https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-07 06:45:442024-10-16 18:48:52سفر به دور آمریکا | قسمت 93
322نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
محمدامین عزیزم، ازت ممنونم برای کامنت قشنگ و پرانرژیت پسر. باعث شدی حسِ شعف در من بیشتر بشه برای اینک مثلِ تو، با عشق ببینمو با عشق از زیبایی ها بنویسم..
ازت ممنونم ک بیدار موندی و یه کامنت پرانرژی نوشتی ک بخشِ خیلیییی زیادی از انرژیتو دریافت کردم..
امیدوارم هرجا هستی، ب قول خودت: بخندی. کیف کنی و عشق بورزی*
چه غذاهایی. بهبه. اصننننن بدجور دلم پاچینِ سوخاری خااااست. نوشِ وجوددون استاد. نوشِ تکتک وجودتون شده باشه الهی..
واقعا دمتون گرم ک فقط چندساعت مونده ب اومدنِ مهمونها، رفتید و غذا و خوراکی خریدید و خیلی همچی رو آسون گرفتید و بجای اینک انرژیتون رو برای ب قول مریم جون، جلب توجه و خودنمایی بزارید، گذاشتید برای لذت بردن از درکنارهم بودن..
نمیدونم چرا ولی تا مریم جون نگفته بودن، من اصلا حواسم نبود که این تجملات در مهمونیها، ب دلیل عدماعتمادبنفس و جلبِ توجه و تحسین گرفتنه!!
وقتی مریم جون اینو گفتن؛ باخودم گفتم درسته هاااا. چمیدونم پیش غذا درست کنم تا زشت نباشه. نوشیدنی فلان چیزو بخرم. شیرینی تر باشه ک کلاس داشته باشه. بزار کنارِ قورمه سبزی یه کوکو هم بزارم ک خوب باشه
تازهههه بعده مهمونی یه جمله دارن میگن: واااای از صبح دارم کار میکنم و حسابی خسته بودم، ازم ک تعریف کردن، اصن تماااامِ خستگیم در رفت..
باباااا جااان. مگ باید کسی ازت تعریف کنه تا بفهمی چقدر بی نظیری؟! چرا باید خودتو از شبِ قبل اذیت کنی ک مثلا یکی میخاد ازت تعریف کنه و تو حسِ خوب بگیری و خستگیت در بره؟! خب کاری نکن ک خسته بشی تا نیاز نباشه خستگیت در بره.
اخهههه خاهر من، مادر منننن، چرااا؟ ب چ قیمتی؟ ب قیمتِ هلاک کردنِ خودت؟ اصن اگ نفهمن تو دست پختت خوبه، حقیقتِ اینک دستپختت خوبه عوض میشه؟!
اینهمه توی مهمونیا میگن زشته زشته زشته!
چی زشته اخه؟!
اینک غذا بیرونی باشه؟ اینک یه گوشه از میز تلویزیون، خاک داشته باشه؟ اینک ظرفای قدیمی یا یهبار مصرف بزاریم جلوشون؟
هیچیییی زشت نیست.
هدف از مهمونی گرفتن مگ چیه؟
مگ لذت بردن نیست؟
پس چرا اینقد حاشیه هارو اصل میکنین؟!
بیخیال دیگران.. بیخیاااااللللل!
چقدرررر تحسینتون کردم استاد ک حتی موضوعِ بحث مهمونی هاتون هم از قوانین بود.
چقدررر برام جالب بود این موضوعاتی ک همه با ترررس و احتیاط ازش حرف میزنن ک: (اینقدر نخند بچه. آخرش گریه میکنی هاااا) شما اونقدر با تعجب ازش حرف میزدید و قهقهه میزدید از این افکار..
اینا هیچوقت حرفایی نبودن ک توی خانوادهی من بهش بخندن. همیشه با یه احتیاط و ترسی ازش حرف میزدن ک مواظب باش چشم نخوریا. خوشیاتو ب اشتراک نزار، چشمِ مردم، سنگم میترکونه.
چقدر صمیمانه کنارهم توی تراس نشسته بودین و لذت میبردین..
چقد راحت خودتون رو از قید و بندها رها کردین.
یکم برای من تعجب برانگیز بود ک هرکی خودش، غذای مورد علاقهشو برداشت و هیچ سفره ای هم درکار نبود ک دورش بشینین.
من اینقدرررر کیف میکنم وقتی اینطوری آزادانه، میشینم روی مبل یا هرجای دیگ ک دوست دارمو غذامو میخورم. اما بابام همیشه یه حرفی داره ک میگ: سفره حرمت داره. همه باید سر سفره باشن و سفره نباید منتظر بمونه..
ولی من همیشه دوست داشتمو دارم ک آزادانه، هرجا ک میخام بشینم، هرجور ک میخام بشینم و غذا بخورم.. همونطور ک راحتم. ن اینک یه جای از پیش تعیین شده ک همیشه سفره همونجا پهن میشه، باید 4زانو بزنی و ب قولی آدابِ غذا خوردن رو رعایت کنی..
سلام استاد زیبای من مریم نازنینم و مایکی دوست داشتنی قهرمان و همه همسفرای گل گلابم?
خدایا شکرت بخاطر اینکه بازم داری با بهترین دستات شیوه طبیعی زندگی کردن و ساده گرفتن رو بهم یاد میدی.?
?شیوه طبیعی زندگی یعنی اصل سادگی و راحت انجام دادن کارها ?
?مهمونیو ساده بگیر هم میزبان راحته هم میزبان. هم کلی وقت داری برای دورهم بودن و لذت بردن. همه چیو ساده بگیر. زندگیو ساده بگیر! برای دل خودت و لذت خودت کار مورد علاقه تو انجام بده نه برای تایید دیگران! ?
خداجونم منو هدایت کن به شیوه های راحت و آسون برای تمام جنبه های زندگیم!?
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که شهرهایی تو دنیا هست که هم بزرگ و مدرنه و هم انقدر آب و هواش ترو تمیززززه هم انقدر ترافیکش روونه! خبری ازشلوغی و آلودگی هوا نیس. و میشود و امکان پذیر است که ما هم توی همچین بهشتی زندگی کنیم! و در زمان درست به سمتش هدایت میشیم!?
خداجون شکرت چقدر ثروتمند شدن باشکوهه چه لذتی داره چند تا ماشین مدرن لوکس داشته باشی و هر روز یکیشو انتخاب کنی و از رانندگی با ماشینای مختلف لذت ببری! ?
خدایا شکرت بخاطر جمله زیبای عاشقتم که ورد زبونمون شده و توی مکالماتمون با بنده های عزیزت میتونیم ازش استفاده کنیم و ارتباطاتمونو بهبود ببخشیم! ?
خدایا شکرت بخاطر اینکه گوشهای سالمی دارم و تونستم این موزیک زیبای حامد همایون رو بشنوم که قانون لذت بردن از داشته ها و لحظه حال رو فریاد میزنه!?
خدایا شکرت چقدر از شیرین زبونیها و خوش اخلاقی و رابطه صمیمانه و عاشقانه این بنده های عزیزت لذت بردم. چقدر قانون کبوتر با کبوتر باز با باز درست عمل میکنه و آدمهای شبیه رو کنار هم قرار میده! یعنی اگه میخوام آدمای خوب وارد زندگیم بشن فقط کافیه خودم خوب باشم به همین راحتی ?
خداجونم شکر بخاطر اینکه مایک انقدر مسئولیت پذیر و مستقل بار اومده. شکر بخاطر همچین خونواده رویایی! منم میخوام?
خدایا شکرت که هدایتم کردی و بهم فهموندی که چشم زخم شرکه چون تمام اتفاقات زندگی ما بخاطر فرکانسها و باورهای خودمونه و هیچ چیز دیگه ای تو زندگی ما هیچ تاثیری نداره! غمگین بودن اشتباهه! چون قانون ساده جهان هستی احساس خوب اتفاقات خوبه! و هر چی بیشتر شاد و سپاسگزار باشم به خدا نزدیکترم! خدای من خدای شادی و ثروته???
خدایا شکرت چقدر از شنا مردونه این سه تا مرد قهرمان لذت بردم و دلم بیش از پیش خواست تا آمادگی جسمانیمو ببرم بالا و سریع با تکرار زیاد شنا مردونه بزنم! چون باور دارم هر مهارتی با تمرین بدست میاد و من هررر کاری رو که بخوام میتونم بهتر از هر کس دیگه ای انجام بدم!?
خدا شکرت بخاطر داستان بامزه و پند آموز آقای چاره جو که باز هم بهم ثابت کرد تضادهای زندگی میتونه باعث رشد و پیشرفت ما بشه بشرطیکه مسؤولیت کامل زندگی و خوشبختیمونو به عهده بگیریم و روی هیچ احد الناسی حساب نکنیم بجز خداوند!?
