سفر به دور آمریکا | قسمت 90 - صفحه 2

به نام مهربانترین مهربانم

سلام به تمام دوستان عزیزم و استاد مهربانم و خانم شایسته نازنینم

امروز داستان اسباب کشی شما منو وا داشت تا منم داستان اسباب کشی مو براتون تعریف کنم و الان که دارم اتفاقات زندگیم رو مینویسم یه بغضی گلوم گرفته نه از روی ناراحتی بلکه از سر شادی و خوشحالیه که راهمو درست پیدا کردم و تازه معنی زندگی کردن رو دارم میفهمم. میدونید وقتی داستان اسباب کشی خونتون رو فهمیدم ناخوداگاه ذهنم به اولین روزی که وارد این سایت شدم افتادم. که در بدو ورودم به این خونه ی زیبا پر بودم از چیزای اضافی و کوله بارم پر بود ازخستگی؛پر بود از استرس و افسردگی و غم؛ پر بود از وابستگی شدید؛ پر بود از نالیدن و گله کردن از زمین و زمان و پر بود از بی ایمانی و ناامیدی پر بود از راه را اشتباه رفتن ؛که این کوله بار بد جور خسته م کرده بود بدجور روح و ذهن و جسمم رو بیمار کرده بود .اگه بخام توی یه جمله بگم یه ادمی بودم که دیگه زندگی برام معنایی نداشت.

ولی کم کم که با این خونه و وسایل زیباش و باآدم هاش اشنا شدم دیدم دارم کم کم جون میگیرم دارم کم کم چشمامم بیناتر میشه انرژی میگیرم انگار یه دنیای تازه ای رو بهم داده بودن انگار دوباره متولد شده بودم چون این خونه برام همه چیزش تازگی داشت تازه داشتم چیزهای جدید و نو رو میدیدم . کوله پشتی که شونه هامو خسته کرده بود الان سبک تر شده بود دیگه خبری از بیماری توی جسمم نبود دیگه خبری از افسردگی و حرف های غمگین نبود. یه حس پرواز و رهایی و ازدای داشتم انگار خدا رو بیشتر داشتم تو وجودم حس میکردم انگار خدا دوتا بال برای پرواز بهم داده بود که بتونم ازاد باشم و ازادی رو تجربه کنم .

بعد از شنیدن فایل های زیبای خوش امد گویی استاد و چند تا فایل دیگه حال و هوام رو عالی تر کرد. اولش حس میگردم دارم خواب میبینم و دارم توی یه عالم دیگه دارم سیر میکنم (کلا من ادم خیال بافی هستم )دیدم نه واقعا بیدارم واقعا حسم داره خوب میشه داره اتفاقات تازه ای برام میفته؛ وضعیت مالی م داره تغییر میکنه داره خواسته هایی تو وجودم شکل میگیره که از کودکی ارزوشو داشتم .

نمیدونم حرف های استاد مثل یه بمب تو وجودم منفجر شد.این انفجار تمام انرژهای منفی و زرنگارهایی که خیلی وقت بود به روح و جسمم اویزون بود کنده میشد و وجودم رو پاک پاک میکرد. و الان که تقریبا یه ۶ ماهی از ورودم به این خونه ی زیبا و پر از عشق و ارامش میگذره زندگی م و خودم و روح و روانم و جسمم و شخصیت م از ۰ به ۱۰۰ رسیده .الان میفهمم که استاد توی فایل هاش میگفت فقط سه ماه تا شش ماه روی خودتون کار کنید بعدش بیاید خودتون رو با اون وضعیت اولیه تون مقایسه کنید الان دارم درک میکنم الان دارم تک تک کلمات استاد رو میفهمم حس میکنم اولش یه کم درکش برام سخت بود.ولی الان دارم با تمام وجودم میفهمم .

