سفر به دور آمریکا | قسمت 91 - صفحه 4

265 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه آژند گفته:
    مدت عضویت: 2281 روز

    سلام به همگی.واقعا از دیدن این ویدئولذت بردم.یه حس و حال خوبی بهم دست داد انگار هر لحظه خودم رو تو اون شهر و تو اون مغازه میدیدم. خیلی انرژی گرفتم.خودم را با تمام وجودم دیدم که به هدفم رسیدم و دارم تویه اون خیابون قدم میزنم خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Z گفته:
    مدت عضویت: 2687 روز

    به نام یکتا کیمیاگر هستی

    سلامی به لطافت بارانی دل‌انگیز تقدیم به استاد عزیزم، مریم مهربونم، و تمام همسفران دوست‌داشتنی‌ام.

    مریم جان شما چقدر خوب روایت میکنی، اگر مدت ها هم از داستان سفر بگی اصلا گوش هام خسته نمیشن که هیچ، گوش هام بیشتر مشتاق شنیدن میشن.

    امروز این قسمت من رو به تامل وا داشت، بارها و بارها دیدن و تامل کردن.

    خورشید داره آروم آروم طلوع میکنه، خورشید هم عجله ای برای طلوع نداره.

    زیبایی خورشید طلوعش و غروبش، من عاشقشم. عاشق این رنگ آبرنگ خدا هستم که جوری باهم ترکیب میشن که جز زیبایی چیزی نمیبینیم.

    مریم جان من هدایت شدم به قسمت اول که در 7تیر 98روی سایت قرار گرفت و من 10تیر دیدمش.

    دقیقا با همون نقشه بهمون نشون دادی کجا هستیم و بازم برگشتیم به همون نقشه در همون اتاق و اون بالکن.

    مریم جان شما همون جایی ایستادی که روز اول سفر به ما گفتین:

    سفر آدمو میسازه

    وقتی سفر میکنیم خیلی پخته تر میشیم، رها تر میشیم. شناخت جامع تری نسبت به جهان به دست میاریم.

    سفر رهابودن و نچسبیدن به یه چیزی رو بهمون یاد میده،

    سفر هرچیز اضافه ای که با خودت حمل میکنی رو از تو جدا میکنه

    سبکت میکنه،

    آزادت میکنه،

    بهت میگه این جهان چقدر زیبایی داره و چقدر فضا داره

    و لازم نیست به هیچ لحظه ای حتی خیلی زیبا بچسبی، چون لحظه های خیلی زیبای بیشتری توی آینده، روز بعد قدم بعد منتظرته، پس نگران هیچ چیز نباش و فقط از اون لحظه لذت ببر و رها باش و گذر بکن.

    مریم جان این حرفای زیبا در عمل نمود پیدا کردن

    الان میفهمم که چقدر رهاتر شدم، آزادتر

    سبک تر، انگار اون کوله بار اضافی از من جدا شده،

    حتی در سفرهایی که رفتم بعدی از قبلی بهتر و بهتر شد

    چون من نچسبیدم و رها شدم و فقط لذت بردم.

    واقعا عاشق این لحظه ای هستم که میتونم بگم تونستم به اون دانسته ها و آگاهی هایی که یاد گرفتم عمل کنم.

    شما گفتین این منظره، رودخونه، ساختمونا، آدمایی که دارن میرن سرکار و دریا هیچ کدوم تغییر خاصی نکردن.

    و ما بارها و بارها از آدم روز اول سفر فاصله گرفتیم.

    مریم جانم این حرفای دلنشین شما منو به دفتر اهداف سال 98هدایت کرد.

    و خداااااااااااای من الان 9آذر 98 هست و 90درصد خواسته های من محقق شدن.

    حتییییییییی فراتر از نوشته ها فراترررر

    امروز حساب بانکیم رو دیدم و فهمیدم تا حالا انقدری که الان داخلش پول هست نبوده

    وای خدای من شکرت

    حتی اسم شهرهایی که نوشتم برم مسافرت رو در طول این سفرنامه رفتم اصن خودم یادم نبود که من اونارو نوشتم.

    حتی جاهایی هدایت شدم که اصلا ننوشته بودم.

    الان خدا نه تنها خواسته هامو بهم داده بلکه در این مسیر چیزی جز لذت یادم نمیاد، مسیری که همش لذت و آرامش و شادی بود.

    خدایا از ته دلم ازت سپاسگزارم.

