https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-07 06:45:442024-10-16 18:48:52سفر به دور آمریکا | قسمت 93
322نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این قسمت خیلی پربار بود خصوصا که یکی از پاشنه های اشیل منو یاداوری کرد
بسیار میشه از این فایل چند دقیقه ای کوتاه یاد گرفت
وقتی انسان عزت نفس بالایی داشته باشه دیگه برای بقیه شو اف نمیکنه و کارهایی رو نمیکنه که دیگران خوششون بیاد یا بخوان تشویقش کنن چون از درون خودش رو ارزشمند میدونه.
و همینطور با دیدن این مهمانی ساده که این درس رو میده که اصل رو بشناس. شاید ما یادمون رفته هدف از مهمانی ها لذت بردن هست اما درگیر غذا و تدارکات سنگین میشیم و این هم برای ما زجر اور میشه و هم طرف مقابل احساس راحتی نمیکنه
مورد بعدی که بازهم از همون احساس عزت نفس ریشه میگیره که استاد راحت روی زمین میشینه و پاهاش رو دراز میکنه و خودش هست در صورتی من قبلا خودم درگیر لباس بودم که بپوشم و ظاهرم بهتر بنظر برسه و همه اینا درس بهم میده
نکته بعدی تضادها هست که باعث حرکت انسان هایی مثل اقای چاره جو میشن . اون تضاد کودکی باعث شده ایشان به خودش متکی باشه و زندگیش رو عوض کنه
در تمام کشورهای دنیا خرافات وجود داره و این به این معنی هست که افراد اصل رو نمیفهمم و در حاشیه این داستان ها میوفتن و باعث محدودیت و این زندگی خرابشون میشه
و در اخر تحسین میکنم خانم چاره جو که بسیار روان و اروم و با زیبایی به انگلیسی داستان اشنایی رو توضیح دادن و کاملا متوجه شدم
هربار ب دلخواهتون غذا میخورید لباس میخرید وتو فکر هزینش نیستین وب عشق خودتون با یکی از ماشینها یا موتورها میرید گردش وخرید
من هم از خدا متشکرم بابت اینکه میشه مثل شما ثروتمند شد وشما ب ما این اطمینان رو میدین ک میشه از گرمترین جای ایران واز خانه ی اجاره ای بدون امکانات از راننده تاکسی بودن
واقعاً لذت ببردم از این مهمانی پر از عشق و خنده و حال خوب در موقع دیدن این فایل لبام با عشق میخندیدند و کلی لذت میبردم از این میهمانی و اینکه با وجود رفتن مایک از اون مدرسه اون دوستان هنوز دوستان شما هستند
مارکوپولو آیی که دوستتان به استاد گفت باحال بود در کل خیلی سپاسگزارم استاد جان
واقعا این دورهمی شما خیلی عالی بود، بدون هیچ تجملات و توقع هایی که ما همه در فرهنگمان می بینیم. اینو میگم چون که همه ما توی مهمونی هامون شکل دیگری از مهمونی رو دیدم برا خلاف این که در مهمونی که در بین ما مروج هست شما مهمانی برگزار می کنید که در نهایت سادگی و لذت و با هم بودن هست. در واقع این با هم بیشتر وقت گذراندن هست که مهمانی رو جذاب می کنه وگرنه کسی که به خواد غذای رنگ وارنگ بخوره که میره رستورانت. این همه سلف سرویست هست. ولی خیلی از مهمونی ها هم در جامعه ما به خاطر رو کم کنی هست، به قول یارو گفتنی نه می تونه بخوره نه می تونه مهمونی بده.
و این خیلی ها رو یک غیرتی می کرد که بهترین مهمونی رو از لحاظ ظرف غذا و رنگ غذا و تنوع غذا برگذار کنه.
من که خیلی وقته که نه مهمونی دادم و نه مهمونی رفتم. به خاطر این که از فرکانس این آدما خیلی دور شدم، الان هم که از شهر و کشور خودم دور دور شدم. و خیلی خوشحالم که در بی خبری همه دارم زندگی می کنم و همراه با فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا خیلی از این کلیشه هایی که در من وجود داره رو اصلاح می کنم.
و میرسیم به دوستانتون. اینا هم مثل شما خیلی انسانهای از هر لحاظ سالم هستند و چقدر مهربون و خوش برخورد هستند من که کیف کردم. از نحوه آشنایی خانم چاره جو با شما و اون خانم مهمان چقدر درس گرفتم. من فکر می کردم که قبلا فقط توی فرهنگ ما چشم زخم هست ولی دیدم که نه این ویروس همه جا پخش شده انگار.
البته من هم بدون زیرونیس خیلی از مکالمه های شما رو متوجه شدم و دارم در زبان انگلیسی هم خیلی بهتر میشم.
