https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-20.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-31 10:52:022024-09-12 10:22:20سفر به دور آمریکا | قسمت 83
244نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا شکرت که 45 روز داره از بهترین تعهدی که به خودم و خدا دادم میگذره و بسیار از این بابت خوشحالم
خدایا شکرت که به این فایل هدایت شدم، دیروز رفتم دو فایل سفر به دورآمریکا دانلود کردم که ببینم وقت نشد ببینم الان دیدم و چون عکس تصویر تصویر اسب های زیبا در جنگل سبز بود خیلی عشق کردم و لذت بردم و گفتم همینو میبینم
و خدایا شکرت که واقعا لذت بردم و حال کردم و کلی خواسته در من به وجود اومد
برای مثال من همیشه دوست داشتم اسب داشته باشم ولی فقط در حد دوست داشتن بود و اینکه با اسب خود در دشت و دمنی سبز اسب سواری کنم، اما با دیدن این اسب های زیبا و تازه به خودم گفتم یه اسب قهوه ای میگیرم در حالی که تو ذهنم رنگای مشکی و سفیدم دوست داشتم و بعد به خودم گفتم و یاد حرف استاد افتادم تو یه فایلی که چرا فکر میکنی که نباید دوتا مشین داشته باشی یا دوتاموتور یا بیشتر؟ واقعا چرا من حتی ذهنم نباید سه اسب با سه رنگ متفاوت بخوام چون : 1-باور کمبود دارم و 2- خودم رو لایق چنتا اسب نمیدونم و 3- از نظر من داشتن خود اسب به خودی خود یعنی بدست آوردنش سخته چه برسه سه تا بخوام، یعنی حتی در رویا پردازی هام هم جرئت نمیکنم زیاد بخوام و برای همین باید زیاد روی باور فراوانی کار کنم و فایل های مربوط به این مورد رو چندین بار ببینم و گوش بدم و تازه همین فایل های سفر به دور آمریکا اتفاقا به بهترین شکل برامون این باورها رو به وجود میارن
و بعد گفتم اوکی خدا من سه تا اسب دوست دارم با سه رنگ متفاوت قهوه ای، سفید و مشکی و دوست دارم که تو جنگل دره دار و سبز و زیبایی عین چیزی که دیدم باشون اسب سواری کنم، اسب خودم رو نوازش کنم و ازش برای اسب سواری عالی ای که داشتم تشکر کنم
همینطور عاشق شمام من خانم شایسته، که گفتین فکر نکنید ما این زیبایی ها رو بدون شما دیدیم و رفت و شما برامون از این صحنه های زیبا به بهترین شکل و حتی در حالتی که داشتین بر ترس خودتون غلبه میکردین فیلم گرفتین و چقدر فنی هم ماشالله و هم اینکه آهنگ زیبایی بر روی فایل گذاشتین و من واقعا لذت بردم، هزاران بار شما رو تحسین کنم
خدایا شکرت برای دیدن این زیبایی ها، قبلا خانم شایسته که در فایل 184 بود فکر کنم از سفر به دور آمریکا کامنت میخوندن، دوستان میگفتن که ما از بس سفربه دورآمریکا و زندگی در بهشت دیدیم داریم مثل شما صحنه های زیبایی رو گاها عین جاهایی که شما میرین تجربه می کنیم، و دقیقا برای ما همینطور بود از چند روز قبل عید آخرای اسفند همش هوای اهواز اینجور بود که بارونی میشد خنک میشد و باز بارون قطع میشد و همینطور تا امروز یه جورایی هوا هم ابریه هم آفتابی، و هر دفعه میگیم هوا فلوریدایی شده، و قانون رو تایید میکنیم، قانون توجه و کنترل ورودی، دقیقا دو روز اول سال جدید همینطور بود واقعا هوا زیبا بود، آسمون و سبزه و چمن پارک ها زیبا بود و من رو یاد فلوریدا و سفر به دور آمریکای شما انداخت و به شدت خوشحال میشدم
خیلی خوب میتونستم حس وحال مریم جون رادرک کنم .اینکه اولش ازاسب سواری میترسیدن ولی برترسشون غلبه کردن وسوارشدن.
دقیقن خیلی ازترسهای ماهمین طورن.
به نظر،وحشتناک وغیرممکن میان ولی وقتی میری تودلش ،میبینی چیزی نبوده جزخیال واهی.
البته به علت ترسی که تووجودته ،اولش شایدبانگرانی وپریشان حالی انجام بدی اماکم کم بعدازمدت کوتاهی وقتی انجام اون کارلذت بهت میده،به خودت میگی عجب کارخوبی کردی.
منم برای یادگیری هرچیزی به خودم گفتم درسته الان بلدنیستی ومیترسی ولی اگه دوست داری ودنبال لذتش هستی بایدیادبگیری..
به همین خاطر،دوچرخه سواری ،شنا،رانندگی،ژیمیناستیک راباغلبه بهشون یادگرفتم والان واقعن ازانجام هر کدوم لذت کافی میبرم.
منم اسب سواری راخیلی دوست دارم وجزعه برنامه های امسالم گذاشته بودم ولی متاسفانه نرفتم دنبالش.ولی تولیست آموزشهای هس.
چقداحساس رضایت روازخودت میگیری وبه حس خوبی میرسی.درکل حالتوخیلی خوب میکنه .چیزیه که باعث میشه ازوقت وزمانت هم برای شادی خودت درست استفاده کنی .
به قول استادایناس که ارزش داره وبرای آدم میمونه چون بااین احساسات خوب تواتفاقهای خوب دیگه ای رورقم میزنی.وقتی حالت خوب باشه ،ب ندرت توفازاحساس بدمیری .
