سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۵

سلام عرض میکنم به دوستان همیشه در صحنه ی خودم

همنطور استاد عزیز و مریم جان که بازهم صحنه های بی نظیری رو به تصویر کشیدید.

چقدر خوب و جالبه مرز دوتا ایالت میشه یه پل و اینقدر راحت شده ارتباط بین دوتا ایالت به اندازه ایی که استاد یه پاشون توی اون ایالت بود و یه پا توی این ایالت این نشون میده روابطها و ارتباطها چقدر آسون و راحت شده و رفت و آمد بین دوتا ایالت یا کشور میتونه اینقدر نزدیک و قابل دسترس باشه.

از اینکه میتونستید روی پل هم برید اون بالا و بتونید از اونجا مناظر رو تماشا کنید خیلی خوشحال شدم البته اون پل محافظت شده بود و حصار داشت و پله که بتونید برید بالا. یاد صحنه هایی افتادم که توی اهواز مرتب میدیدم ما اونجا یه پل معروف داریم به نام پل سفید که مثل این هلالی بود اما هیچ پله ای نداشت و حصاری نبود و اصلا عبور از روی پل اون بالای بالا خطر ناک بود ولی هر موقع رد میشدم میدیدم که چندتا جوون رفتن اون بالا و دارن از اونجا مناظرو تماشا میکنند البته که کار خطرناکی بود و زر پل کارون خروشان و گل آلود بود اما شجاعتشون رو همیشه تحسین میکردم و تصور میکردم الان که اون بالان مناظر رو چطوری میبینن آدمها اینقدر ریز شدن و تصویر رودخونه خیلی جذاب تر به نظر میرسه.

من عاشق بازار محلی هستم مسافرت که میرم توی هر شهری خیلی دوست دارم اول برم و بازار محلی رو ببینم. یعنی شدیدا دیوانه این جور جاهام خیلی خوشحالم که باهاتون همراه و همسر شدم و هر روز داریم زندگی خودمونو بهتر میسازیم.

دوستون دارم و سپاسگذار خداوند که در راه هدایت پا گذاشتیم.

موفق و موید باشید