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز
و دوستان هم فرکانس
شاید مطالبی ک بخوام بنویسم خیلی مربوط ب فایل نباشه چون من روی دکمه مرابه سوی نشانه ام هدایت کن زدم چون یهو گفتم بذار برم اتفاقات امروز رو حتما یادداشت کنم ک هم خودم همیشه یه رد پا داشته باشم و هم برای دوستان مفید باشه ک باورشون تقویت بشه
من نزدیک 1سال و 6ماه ک درگیر کارهای دادگاهی و طلاق و مهریه بودم تو این مدت خیلی اتفاقات عجیب و خوب و به ظاهر بد برای من افتاد ک نمیخوام وارد جزییات بشم
بعداز این همه مدت توی این چندروز اخیر ک ازسوی همسر گذشته ب من ضربه ی شدید جسمی وارد شد و باعث شکستگی بینی من شد اوایل خیلی ناراحت بودم اما سریع باخودم گفتم این اتفاق به ظاهر بد خیلی برای من خیر داره و حتما خداوند خواسته منو ازراهی به خواسته ام برسونه
و خلاصه بگم ک بعداز تقریبا یک ماه بعدازاین ماجرا
ک من داشتم فایل گوش میکردم چ ازفایلهای رایگان دانلودی و محصولی اومدم توی دفترم برای خودم نوشتم ک چ افکاری رو و حرفای تواین مدت 1سال و خورده ای تکرار میکنم باخودم و دیگران ک هربار شوهرو خانوادش میان برای توافق صحبت میکنن اما دوباره میذارن میرن و کار پیش نمیره
واسه خودم نوشتم و یک عالمه افکار ک باخواسته ی من هم جهت نبود
اومدم واسه خودم نوشتم یک خواسته ک خدایا میخوام بدون اینکه این اقا رو بازداشت و بدون اینکه مامور ببرم و درگیری پیش بیاد همچی ب خوبی پیش بره یه مبلغی هم بابت حق و مهریم دریافت کنم .ینی باخودم میگفتم تو ذهنم تکرار میکردم این حرف استاد رو که همیشه میگن اگر ادم با خودش در صلح باشه و توی مسیر درست باشه به راحتی دوطرف ازهم جدا میشوند.من اینو خواستم ازخدا.و گفتم خدایا من ازیه سری چیزا میگذرم بهاشو میدم شاید من باید اینجوری به یک زندگی خیلی بهتر برسم این خواسته رو نوشتم
چندماه قبلش هم بایکی دوستان ک همش حرف میزدیم بخدا قسم همش میگفتم تا مهر ماه این کارای من تموم میشن واینو تکرار میکردم
و باورم نمیشه ک امروز اول مهرماه هست مارفتیم محضر و وکالت در طلاق و بابت مهریه و اینا توافق کردیم بدون دعوا و سر و صدایی..جز موارد جزئی
و فقط یخورده دیگ ازکاراش مونده،
این اتفاقات برام خیلی قانون رو محکم کرد تو ذهنم
و اینک شب قبلش من کارهارو سپردم بخدا گفتم اینو میذارم روی دوش تو خدا.خودت میدونی
یکی اینکه دقیقا راجب خواسته ام نوشتم و همون شد حتی تاریخش،
افکارم رو ک یذره تغییر دادم سریع جواب داد
هم اینکه مفهوم و باور اخیر فی ماوقع رو که همیشه سعی میکنم این باور رو بیشتر تقویت کنم و برام جواب بوده
نمیدونم چی بگم،اما این حرفای استاد همش مثل وحی منزل ک همیشه خودشون میگن توگوشمه
رهاباشیم نچسبیم به خواستمون لذت ببریم
من واقعا میدونم ک این اصله اما خیلی شاهکاره ک ادم بتونه ذهنشو کنترل کنه بتونه باوجود مشکلات احساس خوب داشته باشه اززندگیش لذت ببره تا به اوت خواستهاش برسه
ینی واقعا به حرف استاد رسیدم ک میگن خواسته ها احساس خاصی رو به شما نمیدن شاید در لحظه اول باشه
اما براتون عادی باشه شما باید قبلش بتونی خودت با کنترل ذهنت به احساس خوب رسیده باشی باید تونسته باشی باورهای بهتری بسازی اززندگیت به هرطریقی لذت ببری واقعا فاصله رسیدن مابه خواسته هامون احساس شادیه احساس خوبه و لذت بردن
چقدر الان حرفهای استاد و قانون رو بهتر درک میکنم
و هنوزم خیلی خیلی راه داره ک بهتر درک کنم
کاش بتونیم همیشه این باورهارو تقویت کنیم
ذهن خیلی فراموش کاره مخصوصا ذهن خودم
ک حتی الان ک میخوام بنویسم مقاومت داره
من خیلی درسارو باید میگرفتم تواین مدت هنوزم باید درسای رو بگیرم و پاس کنم
خیلی چیزا باورتون نمیشه چقدر من یچیزی یاد گرفتم
چقدر نقاط ضعفامو بهتر فهمیدم
درسهای ک باید میگرفتم و یه سری هاشون رو فهمیدم و اما هنوزم جا داره کارکنم روی خودم
مهم ترازهمه شرک ب خدا داشتم
ک خیلی ضربه ها خوردم ازش
درس رها کردن نچسبیدن
از یک راهی ک خودم مشخص میکنم نخوام برسم به خواسته هام
و دست خدارو بازبذارم ینی سعی کنم ایمان بیشتری داشته باشم توکل داشته باشم
درس بخشیدن بخشیدن و ازخدا خواستن
قدر ادمهای مهم و مهربون و دست خدارو بهتر بدونم
بخودم انقد سخت نگیرم
زندگی رو انقد جدی نگیرم بیشتر لذت ببرم ازاین عمری ک خدا بهم داده
سعی کنم اول خودم بشوم اونی ک میخوام توزندگیم رابطه ام بیاد اول خودم اون ویژگی هارو در خودم ایجاد کنم
درس گرفتم ک خودم برای زندگیم تصمیم بگیرم و عواقبش رو بپذیرم و پاش بمونم
خدایا باورم نمیشه چقدر من درس گرفتم و چقدر به شناخت رسیدم ازخودم و چقدر درکم بهترشده ک کجاهامشکل دارم
الان ک فکرشو میکنم اشک تو چشمام جمع میشه انگار دارم این 1سال و 6ماه رو واسه خودم جمع بندی میکنم و میخوام به خودم نمره بدم میخوام این امتحان رو تصحیح کنم و غلط و صحیح هارو پیداش کنم
درس گرفتم ک به ادمهابیش ازحد وابسته نشم
خودمو بیشتر دوستداشته باشم
براخودم زندگیم تلاش کنم
خودمولایق بهترینابدونم
خواسته هامو بیان کنم بخواهم
بخواهید تابه شما داده شود
من قبلا درخواست کردن خیلی برام سخت بود یا خجالت میکشیدم یا میگفتم تو زحمت میفتن یا اینکه منت میذارن سرم
اما الان این فکرام کمترشده چون بارها درخواست کردم و جواب مثبت شنیدم این باور تقویت شده ک اول من باید خواسته م رو بگم تاکسی بدونه تا اجابتش کنه خدادلهارو برام نرم میکنه
و چقدر خدا دلهارو واسه من نرم کرد ای خدا
یاد اون شبی ک توبیمارستان بودم میخواستم برم اتاق عمل و بهم گفتن هزینه ی بیمارستانت فلان مبلغ میشه و من گریه شدم اومدم بیرون
همون رئیس همون خانمه ک میگفت بیمه قبول نمیکنه خدا چطور دل این سه تا خانم کارمند رو برامن نرم کرد ک توی یک چشم بهم زدن در فاصله ی چنددقیقه راضی شدن
اون خانمه ک اومد بیرون یواش بااهام صحبت کردو راهنماییم کرد خداجونم ایناهمش دستهای تو بود ک کمکم کردن تو سخت ترین شرایط
شاید اگر من اسمای قبل بودم به این چیزا توجه نمیکردم اما الان کوچیک ترین چیزارو میبینم باجون و دل احساس میکنم میگم خدایا اینا معجزه هستن تو زندگیم .خدایا شکرت.معجزه مگر چیه جزاین اتفاقات ک ایمان و باورم رو به خدا بیشترمیکنه
و باوراینکه خودم خالقم خودم باید بگم من چیو میخوام چجوری میخوام.
