https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-02 10:44:502024-10-16 18:42:54سفر به دور آمریکا | قسمت 92
215نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عرض ادب و احترام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی و مایک مهربون و خوشقلب.
واقعا میتونم بگم که این فیلم نشانه امروز من بود با کلی پیام مثبت که همه بیانگر و نشانگر راههای موفقیت برای من. و همشون یک پیام واحد را داره و اونم اینه که ذهنت رو کنترل کن و باورهات رو درست کن و با توکل بخدا حرکت کن و بعد همه چی درست میشه.🙂🙂
و پر بود از نشانه های مثبت خداوند. موجوداتی که براستی نقاشی شده بودند و روح پاک و لطیف خداوند در وجود پاکشان دمیده شده بود. این فیلم سرتاسر پر از امید و عشق و ایمان الهی بود. و همون جمله معروف که با خدا باش و پادشاهی کن. و استاد عزیز و خانم شایسته گرامی بوضوح نشانه های زیبا و عالی را به تصور کشیدند. بزرگترین پیام این فیلم کنترل ذهن بود که بنظرم خدای بزرگ در غالب خانم شایسته عزیز بیان کرد. چون من هر پیغام و الهامی که به طرق مختلف هر روز دریافت میکنم از کلام خداوند است که به اشکال گوناگون فقط وظیفه هدایت من و همه بندگانش رو داره. و نکته جالب توجه دیگه اینکه حیواناتی که اونجا بودند چقدر احساس نزدیکی و بدون ترس و استرس رو داشتن با انسانها و چه حس ارامشبخشی داشتن برای همه مردم. و یکی دیگه از بهترین پیغامهایی که خداوند به من داد از طریق موزیک اندی این بود که دوران نا امیدی و فصل و یا جدایی تموم شده و نه تو و نه هیچکس دیگه ایی حق ندارید با وجود من مهربانترین مهربانان نا امید و افسرده باشید. و این در همخونی استاد عباس منش عزیز که باز هم خدای بزرگ در کالبد ایشان داشت با اندی همخونی میکرد واضح بود. چرا تاکید میکنم که کلام خدا بود چون استاد عزیز در یکی از فایلهای رایگانشون فرمودند که خداوند میتونه به شکل همه اشیا و موجودات باشه. و من به شخصه هر پیغامی را که به اشکال گوناگون چه توسط رویدادی و یا توسط افراد و یا موجودات دریافت میکنم فقط سر منشا آن را وجود پاک و ارامبخش خداوند میبینم و نه غیر از آن.
من صمیمانه از شما استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی تشکر میکنم که وقت میگذارید و به شاگردان خودتون بها میدید و ارزش میگذارید براشون و وقت گرانباهاتونو صرف میکنید تا نشون بدید که تنها با تغییر باورها و کنترل ذهن و توکل بر خدا و ایمان قوی داشتن میشه جور دیگری هم زندگی کرد. یک زندگی رویایی و شایسته👌🏻👍👏
این فایل نشانه امروزم بود و من یهو افتادم وسط بهشت :)
چه حیوانای تمیز و بانمکی . هر کدومشون به یه شکلی هستن و هیچکدوم نمیخواد شبیه دیگری بشه پرنده ها ادای فیلا رو در نمیارن خودشونن ، گوزن ها ، گوزنن و ادای میمون ها رو در نمیارن! همشون خودشونن و از بودنشون ، از طبیعتشون لذت میبرن فقط ما آدم ها هستیم که میخوایم پوستمون روشن تر باشه یا تیره تر باشه ، موهای پرپشت میخوایم یا کم حجم تر ! نگران قدمون هستیم اینکه اگه بلندتر بودیم بهتر بود یا ای کاش کوتاه تر بودیم و …. میخوام بگم طبیعت با خودش در صلح هست و همین باعث میشه اینقدر زیبا باشه
اگر زیبا ببینیم همه چیز زیباست . دنیا زیباست .
چقدر لذت بردم از انبوه درختان و سرسبزی جاده و درختای بزرگ و تنومند با اون شاخه های تودرتو و رنگ زیباشون:)
چقدر من درختا رو دوست دارم چقدر این درختا هر جایی که باشن بی وقفه زیبا هستن .
بابون های شیطون بی قرار !!!
اون شتر صبور و آروم :)
و زرافه ی زیبا .چقدر زرافه ها عجیب و خاص و دوست داشتنی هستن:)
استاااااد …خجالت میکشینی؟!!! :D خیلی کودک درونتون فعال و بازیگوش و شاده :)
با خودمون با دنیای اطرافمان در صلح باشیم و لذت ببریم و اجازه بدیم جهان روی خوبش رو به ما نشون بده و آسان بشیم برای آسانی ها :)
تحسینتون میکنم شما و خانم شایسته و مایک رو که اینقدر با خودتون در صلح هستید که سه تایی با هم خوش میگذرونید و در کنار هم شاد هستید :) به این میگن خانواده شاد:)
خدایا شکرت به خاطر تمام این زیبایی ها و خدایا یه تشکر ویژه برای آفرینش درختان زیبا :)
میفهمم این حس خوب خودت و کسانی که در کنارت هستند و میدونمکه سید حسین عباسمنش واقعا واقعا حقشه هرچی داره و به من اونقدر انگیزه میده این روحیه و این تصاویر که میخوام پرواز کنم .
