سفر به دور آمریکا | قسمت 76

وای باورم نمیشه! چی باورم نمیشه؟ اینهمه زیبایی، اینهمه شادی خالص و ناب، اینهمه لذت بردن، اینهمه با خود در صلح بودن، اینهمه عشق، آخه مگه داریم اینهمه حس های خوب خوب و عالی عالی …

یعنی خانم شایسته نگم براتون نگم که با این فایل چه ها که نکردین با من

بخدا کلمات قاصرن که بتونم احساسمو بگم، که بتونم از شما استاد درجه یک و خالص و بینظیر قدردانی کنم

فقط ازته دلم و بغضی از شادی که بعدش ترکید براتون شادی های بیشتر و ناب تر خواستم

اصن اینقدر زیبایی های این فایل زیاد بود که واقعا نتونستم کامنت ننویسم، نتونستم جلوی خودمو بگیرم که کامنت نذارم

وااای خدااااااااااااای من

خانم شایسته ی عزیز و گرانقدر و مهربون و دوست داشتنی بخدا نمیدونید با من چیکار کردید، اما نمیدونم شایدم بدونید، فقط در این حد بگم منو کااااااملا از این رو به اون رو کردین

دوستان خوبم و هم خانواده ای های عزیزم تو خانواده صمیمی عباس منش ماشالا دیگه نزاشتن نکته مثبت و زیبایی جابمونه اما همونطور که گفتم واقعا نمیتونم جلوی خودمو بگیرم که ننویسم براتون و این کارم نکردم :))) منم به چندتایی از زیبایی هایی که دیدم اشاره میکنم و امیدوارم از خوندن این کامنت که با عشق غیر قابل وصف می نویسم هم لذت ببرید.

وای هنوز فایل شروع نشده آهنگ گوش نواز و روح نواز و سراسر حال خوب پخش شد. اصن انگار جنس این فایل تو زیبایی ها سرآمد بود، حداقل من اینجوری حس کردم. هنوز نوشته سفر به دور امریکا فصل اول قسمت 76 نیومده که آهنگ مخصوص سفر به دور امریکا پخش شد. عاشق این حرکت شدما، خعلی بهم چسبید.

بعدشم ماشالا حیات جدید. حیات نو مبارکه:))) روز نو، روزی نو، خونه نو مبارکه :))) عشقمون مبارکه و مستی و می خونه ی نو مبارکه :))) روز میره هفته میاد، هفته میره ماه میاد، با سفرنامه ساختیمو سفرنامه و استاد و خانم شایسته و مایکی با ما راه میاد :)))

وای خاااااااانم شایسته، چقدر این جمله رو دوست داشتم نمیدونید چقدرهااااااااااااااااا که:

“مهمترین کار ما لذت بردنه و زندگی یه بازیه فقط، فقط یه بازیه”

بعد هدایت شدیم به سمت مکانی پر از عشق خالص، روح خدا رو میتونستم تو تک تک بچه ها ببینم

اون دوتا دختربچه ای که توی اون دایره نشسته بودن و بعد اون پسربچه شیطون اومد سمتشون. وای که با چه شور و شوقی یهو از دستش فرار کردن :))) خیلی خندیدم ها. بعدش اون پسربچه شروع کرد به بالا پایین پریدن و چقدر حال بچه ها با خودشون خوبه. کلی واسم تلنگر بود که منم به کودک درونم اجازه مانور بیشتری بدم و به قول استاد از هر چیز کوچیکی ذوق کنم که مهمترین کار زندگی همین ذوق کردن ها و لذت بردن هاست که از خودتون یاد گرفتم و سعی می کنم ازاین به بعد خیلی بیشتر استفاده کنم.

یه مورد دیگه اون دختر بچه ای با چشمای خوشگلش به دوربین خانم شایسته نگاه میکنه و خانم شایسته هم که Beauty Hunter . دقیقا زوم میکنه تا ما هم از این نگاه زیبا و کمی باتعجب این فرشته ی خدا لذت ببریم :)))

چقدر که همگی متمرکزانه روی شادی و لذت بردن قفل بودن و چقدر یکرنگی و خداگونه بودن اونجا موج میزد

اون کاسه سبز رنگ که وقتی پر از آب میشد و حجم زیادی از آب رو یکجا رو سر مردم خالی میکرد خیلی نظرمو جذب کرد و برام جالب بود.

واقعا زیبایی های این فایل حد نداشت، ته نداشت، میشه صفحه ها و صفحه ها فقط واسش نوشت و نه تنها سیر نشد بلکه بیشتر از قبل هم تشنه ی این همه زیبایی خالص شد.

بسیار بسیار خوشحالم که با شما استادان عزیزم و هم خانواده های عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش هم سفر و هم فرکانس هستم.

مرسی که هستین …. :))))