استاد عزیزم ازت ممنونم
حرفات همش توگوشمه
ک میگفتین مگ طبیعی نیست ک خواسته هامون اسون بیاد توزندگیمون مگر طبیعیش این نیست؟
اگر سخته پس مسیرت اشتباهس
خوشحالم
ن فقط خوشحال برای رسیدن به خواسته ام
خوشحالم برای اینک قانون رو یکم بهترازقبل درک کردم
خوشحالم برای اینکه درس های زیادی گرفتم
درسهای زیاد دیگری باید پاس کنم
خوشحالم ک بزرگترشدم درکم بیشترشده نسبت بخودم به شخصیتم به نقاط ضعف و قوتم نسبت به قانون درکم نسبت ب خداوند به توحید
خوشحالم که …
خوشحالم ک اینجام و خداروشکر ک تواین مسیر هستم
میدونم به هرحال اگر خیلی خیلی خیلی هم روی خودم و باوراام کارنکرده باشم خیلیم قانون رو درک نکرده باشم
اما تواین مسیرهستم اینجام درکنارشما
شاید خیلی مونده تاتکاملم رو طی کنم خیلی جا داره قانون رو بفهمم و مهمترازهمه بهش عمل کنم ب دانسته هایم عمل کنم ک واقعا عمل کردن بهش جهاد اکبرمیخواد ایمان قوی میخواد پشتکارمیخواد و ازخدامیخوام تواین مسیربهم کمک کنه تابتونم زندگی بهتر خواسته های بیشتر داشته باشم و بهشون برسم و اززندگیم لذت بیشتری ببرم و هرروز بهتر ازقبل بشم شخصیتم تغییر کنه
خداروشکر میکنم بابت وجود استاد عزیزخانم شایسته این سایت ک فوق العادس و خداروشکر بخاطر وجوددوستان خوب
امیدوارم ک همیشه بتونم بیام کامنت بذارم ازاتفاقاتی ک ایمانم رو قوی تر میکنه و رد پا بذارم ازخودم ک فراموش نکنم ازکجا به کجا قراره برسم و بخودم هرروز قانون رو یاد اوری کنم
چقدر خوبه انسان های هم فرکانس دور هم جمع شدن… و میگن و میخندن و زندگی رو راحت گرفتن…
چقدر آقای چاره جو حرف های خوبی زد..
چقدر شعرشون زیبا بود
گرد مال پدر چه میگردی
پدر خویش باش اگر مردی…
چه قدر از روی دلم حرف زد…
روز 20 مهاجرتم هست و تنهای تنها با خدای خودم… و در کمال فهم این موضوع نه پدری برات میمونه نه مادری و نه خواهری…
خودت باس برای خودت پدر باشی مادر باشی و همه کس خود باشی…
البته پدر بنده مال خوبی داشت ولی من اصلا هیچ چشم داشتی به پول ایشان نداشتم و خواستم که روی پای خودم بایستم و زندگی با باور های توحیدی خلق کنم و لذت ببرم…
و الان دارم با قانون تکامل دست و پنجه نرم میکنم که گه گداری ذهن میرود به آینده زیبایم و که چقدر زیبا میتونه باشه و دل قنج میره برای اون روزا…
و ذهن میره توی عجله که کاش زودتر میرسیدن اون روزا ولی من بهش قانون تکامل رو یاد آوری میکنم ک… ای ذهن عزیزم صبر کن تا تکاملت طی شود قدم قدم پیش برو…
همین الانشم عالی هستی همین الانم بهترینی و همین الانم توی بهترین شرایطی داری زندگی میکنی پس صبور باش که هروز از روز قبل بهتر میشود هرچی که من. کمی بهتر میشوم شرایط هم کمی بهتر میشود…
خدارو شاکرم برای همه نعمات خدارو بی نهایت سپاس گزارم برای حضور استاد عزیزم که راه و چاه رو نشونم داد و با لذت داریم میریم رو به جلو…
سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم نازنین
با دیدن این فایل نمیدونم چرا تو ذهن من «به ایمان و تواضع بنویسید خدا هست»، مترادف شد با «ایاک نعبد و ایاک نستعین» همزمان با آهنگ همش این آیه تو ذهنم میومد.
وااای چقدددر لذت بخش بود مهمونیتون همشش لبخند رو لبام بود، استاد چقددر از خودم خوشم اومد بدون خوندن زیرنویسها 99 درصد حرفهای دوستاتون متوجه شدم، این ویژگی رو از وقتی دارم برای ثروت کار میکنم پیشرفت دادم، هنوز پول نیومده ولی انگلیسیم خیلی بهتر شده چون به حرف دلم گوش دادم و زبان خوندم البته میدونم کمه، یه جا خودتون گفته بودید ولی من یادم رفته بود تا اینکه تو کامنت یکی از بچه ها خوندم که مثلا اگه برای پیشرفت باید تکاملت رو طی کنی و سی تا ساعت بسازی، تومیتونی روزی یه دونه ساعت بسازی یا ماهی یه دونه ساعت! و من میتونم تکاملم تو زبان خوندن رو سریعتر کنم فقط باید بیشتر انگیزه و تلاش داشته باشم.
استاد شعر دوستتون من رو یاد شرک انداخت که از پدر و مادر و همسر میخواهیم، باید یادم بمونه خودم هستم و خدا، به قول دوستتون خودم پدر و مادر و خواهر خودم بشم (خودم یعنی من و خدا دیگه) از هیچ کس دیگه نخوام، خدایا شکرت که تو زندگیمی.
سلام و درود خدمت استاد عزیز بانو مریم جان و همه دوستان
این فایل نشانه امروز من بود .با دیدن فایل آنچه را که بایستی می فهمیدم را درک کردم و به الهامی که چند روز آمده بود و نشانه ها هم آن را تایید می کردند عمل کردم .وقت عمل گرایی فرا رسیده بود .خط نشانه ها را دنبال کردم و ایده نابی که بهم گفته شده بود را عملی کردم یعنی من با اینکه هیچ نمی دانستم قدم اول را با وجود تردید ها و ترس ها برداشتم و به خدا گفتم من سهم خودم را انجام داده ام حالا نوبت قدرت نمایی و به رخ کشیدن خدایی توست .من هیچ نمی دانم این ایده پس از گذراندن چند جلسه دوره احساس لیاقت و کار کردن روی باورهای ثروت ساز به من گفته شد .از اینده هیچ نمی دانم .فقط یک قدم برداشتم و همین .
