سفر به دور آمریکا | قسمت 92 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

215 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3416 روز

    سلام عرض میکنم به خانم شایسته ی عزیز و دوستا داشتنی استاد مهربون و دوستان عزیزم که همیشه این فضای رو دوست داشتنی تر میکنید‌.

    چه بارونی …چه جاده ی خیسی و چه اهنگ قشنگی…بذارین از آخر برم اول?

    اینقدر استاد پرانرژی پشت فرمون میخوند و شاد بود که منم به وجد اومد باریکلا چه پرانرژی هستید مشالله تحسینتون میکنم و براتون آرزوی لحظات بی نظیر دارم.خیلی زیبا شما تصاویر رو شکار میکنید و بعد چقدر حرفه ای این تصاویر رو تدوین میکنید .دقت کردین نسبت به روز اول سفرنامه چقدر کیفیت تدوین شما بهتر و عالی تر شده؟خیلی بی نظیره و این حد از دقت و هنر شما میتونه روی درک ما از قانون تکامل تاثیر بذاره⁦⁩⁦⁩

    شما بی نظیرید.حیونای خوشگل خودم که خیلی با مزه بودن و دست شما رو میخوردن تا بیان یه چیزی از دست شما بگیرن??خیلی باحال و خنده دار بودن??چه بچه های با مزه ای داشتن و چقدر این حیونا با آدما احساس راحتی میکنن میتونیم نوازششون کنیم و بهشون غذا بدیم .من هر باغ وحشی رفتم حیونا توی قفس بودن و ترس داشتن از آدما و خیلی با آدما احساس راحتی نمیکردن ولی اینا حتی دنبال ماشین راه میفتادن فقط کم مونده بود بیان سوار ماشین شن و‌کنار مایک بشینن????

    خیلی لذت بردم من از دیدن حیوونا سیر نمیشم??

    مرسی بابت تهیه این قسمت

    سربلند و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    بهاره محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2761 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی بی نظیر

    مثل همیشه این فایل هم پر از آگاهی و نکات مثبت بود. تنوع بی نظیر جانداران در این پارک تحسین برانگیز بود و آنچه توجه منو جلب کرد ازادی نسبی این موجودات دوست داشتنی بود از گوزنها و آهوها گرفته تا اون مرغابی زیبا که در آرامش درون برکه زیبا شنا میکرد. چه قدر خداوند موجودات رو به زیبایی آزاد خلق کرده. چه قدر جالب بود مریم جان اشاره ت به کنترل ذهن و ورودیها، به راستی که طبیعت سرشار از درس و آگاهیه، و این ماییم که باید زیبایی هاش رو ببینیم و لذت ببریم و ازش درس بگیریم و در پایان این جاده و حس خوب و آرامش و شادی استاد، احساس کردم این جاده تا بینهایت زیبایی ادامه داره و آگاهیهایی که میتونیم هر کدام از ما به زعم خودمون کسب کنیم تا بینهایت گسترده س! همیشه شادی ، آرامش و صمیمیت استاد با خانوادهشون رو تحسین میکنم و فقط میگم نوش جووونتون!

    این بهترین عبارتیه که از دلم و ذهنم میگذره.

    و حق هم همینه که هر کس توان کنترل ورودیهاش رو داشته و باورهای خوب ایجاد کرده برای خودش(و اون باورهاو آگاهیها رو به معنای واقعی کلمه زندگی کرده) به آرامش ، شادی و لذت برسه. مریم عزیزم ممنون که مارو با خودتون همسفر کردی!

    امیدوارم در پناه خدا سلامت و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام استاد و خانم شایسته ی عزیز

    این فایل نشانه امروز من بود

    مثل اینکه باید برم چمدون ببندم و بریم سفر

    کجاشو نمیدونم

    فقط قراره که خود خدا پیشوازم بیاد فرودگاه

    اینقدر فرکانس این جمله از آهنگ اندی برام واضح و ملموس و پر رنگ بود که اصلا انگار توی گوشم زنگ زد به قول خانم شایسته

    بریم که خدا توی فرودگاه منتظرمونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محیا احمدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام به

    خانواده پر انرژی ودوستداشتی

    استاد عزیزم. ️

    امشب کمی ذهنم درگیر بود ویه حسی بهم گفت واردسایت بشم وگزینه نشانه های امروز من رو بزنم ومن هم به حس دورنیم گوش کردم وانجامش دادم.

    و واقعا بادیدن همچین ویدئو بینظیری که انقدر درش زیبای ونعمت های خارق العاده ای هست حالم خییییلی خوب تر شد واستاد با دیدن این فیلم نجوای درونیم هی بهم میگفت محیا خدا این جهان رو خلق کرده وداره اداره میکنه وتو هر آن چیزی که از خدا بخواهی برآورده کردنش براش اصلا کاری نداره وحرفای شما رو انگار یکی داشت هی بهم میگفت که بزرگ فکر کن محیا

    وخداروشکر واقعا که من تو این مسیر هستم وبه راه درست هدایت شدم واز خدا میخوام که کمکم کنه این مسیر خوب را ادامه بدم.

