سفر به دور آمریکا | قسمت 77 - صفحه 2

سلام .هزاران درود

خانم شایسته به نظر میاد ک وقتشه یک مسابقه باهم بگذاریم مثلا : تا اینجای سفرنامه چی آموختید ؟؟؟؟

البته وقتی در مسیر هستی همش یاد میگیری اشکت جاری میشه لبخند میزنی به قول پابلو نرودا : روزی ،جایی ،دقیقه ای ، خودت را بازخواهی یافت وآن وقت یالبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت

خدایا شکرت اینقدر اتفاقات زیبا برایم اتفاق می افتد که نمیدانم کدامشان را بگوییم

خدایا شکرت الهی خودم میخامت این آتیش پاره را واین سید بیار پیش من تا هر دوتاشون خفه کنم از بس دوسشان دارم

همین دیروز میگفتم که ؛ مثل اینکه این جریان غار دروغ بود !!!!پس کی میخاد نمایش بده ؟؟؟

بعد گفتم نه من عجله میکنم این دو نفر ودروغ ؟؟؟/

تا امروز سرکله غار پیدا شد خدایا شکرت

دیروز میگفتم که ؛ مثل اینکه همسرم آبگوشت از لیست غذاها حذف کرده ؟؟

تا اینکه امروز اومدم خونه آبگوشت خوشمزه خدایا شکرت قوانین تو تخلف ناپذیرند

دیروز خرم آباد مقداری باران اومد عجب از این همه فایل من هدایت شدم به اون فایلی که استاد شعر باران را میخونه “شونه شونه میرفتیم من وتوتوجشن بارون ….. حالا خیسه چشمای منو وخیابون …..

خدایا شکرت

واقعا این روزها عالی عالیم سوالی که برایم پیش میاد به طریقی این خدای مهربان جوابی به من میدهد

داشتم میگفتم تا کی باید روی باور کار کنیم وقتی فرکانس ثابت شد کافیست ؟ که هدایت شدم به “زبان وباور ” استاد وای خدای عزیزم

میدونم وقتی این اتفاقات برایم می افته باید حواسم باشد که خیلی سپاسگزار باشم وباید خیلی تاییدشان کنم تا نتایج بزرگتر شود خداجونم خیلی سپاسگزارم

خانم شایسته بقیش بعدا میگم چون رئیس من منتظره ولباس پوشیده وباید عشقولانه بریم جایی عزیزم نزاشتی بقیش بگم…….

لطف کرد آژانس کرفت وفرمود تو حال خودت باش خدایاشکرت شکرت

————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————————……………………………………….

میدونی خانم شایسته ؛ شما که در این سایت بیشتر ظاهر شدی وشروع به سفرنامه کردی این سایت مثل سبزه بود که به گل هم آراسته شد

من خوشم نمی آید که بزرگنمایی کنم واقعا کار بسیار زیبایی کردی اصلا شما که پشت پرده سخن میگفتی انگار این سایت یه چیزش کم بود البته یاد سخن شاعر افتادم که در باره ی خداوند میگوید خدا خوب کاری کرده که خودش را کامل نمایش نمیده … در جستجوی اوست که هزاران پرده بر افتاد وهزاران عاشق جستجوی او پیدا شد

خانم شایسته از خانواده من حدود ۱۲ نفری با این سایت همراه هستن خودم که خانوادگی نگاه میکنیم خدایا شکرت

پرستاران وخانم ای خانه دار این سایت دوست دارند

دختر راهنمایی من انشاء با عنوان ” منبع ما ” نوشته بود که اینقدر زیبا نوشته بود که کلاس ترکونده بود معلمش بوسه بارونش کرده بود عزیزم این همه زیبایی از کجا یاد گدفتی ……وای وای خدایا شکرت

شما که لب به سخن گشودید این سایت واین خانواده کامل شد

دست مریزاد این نتیجه ی عشق است

این نتیجه عمل به الهام است

من وقتی شما یک فیلم ۱۰- ۱۵ دقیقه ای میگذاری واقعا همون دقیقه ی اول میمونم که چطور میشود این همه زیبایی را وصف کرد وقتی دوربینت از میان درختان واون جنگل پر از مه واون آب روان میگذشت من مست شدم

گفتم آری اینجا خداست وچگونه میتونم خدا را توصیف کنم من که نمیتونم فقط میگویم الهی سپاسگزارم

سپاسگزارم

اون قسمت اول سفرنامه که شما بدو بدو میرفتی ومایک بین راه دیدی واون لبخندش که با مالیدن دستاش همراه بود اون موقع من میگفتم چه خبره ؟ میخاد چی بشه ؟ این همه هیجان ؟

الان که اینجا هستیم خوب درک میکنم که کارباعشق یعنی چه ؟ کارباعشق یعنی همسایه ی دیوار به دیوار شدن باخدا

الان میفهمم که اون لبخند واون دست به هم مالیدن خود خدا بود که داشت ذوق میکرد

نتیجه کار با عشق همیشه عالی است

اصلا هر چی کار خوبه مال عشقه

فقط مریم جان خواهر خوب ونازنینم میگویم خدایا شکرت برای سفرنامه که ” کارگاه عملی ” بود برای من

خدایا شکرت ……….