باورسازی هایی ک شما بما اموزش میدید
از اینکه هیچ عجله ای در کار نیست و ایمان ب اینکه همه چیز در زمان و مکان مناسب اتفاق خواهد افتاد و…..
بیشتر از این توان ابراز احساساتم رو ندارم ولی بی نهایت از حضور شما و کلامتان سپاسگزارم….
امیدوارم همیشه سالم بمونید و بتونم در خاک آزاد امریکا شما رو از نزدیک ملاقات و در آغوش بگیرم ….️️
سلام به استاد عباسمنش عزیزم سلام به مریم شایسته نازنین خدایا شکرت بابت وجود این دو عزیز در زندگی
خدایا شکرت بازم بخاطر یک حس خوبی که ازشما گرفتم ازینکه بازم یک درس جدید ازتون گرفتم یاد گرفتم
یاد گرفتم تحت هر شرایطی در هر صورت به نکات مثبت توجه کنم مثلا بارون اومده دیگه نمیشه رفت پیاده روی ؟؟؟
نیام مثل 99 درصد مردم بگم اینم از شانسه ماست
انگار خدا با ادم لج داره
نگاه تروخدا این چه وضعیه
برعکس نگاهمو بشورم از ناپاکی ها
میتونم از دیدن بارون لذت ببرم
میتونم برم زیر پل بشینم و با کارای دیگه ای که علاقه دارم خودمو مشغول کنم دیگه مثل عامه مردم عمل نکنم مثل عامه مردم به این فکر نکنم که من چقد بدبختم برعکس به میزان خوشبختی بیشتر و چند برابری که توی زندگیم دارم توجه کنم
استاد خوبم واقعا عاشقتونم که اینقدر رها و آزاد از هر چیز دنیایی هستید چقدر این رها بودنتون رو دوست دارم چقدر خوبه .چقدر خوبه .عالیه استاد چقدر روحیه و انگیزه میگیرم ازتون . بدون ناراحتی زیر یه پل نشستید و آواز میخونید تا بارون بند بیاد وبه پیاده روی ادامه بدین . تمام لحظات زندگیتون پر از درسه برام تک تک رفتارتتون برام درس داره چقدر عاشقانه و چقدر دلبرانه زندگی می کنید .
چه بارون زیبایی می باره اون جاده رو که مریم جان عزیزم فیلم میگیرن خیلی قشنگ و زیباست و احساسش میکنم و فکر میکنم که خودم اونجا نشستم و دارم می بینم اون زیباییها و . از صمیم قلبم سپاسگزارم که به من احساس خوب و فوق العاده دادید
سلام سلام
چهارمین کامنت من
خیلییییییی از خودم در شگفتم که دارم چهارمین کامنت مینویسم و حالم خوب میشه با نوشتنش.
انرژی میگیرم.فکز میکنم این انرژی ،انرژی پا گذاشتن روی ترسم و غلبه بر احساس منفی قضاوت شدنه.به هر حال هرچه از ته دلم حالم خوبه.
چه جالب بارون میاد و شما نشستین زیر پل و دارید اهنگ میخونید.هر کی بود سریع میپرید تو ماشین و فرار میکرد که خیس نشه.
من وقتی دیدم استاد راحت و ریلکس داره آهنگ میخونه ی لحظه پدر خودم اومدم جلو چشمم که اگه ایشون بودن سریع میگفت جمع کنید بریم تا همه جا رو سیل برنداشته و دیگه بارون اومد فایده نداره موندن . ولی واکنش آقای عباسمتش برام جالب بود.
تازه ی چیز دیگه من امسال سر یکی از کارهام به خاطر حقوق کمش نرفتم اولش ته دلم ی چیزی میگفت پس قسط هاتو چطور میخوای بدی، گفتم نمیدونم خدا خودش میدونه و سعی کردم فقط آرام باشم و بهش فکر نکنم .که درست 24 ساعت بعدش ی تماسی با من گرفته شد که ی پیشنهادات کاری بود که من فقط تو دلم گفتم خدایا شکرت و همینطور تا شب از کارای خدا شگفت بودم و نمیدونستم چی بگم.