    از شما ممنونم استاد که این فیلم هارو با ما به اشتراک میذارید تا ماهم ببینیم ولذت ببریم وبدونیم که این جهانی که خداوند خلق کرده چقدر زیباست وچقدر نعمت های بزرگی داره

    سپاس گزارم واقعا ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حمید فرح زادی گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته مهربان .استاد برای چندمین بار هست که سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم .تمرکز میکنم .استاد قسم میخورم ،شاید باور نکنید ولی هر جا که میروید و هر کاری که انجام میدهید نمی‌دونم چطوری بیان کنم ولی من هم انگار پشت سر شما پا به پای شما دارم میام .باور کن استاد دروغ نمیگم .و می‌دونم تا چند وقت دیگر من سفر به دور ایران را آغاز میکنم و از الان دارم تمام مراحل سفرم رو آماده میکنم و می‌دونم این اتفاق صد در صد خواهد افتاد .استاد من تمام ویس هایتان را یکبار گوش نمیکنم این سده برایم عادت چون هر بار گوش میکنم باور کنید یک چیز دیگر از درونش پیدا میکنم که زندگیم رو متحول می‌کنه و اصلا انگار نشنیده ام .بعضی اوقات داخل بدنم خالی میشه .آخه مگه میشه من ویسی که دیشب گوش کردم با هندز فری و تمام صحبتهای شما رو یادداشت میکنم چگونه میشه صحبتی دیگر از شما رو می‌شنوم که انگار برای اولین بار شنیده ام .استاد از ثروت ام نمی‌خوام فعلا صحبت کنم .چون می‌خوام سورپرایز تون کنم .استاد کتابی که در مورد قرآن بسیار زیبا شرح دادید موجب روشن شدن ذهن خاموش من شد .بارها و بارها خواندم و خواهم خواند .فقط یک سوال داشتم .استاد چرا هر بار ویس های شما رو گوش میکنم به مواردی برخورد میکنم که انگار برای اولین باری هست که می‌شنوم .البته شما هم در این مورد هزاران بار ذکر کردید .ولی چگونه امکان داره ؟استاد می‌دونم بالاخره یک روزی ،یک جایی شما رو ملاقات میکنم و دست و پای شما رو بوسه باران خواهم کرد که یکی از دستان قدرتمند خداوند هستید .سپاس خدا را که با شما آشنا شدم …..استاد نمی‌خوام فعلا از مواردی که دریافت کردم براتون و بچه ها شرح دهم میخواهم به زودی چنان سورپرایز کنم که تمام با سند باشه و همه بدانند که استاد سید حسین عباس منش واقعا یکی از دستان قدرتمند خداوند هست ….خانم شایسته عزیز رو خیلی دوست دارم .و برای پسر عزیزتان هم آرزوی خوشبختی دارم .و خوشابحال پسری که چنین پدری دارد .شاد و پیروز باشید .استاد هیچ وقت ما رو رها نکنید که من باور کنید با صدای شما شبها می‌خوابم صدای شما سراسر انرژی برای تمام بچه هایی هست که از صحبت های شما زندگی رو آموختند .این شمع رو هیچ وقت خاموش نکنید .من شما رو باور دارم .دوستار شما حمید دایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرت برای پر از لدت واحساس عاشقونه

    میدونی رمز این جادوگریا چیه

    احساس خوب اون انرژی که خواسته هارو خلق میکنه بله همین خنده همیشگی روی لبته بله ایرامش همیشگیته

    بله این سپاسگزاری خالصانته

    بله سریال سفر به دور امریکا یه فیلم نیس یه ارتباط عاشقانه با رب هس

    یه تمرین لدت بردن از نعمتاس

    یه تمرینی برای در اودن از تخم زندگی ورفتن به دنیایی بزرگتر زیباتره

    بله تمرینی هست برای دیدن زیبایی ها

    موقعه فایل هزاران نگرانیو ترسو میزارم دم در هزاران خواسته که بهشون هنوز نرسیدم طنابشونو رها میکنم ومیام به بهشته خودم به این سریال که برام از نماز شیرینتره

    دیگه مطمن شدم راه بهشت کدوم طرفه راه بهشت احساس خوب لدت بردن از نعمتاس

    راه بهشت ینی به جای غر غر بیایی یه چایی بخوری یه قسمت فایل ببینی ینی بری یه کاری که واقعا عاشقشی انجام بدی بله بهشت ینی رها بودن از هر کسی حتی همسرت توی بهشت بودن ینی توجه به نعمت ها سوپرایزها پشته سرهم