حتی اگه چیزی اتفاق بیفته که ناجالب باشه ،یقیناتوبهترازپس اون مشکلات ودقدقه ها برمیای.
حال خوب معجزه میکنه.
غلبه به ترس جسارت وشهامت میخاد.
وجودترسهاتوزندگیمون حالاهرچی که باشه،طبیعیه .
اینکه من بدونم میتونم ازپسش بربیام ،باعث میشه اون ترس تووجودمکمرنگ وبعدازبین بره.
حالا این ترس میتونه موضوعاتی مثل اسب سواری وغیره.. باشه که یه نوع سرگرمی و تفریحی سالم هستش .
یاترسهایی که توذهن وافکارمامیان .
این ترسهاآدمو،دیوانه وبه مرزجنون میبرن.
چراترس بوجودمیاد؟
چرااکثرافکارمون باترس همراهه؟
چون هم به خودمون اعتمادنداریم .
هم فکرمیکنیم همه کاری روبایدخودمون انجام بدیم وهرچی فکرمیکنیم ،میبینیم کاری نمیتونیم انجام بدیم بعدمیترسیم وتنهاکاری که ازمون برمیاداینه که وحشت ونگرانی واسترس واضطراب روتووجودمون بارورکنیم .دیگه بیشترازاین چیزی به عقلمون نمیرسه.
خیلی جاها هم کاری انجام میدیم ولی باشکست مواجه میشیم .
.باورنداریم که خدایی وجودداره که راحت میتونم مشکلات ودقدقه ها رو بندازم روشونش .
نه بعید میدونم که خداهم بتونه کاری بکنه …نمیشه ….
بله نه تنهابه کلام این حرفهارامیزنیم بلکه درعمل هم ، قشنگ همین جوری نشون میدیم.
باورواعتمادبه خدانداریم .
اگه توبدست اووردن مال ،وثروت احساس خطرمیکنم ،
چون باوربه فراوانی نعمتهای خدا،ندارم .
اگه توروابط احساس خطرمیکنم چون ایمان به خودم وخدای خودم ندارم که میشه روابطی خوب وسالم داشت .
اگه توسلامتی جسمم احساس خطرمیکنم چون هم بلدنیستم ازخودم مراقبت کنم وهم نمیتونم قبول کنم که خداحال منوخوب میکنه.
دقت کردیدتوهمه ی موارد،هم خودم مهمم، هم خدای من مهمه.
ماباهم ودرکنارهم میتونیم به ترسهاغلبه کنیم .
اول بایدمن بخام ،یه چیزایی راباورکنم .تلاش برای تغییرافکارم داشته باشم بعدخداروواردعمل کنم .بگم خداجون من به توایمان دارم که باقدرتی که توداری میتونی فلان کاروصورت بدی .
واماایمان من چطورمشخص میشه که درسته؟زمانیکه بااعتمادم وسپردنم ورهاکردن اون موضوع ،هراتفاقی که افتاد،بپذیرم بی چون و چرا.
دیگه وقتی میگم خدایا همه چیوسپردم به تو،دخالت توهیچکاری نداشته باشم ونیام هی نظربدم که من اگه جای خدابودم ،فلان کارومیکردم و….
اجازه بدم جهان وخدای خالقش هرچه را که خودشون مقدرکردن ،اتفاق بیفته ومن بپذیرم .
ایمان که جای ترس بیاد،من احساس آرامش میکنم .
وقتی ایمان داشته باشم از هیچ کس و هیچ چیزی نمیترسم .
ترس وهراس برام معنایی نخواهد داشت.
خداهمه کاری روبرامون راحت میکنه به شرط اینکه دربرخوردباتضادهایی که بوجودمیاد،خوب عمل کرده باشیم .وازمسیردرست خارج نشده باشیم .
اگه نتونیم توعمل به خداثابت کنیم ،انقداین ترسهامیان ومیرن تامنومتوجه کنن که دیگه بسه .
کسی هم که تواین وادیه هانیس ، کلن هیچی نمیفهمه .
اما من وشمایی که دنبال آرامش وسعادت هستیم ،وروی خودمون کارمیکنیم ازاین گزندوآسیبهازیاددیدیم .که هیچکس هم جزخودمون مقصرنبوده .
همیشه بایدکلام وعملمون یکی باشه .
هرچقدبیشترایمان داشته باشیم ترسهامون کمتروکمرنگ ترمیشه .
پس ترس =باعدم ایمان .
برای کوچکترین کارممکن اگه ازخداممدبگیریم وباهدایتش پیش بریم ،بهترینهانصیبمون میشه .
منتهی این ذهن سرکشمون ،گاهی بانجواهای شیطانی ،انس میگیره ومشکل روی مشکل میاره.
دریغ وافسوس که بعدازشکستهاودردهایی که میکشیم متوجه میشیم .
همین جااعتراف میکنم توزمینه مالی وزمینه روابط ،چنین ترسهایی دارم.واقعن ازصمیم قلبم ازخدامیخام منوبه درک و فهم بهتروبیشتری برسونه .تابهترعمل کنم .