تازه الانم اومده بودم برای ی وامی و با اینکه استاد گفتن وام نگیرید و منم میدونستم نیابد وام بگیرم ولی اومدم و خدارو شکرررر اصلا جور نشد و بعد سر راه ی پارک کوچک محلی بود یهو دلم گفت برو بشین اینجا هم هوا خوبه هم صدای پرنده ها میاد و هم عطر بوی گل یاس و بهم گفته شد بیا تو فایل سفرنامه امروز کامنت بزار .آخه رفتم ادامه کامنت بچه ها در مورد این فایل بخونم که دیدم زده نیم ساعت دیگه به سایت سر بزنید و منم این دو نشانه برای نوشتن کامنت دونستم.
شاد باشید
سلام استاد عزیزم و همه دوستان
نشانه امروزم این فایل بود
وقتی توی کامپیوترم پلی کردمش و دفترم رو گذاشتم جلوم تا به خاطر نکات مثبتی که می بینم سپاسگزاری بنویسم خدا بهم گفت دفترت رو ببند، و برو روی قسمت کامنت ها چون قراره کامنت بنویسی
این فایل برام خیلی چیزهای خوبی داشت استاد عزیزم و مهم ترین چیزی که توش شنیدم این جمله شما بود:
«زندگی لذت بردن از هر چیزیه که اطرافمون هست نه اینکه رسیدن به یک مقصد خاص»
این اولین universal signe امروزم بود که توی دفتر نشونه ها نوشتمش
وقتی به زندگیم فکر می کنم می بینم، هرجایی که پیشرفت کردم جاهایی بوده که من این کار رو خوب انجام دادم
از هرچی که بوده بی نهایت لذت می بردم و برام مهم نبود مقصد کجاست.
الان آهنگ هایی که توی این فایل پلی کردین رو دانلود کردم و در حالی که دارم گوش می کنمشون و لذت میبرم دارم این کامنت رو می نویسم
انگاه پاهام روی زمین نیست
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای این حس خوب صبح جمعه
هزاران مقصد توی ذهنم هست که می خوام بهشون برم
هزارن جایگاه که فکر می کنم اونجاست که لذت بیشتری می برم
هزاران درآمد که فکر می کنم اگر داشته باشمش بیشتر لذت می برم
ولی همینجاست که لذت بخشه همینجاست که همه چیز رویاییه
همینجایی که الان هستم رویای چند سال پیش من بود و دقیقا اگر الان اینجا دلیلش فقط عمل به همین جمله شماست:
«زندگی لذت بردن از هر چیزیه که اطرافمون هست نه اینکه رسیدن به یک مقصد خاص»
انتهای سال 1401 انتهای ویزیتوری من بود و تصمیم گرفتم این کار رو بذارم کنار و شغلم بشه عشقم یعنی اینترنت و کامپیوتر و از کارم در اومد و دقیقا زمانی در اومدم که درآمدم توی این کار خیلی بالا بود و دو سه برابر کسایی که توی شرکت های دیگه کار می کردن درآمد داشتم. خیلی برام ترسناک بود و هزاران میشه و نمیشه و ترس توی دلم بود ولی عمل کردم و دقیقا چیزی که بهم قدرت می داد همین لذت بردن از چیزایی بود که اطرافم بود.
یادمه هر روز وقتی سر کار بودم و با ماشین این شهر و اون شهر میرفتم منظره ها رو میدیدم و شکرگزاری می کردم. فایل های شما رو توی ماشین گوش میدادم و چه جاهایی که اشکم از هدایت ها در میومد تا اینکه خداوند هدایتم کرد که روی ترسام پا بذارم و بیام به سمت علاقه ام. خدارو شکر
اما این رو باید یادم بمونه که لذت از بودن در همون لحظات، الان من رو به این لحظات رسوند.
به این آرامش به این آزادی به این درآمد به این آسون شدن برای آسانی ها. و اگر الان هم از همین لحظات لذت ببرم به اون مقصد ها هم میرسم.
خدارو شکر می کنم بابت این همه نعمت که توی زندگیمه.