    بهشت ینی اختل هایی درونی

    بهشت ینی دیدن فراوتنیا و ثابت کردن فراوانی به زهنت ولدت بردن ازشون

    بهشت ینی دیدن واقعی فرمانروا واتصال باهاش وباهاش عشقبازی کنی و در اتصال باشی

    تمرین

    از این به بعد سریال سفر به دور امریکارو با عشق ببین و اینکه یادت باشه توهم تو ماشین استاد ودر سفر باید لدت ببری باید حال کنی وبها بدی بهای این سفر اسونه وباید خنده روی لبت باشه واقعا لدت ببری

    لحظه هاتون شاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    قاصدک الهی گفته:
    مدت عضویت: 2522 روز

    سپاس از خدای یکتا و استاد نازنینم و خانواده بی نظیرش که با زبان تصاویرش به من راه رانشان داد راهی که با ایمان فعال ینی حرکت در دل ترسها و تردیدها و داشتن امید ینی حال خوب که درون مایه هرموفقیتیس عمل کنم و فقط به رب توکل کنم و با حال خوب صبر کنم و لحظها را با خوشی سپری کنم ونتایچ بی شک از راه خواهد رسید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که هر وقت صداشون می‌شنوم از اینهمه هماهنگی ای که با خودش داره به وجد میام

    و یه سلام گرم به همه ی هم خانواده ای های عزیزم که همیشه با نظرات عالی شون منو راهنمایی کردن…

    من قبلاً از حیوانات تنفر داشتم و ازشون میترسیدم حتی از یه گوسفند یا یه مرغ یا یه پرنده ی خونگی….اما وقتی این فیلم رو دیدم که خانم شایسته و استاد با چه ذوقی به حیوانات مختلف و خوشگل غذا میدادن از ذوق اشک میریختم و خیلی حس و حال خوبی بهم دست داد…

    کلا هر وقت به یه تضاد برخورد میکنم وقتی بیام یکی از فایل های سفر به دور آمریکا رو ببینم خیلی حالم خوب میشه و بلافاصله مشکلم حل میشه

    چه طاووس زیبایی بود چه آهنگ شادی توی جاده گذاشتید و همه و همه ی حیوانات و ذره به ذره ی فایل پر از حس خوب و انرژی مثبت بود

    خدایا شکرت به خاطر آشنایی من با این سایت و خانم شایسته و استاد عزیزم که عین یه داداش دوسش دارم و مریم جون رو هم با اینکه ندیدم عین خواهرم

    حسم خیلی خوبه خییییلی.ممنون از فایل بی نظیر تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2843 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و هم خانواده هام.اول بگم که اون زرافه ی جوری اون برگهارو خورد که دهنم اب افتاد?.اون بچه آهو که خیلی زیبا بود و زیبا تر از اون جاده‌ی خیس بود که با اهنگ و صدای استاد خیلی به دلم نشست.اون خانوم که از زرافه ترسید و اون میمونها زیبا بودن و طبیعت بینظیر …..قدرت خدا بود و خانم شایسته که با دیدن میمون ها قانون رو مرور می کرد.

    ممنون استاد و خانم شایسته که وقت میزارید

    و این فایل هارو آماده میکنید. ی سوال برام پیش اومد حالا به این فیلم ربطی نداره ولی اگه کمکم کنید ممنون میشم .سوالم آینه که کسی میتونه دو هدف رو مثل ورزش و ساختمان سازی رو با هم ادامه بده؟ممنون که کامنت رو خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهدی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2745 روز