سعی می کنم به نتیجه فک نکنم ،به قول استاد وقتی روی خودتان کار می کنید هر اتفاقی ،چهر اتفاقی که بیافته به نفع شماست .حتی اگرپرونده این ایده در همین قدم اول بسته شود باز هم به نفع من است .خدا ا شکر الان این جمله به من گفته شد .اکمی آرام شدم .سعی می کنم به نجواها و گفتگوهای ذهنی ام پاسخ دندان شکن استادم را بگویم و تکرار کنم .من وابسته به نتیجه نیستم صرفا برای ایده ام یک قدم برداشتم و همین .هر آنچه بس از این رخ دهد قطعا خیر من در آن است .
صبح که نشانه را زدم و این فایل زیبا آمد .ساختمان های زیبای رو بروی آپارتمان خونه استاد به نوعی نشانه بود .
شعر زیبایی که دوست عزیز استاد خواندند راا هم چند مرتبه زیر لب زمزمه کردم و اینطور برایم معنا شد که برای رسیدن به ثروت و بهبود زندگی و آسایش روی همسرت هم حساب نکن و فقط روی خودت حساب کن .اینم نشونه دیگه ای برای من بود .چون من گاهی با خودم غر می زنم که اگر همسر جان من باورهای درستی داشت حتما ما در زمینه ثروت و پولسازی رشد بهتری داشتیم و به نوعی ایشان را مقصر می دانستم که این نشانه به من تلنگر ی زد که به دنبال مقصر نباشم و از کسی توقع نداشته باشم .
رابطه استاد با مایک هم زیبا و بسیار دوستانه بود .ادب ،فروتنی و اعتماد به نفس مایک واقعا تحسین برانگیز است .
چقدر زیبا گفتی و به اجرا در آوردی آنچه نمیدانی و او میداند و الهامی شده بر دل تو …
.
اون قسمت که گفتی
شعر زیبایی که دوست عزیز استاد خواندند راا هم چند مرتبه زیر لب زمزمه کردم و اینطور برایم معنا شد که برای رسیدن به ثروت و بهبود زندگی و آسایش روی همسرت هم حساب نکن و فقط روی خودت حساب کن .اینم نشونه دیگه ای برای من بود .چون من گاهی با خودم غر می زنم که اگر همسر جان من باورهای درستی داشت حتما ما در زمینه ثروت و پولسازی رشد بهتری داشتیم و به نوعی ایشان را مقصر می دانستم که این نشانه به من تلنگر ی زد که به دنبال مقصر نباشم و از کسی توقع نداشته باشم
وای که چه گفتییی
نمیدونی من گاهی که هیچ هر لحظه در دهانم و افکارم این ها رو میگویم …
ای کاش ها و تقصیر پدر مادر انداختن ….
مقصر دونستن اطرافیان نزدیکم …
و کلامت آنچنان
پتکی در سرم کوفت که انگار
جهان همه ی نتوانستن و نیست های زندگی ام نیستو هوا شد
آنچنان در دل من شلیک شد تیر خلاصی که …
نباید بدهی تقصیر ،جز بر خویش و خود کرده چنین که چنین ها شده ای …
خوشحالم که کامنت من نشانه ای برای شما شد تا خود را ارزیابی نمایی و از دام نجواهای ذهن که با مقصر نشان دادن دیگران تورا از اینکه خالق زندگی خودت هستی ، سلب مسوولیت نماید .ذهن ما به زیرکی ما را فریب می دهد طوری که احساس عجز و ناتوانی نماییم و برای هر تغییر در زندگی و شرایط مقاومت داشته باشیم و از حرکت باز ایستیم .
شما دوست نازنین قلب سلیم و تابناکی دارید .این حد از دقت شما برایم درس بسیار دارد .
بله من به ایده الهامی ام عمل کردم .این ایده به شکل یک درخواست همکاری بود و مانند تمرین آگهی بازرگانی بود .من توانایی هایم را عنوان کردم . نتیجه هنوز مشخص نیست.گر چه من با این اقدام و حتی عنوان کردن توانمندیهایم دیوار ترس هایم فرو ریخت .می دانم خداوند مرا در زمان درست و مکان درست به سمت مسیر درست هدایت می کند .شاید این اقدام من در جهت افزایش اعتماد به نفس و احساس لیاقت من باشد .نتیجه هر چه باشد قطعا به نفع من است .ممنون از شما دوست نازنین که باعث شدید من آن اقدام را در ذهنم بررسی کنم و نتیجه کار را به خداوند توانا می سپارم شاد و سلامت و ثروتمند باشید ملیکا جانم .
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به دوستان
این قسمت خیلی پربار بود خصوصا که یکی از پاشنه های اشیل منو یاداوری کرد
بسیار میشه از این فایل چند دقیقه ای کوتاه یاد گرفت
وقتی انسان عزت نفس بالایی داشته باشه دیگه برای بقیه شو اف نمیکنه و کارهایی رو نمیکنه که دیگران خوششون بیاد یا بخوان تشویقش کنن چون از درون خودش رو ارزشمند میدونه.
و همینطور با دیدن این مهمانی ساده که این درس رو میده که اصل رو بشناس. شاید ما یادمون رفته هدف از مهمانی ها لذت بردن هست اما درگیر غذا و تدارکات سنگین میشیم و این هم برای ما زجر اور میشه و هم طرف مقابل احساس راحتی نمیکنه
مورد بعدی که بازهم از همون احساس عزت نفس ریشه میگیره که استاد راحت روی زمین میشینه و پاهاش رو دراز میکنه و خودش هست در صورتی من قبلا خودم درگیر لباس بودم که بپوشم و ظاهرم بهتر بنظر برسه و همه اینا درس بهم میده
نکته بعدی تضادها هست که باعث حرکت انسان هایی مثل اقای چاره جو میشن . اون تضاد کودکی باعث شده ایشان به خودش متکی باشه و زندگیش رو عوض کنه
در تمام کشورهای دنیا خرافات وجود داره و این به این معنی هست که افراد اصل رو نمیفهمم و در حاشیه این داستان ها میوفتن و باعث محدودیت و این زندگی خرابشون میشه
و در اخر تحسین میکنم خانم چاره جو که بسیار روان و اروم و با زیبایی به انگلیسی داستان اشنایی رو توضیح دادن و کاملا متوجه شدم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام افریننده هستی
سلام ب روی ماه ب چهره شاد استاد ومریم
خداروشکر میکنم ک ب این فایل زیبا هدایت شدم
خیلی قسمت قشنگی بود
آقای چاره جو شاد وهمسر خوشکل او دل منو بردن واقعا.