    آره مریم جانم پامو از مسابقه دادن با بقیه عقب کشیدم.

    این سفر چقدر من رو آروم کرد، الان با آسودگی خاطر فقط به الهاماتی که خداوند به من میکنه انجام میدم.

    مریم جانم آره در مسیر علائقم و چیزایی که خدا بهم گفته شروع کردم.

    چه مسیری چه مسیری فقط خدارو حس میکنم.

    مریم جانم الان که به دنبال نکته مثبت میگردم اصن ناخواسته ها انقدر کم هستن و کم رنگ شدن که میتونم بگم نیستن،

    و باورنکردنیه که حال خوب چقدر قدرتمنده یعنی اگه نیم ساعت حالمونو خوب نگه داریم نتایج عالی هستن،

    واقعا با تمام وجود حس کردم که زور حال خوب خیلی بیشتره و به راحتی مچ حال بد میخوابونه.

    مریم جانم اول سفر گفتی که سبک میشیم و الان هم با دور ریختن تمام باورهای غلط، سبک شدیم،

    واقعا نمیشه از تک تک تغییراتی که هرکدوممون در ما به وجود اومده نوشت

    چون هر قسمت از سفرنامه خودش حکم یک کتاب رو داره

    کتابی که ارزش بارها و بارها خوندن داره

    کتابی که هدایتگرمونه به سمت زیبایی ها

    کتابی که راه راست، راه کسانی که به آن ها نعمت داده شده رو نشون میده.

    .

    چقدر این اول صبح آروم زیبا دلچسب و قشنگ بود.

    اتاقتون چقدر سبکه، دقیقا مثل افکارتون هیچ چیز اضافی نیست

    همه چیز سر جای خودشه

    انقدر صداقت در کلامتون رفتارتون موج میزنه

    اینقدر عشق که میاید دونه دونه ایالت هایی که رفتین، کشورهایی که رفتین بهمون نشون میدین.

    هرجایی که رفتین رو با عشق و لذت تعریف میکنین، چون فقط لذت رو تجربه کردین.

    میاید از خونتون برامون فیلم میگیرید

    چقدر این ها باورهای مارو تقویت میکنه.

    بهمون میگه میشه، آره میشه، تو رو باورات کار کن همه چیز در زمان و مکان مناسبش رخ میده.

    اون خانومه و بچه چقدر آزاد و رها بودن، چه لذتی میبردن

    ساختمون هایی که از بالای بالکن دیده بودیم رو الان داریم از این پایین توی ماشین میبینیم.

    خیلی زیبا هستن خیلیییییی، آسمون خراش یعنی همین.

    چه فروشگاه زیبایی

    عجب چیدمانی، چه رنگارنگ، سیب بنفشششش تاحالا ندیده بودممممم، فقط این همه تنوع برای یه سیب، خدای من چقدر میتونه کسب و کارهای مختلف وجود داشته باشه.

    دستمال مرطووووب عالی بود

    خلاصه کلی چیزای خوشمزه و هوس انگیز داشت.

    در آخر هم یه آقای مهربون وسایلارو تو کیسه میزاشت، این خودش باعث میشه هم یه نفر بیشتر کار داشته باشه، هم اینکه ما خرید لذت بخش تری رو تجربه کنیم.

    فقط آسااااانی

    خیلی خرید خوبی بود به من خیلی چسبید.

    تازه 19دلار هم سیو کردیم، خدایا شکرت.

    بیرون فروشگاه چه خوب که میز و صندلی گذاشتن، میای میشینی و غذای عالی بر بدن میزنی.

    خدایا برای این همه زیبایی شکرت

    برای این سفرنامه شکرت

    برای اینکه دستان قدرتمندت رو برامون فرستادی شکرت.

    عاشقتونم.

    خداجونم من رو به راه کسایی که بهشون نعمت دادی هدایت کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      Shirin گفته:
      مدت عضویت: 2238 روز

      سلام زهرا گلی نازنین

      همیشه دیدگاهت رو می خونم هر روز زیباتر از روز قبل با خط به خط دیدگاه امروز کلی ذوق کردم آفرین به همت تو عزیزم انشالله همیشه موفق ثروتمند و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Z گفته:
        مدت عضویت: 2687 روز

        سلام دوست مهربانم، عزیزِ دوست داشتنی

        سپاسگزارم از عشق و محبت شما

        خدایا شکرت برای دوستان بینظیر، برای دستان قدرتمندت، برای دوستی مهربان که تکه ای از روح توست.