با سلام خدمت استاد وخانم شایسته عزیز وتمام دوستان خوبم
استاد وخانم شایسته عزیز ازشما ممنونم فایل ارزشمندی بود فایلی پر از آگاهی پر از تجربه پر از حرف های قشنگ و زیبا و طبیعت عالی بود خیلی خوب بود خیلی اسب سواری عالی بود چه لذتی بردیم استاد وقتی شما وخانوم شایسته ومایکل سوار بر اسب شدید وبسایتی رو طی کردید خدارو شکرت
استاد وقتی به زیبایی ها توجه کنم وبا بودن این تضاد خواسته ام رو از خداوند به وضوح میخواهم تادر مسیر آن هم جهت وهم مدار باشم خداوندا از تو میخواهم درست زندگی کردن رو یاد بگیرم ودر راستای اجرای این هدف قدم بردارم وراه تکامل که راه خدایی است برای پیشرفت پیش ببرم چقدر لذت بردم استاد واقعا ازت ممنونم
انگیزه ای بوجود میاد برا آدما ک میشه فقط و فقط و فقط لذت برد انقدر آزادی تو همه زمینه ها داشته باشی ک بدون نگرانی هزینه ها هر کاری هر تفریحی هر سفری ک دوس داریرو انجام بدی و لذت ببری این ایمانه این صلاته این حس خوبه ک خداوند به مومنانش میده
واقعا لایق بهترینایید چون کنترل ذهن رو ب معنای واقعی انجام دادید
واقعا زیبا بود اون تریل اسب سواری
هم زیبا و هم ترسناک
درختای سرسبز و هوای فوق العاده
اسب های رام و حرف گوش کن
ی لیدر خوشبرخورد و خوش صحبت و صبور
صدای پرنده ها و وجود پروانه ها
این حس خوب استاد و مریم خانم
و سپاسگزارم بابت فیلم برداری از این قسمت که مارو هم همسفر میکنین با خودتون
سلام به همگی این طبیعت زیبا وسرسبز صدای اب پروانه ها درختان سربه فلک کشیده واقعا منو سرحال وپرانرژی کرد منم با اینکه عاشق اسب هستم ولی از سوارکاری میترسم توی این فایل هرلحظه خودم رو اونجا دیدم سوار براسب و حس میکردم یه نسیم خنکی به صورتم میخوره ثروتمندی بهترین کار دنیاست چون به ما قدرت میده که هرچی رو دوس داریم تجربه کنیم یه حسی ته دلم میگه همین مسیری که توش هستی رو ادامه بدی وبعد چندسال وقتی به گذشته ام نگاه میکنم خودم متعجب میشم از این همه تغییردر همه جنبه های زندگیم
درود بر استاد گرانقدرم و مریم جون و مایک دوست داشتنی
و دوستان ارزشمندم در سفر به دور امریکا
استاد عزیز: خدایا شکرت اومدیم توی این نشنال پارک زیبا، یه تور اسب سواری دارند ک فوق العاده س و خیلی خوش میگذره، اصلا بینظیره.
اسبمم زیباست و زیاد بهمون خوش گذشته.
مریم جون: یادتون میاد ما تو نشنال پارک اسموکی مات اینترنت نداشتیم و با دوچرخه میرفتیم ویزیتور سنتر تا فایلهای سفرنامه رو براتون آپلود کنیم، نظراتتون رو بخونیم.
یادتون میاد موقع برگشت این اسبارو دیدیم که از زیر خیابون از توی رودخونه داشتن رد میشدن. حالا میخوام اینو بگم ک اگر فک کردید ما بدون شما رفتیم اسب سواری و بدون شما از اون مسیر زیبا لذت بردیم و برای شما فایل آماده نکردیم باید بگم ک سخت در اشتباهید.
هزینه های گردش با 3 تا اسب رو پرداخت میکنن و اسبهاشونو براشون آماده میکنن و بهشون تحویل میدن با یک لیدر که جلوی اسب هاست.
مریم جون گفت راستش من از اسب سواری میترسم ولی خب دیگه به ترسامون غلبه میکنیم و میریم. با یک راهبر راه رو شروع میکنن،
صدای نعل پای اسب رو دوست داشتم.
مریم جون: ماجراهایی ک تو این سفر دارم باهاشون مواجه میشم برای من نمود عینی تمام آگاهی های هس ک تو دوره های مختلف از استاد دارم یاد میگیرم و قانون رو درک میکنم.
راستش اولش از سوار شدن روی اسبی ک مدام تکون میخورد و قرار بود توی یه جاده باریک شنی کوهستانی بره که دو طرفش دره بود و کف دره هم یه رودخونه با شدت جریان داشت ترسیده بودم، به اندازه ای ک اصلا بیخیال فیلم گرفتن شدم و موبایلمو گذاشتم توی کیفم.
اما این اسب سواری و ترسی ک من از انجامش داشتم برای من فرصتی بود برای فک کردن به موضوع جلسه شش جهان بینی توحیدی و من دیدم مهار اون اسب رابطه ی عجیبی داشت با کنترل ذهن و با اون چیزیکه استاد در مورد ذهن توی جلسه 6 توضیح میداد.
قبل از اسب سواری یکی از مسئولین اونجا بهمون نحوه کنترل اسب رو بوسیله افسار توضیح میداد، افسار شامل دو تا تسمه بود ک هر کدوم رو توی یه دستت میتونستی بگیری ، اگر شما تسمه ی سمت راست رو به سمت راست حائل میکردی اسب به سمت راست جاده حائل میشد ، اگر به سمت چپ حائل میکردی تسمه چپ رو به سمت چپ حائل میشد، اگه دو تا تسمه رو هم زمان جلو و بالا میکشیدی اسب وایمیستاد، اگر همزمان دو تا تسمه هارو به صورت شل تر توی دستت میگرفتی همینجوری به حرکت مستقیمش ادامه میداد، اگه با پاهات به پهلوی اسب میکوبیدی اون شروع میکرد به راه رفتن و به اندازه ای که این ضربه ها قویتر میشد ، سرعت اسب هم بیشتر میشد.
توی این جریان من اینو فهمیدم که اگر من در زمان مناسب، حرکت مناسبی رو در مورد افسار اسب انجام بدم ، اون اسب کاملا تحت کنترل منه و توی مسیری حرکت میکنه و به سمتی متمایل میشه که من میخوام.