صبح به صبح کنار همسر رویاییم، توی خونه رویاییم بیدار میشم و نیاز نیست مثل قدیم تند تند آماده بشم و که برسم شرکت چون، فقط کافیه لپ تاپم رو روشن کنم و کارم رو شروع کنم.
هر روز صبح اولین کاری که می کنم اینه که ایمیلم رو باز می کنم تا ببینم کسایی که توی سایت دنبال کردم چه کامنت هایی گذاشتن تا بخونم و الان هم مدتیه توی این ایمیل ها، ایمیل های سفارش و فروش سایت خودم هم هست و چی شیرین تر از این اول صبح. یه قهوه درست می کنم و می خورم و سناریوم رو می نویسم و یه قسمت سفر به دور آمریکا می بینم و به ثروت ها توجه می کنم. ارزشمندی های خودم و سایتم رو مرور می کنم و کارم رو شروع می کنم. تا ظهر کارم رو می کنم و بعد باشگاه و ناهار و وقت گذروندن با همسرم و بعد از ظهرم دوباره با لپ تاپ کارهای خودم و مشتری هام رو می کنم و زبان می خونم و در زمینه شغلم آموزش می بینم و روی دوره های شما کار می کنم.
واقعا شرایطم عالیه ولی با این اوصاف بارها و بارها هست که آدم فکر می کنه اگر من به فلان مقصد برسم می تونم لذت ببرم و عجله می کنه و این شرایط لذت بخش رو نمی بینه تا ازش لذت ببره و ازش رد میشه و این آدم رو ناشکر می کنه.
واقعا باید از این لحظات و این زیبایی ها لذت ببرم. باید یادم باشه از کجا به کجا رسیدم و چه مسیری رو رفتم. باید یادم باشه تا در برابر خدا گردنکش نشم. یادم باشه هرچی دارم از اون دارم. یادم باشه هرچی که الان دارم تجربه می کنم فقط تصویر فرکانس هاییه که فرستادم و خدا لطف کرده داره بهم نشون میده.
یادم باشه من همون ویزیتوری هستم که چون به زیبایی ها توی همون کار توجه کرد به بهتر و بهتر هدایت شد
یادم باشه من همونی هستم که وقتی از ویزیتوری در اومدم اینقدر باورهام در مورد درآمد از اینترنت ضعیف بود که اسنپ کار می کردم
یادم باشه الان که این درآمد و آرامش رو دارم همه اش مدیون کار کردن روی باورهامه
یادم باشه این شرایط رویایی رو کی بهم داده
یادم باشه هرچی دارم از خداوند و هدایتش دارم و
یادم باشه به «به لطف هدایت خداوند به هر خواسته ای که داشته باشم می رسم» اما اما اما برای دریافت این هدایت باید به این موضوع عمل کنم:
«لذت بردن از هر چیزی که الان اطرافم هست نه لذت بردن بعد از رسیدن به یک مقصد خاص» چون همین الان توی اون مقصد خاص هستم که چند سال پیش آرزوم بود
واقعا ممنونم از شما استاد بی نظیرم
خدارو بی نهایت سپاسگزارم که این سال ها من رو به شما هدایت کرده و امیدوارم قدرت شکرگزاری بیشتر بهم بده تا بیشتر این همه نعمت و آرامش رو توی زندگیم ببینم
به نام خداوند باران
سلام مریم جان و استاد عزیز
خداروشکر میکنم که قسمتم این فایل زیبا شد
برای حسن ختام یه روز پربرکت و پر از زیبایی
روزی که عالی شروع شد و عالی تر ادامه پیدا کرد و عالی تر تر با دیدن این فایل به پایان رسید :))
همراه با اجرای موسیقی و ترانه به همراه استاد البته با غلط و غولط خوندن های فراوان از سمت من :)))))
اما مهم اون کلمات و متن ترانه نبود
مهم فرکانس شادی و شکرگزاری بود که با دیدن این فایل از طرف من به جهان ارسال شد.
و چشمایی که دوباره نم شد از حس شکرگزاری
و لبایی که به پهنای صورت خندید
و دوباره درسی که گرفتم از اون جمله ی طلایی شما استاد که گفتین باید بلد باشیم از قانون به نفع خودمون استفاده کنیم.