        خدایا عاشقتم.

        دوست من دوستت دارم.

        در دستان قدرتمند خداوند پراز عشق سلامتی و ثروت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Shirin گفته:
    مدت عضویت: 2238 روز

    سلام استاد عزیزم و سلام خانم شایسته بزرگوار

    مریم عزیزم واقعا باید بگم دیگه

    دست مریزاد یه مسند ساز حرفه ای شدید یه کارگردان یه تدوین گر یه فیلم بردار حرفه ای که با انتخاب درست تصاویر مطابق با سلیقه حال و هوای من تماشاچی

    در واقع روانشناس خوبی هم هستید خانمی یه پکچ کامل توی وجودتونه آفرین به شما آفرین هر روز حرفه ی تر میشید دوستتون دارم خیلی زیاد آفرین به شما.

    دوباره مسحور شدم

    هر بار با شنیدن این ترانه حالم دگرگون میشه

    باران که شدى مپرس ، این خانه‌ی‌ کیست

    سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست

    باران که شدى، پیاله‌ها را نشمار

    جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست

    باران! تو که از پیش خدا مى‌آیی

    توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست

    بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

    شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

    با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

    حمد و فلق و نعره‌ى مستانه یکیست

    این بى‌خردان، خویش، خدا مى‌دانند

    اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

    از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

    در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

    گر درک کنى خودت خدا را بینى

    درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست اونقدر گوشش دادم که حفظش شدم این ترانه پر از آگاهیه

    یه روزی وقتی فهمیدم کی هستم جنگ جهانی سنگینی تو وجودم به پا شد یه روزایی که خیلی هم دور نیست توی وجود من استبدادی سهمگینی بر پا بود ولی در عین حال ناراضی از خودم و دیگه متوجه شده بودم بابا بس کن دیگه چقدر غرور چقدر شکست پی در پی کجا رو می خوای بگیری و یه روز خیلی سرد که دیگه بریده بودم با یه تلنگر خلع سلاح شدم به همین سادگی انگار همه وجودم قالب یخی بود که با یه حرارت بالا ذوب شد فرو ریخت خسته شده بودم من منتظر یه تلنگر بودم یه حقیقت که فراموش شده بود که با تار عنکبوتای زیادی از باورای اشتباه کلافی برای خودم ساخته بودم که سر اون کلاف رو هر بار ذهن چموشم به دست می گرفت به هر طرف می کشید دیگه وقتش شده بود یه چیزی اون وحشی رو سر جاش بشونه خدا رو شکر با گروه شما آشنا شدم اعتراف می کنم همون تلنگری که باعث ویرانی این وجود کهنه سر سخت شد شما بودید با این ترانه هر بار یاد انقلاب وجودم می افتم این ترانه پر از آگاهی نابه

    یه روزی قلبم نعره کشیدکه صداش گوش فلق رو پاره کرد بایست می دونی کی هستی ؟می دونی خالق تو کیه ؟می دونی خداوند همون خالق تو وقتی تو رو خلقت کرد به فرشته هاش فخر فروخت گفت این اشرف مخلوقاتمه همه چیز رو براش فراهم کنید آهای کوه ها سنگها آبها حتی توی ای آتش سرکش تحت فرمان این موجود هستید این جانشین منه فهمیدید؟ خدای تو چه قدرتی به تو داد تو غرور سراسر وجودت رو گرفت ولی خیلی ساده لوح بودی که گول او نجواهای شیاطنی رو خوردی از را به در شدی افتادی توی چاه ولی یادت اومد روزی که همون خدات تو رو رونه این عالم کرد چه چیزی رو به عنوان توشه ات بهت داد از روح خودش توی صندوقچه ی به اسم دل توی جسمت قرار داد و از نفس خودش در اون دمید که هر وقت ترسیدی لرزیدی بهش رجوع کنی چندبار به حرفش گوش دادی ؟ انصافا ندادی تو همیشه به اون ذهن بالانشینت چسبیدی و اعتماد کردی فتحت کردن به جای اینکه فاتح باشی و هر روز دور شدی از اصل خودت چقدر زمین خوردی زانوهات زخمی شد دستان نحیفت زخمی شد و تو دست بر نداشتی تا اینکه امروز خودت فهمیدی ببین چقدر فرصت دادن بهت تا بفهمی خدایا شکرت نادون از این دنیا نمی رم به قول مریم جون دست از اون همه کار فیزیکی بی حساب و عجله، مسابقه، رقابت که فقط محصولش استرس ،طمع و اشک و آه خورد شدن بود بردار و قبول کن یه جای فقط باید اعتماد کنی به خالقت به حرف قلبت گوش بدی آرامشت رو حفظ کنی هر روز شکر گذار باشی کار تو اینه که بندگی کنی و اجازه بده خدا هم خدایش رو بکنه دست از اون همه ادعا بردار فهمیدی تو باید به نقشه ت نگاه کنی به قطب نمای وجودت همون دلت توجه کنی آهن ربا وجودت چی رو جذب می کنه

