«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 68


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آنیکا فرهان گفته:
    مدت عضویت: 1224 روز

    استاد سلام خسته نباشین

    من خیلی خوشحالم,واقعا هدایت میشیم,من هم خواستم و خوابی دیدم که باید مسیری رو ادامه بدم و بعد ۱۲ قدمو خواهرم خرید و منم هدایت شدم و الان قدم دومم ستاره قطبی,خیلی ذوق دارم,خیلی ممنونم

    و هر لحظه میخوام و درخواست میکنم هدایت رو

    تعهد میدم همونطور که گفتین مثل آب خوردن هر روزه,هر روز و هر لحظه بدلیل تضادهاییکه داشتم برام خیلی مهمه و خیلی متعهدانه تمریناتو انجام میدم.

    الان نزدیک چهل سالمه و چهل سال بعدیو با لذت و قدرت با خدا به جلو میرم.

    اعتماد رو تو این یک هفته تجربه کردم و به اون قدرت برتر بینهایت اعتماد دارم

    داشتم دیروز با خودم فکر میکردم خوشبحال خواهراتون یا دوستای صمیمیتون.

    سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    با سلام به استاد و همفرکانسی های عزیزم

    اول از خدا سپاس گزارم برای احساس خوبم و تک تک اعضای بدنم و قوانین این جهان هستی.

    زندگی من از بچگی در رنجو عزاب و اعتیاد بود تا سن 19سالگی من در این سن بجایی رسیدم که مرگ ارزویه درونیم بود بعد در اوج این سیاهیایه زندگیم یه نفر پیدا شد که دستی از دستان خداوند بود و تونستم یه زندگی دوباره شروع کنم خلاصه کلام این زندگی من تا جایی پیش رفت که من یه انسان سالمو پاک بودم ولی اصلن حالم خوب نبود .روزو شب مینوشتم روزو شب گریه میکردم و خدا خدا میکردم .و با خودم عهد بسته بودم که خدایا اگر هستی کمکم کن راهو نشانم بده چرا من هر کاری میکنم نمتونم حال خوبی داشته باشم چرا نمی تونم لذت ببرم حالم بده .و قرار این شد یا همون شب حالم خوب بشه یا خدا خودشو بهم نشون بده

    واگر نشانه ای از سمت خدا نمیومدتصمیم من این بود که به همه چی پایان بدهم .

    استاد عزیز دوستان هم فرکانسی ام من در همون اوضاع و احوالات بودم که دوست من بدون هیچ پرسشی و سوالی اومد در گوشم بقلم کرد و در گوش من گفت تو هر چیزیو که بخوای میتونی بسازی .گف گوشیتو بردار بزن عباس منش و به فایل هایی که گزاشته گوش کن .

    خدا رو شکر خدایا سپاس گزارم برای این حس خوب هدایتم

    باورتون نمیشه ازون روز تا الان حدود سه سالو نیمه رد میشه من به خیلی چیزا دست پیدا کردم پایه یک گرفتم و بی نهایت نعمتو ثروت رسیدم

    و از همه مهم تر من تو این مدت واقعا حال بدو تجربه نکردم زندگی و احساس من چیزی جز زیبایی نیست

    خدا رو شکر من راننده کامیونم میرم شهرایه مختلف لذت میبرم عشق بازی میکنم با خدای خودم .استاد منم این شما دوره گزاشتم برا خودم وقتی بار میزنم حرکت میکنم با خودم میگم برو سفر به دور ایران

    خدارو شکر بابت این احساسم چون من یه زمانی نمیتونستم خوشجال باشم نمیتونستم به واسته بیماری که داشتم تا سر کوچه برم

    عاشقانه دوستون دارم .