حالا که بارون گرفته و نمیتونیم به پیاده روی مون ادامه بدیم دوتا راه پیش رو داشتیم :
– غر زدن از اینکه این چه وضعشه و برنامه ما خراب شد و اینا
– یا اینکه از همین فرصت برای ایجاد حال خوب به هر روشی که بلدیم مثل خوندن ترانه استفاده کردن
و چه زیبا و صدالبته قابل پیش بینی که شما راه دوم رو انتخاب کردین و باز هم به ما این درس رو دادین که چطور باید در هر لحظه فقط بتونیم حالمون رو خوب نگه داریم.
من با یه حال عالی این فایل رو دیدم و غرق لذتش شدم و با حس عمیق شکرگزاری روزم رو به پایان رسوندم.
این خیر و برکت جاری باشه تو زندگی تون استاد عزیز
در پناه الله باشین همیشه :)
سلام استاد جان سلام مریم جان
قربونت برم چرا انقدر خوبی
بخدا کس دیگه ای از خانم ها عکس میگرفت شاید برام خوشایند نبود ولی من نمیدونم شما چه قلب پاکی داری که من اصلا نمیتونم قضاوت کنم تازه پیش خودم میگیم خب چیه مگه عکس گرفت دیگه تازه خانم شایسته هم تحسین کرد و اینها چیزی نیست جز فرکانس خودتون اصلا من نمیدونم داستان
چیه من شخصا نمیتونم هیچ ایرادی بگیرم از رفتارهای شما شاید بخاطر عشق زیاد باشه
استاد اینجا کجاست ؟
چرا اینجا جواب تمام سوالات هست؟
این فایل نشانه امروزم بود
سوالم این بود خدایا پس کی به فلان خواسته میرسم ؟
جواب سایت الهی: استاد دقیقه سه جوان دادند واقعا زندگی لذت بردن از هر چیزی که اطرافمون هست نه اینکه رسیدن به مقصد خاص ما اومدیم لذت ببریم
استاد عزیز دیگه جواب از این واضحتر دیگه نشانه از این روشنتر
نتیجه ای که گرفتم وظیفه من اینکه لذت ببرم از الآنم و نتیجه رو بسپارم به خدا من تلاشمو میکنم کا درست رو انجام میدم نگران چیزی نیستم هی چک نمیکنم پس کی نتیجه میاد
بازم تشکر میکنم از شما برای این سایت عالی
بخد ا این ورژن را هیچ سایتی نداره(نشانه امروز)
به نام خدای بخشنده مهربان
خدایی شکرت برای دونه دونه دستات
برای استاد عزیزم که ما رو پر از درک و آگاهی کرد و واقعاً چشممونو بینا کرد برای دیدن حقیقت زندگی برای خانم شایسته جان جانان که کلی فایل تصویری لی لحظههای قشنگ کلی همراهی ما بود و رسهای ساده و دیداری بهمون داد
درس لدت بردن
جلسه 65 رمیخوریم به یه قفل یدونی برای من معنیش چیه اینکه زندگی کردن ربطی به هیچ چیز نداره نه آدم خاصی نه شغل خاصی نه هدف خاصی همین الان میشه عاشق بود میشه واقعاً لذت برد و نیاز به مرحله مرحله خاصی نیست یعنی چی اون موقع که بارون اومد ذهنم رفت بگه اینا که دیگه آخر شادی هستن بارون زد تو کاسه و شون ولی ونها تازه کلی خوشحالی کردن آهنگ بارون خوندن زیر پل غروبو دیدن به کلی حال کردن یتونی یعنی چی یعنی اتفاقی ه میافته تویی که میگی چه جوره استاد هر اتفاقی به نفعشه و خوشحال میشه و براش سود داره راستشو بخوای منم کامنت دوست نداشتم فقط دوست داشتم ببینم ولی الان حساس میکنم با خدا رف میزنم در مورد یباییهاش و لذتمو یشتر میکنه
تحسین اندام
واقعا دختر زیبایی بود چه هیکلی خیلی دوست دارم یبایی بینهایت باشه صورت زیبا موهای زیبا هیکل زیبا خیلی قشنگ رویایی بود و
عتماد به نفس