این سبک زندگی سراسر احساس خوبه و قطعا سراسر اتفاقات خوب به همراه داره
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز دل و مایکی خوش قلب و دوستان گلم
من دیروز یک تجربه فوق العاده عالی داشتم و از خدا خواستم که روی نشونه امروز من کلیک میکنم و خودت یک فایلی بیار که این تجربه و آگاهی رو اونجا بنویسم.
این فایل دیشب اومد و دیدم و کامنت های برگزیده رو خوندم گفتم این قسمت دیدن داره و دیدم و کلی لذت بردم و کلی از آگاهی که بچه ها از این فایل در آورده بودن بیشتر لذت بردم.
بعد گفتم ننویسم شاید ربط نداشته باشه به این قسمت ولی امروز خدا گفت مگه از من نشونه نخواستی بهت نشون دادم حالا تویی که باید انجام بدی.
من یک نرم افزاری رو پیدا کردم که تریل های هر شهر و نقطه و مکانی که توسط افراد ثبت شده رو نشون میده
یک تریل بود که خب از تو جنگل کاملا دست نخورده و وحشی بدون حیوون بود
خب یک قابلیتی داره که میتونی بگی این تریل رو به gps یا گوگل مپ گوشیم بفرست و راهنماییم کن کجا برم که قابلیتش قفل بود یعنی باید بهاشو پرداخت میشد.
خلاصه رفتم با هر نوع نجوایی که از طرف شیطان میومد که بابا میوفتی میمیری خفتت میکنن و …. رفتم
تازه اینو بگم که من محصول 12 قدم رو نخریدم ولی اینقدر تعریفشو شندیم از بچه ها و استاد و تمرین ستاره قطبی و اینقدر برام جذاب شده بود که خدایا این ستاره قطبی چیه میخوام منم بدونم و انجام بدم که توی یک فایل ( گفت و گو استاد با دوستان 24 ) و کلی نشونه های قبلش فهمیدم قسمتیشو که چیه این ستاره قطبی و همین رفتن تریل هم با استفاده همین ستاره قطبی شد
شب قبلش و همون صبحش نوشتم که آقا میخوام این تریل رو برم که 12 کیلومتر بود سربالایی عجیب و سرازیری .
خلاصه رفتم و به جایی رسیدم که این تریل میره تو جنگل و جاده مشخص نداره و نمیتونم مسیری که اون شخص قبلا این تریل رو رفته رو پیدا کنم و همونجا گفته شد بهم که خب خودت مسیر جدید برو برگشتم عقب و جاده اصلی رو رفتم و به دوراهی رسیدم و از اونجا شروع شد گفتم خدایا خودت بهم بگو کدوم وری برم و جی پی اس گوشیم بود رفتم تو جنگل و خیلی جالب بود نجواهای شیطان اصلا لال شده بود یعنی اینقدر من تو ذهنم میگفتم خب خدا الان از کجا برم و دنبال نشونه بودم که اصلا جایی برای نجوا نمونده بود و نشونه ها به شکل تار عنکبوت با عنکبوت هیولا یه جا برام بولد میشد یا صدای پرنده یا یه جا پای چپ یا راستم خالی میکرد یهو میگفتم اها از این ور برم چشم شاید این نشونه ها همش بودا ولی یک جاهای خاصی برام بولد میشد که اها این منظورش اینه
ایمان کامل نداشتم ولی خودم تعجب کرده بودم که این مسیر رو دارم میرم و یک جاهایی بود که جی پی اس میگفت مستقیم بری به یک مسیر میرسی و هموار تره و تقریبا مثل جاده عه
میرفتم اون سمتی یهو یک پرنده از یک سمتی میخوند یا یک عنکبوت با تارش میدیدم و میفهمیدم اون وری نباید برم و با خودم میگفتم جی پی اس اینو میگه بعد باز میگفتم به خدا ایمان داری یا جی پی اس بعد از اون مسیری میرفتم که نشونه ها میگفت و فقط یک بار از این مسیر ها رو برگشتم پشتمو نگاه کردم دیدم پسر اگه از اون یکی مسیر میرفتم بیچاره میشدما کلی از این علف های تیغ دار و شیب تند و… بود که اگه میرفتم قشنگ عذاب میکشیدم.
