«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 21


این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1950 روز

    سلام به الله که در راس همه امور است و بر زبان جاری..

    و سلام به تمام خانواده بزرگ و جاودانه استاد عزیز،یا به قول لفظ خودم که همیشه میگم معشوقه خداوند

    کامنت گذاشتن یا مکتوب کردن احساساتی که در هر صدم ثانیه در حال تغییر و پیشرفته واقعا به شخصه جزء مسائلی هستش که درگیرشم!اما من میخام بنویسم نه بخاطر کامنت و نظر گذاشتن چون اینقد نکته ها و نشانه های زیبا تو این کامنت ها هستش که اصا زمانی برای نوشتن نمیتونه داشته باشه ادم!بی مقدمه سعی میکنم حال دلمو برا دوستان هم فرکانسیم بگم..با عشق😘

    من حدود ۴ ماه هستش که با این خونواده با انرژی،خونواده ای از جنس خدا با باورهای خداگونه با عشق خداگونه و اصالت و ثباتی به اندازه بی نهایت آشنا شدم!

    واقعا اول از همه با تک تک سلول های بدنم از خدا ممنونم بابت این هدایت این مسیر این ادم های مخلص و باخدا که باعث شد ذهنیتی،باورهایی،اعتقاداتی،ایمانی که سالهای سال تمام وجود منو به خودش درگیر کرده بود و همیشه برای به اثبات رسوندن و مطمئن شدن این موضوع که ایا راهی رو که دارم میرم درسته؟ایا خودمو تونستم بشناسم؟ایا خدارو درست شناختم؟ایا اعتقاداتی و باورها و طرز تفکری که از خدا و جهان و انسان ها دارم درسته؟اینها تنها جزئی از دغدغه و مسائلی بود که ساعتها و روزها و سالها بود ذهن منو درگیر خودش میکرد…😴

    و اما خداوند بعد از اینهمه کنکاش و کنجکاوی و پیگیری و خواستن برای رسیدن به باورهای درست،منو هدایت کرد به سمت این مکان و این خونواده مقدس و پر از وجود خدا💙

    نمیدونید چه حالی میشه ادم وقتی یه چیزیو سالها با تمام وجود از خدا میخاد و خدا از اونجایی ک وعده ای که داده حقه و به مقصود میرسوندتون!دوست داری دااااااااد بزنی و بگی خدایا شکرت،دوس داری ززززز ززززززجه بزنی و بگی خدایا ممنونت که منو لایق دونستی😭خدایا ازت سپاسگزارم که با ااااااااااین همه باور غلط،رحمان بودنتو بهم نشون دادی🙏

    اخه از کجا بگم!از کدومش بگم براتون دوستان عزیزتر از جان!من خودمه دارم میشناسم..خدارو دارم میشناسم و نزدیک تر از همیشه به معنای واقعی کلمه(حبل الورید)دارم حسش میکنم!و اما اتفاقات این مدت..فقط تیطر وار میگم که زیاد اذیتتون نکرده باشم عزیزای دلم❣

    ۱_باورهای غلط؛مقصر اتفاقات منفی زندگی رو همه عوامل بیرونی چه ادما چه خدا و چه شرایط و رژیم و حکومت و جامعه و شهر و پدر و مادر و اینا میدونستم(این باور بعد از پیدا کردن خودم و شناخت خداوند زیباترین باوری بود که بدست اوردم و تغییرش دادم به لطف خدا)

    ۲_با ترس هام مقابله کردم؛

    با این ذهنیت جدید که بای به قول استاد بری تو دل ترسات تا بزرگ بشیو لیاقت پیدا کنی(مثالشم به عنوان نمونه بیرون اومدن از اون فضای کار شرکتی ک کار میکردم و بوجود اومدن اتفاقی خوب بعد از این اقدام بود)

    ۳_باور به فراوانی و غنی بودن خداوند؛

    این حرف زیبای استاد که زمزمه هر لحظه زندگی من شده که میگه دهنده باش تا طبیعت به تو باز گرداند!عاشقتم چقد زیبا بود این جمله..

    ۴_شکر گزاری داشته هام؛

    تمرین ستاره قطبی روزانه و بدست اوردن وفور نعمت و ثروت در زندگی در این مسیر

    ۵_ترک عادات و رفتارهای شخصیتی غلط؛

    به عنوان مثال بجای توجه کردن به مسائل و اتفاقات منفی اطراف و جامعه با تمام وجود و هر لحظه(روزی حداقل ۵ ساعت)گوش کردن به صحبتهای خداگونه این مرد نازنین و معشوقه خداوند

    ۶_دعا کردن درست..درخواست درست از خداوند.۷.قانون و روش دعا کردن.۸.خدمت کردن به طبیعت و ادمها.۹.خیرخواهی برای انسانها.۱۰.دوری و توجه نکردن به صلاح های شیطانی و نجواهای درونی مث ترس و شک و نگرانی و سختی.۱۱.توجه به داشته هایی که سالها بی تفاوت بودم از داشتنشان.۱۲.احساس سرزندگی و نشاط و امید۱۳.تلاش و هدف گذاری و برنامه ریزی درست و و و و و و …

    اینقد اتفاقای زیادن که واقعا زبان قاصره از بیانشان..خدایا شکرررررت برای اااااااین همه آگاهی💙💜🙏

    دوستان من فعلا تاکید میکنم فعلا اتفاق مالی چندانی در زندگیم رخ نداده اما م

    با توجه به باورهای جدیدی که بدست اوردم مطمئنم بزودی زود خدا درهاااااااای بی نهایتشو بر روی من باز میکنه و ثروت رو به زندگی من میاره اما عزیزان جان من چیزی رو در این مدت بدست اوردم که مطمئنم هیچ ثروتی در دنیا نمیتونه برابری کنه باهاش یا حتی بخواد ذره ای جایگزین بشه باهاش و اون اینکه من الله یکتا رو تو زندگیم بدست اوردم(چون سالها فقط ادای مسلمان بودنو در اوردیم)چه نعمت و ثروتی بالاتر از این!!!؟؟؟؟آرامش تماااااااام..جبران همه نداشته ها..تکیه گاه امن..(مو به تنم سیخ شد یا سبحان)..