خدایا شکرت بخاطر داستان زیبای آشنایی خونواده استاد با خونواده آقای چاره جو از زبان شیرین خانم چاره جو. لذت بردم!
خداجونم شکرت بخاطر حرفهای قشنگ خانم شران که بهم یادآوری کرد با اعتماد به خداوند میشه عزت نفس بینهایت داشت! چون ما به منبع بی نهایت عزت بینهایت نزدیکیم!?
خدایا شکرت که زبانم داره خوبخود و راحت تقویت میشه بدون اینکه کلاس برم یا زجر و سختی بکشم!?
خداجونم شکرت بخاطر این مهمونی باحال و جذابی که دعوتم کردی و کلی بهم درس زندگی دادی همراه با کلی لذت و شادی و خنده! ?
خدایا شکرت که بهم تحسین کردن رو یاد دادی
خداجونم صد هزاااااار مرتبه شکرت بخاطر این حس و حال خوبم!
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم و دوستان خوبم
این فایل واقعا عالی بود
از سادگی پذیرایی تا صحبتهایی که توی جمع با هم داشتین و دقیقا موافق با آموزهای استاده ، همش یه عالمه درس و نکته داشت .
رفتارهای بی غل و غش خودتون و مهمانهاتون رو دوست داشتم ، هیچکدومتون ماسک نداشتین ، همه خود واقعیتون بودین ، ساده و صمیمی ، بدون کلاس گذاشتن ???
پذیرایی ساده و زیبا و منظم ?
خاطره ایی که آقای الکس تعریف کرد چقدر جالب بود ، همین وابسته نبودن و حساب باز نکردن روی پدر باعث شده بود که روی خدا حساب کنه و بیاد به یه کشور دیگه??? آفررررررین به همت و ایمانش?
حرف چشم زخم که اومد وسط ، خیلیییی از صحبتهای اون خانم تعجب کردم ، دقیقا اون طرف دنیا اعتقاداتی داشتن که توی ایران و بین مردم ما رایجه ? باور کنید توی شهر ما هم اگه کسی یه بچه رو ناز کنه و بگه چقدر خوشکلی و بهش ابراز علاقه کنه ، اگه بچه مریض بشه میگن : چشم خورد ???
استاد بارها توی فایلهاشون میگفتن باورهای اشتباه ربطی به کشور و ملیت نداره و اگه باورهات تغییر نکنه ، هر جا که باشی ایران یا امریکا یا هرجایی دیگه ، همونایی رو می بینی که توی کشور خودت میبینی ????
یادمه چند سال پیش ، البته بعد از آشنایی با استاد ، چندتا ضرب المثل رو که اشتباه تفسیر کرده بودن و زبون به زبون میچرخید و جزیی از باورهای منم شده بود رو حلاجی کردم و فهمیدم چقدر این ضرب المثلهای محلی درس و نکته ی مثبت و عالی داره و متاسفانه ما به جایی اینکه ازش درس بگیریم ، کردیمش باور غلط ?
داستان آشناییتون و ادامه دوستی با خانم معلم مایک و همسرشون هم یه درس بزرگ داشت : وقتی توی مسیر باشی و زندگیت رو خداوند هدایت کنه، حتی اتفاقات ساده هم میتونه برات نعمت بزرگ باشه ?
و یه نکته دیگه :از عزت نفس و اعتماد به نفس مهمانها که خیلیی راحت و طبیعی جلوی دوربین رفتار میکردن و اصلا ابراز ناراحتی یا نارضایتی نداشتن ، خوشم اومد … آفرین ???
خانم شایسته عزیزم ? من عاشق ویوی خونه جدیدتون هستم : ( آسمان آبی ، ابرهای پنبه ایی و سفید ، زمین سبز ، آبهای درخشان ، خیابونهای تمیز ، درختان زیبا / برگردین و اول فیلم رو دوباره ببینید متوجه میشید که حتی سایه ی درختها هم زیبا هستن ) ، واقعا زیباست ، واقعا زیباست ، واقعا رویایی و بینظیره ?، خیلی حال میده توی اون تراس بشینی و با دیدن زیباییهای اون ویو ، با خدا یکی بشی و حسش کنی ?. نفس بکشی و از دیدن اون همه زیبایی که چشم سر و چشم دل و روح و روان رو به اوج میبره ، لذت ببری .
عااااالی بود
برای اشتراک این قسمت از سفرنامه، بسیار سپاسگزارم ???
چقدررر حاال کردم با این قسمت ممنونم واقعا نمیدونم چرااا اینقدر حالم خوب کرد واقعا?
از بس روحتون آززادد ،از بس پاکی و صفا و صمیمیت خالصانست و این انرژی به منم منتقل شد واقعا دلیلش همینه واسه همین هم به دل میشینه ،خدای من چقدررر پاکی و تقواا دلنشینهه ،بهتون افتخار میکنم موفقیت در تقواا کنترل ذهن ،ایماااان ?عالییی بوود عالییی بود همه چیز رو در عمل حسش کردم ممنونم واقعا خیلی حالم رو خوب کرد ،ممنونم که هستید ??خدایااااا شکرررت
این قسمت رو چندین بار دیدم و در دلم حسی همچون رقص سماع بپا کرد….
مهمونی شما رو بامهمونی دیشب خونه ی خودمون مقایسه کردم
و آرزویی که در دل دارم هزاران بار در وجودم پررنگتر شد که داشتن خانه ی مستقله
مهمانی دیروز ما یه جمع ۱۷ نفره بود از ظهر مشغول غذاو سالاد و تمیزکاری و غیره همراه با غرغرهای خواهرشوهر و بحث و جدل و سه ساعت ظرف شستن و یکریز پذیرایی کردن بدون اینکه برسی یه چایی یا شیرینی یامیوه بخوری بدون اینکه بتونی بامهمونت بشینی حرف بزنی و درنهایت خستگی فراوان بدون کوچکترین لذتی
و مهمونی شما ساعت سه خونه ساکت و اروم با ماشین بنز بری غذا و سالاد و دسر آماده بگیری و بیایی و تمام وقت با مهمونهات باشی و بگی و بخندی.
این کجا و آن کجا…
.
.
.
من امروز ۸۶ روزه که دارم نکات مثبت زندگیمو مینویسم
راستشو بخوایید اوایل فکرمیکردم همه چی برقی عوض میشه اما حالا میبینم نه! این زندگی که الان دارم حاصل یه روز فکر و فرکانس و باور نیست تا یک روزه و یک ماهه عوض بشه
و اماچیزی که هست اینه که بازی زندگی قوانین مشخصی داره که صرفا دونستنش باعث بردنت نمیشه
مثلا استاد عزیزم میگن که اعراض کنید در مقابل ناخواسته
خوب اینو من به عنوان یک قانون میدونم اما واقعا عمل کردن بهش سخته اینوکسایی درک میکنن که وسط طوفانن کسایی منو درک مییکنن که شرایط مشابه منو داشتن میدونن زندگی باخانواده ی همسر و مدام غرغروتیکه شنیدن چه طوفانیه و اعراض از این رفتار چقد سخته مخصوصا وقتهایی که خسته ای که بچه ت مدام نق میزنه که داری تمام تلاشتو میکنی نگن از زیر کار درمیره و همه چی عالی باشه و بازم ایراد میگیرن و ….
خلاصه اینکه اعراض واقعا سخته و برای شخص من زمان بره
ولی خوب باید اعتراف کنم توجه به نکات مثبت یه بعدهایی از زندگیمو واقعا خوب کرده مثلا مدت خیلی زیادی باهمسرم هیچ بحثی نداشتم تااینکه خودم فرکانسهای منفی فرستادم
و چیزی که حس میکنم مانع حرکت سریعه منه اینه که من همه چیو سپردم به جهان به کائنات تا درستش کنه ولی خودم قسمت خودمو درست انجام نمیدم مثلا دست از دردل کردن برنمیدارم و انتظار دارم جهان اون آدمها رو از زندگیم حذف کنه ک خوب این واقعا غیر منطقیه
و چیری که این قسمت بی نهایت زیبا یادم داد اینه که ماباید طرف خودمونو درست کنیم و جهان هم طرف خودشو
شما میتونستید مثل دیشب ما کلی غذا درست کنید برای هر نفر شش هفت بشقاب و قاشق برای مصارف مختلف بذارید و خودتونو خسته کنید و خداخدا کنید مهمونها زود برن و هیچ لذتی نبرید و جهان هم مطابق فرکانس شما اتفاقات ناخوشایند رو تو مهمونی رقم میزد
ولی شما همه چیزو فوق العاده برگزار کردید ساکت اروم ساده پرازخنده روی یه میز توی بالکن روبه اسمون و دریا…
یه نفس عمیق میکشم و ازته دلم این زندگی رو آرزو میکنم
هرروز تجسماتمو تو دفتر مخصوص زندگی مستقل مینویسم و شکرگذاری میکنم
هرروز توی یه دفترم که اسمشو گذاشتم صندوق ارزوهام ارزوهامو مینویسم ریزو درشت و بالذت دور ارزوهای براورده شده قلب میکشم
هرروز تو سررسید روزانه م نکات مثبت رو یادداشت میکنم
و میخوام اینجا در حضور خداوند و استاد عزیزتر از جانم و شما دوستانی که ندیده و نشناخته دوستتون دارم یه تعهدی بدم و اینکه از تمام رفتارهای خانواده ی همسرم اعراض کنم و یه روزی با سربلندی نتیجه شو اینجا بنویسم
مریم بانو بی نهایت سپاسگزارم که مارو شریک لحظات خوبتون کردیدو با حرفهای زیباتون خلاصه ی همه ی آموزه های استاد رو به زیبایی برامون بیان میکنید و ارزوهای ما رو درخشانتر میکنید
مطمئنم به هر آنچه میخوای خواهی رسید چون من از پشت نوشته هات عطش سوزانتو حس میکنم. و منم از ته قلبم برات یه زندگی فوق العاده رو آرزو میکنم.