ورابطه مایک با استاد عزیزم
واینکه با معلمش رفتامد دارید
این همه شاد وخنده نوش جان شما حال دلم خوب وقلبم بازشد
خداروشکر میکنم درمدار دیدن این روابط فوق العاده واین. زیبایی
این عزت نفس راحتی وارامش هستم
قطعا مدارم بالاست ک اینجا هستم
چقد ثروت خوبه چقد راحته ک واسه مهمونا غذا های متنوع خریدید وراحت فقط لذت بردید
و انتخاب کردید با بنز برید واسه خرید
هربار ب دلخواهتون غذا میخورید لباس میخرید وتو فکر هزینش نیستین وب عشق خودتون با یکی از ماشینها یا موتورها میرید گردش وخرید
من هم از خدا متشکرم بابت اینکه میشه مثل شما ثروتمند شد وشما ب ما این اطمینان رو میدین ک میشه از گرمترین جای ایران واز خانه ی اجاره ای بدون امکانات از راننده تاکسی بودن
ب این حد از ثروت نعمت فراوانی وارامش رسید
عاشقتونم
درپناه حق باشید
خدایا شکرت
سلام استاد جان
سلام خواهر خوبم مریم
سلام به خانواده عزیز و بزرگم
واقعاً لذت ببردم از این مهمانی پر از عشق و خنده و حال خوب در موقع دیدن این فایل لبام با عشق میخندیدند و کلی لذت میبردم از این میهمانی و اینکه با وجود رفتن مایک از اون مدرسه اون دوستان هنوز دوستان شما هستند
مارکوپولو آیی که دوستتان به استاد گفت باحال بود در کل خیلی سپاسگزارم استاد جان
سلام استاد عزیز و دوستان گرامی
و میهمانان پر انرژی
واقعا این دورهمی شما خیلی عالی بود، بدون هیچ تجملات و توقع هایی که ما همه در فرهنگمان می بینیم. اینو میگم چون که همه ما توی مهمونی هامون شکل دیگری از مهمونی رو دیدم برا خلاف این که در مهمونی که در بین ما مروج هست شما مهمانی برگزار می کنید که در نهایت سادگی و لذت و با هم بودن هست. در واقع این با هم بیشتر وقت گذراندن هست که مهمانی رو جذاب می کنه وگرنه کسی که به خواد غذای رنگ وارنگ بخوره که میره رستورانت. این همه سلف سرویست هست. ولی خیلی از مهمونی ها هم در جامعه ما به خاطر رو کم کنی هست، به قول یارو گفتنی نه می تونه بخوره نه می تونه مهمونی بده.
و این خیلی ها رو یک غیرتی می کرد که بهترین مهمونی رو از لحاظ ظرف غذا و رنگ غذا و تنوع غذا برگذار کنه.
من که خیلی وقته که نه مهمونی دادم و نه مهمونی رفتم. به خاطر این که از فرکانس این آدما خیلی دور شدم، الان هم که از شهر و کشور خودم دور دور شدم. و خیلی خوشحالم که در بی خبری همه دارم زندگی می کنم و همراه با فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا خیلی از این کلیشه هایی که در من وجود داره رو اصلاح می کنم.
و میرسیم به دوستانتون. اینا هم مثل شما خیلی انسانهای از هر لحاظ سالم هستند و چقدر مهربون و خوش برخورد هستند من که کیف کردم. از نحوه آشنایی خانم چاره جو با شما و اون خانم مهمان چقدر درس گرفتم. من فکر می کردم که قبلا فقط توی فرهنگ ما چشم زخم هست ولی دیدم که نه این ویروس همه جا پخش شده انگار.
البته من هم بدون زیرونیس خیلی از مکالمه های شما رو متوجه شدم و دارم در زبان انگلیسی هم خیلی بهتر میشم.
خداروشکر.
در پناه خدای مهربان باشید
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز
و دوستان هم فرکانس
شاید مطالبی ک بخوام بنویسم خیلی مربوط ب فایل نباشه چون من روی دکمه مرابه سوی نشانه ام هدایت کن زدم چون یهو گفتم بذار برم اتفاقات امروز رو حتما یادداشت کنم ک هم خودم همیشه یه رد پا داشته باشم و هم برای دوستان مفید باشه ک باورشون تقویت بشه
من نزدیک 1سال و 6ماه ک درگیر کارهای دادگاهی و طلاق و مهریه بودم تو این مدت خیلی اتفاقات عجیب و خوب و به ظاهر بد برای من افتاد ک نمیخوام وارد جزییات بشم
بعداز این همه مدت توی این چندروز اخیر ک ازسوی همسر گذشته ب من ضربه ی شدید جسمی وارد شد و باعث شکستگی بینی من شد اوایل خیلی ناراحت بودم اما سریع باخودم گفتم این اتفاق به ظاهر بد خیلی برای من خیر داره و حتما خداوند خواسته منو ازراهی به خواسته ام برسونه
و خلاصه بگم ک بعداز تقریبا یک ماه بعدازاین ماجرا
ک من داشتم فایل گوش میکردم چ ازفایلهای رایگان دانلودی و محصولی اومدم توی دفترم برای خودم نوشتم ک چ افکاری رو و حرفای تواین مدت 1سال و خورده ای تکرار میکنم باخودم و دیگران ک هربار شوهرو خانوادش میان برای توافق صحبت میکنن اما دوباره میذارن میرن و کار پیش نمیره
واسه خودم نوشتم و یک عالمه افکار ک باخواسته ی من هم جهت نبود
اومدم واسه خودم نوشتم یک خواسته ک خدایا میخوام بدون اینکه این اقا رو بازداشت و بدون اینکه مامور ببرم و درگیری پیش بیاد همچی ب خوبی پیش بره یه مبلغی هم بابت حق و مهریم دریافت کنم .ینی باخودم میگفتم تو ذهنم تکرار میکردم این حرف استاد رو که همیشه میگن اگر ادم با خودش در صلح باشه و توی مسیر درست باشه به راحتی دوطرف ازهم جدا میشوند.من اینو خواستم ازخدا.و گفتم خدایا من ازیه سری چیزا میگذرم بهاشو میدم شاید من باید اینجوری به یک زندگی خیلی بهتر برسم این خواسته رو نوشتم
چندماه قبلش هم بایکی دوستان ک همش حرف میزدیم بخدا قسم همش میگفتم تا مهر ماه این کارای من تموم میشن واینو تکرار میکردم
و باورم نمیشه ک امروز اول مهرماه هست مارفتیم محضر و وکالت در طلاق و بابت مهریه و اینا توافق کردیم بدون دعوا و سر و صدایی..جز موارد جزئی
و فقط یخورده دیگ ازکاراش مونده،
این اتفاقات برام خیلی قانون رو محکم کرد تو ذهنم
و اینک شب قبلش من کارهارو سپردم بخدا گفتم اینو میذارم روی دوش تو خدا.خودت میدونی
یکی اینکه دقیقا راجب خواسته ام نوشتم و همون شد حتی تاریخش،
افکارم رو ک یذره تغییر دادم سریع جواب داد
هم اینکه مفهوم و باور اخیر فی ماوقع رو که همیشه سعی میکنم این باور رو بیشتر تقویت کنم و برام جواب بوده
نمیدونم چی بگم،اما این حرفای استاد همش مثل وحی منزل ک همیشه خودشون میگن توگوشمه
رهاباشیم نچسبیم به خواستمون لذت ببریم
من واقعا میدونم ک این اصله اما خیلی شاهکاره ک ادم بتونه ذهنشو کنترل کنه بتونه باوجود مشکلات احساس خوب داشته باشه اززندگیش لذت ببره تا به اوت خواستهاش برسه
ینی واقعا به حرف استاد رسیدم ک میگن خواسته ها احساس خاصی رو به شما نمیدن شاید در لحظه اول باشه
اما براتون عادی باشه شما باید قبلش بتونی خودت با کنترل ذهنت به احساس خوب رسیده باشی باید تونسته باشی باورهای بهتری بسازی اززندگیت به هرطریقی لذت ببری واقعا فاصله رسیدن مابه خواسته هامون احساس شادیه احساس خوبه و لذت بردن
چقدر الان حرفهای استاد و قانون رو بهتر درک میکنم
و هنوزم خیلی خیلی راه داره ک بهتر درک کنم
کاش بتونیم همیشه این باورهارو تقویت کنیم
ذهن خیلی فراموش کاره مخصوصا ذهن خودم
ک حتی الان ک میخوام بنویسم مقاومت داره
من خیلی درسارو باید میگرفتم تواین مدت هنوزم باید درسای رو بگیرم و پاس کنم
خیلی چیزا باورتون نمیشه چقدر من یچیزی یاد گرفتم
چقدر نقاط ضعفامو بهتر فهمیدم
درسهای ک باید میگرفتم و یه سری هاشون رو فهمیدم و اما هنوزم جا داره کارکنم روی خودم
مهم ترازهمه شرک ب خدا داشتم
ک خیلی ضربه ها خوردم ازش
درس رها کردن نچسبیدن
از یک راهی ک خودم مشخص میکنم نخوام برسم به خواسته هام
و دست خدارو بازبذارم ینی سعی کنم ایمان بیشتری داشته باشم توکل داشته باشم
درس بخشیدن بخشیدن و ازخدا خواستن
قدر ادمهای مهم و مهربون و دست خدارو بهتر بدونم
بخودم انقد سخت نگیرم
زندگی رو انقد جدی نگیرم بیشتر لذت ببرم ازاین عمری ک خدا بهم داده
سعی کنم اول خودم بشوم اونی ک میخوام توزندگیم رابطه ام بیاد اول خودم اون ویژگی هارو در خودم ایجاد کنم
درس گرفتم ک خودم برای زندگیم تصمیم بگیرم و عواقبش رو بپذیرم و پاش بمونم
خدایا باورم نمیشه چقدر من درس گرفتم و چقدر به شناخت رسیدم ازخودم و چقدر درکم بهترشده ک کجاهامشکل دارم
الان ک فکرشو میکنم اشک تو چشمام جمع میشه انگار دارم این 1سال و 6ماه رو واسه خودم جمع بندی میکنم و میخوام به خودم نمره بدم میخوام این امتحان رو تصحیح کنم و غلط و صحیح هارو پیداش کنم
درس گرفتم ک به ادمهابیش ازحد وابسته نشم
خودمو بیشتر دوستداشته باشم
براخودم زندگیم تلاش کنم
خودمولایق بهترینابدونم
خواسته هامو بیان کنم بخواهم
بخواهید تابه شما داده شود
من قبلا درخواست کردن خیلی برام سخت بود یا خجالت میکشیدم یا میگفتم تو زحمت میفتن یا اینکه منت میذارن سرم
اما الان این فکرام کمترشده چون بارها درخواست کردم و جواب مثبت شنیدم این باور تقویت شده ک اول من باید خواسته م رو بگم تاکسی بدونه تا اجابتش کنه خدادلهارو برام نرم میکنه
و چقدر خدا دلهارو واسه من نرم کرد ای خدا
یاد اون شبی ک توبیمارستان بودم میخواستم برم اتاق عمل و بهم گفتن هزینه ی بیمارستانت فلان مبلغ میشه و من گریه شدم اومدم بیرون
همون رئیس همون خانمه ک میگفت بیمه قبول نمیکنه خدا چطور دل این سه تا خانم کارمند رو برامن نرم کرد ک توی یک چشم بهم زدن در فاصله ی چنددقیقه راضی شدن
اون خانمه ک اومد بیرون یواش بااهام صحبت کردو راهنماییم کرد خداجونم ایناهمش دستهای تو بود ک کمکم کردن تو سخت ترین شرایط
شاید اگر من اسمای قبل بودم به این چیزا توجه نمیکردم اما الان کوچیک ترین چیزارو میبینم باجون و دل احساس میکنم میگم خدایا اینا معجزه هستن تو زندگیم .خدایا شکرت.معجزه مگر چیه جزاین اتفاقات ک ایمان و باورم رو به خدا بیشترمیکنه
و باوراینکه خودم خالقم خودم باید بگم من چیو میخوام چجوری میخوام.