خداروشکر میکنم که این تکامل ام رو طی کردم و یکی از بزرگترین اتفاق زندگی ام رو رغم زدم خب من ساعت 4 رفتم و رفته رفته داشت غروب میشد ولی نمیدونم چرا برا خودم جالب بود که اصلا نگران نبودم اصلا این فکر نیومد ( یک یا دو بار اونم برای 30 ثانیه) که گم بشی یا شب بشه ،جنگل توهماش حرف دیگران و… فقط میرفتم و با خدام بودم
اتفاقا به تاریکی هم خوردم ولی خب رسیده بودم به زمین های کشاورزی و جاده خاکی و جلوم یک سگ گله بود که خیلی سر و صدا میکرد و خب من دور بودم و تو مسیرم بود و گفتم کار نداره با من میرم رد میشم ازش ولی از دور این حرف قشنگ بود ولی هرچی نزدیک تر میشدم حس ترس داشت میومد که بابا سگه گله تیکه پاره میکنه منو و میدونستم باید ایمانمو نشون بدم و برم جلو و نترسم و داشتم میرفتم و خب ترسه هم داشت میومد و یهو حس میکنم خدا بود نمیدونم که گفت برو جلو نترس ایمانتو نشون بده و رفتم صدای غرر غرر کردن سگه رو میشنیدم و یهو این ایده به ذهنم اومد که با دهنم صدا در بیارم و یه کاری کنم برم و گفتم هیشت هیشت چنین صدا و سگه اصلا ساکت شد از جاده رفت کنار اصلا یک حس خفنی بهم دست داد که خدایا چقدر تو درست میگی چقدر دل هارو نرم میکنی چقدر تو جهان رو مسخر ما میکنی ، و برام این خیلی جالب شده بود که تو روز نمیترسیدم اصلا ولی شب بود با اینکه مسیر جنگل نداشت و زمین کشاورزی بود ترس داشت و مطمئن شدم که ترس همش توهمه از ناشناخته ها ، ندیده ها ، تجربه نشده ها.
رسیدم به شهر ، تاحالا فکر کنم اینقدر از دیدن شهر خوشحال نشده بودم ولی یک اتفاقی درونم افتاده بود،من قبل رفتن به این تریل میگفتم نکنه خفت بشم یا حیوونی چیزی حمله کنه گم بشم ، وقتی رسیدم به شهر اصلا دیگه نگران این نبودم که الان بقیه لباس خاکی منو ببینم چی میگن اصلا نگران این نبودم بقیه در مورد من چی فکر میکنن ، محکم راه میرفتم ، اعتماد به نفسم عجیب بالا رفته بود ، انگار یک دوره فشرده عزت نفس بود برام ، بعد تو کوچه دیدم یک خانوم عزیز مهربون با ماشینش میره دم هر آشغالی برا گربه ها غذا میده و حالا کار نداشتم درسته یا غلط ولی کیف کردم گفتم دمش گرم اینو نمیگه چرا غذا بدم اخه کنار آشغالی مردم چی میگن، کاری که دوست داشت رو انجام داد و من واقعا لذت بردم گفتم دمش گردم.( بازم احساس خوب کار خودشو کرد همین الان اولین کامنت اومد روی پیج جدیدم که در مورد عکس از طبیعت هست، آدم از این همه درستی قانون معجزه حس خوب میخواد دیوانه بشه ) بعد این حس خوبی که خانومه صد در صد داشت موقع غذا دادن به گربه ها به کمکش اومد یعنی من دیگه دارم قانون رو نه تنها تو زندگی خودم بلکه تو زندگی بقیه هم میبینم.رفتم سوپر مارکت آب و بیسکوییت گرفتم و برگشتم برم خونه دقیقا خانومه جلو چشم من دنده عقب اومد و یک لاستیکش افتاد تو جوب و من اگه قبل این تریل رفتن این اتفاق جلوم رخ میداد میرفتم میگفتم به من چه ولی جوری این تریل رفتن و حساب کردن روی خدا ، منو تغییر داد ، عزت نفس ام رو بالا برد ، وایستادم گفت عه ندیدم جوب رو و من راحت گفتم اشکال نداره پیش میاد و دنبال دو سه نفر بودیم که ماشین رو بلند کنند و خدا رسوند سه نفر جوون رو که ازشون درخواست کردم که ماشین رو بلند کنند و گفتن این دومین ماشینه که بلند کردیم و کل روز من با خدا گذشت ، عجب روزی بود خداروشکر داره این چند روزی اینجور میشه که میگم امروز روز عالی یا بهترین روزم بود باز فرداش همینو میگم.
دوست دارم بگم که خودتونو تجربه کنید دوستان یک کاری که علاقه دارین یا اگه به طبیعت گردی علاقه دارین یک مسیر ساده رو برید تو جنگل و برگردید ، خیلی واضح متوجه ترس ها ، شرک ها ، نقاط ضعف و قوتتون میشید و من قشنگ میفهمیدم که عه من هنوز کار دارم ، یه جاهایی قشنگ شرک میورزیدم و میفهمیدم قشنگ میفهمیدم و سعی میکردم که ایمانمو نشون بدم.
به قول مریم جان دست به عمل بشید ، خیلی چیزا دستتون میاد ، تازه دارم خودمو و باور هامو میشناسم.
دوست دارم استاد برای این فایل ها و الگو ها ایجاد خواسته ها و این همه زیبایی که از فایل هاتون میباره
دوست دارم خانوم شایسته عزیز که به خاطر صدای دلنشینت و خنده هات و فیلم برداری عالیت و صد البته پیاز چالت
دوست دارم مایکی عزیز که واقعا قلب مهربونشو میشد تو این قسمت حس کرد که به اون زرافه بود فک کنم که گفت عاشقتم و کلی محبت میکرد بهش
دوستون دارم دوست های عباس منشی من که کامنت هاتون عشق ان.