    و بدون :

    گر سینه شود تنگ خدا با ما هست

    گر پای شود لنگ خدا با هست

    دل را به حریم عشق بسپار و برو

    فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست

    تا انسان هرچه ترس را  از  ذهن نیمه هوشیار خود بیرون نکنه ، اونو هیچ وقت شادی و آرامشی نیست

    علائقت را تغییر نده اون چیزی که باید تغییر بدی باورهای توه که مانع تو میشن همیشه و مانع رسیدن به علائقت .

    اگر میخواهی آرامش داشته باشی برای خودت زندگی کن نه برای جلب نظر دیگران .

    استاد با دیدن زندگی شما لذت می برم و خدا رو شکر می کنم آفرین به

    شما انسانهای بزرگ

    ممنونم از شما استاد با دیدن این تصاویر اون امکانات ثروت و فراوانی میوه های رنگانگ نظم و انظباط هر روز بیشتر خواسته هام یادم میاد و راحتتر می تونم تجسم کنم همه خواسته هامو

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ماریا گفته:
    مدت عضویت: 3467 روز

    چقد دلتنگ شدم که ازاین خونه و محله رفتین،وچقد خدا قابل دیدن بود درطلوع افتاب،وچقدربزرگترین رویای کودکی و الان من (سفر به دور دنیا)به سادگی همین با انگشت اشاره کردن به کشورا که استاد اشاره میکنن به نظرمیاد،و چقدرراحت میتونم جریان زیبای زندگی رو ببینم توی اون میوه های خوش رنگ

    وچقدرمن راحت مزه اون بال سوخاری رو احساس کردم حتی راحتترازخودشما،قسم میخورم من خدارو تو لحظه لحظه این فایل احساس کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    یگانه شاهین مقدم گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    سلام به خانواده ی الهیم?

    پدرم استاد عباس منش و مادر مهربانم مریم شایسته و خواهر و برادای گلم

    من کیمیا هستم دختر یگانه

    چقدر زبیای چقدر نعمت در جهان وجود داره تک تک ثانیه ها ی این فیلم پر بود از لحضات بی نظیری که باید هر لحضه بابت از خدا شاکر بود

    همین که در مسیر هدایت شدم همین که چشمان سالمی برای دیدن و گوش ها سالمی برای شنیدن صدای شما دارم کافیه

    اولش که با دیدن یک هوای بسیار تمیز نم نم بارن بدون هیچ الودگی هوا شروع شد که اکسیژنش را لحضه به لحضه در ریه هایم احساس میکردم ??

    بعد اهنگ زیبای در گوشم پخش شد و محو تماشا کردن طلوع خورشی?با منظره ی که شامل برج های sukesوBB&Eو…

    پل زیبای که روی ابهای ارام قرار گرفته بود تا ماشین ها براحتی از روی انها بروند و خودرو های که پشت سر هم درسکوت قبل از صبح حرکت میکرند??

    سپس استاد عزیز را دیدیم که در اتاق بسیار گرم و صمیمیشان در حال انجام کار بودند

    اتاق شاید کوچک بود ولی پر از عشق و محبت بود سادگی اتاق ادم را جذب خود میکرد

    نقشه های زیبای که روی دیوار نصب شده بود?