یاد جلسه 6 جهان بینی توحیدی افتادم، که استاد میگه اگه بتونی ذهنت رو بشناسی و شیوه ی رفتار کردن با اونو یاد بگیری میتونی انرژی ذهنت رو به خدمت خودت در بیاری.
با دیدن پروانه ها من دیوانه شدم:)
خیلی این آهنگ منو وصل کرد به منبع – سپاسگزارم از حسن انتخابت مریم جون:)
آمد بهار جان ها ، ای شاخه تر برقصا
چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر برقصا
ای شاه عشق پرور، مانند شیرِ مادر
ای شیر جوش در رو، جان پدر برقصا
آمد بهار جان ها، ای شاخه تر برقصا
ای شاخه تر برقصا، جان پدر برقصا
اسبمو سر بریدی، بی پا و سر برقصا
ای خوش کمر برقصا
از عشق تاجداران، در چرخ او چو باران
آنجا قَبا چه باشد ای خوش کمر برقصا
در دست جامه باده ، آمد با تن پیاده
گر نیستی تو باده ، زان شاه تر برقصا
در آخر با دوچرخه هاشون استاد و مریم جون و مایک برگشتن.
خدایا شکرت به خاطر این اسب های زیبا و اشخاص عزیزی که سوار بر آنها بودن که از تفریحی که داشتن بسیار لذت بردم و همنشین حال خوب احساسشون بودم.
خدایا شکرت به خاطر آرامش استاد روی اسب.
خدایا شکرت که اینقدر لیدرها خوب تمام نکات اسب هارو به سوارکارها یاد میدن تا در مسیر دچار مشکل نشوند.
خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و زیبایی و ثروت و فراوانی.
خدایا شکرت که این همه زیبایی رو به چشمانم هدیه کردی ، از تو به خاطرش بی نهایت سپاسگزارم
من همین الان این قسمت سریال را دیدم و آنقدر هیجان زده شدم که گفتم حتما کامنت میذارم،من خودم عاشق اسب سواری هستم و واقعااااااااااااااااا میترسم و کاملا حس مریم بانو را درک میکنم . درود به ایمان قوی شما بانو که تونستید بر ترس تون غلبه کنید آفرین به شما ،و سپاس بی کران بر فرمانروای هستی از خلق این همههههههههههههههههههه زیبایی،از طبیعت بی نظیرش از رودخانه جذابش از پروانه های فوق العاده اش در اینطبیعت که من را به یاد برنامه کودک ها میندازه از حیوان رامی چون اسب که به اذن خداوند این چنین مهربانانه مسخر انسان هست از انسانهای خوبی که بساط این تفریح را برای بقیه فراهم کرده اند ،خدای من چقدر زیبایی، در جهان داری خدااااااااااااااااااااااااااااا،
این قسمت برنامه فوق العاده برام جذاب بود شاید چون یکی از آرزوهای خودم اسب سواری هست،و البته در چنین طبیعتی که دیگه هیچ
آفرین به بنده مومن و معتقد خداوند استادعباس منش که اینگونه تونسته با ایمان و تقوا زندگی اش را خلق کنه درود بی کران خدا بر شما باد که این صحنه های زیبا را به ما نشان میدهید
در پناه الله یکتا سالم باشید و سعادتمند در دنیا و آخرات
بنام رب وهاب و غفورم
سلام به دوستان عزیزم
روز 45ام
خدایا شکرت که 45 روز داره از بهترین تعهدی که به خودم و خدا دادم میگذره و بسیار از این بابت خوشحالم
خدایا شکرت که به این فایل هدایت شدم، دیروز رفتم دو فایل سفر به دورآمریکا دانلود کردم که ببینم وقت نشد ببینم الان دیدم و چون عکس تصویر تصویر اسب های زیبا در جنگل سبز بود خیلی عشق کردم و لذت بردم و گفتم همینو میبینم
و خدایا شکرت که واقعا لذت بردم و حال کردم و کلی خواسته در من به وجود اومد
برای مثال من همیشه دوست داشتم اسب داشته باشم ولی فقط در حد دوست داشتن بود و اینکه با اسب خود در دشت و دمنی سبز اسب سواری کنم، اما با دیدن این اسب های زیبا و تازه به خودم گفتم یه اسب قهوه ای میگیرم در حالی که تو ذهنم رنگای مشکی و سفیدم دوست داشتم و بعد به خودم گفتم و یاد حرف استاد افتادم تو یه فایلی که چرا فکر میکنی که نباید دوتا مشین داشته باشی یا دوتاموتور یا بیشتر؟ واقعا چرا من حتی ذهنم نباید سه اسب با سه رنگ متفاوت بخوام چون : 1-باور کمبود دارم و 2- خودم رو لایق چنتا اسب نمیدونم و 3- از نظر من داشتن خود اسب به خودی خود یعنی بدست آوردنش سخته چه برسه سه تا بخوام، یعنی حتی در رویا پردازی هام هم جرئت نمیکنم زیاد بخوام و برای همین باید زیاد روی باور فراوانی کار کنم و فایل های مربوط به این مورد رو چندین بار ببینم و گوش بدم و تازه همین فایل های سفر به دور آمریکا اتفاقا به بهترین شکل برامون این باورها رو به وجود میارن
و بعد گفتم اوکی خدا من سه تا اسب دوست دارم با سه رنگ متفاوت قهوه ای، سفید و مشکی و دوست دارم که تو جنگل دره دار و سبز و زیبایی عین چیزی که دیدم باشون اسب سواری کنم، اسب خودم رو نوازش کنم و ازش برای اسب سواری عالی ای که داشتم تشکر کنم