خدایاشکرت برای دیدن زیبایی ها که به روح وروان ادن انرژی میده وحال ادم رو در اوج قرار میده خدایاشکرت برای تفریحات سالم وباغ وحش وحیوانات که حیوانات به نوعی به روح وروان ادم ارامش خاصی میده ومن بارها تجربه کردم وقتی باحیوانات مهربونم وساعت ها باهاشون حرف میزنم انگار خیلی وقته باهم دوستیم وکلی انرژی به ادم تزریق میکنن وسکوت کنارشون لذت بخش ترین حس دنیاست خداجونم هزاران بارشکرت واین انرژی وخنده ها ولحظه های خانواده ناز عباس منش واون غذاهایی که برای حیوانات اوردن وتوجهات زیباشون وجاده وزیبایی هاش واهنگ ناز ورقص زیبای استاد خدایاشکرتتتتتت🥰
بنام خالق زیباییها
عرض ادب و احترام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی و مایک مهربون و خوشقلب.
واقعا میتونم بگم که این فیلم نشانه امروز من بود با کلی پیام مثبت که همه بیانگر و نشانگر راههای موفقیت برای من. و همشون یک پیام واحد را داره و اونم اینه که ذهنت رو کنترل کن و باورهات رو درست کن و با توکل بخدا حرکت کن و بعد همه چی درست میشه.🙂🙂
و پر بود از نشانه های مثبت خداوند. موجوداتی که براستی نقاشی شده بودند و روح پاک و لطیف خداوند در وجود پاکشان دمیده شده بود. این فیلم سرتاسر پر از امید و عشق و ایمان الهی بود. و همون جمله معروف که با خدا باش و پادشاهی کن. و استاد عزیز و خانم شایسته گرامی بوضوح نشانه های زیبا و عالی را به تصور کشیدند. بزرگترین پیام این فیلم کنترل ذهن بود که بنظرم خدای بزرگ در غالب خانم شایسته عزیز بیان کرد. چون من هر پیغام و الهامی که به طرق مختلف هر روز دریافت میکنم از کلام خداوند است که به اشکال گوناگون فقط وظیفه هدایت من و همه بندگانش رو داره. و نکته جالب توجه دیگه اینکه حیواناتی که اونجا بودند چقدر احساس نزدیکی و بدون ترس و استرس رو داشتن با انسانها و چه حس ارامشبخشی داشتن برای همه مردم. و یکی دیگه از بهترین پیغامهایی که خداوند به من داد از طریق موزیک اندی این بود که دوران نا امیدی و فصل و یا جدایی تموم شده و نه تو و نه هیچکس دیگه ایی حق ندارید با وجود من مهربانترین مهربانان نا امید و افسرده باشید. و این در همخونی استاد عباس منش عزیز که باز هم خدای بزرگ در کالبد ایشان داشت با اندی همخونی میکرد واضح بود. چرا تاکید میکنم که کلام خدا بود چون استاد عزیز در یکی از فایلهای رایگانشون فرمودند که خداوند میتونه به شکل همه اشیا و موجودات باشه. و من به شخصه هر پیغامی را که به اشکال گوناگون چه توسط رویدادی و یا توسط افراد و یا موجودات دریافت میکنم فقط سر منشا آن را وجود پاک و ارامبخش خداوند میبینم و نه غیر از آن.
من صمیمانه از شما استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی تشکر میکنم که وقت میگذارید و به شاگردان خودتون بها میدید و ارزش میگذارید براشون و وقت گرانباهاتونو صرف میکنید تا نشون بدید که تنها با تغییر باورها و کنترل ذهن و توکل بر خدا و ایمان قوی داشتن میشه جور دیگری هم زندگی کرد. یک زندگی رویایی و شایسته👌🏻👍👏
مانا باشید.
