دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سیدمحمد امین عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
“هدایت”. اگه از من بپرسن یه صفت برای این کلمه بگو، میگم عملی ترین و اجراشونده ترین فعل در هر لحظه. اصلا اینقدر بدیهی و آروم در هر لحظه هم موجوده و داره اتفاق می افته که بعضا فکر میکنیم نیست. مثل اینکه اگه حواست به نفست نباشه، کلا اصلا حس نمیکنی یه همچین چیزی الان تو رو زنده نگه داشته.
استاد عزیزم. اینکه میبینم چقدر نقش هدایت توی زندگیتون پررنگه، واقعا منو وامیداره به اینکه درک کنم و فکر کنم که چقدر میتونه انسان گوش دلش رو باز کنه تا صدای خدا رو واضح تر بشنوه. بتونه هدایتی که در هر لحظه به سمتش میاد رو قبول کنه و بتونه هر لحظه ی زندگیشو بسپاره به بهترین برنامه ریز و مشاور جهان.
اونوقته که وقتی میخوایی بری گردش، نگران نیستی که کجا بری چون میدونی هدایت میشی. به جاهایی که تا حالا ممکنه از کنارش صد بار رد شده باشی ولی ندیدیش. جاهایی که شنیدی ولی فکرش رو نمیکردی گذرت بهش بیفته. به جاهایی که فکرش رو هم نمیکردی که وجود داشته. دستتو میذاری تو دست خدا و میری دنبالش. میدونی که هر جا میبرتت ساحل همونجاست.
باید فقط به حرفش گوش بدی. بگی چشم رو چشمم. مطمئن باشی که برترین و یکتا ترین منبع ثروت و خوشی و زیبایی جهان هستی داره راهنماییت میکنه.
وقتی یه مشاور خیلی مطرح بهمون راهنمایی میده، 100 درصد قبول می کنیم چون میگیم این آدم کارش رو بلده. بایدببینیم وقتی خدا داره هدایت میکنه، چقدر اعتماد می کنیم و میگیم این نیرو کارش رو بلده!
خیلی وقتا موقع گوش کردن حرف خدا که میشه شک میکنیم. میگیم نکنه حالا یه طوریم بشه. نکنه درست پیش نره، نکنه… . یعنی عقلمون رو دخالت میدیم. به ذهنمون بیشتر از قلب و احساسمون اختیار میدیم که کارها رو به شیوه خودش پیش ببره.
هدایت یه امر حسّیه. از احساست باید بفهمی. وقتی به راه درست هدایت میشی، احساس امنیت میکنی،احساس تقوا و ایمان،احساس توکل، حالت خوبه. طوریکه اگه دنیا جمع بشه که بخواد تو دلت رو خالی کنه، دلت قرص می مونه و میدونی اوستا کریم اگه ساربونه خوب میدونه شترشو کجا بخوابونه.
اینکه استاد هدایت شدن به یه مراسم شادی و جشن و رقص قبیله ای که به نظر من بخش خیلی کوچکی از هدایته. ما داریم تو بزرگ ترین و حساس ترین مسائل همواره هدایت میشیم.
خیلی از ماها اکثر اوقات این هدایت ها رو نمی بینیم، با ارزش نمی دونیم و بابتشون سپاسگزار نیستم. مثلا اگر به یه جشن و شادی هدایت بشیم، اگر به یه جاده خلوت هدایت بشیم که راحت تر ما رو به مقصد می رسونه، اگر به صحنه زیبا هدایت بشیم که لحظه ای لبخند رو رو لبمون بنشونه برامون ارزشی نداره و اینا کار ذهنه.
بریم سراغ بخشی از زیبایی های این قسمت:
چقدر واقعا مردمان شادی رو توی این تصویر میشه دید. چه قدر با خودشون در صلحن. به جای اینکه داد بزنن که آی مسئولین چرا ما ورزشگاه نداریم، چرا ما تئاتر نداریم، چرا ما فلان چیزو نداریم. خیلی قشنگ از همون چیزی که هست به خوبی استفاده میکنن. همه مردم اومدن خوش باشن. اومدن خوش بگذرونن. هر کی یه صندلی اگه هم نباشه یه زیر انداز با خودشون دارن که هر جا که دلشون خواست بشینن و از لحظه لذت ببرن. خیلی خوشم میاد قوت غالبشون صندلی مسافرتیه. خیلی باحاله
چقدر لباساشون رنگ و وارنگه. مثل دوستان لر تبارمون بود لباساشون رنگی رنگی و قشنگ و شاده. اگه میخواستن این رقص رو بدون این رنگ ها انجام بدن، قطعا اینقدر جلوه بصری نداشت. چقدر خوبه که میشه با رقصیدن و شاد بودن و لذت بردن و دل بقیه رو شاد کردن، ۱۰۰۰۰ دلار ببری.