همینطور عاشق شمام من خانم شایسته، که گفتین فکر نکنید ما این زیبایی ها رو بدون شما دیدیم و رفت و شما برامون از این صحنه های زیبا به بهترین شکل و حتی در حالتی که داشتین بر ترس خودتون غلبه میکردین فیلم گرفتین و چقدر فنی هم ماشالله و هم اینکه آهنگ زیبایی بر روی فایل گذاشتین و من واقعا لذت بردم، هزاران بار شما رو تحسین کنم
خدایا شکرت برای دیدن این زیبایی ها، قبلا خانم شایسته که در فایل 184 بود فکر کنم از سفر به دور آمریکا کامنت میخوندن، دوستان میگفتن که ما از بس سفربه دورآمریکا و زندگی در بهشت دیدیم داریم مثل شما صحنه های زیبایی رو گاها عین جاهایی که شما میرین تجربه می کنیم، و دقیقا برای ما همینطور بود از چند روز قبل عید آخرای اسفند همش هوای اهواز اینجور بود که بارونی میشد خنک میشد و باز بارون قطع میشد و همینطور تا امروز یه جورایی هوا هم ابریه هم آفتابی، و هر دفعه میگیم هوا فلوریدایی شده، و قانون رو تایید میکنیم، قانون توجه و کنترل ورودی، دقیقا دو روز اول سال جدید همینطور بود واقعا هوا زیبا بود، آسمون و سبزه و چمن پارک ها زیبا بود و من رو یاد فلوریدا و سفر به دور آمریکای شما انداخت و به شدت خوشحال میشدم
عاشقتونم دوستان عزیزم و خانواده ارزشمندم
عاشقتممممممممممممممممم خداااااای وهابم
در پناه الله باشید.
به نام خدا
خدا را شکر بابت این تجربه بی نظیر
شکر الله بابت این زیبایی ها و سرسبزی ها – پروانه ها
خدا را صد هزار مرتبه شکر بابت این اسب سواری که استاد تجربه کردند و من هم صد درصد جزو خواسته هام قرار دادم
چقدر هماهنگی جالبی داره اروی – هیوندا – دوچرخه – اسب سواری …
خدا را شکر که خانم شایسته اینقدر عالی توضیح میدن جلسه 6 جهان بینی رو
اینکه ترس داشتن و تونستن بهش عمل کنن
اینکه من اینقدر عالی هم ارتعاش شدم با این قسمت و لذت بردن هم نکات قابل توجه ای بود…
به نام خدای خوب ومهربون.
سلام به خانواده عزیزومحترم عباس منش .
خیلی خوب میتونستم حس وحال مریم جون رادرک کنم .اینکه اولش ازاسب سواری میترسیدن ولی برترسشون غلبه کردن وسوارشدن.
دقیقن خیلی ازترسهای ماهمین طورن.
به نظر،وحشتناک وغیرممکن میان ولی وقتی میری تودلش ،میبینی چیزی نبوده جزخیال واهی.
البته به علت ترسی که تووجودته ،اولش شایدبانگرانی وپریشان حالی انجام بدی اماکم کم بعدازمدت کوتاهی وقتی انجام اون کارلذت بهت میده،به خودت میگی عجب کارخوبی کردی.
منم برای یادگیری هرچیزی به خودم گفتم درسته الان بلدنیستی ومیترسی ولی اگه دوست داری ودنبال لذتش هستی بایدیادبگیری..
به همین خاطر،دوچرخه سواری ،شنا،رانندگی،ژیمیناستیک راباغلبه بهشون یادگرفتم والان واقعن ازانجام هر کدوم لذت کافی میبرم.
منم اسب سواری راخیلی دوست دارم وجزعه برنامه های امسالم گذاشته بودم ولی متاسفانه نرفتم دنبالش.ولی تولیست آموزشهای هس.
یادگیری وانجام هرچیزی ویاهرکاری ،چقدتواعتمادبه نفست تاثیرمیزاره.
چقدباعث میشه عزت نفست بالابره.
چقداحساس رضایت روازخودت میگیری وبه حس خوبی میرسی.درکل حالتوخیلی خوب میکنه .چیزیه که باعث میشه ازوقت وزمانت هم برای شادی خودت درست استفاده کنی .
به قول استادایناس که ارزش داره وبرای آدم میمونه چون بااین احساسات خوب تواتفاقهای خوب دیگه ای رورقم میزنی.وقتی حالت خوب باشه ،ب ندرت توفازاحساس بدمیری .
حتی اگه چیزی اتفاق بیفته که ناجالب باشه ،یقیناتوبهترازپس اون مشکلات ودقدقه ها برمیای.
حال خوب معجزه میکنه.
غلبه به ترس جسارت وشهامت میخاد.
وجودترسهاتوزندگیمون حالاهرچی که باشه،طبیعیه .
اینکه من بدونم میتونم ازپسش بربیام ،باعث میشه اون ترس تووجودمکمرنگ وبعدازبین بره.
حالا این ترس میتونه موضوعاتی مثل اسب سواری وغیره.. باشه که یه نوع سرگرمی و تفریحی سالم هستش .
یاترسهایی که توذهن وافکارمامیان .
این ترسهاآدمو،دیوانه وبه مرزجنون میبرن.
چراترس بوجودمیاد؟
چرااکثرافکارمون باترس همراهه؟
چون هم به خودمون اعتمادنداریم .
هم فکرمیکنیم همه کاری روبایدخودمون انجام بدیم وهرچی فکرمیکنیم ،میبینیم کاری نمیتونیم انجام بدیم بعدمیترسیم وتنهاکاری که ازمون برمیاداینه که وحشت ونگرانی واسترس واضطراب روتووجودمون بارورکنیم .دیگه بیشترازاین چیزی به عقلمون نمیرسه.