    به قول مولانا..اندر دل من جان و رگ و خون همه اوست..خدایا شکرت🙏

    نکته اخر اینکه من فعلا نتونستم دورهای استاد تهیه کنم..با تمام وجود از خدا خواستم که هزینشو بهم برسونه(بغیرالحساب)چون خدا خودش میدونه که فایل های دانلودی استاد رو با چه عشقی همرو دانلود کردم و ساعتها دارم گوششون میدم و باهاشون زندگی می کنم💙

    از خدا سپاسگزارم که اینهمه نعمت و محبت خدارو در زندگی دارم و هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه..در آغوش و مسیر الله باشید🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 2123 روز

    سلام استاد عزیزم استاد عاشقتونم

    بخش اول از زندگی من

    بزارید از اول اول بگم هم بخاطر اینکه بعدا خودم بخونمش و یادم بیاد کی بودم و چطور خداوند عزیزم منو هدایت کرد تا به اینجا رسیدم و خدا میدونه بعدا کجا باشم و به چه اهدافی رسیده باشمو بیام این کامنتو مرور کنم و هم به این خاطر که الان حس میکنم شما جلوم نشستید و دارم باهاتون تو پرادایس صحبت میکنم این یکی از رویایهای منه که در بهترین زمان به لطف الله ان شالله به حقیقت می پیوندد.

    من سارا برانداف هستم ۲۹ سالمه فرزند آخر یه خانواده ی پر جمعیت با ۴ تا خواهر و دو تا برادر و پدر و مادرم الان فقط منو و پدر مادرم با هم زندگی میکنیم.

    استاد قبل از شروع نوشتن صفر تا ۲۹ زندگیم 😊 میخوام اینو بگم که این قسمت از سایت = نشانه ی امروز من = عالیه واقعا عالیه واقعا هربار که چیزی از خدا خواستم هدایت شدم به قسمتهای از سایت که قسم میخورم تو این ۲۲۷ روزی که به سایت شما اومدم و هر روز تو سایت سرچ میکنم تا حالا این قسمتا و این فایلای رایگان و این کامنتارو اصلا ندیده بودم خدیا صد هزار مرتبه شکر که هر بار که از خدا یه سوالی می پرسم و این نشانه ی امروز را میزنم دقیقا دقیقا همون چیزیه که من سوال پرسیدم و بیشتر اوقات حتی بیشتر از اون چیزیکه انتظار داشتم به من آگاهی داده شده تو این قسمت خدارو صد هزار مرتبه شکر که منو به سایت شما هدایت کرد و صد هزار مرتبه شکر که با شما آشنا شدم خدایا شکرت که این قسمت از سایتو درست کردید خدایا شکرت .

    من از بچگی همش دنبال کتابای موفقیت بودم فیلم موفقیت، افراد موفق ، زندگینامه ها، کل کتابای آقای تریسی و مجله ی موفقیت و …

    من از بچگی تا دوم راهنمایی همش عاشق مد بودم یه سبک خاصی تو لباس پوشیدن داشتم عاشق هنر بودم همش کنجکاوی میکردم و از زندگی با ورزش لذت میبردم از زندگی بخاطر اینکه قرآنم ضعیف بود منم عاشق این بودم معدلم ۲۰ بشه رفتم مسجد اونجا با مولانا و قران و مسجد اشنا شدم کلی از خصوصیات اخلاقیم تغییر کرد عاشق یادگیریم من همیشه تشنه ی یادگیری بودم و دوس داشتم به چندتا زبان جهان صحبت کنم ولی اون موقه در مورر یادگیری و الگوهای درست خبر نداشتم خلاصه تغییر کردم یه دختر مذهبی شدم تو این فواصل کل خواهر برادرام ازدواج کردن ولی خب دردسرای خاص خودشونو داشتن و من دوس ندارم اینجا از مسائلی که داشتم بگم فقط اینکه چون روی فرکانس مشکل و بدبختی و قربانی بودن بودم و بدون اینکه قوانینو بدونم زندگی خودمو تو بچگی نوشتم و خودمو یه دختر فداکار و قربانی که همش خودشو برای همه و مخصوصا پدر و مادرش فدا میکنه تعریف کرده بودم همشم تجربه کردم پدرم به مدت ۱۲ سال مریض بود و من کلی میترسیدم از تنهایی و نبودش و توحید رو خوب درک نکرده بودم

    ولی تو اون شرایط خیلی موفقیتا رو تو سن کم کسب کرده بودم و همون موقه که فیلم راز اومد من دیدم با دوستام در موردش حرف میزدیم ولی من همون مقدارو فهمیدم که با تجسم چیزای رو جذب بکنم اتفاقات خوب زیادی تو زندگیم افتاد چون جمعیتمون زیاد بود همیشه یه چیزی بود سرگرم بشیم جالب اینه که تو اون همه اتفاقات خوب من گیر داده بودم به بدبختیا و اینکه سعی میکردم خودمو قربانی خانواده ی پر جمعیتم نشون بدم و به همه ثابتش کنم دوم راهنمایی تا سوم دبیرستان رو یه آدم کاملا مذهبی شدم تو اون زمینه خیلی پیش رفت کردم اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید یکی از اهدافم رفتن به حج بود بعد به وسیله ی قانون جذب و به طرز فوق العاده راحت و عجیبی همه چی دس به دست هم داد و من اسمم تو قرعه کشی مدرسه که فقط سه نفرو میبردن در اومد تو قرعه کشی استانیم که ۱۴ نفر رو میبردن من اسمم در اومد و خیلی جالب بود پدرم که مخالف بود خودش راضی شد و کل کارامو انجام دادو من رفتم تو اون زمان من عربی و انگلیسیم خوب بود در حدی که صحبت میکردم و متن ترجمه میکردم. اولین سفر زندگیم بود و اولین بار بود سوار هواپیما میشدم چه شور و عشقی ، چه هیجانی داشتم خدایا شکرت وقتی رفتم اونجا خیلی ارتباطم با خدا خوب بود بعد دیدم دین اون چیزی که به من گفتن نیست اصلا حجاب اونجا اینجوری که اینا گیر دادن نیست رفتن به کشور دیگه خیلی جالب بود برام در عرض چند ساعت زبان، فرهنگ لباس و… تغییر میکنه ،اون تنوع خیلی برام جالب بود خیلی زیاد، بعد که برگشتم کلا خودمو تغییر دادم لباس پوشیدنم ، رفتارم ، زندگیم ، همه چی یه جوری بود که اوایل پدرم بهم میگفت فرستادیم دخترو حج که مسلمان بشه کافر شد و برگشت ، خلاصه خیلی چیزا گفتن و شنیدم ولی اهمیت ندادم اصلا به حرف هیچ کس گوش ندادم چون میدونستم که اونجوری که اونا میگن نیست ومن با خدای خودم مثل قبلنم و فقط لباسم و نحوه ی برخوردم با افراد تغییر کرده کلا عوض شده بودم یه آدم جدید شده بودم پیش دانشگاهیم که تموم شد سه سال پشت کنکور بودم که اونم بخاطر باورهای خودم بود. استاد جونم هر وقت از پدرتون تعریف می کنید من با خودم میگم چقدر پدر من به پدر شما شبیه هربار که شما حرفی از پدرو مادرتون میزنید انگار که دارید پدر و مادر منو توصیف میکنید.