    استاد باعث خوشحالی و افتخارمه که شما و مریم شایسته این همه جا سفر کردین این همه نعمت را از نزدیک دیدن حس کردین لذت بردین و شما ها برای من الگو های بی نظیری هستین

    وقتی داشتین میگفتین کجا هارا سفر کردین اشک هایم سرا زیز میشد و با خودم گفتم چرا من نرم مگه من چیم از استاد کمتره تازه شرایط اولیه ی من نسبت به استاد خیلی بالا تره بخودم گفتم کیمیا گریه کردن نداره خوشحال باش همچین شرایطی داری میتونی این الگو های بی نظیر رو ببینی ازشون درس بگیری بالا تر از این و با خودم عهد بستم انقدر روی خودم کار کنم تا مثل شما بشم استاد جان?

    محلتون خیلی زیباست پر از خانه وانسان ها وزیبای هاست ??

    محله ی که شاید کسی با کسی کاری نداشته باشه ولی حس محبت خواسی درونش برپاس

    و زمانی که وارد هایپر شدین… خدای من بی نظیر بود اینهمه نعمت اینهمه ثروت یکجا باشه

    چقدر به تمیزی و نظافت اهمیت میدهند اینها الگو های بی نظیریه برای ما ست و بابتش خداوند را شاکرم

    و من ارزو میکنم تک تک صحنه های که دیدم رو خودم از نزدیک رغم بزنم

    عاشقتونم

    خدا همیشه هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مجید رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    از خانم شایسته از صمیم قلب تشکر باید کرد و از خدایی که همچین آدمایی رو در مسیر ماها قرار میده، اینه تفاوت کسی که خدای حقیقی رو پیدا کرده، با کسی که خدایان دروغین رو باور داره، خدایانی با پسوند و پیشوند های منطقی و با اصول و قواعد، ببینید خدا برای لذت بردن آدما هیچ قاعده ای نداره، خدا فقط یک قانون داره اونم اینه اگه میخوای لذت ببری ، زیبایی ها را ببین، همین ،و تمام..‌‌‌و تمام!!

    ولی خدایان دروغین انواع احکام را بنام رب بزرگ در ویترین مغازشون در معرض دید قرار میدن،، و آدمایی که فریب این خدایان رو میخورند تمام آن خرافات رنگ کاری شده با واقعیت ها رو باور میکنن، چیزی که خدای حقیقی بارها گفته مشرک نباشیم، بار ها گفته همون کسایی رو که به شما گفتن این شفاعت کننده ی شماست رو با شما محشور میکنم، و بهشون میگم که آیا شما این بندگان را گمراه کردید؟ آنها پاسخ میدهند پاک است خدایی که می پرستیم،!

    آیا این آشنا نیست برای ما؟!

    زیبایی و نعمات بی حد و حصری که خانم شایسته با استاد عباسمنش در آن هستن، رو مدیون همین خدای حقیقی ان، و نکته دیگه اینکه خانم شایسته با این فعالیت سفرنامه بنظرم ارزش آفرینی بسیار زیادی رو ایجاد کردن، و قطعا بخشی از لذت های ایشان مرهون همین ایجاد ارزش هستش، نشر زیبایی ها تنها سلاح مبارزه با تاریکی هاست، انقد زیبایی ها را باید دید که اهریمن به باد فراموشی سپرده شود به قول مرلین در فیلمی به همین نام، « تنها راه مبارزه با جادوگران، فراموش کردن آنهاست!!» بله همان چیزی که ربّ جهان ها به ما آموخته، اعراض از بدی ها و پلیدی ها،..

    همواره در صلح و آرامش و رهایی باشیم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3362 روز

    سلام خدمت خانم شایسته گل و استاد محترم

    نمی دانید چقدر این فایلها به من انگیزه می دهد و صفای دلم شده است و چقدر توی رویاهایم توی تجسماتم و توی تهیه پاور پوینتم دارد کمکم می کند . دیدم به جهان طوری دیگری شده است البته همیشه صحبتهای استاد بسیار عالی و کمک دهنده بوده است و البته اصل و اساس ولی فایلهای این گونه تصویری هم برای من عالی بوده است .

    حرفهایتان برایم مثبت و با فکر است و برایم لذت بخش است ، فکرهایتان و صحبت کردن و نوع زندگیتان برایم منحصر به فرد و عالیست .

    یکسره خدا را در وجودتان حس می کنی که دارید و با شماست وقتی هم که خدا را داریم و در وجودمان حس می کنیم روحی آرامتر داریم . آرام و شاکرید و نمونه ، نگران هیچ چیزی نیستید به خاطر باورهای توحیدی که دارید، می دانید خدا که همیشه با شماست .

    هر آنچه بخواهیم می توانم داشته باشم وقتی که الگوهای ذهنی خوبی را داشته باشم و در ذهن قالب گیری کنم که باورهایم در این قالب شکل بپذیرند و با ایمان کامل آماده دریافت خواسته هایم باشم.

    غیر از نکاتی که گفتم چیزی که خیلی برایم جالب بود اینکه استاد در تمام قسمتهای رانندگیتون چراغ سبز بود؛ مرحبا

    آهنگ اول را که شنیدم گاهی چشمانم را می بستم و حسش می کنم آن لحظه ای که آنجا هستید و بارانی که خیلی زیبا بود. فایلهای سفرنامه خیلی روی زاویه دیدم به دنیا و به اطرافم تاثیر داشته است و بزرگترم کرده است در حالیکه اول این سفر این را نداشتم، مرسی از همه چیز تشکر

    رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

    چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

    بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

    آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

    ((هوشنگ ابتهاج))

    در پناه خدای لایزال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سیدمحمد لایق گفته:
    مدت عضویت: 2280 روز

    سلام ب همگی

    خیلی کیف کردم از دیدن این فایل سفرنامه واقعا خداروسپاسگزارم بخاطره این همه نعمت و این همه فراوانی

    حقیقتا وقتی فایل و دیدم ناخودآگاه از خودم پرسیدم که واقعا با کار کردن روی باورها میشه به اینجا رسید!!؟

    بعدش گفتم واسه استاد شده پس واسه منم میشه البته ب شرط کار کردن روی باورهام

    اینهمه سفر میشه رفت ب بهترین نقاط جهان

    میشه بهترین ماشین های دنیا رو سوار شم

    میشه از بهترین فروشگاه های دنیا کلی خرید کنم

    استاد و خانم شایسته عزیز ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    محمد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2662 روز

    سلام سلام سلام خیلی ممنونم استاد و خانم شایسته که با عشق همه چیزو برامون مستند سازی می کنین.

    خونه هم خیلی عالی هست خیلی منظره های زیبایی رو می شه از اون بالا دید رودخونه زیبا و ساختمان های بلند و زیبا که نور افشانی قشنگی دارن غروب خورشید و صبح دل انگیز قشنگ عالیه خدایا شکرت ممنونم که این زیبایی ها رو در دسترس ما میزارین

    خیلی خوب بود روی نقشه سفر رو به ما خیلی خوب نشون دادین چقدر شما سفر رفتین توی کشور های مختلف احسن بر شما که اینقدر لذت بردین ایشالله به سمت سفر های بیشتر و لذت بیشتر هم هدایت بشین?

    استاد خیلی ماشین زیبایی دارین خیلی رنگ خوبی داره اسپرت هست خیلی حس خوبی به آدم می ده

    وقتی داشتین می رفتین دوباره به من یادآوری شد که در لحظه زندگی کنم بدون اینکه عجله کنم باید از هر لحظه خودم لذت ببرم باید توجهم رو روی نکات مثبت و چیزهایی بزارم که بهم احساس خوب میده. الان دارم پیام میدم و سعی میکنم نکات مثبت رو بگم و کانون توجهم رو عادت به دیدن نکات مثبت بدهم و این کار فقط به خودم کمک می کند و خوشحالم که توی این مسیر لذت بخش و بسیار زیبا هستم. خدایا شکرت??

    خیلی جالبن این مردم، شاد هستن ، خوش مشرب هستند انگار ناخداگاه احساس و ایمان خوبی دارن

    با بچه اومده بود خرید توی هوای آزاد اونم زیر بارون انگار هیچی سد راهشون نمی شه و نگران هیچ موضوعی نیستن

    توی ایران من چنین چیزی تا حالا ندیدم

    خودمونی بگم دمشون گرم

    فروشگاه خوب و با حالی بود همه چی داشت فروانی رو می شه دید البته فراوانی ثروت رو در شما هم میشه دید، ذهنت ثروتمندتون داد می زنه

    چقدر ایده جالبی بود پلاستیک ها از هم جدا می شد و هر اندازه ای هم می خواستی تنظیم می کردین، گوجه های خوب قرمز و قشنگی بود ،همه میوه ها خیلی خوب بودن خیلی خوراکی های زیاد و خوشمزه ای داشت نوش جونتون استاد و خانم شایسته که توی این بارون خوب و هوای عالی می خورین و لذت می برین

    خدایا شکرت ممنونم از همگی??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: