دیدگاه زیبا و تأثیرگذار یوسف عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
طبق معمول دستگاه راهنما و صحبت های استاد با اون (همین نشون از گستردگی جهان و راحت شدن روز ب روز زندگیه و این که نعمات خدا بیشمار و مختلف و متفاوتن). بعد بسم الله الرحمن الرحیم گفتن استاد و خدایا به امید تو که من واقعا شروع هرکاری با نام خدا و واقعا دل سپردن به هدایت الله رو خیلی دوست دارم و استادی که واقعا در عمل انجامش میده. باز هم جاده ها و سرسبزی و طبیعتی بکر و محشر و انبوه درختان و زمین های سرسبز که این غیر از نعمات و رحمت خدا مگه چیزی دیگس!؟ همه جا حصارهای خیلی خوشگل که قبلا فقط تو فیلما میدیدم و واسم خیلی خیلی جالبن و حس خوبی بم میدن و هرجا تصویر بیاد رو استاد طبق معمول عشقشو ابراز میکنه و این رفته تو وجودش و همیشه چشمها و دهان و گوشها رو عادت داده به زیبایی ها،
بعد جاده خیس و کلی درخت و آسمون ابری که این منظره عشق منه و کلی حالمو خوب میکنه. ادامه مسیر و جاده ای خشک و باز کلی سرسبزی و پارکینگی پر از نعمات در قالب کلی خودروی شیک و مختلف و متنوع و فلوکس قدیمی که اونجا واقعا جلب توجه میکنه و قشنگ نشونی از گستردگی جهانه و اینکه جهان تو تمام زمینه ها پیشرفت کرده. پیاده میشید و اولین چیز میشه دیدن دوتا آهوی فوق العاده زیبا و خانم شایسته که نشونه واضح خواسته و خداوندی که سریع الاجابه(سریای قبلی دیدن آهوا رو کلی تحسین کردین و جهان هم جواب فرکانسها رو ب بهترین شکل میده) و استادی که همواره در پی هدایته و با تمام وجود عمل میکنه و نتیجش میشه هدایت به بهترین مکان ها و افراد و لذت ها. آهوی دوم و کلی آرامش تو وجود اون آهو و جهان پاداش مردمی که این همه امنیت ایحاد میکنن واسه مخلوقات خدا رو با کلی زیبایی و سرسبزی و حیوانات فوق العاده میده، مایکی که ارتباطش با روحش کلی قویه و فقط چشمش به زیباترین چیزها میره و کشف بهترین ها در هر مکانی.
یه غار خیلی شیک و آبی که از بالا چکه میکنه و باز هم استادمون و کلی ذوق و بازی و استفاده از هر لحظه و مکانی واسه شادی و شوخی و .. در ادامه هم پدر و پسری که واقعا عاشق همن و هزاران بار فقط ما دیدیم همو بغل کردن و شوخی و خنده که واقعا بهترین الگو ان واسه رابطه پدر پسری. غیر از اینهمه زیبایی که تو کلمات نمیگنجه دوست دارم در مورد نعمات حرف بزنم و پذیرا بودن ظرف وجودیمون، این فایلها واسه من واقعا دارن ثابت میکنن که هرچقدر بیشتر دنبال زیبایی ها باشیم چ اگاهانه چ ناآگاهانه جهان به بهترین شکل پاسخمون رو میده و نتیجش میشه زندگی استاد و خانوادش که سراسر شده از نعمات در قالب ثروت، سلامتی، خودرو، هدایت به مکان های فوق العاده، حیوونایی که میان سر راهشون، غذاهای خوب، امکاناتی مثل گیرنده اینترنت و این حال همیشه خوب.
نکته بعدی هدایتیه که قشنگ دارم میبینم شده جزئی از زندگی استاد و یه باور قَویه که شکل گرفته تو وجود استاد و لیاقتیه که استاد در خودش ایجاد کرده و خودش رو لایق هدایت مستقیم رب میدونه، نکته ای که فکر میکنم باید خیلی بهش توجه کنم و الگو بگیرم و تکرارش کنم و لیاقتش رو در وجود خودم پرورش بدم و مثل استاد مطمئن باشم که خداوند هدایت میکنه و اینقدر تو این زمینه با تجربه بشم ک مانند استاد هدایت رو راحت و بدون شک بپذیرم و میدونم که به تکامل نیاز دارم واسه رسیدن به نعمات و هدایت و درک بیشتر مفهوم نعمات و هدایت.