    من دانشگا دولتی قبول شدم جالبه که اونم بخاطر ترس و باورهای خودم بود که دانشگاه شهر خودمون و رشته ایکه نمیخواستم قبول شدم ولی چون هیچ کس تو خانواده ی ما تا اون موقه دانشگا دولتی نرفته بود کلی به خودم افتخار میکردم.

    استاد جون من یه اخلاقی دارم وقتی پدرم میگه تو نمیتونی من یه انگیزه ی عجیبی میگیرم که بهش ثابت کنم که میتونم 😂😂اون موقه هیچ زن و دختری تو خانوادمون گواهی نامه رانندگی نداشتن به جز یکی از دخترای فامیل منم تصمیم گرفتم رانندگی یاد بگیرم هرچقدر پدرم مقاومت کرد گفت پولشو نمیدم ، گفت بهت یاد نمیدم من گوش ندادمو تدریس خصوصی کردم و پولشو دادم ثبت نام کردم و دو تا امتحانای کتبی رو ۳۰ گرفتم و قبول شدم امتحان شهری رو اولین بار قبول شدم و با یه پاکت شیرینی برگشتم خونه بابام باور نمیکردو میگفت که دروغ میگی😂😂😂 من از یه مدت قبلش مدام هرشب تجسم میکردم که رانندگی میکنم خوب حسش میکردم که با پراید بابام دارم رانندگی میکنم بابام شروع کرد مقاومت و ماشینو بهم نمیداد که منم دوباره شروع کردم به تجسم که سویچ ماشین پیش منه خودم تنهای رانندگی میکنم و لذت میبرم حسش میکردم انگار که واقعا ماشین دست منه و اتفاق افتاده و به مقاومتای بابام توجه نمیکردم خیلی جالب بود که پدرم راضی شد و بهم سویچو داد از اون موقه تا الان ماشین پیش منه و یکبارم دیگه پدرم رانندگی نکرده.

    بعد از دانشگاه کلی کار انجام دادم راننده ی آژانس شدم ، سرویس مدارس گرفتم و خیلی کارای دیگه ولی تو یه زمان کوتاهی رفتم دوره ی خیاطی که یکی از دوستام به من کانال پرورش افکارو معرفی کرد ، منم که پایه ی موفقیت و جذب و انرژی مثبت ، دوستم یکم ازشون و دوره شون تعریف کرد.

    منم رفتم تو کانال عضو شدم بعد یه مدت کوتاه که تمرینای کانالو انجام میدادم و نتیجه های زودبازده و خوبی میگرفتم تصمیمم گرفتم دوره ایکه معرفی کردن تو کانال رو شرکت کنم دقیق یادم نیست هزینه ای دوره چقدر بود ولی من به خودم گفتم تخفیف میخوره و شرکت میکنم ( ترمز ذهنی باور اشتباه خودم ) که البته تخفیفم خوردو منم تهیه اش کردم ، دوره ۹ ماه بود و دو تا فایل رایگانم داشت من ماه اول رو که گوش دادم تو همون فایل اول مقاومت زیادی رو حرفای اقای شریفی داشتم کلا در حال جا خوردن بودم گفتم این چی میگه دیگه گوش ندادم بعد یه هفته هرچقدر فکر کردم دیدم راس میگه دوباره شروع کردم گوش دادن ولی از اونجایکه من خیلی باور اشتباه داشتم خیلی ترمز ذهنی داشتم ۵ ماه از ۹ ماه رو گوش دادم و بیخیالش شدم ولی تو کانالشون همچنان عضو بودم یه مدت بعد کتاب شکرگزاری رو گذاشتن تو کانال منم دانلود کردم من عاشق کتاب خوندن و فایل صوتی گوش دادن و آهنگ بی کلامم خیلی وقته اصلا فیلمم نمیبینم.

    کتاب شکرگزاری رو خوندم خیلی جالب بود کلی باهاش حسم خوب شد وجذبای زیادی کردم

    تصمیم گرفتم دوباره فایلارو شروع کنم و از اول شروع کردم گوش دادن فایلای دوره کل ۹ ماه رو خریدم و گوش دادم تو قسمت پاکسازی روزی ۵۰۰۰ پاکسازی میکردم کلا تمرینارو انجام میدادم و فایلارو گوش میدادم اون حس خوب اون ارامش اینکه دیگه دو سال بود اصلا مریض نبودم ولی هنوز روابطم خوب نبود از نظرمالی زیر صفر بودم ۳۰۰ میلیون پول بابام پیشم بود که می بایست پولو بهش برگردونم ،روابطم که افتضاح بود ، هربار بخاطر روابطم کلی گریه میگردم وکلی مسئله که به همین خاطربرام پیش اومده بود ولی ته دلم خوب بود، حسم خوب شده بود، آرامش بیشتر شده بود، ولی هنوز ترسایی داشتم ، کم کم روابطم داشت با خدا بهتر میشد.

    هدفم این بود که بتونم پول بابامو پس بدم ، یه خونه برای خودم داشته باشم ، روابطم بهتر بشه، مریضی پدرم تموم بشه ، بتونم تو اون رشته جدید درس بخونم ، تو اون مدت پدرم میگفت تو چون کار میکنی باید خودت خرج خودتو ماشینو دانشگاتو بدی که من میخواستم این هزینه ها تو زندگیم حذف بشه. من فقط روزانه تمرین انجام میدادم ، فایل گوش میدادم ، سرکارمیرفتم و هرکاری که حسم نسبت بهش خوب بودو انجام میدادم (به ندای درونم گوش میدادم) ، سپاسگزاری میکردم ، پاکسازی میکردم.

    بعد یهو همه چی ریخت به هم ، مثل یه قابلمه که تهش سیاه شده باشه و بعد آب بریزی توش یکم بعد بری ببینی کل قابلمه سیاه شده یه دفه کل زندگی من به هم ریخت ولی من حسم خوب بود خیلی خنده دار بود ولی من آرامش داشتم فقط میگفتم چطورمیشه همچین چیزی؟

    من که تمرینارو انجام دادم ، من که سپاسگزاری کردم ، چطور شد این مسائل پیش اومد،که پدرم در مورد پول فهمید ولی الان با این آگاهیم میدونم که همشو خودم جذب کردم و اینکه این مسائل پیش اومد تا من به اهدافم برسم، در ظاهر مسائل خیلی بد بود، خیلی وحشتناک بود، حتی تصمیم به فرار گرفتم ولی بعدش همه چی به نفع من تموم شد.