باسلام
این فایل نشونه من بود
وای خدای من عجب فایلی بودعجب زیباواقعاخیلی نکات مثبت داشت
ازاین حیوانات زیباوفوق العاده ورنگین
ازغذادادن مایک وخانم شایسته عزیزواستادعریزم
مخصوصاغذادادن به اون خویس عجب اسمی خخخخ اون شترکه استادگفت هیولای ماداگاسکار
چقدردنبال ماشین استادمیومدن
نکته قابل تحسین این فایل اینه که استادوخانم شایسته ومایک عزیزباشجاعت میرن به حیوون هاغذامیدن ونمیترسن ومیرن تودل ترس هاشون ومیبینیدچقدرهم لذت میبرن ازاین کارولی خیلی هامیترسن برن جلووغذابدن به حیوون هامیگن شایدبلایی سرمون بیادیادستمون اسیب ببینه وو
به به عجب دریاچه ای عجب درختان زیبایی واقعالذت بردم ویک روزهم من بااروی خودم تواین جاده هستم ولذت میبدم اززیباییهاش
عجب طاووسی پرهاشوبازکرده یک نمونه نقاشی خداوندمتعال
به به میمونهاروکلی خندیدم😁😁😁
استادمیگن نترس مسواک نزدی مسواک برقی میارم برات🤣🤣🤣🤣
واین بی اعصاب هاکه به نکات مثبت توجه میکردن واون یکی دیگه داشت مراقبه میکرد🤣🤣🤣🤣🍀
واین اهنگ زیبای اندی وخوندن استادعریزم تواین جاده رویایی وفوق العاده
امیدوارم وارزودارم که همه ماهرروززیبایی های بیشتری واردزندگیمون بشه به لطف الله مهربان
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
احمدفردوسی
۱۴۰۰/۱۲/۱۶
💕💕💕💕💕💕
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت عزیزانم
چقدرمن عاشق این قسمتم خیلی حیوونارودوس دارم امشب شوهرمم دید چقدلذت برد چقدرازقشنگی زیبایی حیوونا گفتیم تحسین کردیم چقدرباشماخندیدیم چقدرخاطرات قشنگمون رومرورکردیم این قسمت یه انرژی خاصی داره ک هربارمیبینم حالم خیلی خوب میشه چقدرجاده زیباست افتر رین همه چیز پاک والهی وزیباتره واستادم مثه همیشه درحال رانندگی وخوانندی وچقدرمن عاشق شماسه نفرم واگر بازم بخوام متولدشم ازاول بازم همین مسیرومیخوام همین مسیری ک باعث شدباشماآشناشم وبودن درکنارتون بهترین اتفاق زندگیم بوده وهست عاشقتووونم
چقدراین روزا باوجود کلی تضادحالم خوبه چقدر عاشق این تضاداشدم وبابتشون شکرگزاری میکنم چقدر من تغییرکردم چقدرزیبابین شدم یه مریم جدیدمتولدشه ودیگ ن تنها ازمشکلاتش ناراحتوعصبی نمیشه ک بابتشون سپاسگزاری میکنه وخوشحاله چرا چون میدونم ک اومدن منورشدبدن برای خواسته هام ب وضوح برسم وابنک حتماکلی توانایی داشتم ک اینهمه مشکلوقبول کردم اصن نمیدونم چجوربگم ولی میدونم ک میدونین چی میگم وحسم چیه؟😘
ب پایان آمداین دفترحکایت همچنان باقیست….
اهدناصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم…
ربناآتنافی الدنیا حسنه وفی الآخرت حسنه وقناعذاب النار…
درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😍😘🥰
بسم الله الرحمن الرحیم
زیباییها بیایید که من میخوام بهتون توجه کنم اینم شعار منه
خانواده عباسمنش بااین فایل گل کاشتید از غذا دادن به شتر مرغ تا آهو و گوزن تا شتر و زرافه خیلی زیبا و جذاب بودن این موجودات و دوستداشتنی
دوتا میمون که اعصاب نداشتند خیلی جالب بودند به قول مریم خانوم داشتند مراقبه میکردند
زرافه زیبا و نکته جالب میکائیل که این گل برای گل و چقدر آروم موند پیشش
اردک توی دریاچه خیلی جالب شنا میکرد والبته چشمان مریم خانوم زیبا بین که این صنه جالب را دید
صدای اندی به همراه استاد خیلی ترانه جالبی بود آفرین صدات خیلی زیبا بود
خدایا شکر که تونستم بنویسم
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و همه اعضای خانواده عزیزم
قسمت ۹۲ سفر به دور امریکا
این فایل نشانه امروزم بود و من یهو افتادم وسط بهشت :)
چه حیوانای تمیز و بانمکی . هر کدومشون به یه شکلی هستن و هیچکدوم نمیخواد شبیه دیگری بشه پرنده ها ادای فیلا رو در نمیارن خودشونن ، گوزن ها ، گوزنن و ادای میمون ها رو در نمیارن! همشون خودشونن و از بودنشون ، از طبیعتشون لذت میبرن فقط ما آدم ها هستیم که میخوایم پوستمون روشن تر باشه یا تیره تر باشه ، موهای پرپشت میخوایم یا کم حجم تر ! نگران قدمون هستیم اینکه اگه بلندتر بودیم بهتر بود یا ای کاش کوتاه تر بودیم و …. میخوام بگم طبیعت با خودش در صلح هست و همین باعث میشه اینقدر زیبا باشه
اگر زیبا ببینیم همه چیز زیباست . دنیا زیباست .
چقدر لذت بردم از انبوه درختان و سرسبزی جاده و درختای بزرگ و تنومند با اون شاخه های تودرتو و رنگ زیباشون:)
چقدر من درختا رو دوست دارم چقدر این درختا هر جایی که باشن بی وقفه زیبا هستن .
بابون های شیطون بی قرار !!!