خدایا خیلی خیلی شکرت که ما رو با این خانواده هم مسیر کردی و داریم میبینیم
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 77196MB13 دقیقه
به نام خدای بخشنده مهربان
درس بزرگترین هدایت
خانم شایسته گفته بهم نشونی بده وخدا هم توی راهشون اهو مادرشو قرار داده واایی چقد زیبان چقد نازن چقد با مامانش عشق بازی میکنه اخیش چقد خاستین
وایی عشق چقد زیباس
وایی چه خانواده سه نفره با صفا شادی چقد باهم رفیقید
وایی خیلی شوخی های استادو دوسدارم وبقلها قشنگ با مایکشو واین عاشقتم من گفتنای استادو واقعا چقد خوبه ادم پر از عشق الهی باشه وعشقی که که فراوانه وجاری هست
و این جاده انقد سرسبز خوشگل واینکه چقد با عشق شور میرید سفر با ازادی مالی چقد شوق دارید برای دیدنی های اون شهر اون ازادی وهدایتون ولیاقت بالاتونو برا هدایت تحسین میکنم واایی چه جالب در مورد غارها حرف میزدید
چیزی که حس میکنم
مثلا من اسبهارو دیدم دوستداشتم ولی اون حس ارزشمندی که شما به نعمتهاتون دارید خیلی قابل تحسین جوری در مورد اسبها حرف میزدید ادم واقعا عاشق هر چی اسب تو دنیاس میشد ومیگفت باید امتحانش کنم
وحالام قارها جوری شوق دارید واقعا برای دیدن یه غار قلب روحم استپ میزنن ومیدونم نشون از بالا رفتن فرکانسم و چقد لدت میبرید وشوق دارید
داستان خفن بزرگترین هدایتم
هدایت لحطه ای سفر
روزی برف اومده بود خواهری مدام در مورد ینکه میخوام برم برف بازی حرف میزد و من که همسری خیلی سفت و سخت پنجشنبه بود پدر دکونش بود و احتمالش کم بود اینا تو فکرم بود ولی بازم ناراحت نشدم گفتم حالا خدا ه کارش میکنه هدایتم میکنه به بهترین جا و مکان و زمان افراد بعد فردا که شد همسری با دوستاش قرار بودن برن دهات و بعد اینا همه اتفاقی و در لحظه جور شد و داداشم گفتش که ن میبرمت ولی خیلی جامون نیست پریم ولی برای اینکه ناراحت نشی و رو هم میبریم ولی من گفتم نه ولش کن بعداً میام همسریم منو با خودشون برد با اینکه اصلاً طبق برنامه نبود و بعد من بدون هماهنگی همسری برام لباس گذاشت و ما راه افتادیم تو راه برف خیلی قشنگ بود ذهنم یرفت نجوا کنه ولی من عی میکردم سعی میکردم توجهمو وی برفها بذارم و ناراحت نشم و از خدا خواستم یه ساعت تو برفا فقط راه برم کلی لذت ببرم همسری کار داشت و من تا جایی رسوند که برم خونه مامانم اینا خیلی ترافیک بود و ما با یه ماشین دیگه اومدیم و خواهرم اینا خیلی زودتر از ما رفته بودن و خیلی عجیب خیلی خیلی عجیب همون جا که من پیاده شدم سریع خواهرم عجیب عجیب عجیب منو دید و سوارم کردن و بردن برف بازی تا عصری و کلی بهم عشق دادن اونایی که از مسافرای همیشگیشون رار میکردن فرار میکردن خدا دلشونو برای من نرم کرد با عشق کلی با هم لذت بردیم و چایی و پفک و اینا خوردیم کلی خوش گذروندیم و دیگه به زور از پیششون رفتن خونه مامان و خواهریم خیلی عجیب باهام کلی وقت دم برفی درست میکرد واقعاً هدایت و حساس میکردم و با ذهن که انقدر خت باور میکنه باور کردم هدایتو و همیشه میگم تا یادم بمونه هدایتی به این واضحی و انقدر لذت بخش خدایا شکرت که به قول استاد خدا میگه بپر خودش میگیردت و اگه رها شدی با دست دیگه یگیرم واقعا رامش ویژهای داره خدایا شکرت