در واقع من وارد خونه ای شدم که در و دیوارش برام حرف میزنن برام خونه ای که همیشه درش به روم بازه . خونه ای که راه راست رو بهم نشون داده و وجودم رو پر از عشق خدا و حس خدا کرده و عشق رو تو وجودم پرورونده و اعتماد به نفسی رو بهم داده که خودمم باورم نمیشه و ثروتی بهم داده که دارم تمام چیزهایی که یه روز آرزوم بود داشته باشم الان دارمش و با وجود خدای مهربانم و تنها فرمانروای قدرتمند کل جهان دیگه هیچ چیز و هیچ کس برام ارزو نیست فقط یه خواسته و یه هدف ن برام .

و مهم تر از همه الان یه نعمت و ثروتی دارم که باهاش دوست و رفیق شدم باهاش دارم زندگی مو زیبا میسازم دارم باهاش ارامشی دارم که با هیچ چیز عوضش نمیکنم کسی که تمام وجودم رو گرفته و تمام حرف هام و کلامم بوی خودش رو میده .

اره اون خدای مهربون و عزیزمه که دارم هر روز باهاش حرف میزنم و سپاسگزاری نعمت هاش رو انجام میدم .

و منم مثل شما اسباب کشی خونه م تموم شده و تمام چیزهای اصلی رو توی ذهنم جاگذاری کردم و فقط مونده باورهامو قوی تر از همیشه و فرکانس هامو زیباتر از قبل بسازم و مدارم رو بالاتر از بالاها برسونم تا به خود منبع نزدیک بشه و منم گوشه ی قلبم این تابلو نوشته ی زیبا رو نصب کردم که با تمام وجودم بهش اعتماد دارم (in god we trust).

و الان دیگه سبک بال م و هر جا که میرم انگار تمام صورتم و تمام وجودم فریاد میزنند که این ادم یه ادم شاد و سالم و سلامت و خوشبختیه؛ یه ادم با اعتماد به نفس عالیه یه ادم با پرستیژ زیباییه .و خدا رو هزاران بار شکر میکنم که هدایتم کرد به این خونه و من به این هدایت و این خونه ی پر از صلح و صفا نیاز داشتم خونه ای که هیچ وقت ازش اسباب کشی نمیکنم چون دستان خدا هر روز دارن وسایل زیباتری رو وارد این خونه میکنن و منم با تمام وجودم توی شخصیتم و روح و جسمم تزیینش میکنم.

و خدارو شکر میکنم که سالم و سلامت به خونه رسیدن چون همیشه توکلتون به خداست و با نام و یاد خودش سفر بی نظیرتون رو شروع کردین و وقتی همه چیز رو به خودش بسپارین با ارامش خیال همه چیز انجام میشه .خدایا شکرت شکرت الهی شکرت

خدای من چقدر این مرغ های دریایی زیبا بودن و چقدر خدا اونارو زیبا نقاشی کرده و بالای سرشون یه خال قرمز نازی بود که برام خیلی زیبا بودن و چه از نزدیک ازشون فیلم گرفته بودی و چقدر زیبا داشتن به دوربینت نگاه میکردن با ارامش داشتن برای خودشون غذا میخوردن بدون اینکه احساس ناامنی کن و پرواز کنن خدای من چقدر وجودتون پر از ارامش و امنیته که این مرغهای زیبا دارن اینجوری با لذت غذا میخورن.

افرین به این دو نیرو پر انرژی که چه زیبا همه ی وسایل رو به زیبایی جمع کردن و به داخل کامیون بردن و چقدر زیبا با هم کار میکردن و لذت میبردن از کارشون و چقدر خوبه که ما هم بتونیم تمام کارهامون رو با لذت و با ارامش انجام بدیم.و تحسین میکنم این دونیروی جوان و بسیار پر انرژی .خدای من چقدر همه چیز توی این کشور زیبا با نظمه چقدر همه ی کارها با لذت و متعهدانه انجام میشه .خدارو هزاران بار شکر میکنم به خاطر دیدن این همه زیبایی .

استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم از خدا یه دنیا سلامتی و نعمت و یه دنیا شادی و ثروت و یه دنیا ارامش از جنس خودش رو براتون ارزو میکنم.و صمیمانهازتون سپاسگزارم بابت این حال خوبی که با این فایل های زیبا بهمون منتقل میکنید.

عاشقانه دوستتون دارم بنده های ناب خدا