اون شتر صبور و آروم :)
و زرافه ی زیبا .چقدر زرافه ها عجیب و خاص و دوست داشتنی هستن:)
استاااااد …خجالت میکشینی؟!!! :D خیلی کودک درونتون فعال و بازیگوش و شاده :)
با خودمون با دنیای اطرافمان در صلح باشیم و لذت ببریم و اجازه بدیم جهان روی خوبش رو به ما نشون بده و آسان بشیم برای آسانی ها :)
تحسینتون میکنم شما و خانم شایسته و مایک رو که اینقدر با خودتون در صلح هستید که سه تایی با هم خوش میگذرونید و در کنار هم شاد هستید :) به این میگن خانواده شاد:)
خدایا شکرت به خاطر تمام این زیبایی ها و خدایا یه تشکر ویژه برای آفرینش درختان زیبا :)
سلام دوست عزیز فاطمه جان
چقد لذت بردم از نوشته ی با کیفیت زیبات
عزیزم از چند جاش نکته برداری کردم ازبس برام زیبا بود 🌸
مرسی از بودنت بینمون تُ بهترین جای دنیای بهشتیم 💗🌈
همیشه شاد موفق سربلند باشیم😍🥰✌پیش به جلووووو✌
سلام و درود فراوااان به استاد پر انگیزه و پر انرژی و خانم شایسته محترم و آقا میکائیل گللل
به به ، خداروشکر که باره دیگه هدایت شدم به قسمتی از سریال سفر به دور امریکا ،
من هنوز این سریال رو شروع نکردم ..
گذاشتم تا سریال زندگی در بهشت تموم بشه
و بعد شروع کنم به دیدن این سریال جذاب …
چه اتفاقات باحالی توی این قسمت براتون افتاد ،
کلی حیوونای جالب دیدم
که یکی از یکی قشنگ تر بودن ،
اون شتر مرغه که شبیه خویص ها بود و اصطلاح خوبی براش به کار بردین ،
خیلی با مزه بود و خیلی زیرکانه غدارو از دست خانم شایسته بلعید !
اون گوزنای خوشگل با شاخ های مخملی واقعا بی نظیر بودن ..
آدم دوست داره ساعت ها با این حیوانات وقت بگذرونه ،
اون زرافه که میکائیل جان بهش برگ داد
تا بخوره خیلی قشنگ میخورد..
اون شتره هم که بین راه عین هیولا سرش رو از بیرون داخل ماشین کرد هم خیلی باحال بود ،
لب های درشتی داشت که هی کش میومد تا غذارو از رو دست شما بگیره … :)
استاد این حالتو دوست دارم ،
اینکه واسه خودت پشت فرمون نشستی هم آهنگ و پلی کردی و باهاش میخونی و هم از زیبایی طبیعت لذت میبری و عشق میکنی و هم میرقصی …
خیلی خوبه که در هر لحظه آدم حاله خودشو خوب کنه و شاد باشه ..
مخصوصا در بدترین شرایط که کنترل ذهن یکم سخت میشه ..
بازم ممنونم بابت این هدایت از خدای بی همتای خودم
و ممنون از خانم شایسته عزیز بابت تهیه و تولید این فایل ارزشمند
۲۷ / ۶ / ۱۴۰۰
به بههههههههه
چشم من ازاینهمه زیبایی روشن🤩
خدای من چه پارک زیبایی،چه حیونای نازی،چه آهوهای زیبایی ،گوزن های زیبایی،شترخوشگلی🤭وای آبوهوا چقد معرکه بود ،چه چمنای خوش رنگی رو دیدم خدایا چشمام چقدنوازش شد
استادمایک چقدخوش قدوبالاست خداحفظش کنه برامون👍🥰
چقدرلذت بردم ازتماشای این صحنه ها،وااااای جاده ی آخرویدئو چقدر فوق العاده بود،سبز،تمیز،خیس وبارون خورده،آسفالت صاف خط کشی پُر رنگ…
خدای من استادشماچقدر اندی دوست دارید🤭اکثرشعرای آلبوم قدیمش رو ازبرید
چه باعشق برا مریم بانومیخونید ومریم بانوچه باعشق فیلم میگیره حتما خیلی لذت میبره ازاین کارتون
به به امروز یه عالمه باآگاهی های عباسمنشی خودمو تغذیه کردم
اول صبح روزشمارتحول رو زدم تورگ،ظهر جلسه چهار صلح باخود رو گوش کردمو توسایت نوشتم
عصریک سریال جدید از زندگی دربهشت رو نوش جان کردم وحالام که شبه به عنوان حُسن ختام ،نشانه ی امروز من رو دانلود کردم که این فایل شادوسراسر زیبایی بود
خدایاشکرت،بابت این سایت توحیدی و این ورودی های ناب🤲💚💚
سلام استاد عزیز
میفهمم این حس خوب خودت و کسانی که در کنارت هستند و میدونمکه سید حسین عباسمنش واقعا واقعا حقشه هرچی داره و به من اونقدر انگیزه میده این روحیه و این تصاویر که میخوام پرواز کنم .
این سبک زندگی سراسر احساس خوبه و قطعا سراسر اتفاقات خوب به همراه داره
خیلی خیلی سپاسگذارم استاد عزیز
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز دل و مایکی خوش قلب و دوستان گلم
من دیروز یک تجربه فوق العاده عالی داشتم و از خدا خواستم که روی نشونه امروز من کلیک میکنم و خودت یک فایلی بیار که این تجربه و آگاهی رو اونجا بنویسم.
این فایل دیشب اومد و دیدم و کامنت های برگزیده رو خوندم گفتم این قسمت دیدن داره و دیدم و کلی لذت بردم و کلی از آگاهی که بچه ها از این فایل در آورده بودن بیشتر لذت بردم.
بعد گفتم ننویسم شاید ربط نداشته باشه به این قسمت ولی امروز خدا گفت مگه از من نشونه نخواستی بهت نشون دادم حالا تویی که باید انجام بدی.
من یک نرم افزاری رو پیدا کردم که تریل های هر شهر و نقطه و مکانی که توسط افراد ثبت شده رو نشون میده
یک تریل بود که خب از تو جنگل کاملا دست نخورده و وحشی بدون حیوون بود
خب یک قابلیتی داره که میتونی بگی این تریل رو به gps یا گوگل مپ گوشیم بفرست و راهنماییم کن کجا برم که قابلیتش قفل بود یعنی باید بهاشو پرداخت میشد.
خلاصه رفتم با هر نوع نجوایی که از طرف شیطان میومد که بابا میوفتی میمیری خفتت میکنن و …. رفتم
تازه اینو بگم که من محصول 12 قدم رو نخریدم ولی اینقدر تعریفشو شندیم از بچه ها و استاد و تمرین ستاره قطبی و اینقدر برام جذاب شده بود که خدایا این ستاره قطبی چیه میخوام منم بدونم و انجام بدم که توی یک فایل ( گفت و گو استاد با دوستان 24 ) و کلی نشونه های قبلش فهمیدم قسمتیشو که چیه این ستاره قطبی و همین رفتن تریل هم با استفاده همین ستاره قطبی شد
شب قبلش و همون صبحش نوشتم که آقا میخوام این تریل رو برم که 12 کیلومتر بود سربالایی عجیب و سرازیری .
خلاصه رفتم و به جایی رسیدم که این تریل میره تو جنگل و جاده مشخص نداره و نمیتونم مسیری که اون شخص قبلا این تریل رو رفته رو پیدا کنم و همونجا گفته شد بهم که خب خودت مسیر جدید برو برگشتم عقب و جاده اصلی رو رفتم و به دوراهی رسیدم و از اونجا شروع شد گفتم خدایا خودت بهم بگو کدوم وری برم و جی پی اس گوشیم بود رفتم تو جنگل و خیلی جالب بود نجواهای شیطان اصلا لال شده بود یعنی اینقدر من تو ذهنم میگفتم خب خدا الان از کجا برم و دنبال نشونه بودم که اصلا جایی برای نجوا نمونده بود و نشونه ها به شکل تار عنکبوت با عنکبوت هیولا یه جا برام بولد میشد یا صدای پرنده یا یه جا پای چپ یا راستم خالی میکرد یهو میگفتم اها از این ور برم چشم شاید این نشونه ها همش بودا ولی یک جاهای خاصی برام بولد میشد که اها این منظورش اینه
ایمان کامل نداشتم ولی خودم تعجب کرده بودم که این مسیر رو دارم میرم و یک جاهایی بود که جی پی اس میگفت مستقیم بری به یک مسیر میرسی و هموار تره و تقریبا مثل جاده عه
میرفتم اون سمتی یهو یک پرنده از یک سمتی میخوند یا یک عنکبوت با تارش میدیدم و میفهمیدم اون وری نباید برم و با خودم میگفتم جی پی اس اینو میگه بعد باز میگفتم به خدا ایمان داری یا جی پی اس بعد از اون مسیری میرفتم که نشونه ها میگفت و فقط یک بار از این مسیر ها رو برگشتم پشتمو نگاه کردم دیدم پسر اگه از اون یکی مسیر میرفتم بیچاره میشدما کلی از این علف های تیغ دار و شیب تند و… بود که اگه میرفتم قشنگ عذاب میکشیدم.
خداروشکر میکنم که این تکامل ام رو طی کردم و یکی از بزرگترین اتفاق زندگی ام رو رغم زدم خب من ساعت 4 رفتم و رفته رفته داشت غروب میشد ولی نمیدونم چرا برا خودم جالب بود که اصلا نگران نبودم اصلا این فکر نیومد ( یک یا دو بار اونم برای 30 ثانیه) که گم بشی یا شب بشه ،جنگل توهماش حرف دیگران و… فقط میرفتم و با خدام بودم
اتفاقا به تاریکی هم خوردم ولی خب رسیده بودم به زمین های کشاورزی و جاده خاکی و جلوم یک سگ گله بود که خیلی سر و صدا میکرد و خب من دور بودم و تو مسیرم بود و گفتم کار نداره با من میرم رد میشم ازش ولی از دور این حرف قشنگ بود ولی هرچی نزدیک تر میشدم حس ترس داشت میومد که بابا سگه گله تیکه پاره میکنه منو و میدونستم باید ایمانمو نشون بدم و برم جلو و نترسم و داشتم میرفتم و خب ترسه هم داشت میومد و یهو حس میکنم خدا بود نمیدونم که گفت برو جلو نترس ایمانتو نشون بده و رفتم صدای غرر غرر کردن سگه رو میشنیدم و یهو این ایده به ذهنم اومد که با دهنم صدا در بیارم و یه کاری کنم برم و گفتم هیشت هیشت چنین صدا و سگه اصلا ساکت شد از جاده رفت کنار اصلا یک حس خفنی بهم دست داد که خدایا چقدر تو درست میگی چقدر دل هارو نرم میکنی چقدر تو جهان رو مسخر ما میکنی ، و برام این خیلی جالب شده بود که تو روز نمیترسیدم اصلا ولی شب بود با اینکه مسیر جنگل نداشت و زمین کشاورزی بود ترس داشت و مطمئن شدم که ترس همش توهمه از ناشناخته ها ، ندیده ها ، تجربه نشده ها.
رسیدم به شهر ، تاحالا فکر کنم اینقدر از دیدن شهر خوشحال نشده بودم ولی یک اتفاقی درونم افتاده بود،من قبل رفتن به این تریل میگفتم نکنه خفت بشم یا حیوونی چیزی حمله کنه گم بشم ، وقتی رسیدم به شهر اصلا دیگه نگران این نبودم که الان بقیه لباس خاکی منو ببینم چی میگن اصلا نگران این نبودم بقیه در مورد من چی فکر میکنن ، محکم راه میرفتم ، اعتماد به نفسم عجیب بالا رفته بود ، انگار یک دوره فشرده عزت نفس بود برام ، بعد تو کوچه دیدم یک خانوم عزیز مهربون با ماشینش میره دم هر آشغالی برا گربه ها غذا میده و حالا کار نداشتم درسته یا غلط ولی کیف کردم گفتم دمش گرم اینو نمیگه چرا غذا بدم اخه کنار آشغالی مردم چی میگن، کاری که دوست داشت رو انجام داد و من واقعا لذت بردم گفتم دمش گردم.( بازم احساس خوب کار خودشو کرد همین الان اولین کامنت اومد روی پیج جدیدم که در مورد عکس از طبیعت هست، آدم از این همه درستی قانون معجزه حس خوب میخواد دیوانه بشه ) بعد این حس خوبی که خانومه صد در صد داشت موقع غذا دادن به گربه ها به کمکش اومد یعنی من دیگه دارم قانون رو نه تنها تو زندگی خودم بلکه تو زندگی بقیه هم میبینم.رفتم سوپر مارکت آب و بیسکوییت گرفتم و برگشتم برم خونه دقیقا خانومه جلو چشم من دنده عقب اومد و یک لاستیکش افتاد تو جوب و من اگه قبل این تریل رفتن این اتفاق جلوم رخ میداد میرفتم میگفتم به من چه ولی جوری این تریل رفتن و حساب کردن روی خدا ، منو تغییر داد ، عزت نفس ام رو بالا برد ، وایستادم گفت عه ندیدم جوب رو و من راحت گفتم اشکال نداره پیش میاد و دنبال دو سه نفر بودیم که ماشین رو بلند کنند و خدا رسوند سه نفر جوون رو که ازشون درخواست کردم که ماشین رو بلند کنند و گفتن این دومین ماشینه که بلند کردیم و کل روز من با خدا گذشت ، عجب روزی بود خداروشکر داره این چند روزی اینجور میشه که میگم امروز روز عالی یا بهترین روزم بود باز فرداش همینو میگم.
دوست دارم بگم که خودتونو تجربه کنید دوستان یک کاری که علاقه دارین یا اگه به طبیعت گردی علاقه دارین یک مسیر ساده رو برید تو جنگل و برگردید ، خیلی واضح متوجه ترس ها ، شرک ها ، نقاط ضعف و قوتتون میشید و من قشنگ میفهمیدم که عه من هنوز کار دارم ، یه جاهایی قشنگ شرک میورزیدم و میفهمیدم قشنگ میفهمیدم و سعی میکردم که ایمانمو نشون بدم.
به قول مریم جان دست به عمل بشید ، خیلی چیزا دستتون میاد ، تازه دارم خودمو و باور هامو میشناسم.
دوست دارم استاد برای این فایل ها و الگو ها ایجاد خواسته ها و این همه زیبایی که از فایل هاتون میباره
دوست دارم خانوم شایسته عزیز که به خاطر صدای دلنشینت و خنده هات و فیلم برداری عالیت و صد البته پیاز چالت
دوست دارم مایکی عزیز که واقعا قلب مهربونشو میشد تو این قسمت حس کرد که به اون زرافه بود فک کنم که گفت عاشقتم و کلی محبت میکرد بهش
دوستون دارم دوست های عباس منشی من که کامنت هاتون عشق ان.
همیشه شاد باشید
سلام خدمت خدای جانم
خدایاشکرت برای دیدن زیبایی ها که به روح وروان ادن انرژی میده وحال ادم رو در اوج قرار میده خدایاشکرت برای تفریحات سالم وباغ وحش وحیوانات که حیوانات به نوعی به روح وروان ادم ارامش خاصی میده ومن بارها تجربه کردم وقتی باحیوانات مهربونم وساعت ها باهاشون حرف میزنم انگار خیلی وقته باهم دوستیم وکلی انرژی به ادم تزریق میکنن وسکوت کنارشون لذت بخش ترین حس دنیاست خداجونم هزاران بارشکرت واین انرژی وخنده ها ولحظه های خانواده ناز عباس منش واون غذاهایی که برای حیوانات اوردن وتوجهات زیباشون وجاده وزیبایی هاش واهنگ ناز ورقص زیبای استاد خدایاشکرتتتتتت🥰