خیلی جاها هم کاری انجام میدیم ولی باشکست مواجه میشیم .
.باورنداریم که خدایی وجودداره که راحت میتونم مشکلات ودقدقه ها رو بندازم روشونش .
نه بعید میدونم که خداهم بتونه کاری بکنه …نمیشه ….
بله نه تنهابه کلام این حرفهارامیزنیم بلکه درعمل هم ، قشنگ همین جوری نشون میدیم.
باورواعتمادبه خدانداریم .
اگه توبدست اووردن مال ،وثروت احساس خطرمیکنم ،
چون باوربه فراوانی نعمتهای خدا،ندارم .
اگه توروابط احساس خطرمیکنم چون ایمان به خودم وخدای خودم ندارم که میشه روابطی خوب وسالم داشت .
اگه توسلامتی جسمم احساس خطرمیکنم چون هم بلدنیستم ازخودم مراقبت کنم وهم نمیتونم قبول کنم که خداحال منوخوب میکنه.
دقت کردیدتوهمه ی موارد،هم خودم مهمم، هم خدای من مهمه.
ماباهم ودرکنارهم میتونیم به ترسهاغلبه کنیم .
اول بایدمن بخام ،یه چیزایی راباورکنم .تلاش برای تغییرافکارم داشته باشم بعدخداروواردعمل کنم .بگم خداجون من به توایمان دارم که باقدرتی که توداری میتونی فلان کاروصورت بدی .
واماایمان من چطورمشخص میشه که درسته؟زمانیکه بااعتمادم وسپردنم ورهاکردن اون موضوع ،هراتفاقی که افتاد،بپذیرم بی چون و چرا.
دیگه وقتی میگم خدایا همه چیوسپردم به تو،دخالت توهیچکاری نداشته باشم ونیام هی نظربدم که من اگه جای خدابودم ،فلان کارومیکردم و….
اجازه بدم جهان وخدای خالقش هرچه را که خودشون مقدرکردن ،اتفاق بیفته ومن بپذیرم .
ایمان که جای ترس بیاد،من احساس آرامش میکنم .
وقتی ایمان داشته باشم از هیچ کس و هیچ چیزی نمیترسم .
ترس وهراس برام معنایی نخواهد داشت.
خداهمه کاری روبرامون راحت میکنه به شرط اینکه دربرخوردباتضادهایی که بوجودمیاد،خوب عمل کرده باشیم .وازمسیردرست خارج نشده باشیم .
اگه نتونیم توعمل به خداثابت کنیم ،انقداین ترسهامیان ومیرن تامنومتوجه کنن که دیگه بسه .
کسی هم که تواین وادیه هانیس ، کلن هیچی نمیفهمه .
اما من وشمایی که دنبال آرامش وسعادت هستیم ،وروی خودمون کارمیکنیم ازاین گزندوآسیبهازیاددیدیم .که هیچکس هم جزخودمون مقصرنبوده .
همیشه بایدکلام وعملمون یکی باشه .
هرچقدبیشترایمان داشته باشیم ترسهامون کمتروکمرنگ ترمیشه .
پس ترس =باعدم ایمان .
برای کوچکترین کارممکن اگه ازخداممدبگیریم وباهدایتش پیش بریم ،بهترینهانصیبمون میشه .
منتهی این ذهن سرکشمون ،گاهی بانجواهای شیطانی ،انس میگیره ومشکل روی مشکل میاره.
دریغ وافسوس که بعدازشکستهاودردهایی که میکشیم متوجه میشیم .
همین جااعتراف میکنم توزمینه مالی وزمینه روابط ،چنین ترسهایی دارم.واقعن ازصمیم قلبم ازخدامیخام منوبه درک و فهم بهتروبیشتری برسونه .تابهترعمل کنم .
نه ب خاطرکسی فقط به خاطرآرامش خودم.
بیاییم هشیارتروآگاهانه ترعمل کنیم .
بیاییم در لحظه به لحظه اززندگیمون خدارویادکنیم .
استادجونم ومریم عزیزممنون ازپیامهاودرسهای قشنگتون
عاشقتونم وهردوبرام عزیزید.
بنام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد وخانم شایسته عزیز وتمام دوستان خوبم
استاد وخانم شایسته عزیز ازشما ممنونم فایل ارزشمندی بود فایلی پر از آگاهی پر از تجربه پر از حرف های قشنگ و زیبا و طبیعت عالی بود خیلی خوب بود خیلی اسب سواری عالی بود چه لذتی بردیم استاد وقتی شما وخانوم شایسته ومایکل سوار بر اسب شدید وبسایتی رو طی کردید خدارو شکرت
استاد وقتی به زیبایی ها توجه کنم وبا بودن این تضاد خواسته ام رو از خداوند به وضوح میخواهم تادر مسیر آن هم جهت وهم مدار باشم خداوندا از تو میخواهم درست زندگی کردن رو یاد بگیرم ودر راستای اجرای این هدف قدم بردارم وراه تکامل که راه خدایی است برای پیشرفت پیش ببرم چقدر لذت بردم استاد واقعا ازت ممنونم
درپناه الله یکتا شاد سلامت پیروز و موفق باشید
انشالله خدانگهدار
به نام رب رزاقم
با سلام ب استاد عزیز و مریم بانوی گل
واقعا دیدن این تصاویر لذت بخشه
انگیزه ای بوجود میاد برا آدما ک میشه فقط و فقط و فقط لذت برد انقدر آزادی تو همه زمینه ها داشته باشی ک بدون نگرانی هزینه ها هر کاری هر تفریحی هر سفری ک دوس داریرو انجام بدی و لذت ببری این ایمانه این صلاته این حس خوبه ک خداوند به مومنانش میده
واقعا لایق بهترینایید چون کنترل ذهن رو ب معنای واقعی انجام دادید
واقعا زیبا بود اون تریل اسب سواری
هم زیبا و هم ترسناک
درختای سرسبز و هوای فوق العاده
اسب های رام و حرف گوش کن
ی لیدر خوشبرخورد و خوش صحبت و صبور
صدای پرنده ها و وجود پروانه ها
این حس خوب استاد و مریم خانم
و سپاسگزارم بابت فیلم برداری از این قسمت که مارو هم همسفر میکنین با خودتون
در پناه رب رزاق شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام به همگی این طبیعت زیبا وسرسبز صدای اب پروانه ها درختان سربه فلک کشیده واقعا منو سرحال وپرانرژی کرد منم با اینکه عاشق اسب هستم ولی از سوارکاری میترسم توی این فایل هرلحظه خودم رو اونجا دیدم سوار براسب و حس میکردم یه نسیم خنکی به صورتم میخوره ثروتمندی بهترین کار دنیاست چون به ما قدرت میده که هرچی رو دوس داریم تجربه کنیم یه حسی ته دلم میگه همین مسیری که توش هستی رو ادامه بدی وبعد چندسال وقتی به گذشته ام نگاه میکنم خودم متعجب میشم از این همه تغییردر همه جنبه های زندگیم
به نام خداوندزیبایی ها
به نام خداوندهدایتگر
سلام دوستان.
چقدرلذت بردم ازاین زیبایی هاورودخونه هادقیقامن عیدامسال رفتم شمال ویک جایی شبیه به اینجارفتم ولذت بردم وچقدراین فضاهاجای خوبی هست برای مراقبه ونوشتن خواسته هاواین که باخداصحبت کنیم وحرف بزنیم چقدرلذت بخشه
چقدرمنم دوست دارم اسب داسته باشم وهمچین تجربه اسب سواری روداشته باشم وازهمین الان درخواستم روبه خداوندوکاعنات میفرستم ومیخوام مثل استادهمچین فضایی روبااسب تجربه کنم به لطف الله مهربان
چقدرصدای ابشارپرنده هالذت بخشه
وخدایی که به شدت کافیست
احمدفردوسی
بنام خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد گرانقدرم و مریم جون و مایک دوست داشتنی
و دوستان ارزشمندم در سفر به دور امریکا
استاد عزیز: خدایا شکرت اومدیم توی این نشنال پارک زیبا، یه تور اسب سواری دارند ک فوق العاده س و خیلی خوش میگذره، اصلا بینظیره.
اسبمم زیباست و زیاد بهمون خوش گذشته.
مریم جون: یادتون میاد ما تو نشنال پارک اسموکی مات اینترنت نداشتیم و با دوچرخه میرفتیم ویزیتور سنتر تا فایلهای سفرنامه رو براتون آپلود کنیم، نظراتتون رو بخونیم.
یادتون میاد موقع برگشت این اسبارو دیدیم که از زیر خیابون از توی رودخونه داشتن رد میشدن. حالا میخوام اینو بگم ک اگر فک کردید ما بدون شما رفتیم اسب سواری و بدون شما از اون مسیر زیبا لذت بردیم و برای شما فایل آماده نکردیم باید بگم ک سخت در اشتباهید.
هزینه های گردش با 3 تا اسب رو پرداخت میکنن و اسبهاشونو براشون آماده میکنن و بهشون تحویل میدن با یک لیدر که جلوی اسب هاست.
مریم جون گفت راستش من از اسب سواری میترسم ولی خب دیگه به ترسامون غلبه میکنیم و میریم. با یک راهبر راه رو شروع میکنن،
صدای نعل پای اسب رو دوست داشتم.
مریم جون: ماجراهایی ک تو این سفر دارم باهاشون مواجه میشم برای من نمود عینی تمام آگاهی های هس ک تو دوره های مختلف از استاد دارم یاد میگیرم و قانون رو درک میکنم.
راستش اولش از سوار شدن روی اسبی ک مدام تکون میخورد و قرار بود توی یه جاده باریک شنی کوهستانی بره که دو طرفش دره بود و کف دره هم یه رودخونه با شدت جریان داشت ترسیده بودم، به اندازه ای ک اصلا بیخیال فیلم گرفتن شدم و موبایلمو گذاشتم توی کیفم.
اما این اسب سواری و ترسی ک من از انجامش داشتم برای من فرصتی بود برای فک کردن به موضوع جلسه شش جهان بینی توحیدی و من دیدم مهار اون اسب رابطه ی عجیبی داشت با کنترل ذهن و با اون چیزیکه استاد در مورد ذهن توی جلسه 6 توضیح میداد.
قبل از اسب سواری یکی از مسئولین اونجا بهمون نحوه کنترل اسب رو بوسیله افسار توضیح میداد، افسار شامل دو تا تسمه بود ک هر کدوم رو توی یه دستت میتونستی بگیری ، اگر شما تسمه ی سمت راست رو به سمت راست حائل میکردی اسب به سمت راست جاده حائل میشد ، اگر به سمت چپ حائل میکردی تسمه چپ رو به سمت چپ حائل میشد، اگه دو تا تسمه رو هم زمان جلو و بالا میکشیدی اسب وایمیستاد، اگر همزمان دو تا تسمه هارو به صورت شل تر توی دستت میگرفتی همینجوری به حرکت مستقیمش ادامه میداد، اگه با پاهات به پهلوی اسب میکوبیدی اون شروع میکرد به راه رفتن و به اندازه ای که این ضربه ها قویتر میشد ، سرعت اسب هم بیشتر میشد.