    باسلام به استادگرامی وعزیز وسرکاره خانم مریم شایسته عزیزکه اینقدربرای این سایت زحمت میکشندوامیدوارم ماباکارکردن روی خودمون بتونیم جواب زحمتهاشونوبدیم یه اتفاق خیلی خوب توحوزه کاری چندماه پیش افتادکه ذهن بیمارونجواگرمن نمیگذاشت به اشتراک بزارم ومدام مقاومت میکردومیگفت حالامگه چی شده چه اتفاقی افتاده اصلابی خیال ویکمم ازنوشتن ترس داشتم ومیگفت بابااینهمه میخوای بنویسی اصلاکی میخونه بی خیال شواماپس ازکلی کلنجارتونستم این مقاومت ذهنموبشکنم واین متن و به اشتراک بزارم من نزدیک ۲سال هست عضوسایت هستم وباکلی باورهای دربه داغون واردسایت شدم که تواین ۲سال اتفاقات خوبم خیلی برام افتاده چندماه پیش بااموزشهای این سایت وباکارکردن روی خودم تونستم ازخرده فروشی واردعمده فروشی که فروش عطروادکلن هست بشم خیلی برام سخت بوداینکاروبکنم وباهرکی مشورت میکردم میگفت دست کم بایدیک میلیاردسرمایه داشته باشی تاواردعمده فروشی بشی امامن این مبلغ پولونداشتم وتویکی ازفایلهای استادشنیدم که میگفت اگه بتونی هزارتومان رادوهزارتومان بکنی میتونی یک میلیاردوچندمیلیاردکنی گفتم خوب ببینم من میتونم باتجربه وپول ناچیزی که دارم این پولوچندبرابرکنم واخرهرجوری بودبادعاکردن ونوشتن وروی باورام کارکردن تونستم بیام بشم عمده فروش اماخیلی ترس داشتم وتجربه عمده فروشیم خیلی کم بودبعدازچندوقت تصمیم گرفت برم تهران ویه خریدبکنم امامن که اینهمه پول نداشتم تصمیم گرفتم یه تمرین بکنم برم تودل ترسهام وتمرین این بودکه ۱۰تاازغولهای عمده فروش شغلموپیداکنم وبگم یه خریدی میخوام بکنم اماتسویشواینجوری میتونم بدم نصفشوپول میدم نصفشو چک خیلی ذهنم مقاومت میکردومیگفت هیچ کسی اینجوری تواین شرایط جنس نمیفروشه اخه توکاسبی یه فرمولی هست که همیشه بایدچندبارنقدری خریدکنی تااعتباربراخودت پیداکنی تافروشنده کم کم بهدچکی هم جنس بده اماهمون سری اول که فروشنده نه تورا میشناسه نه خریدی ازش کردی به هیچ عنوان چکی جنس نمیده امامن برخلاف میلم رفتم تودله ترسام خیلی ترس داشتم وهرموقع ترس سراغم میومدبه خودم میگفتم این فقط یه تمرینه تودنبال نتیجش نباش نتیجش هرچه باشه خواست خداست خوب پیش هرکدوم رفتم قاطعانه گفتندنه ماکلافروش چکی اصلانداشششتتیممم هرچه رفتم جلوترناامیدترشدم اماگفتم بزاربعدیشم برم تا۹نفرشونورفتم وهمه گفتندشرمنده گفتم اون اخری که دیگه سخترازبقیشونه را بیخیال اونم میگه نه بزارباهمین پول ناچیزی که دارم یه خریدی بکنیم وبرگردیم امایکی ته دلم میگفت بابااون اخریم بروکه بعدنگی نکنه اگه اونومیرفتم کاراکی میشدگفتم بزاراونم برم وقتی رفتم واقعاچه دری به روم بازشداینقدربهم احترام گذاشت ودعوتم کردسالن ملاقات منم صادقانه بهش همه چیوگفتم که من تازه شروع کردم واگه امکانش هست میخوایم اینطوری ازدخریدکنم ونیتمم اینکه یه روزنه ای بازبشه تاباهم کارکنیم نمیدونم تواین جمله ساده چی بودکه اونوتکونش دادواینقدرازم خوشش امدوازپرسیدشمااهل مطالعه هم هستی منم یسری کتابهایی که خونده بودموبهش گفتم دیگه اینقدرسرگرم صحبت کردن ازخداوندومعجزاتش شده بودیم که تازه ساعت ۶بعدظهربه من گفت وای حواسم نبودناهارخوردی گفتم نه‌???خلاصه ناهارکه خوردیم که هیچ شبم نگهم داشت ویه شامم باهم خوردیم باورتون نمیشه تاساعت۲شب داشتیم فقط ازخداوندویکتاپرستی ومسیردرست صحبت میکریم تازه یه صبحانه هم خوردیم وفرداش هرچی جنس خواستم بهم داداین دیگه شایدبراخیلی هاباورنکردنی باشه امانه پولی ازم گرفت نه چک گفت ببربفروش هروقت فروختی پولشوبزن به حساب هرجنسی هم خواستی زنگ بزن برادبفرستم هرجاهم گیرکردی بگوتاتجربموبهدبدم بعدم حتی کرایه اژانسی که امده بودمراببره ترمینال هم داد دست وصورتموبوسیدوگفت برو خداپشت وپناهدباورکنیدتااصفهان مثل این دیوانهاشده بودم هم میخندیدم هم ازذوق گریه میکردم نمیتونستم باورکنم که وقتی خدابخواهداون مشکلاتی که ماتوذهنمون ازش کوه ساختیم اون مثل پرکاه ازجلوی مابرمیداره ومن این مشکلوتوذهنم خیلی بزرگش کرده بودم ازخداوندسپاسگزارم بابت این سایت اینهمه فایلهای رایگان وتجربهای ناب ومحصولات باارزش وازش میخوام تواین مسیرثابت قدم باشم وقدمهای بعدیمومحکمتربردارم

    ارزوی شادی موفقیت وباورهای توحیدی برای همه دوستان، درپناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: