سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۸

به نام خداوندی که پرواز و هیجان را آفرید

God blessing my life

قسمت 68

سلااااامممم بر ماجراجوویان لذت و هیجان

عکس پروفایلمو نگاه کنید چه خوشگله !!!

آقاااااا یه سفر چند روزه به تهران داشتم اینقدرررررر لذت بردمماااااااا …

رفتم دور تا دور دریاچه چیتگر قدم زدم توی شب..

رفتم قایق سواری کردم …

رفتم شهربازی دریاچه چیتگر و اونجا اسکیت هوایی سوار شدم بهش اسکیت یو هم میگن … یعنییی خداااایی من ته هیجانه ،، یعنی روحم از زبدنم جدا شد واقعا اینقدرررر که هیجانش زیاده ..

یادتونه جلسات قبلی خانم شایسته راجب رکورد گینس حرف زد و توی پارکینگ لات تارگت قرمه سبزی درست کرد ؟؟

اینو روم نمیشد بگم چون احساس کردم کمی ضایس.. ولی میگم …. منم رکوزد گینس کارت ویزیت دادن رو شکستم .. سوار اسکیت یو دریاچه چیتگر بودم .. بعد داشت از ترس کرک و پرم میریخت .. اون بالای بالای قبل از اینکه اسکیت رها بشه کارت ویزیتم رو دادم به دختره که صندلی بغلم نشسته بود خخخخخخخخ هرچند طرف زنگ نزد ولی واقعا رکورد گینس زدم به نظرم خخخخخخ..

فقط یه سفر به دور امریکایی میتونه اینکارا رو انجام بده خخخخخ

بعد که اسکیت رها شد خب دگ روحم از بدنم جدا شد خخخخخخ و کرک و پرم کلا ریخت !!!

قبلش هم رفته بودم سینما هفت بعدی زامبی بازی کردم و اینا اونجا هم کلی هیجان و اینا داشت..

خلاصه چند روز تهران بودم اینقدرررر لذت بردماااا..

رفتم پل طبیعت … اونجا یه فوراره زمینی داره که بچه میرفتن توش اب بازی میکردن خیس خیس میشدن … میدونی یاد چی افتادم ؟؟ اونجا که یه قسمت از سفر به دور امریکا بود که بچه ها میرفتن اب بازی میکردن منم با دیدن این قسمت و نوشتن درر موردش بعدا مشابهش رو جذب کردم .. دگ دارم مطمئن میشم هز چقدر راجب زیبایی ها بنویسم و بهشون توجه کنم قطعا تجربشون میکنم..

پل معلق رفتم .. یاد اون پله توی اوهایو و کنتاکی افتادم که لبه ی خیلی بلندی داشت و پله میخورد میرفت بالا یا پل ارزوها !! یادتونه ؟؟ قفلای عشقی !!!

دریاچه چیتگر رفتم کلی اونجا قدم زدم .. پسررررر چه جای با صفاییه !!!

پارک نهج البلاغه رفتم کلی قدم زدم .. اونجا یه تونل مانند داره از توش رد میشی و کلی تابلوهای نقاشی توشه… بعد من توش سر و صدا مسکردم و صدا پخش میشد.. یاد اون قسمت افتادم که استاد از توی اون تونله رد میشد .

اسنپ بازی کردم دور تا دور شهر رو زدم .. از سمت میدان ازادی گرفته تا سعادت اباد گرفته تا تهران پارس گرقته تا اکبتان گرفته ووو بعدش رفتم رودهن ،، بومهن … خیلییی حاال داد ..

توی شب رانندگی کردم فیلم گرفتم ..یاد رانندکی در شب با اوبر افتادم.. اون اقایی که لینوکلن بلک داشت.. اسمش یادم رفت.. اهااااا یادم اومد ضیا احمد !!!

پل طبیعت رفتم کلی قدم زدم ..

خلاصه منی که همیشه ارزوی تهران رو داشتم و دارم و دوست دارم اونجا زندگی کنم.. در مراحل اول یه سفر چند روزه داشتم و کلی لذت بزدم .. ارزو میکنم بتونم اونجا زندگی کنم و مهاجرت کنم به تهران .. خیلی اونجا رو دوست دارم .. ازادی هایی که میخوام و چیزایی که دوست دازم رو اونجا میتونم تجربه کنم !!