توی ایران بینهایت هنر هست توی روستاها و اماکن گردشگری که می تونیم از این فایلها درس بگیریم و با این بی نهایت نعمت و فرصتی که خدا بهمون توی این فرهنگ داده، ثروت بسازیم.
چقدر بازارچه توی فضای باز میچسبه. و چقدر خرید کردن باحاله که استاد جان اینقدر سخاوت مندانه یه همچین دستبند خوشگلی خریدن.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 95156MB10 دقیقه
سلام خدمت دوستان عزیز”
ای جانم انبوه درختایی که رو تپه ها رشد کردن و پارکینگی با انواع و اقسام خودروی شیک و متنوع که نشونی ان از ثروت و گسترش و فراوانی، باز هم خبر خانم شایسته واسه یه تجربه جدید و اینبار مسابقات رقص سرخپوست های دوست داشتنی و مسئله هدایتی که استاد و خانم شایسته واقعا پذیرفتنش و خودشون رو سپردن بهش(مسئله ایه که باید بتونم بیشتر بهش توجه کنم و من هم همواره دنبال هدایت باشم و بتونم اعتماد کنم به نشونه ها) خانم عزیزی که پیشنهاد رستوران رو میده و بین راه هدایت شدن به مراسمی زیبا نشون از در صلح و دنبال زیبایی بودنه که همواره به سمتش هدایت میشین، جاده ای با انبوهی درخت واقعا سرسبز و دیدنی و باز هم کلی خودروی پارک شده، رسیدن به یه رستوران شیک با کلی ایده ی زیبا و اون جملات مثبت و نظرات مشتریا تو بشقاب واقعا یه صحنه ی فوق العاده رو درست کرده بود که کلی لذت بخشه و این ایده های به ظاهر ساده به نظرم خیلی کاربردی و مفیدن. رسیدن به مراسم رقص و آدم های مشتاق که دنبال زیبایی هان و اگاهانه و نااگاهانه دارن به جهان این فرکانس رو میدن که ما دنبال زیبایی هاییم و سیستم منظم جهان هم قطعا پاسخشون رو میده، کلی ادم با لباس های رنگی تو یه میدون محاصره شده با زیبایی و طبیعت بکر واقعا حال آدمو جا میاره و نور علی نور اونجاست که تو اینطور محیطی شاهد مراسمی به اون شادی و قشنگی باشی، مردمی که همواره استقبال میکنن و راحت نشستن کنار هم و بوسه ی عاشقونه اون زوج جوون صحنه عالیی رو رقم زده بود. کلی غرفه صنایع دستی و متناسب با مراسم محلی هم در نوع خودش خیلی جالب بود و اینکه در همه جا و به هر شکلی میشه پول ساخت و نعمات بیشمارن و در هر نوع محصولی فراوانی وجود داره. سنگهای فیروزه زیبای احتمالا آمریکایی خیای قشنگ بودن هرچند بهترین فیروزه جهان متعلقه به نیشابور و کلی هم داره از نعادن فیروزه پول ساخته میشه، از اون بچه که لباس سرخپوستی تنش بود و واسه خودش میرقصید واقعا نمیشه ب سادگی گذشت و خیلی باحال بود?? استاد هم که فک کنم به عشق دهاتشون? دستبند رو گرفت هرچند خوشگل بود و حیفه ادم از این غرفه های جالب خرید نکنه و خانم شایسته ای که همواره با اون نگاه قشنگش داره ما رو میکشونه سمت زیبایی ها و نعمات و فراوانی و آشنامون میکنه با جای جای آمریکا و اداب و سنن و فرهنگشون و اینکه دید هممون نسبت به آمریکا خیلی خوب شده و قطعا این موفقیت خانم شایستس، خدایا شکرت که تو فرکانس این زیبایی ها هستم به همراه خانواده عباس منش عزیزمون?