استاد عزیزم ازت ممنونم
حرفات همش توگوشمه
ک میگفتین مگ طبیعی نیست ک خواسته هامون اسون بیاد توزندگیمون مگر طبیعیش این نیست؟
اگر سخته پس مسیرت اشتباهس
خوشحالم
ن فقط خوشحال برای رسیدن به خواسته ام
خوشحالم برای اینک قانون رو یکم بهترازقبل درک کردم
خوشحالم برای اینکه درس های زیادی گرفتم
درسهای زیاد دیگری باید پاس کنم
خوشحالم ک بزرگترشدم درکم بیشترشده نسبت بخودم به شخصیتم به نقاط ضعف و قوتم نسبت به قانون درکم نسبت ب خداوند به توحید
خوشحالم که …
خوشحالم ک اینجام و خداروشکر ک تواین مسیر هستم
میدونم به هرحال اگر خیلی خیلی خیلی هم روی خودم و باوراام کارنکرده باشم خیلیم قانون رو درک نکرده باشم
اما تواین مسیرهستم اینجام درکنارشما
شاید خیلی مونده تاتکاملم رو طی کنم خیلی جا داره قانون رو بفهمم و مهمترازهمه بهش عمل کنم ب دانسته هایم عمل کنم ک واقعا عمل کردن بهش جهاد اکبرمیخواد ایمان قوی میخواد پشتکارمیخواد و ازخدامیخوام تواین مسیربهم کمک کنه تابتونم زندگی بهتر خواسته های بیشتر داشته باشم و بهشون برسم و اززندگیم لذت بیشتری ببرم و هرروز بهتر ازقبل بشم شخصیتم تغییر کنه
خداروشکر میکنم بابت وجود استاد عزیزخانم شایسته این سایت ک فوق العادس و خداروشکر بخاطر وجوددوستان خوب
امیدوارم ک همیشه بتونم بیام کامنت بذارم ازاتفاقاتی ک ایمانم رو قوی تر میکنه و رد پا بذارم ازخودم ک فراموش نکنم ازکجا به کجا قراره برسم و بخودم هرروز قانون رو یاد اوری کنم
دوستدارشما اسماء
درود و عشق بر یاران جان…
خدا قووت ونور بر شما باد
پسر چقدر زیبا و خفن بود این قسمت از سریال…
چقدر خوبه انسان های هم فرکانس دور هم جمع شدن… و میگن و میخندن و زندگی رو راحت گرفتن…
چقدر آقای چاره جو حرف های خوبی زد..
چقدر شعرشون زیبا بود
گرد مال پدر چه میگردی
پدر خویش باش اگر مردی…
چه قدر از روی دلم حرف زد…
روز 20 مهاجرتم هست و تنهای تنها با خدای خودم… و در کمال فهم این موضوع نه پدری برات میمونه نه مادری و نه خواهری…
خودت باس برای خودت پدر باشی مادر باشی و همه کس خود باشی…
البته پدر بنده مال خوبی داشت ولی من اصلا هیچ چشم داشتی به پول ایشان نداشتم و خواستم که روی پای خودم بایستم و زندگی با باور های توحیدی خلق کنم و لذت ببرم…
و الان دارم با قانون تکامل دست و پنجه نرم میکنم که گه گداری ذهن میرود به آینده زیبایم و که چقدر زیبا میتونه باشه و دل قنج میره برای اون روزا…
و ذهن میره توی عجله که کاش زودتر میرسیدن اون روزا ولی من بهش قانون تکامل رو یاد آوری میکنم ک… ای ذهن عزیزم صبر کن تا تکاملت طی شود قدم قدم پیش برو…
همین الانشم عالی هستی همین الانم بهترینی و همین الانم توی بهترین شرایطی داری زندگی میکنی پس صبور باش که هروز از روز قبل بهتر میشود هرچی که من. کمی بهتر میشوم شرایط هم کمی بهتر میشود…
خدارو شاکرم برای همه نعمات خدارو بی نهایت سپاس گزارم برای حضور استاد عزیزم که راه و چاه رو نشونم داد و با لذت داریم میریم رو به جلو…
دوستارتون سهند…
الهی به امید تو
سلاااممممممم
وای خدای من چقدر از این قسمت لذت بردم …..
چقدر اهنگ روی ودیو عالبییییی بود ،،،،و در لحظه زندگی کردنو قشنگ و زیبا بیان میکرد…..
آموزه های استاد همیشه بر پایه سادگی و راحتی
و همچنین زندگی ایشون …..
تمپا واقعااا زیباست
ساختمون های بلند و قشنگ با ویو از روخونه و قایق های تفریحی
آسمون آبی با ابرای سفید و قشنگ
فروشگاهی پر از اجناس که نشونه از فراوانی هست
لذت بردم از این جملتون که گفتید اینبارو با بنز بریم؟؟؟
چقدر این فراوانی و ثروت به آدم عزت میده ،،،،راحتی و آسایش میده،،،،خدایاشکرت
مریم جون هم با عشق استقبال میکنه و میگع ارهههههه
خدایاشکرتتتتت من فقط زیبایی و روابط عالیییی می بینممممم
عاشقتمممممم
عشقممممم میشنوم اونم رابطع ای بدون وابستگی
مهمونا از راه رسیدن
امریکایی ها واقعا انسان های شریفی هستن
با مهربونی و عشق ارتباط برقرار میکنن
و استاد که با مهر و محبت همه رو بغل میکنه و از ارتباط برقرار کردن نمیترسه…..
خدای مهربون شکرت برای این الگو هایی که نشونم میدی
ثروت به خانواده و موقعیت اونا ربطی ندارع
مثه آقای چاره جو که با وجود همچین خانواده ای به این آسایش و ثروت و همچین خانم ناز و مهربونی رسیده…..
خدایاشکرتتتتتتت
سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم نازنین
با دیدن این فایل نمیدونم چرا تو ذهن من «به ایمان و تواضع بنویسید خدا هست»، مترادف شد با «ایاک نعبد و ایاک نستعین» همزمان با آهنگ همش این آیه تو ذهنم میومد.
وااای چقدددر لذت بخش بود مهمونیتون همشش لبخند رو لبام بود، استاد چقددر از خودم خوشم اومد بدون خوندن زیرنویسها 99 درصد حرفهای دوستاتون متوجه شدم، این ویژگی رو از وقتی دارم برای ثروت کار میکنم پیشرفت دادم، هنوز پول نیومده ولی انگلیسیم خیلی بهتر شده چون به حرف دلم گوش دادم و زبان خوندم البته میدونم کمه، یه جا خودتون گفته بودید ولی من یادم رفته بود تا اینکه تو کامنت یکی از بچه ها خوندم که مثلا اگه برای پیشرفت باید تکاملت رو طی کنی و سی تا ساعت بسازی، تومیتونی روزی یه دونه ساعت بسازی یا ماهی یه دونه ساعت! و من میتونم تکاملم تو زبان خوندن رو سریعتر کنم فقط باید بیشتر انگیزه و تلاش داشته باشم.
استاد شعر دوستتون من رو یاد شرک انداخت که از پدر و مادر و همسر میخواهیم، باید یادم بمونه خودم هستم و خدا، به قول دوستتون خودم پدر و مادر و خواهر خودم بشم (خودم یعنی من و خدا دیگه) از هیچ کس دیگه نخوام، خدایا شکرت که تو زندگیمی.
به نام خداوند بخشنده و مهربان .
سلام و درود خدمت استاد عزیز بانو مریم جان و همه دوستان
این فایل نشانه امروز من بود .با دیدن فایل آنچه را که بایستی می فهمیدم را درک کردم و به الهامی که چند روز آمده بود و نشانه ها هم آن را تایید می کردند عمل کردم .وقت عمل گرایی فرا رسیده بود .خط نشانه ها را دنبال کردم و ایده نابی که بهم گفته شده بود را عملی کردم یعنی من با اینکه هیچ نمی دانستم قدم اول را با وجود تردید ها و ترس ها برداشتم و به خدا گفتم من سهم خودم را انجام داده ام حالا نوبت قدرت نمایی و به رخ کشیدن خدایی توست .من هیچ نمی دانم این ایده پس از گذراندن چند جلسه دوره احساس لیاقت و کار کردن روی باورهای ثروت ساز به من گفته شد .از اینده هیچ نمی دانم .فقط یک قدم برداشتم و همین .
سعی می کنم به نتیجه فک نکنم ،به قول استاد وقتی روی خودتان کار می کنید هر اتفاقی ،چهر اتفاقی که بیافته به نفع شماست .حتی اگرپرونده این ایده در همین قدم اول بسته شود باز هم به نفع من است .خدا ا شکر الان این جمله به من گفته شد .اکمی آرام شدم .سعی می کنم به نجواها و گفتگوهای ذهنی ام پاسخ دندان شکن استادم را بگویم و تکرار کنم .من وابسته به نتیجه نیستم صرفا برای ایده ام یک قدم برداشتم و همین .هر آنچه بس از این رخ دهد قطعا خیر من در آن است .
صبح که نشانه را زدم و این فایل زیبا آمد .ساختمان های زیبای رو بروی آپارتمان خونه استاد به نوعی نشانه بود .
شعر زیبایی که دوست عزیز استاد خواندند راا هم چند مرتبه زیر لب زمزمه کردم و اینطور برایم معنا شد که برای رسیدن به ثروت و بهبود زندگی و آسایش روی همسرت هم حساب نکن و فقط روی خودت حساب کن .اینم نشونه دیگه ای برای من بود .چون من گاهی با خودم غر می زنم که اگر همسر جان من باورهای درستی داشت حتما ما در زمینه ثروت و پولسازی رشد بهتری داشتیم و به نوعی ایشان را مقصر می دانستم که این نشانه به من تلنگر ی زد که به دنبال مقصر نباشم و از کسی توقع نداشته باشم .
رابطه استاد با مایک هم زیبا و بسیار دوستانه بود .ادب ،فروتنی و اعتماد به نفس مایک واقعا تحسین برانگیز است .
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست ..
سلام به خواهران فرکانسی عزیزم …
ممنونم به خاطر کامنت زیبایت ..
چقدر زیبا گفتی و به اجرا در آوردی آنچه نمیدانی و او میداند و الهامی شده بر دل تو …
.
اون قسمت که گفتی
شعر زیبایی که دوست عزیز استاد خواندند راا هم چند مرتبه زیر لب زمزمه کردم و اینطور برایم معنا شد که برای رسیدن به ثروت و بهبود زندگی و آسایش روی همسرت هم حساب نکن و فقط روی خودت حساب کن .اینم نشونه دیگه ای برای من بود .چون من گاهی با خودم غر می زنم که اگر همسر جان من باورهای درستی داشت حتما ما در زمینه ثروت و پولسازی رشد بهتری داشتیم و به نوعی ایشان را مقصر می دانستم که این نشانه به من تلنگر ی زد که به دنبال مقصر نباشم و از کسی توقع نداشته باشم
وای که چه گفتییی
نمیدونی من گاهی که هیچ هر لحظه در دهانم و افکارم این ها رو میگویم …
ای کاش ها و تقصیر پدر مادر انداختن ….
مقصر دونستن اطرافیان نزدیکم …
و کلامت آنچنان
پتکی در سرم کوفت که انگار
جهان همه ی نتوانستن و نیست های زندگی ام نیستو هوا شد
آنچنان در دل من شلیک شد تیر خلاصی که …
نباید بدهی تقصیر ،جز بر خویش و خود کرده چنین که چنین ها شده ای …
…
ممنونم ازت …
در پناه الله یکتا باشی
به نام خدا .
سلام ملیکا دوست عزیز و نازنین
خوشحالم که کامنت من نشانه ای برای شما شد تا خود را ارزیابی نمایی و از دام نجواهای ذهن که با مقصر نشان دادن دیگران تورا از اینکه خالق زندگی خودت هستی ، سلب مسوولیت نماید .ذهن ما به زیرکی ما را فریب می دهد طوری که احساس عجز و ناتوانی نماییم و برای هر تغییر در زندگی و شرایط مقاومت داشته باشیم و از حرکت باز ایستیم .
شما دوست نازنین قلب سلیم و تابناکی دارید .این حد از دقت شما برایم درس بسیار دارد .
بله من به ایده الهامی ام عمل کردم .این ایده به شکل یک درخواست همکاری بود و مانند تمرین آگهی بازرگانی بود .من توانایی هایم را عنوان کردم . نتیجه هنوز مشخص نیست.گر چه من با این اقدام و حتی عنوان کردن توانمندیهایم دیوار ترس هایم فرو ریخت .می دانم خداوند مرا در زمان درست و مکان درست به سمت مسیر درست هدایت می کند .شاید این اقدام من در جهت افزایش اعتماد به نفس و احساس لیاقت من باشد .نتیجه هر چه باشد قطعا به نفع من است .ممنون از شما دوست نازنین که باعث شدید من آن اقدام را در ذهنم بررسی کنم و نتیجه کار را به خداوند توانا می سپارم شاد و سلامت و ثروتمند باشید ملیکا جانم .
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جان و مایک جان
این قسمت سفر به دور آمریکا خیلی جالب بود و واقعا بهم چسبید
اولش که فضای رویایی تمپا رو تماشا کردیم
یک عالمه ثروت و هوای خوب و رنگ های شاد متنوع دیدیم
یک عالمه حرکت و جنب و جوش رو تماشا کردیم
چقدر این شهر زیباست و همه چیز رو با هم دارد از دریا و آب و رودخانه بگیر تا ثروت و برج های قشنگ و ماشین های زیبا و درختان نخل و سرسبزی و …………….
این آقای چاره جو خیلی خیلی باحاله
عجیب من از این آدم لذت می برم
چه چهره آرام و دوست داشتنی دارد
چقدر هم قشنگ و بامزه حرف می زند
مخصوصا آن تکه که گفت گرد مال پدر چه می گردی؟ پدر خویش باش اگر مردی
و بعدش هم خنده های بلند استاد، خیلی صحنه جالبی شد :)
خدایا شکرت بابت این سایت بهشتی
خدایا شکرت بابت این استاد بی نظیر
خدایا شکرت بابت قانون احساس خوب = اتفاقات خوب
خدایا شکرت بابت همه چیز
دوست تان دارم