و اینکه راستش دوست داشتم نکته ای در رابطه با خانواده همسرت بگم چون من هم شرایط مشابهی رو تجربه کردم. شرایطی که با یه شخص بقول خودمون ناسازگار ? تو یه خونه 30 متری زیر پله همخونه بودم و مدام مورد قضاوت قرار میگرفتم و اینکه متهم به این بودم که راهم و طرز فکرم اشتباهه که خب این قضاوتها و بازخوردها اغلب توأم با خشم از طرف ایشون مطرح میشد. با اینکه میتونستم یدونه بزنم یارو بمیره اصلا? اما همیشه خشممو کنترل میکردم و اعراض و مدام توی ذهنم کنکاش میکردم که کجای کارم ایراد داره چون میدونستم مشکل از منه تا اینکه یه شب از طریق هدایت الهی و خوندن قسمتی از کتاب قدرت خانم راندا برن فهمیدم مشکل کارم کجاست. مشکل اینجا بود که من همیشه توی ذهنم این آدمو قضاوت میکردم و میگفتم که راهت طرز فکرت اشتباهه چون آدم نا مثبت و خیلی خیلی محتاط و محافظه کاری بود. وقتی کاری میکرد از روی ترس یا حرفی میزد از روی باورهای خودش من درجا توی ذهنم حکم صادر میکردم که بابا در اشتباهی و قضاوتش میکردم. و اون شب فهمیدم دلیل اینکه اون مدام منو قضاوت میکنه و بهم میگه که در اشتباهم همینه. چون جهان مثل آئینه عمل میکنه و بعد از اون روز به این نتیجه رسیدم که همه ی آدمها با توجه به اتوبانی که توش رانندگی میکنن واقعیت مختص خودشونو تجربه میکنن و همشون راست میگن و دیدگاهشون درسته. چون جهان هیچ قضاوتی رو هیچ چیز نداره. و جالبه که بدونین همون شب همون آدمی که صبحش دعوامون شده بود شام خرید آورد و بعد از اون ما دیگه بحثمون نشد و مدت کوتاهی بعد شرایطی ایجاد شد که من از اون خونه رفتم و ازش جدا شدم.
من واقعا میفهمم چقدر شرایطتون سخته چون من با یه قاضی روبرو بودم حال اینکه شما با چندتا قاضی. اما بهتون افتخار میکنم که از ویژگی های نامثبت اطرافیانتون اعراض میکنین و قویا به رفتارها و ویژگی های مثبتشون توجه میکنین و بولدشون میکنین. این کار از هرکسی برنمیاد. مطمئن باشین خیلی زود همه چی بهتر و بهتر خواهد شد???
نوشته شما چنان چراغیو تو ذهنم برام روشن کرد که انگا تا حالا هیچی در موردش نمیدونستم.قضاوت.کاری که بقول شما هر روز دارم در مورد اطرافیانم انجام میدم.بخصوص در مورد همسرم که دارم ازش جدا میشم.با اینکه به قوانین اگاهم ولی انگار این قضاوت انقدر تو وجودم ریشه دار بود که تشخیص نداده بودم چه اشتباهیو مرتکب میشدم.از شما واقعااااا سپاسگذارم بابت این اگاهی ارزشمند و زیبا.
بی نهایت سپاسگذارم که از تجربه ی عالیتون برای من نوشتید. بله منم مثل شما همیشه قضاوتشون میکنم و تعجب میکنم که چرااصلا اینطوری رفتار میکنن و منم ایمان دارم خودم خالق شرایط خودم هستم و از اول باتوجه به نکات منفیشون این نخ نازک رو به ریسمانی قطور تبدیل کردم که دور گردن خودم پیچیده ولی بازهم تمام تلاشمو میکنم و این تجربه ی شما باورمنو محکم تر کرد که با تغییر زاویه ی دید بزودی همه چی عوض میشه. سعی میکنم به نکات مثبتشون توجه کنم و دست از قصاوتشون بردارم تا خداوند راه جدایی رو برام آسان کنه
خیلی خیلی مهمونی ساده ولذت بخشی بود و نکات ارزشمندی یاد گرفتم
1_اصل و ابتدای همه چیز عزت نفسه و خیلی مهمه که آدم عزت نفس داشته باشه و این تایید طلبی بخاطر کمبد عزت نفس هستش و خیلی خیلی آدم اذیت میکنه همین که ساعت ها باید بخاطر یه مهمونی ساده تلاش کنیم که یه غذا بپزیم تا خوشمزه بشه که تاییدمون کنن
همین که تو کل مهمونی درحال خدمات رسانی به مهمونا هستیم وخودمون و لذت بردنمون فراموش میکنیم همینا بخاطر کمبود عزت نفسه و من این چیزا رو از این فایل فهمیدم
وای بابام بیچاره اگه یکم کج بشینه تو مهمونی بعدش مامی گیر میده بهش که تو بی احترامی کردی???استاد چه راحت پاهاش دراز کرده بود و نشسته بودا
یا خودم اگه یه دوربین بگیرم دستم و فیلم بگیرم بابام یه دادی میزنه که چمیدونم برو فلان چیز بیار واسه مهمون
و خیلی راحت و ساده مریم جون داشت فیلم میگرفت و هیچ وظیفه خاصی هم به گردنشون نبود و خیلی راحت بودن
خیلی سبک زندگیتون زیباست
من بین دوستاتون مهربونی آقای …(اسمش یادم رفت)تحسین میکنم و زیبایی خانومشون رو
ولی از همه بیشتر اون دوستتون دوست دارم خیلی مهربون و زیبا بودن و به دلم نشست ازون آدماییه که اینقدر درونش پاک و زیباست که بیرونش هم زیبا کرده ??????????
یه دوست این مدلی میخوام ?
غذاهاتونم واقعا خوشمزه بود و راه رسیدن به این لذت و زبایی اول ایمان به خداوند و بعد عزت نفس و بعم ثروت (ترتیب بر اساس اولویت ذهن منه)
جمله طلایی این فایل=اگه موافق باشی این دفعه با بنز بریم
مهربون ترین فرد این فایل=شران?
زیباترین قسمت فایل=موقع غذا خوردن
همه چی درست میشه
لذت ببریم از لحظات زندگی
شاد باشیم
و مثل مریم شایسته با تک تک سلول های بدنمون عشق بورزیم
سلامی به وسعت پذیرایی ساده از مهمان های باحال و خوب
چقدر عالی بود این مهمانی
چقدر آموزش های مختلف داشت.
من یاد گرفتم دیگه مهمان میاد خونمون خودمونی باشم .
یاد گرفتم هزار مدل غذا درست نکنم.
یاد گرفتم با همان ظرف غذای بیرون بزارم جلوی مهمان به خاطر اینکه مهمان احساس خودمونی کنه.
یاد گرفتم اگر مهمان بودم بلند شم و کمک میزبان کنم.
یاد گرفتم سیاه و سفید و زشت و زیبا نداره مهم انسانی رفتار کردن.
یاد گرفتم عشق بدم .
یاد گرفتم با لباس راحت بنشینم.
یاد گرفتم به همراهم عشق بورزم.
یاد گرفتم توی بالکن با دیدن منظره زیبا غذا بخورم.
یاد گرفتم بعضی قسمت مهمانی رو ضبط کنم چون ارزش ها و خاطره ها رو ضبط میکنم و برای من ماندگار میشه.
یاد گرفتم ظرف یکبار مصرف
باشه چون ظرف شستن
باعث دوری میشه و وقت گیر میشه.
البته دستامون هم خراب میشه.
دوست دارم بنز استاد رو ببینم
دوست دارم شادی استاد و خانوم شایسته و مایک عزیزم رو ببینم.
دوست دارم با اون چه که اون لحظه حال میکنم انجامش بدم. اون خاطره با حال دنیایی از درس بود اینکه به پدر متکی نباش هر چند پدرت هیچی نداره و دست روی پاهای خودت بگذار بلند شو.
دوست دارم خدا رو مرتب با این آهنگ خدا سر هر کوچه ایی هست رو مدام بگذارم و مدام با خدای خودم تنها کنم دوست دارم خدا با من حال کنه دوست دارم اون چه که خدا از من توقع داره بشم
این قسمت سفرنامه برایم همچون مراقبه ای بود که مرا از جهان دردها بیرون کشاند برای لحظاتی در لحظه حضور پیدا کردم و فارغ از همه چه کنم چه کنم ها فقط در آن مهمانی حاضر بودم داشتم فکر میکردم اقای چاره جو چه قدر انرژی مثبت دارد وهمسرش چه قدر زن با کاریزما و متینی است داشتم فکر میکردم آن یکی خانم مهمان چه قدر چهره معنوی دارد که اتفاقا از مسائل معنوی هم حرف زد. البته تمام اینها در ناخودآگاه من میگذشت داشتم فکر میکردم اگر من هم بتوانم هم پدر خودم باشم هم مادر و هم خواهر برادر برای خودم چه کار میکردم؟؟؟؟؟؟
چه قدر باید قوی باشم برای همه اینها و حالا تمام صورتم پر از اشک هست شاید نتوانم این اشکها را درک کنم و از نظرم مسخره باشد این همه احساساتی شدنم فقط برای یک فیلم از یک مهمانی نمیدانم ……..نظر شما چیست؟
هنوز دارم تلاش میکنم یاد بگیرم در زندگی اولویت با لذت است اما مدام باید دست خودم را بگیرم و مدام باید از خودم مراقبت کنم گاهی وحشت زده میشوم گاهی زمین میخورم ولی این اگاهی باعث معجزات کوچک و بزرگی در زندگی ام شده مثلا تصویرسازی ذهنی باعث شدبعد از سالها صورت پرجوش حالا دیگران بگویند چه قدر پوستت تغییر کرده و خوب شده.مثلا با وجود مشکل بیکاری خیلی خیلی تغییر کرده ام آرام شده ام.گاهی از خودم میپرسم پس مرز تلاش و ساده گرفتن کجاست ؟؟ آیا همه اینها باعث نمیشود از نهایت تلاشم استفاده نکنم منظورم نهایت تلاش هوشمندانه است. هنوز در تشخیص این مرز مشکل دارم جدیدا وقتی کاری سخت میشود رهایش میکنم و این حس خوبی ندارد اما وقتی میبینم سخت شده دیگر نمیتوانم ادامه دهم .
آیا این تئوری که همه چیز باید ساده باشد باعث فرار از پیچیدگی ها نمیشود؟؟؟پس چرا برای من شده .
میدانم که وقتی چیزی سخت میشود باید به نقطه اتصال خود بازگشت و به منبع وصل شد اما خب واقعا گاهی این اتفاق و این اتصال رخ نمیدهد و آنجاست که فرار میکنم .
به هرحال سپاسگزار خداوندم که اینجا مکان مقدسی است که دور هم جمع میشویم و سعی میکنیم ابراهیم خانواده و فامیل خودمان باشیم سعی میکنیم 20سال 30سال 40سال یا بیشتر و کمتر گذشته خود را زیر سوال ببریم خودمان را و تمام وجود خودمان را زیر سوال ببریم و هرجا نیاز داریم بتی را بشکنیم این کار را بکینم .
ببخشید توصحبتهاتون به نکته ای اشاره کردید ،رهاکردن کارهاتون وقتی سخت میشه. مطلبی به ذهنم رسید گفتم عرض کنم.استاد میگن درمورد هرکاری که انجام میدیم اول باید دلیلش برای خودمون روشن باشه که مثلا” انجامش چه فایده ای برامون داره( شاید همون اهرم لذت)بعد اگه باتوجه به جواب به این رسیدیم که باید انجام بشه، مشکلات حین کار چالشهاییه که میشه مثل استاد زیبا بهش نگاه کرد وازخدا کمک خواست وحلش کرد.
این فرق میکنه با موقعیتی که ما اساسا” بدون دلیل منطقی خودمون را توزحمت ودردسر انداختیم .
من یه پیج اینستاگرام زدم و هر روز داخل اون پست میذاشتم اما یکدفعه دیدم کارهام خیلی سخت شده و بهم فشار داره میاد و حتی از کارهای شخصی م موندم به کلی کار رو رها کردم یکدفعه دیشب ایده تازه و عالی به سرم زد شور و شوق عجیبی بهم دست داد و شروع کردم به تولید محتوا و نتیجه این بود که نه تنها خودم خیلی خیلی از اون پست لذت بردم بلکه خیلی ها لذت بردند اون پست کامنت بارون شد واقعا.
خیلی نیاز به تمرین دارم تا این مرز رو بشناسم که کی باید رها کنم و کی باید ادامه بدم خیلی نیاز دارم به تمرین و تمرین و تمرین
سلام به خدا سلام به مریم شایسته عزیز و مهربان و پر احساس و سلام به استاد عزیز و همراهان خوب سایت
چندروزی بود ک مرتب چک میکردم سایت رو تا ببینم قسمت جدید سفرنامه اومده یا نه..
راستش من خدارو واقعا شاکرم از بابت آشنایی و هدایتم به سفرنامه شما عزیزان چون من همیییشه دوس داشتم با سبک زندگی افراد ثروتمند (ثروتمندان واقعی و البته خود ساخته) آشنا بشم اونم از نزدیک ..این سفرنامه دقیقا چیزیه ک دنبالش بودم و همیشه میخواستمش
با دیدن فایلها انقدر هیجان زده میشم انقدر اشتیاق وجودمو میگیره ک فقط لبخند رو لبم و شکرگزاری رو زبونم میاره ..خودمو واقعا توی تصاویر فرض میکنم و کلی لذت میبرم
خواستم از مریم عزیز صمیمانه تشکر کنم ک اینقدر با ظرافت و با احساس تمام زیباییهایی ک میبنن رو ضبط میکنن و جقدر توی صداشون عشق و احساس و شکرگزاری هست.. شما فوق العاده اید و لایق بیشتر ازینها??
چقدر این قسمت خوب بود ..خیلی دلم میخواست بیشتر با سبک زندگی مردم آمریکا آشنا بشم .ممنونم. خیلی لذت بردم ک بدون هیچ سختی برای آشپزی یا تدارک و تجمل، مهمونی رو برگزار کردین و همه چیز در راحتی تمام و لذت پیش رفت .خدایا شکرت
از خدای مهربان میخوام همواره در آغوشش باشید و محکم بغلتون کنه?
خدایاااا. چقدر قشنگ بود این قسمت
چقدر انرژی مثبت بود و فرکانسش بالا بود.
محمدامین عزیزم، ازت ممنونم برای کامنت قشنگ و پرانرژیت پسر. باعث شدی حسِ شعف در من بیشتر بشه برای اینک مثلِ تو، با عشق ببینمو با عشق از زیبایی ها بنویسم..
ازت ممنونم ک بیدار موندی و یه کامنت پرانرژی نوشتی ک بخشِ خیلیییی زیادی از انرژیتو دریافت کردم..
امیدوارم هرجا هستی، ب قول خودت: بخندی. کیف کنی و عشق بورزی*
چه غذاهایی. بهبه. اصننننن بدجور دلم پاچینِ سوخاری خااااست. نوشِ وجوددون استاد. نوشِ تکتک وجودتون شده باشه الهی..
واقعا دمتون گرم ک فقط چندساعت مونده ب اومدنِ مهمونها، رفتید و غذا و خوراکی خریدید و خیلی همچی رو آسون گرفتید و بجای اینک انرژیتون رو برای ب قول مریم جون، جلب توجه و خودنمایی بزارید، گذاشتید برای لذت بردن از درکنارهم بودن..
نمیدونم چرا ولی تا مریم جون نگفته بودن، من اصلا حواسم نبود که این تجملات در مهمونیها، ب دلیل عدماعتمادبنفس و جلبِ توجه و تحسین گرفتنه!!
وقتی مریم جون اینو گفتن؛ باخودم گفتم درسته هاااا. چمیدونم پیش غذا درست کنم تا زشت نباشه. نوشیدنی فلان چیزو بخرم. شیرینی تر باشه ک کلاس داشته باشه. بزار کنارِ قورمه سبزی یه کوکو هم بزارم ک خوب باشه
تازهههه بعده مهمونی یه جمله دارن میگن: واااای از صبح دارم کار میکنم و حسابی خسته بودم، ازم ک تعریف کردن، اصن تماااامِ خستگیم در رفت..