خانم شایسته خیلی خفنه هیچ چیزی میتونه از شایستگیش کم کنه انقدر خودشو قبول داره لیاقتشو قبول داره که با هیچ چیزی زیر سوالم نمیره
شادی وحال خوب
حال خوبه واقعی دلیل نمیخواد همیشه حالشون خوبه خنده رو لبشونه یه ایده دارن برای لذت بردن حتی اگه تضاد باشه یا نباشه حتی اگه دلیل خاصی نیستش پیشرفت زیادی نیستش هیچ دلیلی نیستش ولی خوشحالم و با پیدا کردن سوژههای کوچیک کلی حال میکنن
واقعا زندگی همینه با کوچکترین چیزای کلی خوشحالن
هیچ یزی نمیتونه خوشبختیو ازشون بگیره
تنهایی نبود مهارتی ویژه ولی تکاملی دارن رشد میکنن
در پناه رب خوشبختو سلامت ثروتمند باشید
بسم الله الرحمان الرحیم
سلام به تو استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم
آخ که چقدر من حال شمارو خریدارم
بری بشینی زیر یک پل، باورن بزنه، خیابون ها ماشین ها آدم ها درخت هارو ببینی و بزنی زیرآواز، یک آهنگ بزاری برای خودت بخونی باهاش و عشق کنی
ساده و شیک، حال خوب کن
به قول معروف میگن فلانی الکی خوشه، یا خوشی زده زیر دلش
دقیقا آدم باید اینطور باشه، خوشی بزنه زیر دلت
بدون دلیل بگی و بخندی، بخونی و برقصی، عشق و حال کنی، لذت ببری
خیلی حال خوبیه
دو روز پیش صبح پاشدم رفتم پارک، هوا خنک بود و یک آفتاب گرم و لذیذی داشت میتابید
شروع کردم پیاده روی کردن و باخودم صحبت کردن
داستان حضرت موسی، داستان حضرت ابراهیم، داستان حضرت نوح، توحید و توحید و توحید
همینطور که پیاده روی میکردم این داستان های قرآنی رو برای خودم تعریف میکردم و توضیح میدادم چه توحیدی داشته موسی، وقتی که خداوند میگه برو سراغ فرعون میگه چشم، شبانه بنی اسرائیل رو بردار و فرار کنید میگه چشم، وقتی میگه برید سمت رود میگه چشم
زمانی که خداوند به ابراهیم میگه برو بت هارو بشکن میگه چشم، وقتی که میخواستن ابراهیم رو بندازش توی آتش هرچه گفتن بیا عذرخواهی کن ازت بگذرن جواب داد هرگز، من به خداوند خودم ایمان دارم، اون به من قول پیروزی داده
یعنی این داستان هارو برای خودم میگفتم و کیف میکردم، بغض میکردم و چشمام خیس میشد
زیر آفتاب گرم زمستونی پیاده روی میکردم و عشق میکردم
واقعا خیلی مهمه یاد بگیریم لذت ببریم، از شهر خودمون، از محل خودمون
نگیم بابا اینجا که چیزی نداره! ما فقط باید بریم فلان جا، فلان شهر فلان کشور تا لذت ببریم
یعنی هرجای دنیا باشی مطمئنم چهارتا درخت پیدا میشه! یک هوای خوب پیدا میشه، یک جایی برای قدم زدن و عشق و حال کردن پیدا میشه
پس بریم و عشق کنیم، بریم پیاده روی کنیم و لذت ببریم، توی گرما توی سرما زیر برف زیر بارون
قدم بزنیم و از خدا بگیم، از عشق بگیم، از توحید بگیم، از ایمان و توکل بگیم، از قانون الهی بگیم
چقدر حالم خوب شد استاد
چقدر حالم خوبه
استاد یک جایی گفتن سریال سفر به دور آمریکا دستگاه تولید فرکانس خوبه
حقا که حق گفتی استاد خوبم
فقط باید لذت برد، باید تسیلم بود، خدا خودش همه چیز رو درست میکنه
این جمله یعنی قانون: خدا خودش همه چیز رو درست میکنه
فقط آروم باشیم، لذت ببریم، عجله نکنیم، نگرانی و غم و غصه رو بریزیم دور
