تجربیات وهاب عزیز از درمان بیماری دیابت نوع 2 و… بوسیله عمل به آموزش های دوره قانون سلامتی:
سلام به استاد عزیز و مریم بانو که چشمان ما را به زیباییهای جهان باز کردند.
من وهاب هستم و 57 سالمه. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی با مشکلات جسمی زیادی رو برو بودم:
کلسترول بالای 600،
وزن 85،
قند خوم ناشتای من 140 و گاها تا 180 هم میرفت.
خواب آلودگی و کم انرژی بودن بدنم.
گرفتگی عضلات شدید داشتم و بخاطر کم کاری تیروئید و بیماری سیاتیک، حتی ده دقیقه نمیتونستم پیاده روی کنم.
درد در زانو و کمرم،،عرق کردنهای شبانه،،،خروپف در خواب که بشدت اطرافیانم را آزار میداد.
دچار دیابت نوع 2 بودم که هر روز سه عدد قرص متفورمین میخوردم و به خاطر مشکل چربی خون روزی سه تا قرص میخوردم.
گز گز انگشتان پاها داشتم که همه می گفتند نقرس دارم اینقدر که پاهام میگرفت. ریزش شدید موهام خصوصا جلوی سرم،،.مشکلات بینایی و…..
من از تاریخ 9 اردیبهشت زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را شروع کردم .
خداروشکر شکر امروز وزن 78 بود قند خون بعداز غذا 110 هست باور کردنی نیست.
ساعت 11شب به آرامی خوابم میبره بدون خروپف.
گز گز وسوزن سوزن شدن دست وپام خیلی بهتر شده و دیگه عرق نمیکنم.
درد زانو کمر ندارم. ورم بدنم خیلی کم شده و سیاتیکم رو به بهبودی است.
گرفتگی عضلاتم خیلی خیلی بهتر شده و با وجود خار پاشنه سیاتیک روزانه یک تا ساعت پیاده روی دارم. یکروز در میان یوگا کار میکنم در حالیکه چندین سال بود نمیتونستم حرکات برگشت یوگا رو انجام بدهم .
تجربیات حمیدرضا عزیز از درمان بیماری دیابت نوع 2 بوسیله عمل به آموزش های دوره قانون سلامتی:
سلام به استاد عباس منش عزیز.
من از سن هفده یا هجده سالگی دیابت نوع 2 داشتم.
تا همین پارسال قرص متفورمین و گلی بنگلامید میخوردم ولی تقریبا تمام عوارضی که ازشون میترسیدم به سراغم اومده بود مثل: مشکل در بینایی؛ از دست دادن احساس در پا-که البته روز به روز داشت پیشروی میکرد بشکلی که حدود هفت یا هشت سال پیش از کف پا شروع شد و تقریبا به ساق پام رسیده بود یعنی اگر من پامو روی بخاری داغ قرار میدادم هییییچ احساسی نمیکردم حتی اگر پوست پام میسوخت.
تقریبا توانایی جنسیمو از دست داده بودم-
بشدت تعرق داشتم هم در تابستان و هم زمستان همیشه لباسهای من خیس بود و هم در خواب که بالش و تشک و لباسم صبح که از خواب بیدار میشدم خییس خییس بود.
روزی پنجاه لیوان اب میخوردم و روزی ده ها بار دستشویی میرفتم به شکلی که در سفر های دسته جمعی با دوستامون واقعا این موضوع باعث خجالت من میشد و ازونجایی که کسی اطلاع نداشت من دیابت دارم هندل کردن این موضوع هم دردسرهای خودشو داشت.
از پارسال، بعد از مبتلا شدن به بیماری پاندمیک و بستری شدن در بیمارستان آزمایشهای اولیه نشون داد که قند خونم حدود 500 هست و بعد از اون پزشک به جای قرص برام انسولین تجویز کرد و روزی 10 واحد انسولین میزدم.
و هر روز این خواسته در من بیشتر شکل می گرفت که دوست داشتم سلامتیمو بدست بیارم.
خلاصه به لطف خدا این اتفاق افتاد و استاد عباس منش دوره قانون سلامتی رو تولید کرد و من این دوره رو خریدم.
دقیقا روز اول شروع دوره من تعهد دادم که به هر انچه استاد عباس منش در دوره قانون سلامتی می گه عمل کنم. در روز اول شروع دوره قند ناشتای من 370 بود و من شروع کردم به زندگی به شیوه آموزش های استاد عباس منش در دوره قانون سلامتی.
البته باید بگم که من از روز اول انسولینمو قطع کردم و گفتم اگر خواهر استاد تونسته پس منم می تونم . انسولین هام رو ریختم تو سطل اشغال. اون لحظه برای من بینظیر بود و به جاش طبق فرمول دوره قانون سلامتی با مسئله دیابتم رفتار کردم.
روز دوم قند ناشتامو گرفتم و در کمال ناباوری برای خودم دیدم قندم 259 شده اونهم بدون تزریق انسولین.
بعد احساس کردم تاری چشمام کمی برطرف شد و اوضاع سلامتیم روز به روز بهتر شد. بعد از چند روز متوجه شدم دیگه ازون تعرق شبانه خبری نیست و صبح که ازخواب بیدار می شم به اندازه سر سوزنی حتی رطوبت تو بدن یا لباس یا تشکم نمی بینم و نگا بدن من به تعادل رسیده. یک روز صبح یعنی دقیقا صبح روز نهم شروع دوره قانون سلامتی قند خون ناشتامو گرفتم. خدای من چی میدیدم.