    به خدای بزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    عابدین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    سلام به استاد عباسمنش و گروه خوبشون

    من چند سالی خیلی عادتهای بدی داشتم و ذهنیت منفی نسبت ب همه چیز داشتم و بیشتر به قسمتهای منفی قضیها نگاه میکردم اما در عین حال همیشه پشینهادهای خوبی بهم میشد اما بخاطر ذهنیت منفی یا از اون پیشنهادها دور میشدم یا اگر هم میپذیرفتم و به پول میرسیدم پولمو از دست میدادم شاید باورتون نشه یه پولی قرار بود به من برسه اما اینقدر دیر رسید که گفتم من شانس ندارم من پولدار نمیشم من بدبختم این پولم اخرش یکی میدزده از من اینقدر از این جملها استفاده کردم که پوله بهم رسید اما اخرش دزد زد

    دو سه مرتبه ورشکست شدم

    تو اوضاع کرونا طوری شد که واقعا به نون شبم مونده بودم و حتی دوباره اومدم یه کاری رو شروع کنم بازم شکست خوردم و حتی بدهکار شدم به مردم حالم بد بود سلامتیم به خطر افتاد

    دو سال قبل دقیق یادم نیست یکی از فایلهای شمارو در مورد قانون جذب شنیده بودم اما حسی بهش نداشتم و نادیده گرفتم

    ده ما قبل یه اتفاقی برام افتاد و با دوستم در موردش صحبت کردم و اون اشاره کرد به قانون جذب یه چند روزی بهش فک کردم تا اینکه در موردش سرچ کردم و اسم شما رو دیدم و یادم اومد و رفتم چنتا فایل از شمارو گوش دادن و اشنا شدم با سایتتون خدا منو به سمت شما هدایت کرد هر روز فایلهای رایگان شمارو گوش میدادم و هر روز علاقه من به فایلهای شما بیشتر میشد و هرچی به زندگی قبلا خودم نگاه میکردم دیدم که واقعا فرکانسهای خودم باعث این مشکلات بود و تصمیم گرفتم همه اون افکار متفی و عادتهای قبلی رو بریزم بیرون و یه ادم جدیدی بشم و صحبتهای شمارو بی چون چرا اجرا کنم هرچی شما گفتید در هر موردی رو من در زندگیم اجرا کردم و شروع کردم به ساختن یه ذهن ثروتمند با افکار مثبت و لذت بردن از همه چیز کارها برام درست میشد صبح تا شب فقط هندزفری میزاشتم و فقط تمرکز میکردم رو صحبتهای شما و تمرین کردن و اهدافی رو برای خودم تایین کردم

    یه پیشنهادی کاری خوب بهم شد برج هفت ۱۴۰۰ یکم پول احتیاج داشت و من یه وام خونگی داشتم به طرف گفتم بزار برا برج ۱۱ من اون موقع میام باورتون نمیشه دقیقا اول برج یازده اون وام برای من افتاد خدا همه چیزرو برام جور کرد و اونجا بود که فهمیدم این نتیجه اعتماد به خدا و صحبتهای شما بود و هدایت شدم اشک تو چشام جمع شد و باورم بیشتر و بیشتر شد حتی افرادی که اصلا روابط خوبی باهاشون نداشتم الان رابطم باهاشون بهتر شده

    الان به لطف خداوند اون بیماریها همشون از بین رفتن و من هروز بهتر و بهتر میشم درامدم پنج برابر شده و تو همین چند روز گذشته چند پیشنهاد با درامد بالا بهم شده

    خیلی ممنونم از خدای مهربان بابت هدایت کردنم

    خیلی ممنونم از شما استاد عزی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضا جامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام سلام سلام عزیزانننننننن سلام سلام سلام استاد عشق و مریم جان فرشته کنارشون سلام سلام به چهره ماهتون

    امروز که رفتم مدرسه و کیف کردم به خیلی حقایق رسیدم

    همه داشتن گله میکرن که چرا حضوری و چرا امتحان نزدیک و ما نخوندین و ….