    پول پدرمو پس دادم و پدرم قبول کرد کار نکنم،کل هزینه هامو بده، ماهانه بهم پول بده (حقوق) و شهریه ی دانشگامم پرداخت کنه و اونایکه سبب شدن پدرم بفهمه (خواهرام) برای خودشون کلی مشکل پیش اومد (چون من اصلا به اون اتفاقات توجه نمیکردم و حس خوبمو حفظ کرده بودم ) تمام افرادیکه تو زندگیم بودن و باهاشون رابطه داشتم از زندگیم به طرز عجیبی تو یه مدت کوتاه حذف شدن و فقط پدر و مادرم و یکی از دوستام موندن.

    یه چیز خیلی جالب دیگه اینکه من تو یه برگه نوشته بودم که چه شخصی با چه ویژگی یعنی کامل نوشته بودم قدش، سنش ، پوستش ، برخوردش با من و… همه چیو نوشته بودم و خیلی اتفاقی این شخص که هیچوقت تا اون موقه ندیده بودمش به زندگیم وارد شدو خیلی بهم کمک کرد ۲۶۰ تومن از پول پدرم رو ایشون بهم دادن و من به پدرم دادم و پدرم بقیه ی پولو به من بخشید.

    خدا خودش ایشونو به زندگیم آورد خدایا شکرت خدا واقعا به من کمک کرد خدارو هزار مرتبه شکر که ایشونو برای کمک به من به زندگیم وارد کرد.

    بعد از اون من بازم تو اون کانال بودم که یه گروه مثبت اندیشی تشکیل دادن جالبه که اون گروه بالغ بر ۲۰۰۰ نفر کاربر داره و من هیچ فعالیتی تو اون گروه ندارم و هربار که میرم بیشتر از ۱۰۰۰ تا کامنت هست که بچه ها صحبت کردن و من همیشه به کامنتا توجه نمیکنم و ردشون میکنم یه روز که رفتم تو گروه دیدم یه فیلم گذاشتن ۱۳ قسمتی در مورد ثروت از اونجایکه هدف من اون موقه و الان فقط ثروته رفتم و دانلودشون کردم و تو پیج خودم ذخیره کردم .

    ۱۳ قسمت بود از اقای جو دیسپنزا ایشون به طرز فوق العاده ای مدارهارو توضیح دادن منم نشستم کلشو گوش دادم و خلاصه برداری کردم عالی بود تازه میفهمیدم چه خبره و مغز و بدن من چطور کار میکنه بعدش تصمیم گرفتم این جریان تکامل و مدارهارو تو معدل دانشگام امتحان کنم و اون آرزوی بچگیم که ۲۰ بودن معدلم بود به واقعیت تبدیل کنم و بزارم تکاملم کامل طی بشه و بدون اینکه زجر بکشم با تکرار و تکرار ، معدلم تو دانشگا هزاران مرتبه شکر خدا ۲۰ شد.

    روشم این بودکه اول تو یه برگه کارناممو درست کردم کل نمره هارو ۲۰ دادم به خودم و یه جا گذاشتم که هر روز ببینمش بعدشروع کردم خوندن و تکرار و تکرار مباحث درسا و هر روز چند بار تجسم میکردم و کلی ذوق میکردم و خودمو تو اون شرایط میدیدمو حس میکردم و خیلی جالب بود وقتی میرفتم سرجلسه آرامش داشتم همه چی یادم میومد حتی بهتر از جمله های کتاب واستادا همه تعجب کرده بودن حتی خودم که به این راحتی معدلم ۲۰ شد 😊😊خدایا شکرت.

    خدایا هزاران مرتبه شکرت بخاطر این بدن پیشرفته ایکه بهمون عطا کردی عالیه عالی همزمان میتونیم ببینیم ، حس کنیم چقدر زیباس خدایا شکرت .

    یه روز دیگه اومدم تو همون گروه یه فایل دیگه نظرمو جلب کرد سفر به دور امریکا ، از اونجایکه من ۸ ساله تو لاتاری ثبت نام میکنم و عاشق اینم تو امریکا زندگی کنم ولی بازم باورهای منفی من و ترمزهای ذهنی ،من چقدباور منفی تو این مورد داشتم و در مورد خارج و امریکا و زندگی تو اونجا چه فکرایی میکردم ، خدایا هزار مرتبه شکرت که به این سایت هدایت شدم و با دیدن فایلای سفر به دور امریکا آنچنان غرق شدم ، شوکه ، خوشحال ، امیدوار و فقط خدا میدونه چه حسی داشتم من که هیچوقت هیچ جایی کامنت نذاشته بودم شروع کردم کامنت نوشتن چقد ذوق کرده بودم اون روز خدایا شکرت اینجوری با سایت شما و استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم آشنا شدم و الان ۲۲۷ روز از آشنایم با سایت شما میگذره همه ی فایلای قبلی رو فعلا متوقف کردم فقط و فقط رو سایت شما و فایلای رایگانتون دارم کار میکنم استاد شما عالی هستید عالی .

    دوس دارم این ۲۲۷ روزو مفصل توضیح بدم تو بخش بعدی همشو توضیح میدم که سایت شما چه با باورهای من کرد خدایا شکرت

    خدارو هزاران مرتبه شکر که این جراتو به من داد که شروع به نوشتن و تغییر دادن طرز تفکرم بکنم خدایا شکرت ان شالله شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمیه نظامی گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جوووووون دوس داشتنی . خدا قوت

    استاد من خیلی وقته عضو سایت هستم و نتایج خیلی زیادی گرفتم خدا رو شکر .

    اما دلم میخواست ثابت قدم بشم و باور بیشتری به مسیر داشته باشم .

    چند روزی بود به خاطر اتفاق خیلی بدی که واسم افتاده بود تو خونه دپرس بودم و فکر میکردم چطور خودمو جمع و جور کنم ؟

    آمدم تو سایت سرکی کشیدم و یادم آمد که از این قسمت سایت استفاده کنم باشد که رستگار شوم .

    زدم روی نشانه من برای… که خداوند منو هدایت کرد به فایل زبان و باور 😊😊

    وقتی گوش کردم بهش و شما در مورد عمل به قوانین ، یاد گیری زبان رو مثال زدید ، فهمیدم مشکلم چیه 🤔🤔 این که من اونقدا که باید زمان و وقت نزاشتم واسه همینه که نتایجم بزرگ نیست 👍.