لحظه ای که هجده سال آرزوشو داشتم . قتد خونم 108 شده بود.
باورتون نمیشه چقدر از خوشحالی گریه کردم و بلافاصله به مامانم خبر دادم و اون هم بسیا بسیار خوشحال شد. استاد عزیزم ازتون بینهایت سپاسگزارم.
خداروشکر میکنم که بالاخره بیماری ای که همه دنیا میگن لاعلاجه درمان شد اونهم به لطف آموزه های شما در دوره قانون سلامتی.
یه موضوع جالب دیگه هم که میخام بگم تاثیر این دوره روی درک بهتر بقیه دوره های شماست.
یعنی من فهمیدم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
و اگر عمل کنی بسرعت نتایج عوض میشه.
تجربیات مهدی عزیز از درمان بیماری دیابت نوع 2 بوسیله عمل به آموزش های دوره قانون سلامتی:
به نام خدای مهربان آرامش دهنده قلبها
(من یک دیابتی بودم)
باسلام به استاد عباس منش و خانم شایسته همه دوستان همه دوره ای عزیز
من مهدی هستم 33 ساله از تهران
2 سالی هست که استاد عباس منش رو میشناسم و ابتدا تمام فایل های رایگان استاد رو گوش دادم و تحولات عظیمی در زندگیم به وجود اومد. به مرور در زمینه مالی و معنوی و روابط رشد کردم و تغییر شغل دادم و پیشرفت کردم.
بعد دوره دوازده قدم رو خریدم و به خاطر عمل به این دوره دیگه معجزات یکی یکی برام اتفاق می افتاد و رابطه هایم به سطح عالی رسیده بود در کار و شغلم بسیار بسیار پیشرفت کردم
از نظر مالی خیلی پیشرفت کردم و به امنیت مالی رسیدم
از نظر رابطه با خداوند واقعا به سطح بالایی رسیدم
اما ناگهان یک روز در یک مسافرت در وسط عشق و حال مسافرت دیدم که حال خوبی ندارم و دچار تکرر ادرار و تشنگی شدید شدم
پیش خودم گفتم چیزیم نیست حتما سردیم شده و هی چای نبات میخوردم که خوب بشم .
از مسافرت اومدیم و رفتم دکتر و دکتر گفت باید آزمایش بدی و برام چکاپ کامل نوست. روزی که برای گرفتن جواب آزمایش داشتم میرفتم آزمایشگاه، توی مسیر دیدم چشمام اصلا درست نمیبینه و همه جا رو تار میبینم. نرفتم آزمایشگاه و رفتم پیش دکتر و گفتم حالم اینجوریه. دکتر گفت برو همین الان یه آزمایش قند بده و بیا.
من اصلا نمیدونستم قند باید روی چند باشه و نرمالش چنده. رفتم طبقه بالا برای آزمایش قند که آزمایشگاه بود. پرستار دستگاه تست رو آورد و سوزن زد و تست گرفت. با تعجب یه نگاه به من می کرد و یه نگاه به دستگاه و بعدش گفت:
یا ابوالفضل.. گفتم چیه؟!!!
گفت 503. قندت 503 هستش و با استرس گفت برو پیش دکتر بهش بگو. رفتم پیش دکتر بهش گفتم. دکتر شروع کرد نسخه نوشتن و بعد نسخه رو پاره کرد. و دوباره نسخه نوشت و دوباره گذاشت گوشه و گفت: نه دارو به دردت نمیخوره باید همین الان بری بیمارستان بستری بشی و من تازه فهمیدم قضیه جدیه.
خلاصه کاری نداریم من با 33 سال سن شدم دیابتی و از فرداش پر از نا امیدی و پر از ترس و پر از چرا ها
چرا من چرا این اتفاق برام افتاد؟!
هر کسی هم که میرسید به طز میداد که:
ارثیه؛ به خاطر فلان و بهمانه
فلانی دیابت داشت مرد
فلانی دیابت داشت کور شد
فلانی دیابت داشت اینجوری شد و اونجوری شد
و هرچه من اینها رو میشندیم توی دلم بیشتر خالی میشد و بیشتر پر از ترس و نا امیدی میشدم و حتی کارکردن روی خودم رو رها کردم و رفتم توی تنهایی و انزوا و ناراحت از دست خدا که چرا این اتفاق برای من افتاد و هر روز چندتا قرص داشتم که باید میخوردم تا قندم کنترل بشه که البته خیلی وقتها با اون قرص ها هم قندم از حد استاندارد بالاتر میومد
چهار ماه بار این منوال گذشت. یه روزی توی اوج ناامیدی اومدم توی سایت و دیدم استاد یهو چقدر لاغر شده. کنجکاو شدم و ویدیو رو باز کردم و دیدم استاد میگه من راهی پیدا کردم برای درمان دیابت نوع 2.
میخکوب شده بودم. مگه میشه!
این همه دکتر دارن میگن دیابت درمان نداره!!!
کنجکاو شدم و ویدیو رو چندبار ویدئو استاد رو دیدم و منتظر موندم تا دوره قانون سلامتی روی سایت قرار بگیره. دوره رو خریدم و از روز اول داروهام رو گذاشتم کنار و به استاد ایمان داشتم
الان 10 روزه که دارم طبق اصول دوره زندگی میکنم و امروز صبح قند ناشتا من 99 بود و قند خون من دو ساعت بعد از غذا 126 بود.
به لطف الله مهربان و کمک و راهنمایی های استاد عباس منش در دوره قانون سلامتی
قطعا این دوره انقلابی برای کسانی است که میخان با سبک سالم زندگی کنن