    امروز یه کتابم نبردم و اشتباهی یه کتاب دیگه بردم و دقیقا اون معلم کتابه نیومده بود و اونی که بردم اومده بود

    و مدیر عزیزمون که من تازه عاشقش شدم که قبلا به عنوان یه مدیر خیلی سیاستی و سرسخت میدیدمش و امروز یه سوال داشتم که از قبل عید میخواستم بپرسم ولس ایشون رو نمی دیدم و تعطیلات و …

    بعد امروز چند بار رفتم دفترشون و ایشون جلسه داشتن

    گفتم با توجه به گذشته الان سرم داد میزنه و میگه برو سر ‌کلاس و معاون گفتن برو سر کلاس نمیدونم چیکار داری و بعدا بیا زنگ بعدی تو حیاط چشامو بسته بود داشتم رو باورام کار می‌کردم یه حسی گفت یه ذره هم شده ایرانتو نشکن بده و برو و برو منم بدون قید وشرط مستقیم به سوی دفتر و و قتی رفتم منو دید و گفت سلام آقای جامی و بفرمایید کار داشتی

    یعنی تا حالا که یادمه اینجوری باهام نبود واقعا

    کیف کردم

    بالاخره سوالمو کردم که میخوام برم یه هنرستان عالی و بهم معرفی کنید

    آخه نمراتم بیسته و تو لیست اون بالای مدرسه ام 😊😊😊😊😁😁😁

    و بخاطر من باهام رفت کلاس و … رو گشا تا آقای مشاور رو پیدا کنیم که نشد بعد زنگ بعد رفتم پیش آقای مشاور که اونم رزرو شد برا فرد

    و خدایا شکرت بخاطر این حقایق

    استاد توی فایل انستاگرامشون که آخری رو گذاشتن و از اینکه چطور تونستن معلم ها رو عاشق خودشون کنن با قانون

    و منم کمکم دارم شروع میکنم که درباره خوبیها صحبت کنم

    درباره نکات مثبت معلما پیش بچه ها صحبت کنم

    و واقعا دارم میبینم که چقدر بعضی ها مریض غیبتت و تحمل ندارن اینکارو نکنن

    و امروز چقد معلما مارو کمکم کردن و امتحانا خیلی آسون تر شد برامون

    با گفته بقیه سر سخت ترین معلممون است

    و امروز یه کمک عالی کرد و امتحان رو خیلی برامون آسون کرد

    نه اینکه نمیدونم سوال رو گفت و …

    نه نه اون نیست

    نه یه لطف عالی کرد برامون

    و الان دارم میبینم که قبلا من چقدر کور بودم و محدود

    و الانم دارم خدا رو تو لحظاتم زندگیم میبینم

    و روزه ام 😄😁😁😁😊😊😊☺☺

    و فایده روزه اینه که آدم علاوه بر صبر بر شکم

    داره صبر بر به سمت حوس ها رو خیلی کنترل میکنه

    بقیه رو نمیدونم ولی من اینجوریم

    فک کنم طولانی ترین تایپم تو سایت بشه که تا حالا داشتم 😂😂😂

    خوب و خدایا شکرت و بالاخره در حال لذت و زاویه دیدم به قانون داره خیلی باز تر میشه

    خیلللللی

    و اومدم خونه و به محض وارد شدن به حیاط یکی از دستان زیبای خداوند تو حیاطمون بود

    و سلام علیکم و

    کردیم و به من و داداشام عیدی داد

    و بعد اینکه رفت

    مادر بزرگم گفت رضا عیدی تو بده به من و من گفتم ببخشید نمیدم

    و من استاد جان اگه دارید تایپم رو میخونید این سوال برام پیش اومده

    که در برابر توقع دیگران چه کنیم

    کار من اینجا درسته ؟

    بعد مادربزرگم که با قید و شرط مارو دوست داره

    یعنی که بهش ندادم

    بجا اینکه بگه باشه

    گفت نمیدونم چرا تو من از اون بالایی میخوام و این رو همیشه بعد اینکه به خواستش نرسه میگه

    و من موندم که اگه اون بالایی رو داری چراااااا ازش نمیخوای

    چراااااااا

    تو که اون رو بالاتر میدونی چرا ازش نمیخوای

    و بعدشم تا چند ساعت دعوا راه میندازی که نمیدونم این پول بخاطر من رسیده دستتون و ….