توی این جریان من اینو فهمیدم که اگر من در زمان مناسب، حرکت مناسبی رو در مورد افسار اسب انجام بدم ، اون اسب کاملا تحت کنترل منه و توی مسیری حرکت میکنه و به سمتی متمایل میشه که من میخوام.
یاد جلسه 6 جهان بینی توحیدی افتادم، که استاد میگه اگه بتونی ذهنت رو بشناسی و شیوه ی رفتار کردن با اونو یاد بگیری میتونی انرژی ذهنت رو به خدمت خودت در بیاری.
با دیدن پروانه ها من دیوانه شدم:)
خیلی این آهنگ منو وصل کرد به منبع – سپاسگزارم از حسن انتخابت مریم جون:)
آمد بهار جان ها ، ای شاخه تر برقصا
چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر برقصا
ای شاه عشق پرور، مانند شیرِ مادر
ای شیر جوش در رو، جان پدر برقصا
آمد بهار جان ها، ای شاخه تر برقصا
ای شاخه تر برقصا، جان پدر برقصا
اسبمو سر بریدی، بی پا و سر برقصا
ای خوش کمر برقصا
از عشق تاجداران، در چرخ او چو باران
آنجا قَبا چه باشد ای خوش کمر برقصا
در دست جامه باده ، آمد با تن پیاده
گر نیستی تو باده ، زان شاه تر برقصا
در آخر با دوچرخه هاشون استاد و مریم جون و مایک برگشتن.
خدایا شکرت به خاطر این اسب های زیبا و اشخاص عزیزی که سوار بر آنها بودن که از تفریحی که داشتن بسیار لذت بردم و همنشین حال خوب احساسشون بودم.
خدایا شکرت به خاطر آرامش استاد روی اسب.
خدایا شکرت که اینقدر لیدرها خوب تمام نکات اسب هارو به سوارکارها یاد میدن تا در مسیر دچار مشکل نشوند.
خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و زیبایی و ثروت و فراوانی.
خدایا شکرت که این همه زیبایی رو به چشمانم هدیه کردی ، از تو به خاطرش بی نهایت سپاسگزارم
به نام الله خالق زیبایی ها و زیبای مطلق
درود بر استادعزیز و بانو
من همین الان این قسمت سریال را دیدم و آنقدر هیجان زده شدم که گفتم حتما کامنت میذارم،من خودم عاشق اسب سواری هستم و واقعااااااااااااااااا میترسم و کاملا حس مریم بانو را درک میکنم . درود به ایمان قوی شما بانو که تونستید بر ترس تون غلبه کنید آفرین به شما ،و سپاس بی کران بر فرمانروای هستی از خلق این همههههههههههههههههههه زیبایی،از طبیعت بی نظیرش از رودخانه جذابش از پروانه های فوق العاده اش در اینطبیعت که من را به یاد برنامه کودک ها میندازه از حیوان رامی چون اسب که به اذن خداوند این چنین مهربانانه مسخر انسان هست از انسانهای خوبی که بساط این تفریح را برای بقیه فراهم کرده اند ،خدای من چقدر زیبایی، در جهان داری خدااااااااااااااااااااااااااااا،
این قسمت برنامه فوق العاده برام جذاب بود شاید چون یکی از آرزوهای خودم اسب سواری هست،و البته در چنین طبیعتی که دیگه هیچ
آفرین به بنده مومن و معتقد خداوند استادعباس منش که اینگونه تونسته با ایمان و تقوا زندگی اش را خلق کنه درود بی کران خدا بر شما باد که این صحنه های زیبا را به ما نشان میدهید
در پناه الله یکتا سالم باشید و سعادتمند در دنیا و آخرات
بنام خدای زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️
این فایل من رو یاد همون راه تو ۱۲ قدم انداخت ، همون راه با ستاره قطبی 😍
راهی که با لذت میریم و اطرافش پر از دره و حیوونای وحشیه و خیلی سخته ازش گذر کردن
ولی این راه زیبا همهست که لازمه اش کنترل ذهنه مثل کنترل افسار اسب
وقتی مریم جان یکم حواسش پرت میشد سریع اسب میرفت غذا می خورد
چقد زیبا اون آموزه ها روبا این ویدیو میشه درک کرد
اولش سخته ، ترسناکه هر چقد میگذره راحت میشه در نهایت لذت بخش
این مسیر زیبا یه سری قلق داره
اونم اینکه همیشه باید حواسمون به ذهنمون باشه
وقتی از پروانه های زیبا گفتین خودمو تجسم کردم مثل کارتون های بچگیم که یه عالمه پروانه میومد و یه شخصیت کارتونی که دختر هم بود غرق اون پروانه ها میشد
من امروز یه جمله ی تاثیر گذاری شنیدم که الان بهم گفته شد اینجا بنویسم راجع به کنترل ذهن که به این فایل هم مربوط میشه
ما وقتی داریم حس میکنیم نمی تونیم فکر کنیم
هر وقت دیدیم ذهنمون داره اذیتمون میکنه یعنی زندکی در لحظه حال وحس کردنمونکمشده
مثل وقتی که غذا می خوریم اگه ذهنمون داره حرافی کنه حتی متوجه مزه غذا هم نمیشیم چه برسه به لذت بردن ازش
الان متوجه شدم من تو زندگیم خیلی بیشتر ازینکه حس کنم فکر کردم فکر میکردم با فکر کردن به خواسته هام میرسم درحالی که ما با حس کردن میرسیم ❤️
خدایا شکرت از دیدن این فایل زیبا و زحمات شما عزیزای دل من 🌺❤️🌺