    تصمیم جدی گرفتم همون طور که شما گفتین با قوانین باید زندگی کنم در همه حال حتی وقتی میرم حمام …

    به همین خاطر تصمیم گرفتم برم بازار و یه وسیله ای تهیه کنم که کوچیکتر از گوشی موبایل باشه ، سبک باشه و راحت بشه استفاده کنم و دائم بزارم تو گوشم که وقتی بیرونم یا دارم غذا درست میکنم و یا حتی تو مهمانی دیگه مشکل نداشته باشم . رفتم و یه رم ریدر خریدم 🤗🤗.

    وبعد هم یادم آمد شما تو یکی از فایلاتون گفته بودین نحوه آشنایتون با قوانین خوندن کتاب چه کسی پنیر مرا خورد و بعد چند وقت با کتاب راز آشنا شدین و دیگه تحول بزرگی در زندگیتون رخ داده بود …

    رفتم پی دی اف کتاب راز رو گرفتم و گوش کردم ، انگار نه انگار که من حدود شش ساله که کتاب راز رو دارم همه چیش برام تازگی داشت، نمیدونم من قبلا چه چیزی رو ازش درک کردم ؟؟!!!!

    انگار که در من هم تحولی ایجاد شد 🤩🤩

    خیلی چیزا درک کردم ازش 🤔

    وقتی گوش میدادمش تمام تجربیات شما رو هم یادم می آمد و واسم یه نمونه واقعی بود در رسیدن به خواسته ها .

    بعدشم رفتم توی اینترنت و عکس هایی از چیزایی که دوس دارم رو دانلود کردم با یه حس خیلی قوی در رسیدن بهشون .

    آخر شب هم نشستم با دوتا پسر کوچولوم مرورشون کردیم و لذت بردیم از داشتنشون .

    خدا رو شکر از هدایتی که شدم و از اینکه حالم عوض شد و احساسات ناخوشایند تبدیل شد به احساس رضایت و شادی 🙏🙏

    در ضمن تصمیم جدی گرفتم از این به بعد در سایت فعالیت کنم و هر روز در هر قسمتی که هدایت شدم تجربیاتم رو بزارم .

    استاد عزیزم به خودم و شما و همه خواسته هام قول رسیدن میدم به کمک رب العالمین.

    دیگه کافیه تنبلی 😐

    پله پله به ملاقات خدا میروم

    پله پله سوی عرش کبریا میروم .

    🌹🌹🌹🙏🙏🌱🌱💪💪💪💪

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 4044 روز

    سلام استاد عزیز امیدوارم همیشه شاد باشید .

    تجربه من مربوط به مبحث خرافات و تغییر باور هستش .

    داستان مربوط به دیروزه (البته کار کردن روی این باور از قبل بود).گوشی من دیروز خیلی اتقافی هنگ کرد و منم گوشیو خاموش کردم و گفتم دوباره روشن میکنم درست میشه که نشد تا امروز درگیر بودم که نتیجه این شد که ببرمش تعمیر کنن.از اونجایی که برند sony دیگه وارد ایران نمیشه پس نمایندگی هم نبود ؛ با توکل به خدا که من مطمعن بودم خدا یه تعمیر کار عالی برام میفرسته رفتیم تو پاساژ از چند نفر پرسیدیم که بیشترشون میگفتن هزینه اش از 80.000 هزارتومن شروع میشد تا 400 هزار تومن با شناسایی مشکل و 24 ساعت هم بمونه پیششون .همش به این فکر میکردم که بازم باید بپرسیم خدا هنوز اون تعمیر کار رو نشون نداده تا اینکه خدا یه تعمیر کار خیلی عالی رو بهمون نشون داد که گفت نیم ساعت کار داره و 30.000 تومن هم هزینه ش میشه .خدا رو هزاران بار شکر کردم و برای این بنده خدا از خدا ثروت خواستم جالبه دقیقا هر بار که میگم خدایا خودت درستش کن به عالی ترین روش درستش میکنه .ماجرا اینجا تموم نمیشه .

    یه چیزی در مورد ساختن یه باور بگم که به لطف استاد در خودم ساختم و همیشه هم عمل میکنه .اینکه وقتی همه مردم میگن نیست و دیگه وارد نمیشه و اصلا تو بازار وجود نداره ، دقیقا موقعیه که میگم چون میگن نیست پس حتما هست و دقیقا مطمعن میشم که اونچیزی که میخوام همونجاست و همیشه به هدفم میرسم و اونچیزی که میخوام رو بدست میارم با عالیترین شرایط .( همیشه اینو به خدا میگم ؛ خدایا من نمیدونم چجوری ولی میخوام؛ خودت میدونی ؛ بهم بده )

    بعد اینکه گوشی رو تحویل دادیم گفتم بگردیم واسش یه قاب خوشکل هم بگیریم گوشیمم حال کنه (من یه قاب خوشکل و خوشرنگ میخواستم) 4 طبقه پاساژو گشتیم همه گفتن نیست و نمیارن و خیلی کم هم داشتن فقط مشکی .تمام این مدت تو ذهنم قانون فراوانی رو مرور میکردم و بالاخره خیلی عالی به فروشگاهی هدایت شدیم که قابهای زیبا با قیمتهای خیلی مناسب داشت (اینو بگم تو مسیر نشانه های منصرف کردن برامون پیش میومد ولی ما توجه نمیکردیم ).

    خدا رو هزاران با شکر میکنم که به وسیله استاد به راه درست (روش زندگی کردن) هدایت شدم .حرکتم آرومه ولی آهسته و پیوسته به پیش میرم و یقین دارم که به همه چیزهایی که خدا در ذهنم نشون میده میرسم.

    ببخشید که طولانی شد .

    ولی نوشتم که باورم قویتر شه و همینکه به دوستانم بگم ساختن باورها و پیدا کردن باور اشتباه خیلی آسونه .به موردش اینکه وقتی عطسه میکنن میگن صبر کن .من همیشه با این قضیه مشکل داشتم و راه حلشو قبل آشنایی با استاد عزیز برای خودم گذاشتم .هر وقت کسی عطسه میکنه و بعد میگن صبر کن ؛ من دقیقا برعکسشو انجام میدادم تا اینکه کلا بیخیال این خرافه شدم و راحت شدم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آرتان بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 2286 روز

    سلام به دوستای هم فرکانسی عشق…

    میدونم که حال دلتون و زندگیتون عالیه چون خدا رو در درونتون میبینم….

    من امروز برای گرفتن پاسخ سوالم به این صفحه اومدم و با خوندن کامنت بچه ها که در مورد هدایت لحظه ای الله یکتا به ایشان بود یه حسی بهم گفت تو هم از خدا هدایت بخواه و برای همین کتاب قران رو باز کردم… قبلش از زندگیم بگم که من چندی وقت هست در تصمیم گیری اینکه کارمند بشم یا کسب و کار خودم رو از صفر راه بندازم شک و دودلی دارم اما من از بچگی روحیه آزاد زندگی کردن در وجودم بوده و هست و به خاطر همین هیچوقت از اینکه محدود باشم خوشم نیومده و به خاطر همین از کار‌ کارمندی فراری هستم اما خونواده و اشنایان و دوستانم به خاطر این موضوع منو مسخره میکنند و حتی با حرفاشون دلم رو میرنجونند… اما من همیشه یه حسی درونم میگه که جملات تاکیدی رو با صدای بلند برای خودت بگو و به کسی کاری نداشته باش و هر وقت هم اینکارو کردم نتیجشو دیدم اما امروز که با خوندن کامنت دوستان و فشردن دکمه منو هدایت ، قران رو باز کردم و از خدا خواستم خیلی واضح منو هدایتم کنه و بهم بگه که دقیقا چیکار کنم و چجوری به یقین برسم …وای خدای من یک سوره ای اومد که خدا داشت به من میگفت بهمن دقیقا همین کارو بکن… میدونید اون چه سوره و آیه هایی بود؟ سوره حجر آیه های ۹۱ تا ۹۹…. ببینید چی نوشته…

    آنانکه قران را جز جز کردند .. قسم به پروردگار تو که از همه آنها سوال خواهیم کرد….از آنچه کرده اند….(پس تو) آنچه را مأموری ، به صدای بلند بیان کن و از مشرکان روی برگردان‌😳… ما شرّ استهزاکنندگان رو از تو دور خواهیم کرد….آنانکه خدای دیگری با خدای یکتا گرفتند ، اما به زودی خواهند دانست…. ما میدانیم دلت از آنچه آنان میگویند تنگ میشود😢…پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش…و به پرستش پروردگارت مشغول باش ، تا یقین تو فرا رسد😲

    ……..

    خداااااااای من این دیگه چه هدایتیه ، خداوند داره مستقیم به من میگه بهمن جان عبارات تاکیدی رو همونطوری که بهت قبلا هم الهام میکردیم با صدای بلند برای خودت تکرار کن و خیلی زود هم نتیجه میگیری و با این نتایج ما اونایی رو که تورو مسخره میکردند رو از تو دور میکنیم یعنی خودشون از مدارم خارج میشوند با نتیجه گرفتنم…. و حتی به من گفت کن میدونم دلت میگیره ولی منو صدا بزن و و عبارت تاکیدی در مورد من بگو تا ارام شوی ( عبارت تاکیدی من در مورد خدا : خداوند منو دوست دارد و دوست دارد که من ثروتمند بشم )… و حتی آخرش هم به من گفته انقدر این جملات در مورد خدا ( یا کلا در مورد هر باور پاشنه آشیل ) رو تکرار کن تا به یقین برسی….

    خدای من اینهمه آگاهی فقط در یک سوره فقط با یکبار باز کردنه قران ، من خودم رو به این خدایی میسپارم که اینقدر واضح با من هرلحظه حرف میزنه خدای من میدونم که آینده ام رو برای من میسازی و یک روزی که خیلی نزدیک است منو استاد کنار هم توی پارادایس می ایستیم و خندان و ثروتمند از خدایی میگیم که ما رو به اون درجه رسونده و شکرکزاری میکنیم وباوری در بچه ها میسازیم که اشک شوق بریزند..( اینم بگم که من هر شب خواب در مورد باورهای پاشنه آشیلم میبینم به صورت یک موجودی که باهاس حرف میزنم تا از زندگیم بیرون بره یا در خواب استاد رو واضح میبینم که باهم هستیم )….

    خلاصه مگه میشه به این خدا اعتماد نکرد و دل نسپرد و همه چیز رو به اون واگذار نکرد؟ خدایا دستانم رو بگیر که جز تو پناهی ندارم… عاشقتونم در پناه این خدای عاشق و بخشنده و ثرومند باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2196 روز

      سلام دوست عزیزم 🌹

      چقدر زیبا خدایا شکرت 🙏🙏

      من از ۲روز جلوتر از خداوند هدایت خواستم ،نشانه و مخصوصا از این سایت جواب خواستم

      بخداوندی خدا قسم این دیدگاه جواب کامل من بود ،راحت شدم ،

      جریان اینه که من به خاطر نداشتن عزت نفس چندین سال تو یه شغل که اصلا دوستش نداشتم,شغلی که بینهایت به من صدمه روحی و روانی زد مشغول بودم ،تا ۲ماه جلو عید تصمیمم گرفتم و از اون شغل بیرون اومدم ،،من به شخصه عاشق آزادی هستم ،عاشق رها بودن و اینکه خودم برای خودم باشم آزادی زمانی ،مکانی

      خلاصه تو این ۵ماه بیکاری خدا را شکر زندگی کردم ،خدایا شکرت دستم به کسی دراز نبود ولی تا امروز خبری از پیدا کردن شغل مورد علاقم نشد ،،چند روز جلوتر دوباره از شغل قبلیم بهم پیشنهاد شد ،،همسرم می‌گفت برو ببین چی میگن ،شاید اوضاع بهتر بشه و فلان منم دیروز رفتم فقط برای صحبت ،،همین که رسیدم اونجا حالم بد شد ،دوباره تمام اون جریانهای مزخرف گذشته یادم اومد ،و یادم اومد که روزی که از اونجا زدم بیرون گفتم تحت هیچ عنوانی بر نمیگردم ،،خلاصه بهشون گفتم امروز جواب میدم و صبح زنگ زدم گفتم نمیام ..یکم از دست خودم ناراضی بودم که اصلا نباید میرفتم و….

      ولی عمده مشکل من همسر و پدر و مادرم هستن .اونا دلسوز من هستن

      و بیشتر همسرم بنده خدا با من داره ادامه میده ،،ولی همش به خدا میگم بابا من تو این مسیر فهمیدم خدا خیلی بزرگه ،من دیگه نمیخام به خاطر یه حقوق کارمندی ،یا اداره کاری زجر بکشم ،من میخام زندگی کنم ،خدایا منو هدایت کن ،خدایا جلو همسرم شرمنده نشم ،اونم هزاران آرزو داره خودم بینهایت آرزو دارم ..خدایا من چشم امیدم به تو هست

      چقدر آدمهای اطراف سرزنش میکنن ،تحقیر میکنن ،،بخدا الان گریم گرفته

      بابا منم میخام آزاد باشم ،من اطمینان دارم زندگی بینهایت زیبایی داره ،حتما نباید زجر کشید ،خدایا من دوست دارم خودم باشم ،کار شخصی و آزادی آزادی … به خدا هیچ کسی اطرافم نیست که من را درک کنه ،بابا من هزاران آدم موفق تو این سایت دیدم …..