    من خوب میدونم که مادربزرگم وقتی کوچیک بودم برام زحمت کشیده

    و نمیدونم چرا با قید و شرط

    استاد لطفا اگه اینو میخونید جوابم رو توضیح بدید که چه کنیم وقتی دیگران از ما توقع دارن ؟

    در پناه الله یکتا ثروتمند و معید و معین و موفق و سعادتمند و سلامت در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا کربلایی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام ودرود به استاد ارجمند و دوستان هم فرکانسی

    دوستان عزیزم من راه های زیادی را برای لاغر شدن امتحان کردم حتی این اواخر به فکر عمل جراحی هم افتادم تا اینکه دختر عموی عزیزم به من گفت که استاد عباسمنش یه دوره ای گذاشتن بیا شرکت کن (لازم به ذکر است من شاگرد یکی از اساتید معروف هم هستم که ایشون همیشه استاد عباسمنش را به عنوان استاد خودشون یاد میکنن و حدودأ سه سالی میشود که برروی روح وروانم کار میکنم )و امروز که 22 روز است با آموزه های استاد عزیز آشنا شدم به لطف خدا حدود 4/5 کیلو کم کردم .

    فقط امروز که دومین روز ماه رمضون هست سردردهای زیادی دارم طوری که امروزهم با تأخیر اداره اومدم .دوستان برای سحر و افطاری چی درست کنم که عطش خوردن رو بیاندازد ؟

    بازهم ممنون از استاد عزیز

    خدایا شکرت که در مسیر رشد قرار گرفتم. خدایا شکررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدرضا کیانی گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    سلام استاد عزیز

    هدایت شدم به فایل زندگی در بهشت ۲۱۴،اندام شما قبل از دوره سلامتی،خستگی بدن شما،کمی نفس بعد از شنا زیر آب و…یقینم بیشتر و بیشتر شد دوره سلامتی تهیه کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رضا جامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام علیکم دوستان هم فرکانسی ام

    تایپ ۳ از ادامه ۱۳ بدرم

    با ادامه و لذت و خوش گذراندن ما فک کردیم که توپ رو برای فوتبال آوردیم که قرار بود بازی کنیم

    ولی نیاورده بودیم و داداشم گفت بد بین تن بگیریم بعد رفتیم تنها مغازه که باز بود بدمینتون نداشت و رو شیشه از این بشقاب پرنده ها دیدیم

    من گفتم اینو بگیریم یبار امتحان کنیم چجوریه

    بالاخره گرفتین و چند بار منو داداشم بازی کردیم

    یعنی با الان که مقایسه میکنم کلا اشتباه بازی میکردیم

    و من اون موقع فکر میکردم درست بازی می‌کنم یه حسی بهم گفت بره گوگل سرچ ‌کنم که چجوریه بازی باهاش بالاخره هدایت شدم به دو فایل از یکی از بهترین فیلمنامه بازها که واقعا خوشم اومد ازش خیلییی عالی توضیح داد

    اول که من یبار دیدم متوجه نشدم کم کم داشتم تمرین میکردم و فک میکردم متوجه شدن یه حسی بهم گفت دوباره ببین شاید تو درست درک نکردی

    رفتم دیدم دوباره و چند بار ده با داداشم فیلمار و و پی بردم که من اشتباه فهمیدم بالاخره یاد گرفت قانونش رو کلا دوتا قانون بیشتر نداره که باید درک کرد خیلی خوشحال شدم که قانوناً بلدم و با تمرین میتونم به جای فوتبال بازی کردن در سفر این بازی رو هم تجربه کنم

    بعد ۱ ساعت برا خودم تو یک گوشه ای تمرین کردم و دربین خانواده و تو پارک که ندیدم حس میکنم از همه بهترم

    و الان خیلی حس خوبی دارم

    و خیلی بازی کردین حتی با قانون والیبال ترکیبش کردیم ما 🤣🤣🤣

    بعد یه چیز فوق العاده دیگری که است اینه که ما اول که اومدیم سرویس بهداشتی ها کلا صف های طولانی داشتند

    و من یه نجوا رسید که چرا شهرداری یه چند تا دیگه سرویس بهداشتی نمیزنن

    بعد رفتیم گشتیم و اومدم دیدم دوتا تانکر آب چشمه آوردن برا مردم یعنی از اول بود ما تازه دیدیم