با آرامش لذت ببریم، حرکت کنیم، برنامه ریزی کنیم، هدف گزاری کنیم و بریم جلو
عشق کنیم
اون وقت میبینم چقدر خداوند قشنگ همه چیز رو درست میکنه، همه چیز
ان الله علی کل شی قدیر
مرسی استاد عزیزم
مرسی که هستی و وجودت این دنیارو نورانی کرده
مرسی خانم شایسته عزیز، زحمات شما برای ثبت این لحظه ها و تلاش های شما در سایت خیلی خیلی به مردم دنیا کمک کرده
یک تیم قوی در کنارهم ساختید تا جهان رو به جای بهتری تبدیل کنید
مرسی از همتون بچه های سایت
عاشقتونم
در پناه خدای مهربون، سالم باشید و خوشبخت
به نام خالق عشق و فراوانی
این فایل جز نشانه همین الان ساعت 21:35دقیقه شب از ایران خطه سرسبز مازندران شهر همیشه سبز بهار نارنج بابل ،که هر چی از زیبایی و فراوانی و مهربونی و تمیزی و صاف بودن آب و هوای بگم کمه.
از اول بابت زندگی تو همچین شهر و دیاری از عزیزدلم و عشق ابدی ام سپاسگزارم.
استاد عزیزم حرف اخرتون و اول بزنم عاشقتم بخدا عاشقتم ،داشتم نگاه میکردم اشکام میریخت گفتم خدایا شکرت این مرد و داشتنتش از خواسته بچگیم بود من بدستش آوردم.
استاد راستش نمیدونم چی بگم امروز به یک تضادی خوردم یعنی موقعیت و تضاد باهم بود و من بابت هردوشون خداروشکر کردم یعنی چی که تصاد بیاد من آروم باشم چقدر من تغییر کردم که بابت تضاد شکر گزاری کنم و شاد باشم که قرار پاداش بگیرم آخه قبلنا فک میکردم با اومدن تضاد یعنی اینکه من دارم مجازات میشه ولی الان میگم با تضاد قرار من رشد کنم قرار هدایت خدا ببینم قرار یه پاداش و یکی از خواسته هام تیک بخوره دیگه ترسی از تضاد ندارم اتفاقا دوستش دارم میدونم جهان با تضاد پیشرفت میکنه.
استاد قشنگم من امسال دومین سال که تو شرکت سرویس مدارس هستم ،من عاشق بچه ها هستم بخصوص پسرا،من عاشق رانندگی کردنم من عاشق کاری ام که توش بتونم آزاد باشم به کارهای دیگه ام برسم واین شغل همه چی باهم داره و من بازمراحت تر میخوام ثروتمند تر میخوام چون یاد گرفتم نباید به یک شرایط قانع باشم.شگرگزار باشم نه قانع .
استاد سرویس دومم 3 تا دانش آموز داشتم یکی از بچه ها ماه قبل تغییر مکان دادن جای دورتر رفتن ،من بابت اینکه درآمدم بیشتر میشه ذوق کردم ولی چون یک نفر بود دورتر شد یه مقدار برام سخت بود هم صبح زودتر باید حرکت میکردم هم ظهر دیرتر میرسیدم خونه.
امروز موقع برگشتن یکی از خانم معلم ها ازم درخواست کرد برای برگشت تو همین مسیر دانش آموز ببرمش ،شماره ام گرفت تا بهم خبر بده خوشحال شدم خداروشکر کردم که هنوز که آموز برای سرویس درخواست دارم.غروب مادر همین دانش آموز زنگ زد که بخاطر بیشتر شدن هزینه برامون سخته قرار خودمون ببریم منم با احترام قب ل کردم.یک لحظه شوک شدم بعد کنترل ذهن کردم اهنگ زدم رقصیدم حتی به زور ،ورزش کردم ،با خودم صحبت کردم که الخیر فی ما وقع ،
همزمان فایل جدید روی سایت که دید خوش بین داشته باشیم چندین روز کامنتش میخونم اومدم تمام خوبی های این دانش موز،پدر و مادرش بابت این چند ماه شهریه ای که گرفتم نوشتم شکر گزاری کردم از تک تک اتفاق خوب امروزم شکر گزاری کردم کامنت دوستان خوندم اخرشروی فایل نشانه امروز زدم این اومد.