شاید این سفر یه نشونه بود ..

شاید اصلا داره جهان ارام ارام کمکم میکنه تا به یه کشور دیگه مهاجرت کنم ..

همه ی این تجربیات قشنگ رو به واسطه ی همین سفر به دور امریکا و کانون توجهم و صدق بالحسنی تجربه کردم ..

خیلی سفر رو دوست دارم .. دلم میخواد همیشه توی سفر باشم..

اها داشت یادم میرفت توی جاده یه ماشینای هیولا دیدم که سیاه و خیلی بزرگ بودن.. که فکز کنم بهشون میگن جیمس امریکایی .. پسرررر خیلی هیولان.. خیلی خفنه … یاد دوره ی جهان بینی افتادم ،، صفحه ی دریم بورد استاد عباس منش فکر کنم یه دونه از این ماشینا روش بود !!!

اینا همش یه نشونس که میتونم ارزوهام رو داشته باشم و تجربشون کنم ..

میدونی من باید خودم ارزوهام رو تجربه کنم .!! نه اینکه بذارم واسه نسل های بعدی!!!

من باید خودم ارزوهام رو هر چی که هستن و هر چی روی دریم بوردم میذارم باید و باید خودم تجربشون کنم و داشته باشمشون .. اینکه ارزوهام رو دفن کنم و بذارم که شاید نسل های بعد از من تجربه کنن …. نه نه اینا نیست… بلکه خودم باید تجربش کنم..

واقعا بعد از اینکه سوار اون اسکیت هوایی دریاچه چیتگر شدم خیلی اعتماد به نفسم رفت بالا …

ببین چقدرررر جسورممممم !!!

تکرار عبارات تاکیدی جلوی ایینه خیلی به من قدرت میده …

واقعا دیدن و تکرار سفر به دور امریکا داره ارام ارام حقیقت زندگی من میشه به شکل های مشابه و شاید و حتما در اینده همه اون ها رو دقیقا تجربه میکنم

……………………………………………

اون خانم چقدر اب میوه ی جادویی درست کرده به به دمش گرم ..

خلاقیت خانم شایسته در فیلمبرداری که از بالا از هم خوردن اب میوه فیلم گرفتن ..

تشکر و قدردانی استاد از اون خانم که ایشون همیشه در حال قدردانی و سپاسگزاری هستن ..

سانتافه چه ویژگی جالبی داره از بالا ماشین زو نشون میده ..

اون بیزون پر از ماشینای هیولا بود ..

بریم یه سری به ایر فورس بزنیم..

موز ه ی ملی نیزوی هوایی ایالت متحده ..

پر از انواع هواپیما ها و جت های هیولا ..

چهار تا هواپیما اون اول بود ..

army …. ارتش

navy …. نیروی دریایی

air force….. نیروی هوایی

marines….. تفنگداران دریایی

یه نوشته زیر این ها بود :

we who came home must never forget those who could not

ما که به خانه آمدیم هرگز نباید کسانی را که نتوانستند فراموش کنیم

یعنی زنده نگه داشتن یاد و خاطره جانباختگان …

the flying tigers

عکس چند تا هواپیما اون زیر هست که احتمالا همین فلاینک تایگر ها هستن ..

C_47 gooney bird

P_61 black widow

C_46 commando

P_47 thunderbolt

یک متن دیگه هست :

In memory of those United States and Allied personnel who flew the Himalayas in the China Burma India theater in World War II

به یاد آن پرسنل ایالات متحده و متفقینی که در جنگ جهانی دوم هیمالیا در تئاتر چین برمه هند پرواز کردند.

همون جمله ی اول زیر اون چهار تا هواپیما که مفهومش این بود یاد و خاطره جانباختگان رو زنده نگه میداریم ..

فکز کنم اون تابلوهای زرد رنگ مقبزه یادبود بودن که به رسم یادبود و قدردانی گذاشته بودن .

که رهبرشون

col david T.mcknight بوده ..

دمشون گرم … چه موزه ی هیولایی .. بریم داخلش ببینین چه خبره

…………………………………….

قدردانی و سپاسگزاری

دمتون گرم

خدایا شکرت