باباااا جااان. مگ باید کسی ازت تعریف کنه تا بفهمی چقدر بی نظیری؟! چرا باید خودتو از شبِ قبل اذیت کنی ک مثلا یکی میخاد ازت تعریف کنه و تو حسِ خوب بگیری و خستگیت در بره؟! خب کاری نکن ک خسته بشی تا نیاز نباشه خستگیت در بره.
یا میگن، ن ن غذای بیرونی اصلاااا. بزار بفهمن ک دستپختم چقدر معرکهست.
اخهههه خاهر من، مادر منننن، چرااا؟ ب چ قیمتی؟ ب قیمتِ هلاک کردنِ خودت؟ اصن اگ نفهمن تو دست پختت خوبه، حقیقتِ اینک دستپختت خوبه عوض میشه؟!
اینهمه توی مهمونیا میگن زشته زشته زشته!
چی زشته اخه؟!
اینک غذا بیرونی باشه؟ اینک یه گوشه از میز تلویزیون، خاک داشته باشه؟ اینک ظرفای قدیمی یا یهبار مصرف بزاریم جلوشون؟
هیچیییی زشت نیست.
هدف از مهمونی گرفتن مگ چیه؟
مگ لذت بردن نیست؟
پس چرا اینقد حاشیه هارو اصل میکنین؟!
بیخیال دیگران.. بیخیاااااللللل!
چقدرررر تحسینتون کردم استاد ک حتی موضوعِ بحث مهمونی هاتون هم از قوانین بود.
چقدررر برام جالب بود این موضوعاتی ک همه با ترررس و احتیاط ازش حرف میزنن ک: (اینقدر نخند بچه. آخرش گریه میکنی هاااا) شما اونقدر با تعجب ازش حرف میزدید و قهقهه میزدید از این افکار..
اینا هیچوقت حرفایی نبودن ک توی خانوادهی من بهش بخندن. همیشه با یه احتیاط و ترسی ازش حرف میزدن ک مواظب باش چشم نخوریا. خوشیاتو ب اشتراک نزار، چشمِ مردم، سنگم میترکونه.
چقدر قشنگ بود ویویی ک از تراس زیرِ پات بود.
من عااااشق ابرامممم.
عاشقِ پفکی بودنشون. عاشقِ سفیدیشون. عاشقِ شکلای مختلفشون..
چقدر قشنگنننن خدایا شکرت.
چقدر صمیمانه کنارهم توی تراس نشسته بودین و لذت میبردین..
چقد راحت خودتون رو از قید و بندها رها کردین.
یکم برای من تعجب برانگیز بود ک هرکی خودش، غذای مورد علاقهشو برداشت و هیچ سفره ای هم درکار نبود ک دورش بشینین.
من اینقدرررر کیف میکنم وقتی اینطوری آزادانه، میشینم روی مبل یا هرجای دیگ ک دوست دارمو غذامو میخورم. اما بابام همیشه یه حرفی داره ک میگ: سفره حرمت داره. همه باید سر سفره باشن و سفره نباید منتظر بمونه..
ولی من همیشه دوست داشتمو دارم ک آزادانه، هرجا ک میخام بشینم، هرجور ک میخام بشینم و غذا بخورم.. همونطور ک راحتم. ن اینک یه جای از پیش تعیین شده ک همیشه سفره همونجا پهن میشه، باید 4زانو بزنی و ب قولی آدابِ غذا خوردن رو رعایت کنی..
دمتون گرم
دمتون گرم ب این رفیق های خوب
شکرت الله من
شکرت
هزاران بار شکرت
سلام خدای قشنگم
سلام استاد زیبای من مریم نازنینم و مایکی دوست داشتنی قهرمان و همه همسفرای گل گلابم?
خدایا شکرت بخاطر اینکه بازم داری با بهترین دستات شیوه طبیعی زندگی کردن و ساده گرفتن رو بهم یاد میدی.?
?شیوه طبیعی زندگی یعنی اصل سادگی و راحت انجام دادن کارها ?
?مهمونیو ساده بگیر هم میزبان راحته هم میزبان. هم کلی وقت داری برای دورهم بودن و لذت بردن. همه چیو ساده بگیر. زندگیو ساده بگیر! برای دل خودت و لذت خودت کار مورد علاقه تو انجام بده نه برای تایید دیگران! ?
خداجونم منو هدایت کن به شیوه های راحت و آسون برای تمام جنبه های زندگیم!?
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که شهرهایی تو دنیا هست که هم بزرگ و مدرنه و هم انقدر آب و هواش ترو تمیززززه هم انقدر ترافیکش روونه! خبری ازشلوغی و آلودگی هوا نیس. و میشود و امکان پذیر است که ما هم توی همچین بهشتی زندگی کنیم! و در زمان درست به سمتش هدایت میشیم!?
خداجون شکرت چقدر ثروتمند شدن باشکوهه چه لذتی داره چند تا ماشین مدرن لوکس داشته باشی و هر روز یکیشو انتخاب کنی و از رانندگی با ماشینای مختلف لذت ببری! ?
خدایا شکرت بخاطر جمله زیبای عاشقتم که ورد زبونمون شده و توی مکالماتمون با بنده های عزیزت میتونیم ازش استفاده کنیم و ارتباطاتمونو بهبود ببخشیم! ?
خدایا شکرت بخاطر اینکه گوشهای سالمی دارم و تونستم این موزیک زیبای حامد همایون رو بشنوم که قانون لذت بردن از داشته ها و لحظه حال رو فریاد میزنه!?
خدایا شکرت چقدر از شیرین زبونیها و خوش اخلاقی و رابطه صمیمانه و عاشقانه این بنده های عزیزت لذت بردم. چقدر قانون کبوتر با کبوتر باز با باز درست عمل میکنه و آدمهای شبیه رو کنار هم قرار میده! یعنی اگه میخوام آدمای خوب وارد زندگیم بشن فقط کافیه خودم خوب باشم به همین راحتی ?
خداجونم شکر بخاطر اینکه مایک انقدر مسئولیت پذیر و مستقل بار اومده. شکر بخاطر همچین خونواده رویایی! منم میخوام?
خدایا شکرت که هدایتم کردی و بهم فهموندی که چشم زخم شرکه چون تمام اتفاقات زندگی ما بخاطر فرکانسها و باورهای خودمونه و هیچ چیز دیگه ای تو زندگی ما هیچ تاثیری نداره! غمگین بودن اشتباهه! چون قانون ساده جهان هستی احساس خوب اتفاقات خوبه! و هر چی بیشتر شاد و سپاسگزار باشم به خدا نزدیکترم! خدای من خدای شادی و ثروته???
خدایا شکرت چقدر از شنا مردونه این سه تا مرد قهرمان لذت بردم و دلم بیش از پیش خواست تا آمادگی جسمانیمو ببرم بالا و سریع با تکرار زیاد شنا مردونه بزنم! چون باور دارم هر مهارتی با تمرین بدست میاد و من هررر کاری رو که بخوام میتونم بهتر از هر کس دیگه ای انجام بدم!?
خدا شکرت بخاطر داستان بامزه و پند آموز آقای چاره جو که باز هم بهم ثابت کرد تضادهای زندگی میتونه باعث رشد و پیشرفت ما بشه بشرطیکه مسؤولیت کامل زندگی و خوشبختیمونو به عهده بگیریم و روی هیچ احد الناسی حساب نکنیم بجز خداوند!?
خدایا شکرت بخاطر داستان زیبای آشنایی خونواده استاد با خونواده آقای چاره جو از زبان شیرین خانم چاره جو. لذت بردم!
خداجونم شکرت بخاطر حرفهای قشنگ خانم شران که بهم یادآوری کرد با اعتماد به خداوند میشه عزت نفس بینهایت داشت! چون ما به منبع بی نهایت عزت بینهایت نزدیکیم!?
خدایا شکرت که زبانم داره خوبخود و راحت تقویت میشه بدون اینکه کلاس برم یا زجر و سختی بکشم!?
خداجونم شکرت بخاطر این مهمونی باحال و جذابی که دعوتم کردی و کلی بهم درس زندگی دادی همراه با کلی لذت و شادی و خنده! ?
خدایا شکرت که بهم تحسین کردن رو یاد دادی
خداجونم صد هزاااااار مرتبه شکرت بخاطر این حس و حال خوبم!
????????????????
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم و دوستان خوبم
این فایل واقعا عالی بود
از سادگی پذیرایی تا صحبتهایی که توی جمع با هم داشتین و دقیقا موافق با آموزهای استاده ، همش یه عالمه درس و نکته داشت .
رفتارهای بی غل و غش خودتون و مهمانهاتون رو دوست داشتم ، هیچکدومتون ماسک نداشتین ، همه خود واقعیتون بودین ، ساده و صمیمی ، بدون کلاس گذاشتن ???
پذیرایی ساده و زیبا و منظم ?
خاطره ایی که آقای الکس تعریف کرد چقدر جالب بود ، همین وابسته نبودن و حساب باز نکردن روی پدر باعث شده بود که روی خدا حساب کنه و بیاد به یه کشور دیگه??? آفررررررین به همت و ایمانش?
حرف چشم زخم که اومد وسط ، خیلیییی از صحبتهای اون خانم تعجب کردم ، دقیقا اون طرف دنیا اعتقاداتی داشتن که توی ایران و بین مردم ما رایجه ? باور کنید توی شهر ما هم اگه کسی یه بچه رو ناز کنه و بگه چقدر خوشکلی و بهش ابراز علاقه کنه ، اگه بچه مریض بشه میگن : چشم خورد ???
استاد بارها توی فایلهاشون میگفتن باورهای اشتباه ربطی به کشور و ملیت نداره و اگه باورهات تغییر نکنه ، هر جا که باشی ایران یا امریکا یا هرجایی دیگه ، همونایی رو می بینی که توی کشور خودت میبینی ????
یادمه چند سال پیش ، البته بعد از آشنایی با استاد ، چندتا ضرب المثل رو که اشتباه تفسیر کرده بودن و زبون به زبون میچرخید و جزیی از باورهای منم شده بود رو حلاجی کردم و فهمیدم چقدر این ضرب المثلهای محلی درس و نکته ی مثبت و عالی داره و متاسفانه ما به جایی اینکه ازش درس بگیریم ، کردیمش باور غلط ?
داستان آشناییتون و ادامه دوستی با خانم معلم مایک و همسرشون هم یه درس بزرگ داشت : وقتی توی مسیر باشی و زندگیت رو خداوند هدایت کنه، حتی اتفاقات ساده هم میتونه برات نعمت بزرگ باشه ?
و یه نکته دیگه :از عزت نفس و اعتماد به نفس مهمانها که خیلیی راحت و طبیعی جلوی دوربین رفتار میکردن و اصلا ابراز ناراحتی یا نارضایتی نداشتن ، خوشم اومد … آفرین ???
خانم شایسته عزیزم ? من عاشق ویوی خونه جدیدتون هستم : ( آسمان آبی ، ابرهای پنبه ایی و سفید ، زمین سبز ، آبهای درخشان ، خیابونهای تمیز ، درختان زیبا / برگردین و اول فیلم رو دوباره ببینید متوجه میشید که حتی سایه ی درختها هم زیبا هستن ) ، واقعا زیباست ، واقعا زیباست ، واقعا رویایی و بینظیره ?، خیلی حال میده توی اون تراس بشینی و با دیدن زیباییهای اون ویو ، با خدا یکی بشی و حسش کنی ?. نفس بکشی و از دیدن اون همه زیبایی که چشم سر و چشم دل و روح و روان رو به اوج میبره ، لذت ببری .
عااااالی بود
برای اشتراک این قسمت از سفرنامه، بسیار سپاسگزارم ???
به نام خداوند بخشنده مهربان?
سلاااااااام عشقااای من ?
چقدررر حاال کردم با این قسمت ممنونم واقعا نمیدونم چرااا اینقدر حالم خوب کرد واقعا?
از بس روحتون آززادد ،از بس پاکی و صفا و صمیمیت خالصانست و این انرژی به منم منتقل شد واقعا دلیلش همینه واسه همین هم به دل میشینه ،خدای من چقدررر پاکی و تقواا دلنشینهه ،بهتون افتخار میکنم موفقیت در تقواا کنترل ذهن ،ایماااان ?عالییی بوود عالییی بود همه چیز رو در عمل حسش کردم ممنونم واقعا خیلی حالم رو خوب کرد ،ممنونم که هستید ??خدایااااا شکرررت
با سلام خدمت رهروان راه حقیقت
این قسمت رو چندین بار دیدم و در دلم حسی همچون رقص سماع بپا کرد….
مهمونی شما رو بامهمونی دیشب خونه ی خودمون مقایسه کردم
و آرزویی که در دل دارم هزاران بار در وجودم پررنگتر شد که داشتن خانه ی مستقله
مهمانی دیروز ما یه جمع ۱۷ نفره بود از ظهر مشغول غذاو سالاد و تمیزکاری و غیره همراه با غرغرهای خواهرشوهر و بحث و جدل و سه ساعت ظرف شستن و یکریز پذیرایی کردن بدون اینکه برسی یه چایی یا شیرینی یامیوه بخوری بدون اینکه بتونی بامهمونت بشینی حرف بزنی و درنهایت خستگی فراوان بدون کوچکترین لذتی
و مهمونی شما ساعت سه خونه ساکت و اروم با ماشین بنز بری غذا و سالاد و دسر آماده بگیری و بیایی و تمام وقت با مهمونهات باشی و بگی و بخندی.
این کجا و آن کجا…
.
.
.
من امروز ۸۶ روزه که دارم نکات مثبت زندگیمو مینویسم
راستشو بخوایید اوایل فکرمیکردم همه چی برقی عوض میشه اما حالا میبینم نه! این زندگی که الان دارم حاصل یه روز فکر و فرکانس و باور نیست تا یک روزه و یک ماهه عوض بشه
و اماچیزی که هست اینه که بازی زندگی قوانین مشخصی داره که صرفا دونستنش باعث بردنت نمیشه
مثلا استاد عزیزم میگن که اعراض کنید در مقابل ناخواسته
خوب اینو من به عنوان یک قانون میدونم اما واقعا عمل کردن بهش سخته اینوکسایی درک میکنن که وسط طوفانن کسایی منو درک مییکنن که شرایط مشابه منو داشتن میدونن زندگی باخانواده ی همسر و مدام غرغروتیکه شنیدن چه طوفانیه و اعراض از این رفتار چقد سخته مخصوصا وقتهایی که خسته ای که بچه ت مدام نق میزنه که داری تمام تلاشتو میکنی نگن از زیر کار درمیره و همه چی عالی باشه و بازم ایراد میگیرن و ….
خلاصه اینکه اعراض واقعا سخته و برای شخص من زمان بره
ولی خوب باید اعتراف کنم توجه به نکات مثبت یه بعدهایی از زندگیمو واقعا خوب کرده مثلا مدت خیلی زیادی باهمسرم هیچ بحثی نداشتم تااینکه خودم فرکانسهای منفی فرستادم
و چیزی که حس میکنم مانع حرکت سریعه منه اینه که من همه چیو سپردم به جهان به کائنات تا درستش کنه ولی خودم قسمت خودمو درست انجام نمیدم مثلا دست از دردل کردن برنمیدارم و انتظار دارم جهان اون آدمها رو از زندگیم حذف کنه ک خوب این واقعا غیر منطقیه
و چیری که این قسمت بی نهایت زیبا یادم داد اینه که ماباید طرف خودمونو درست کنیم و جهان هم طرف خودشو
شما میتونستید مثل دیشب ما کلی غذا درست کنید برای هر نفر شش هفت بشقاب و قاشق برای مصارف مختلف بذارید و خودتونو خسته کنید و خداخدا کنید مهمونها زود برن و هیچ لذتی نبرید و جهان هم مطابق فرکانس شما اتفاقات ناخوشایند رو تو مهمونی رقم میزد
ولی شما همه چیزو فوق العاده برگزار کردید ساکت اروم ساده پرازخنده روی یه میز توی بالکن روبه اسمون و دریا…
یه نفس عمیق میکشم و ازته دلم این زندگی رو آرزو میکنم
هرروز تجسماتمو تو دفتر مخصوص زندگی مستقل مینویسم و شکرگذاری میکنم
هرروز توی یه دفترم که اسمشو گذاشتم صندوق ارزوهام ارزوهامو مینویسم ریزو درشت و بالذت دور ارزوهای براورده شده قلب میکشم
هرروز تو سررسید روزانه م نکات مثبت رو یادداشت میکنم
و میخوام اینجا در حضور خداوند و استاد عزیزتر از جانم و شما دوستانی که ندیده و نشناخته دوستتون دارم یه تعهدی بدم و اینکه از تمام رفتارهای خانواده ی همسرم اعراض کنم و یه روزی با سربلندی نتیجه شو اینجا بنویسم
مریم بانو بی نهایت سپاسگزارم که مارو شریک لحظات خوبتون کردیدو با حرفهای زیباتون خلاصه ی همه ی آموزه های استاد رو به زیبایی برامون بیان میکنید و ارزوهای ما رو درخشانتر میکنید
.
.
.
.
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…
سلام دوست عزیزم?
مطمئنم به هر آنچه میخوای خواهی رسید چون من از پشت نوشته هات عطش سوزانتو حس میکنم. و منم از ته قلبم برات یه زندگی فوق العاده رو آرزو میکنم.
و اینکه راستش دوست داشتم نکته ای در رابطه با خانواده همسرت بگم چون من هم شرایط مشابهی رو تجربه کردم. شرایطی که با یه شخص بقول خودمون ناسازگار ? تو یه خونه 30 متری زیر پله همخونه بودم و مدام مورد قضاوت قرار میگرفتم و اینکه متهم به این بودم که راهم و طرز فکرم اشتباهه که خب این قضاوتها و بازخوردها اغلب توأم با خشم از طرف ایشون مطرح میشد. با اینکه میتونستم یدونه بزنم یارو بمیره اصلا? اما همیشه خشممو کنترل میکردم و اعراض و مدام توی ذهنم کنکاش میکردم که کجای کارم ایراد داره چون میدونستم مشکل از منه تا اینکه یه شب از طریق هدایت الهی و خوندن قسمتی از کتاب قدرت خانم راندا برن فهمیدم مشکل کارم کجاست. مشکل اینجا بود که من همیشه توی ذهنم این آدمو قضاوت میکردم و میگفتم که راهت طرز فکرت اشتباهه چون آدم نا مثبت و خیلی خیلی محتاط و محافظه کاری بود. وقتی کاری میکرد از روی ترس یا حرفی میزد از روی باورهای خودش من درجا توی ذهنم حکم صادر میکردم که بابا در اشتباهی و قضاوتش میکردم. و اون شب فهمیدم دلیل اینکه اون مدام منو قضاوت میکنه و بهم میگه که در اشتباهم همینه. چون جهان مثل آئینه عمل میکنه و بعد از اون روز به این نتیجه رسیدم که همه ی آدمها با توجه به اتوبانی که توش رانندگی میکنن واقعیت مختص خودشونو تجربه میکنن و همشون راست میگن و دیدگاهشون درسته. چون جهان هیچ قضاوتی رو هیچ چیز نداره. و جالبه که بدونین همون شب همون آدمی که صبحش دعوامون شده بود شام خرید آورد و بعد از اون ما دیگه بحثمون نشد و مدت کوتاهی بعد شرایطی ایجاد شد که من از اون خونه رفتم و ازش جدا شدم.
من واقعا میفهمم چقدر شرایطتون سخته چون من با یه قاضی روبرو بودم حال اینکه شما با چندتا قاضی. اما بهتون افتخار میکنم که از ویژگی های نامثبت اطرافیانتون اعراض میکنین و قویا به رفتارها و ویژگی های مثبتشون توجه میکنین و بولدشون میکنین. این کار از هرکسی برنمیاد. مطمئن باشین خیلی زود همه چی بهتر و بهتر خواهد شد???
خدا نگهدارتون
سلام دوست عزیزم جناب اقای امیر
نوشته شما چنان چراغیو تو ذهنم برام روشن کرد که انگا تا حالا هیچی در موردش نمیدونستم.قضاوت.کاری که بقول شما هر روز دارم در مورد اطرافیانم انجام میدم.بخصوص در مورد همسرم که دارم ازش جدا میشم.با اینکه به قوانین اگاهم ولی انگار این قضاوت انقدر تو وجودم ریشه دار بود که تشخیص نداده بودم چه اشتباهیو مرتکب میشدم.از شما واقعااااا سپاسگذارم بابت این اگاهی ارزشمند و زیبا.
بینهایت ممنونم
سلام دوست همفرکانسی بزرگوارم
بی نهایت سپاسگذارم که از تجربه ی عالیتون برای من نوشتید. بله منم مثل شما همیشه قضاوتشون میکنم و تعجب میکنم که چرااصلا اینطوری رفتار میکنن و منم ایمان دارم خودم خالق شرایط خودم هستم و از اول باتوجه به نکات منفیشون این نخ نازک رو به ریسمانی قطور تبدیل کردم که دور گردن خودم پیچیده ولی بازهم تمام تلاشمو میکنم و این تجربه ی شما باورمنو محکم تر کرد که با تغییر زاویه ی دید بزودی همه چی عوض میشه. سعی میکنم به نکات مثبتشون توجه کنم و دست از قصاوتشون بردارم تا خداوند راه جدایی رو برام آسان کنه
در پناه حق
دوست عزیزم امضاتو خیلی دوست دارم، خیلی دلنشینه:
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…😊😍
این یک نعمته که کلمات خوب به ذهنتون میرسه، خلاقیت شمارو میرسونه.
سلام به استاد عزیزم و دوستان گلم
اینقدر من ازین فایل لذت بردم که حد نداره عاااشقشم
خیلی خیلی مهمونی ساده ولذت بخشی بود و نکات ارزشمندی یاد گرفتم
1_اصل و ابتدای همه چیز عزت نفسه و خیلی مهمه که آدم عزت نفس داشته باشه و این تایید طلبی بخاطر کمبد عزت نفس هستش و خیلی خیلی آدم اذیت میکنه همین که ساعت ها باید بخاطر یه مهمونی ساده تلاش کنیم که یه غذا بپزیم تا خوشمزه بشه که تاییدمون کنن
همین که تو کل مهمونی درحال خدمات رسانی به مهمونا هستیم وخودمون و لذت بردنمون فراموش میکنیم همینا بخاطر کمبود عزت نفسه و من این چیزا رو از این فایل فهمیدم
وای بابام بیچاره اگه یکم کج بشینه تو مهمونی بعدش مامی گیر میده بهش که تو بی احترامی کردی???استاد چه راحت پاهاش دراز کرده بود و نشسته بودا
یا خودم اگه یه دوربین بگیرم دستم و فیلم بگیرم بابام یه دادی میزنه که چمیدونم برو فلان چیز بیار واسه مهمون
و خیلی راحت و ساده مریم جون داشت فیلم میگرفت و هیچ وظیفه خاصی هم به گردنشون نبود و خیلی راحت بودن
خیلی سبک زندگیتون زیباست
من بین دوستاتون مهربونی آقای …(اسمش یادم رفت)تحسین میکنم و زیبایی خانومشون رو
ولی از همه بیشتر اون دوستتون دوست دارم خیلی مهربون و زیبا بودن و به دلم نشست ازون آدماییه که اینقدر درونش پاک و زیباست که بیرونش هم زیبا کرده ??????????
یه دوست این مدلی میخوام ?
غذاهاتونم واقعا خوشمزه بود و راه رسیدن به این لذت و زبایی اول ایمان به خداوند و بعد عزت نفس و بعم ثروت (ترتیب بر اساس اولویت ذهن منه)
جمله طلایی این فایل=اگه موافق باشی این دفعه با بنز بریم
مهربون ترین فرد این فایل=شران?
زیباترین قسمت فایل=موقع غذا خوردن
همه چی درست میشه
لذت ببریم از لحظات زندگی
شاد باشیم
و مثل مریم شایسته با تک تک سلول های بدنمون عشق بورزیم
سلامی به وسعت پذیرایی ساده از مهمان های باحال و خوب
چقدر عالی بود این مهمانی
چقدر آموزش های مختلف داشت.
من یاد گرفتم دیگه مهمان میاد خونمون خودمونی باشم .
یاد گرفتم هزار مدل غذا درست نکنم.
یاد گرفتم با همان ظرف غذای بیرون بزارم جلوی مهمان به خاطر اینکه مهمان احساس خودمونی کنه.
یاد گرفتم اگر مهمان بودم بلند شم و کمک میزبان کنم.
یاد گرفتم سیاه و سفید و زشت و زیبا نداره مهم انسانی رفتار کردن.
یاد گرفتم عشق بدم .
یاد گرفتم با لباس راحت بنشینم.
یاد گرفتم به همراهم عشق بورزم.
یاد گرفتم توی بالکن با دیدن منظره زیبا غذا بخورم.
یاد گرفتم بعضی قسمت مهمانی رو ضبط کنم چون ارزش ها و خاطره ها رو ضبط میکنم و برای من ماندگار میشه.
یاد گرفتم ظرف یکبار مصرف
باشه چون ظرف شستن
باعث دوری میشه و وقت گیر میشه.
البته دستامون هم خراب میشه.
دوست دارم بنز استاد رو ببینم
دوست دارم شادی استاد و خانوم شایسته و مایک عزیزم رو ببینم.
دوست دارم با اون چه که اون لحظه حال میکنم انجامش بدم. اون خاطره با حال دنیایی از درس بود اینکه به پدر متکی نباش هر چند پدرت هیچی نداره و دست روی پاهای خودت بگذار بلند شو.
دوست دارم خدا رو مرتب با این آهنگ خدا سر هر کوچه ایی هست رو مدام بگذارم و مدام با خدای خودم تنها کنم دوست دارم خدا با من حال کنه دوست دارم اون چه که خدا از من توقع داره بشم
پس دست به دست همه
با هم یک صدا
بگیم از ته دلمون
شکرت خدا جون
شکرت خدا جون
دوست دارم خدا.