آخه چی بگم که تو نشانه هم شما حرف از خوش بین بودن میزنید اینکه تو شرایطی که به ظاهر خوب نیست دیدمون تغییر بدیم و لذت ببریم.
استاد من بهتون قول میدم یک نعمت عظیمی برام تو راه از دل همین اتفاق به ظاهر بد .
من بجای اینکه از غروب بیام بشینم غر بزنم که چی شد من که از خدا طلب درآمد بالاتر ،از راه آسون تر خواستم این چی بود،یاد یکی از حرف هاتون تو فایل ها افتادم گفتید ،طرف از کارش خوشش نمیاد یا به سختی میره از خدا درخواست کمک میکنه طرف از کار اخراج میشه بعد به خدا غر میزنه چرا همین کارم از دست دادم،اتفاقا این جواب همون درخواستش خدا این شغل گرفت تا بهترش بده به شرط اینکه من نگاهم تغییر بدم.
منم امروز به جای غر زدن ،حتی با همسرم در مورد خوبی های این بچه گفتم .گفتم خانواده اش دو تا بچه دارن قبلا اون بچه سرویس نداشت الان که راهشون دورتر شده برای هر دو سرویس گرفتن خودشون مستاجرن ،بعد به منطقه با کلاس و گرون قیمت تری رفتن مسلما براشون سخته ،براشون خیر و برکت خواستم .
بعد گفتم من از خدا درخواست داشتم خدا هم داره هدایتم میکنه من باید شکر گزار باشم با حس خوب هدایت پیش برم
چقدر این فایل به موقع بود و شما دقیق گفتید تو پیاده روی بودیم بارون گرفت به جای اینکه ناراحت بشیم که خیس شدیم زیر پل نشتینزیبایی دیدید اهنگ خوندین و لذت بردید
استاد شما بگید چطور باید شکر گزار باشم اصلا هر چقدر شکر میکنم انگار ارصا نمیشم انگار کمه خودم این کمبود شکرگزاری حس میکنم .
نمیدونستم چیکار کنم از بس ذوق داشتم رفتم بچه هام یک دل سیر بغل کردم نوازش کردم بوسیدم اصلا خدا رو تو وجود بچه ها و همسرم حس کردم با عشق بغلشون کردم بدون هیچ ادعا و جبران کردنی.
خدا عشق ابدی منه.این روزا سختمه غر بزنم ،
صبح که بیدار میشه با خودم تاکید میکنم مثل یک نوزادی باشم که تازه به دنیا اومده تازه راه رفته تازه میبینه تازه کار گرفته تازه همسر شده تازه مادر شده تازه خودش شناخته بابت همه شون لذت ببرم و شکر کنم.
استاد عزیزم ،خیلی دوستون دارم عاشقونه که از تو دل تضاد رشد کردید تک تک تجربه ها و مسیرهاتون بهمون میگید و بهمون یاد میدید که از دل تضاد میشه به همچین جایگاهی رسید.
تشکر بی نهایت منو از این سر دنیا بپذیرید
حتما حتما منتظر خبرهای عالی باشید که شاگردتون قرار از دل یک تصاد یکی از خواسته های بزرگش تیک بزنه ،هیچی نمیدونم هیچ پلنی ندارم فقط یک درخواست داشتم از این راحت تر میخوام به درآمد بالاتر برسم همین.باقی خدا از قبل آماده کرده من قرار به دستش بیارم .
از عشق ابدی ام سپاسگزارم .
قبل نوشتن اینجا رفتم با خودش صبحت کردم قربون صدقه اش رفتم فقط اومدم اینجا از دستانش سپاسگزاری کنم .
عاشقتونم رویا .
