سفر به دور آمریکا | قسمت 87 - صفحه 10

سلام به استاد عزیزم به مریم زیبا بینم به همه همسفرهای عزیزم که در این سفر همه با هم سوار یک آروی بودیم و می رفتیم اردوی دور آمریکا

خیلی زیبا بود این قسمت برای من امروز نشانه ای داشت که من از خدای خودم خواسته بودم که با نشانه ها و الهاماتش به من بگه چکار کنم امروز این نشانه من بود ا یاد بگیرم که الان در گذر تکامل خودم هستم صبور باشم و با امید به الله یکتا من فقط کارم را انجام بدم تا این تکامل برای من طی بشه

حدود یک ماه و دو روز پیش یک استارتاپی را شروع کردم که دارم دوره تکاملم را طی می کنم الان که به کارهایی که روزهای اول انجام می دادم نگاه می کنم می بینم چقدر ضعیف عمل می کردم ولی الان که دارم این ها را می نویسم خیلی پیشرفت کردم و می دونم در یک ماه آینده خیلی از این بهتر میشم و سیر تکاملم را به راحتی و هرچه سریعتی طی می کنم و این استارتاپ به یک ثروت ساز عظیم مبدل می شه و کلی من می تونم باهاش ثروت بسازم وقتی که می خوام ناامید بشم یا نارا حت بشم از اینکه چقدر طول می کشه تا من این سیر تکاملم را طی می کنم خدای مهربان خودش کمکم می کنه و بهم نشون می ده که هنوز سیر تکاملت کامل نشده تو برو جلو من خودم باهاتم هر چی بخوای من میتونم قدرت اول و آخر منم همه چیز در دست منه تو چی می خوای بگو و بقیش رو به من بسپار

الان باید فقط به زیبایی های دور و اطرافم نگاه کنم به زیبایی های که هر چی نگاهشون کنی بیشتر و بیشتر میبینیشون به زیبایی هایی که با نگاه انگار گذاشتیمشون توی دستگاه جوجه کشی و داریم زیادشون می کنیم

خدارو شکر به خاطر این همه زیبایی به خاطر این همهلطافت به خاطر این قانون ثابتی که برای جهان مقرر کرده تا هر کسی بتونه زندگیشو با توجهاتش خلق کنه

من بجز این استارتاپی که زدم توی یک شرکت هم کار می کنم و ان شاا… تاعید بیشتر نمیام چون متوجه شدم که به خاطر درخواستهایی که از خداوند کردم پنیر من در یک جایی دیگر قرار گرفته است ولی این موضوع را می خوام بگم چند ماه پیش حدودا شهریور ماه امسال من با همکارم که صحبت می کردم ایشون از بیکاری خیلی می نالید و دوست داشت همیشه سرش شلوغ باشه و مخیلی کار کنه ولی من می گفتم میشه با مصرف کمتر انرژی هم ثروت ساخت و سر کارت موند، حدود یک ماه بدش چنان سرش شلوغ شد که الان نمی تونه حتی نهارش رو بخوره ولی من با اینکه در کنار اون هستم و تجربه بیشتری هم در کار دارم من 17سال و ایشون 3 سال سابقه کاری دارن من خیلی راحت و ریلکس کارمیکنم با توجه به باورهایی کهبرای خودم ساختم و ایشون تا ساعت 6 یا 7 شب می مونه ولی کارهاش زیاده و زمانش هم کم

البته خودش درخواست داد با صحبتهایی که می کرد و جهان هم به درخواست هاش پاسخ داد و سرش را شلوغ کرد

واما من در خواست دادم که در خانه باشم کنار خانواده ام، کنار فرزندم و همسرم خوبم که در این موقع بود که با یک حس غریب و زیبا و با آرامش خاصی به من گفته شد که چه کار کنم و من هم قدم اول را برداشتم طوری که اصلا از دنیایی که قرار بود برم داخلش خبر نداشتم وحتی در موردش هم چیزی نمی دونستم و وقتی که وارد شدم و کار را شروع کردم قدمهای بعدی به من گفته شد و سیر تکاملم را به این ترتیب دارم طی می کنم و این باور را دارم که چطوری از این سریع تر میشه راه را کوتاه تر کرد و می دونم یک راه حلی الهخی داره و خداوند در بهترین زمان و مکان این را به من می گه و الان با این نشانه ها میگه فقط تو برو جلو

استاد عزیزم ممنونم از خدای بزرگم که تو را مانند چراغی که راه را روشن میکنه قرارداده تا در زمانهای نا امیدی که به واسطه نبود یا کم شدن ایمان سراغمان میاد دوباره نور امید و ایمان را به دلمان راه بدهیم و به مسیرمان ادامه دهیم .

به امید موفقیت روز افزون همه عزیزانم