سلام
این قسمت سفرنامه برایم همچون مراقبه ای بود که مرا از جهان دردها بیرون کشاند برای لحظاتی در لحظه حضور پیدا کردم و فارغ از همه چه کنم چه کنم ها فقط در آن مهمانی حاضر بودم داشتم فکر میکردم اقای چاره جو چه قدر انرژی مثبت دارد وهمسرش چه قدر زن با کاریزما و متینی است داشتم فکر میکردم آن یکی خانم مهمان چه قدر چهره معنوی دارد که اتفاقا از مسائل معنوی هم حرف زد. البته تمام اینها در ناخودآگاه من میگذشت داشتم فکر میکردم اگر من هم بتوانم هم پدر خودم باشم هم مادر و هم خواهر برادر برای خودم چه کار میکردم؟؟؟؟؟؟
چه قدر باید قوی باشم برای همه اینها و حالا تمام صورتم پر از اشک هست شاید نتوانم این اشکها را درک کنم و از نظرم مسخره باشد این همه احساساتی شدنم فقط برای یک فیلم از یک مهمانی نمیدانم ……..نظر شما چیست؟
هنوز دارم تلاش میکنم یاد بگیرم در زندگی اولویت با لذت است اما مدام باید دست خودم را بگیرم و مدام باید از خودم مراقبت کنم گاهی وحشت زده میشوم گاهی زمین میخورم ولی این اگاهی باعث معجزات کوچک و بزرگی در زندگی ام شده مثلا تصویرسازی ذهنی باعث شدبعد از سالها صورت پرجوش حالا دیگران بگویند چه قدر پوستت تغییر کرده و خوب شده.مثلا با وجود مشکل بیکاری خیلی خیلی تغییر کرده ام آرام شده ام.گاهی از خودم میپرسم پس مرز تلاش و ساده گرفتن کجاست ؟؟ آیا همه اینها باعث نمیشود از نهایت تلاشم استفاده نکنم منظورم نهایت تلاش هوشمندانه است. هنوز در تشخیص این مرز مشکل دارم جدیدا وقتی کاری سخت میشود رهایش میکنم و این حس خوبی ندارد اما وقتی میبینم سخت شده دیگر نمیتوانم ادامه دهم .
آیا این تئوری که همه چیز باید ساده باشد باعث فرار از پیچیدگی ها نمیشود؟؟؟پس چرا برای من شده .
میدانم که وقتی چیزی سخت میشود باید به نقطه اتصال خود بازگشت و به منبع وصل شد اما خب واقعا گاهی این اتفاق و این اتصال رخ نمیدهد و آنجاست که فرار میکنم .
به هرحال سپاسگزار خداوندم که اینجا مکان مقدسی است که دور هم جمع میشویم و سعی میکنیم ابراهیم خانواده و فامیل خودمان باشیم سعی میکنیم 20سال 30سال 40سال یا بیشتر و کمتر گذشته خود را زیر سوال ببریم خودمان را و تمام وجود خودمان را زیر سوال ببریم و هرجا نیاز داریم بتی را بشکنیم این کار را بکینم .
سلام دوست عزیز
ببخشید توصحبتهاتون به نکته ای اشاره کردید ،رهاکردن کارهاتون وقتی سخت میشه. مطلبی به ذهنم رسید گفتم عرض کنم.استاد میگن درمورد هرکاری که انجام میدیم اول باید دلیلش برای خودمون روشن باشه که مثلا” انجامش چه فایده ای برامون داره( شاید همون اهرم لذت)بعد اگه باتوجه به جواب به این رسیدیم که باید انجام بشه، مشکلات حین کار چالشهاییه که میشه مثل استاد زیبا بهش نگاه کرد وازخدا کمک خواست وحلش کرد.
این فرق میکنه با موقعیتی که ما اساسا” بدون دلیل منطقی خودمون را توزحمت ودردسر انداختیم .
موفق باشید??
سلام دوست عزیزم سپاسگزارم از جواب زیباتون
جواب سوال خودم رو از کائنات گرفتم به طور مثال
من یه پیج اینستاگرام زدم و هر روز داخل اون پست میذاشتم اما یکدفعه دیدم کارهام خیلی سخت شده و بهم فشار داره میاد و حتی از کارهای شخصی م موندم به کلی کار رو رها کردم یکدفعه دیشب ایده تازه و عالی به سرم زد شور و شوق عجیبی بهم دست داد و شروع کردم به تولید محتوا و نتیجه این بود که نه تنها خودم خیلی خیلی از اون پست لذت بردم بلکه خیلی ها لذت بردند اون پست کامنت بارون شد واقعا.
خیلی نیاز به تمرین دارم تا این مرز رو بشناسم که کی باید رها کنم و کی باید ادامه بدم خیلی نیاز دارم به تمرین و تمرین و تمرین
شکر
موفق باشید??
سلام سلام سلامامتیاز تون خیلی بالاترین رقم خوشبحالتون که به خدایتان رسیدید
سلام دوست خوش قلب من
سپاسگزار خداوند ،شما،استاد نازنینم و تمام دوستان هستم.
سلام به خدا سلام به مریم شایسته عزیز و مهربان و پر احساس و سلام به استاد عزیز و همراهان خوب سایت
چندروزی بود ک مرتب چک میکردم سایت رو تا ببینم قسمت جدید سفرنامه اومده یا نه..
راستش من خدارو واقعا شاکرم از بابت آشنایی و هدایتم به سفرنامه شما عزیزان چون من همیییشه دوس داشتم با سبک زندگی افراد ثروتمند (ثروتمندان واقعی و البته خود ساخته) آشنا بشم اونم از نزدیک ..این سفرنامه دقیقا چیزیه ک دنبالش بودم و همیشه میخواستمش
با دیدن فایلها انقدر هیجان زده میشم انقدر اشتیاق وجودمو میگیره ک فقط لبخند رو لبم و شکرگزاری رو زبونم میاره ..خودمو واقعا توی تصاویر فرض میکنم و کلی لذت میبرم
خواستم از مریم عزیز صمیمانه تشکر کنم ک اینقدر با ظرافت و با احساس تمام زیباییهایی ک میبنن رو ضبط میکنن و جقدر توی صداشون عشق و احساس و شکرگزاری هست.. شما فوق العاده اید و لایق بیشتر ازینها??
چقدر این قسمت خوب بود ..خیلی دلم میخواست بیشتر با سبک زندگی مردم آمریکا آشنا بشم .ممنونم. خیلی لذت بردم ک بدون هیچ سختی برای آشپزی یا تدارک و تجمل، مهمونی رو برگزار کردین و همه چیز در راحتی تمام و لذت پیش رفت .خدایا شکرت
از خدای مهربان میخوام همواره در آغوشش باشید و محکم بغلتون کنه?
سلام
خیلی زیبا بود خیلی زیبا بود خیلییییییی
پر از انرژی ، پر از عشق پر از سادگی …
چی بگم همش اشک تو چشمم جمع شد و خنده بود و ذوق از دیدن این همه عشق
خدای من چقدر همه چی زیبابود
از اون ابرهای زیبا از اون آهنگ زیبا از لبخنده های دلنشین ک صورت با طراوت و عشق استاد تا صدای گرم و پراز عشق مریم عزیز و جمله ها و درسهای زیباش
تا مهمونهایی که زیبایی درونیشون توی چهرشون موج میزد
تا مایک عزیز و دلنشینمون
تا این خونه گرم و پرانرژی
تااون اسمون و منظره زیبای شهر و چراغ های شهر
چقدر همه چی زیبا بود
خداقوت بهت مریم جان شایسته که این همه زیبایی رو به تصویر میکشی چقدر بهم انرژی داد و روزم رو با انرژی چند برابر شروع کردم
شکرت خدایا شکرت
چه چهره های بشاشی
سادگی و زیبایی و عشق و عشق و خود بودن در این مهمانی موج میزد بی هیچ قالبی
سپاس ازت مریم جان شایسته که دست زیبای خدایی برای ما برای درسهای سادگی و عشق و زیبایی
???????????????????
هر چی بخوام بگم از انرژی که از این فایل گرفتم کمه
چقدر قشنگ اون آقای دوستتون تعریف میکرد با خنده وشیرینی و چه نکته ی قشنگی که ؛
که باید هم پدر خود بود هم مادر خود و هم همه کس خود
و یک روز ازخواب بیدار میشوی و می بینی که هم پدر خود هستی و هم مادر خود …
بی وابستگی به کسی ..
ممنونم استاد عزیز
شکرت خدای عزیزم که با این دست زیبات درسهای بزرگی رو بهمون میدی شکرت
درس عزت نفس، درس سادگی، درس عشق بی قید وشرط و اعتماد فقط به تنها منبع قدرت هستی …
شکرت