درود بر الله و دستان قدرتمند خداوند در زندگی من استاد عباسمنش
و تشکر فراوان از مریم جان خواهر عزیزم که این لحظات ناب رو ثبت کرد و ما رو با دنیایی جدید از جهان اشنا کرد
خدا رو شاکرم بابت حضور مریم جان ک این بخش مهم از سفرنامه رو با ثبت لحظات ناب هم خوانی استاد با خانم حمیرا و شماعی زاده من رو یاد خودم انداخت و دلم باز برای خودم و غربتی که در سالهی گذشته ما بین خودم وخدای خودم و روحم داشتم انداخت.
یکم دلم گرفت وگریه کردم از راه هایی ک بیهوده رفتم و حاصلی جز عجز من نداشت و الحمدالله من رو به ابتدای نقطه تسلیم و عجز رساند
از خود خودبودن استاد لذت بردم و عاشق استاد شدم در این لحظه
استاد عزیر تودر این صحنه نماینده تمام بچگی کردن هایی از ما در کودکی و بزرگسالی ما هستی که به خاطر عزت نفس پایبن مانع بچگی کردن وخود بودنمون شدیم ….
تو خود ما هستی در این لحظات
امشب خداوند رو بیشتر بابت این شاکرم وتمرین ستاره قطبیم رو با این شکرگزاری که عاشق بی حدوحصر استاد ومریم جان از ته وجودم شدم و خیلی احساس نزدیکی با کسانی رو دارم که تکیه از وجود خداوند و از ما در نقطه ای دبگر از جهانن
کسانی که من رو با خدا دوست و آشنا کردن و هر وقت دلم از این دنیا میگیره و حس تنهایی بهم دست میده سجده میکنم و رو به خدا میکنم و با خداوند صحبت میکنم و تضادهایی رو ک در من شکل مبگیره رو به عنوان یک خواسته و ثروت جدید ثبت میکنم…
شب هایی ک بیدار مشم رو با ذکر الله شروع میکنم و اینا رو همگی از لطف حضور فرستادگان خداوند در زندگیم دارم….
از قدرتی ک شما با صلح من با خداوند در برابر بندگان بی قدرت خداوند در رندگیم بهم دادین
از نگاه کردن تمامی فایلهای زندگی در بهشت و سفرنامه و لدت بردن از رنگ ها و شادابی دنیای خداوند و لذت بردن انسان ها در گوشه ای دیگر از جهان ….
از دیدن نعمت های بی پایان خداوند و رسیدن به این نعمت ها با باورسازی هایی ک شما بما اموزش میدید
از اینکه هیچ عجله ای در کار نیست و ایمان ب اینکه همه چیز در زمان و مکان مناسب اتفاق خواهد افتاد و…..
بیشتر از این توان ابراز احساساتم رو ندارم ولی بی نهایت از حضور شما و کلامتان سپاسگزارم….
امیدوارم همیشه سالم بمونید و بتونم در خاک آزاد امریکا شما رو از نزدیک ملاقات و در آغوش بگیرم ….️️
به نام خداوند یکتا و یگانه
سلام به استاد عباسمنش عزیزم سلام به مریم شایسته نازنین خدایا شکرت بابت وجود این دو عزیز در زندگی
خدایا شکرت بازم بخاطر یک حس خوبی که ازشما گرفتم ازینکه بازم یک درس جدید ازتون گرفتم یاد گرفتم
یاد گرفتم تحت هر شرایطی در هر صورت به نکات مثبت توجه کنم مثلا بارون اومده دیگه نمیشه رفت پیاده روی ؟؟؟
نیام مثل 99 درصد مردم بگم اینم از شانسه ماست
انگار خدا با ادم لج داره
نگاه تروخدا این چه وضعیه
برعکس نگاهمو بشورم از ناپاکی ها
میتونم از دیدن بارون لذت ببرم
میتونم برم زیر پل بشینم و با کارای دیگه ای که علاقه دارم خودمو مشغول کنم دیگه مثل عامه مردم عمل نکنم مثل عامه مردم به این فکر نکنم که من چقد بدبختم برعکس به میزان خوشبختی بیشتر و چند برابری که توی زندگیم دارم توجه کنم
کار شیطان منفی بینیه
باید پاک بشم
خدایا شکرت بابت طبیعت فوق العاده