      خلاصه امروز بد جوری بهم ریخته بودم الآنم داشتم جلسه ۹عزت نفس می‌دیدم ،،همش میگفتم خدایا آرومم کن

      نمیدونم چطوری گوشی دست گرفتم و به این قسمت هدایت شدم ،فقط می‌دونم خدا با بینهایت دستانش بازم جوابم داد ،با این دیدگاه شما دوست عزیز 🌹،

      خدایا شکرت 🙏🙏

      چقدر امیدوارتر شدم خدایا من همه چی از تو میخام

      خدایا من تازه تو را پیدا کردم هدایتم کن به مسیر کسانی که به آنها نعمت داده ایی 🙏🌹🌹🙏🙏

      دوست عزیز امیدوارم در پناه الله مهربان سربلند ،موفق ،ثروتمند و خوشبخت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آرتان بهمنی گفته:
        مدت عضویت: 2286 روز

        سلام دوست خوش فکر و با ایمانم….

        وقتی دیدگاه شما رو میخوندم مو له تنم سیخ میشد و بغض کردم چون دقیقا شرایط شما رو منم دارم ولی با هدایتی که خداوند انجام میدهد از دل همین سختیها شیرینی رو برای خودمون میسازیم الان وقته کار کردن روی خودمون هست تا در آینده ای که به همه آرزوهایمون رسیدیم این مرحله رو یک جهش بزرگ در زندگیمون بدونیم و با مرور این روزها خنده بر لبمون جاری بشه که خدا با ما بوده هر لحظه ولی ما مضطرب بودیم….

        همیشه شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آسیه گفته:
      مدت عضویت: 2557 روز

      سلام دوست عزیزم

      وای خدای من منم دقیقا هروقت عبارات تاکیدی رو بلند توی آینه راجب اعتماد به نفس تکرار میکنم حسم خیلی خوب میشه و زود نتیجه میگیرم و همین امشب که داشتم این کارو میکردم و البته یه هفتس که دارم این کارو میکنم هدایت شدم به کامنت فوق العاده شما دوست عزیز

      هرکجا هستید شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Beh Afarin گفته:
      مدت عضویت: 1932 روز

      به نام رب،تنها مالک و خالق و فرمانروااای دنیااا..

      سلام به دوست و همکلاسی قدرتمندم..

      آقای بهمن،خیلیییی خیلییی دیدگاهتون تاثیر گذااار بوود

      اتفااااقااا من هم دقیقااا الان در فکر کسب و کار خودم بودم و دقیقا لب تابم جلومه و داشتم سرچ میکردم در مورد کار خودم که یهوو گوشی بدست گرفتم و خیلیی هدایتی،حتی بدون اینکه نشانه ی امروز رو بزنم،خدایت شدم به کامنت شمااا..

      دقیققاا منم بین کارمندی و کسب و کار خودممم دارم برای کسب و کار خودم تلاش میکنم..

      چقققدر خدا خووووب هدایتمون میکنههه..

      چقددددر قوانین دنیا زیباست خدااا😭😭😢😢

      اشک آدم در میاااااد با این هدایتای زیبااای خدااا..

      با این قوانین فرکانسی دنیاش..

      ای جاااانمممم به بزرگی خدامون😍

      مرسی دوست خوبممم،

      مرسیییی…

      مرسییی..

      دیدگاهتونو ذخیره کردم،

      خیلی برام تاثیر گذار بوود

      در پناه خدا هر روزتون عالی تر و بهتر از دیروزتون باشه💓🌸💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2147 روز

      سلام دوست خوبم

      خدارو شکر که به کامنت شما هدایت شدم

      من از نوشته شما نشانه و جواب سوالم رو گرفتم مخصوصا این آیه

      . ما میدانیم دلت از آنچه آنان میگویند تنگ میشود…پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش…و به پرستش پروردگارت مشغول باش ، تا یقین تو فرا رسد

      خدایا ازت سپاسگزارم که به بهترین مسیر هدایتم میکنی

      خدایا منو لحظه ای به حال خودم رها نکن

      براتون آرزوی خیر و برکت و سلامتی و شادی میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3381 روز

    سلام

    روی موضوع سلامتی خیلی کارمیکنم ؛ مخصوصا شبها قبل از خواب و خیلی تجسمات دارم که مدتهاست انجام میدهم و ضمن اینکه از خدا یکسره می خواهم که راههای بهتری را نشانم دهد و خیلی در این روزها بیشتر شده است.

    نشانه من پرتوی آگاهی شماره 9؛ ولی گوش کردم ؛ خیلی درهای جدیدی برایم باز شد و انگار یک دفعه به هوش آمدم، با اینکه در این اواخر هم از استاد شنیده بودم که باورهای درست را بریزید روی باورهای غلط ؛ ولی نمی دانم چرا در این مورد کار قبلی خودم را می کردم .

    و کارم این بود که در تجسماتم اول قبلی را می خواستم از بین ببرم و جایش جدید بزارم ؛ و یک دفعه با این فایل متوجه شدم ؛ هر چیزی دارد جدید می شود و نو می شود ؛ من اصلا چه کار دارم به قبلیها ؛ بعد به خودم گفتم تو تمرکزت را گذاشتی روی از بین بردن مشکل نه جواب و یک دفعه تجسمات عوض شد و بعد هم نشانه ای از سلامتی عالی را دیدم ؛ بعد به خودم گفتم خدایا شکرت این بود این بود و یافتم را در درونم داد زدم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    آگاهی ناب از جنس خدا گفته:
    مدت عضویت: 3958 روز

    سلام من اولین باری هستش که کامنت می‌زارم خیلی وقته که عضو خانواده صمیمی عباسمنش هستم ولی هیچ وقت جرات گذاشتن نظرم رو نداشتم اما از موقعی که نشانم رو دریافت کردم یه جورایی اعتمادبه‌نفسم بیشتر شده من هر روز چند قسمت از سریال سفر به دور آمریکا رو نگاه میکردم تا اینکه بعد از چند روز به صفحه ی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن برخورد کردم و جالب اینجا بود که این صفحه هم منو به دیدن این فیلم تشویق و هدایت میکرد

    در اخر می‌خوام از خدای خودم تشکر کنم که منو به این سایت هدایت کرد همچنین از استاد عزیز و مریم جان نمایم عزیز و دوست داشتنی راستی من و پسرم هرروز سریال رو دنبال میکنیم تازه یک هفته هست که شروع کردیم منتظر خبرهای عالی از طرف ما باشید

    سلام خدای مهربانم ازت ممنونم که یه روز زیبای دیگه رو بهم هدیه دادی و امروز پرانرژی‌تر از دیروز هستم

    ارتعاشات مثبتم قویتره

    می‌دونم که خودم خالق زندگیم هستم

    دلم میخواد امروز با تمام وجود حضورتو درونم احساس کنم

    همه کارهامون به تو میسپارم

    و عاشقانه باور دارم که درهای ثروت سلامتی و موفقیت رو به روم باز کردی

    دوستت دارم ممنونم که همیشه در قلبمی و هر لحظه بیشتر احساست میکنم🙏😍😍😍🤗🤗🤗🤗🤗💝💝🌷🌷🌷😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمد جواد گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    سلام رفیق من آقای عباس منش .