    و از آبش که خوردم یبار خوشم اومد بعد تا آخر خیلی بار ازش خوردیم و باتوجه کردن دم شبی به نیسان هایی که میان و آشغال ها رو جمع میکنن و از مردم که تشکر میکنن که چون اونارو بسته بندی میکنن

    من عاشق خدمه شهرداری پارک شدن و تا آخر هم خیلی کار های زیبا میکردن یعنی واقعا داشتن خدمت میکردن

    و حتی مغازه دار ها ی پارک

    و تا آخر لذت بردیم و الان میریم خونه داییم فردا هم تهرانیم

    در پناه صاحب زیبا آفرین شاد و سلامت و سعادتمند و خوشبخت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    سال ی عالی داشته باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سعیده محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    سلام استاد عزیز وبزرگوارم وسلام به مریم جان دوست داشتنی ومهربونم استاد جان من حدود سه ماهه که به خانواده ی بزرگ عباس منش وارد شدم وار محصولات عالی شما تا الان تا قدم چهارم خریداری کردم واز محصولات رایگان هم استفاده میکنم خدا رو شکر میکنم بخاطر آشنایی من با شما خدارو شکر میکنم که خدا من رو هدایت کرد بسمت سایت عالی شما خدارو شکر میکنم بابت هدایت هرروزم خدا شکر میکنم که دارم سعی میکنم زیبایی‌های جهان رو درک کنم بقول استاد خدااااااااااای من از وقتی من با استاد آشنا شدم نمی‌دونید دنیا برام چه رنگی شده نمی‌دونیدچطور میتونم لذت واقعی از زیبایی ها ببرم خدااااااااااای من چطور خلق میکنم ولذت میبرم . امروز سیزده بدر بود می‌خواستیم بهمراه خانواده بریم بیرون یکم دیر راه افتادیم همه جا پر شده بود و همه شاکی بودن که من دیر راه افتادم همه جاها رو گرفتن داشتیم برمیگشتیم خونه که من سریع توی خواسته هام نوشتم خدایا شکرت جای عالی برای ما پیدا کردی سه بار نوشتم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت دو دقیقه بعد زدیم بغل یکم نگاه کردیم یه جای عالی خیلی نزدیک به شهر خیلی دنج خیلللللللللی زیبا یکم پیاده روی داشت رفتیم وسایل برداشتیم خدااااااااااای من بی نظیر بود بی نظیر جای بازی سایه برای انداختن زیرانداز گندمزار قشنگ زمین یونجه ی چیده شده که بوی یونجه ی تازه هوش از سر همه میبرد جاده ه ی وسط مزرعه با علفهای طلایی ودرختهای بلند کاج وسرو و بدون عبور حتی یه ماشین چون ملک خصوصی بود خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت آخه واقعا افتادم یاد سخرلکم استاد گفتم خدایا یعنی در تسخیر منه فقط کافیه درست آدرس بدم دقیقا میاد پیش من .استاد ممنونم بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    رضا جامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام

    در ادامه ۱۳ بدرمون به جایی هدایت شدیم توی پارک که اول من فکر میکردم اونجا نیست و کم کم داشت میرفت تو باطن و خوبی هاش که الان بخواست کوچولوی یک ساعتم رسیدم

    و جاتون خالی خیلی خوشت گذشت اگه بشه و وقت کنم همیشه نکات مثبت رو براتون تایپ میکنم و منم مطالعه میکنم تا همه ما لذت ببریم

    در پناه الله یکتا ثروتمند و معید و معین و سلامت و موفق و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رضا جامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام

    من به فایلی هدایت نشدم امروز اومدم فقط تایپ کنم براتون از طبیعت

    ما امروز اومدیم آتشگاه کرج اگر بشناسید

    از اول که دقت کردیم همه جا پر بودم از آدم

    اون خواستن رو وجود تکتکشون میدیدم

    که چقدر عاشق لذت اند

    همون اول از خدا یه جای دنج با همه چیز خواستم و آرام و ساکت و بدون انتقاد دارم به نظر بقیه نگاه میکنم بخدا سپاردم تا برام یه جایی عالی باخانواده ام پیدا کنه و ما رو هدایتمون کنه

    فعلا این ادامه دارد …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: