سفر به دور آمریکا | قسمت 78 - صفحه 12

بسم الله الرحمن الرحیم

بهترین سلام تقدیم شما عزیزای دلِ من در حالی که دارم لبخند میزنم و حالـــم خوبه خداروشکر و از خدا یک فرصت دوباره برای زندگی کردن، دیدم.

من چقـــدر خوشبختم

چقــدر شادم و خوشحال، از اینکه میتونم زیبایی های دنیا را از دریچه ی 3 انسان هم فرکانس عزیز ببینم و از دریچه ی بی نهایت انسان هم فرکانس دیگه از طریق خواندن نظراتِ شگفت انگیز.

نظرها فراوانِ .. فایل ها که هر کدام درس هایی برای ساختن روز و ماه و سال و زندگیت داره فراوانه .. و چقدر خوبه و چقدر شادم و سپاس گزارم که میتونم درک کنم، درک حس کنم حسم خوب تر بشه پشت مانیتور از دیدن این همه زیبایی و فراوانی و رنگ ها و پوست ها و تنوع و سرسبزی ها و حیوانات و بیسی که این کشور زیبا توسط رئیس جمهورهای اول این کشور بنا شده اونم بر اساس عشق براساس توحید براساس ِ

There is nothing so American as our national parks… The fundamental idea behind the parks… is that the country belongs to the people, that it is in process of making for the enrichment of the Lives of all of us." – President Franklin D. Roosevelt

چقدر خوب خداوکیلی داستان پروسس و یا همون روند و یا تکامل را میدونستند و میدونند .. چقدر خوب گفته که برای مردم مالِ مردم، چقدر قشنگ گفته که غنی سازی قراره بشه برای زندگی همه ی ما توی این پروسه توسط خودمون مردم .. چقدر توحیدی خدای من واقعا تحسین برانگیز این کشور خیلی تحسین میکنم آمریکا را، همه جاش تمییزه، هر جا بری همش زیباییه، ادم هاش، خریدهاشون که همه ی دنیا میخوان اونجا محصولشون را ارائه بدن، محصولاتش که همه ی دنیا میخوان داشته باشند و هر جا که اسمِ Made in USA باشه دیگه حرفِ کیفیت نامبر وانِ، خدایا شکرت

وقتی قانون را میسنجم با آدم هایی که اونجا زندگی میکنند، میبینم که قانون میگه ما انسان ها توی مدارهای مختلفی زندگی میکنیم و نه توی مکان های مختلف.

و آدم هایی که اونجان اینو میدونم که توی همین 400 سال اخیری که این کشور شکل گرفته آدم و آدم های اولیه ای که به این کشور اومدند آدم هایی بودند که این ویژگی ها را خیلی خوب داشتند و جزیی از وجودشون بود اونم به صورت قوی:

1 ) اولین نکته انسان هایی بودند که از جایی که بودند دل کندند و وابسته و دل بسته نبودند به کسی و یا چیزی.

2 ) بسیار خودباور بودند یعنی اینکه میتونند اون جایی که میخوان را پیدا میکنند بالاخره، در واقع آدم هایی بودند که اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی داشتند خیلی. ( یک نکته بگم دیروز هدایت شدم به کامنت عزیز دلم و دیدم خداوند از زبان ایشون گفته که، توکل بر خدا | In God We Trust میتونه بهترین و بالاترین اعتماد به نفس را در تو ایجاد کنه. ممنونم عزیزم به خاطر در صلح بودنت عاشقتم )

3 ) آدم هایی بودند که ایمــــان داشتند. به کاری که میکردند.

4 ) آدم هایی بودند که خودشون را ارزشمند و لایق چیزی بیشتر از این میدونستند حالا اونایی که توی این مهاجرت و زدن به دل دریا و رسیدن به قاره آمریکا اونایی که دلی پاک تر و هدفی مشخص تر و نگاهی زیباتر داشتند و به همون میزانی که ظرفیت داشتند، بهشون داده شده هدایت شدند.

5 ) علم و آگاهی لازم را داشتند.

6 ) با همون داشته هاشون شروع کردند و اگر چیزی هم لازم داشتند دست های خدا میومده، جهانگردهای قدیمی زیادی هست که داستانشون را وقتی خواندم متوجه شدم بهشون کشتی داده شده، نیرو جور شده، آذوقه جور شده و .. ( ایمانشون ضایع نشده)

7 ) شاید این نکته را بایستی اولی مینوشتم: ولی میشه گفت توی 6مورد قبلی هم ردپاش هست به وضوح اگر دقت کرده باشی اونم اینه: شجاعت داشتند. من میگم شجاع دل بودن. و قطعا خداوند به انسان های شجاع پاسخ میدهد.

8 ) هجرت .. یعنی به جایی بهتر رفتن برای من یعنی رشد و پیشرفت در همه چیز بهتر و بهترش.

پس این آدما میدونستند و ایمان داشتند واقعا قراره وضعشون بازم بهتر و بهتر بشه.

اینا را به یاد دارم.

حالا که قانون را میسنجم با ویژگی افرادی که این کشور را ساختند قانون گذاری کردند، واقعااا میبینم نسبت به قانون اینکه افرادی که توی این کشور زندگی میکنند توی مدارر بالایی دارند زندگی میکنند و این دنیا را تجربه میکنند

—- پدر عاشقتـــــــــم —- حالا این اولی را داشته باش باقیشم میگم …

اما میخوام بازم قانون را بسنجم تا برسم به نتیجه گیری.

اینکه خدا میگه مثلا توی آیه ی 29 بقره، اینکه تمام زمین و با تمام نعمت ها و موجوداتش براش شما خلق شده، خدا میگه شما بنده ی منی شما اشرف مخلوقاتی شما خالق زندگی خودت هستی با افکارت با باورهات با کانون توجه ات، خدا میگه که همه چیز حتی نام میبره، خورشید، ماه رودها طبیعت و باد و .. سخـــر لکم هست.

میگه شمااا هم پای من اومدی انسان جان و میتونی خلق کنی و تو قدرتِ خدایی داری. میگه میتونی برسی به جایی که بگی باش! و برات آنی مهیا بشه، شما درخواست کنی و من اجابت کنم. میگه این دنیا فانیه میره سرای اصلی آخرت .. اوکی

حالا این همه ویژگی خدایاا شکرت واقعا، این همه ویژگی که خدا گفته توی قرآن بهش رسیدم و قبلش هم توسط شما استاد جانم.

حالا وقتی این کشور را دارم نگاه میکنم از دریچه ی دوربین مریم جان تحسین برانگیز، نگاه میکنم با کلام استادم با این همه زیبایی، فراوانی ماشین های عالی، فراوانی خونه های لاکچری و بزرگــــ، فراوانی نوشیدنی ها خوراک ها، فراوانی سرسبزی فراوانی بارون بارون بارونه هی، فراوانی آدم، فراوانی لباس های شاد و رنگارنگ، فراوانی کمپانی ها، فراوانی شرکت ها، فراوانی محصولات، فراوانی رستوران کافه، فرااوانی پول، فراوانی شغل، فراوانی فرصت موقعیت، استارتاپ ها، فراوانی انواع آب و هوا، فراوانی از همه چیز را دارم میبینم واقعا دارم میبینم حس میکنم. اووف خدای من خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت، آاهاا فراوانی احترام فراوانی تفاوت ها، فراوانی نگاه امیش گونه فراوانی نگاه اینکه من عاشق زندگی مدرن و تکنولوژی و زندگی در لحظه هستم .. اصلا همه چیز پیدا میشه توش واقعاا همه چیز

WOW

حالا اگر من بیام توجه کنم به همین زیبایی ها، تایید کنم، تحسین کنم، سپاس گزار باشم و لذت ببرم از همین دیدن ها از همین موفقیت ها از همین جریان دائمی ثروت و فراوانی، و ادامه بدم ادامه بدم کسب و کار خودم عشقم را دنبال کنم و همینجوری روی باورهام هم کار کنم و اون ویژگی ها را بازم در خودم رشد بدم تا نهادینه تر بشند، و بذارم تکاملم را طی کنم قطعا توی زمان و مکان مناسب هم با توکل و ایمان به خدا به آمریکا که چه عرض کنم حتی اگر کشوری بعدها بهترش هم بیاد هدایت میشم.

یعنی از اینجا خوزستان میرم تهران و بعد تهران ..

ولی تکامل باید طی بشه.

با نگاه کردن به همین فایل ها با ایجاد باورهای توحیدی که افراد این کشور خیلی بیشتر از کشورهای دیگه دارند، میشه که هم مدار بشم و داستان اینه که وقتی هم مدار شدی به قول پدر، لاجرم میاد اون ثروتِ اون مهاجرت خودش جور میشه، اون ملکه اون پادشاه اون خونه اون موقعیت ها اون آدم ها .. هر چیزی.

شما نیاز نیست بیل بزنی .. سختی نداره.

مسیر خدا مسیر راحتیه اینو صدبار به خودت هر روز بگو، مسیر خدا مسیر راحتیه خدایی که من میشناسم و این همــــــه OVER GREATE هست، نه نیازی به سختی کشیدن من داره نه زجر من را میخواد بابااا این خدا خیلی راحتِ این زیباست خیلی بزرگِ میخواد که من راحت به همه چیز برسم، اصلا من خودِ خودشم بابا مگر قبل از تولد چی بودم یک روح بودم خودش بودم، من و خدا یکی بودیم الان اینجا از بعد انرژی به ماده تغییر پیدا کردم یک جورایی و حالا هر دو را میتونم تجربه کنم یعنی با بعد مادیم با جسمم این دنیا را خدایم را زیبایی ها را ببینم کیف کنم تحسین کنم خدایم را خدا که همه چیز ِ خدا انرژی که توی همه چیز هست پس هر چیزی که میبینم واقعا داره از خودش ارتعاش نشون میده اماا من با چشمام فقط مادی اون انرژی را میبینم وگرنه همین الان این کلمه ها هم انرژی دارند اون صندلی اون گیتار .. هر چیزی و این منم که باید با کنترل ذهن بتونم از این انرژی که میگه من فقط به فرکانس های شما پاسخ میدم، استفاده کنم در جهتِ درست و مناسب در جهت، رسیدن به خواسته هام .. اینو خیلی خوب تر درک کردم که اگر میخوام به خدا برسم اگر میخوام نزدیک تر بشم نزد این منبع انرژی باید باید ثروتمند بشم باید از این فرصتی که بهم داده شده استفاده کنم باید بتونم ببینمش و برای این دیدن و عشق بازی با رب این عبادت این توجه به خواسته ها این در صلی بودنِ دائمی، هر کاری که لازمه به شکلِ درست انجام بدم وقت میخواد وقت بذارم، انرژی میخواد انرژی بذارم، پول میخواد خلقش کنم.

من به راستی اومدم که این خدایم را تجربه کنم اومدم که لذت ببرم ساده بگیرم تا ساده ببینم و کسی که داره همه ی کارها را واقعا انجام میده خدای منه.و چقدر هدفمند زندگی کردن بهتر و واالاتر از هدف داشتن. من این جمله را درکش میکنم. خدایا شکرت برای درکِ این لحظه ام خدایا شکرت برای توانایی نوشتنم خدایا شکرت برای به جریان انداختن ثروتی که به من اعطا کردی.

پس تنها کار تو اینه که روی خودت کار کنی وقتت را بذاری روی خودت انرژیت را زمانت را و کار کنی روی خودت.

به امید خداوند یکتا برای لحظه های بهتر و توحیدی تر.

خیلی خیلی حال کردم و لذت بردم از نوشتن این قسمت واقعاا خیلی بیشتر از قبل اینجوری کلمات یکی یکی میان در حالی که کلمه ی قبلی که گفته میشه را با ایمان و لذت مینویسم. خداروصدهزارمرتبه شکر

واقعا استاد جانم، ازت سپاس گزارم که دست خدا شدی واقعا تحسین برانگیز به خاطر وجود ارزشمندت از خداوند یکتا سپاس گزارم و تحسین میکنم خداوند را به خاطر خلقت بینظیر ِ شجاع شما را، واقعا اینجوری نبودم حرفام سخنم نگاهم این نبوده هرگز هرگز هرگز، من خیـــــلی تغییر کردم و از تغییر هم باید استقبال کنم. خدایا شکرت. به امید مهاجرت من و عشقم به آمریکای بینظیر در ادامه ی سفر به دور دنیا اون جوری که خودمون دوست دارم. آخ چه شود .. خدایا شکرت

واقعا لذت بردم از دیدن این همه آهوی زیبا واقعا نترس هستند و چقدر در صلحند، چقدر آدم های اینجا به این حیوانات احترام میذارندریال چه طبیعت غنی داره اینجا، چقدر ذوق و شوق شماا واقعا تحسین برانگیز از دیدن این آهوها، واقعا کارتون عبادته که از این زیبایی ها فیلم میگیرید و بعد به اشتراک هم میذارید، خدایا شکرت برای جنگل و دشت و صحرا و کویر و آسمان بی نهایتت سپاس گزارم برای ستاره هایت برای زیبایی آسمان شبت برای توانایی حل مسئله ای که به من عطا کردی، از دیدن این همه درختی زیبا جاده ی زیبا و تمییز این هم زمانی شما این چمن های زیبا این همه انسان شیک پوشِ راحت طلبِ شادِ و رنگارنگ لذت بردم، از رابطه ی عاطفی شما استاد جان و مریم جان لذت بردم و تحسین میکنم این رابطه ی در کمال احترام و زیبایی و ارزشمندی و اعتماد و بدون وابستگی و دل بستگی. و رابطه ی پدر و پسری، خاله و پسری.

تحسین میکنم این خانمی که داره که با عشق با لباس زیبایی که پوشیده اومده اینجوری توضیح میده چه بادی لنگویجی هم داره دمش گرم ،افرین برای این هماهنگی عالی، این همه دوست زیباروو وااوو این سه دوستی که کنار هم نشستند سه خانم چقدر موهاشون زیباست واقعا کیف کردم از این همه تنوع و زیبایی و رنگ طبیعی خدایا شکرت. این کلاه این خانم که داره توضیح میده چقدر زیباست، دوسش دارم.

معرفی این بهشت اونم با ارتش و مردم محلی توی جاده اون زمانِ جنگ جهانی دوم؟!! واوو

آمفی تئاترش واقعا زیبا و لذت بخشِ.

خدای من چقدر زیبا عکس میگیره این دوربین واقعا تحسین میکنم این دوربین را واقعا لیاقتش را دارم لیاقت بهترین ها لیاقت این دوربین را.

چقدر درس داره اینکه در حالی که راه را گم کردید اصلا نه استرسی نه چیزی .. به راحتی با کمال آسودگی و خیال راحت با هدایت خدا البته توسط استاد جون، پیدا شد.

اگر حس کردن و حضور خدا را باید توی آرامشت ببینی

بلـــه، اینجا استاد جان و مایکی و مریم جان سرشار از آرامش دیدم سرشار از توکل به خدا وقتی که امید داری و میدونی پیدا میشه هیچ چیزی نیست که نیاد و یا نخواد که بیاد. میاد میاد مثل الان پیدا شد Rv جان تحسین برانگیز. خدایا شکرت.

این سپاس گزاری و تحسین کردن و در لحظه زندگی کردن و توجه به نکات مثبت هر چیزی را در شما تحسین میکنم در خودم تحسین میکنم. عزیز دلِ منم واقعا وقتی کامنت هاشو میخوانم سرشار از این حسِ زیبای زندگی در لحظه و اتصالش را حس میکنم و چقدر تحسینش میکنم واقعا.

خدایا شکرت برای این بهشت زیبا

خدایا شکرت برای بودنت حضورت برای هدایت ما به سمت خوشبختی و مسیر کمال و زیبایی های بیشتر

خدایا شکرت برای بارانِ رحمت الهیت بر سر من

خدایا شکرت برای هدایت به مسیر درستِ هموارِ مستقیم خدایا شکرت.

خدایا شکرت برای این سفرنامه بینظیر و تحسین برانگیز چقدر درس ازش تا الان یاد گرفتم چقدر اتفاقات عالــــی رقم خورده که یکیش هم آشنایی با عزیز دلم بوده و هست و همراهی هم، یکیش به وضوح رسیدن خواسته ی کاریم عشقم شغلم واوو خدایا شکرت، اتفاق عالی دیگه الهام بخش و تاثیر گذار فراوان بودن برای هم پاره های ارزشمندم که عاشقانه دوسشون دارم و هر بار بهم عشق میورزند و تشکر میکنند و کلی اتفاق مثبتِ دیگه که همه را توی دفترم ثبت کردم تا به این شکل توجه کرده باشم به پاسخ مثبتی که خداوند به درخواست های من میدهد. تا اینجوری سپاس گزاری و قدر دانی خودم را نشون بدم.

خدایا شکرت بریم برای یک روز عالی تر و پرانرژی تر. .. یوهوو

عاشقتونم

. . . . .

الان چند ساعت بعد از عاشقتونم میگذره، میخوام یک داستان بگم یک داستانی که امروز اتفاق افتاد یعنی امروز اون همه فرکانس ها اون همه خود باوری های از پیش فرستاده شده عملی شد و یک مسئلــــه ی اساسی که دو سالی درگیرش بودیم و این ماه اخیر دیگه شورش درومده بود را حل کردم

خب بذارید از اینجا شروع کنم، روز پنج شنبه همین 4 روز پیش من نوشتم که رفتم واسه اینترنت و اون دوستمون که نمایندگی مخابرات را داره، بهم راهکار داد که وقتی اومدم خونه امتحانش کنم و توی همون چند قسمت قبل گفتم که وقتی اینکارو کردم چقدر نت پرسرعت شده بود و به نظر اون مسئله حل شده و مسئله سیم بود .. شنبه زنگ زدم به ایشون و گفتم که اینجوریه و گفت که آره باید تمام سیم تلفن خونه عوض بشه.

دیروز رفتم و بهترین سیم مخابراتیِ دو زوج را خریدم 30 متر و به ایشون گفتم که خب فردا دیگه ان شاا.. شما میاید و وصلش میکنید .. دیدم یک دفعه گفت: نـــــه!

گفتم هااا؟!

گفت نـه!

گفتم چرا گفت باابااا خودت میتونی اولا که من وقت نمیکنم بیامم واقعاا خب ( خیلی سرش شلوغ بود ماشاا.. نماد فراوانی مشتری) و بعد گفت که اگرم بخوام به بچه های مخابرات بگم بیان 3 روز دیگه حداقل میان تو معطل میشی خودت میتونی آقااا

بعد دوباره ازش پرسیدم میتونم؟؟

گفت آره بابا میتونی میتونی چیزی نداره ..

خلاصه

امروز تا بلند شدم پشت کردم و دست به قلم و شروع به سپاس گزاری یک ساعتی طول کشید و چقـــدر حسِ شیرینی بود واقعااا خدای من در مورد داشته هام خواسته هام بعدش بزرگی خدا همه چیز با خدا جونم صحبت کردم و همه را نوشتم و بعدشم گفتم که میخوام امروز ایناا را حل کنم و یکیشم همین مسئله تعویض کامل سیم بود و گفتم که میخوام هم یکپارچه کنم تمام سیم را ( چون تا قبلش 3 تا بریدگی داشت و 3 نوع سیم استفاده شده بود که باعث شده بود که سرعت نت به شـــــدت پایین بیاد و نویز 60% توی خط تلفن باشه جوری که به زور اگر با تلفن صحبت کنی میشنوی صدای پشتِ خط را. ) علاوه بر یکپارچگی گفتم خدا جون میخوام هم نویزه حل بشه و هم سرعت به Max خودش برسه .. رفتم و بعدشم یک دوش ثروت گرفتم و تجسم خلاق زیر دوش واوو چقدر چسبید و بعدشم اومدم این قسمت را دیدم و کلی لذت بردم خداروشکر و دیگه دست به کار شدم و تا اینکه با توکل بر خدا و نام خدا از ظهر شروع کردم

ابزار کارم یک پیچ گوشتی و چاقوی سفریمو و چسب برق و انباردست و چهارپایه.

رفتم دم در و شروع کردم به درست کردن اول خوب نگاه کردم – استاد استاد استاد پدر پدر پدر خدای من من اون موقع همش یادِ اون روزهایی بود که توی قسمت های سفرنامه داشتیم چراغ اون گاردنلی بود فکر کنم درست میکردیم بعد اون پله ی آر وی را و بعد بوستر اینترنت و کلی مسائل دیگه توی سریال زندگی در بهشت همه اشون را یکی یکی یادم میومد خیلی حسِ شیرینی بود و خیلی جالب بود وقتی شروع کردم کنجکاویم خیلی گل کرده بود و همش داشتم نگاه میکردم این سیمه مال چیه چرا این به این وصل شده و .. تازه سوال هایی که روزهای قبل داشتم موقعی که توی حیاط و با اون سیم ور میرفتم برام ایجاد شده بود وقتی شروع به حلِ مسئله کردم خودم متوجه شدم دقیقا به لطف و هدایت خدا و بعدشم که ادامه دادم علاوه بر بستن و گذاشتن سیم و تمییز میکردم کلـــی خاک گرفته بود اون بالا میله های گاز و سیم های قوی برق را اونا هم تمییز شدند خداروشکر بعد کلی سیم های اضاف اون بالا بود که همه را قطع کردم انداختم تو زباله دونی .. و خب بعدش من توی ذهنم بود که مثلا توی اتاق خودم که توی حیاطِ مودم را اونجا وصل کنم و هدفم این بود که بریدگی یک دونه نهایت باشه .. اما عاشق این خداممم که توی همینم بازم من را هدایت کرد به مسیر ساده و راحت تر و بهترررر دقیقا با همین ویژگی هاا اونم در حالی که قدم های قبلی با یقینِ کامل برداشته بودم، نهایت چی شد! حتی بهتر از اون چیزی که نمیتونستم بهش فکر کنم خدای من خدای من نتیجه شد

سیم از بیرون خونه بدون بریدگی وصل شد به تلفن و با یک آداپتور تحسین برانگیز، هم تلفن تمامِ نویزش رفت و هم نتِ با سرعت جتِ همونی که میخواستم شد دقیقا خداروشکر.

اما مهم ترین حسی که دریافت کردم، واقعااا افزایش شدیدِ اعتماد به نفس و خود باوریم بود

جوری که بعدش برادر ثروتمندم، از من واقعا تشکر کرد خواهر گلم از من تشکر کرد و لبخند زد و تحسینم کردم، پدرم که تا روز قبلش این را بی جهت میدونست اماا وقتی که دقیقااا صدای تلفن را بدون نویز شنید و قبلش هم با تمام وجودم براش توضیح دادم در حالی روی چهارپایه بودم و 2متری رو هواا اما با صبر براش توضیح دادم ( خیلی اون قسمت که توی سریال زندگی در بهشت همون آقای که به تنهایی اون انبار آماده را آورد و اون قسمت خیلیی توی این مورد توی اجرای این کد روی من تاثیر داشت واقعااا اینکه هم کارم را خودم کامل کنم بدون کمکِ کسی هم اینکه پدرم توضیح خواست کاملا برای ایشون توضیح دادم و گفتم قبلش اینجوری بود و الان اینجوری میشه و وقتی که خب نتیجه را دیدمم واقعاا اون لبخندش بینظیر و فراموش نشدنی بود و همینطور مادر عزیزم)

یک حسِ دیگه موقع حل این مسئله داشتم خیلی برام جالب بود اینکه، وقتی داشتم این مسئله را حل میکردم اصلا برام مهم نبود که توی یک خونه لاکچری با تمام امکانات و ساخته شده از طلا و الماس هستم و یا نه، میخوام بگم که فرکانسم خیلی بالا بود خیلی متصل بودم خیلی همه چیز را انگار واقعا با فرکانسم داشتم مسخرِ خودم میدیدم که هر چیزی اطرافم بود طبیعی بود که باشه و من بخوام تجربه اش کنم. ( احساس ارزشمندی – اشرف مخلقوقات بودن )

و این را اولیننن بار بود که تجربه کردم بعد داشتم فکر میکردم واقعا استاد الان میتونم درکش کنم بیشتر که چرا خودش دست به کار میشه و حل میکنه مسائل را کامل. و چه احساس های نابی میگیره و چه فرکانس های ناب و قدرتمندی را میفرسته و با تکرار همین چقدر چقدر چقدر میتونه تو را کمک کنه که مدارت بره بالاتر و توی مدار بالاتر و بازم بالاتر و ایمانت و خودباوریت با حل هر مسئله برای مسائل بزرگتر بیشتر و بیشتر بشه به امید خدا. و این چقدر میتونه سرعت تکامل شما را بیشتر کنه و چقدر میتونه ظرفت را بزرگتر کنه خدای من.

ایناا درس های بود که گرفتم و اتفاقا هم 4 تا هدیه مناسب به خودم دادم بعدش .. یک قهوه خودم را مهمون کردم جاتون خالی .. ماه را دقیقاا در حالی که روز بود و آسمون آبی لاجوردی یک دفعه بعد از حل این مسئله خدا جون چشمم را بهش زد و من پرواز کردم .. خودم را بعدش به یک مراقبه ثروت دعوت کردم خدای من .. و توی همون حالم بازم برای اولین بار صدای یکی از اعضای خانواده گرم و صمیمی امون را شنیدم. خدایا شکرت.