    توی این هفت سالی که با قانون آشنا شدم خیلی مسائل و جذب های جالبی به وسیله رب خود داشته ام . دیگه الان خیلی از جذب ها مثل دریافت باران یا غذای مورد علاقه ام عادی شده است . آگاهی هایی که یک زمانی در حد انکار منکر آن می شدم الان مثل روز برایم واضح تر شده و براحتی از آن‌استفاده می کنم و نتیجه خود را خلق می کنم . و الان از روز برایم روشن تر است .

    یکی از این آگاهی ها صحبت کردن و درخواست راهنمایی و آگاهی از جانب رب می باشد که به این صورت که ذهنم را رها می کنم سوال می پرسم و او جواب می دهد . حتی یک مورد هم خلاف آن را ندیده ام .

    خدا را هزاران مرتبه شکر که ما را با این آگاهی ها حاصل از قوانیین آشنا کرد و ما میپرسیم و جواب می گیریم .

    الان چند روزیه دارم حتی باورهای غلطم را حتی کوچکترین کارهام را هم به دست او میسپارم تا او هدایتم کند . آروم آروم این باور که هدایت به دست اوست در درونم روشن تر شد . یک زمانی می خواستم همه ی کارهام را خودم انجام دهم اما الان از قدرتی خبر دارم و یقین دارم که هر کاری حتی نمک سر سفره را میشه به سپرد . البته به شرط ایمان و باور .

    الان هم تجربه ام را بیان می کنم . دیروز سوالی پرسیدم راجع اینکه چه باوری را تغییر دهم و روی آن کار کنم تا نتیجه مورد نظرم حاصل شود . چند روزی بود این سوال ها را طبق معمول از ربم میپرسیدم و پاسخی که دریافت می کردم مربوط به این باور بود که فقط و فقط قدرت در دستان من است و به این صورت نیست که خداوند نخواهد من به بعضی از خواسته هام برسم کاملا مختار هستم در انتخاب و رسیدن به خواسته ‌.

    دیروز که پرسیدم دوباره . این فایل شما آمد که ما خالق تجربیات خودمان هستیم و من دوباره همان آگاهی هایی را که از ربم میپرسیدم به وسیله فایل شما به آن هدایت شدم .

    و من ایمانم و یقینم بهتر و بهتر شد که فقط و فقط من قدرت انتخاب و رسیدن به خواسته ام را دارم و کاملا مختار هستم .

    بعدااز اینکه تجربه کردم که چقدر ما انسان هایی که از قوانیین استفاده می کنییم آگاهی های یکسانی را رب دریافت می کنییم چقدر شبیه هم است آگاهی هامون از یک جای دیگه به بعد وقتی مسلط میشویم دیگه آگاهی ها بهمون داده می شود همون آگاهی هایی که شما هر روز ازش حرف می زنیید و ما فقط شگفت زده می شویم که وای این همون مطلبیه که من هم چندروز پیش ربم در یافت کردم و میبینیم که چقدر فرکانس ها با هم در دریافت آگاهی ها نزدیک شده است .

    از این جا انتخاب کردم دوستانی را جذب کنم که همه مثل خودم تو این فضا و فرکانس دریافت آگاهی ها هستند . و مطمئنم این اتفاق می افتد همانطور که تابحال باسایت شما مثل یک خانواده در کنار هم هستیم و یک مسیر را همه با هم طی می کنییم .

    خدایا ای عشق من سپاس سپاس سپاس .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد تاج گفته:
    مدت عضویت: 3610 روز

    سلام دوست عزیز و قدرتمندم..

    منم امرو قدم اول رو تهیه کردم و شروع کردم این مسیر رو..

    خدارو شکر میکنم که توو امروز کامنت شما رو خووندم و کلی انرژی گرفتم و ایده گرفتم که چطوری بهتره که قدم هارو ادامه بدم و درس بگیرم و تغییر ایجاد کنم..

    بابت همه صحبت هاتون ممنون و شکر که انقدر خوب تا اینجا پیش رفتین و آینده درخشانی رو دارین برای خودتون میسازین..

    عزیز جان یه سوال دارم ..

    جنس آگاهی ها چطوری هست

    چطوری باید متوجه بشیم که این ایده از خداست و یا نیست و اشتباهه؟؟

    و شما چطوری باور هارو درون خودتون نهادینه میکنید و میسازید؟

    ممنونم از زمانی که میذارین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهام رجب پور گفته:
      مدت عضویت: 2929 روز

      سلام دوست عزیز

      در مورد آگاهی سوال پرسیدیدو این که چطور میشه فهمیدیک ایده ازجانب خداست.راهنمای ما برای پیدا کردن راه درست احساسمون

      اگر حستون خوبه به قول استاد قلبتون باز میشه وقتی بهش فکر میکنید از بس حستون خوبه این راه درسته …

      باور سازی هم با پیدا کردن باورهای منفی جایگزین کردنشون با باورهای مثبت و تکرار و تکرار و تکرار

      برای پیدا کردن باورهای منفی تو هرزمینه ای که مد نظرتونه یه مدت یک ماه خودتون رو ،افکار و رفتار و حرف هاتون رو زیر ذره بین بذارید و باورهایی که دارید رو بنوسید و باور مثبت جایگزینش کنید.

      موفق باشید:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    محمد تاج گفته:
    مدت عضویت: 3610 روز

    سلام خانم انصاری قدرتمند

    اول میخوام تشکر کنم که انقدر کامل پاسخ دادین و شکر که از این طریق هدایت شدم..

    ممنونم از خدا و شما دوست عزیزم

    راستش کلی ذوق کردم وقتی دیدم چندین خط نوشتین و زمان گذاشتین ..

    نوشته هاتون چیز هایی به یادم آورد که از یاد برده بودم و برام روشن شد که باید چیکار کنم در حال حاضر..

    ممنون از مثال های که زده بودین خیلی عالی و کامل بود ، ارزشمند هست قلمتون و این نشونه آگاهی شماست

    هرجا هستین شاد و سلامت و موفق باشید

    بهترین هارو براتون آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: