«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 97 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منصوره کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    سلام استاد عزیزم امروز به تاریخ یکم مهرماه ۱۴۰۱من برای اولین بار باقسمت برو به نشانه اشنا شدم بعد از شنیدن فایل شما روی دکمه کلیک کردم ونیت کردم‌ ومیخوام بهتون بگم حقیقتا به خدا وصل هستین چون مطابق نیت من فایل زندگی در بهشت بالا امد و پاسخ سوالم بود .چقدر خوبه که دستمون رو گرفتین و قدم به قدم به خدا نزدیک می کنین و مدارمون رو تغییر میدین .شک ندارم در این دنیای واپسا دست خداوند هستین .لطفا دستم را به دست خداوند بسپارین که همه ی ارزوی منه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    سلام به همه دوستان خوبم

    امروز حالم بسیار عالی بود

    و شروع به زمزمه کردن با خدای خودم کردم

    قلم به دست گرفتم و شروع به نوشتن برای خدای خودم کردم

    دلم خواست که اینجا هم برای دوستان خوبم به اشتراک بگذارم

    مهربان یار من سلام

    دلم برایت تنگ شده بود

    مدتی بود که برایت کاغذ ننوشته بودم

    مدتی بود که مثلا گرفتار کار بودم و وقت نکردم سر بهت بزنم

    مدتی بود که مثلا به قول قدیمی ها گرفتار زن و بچه بودم

    حالت خوب است ؟

    مشکلی نداری ؟

    همه چیز بر وفق مراد است آیا ؟

    چی می خوری؟

    چی می پوشی؟

    کجا می روی؟

    این روز ها همه گرفتار خودشان هستند ، تو چکار می کنی؟

    با کسی هم درد و دل می کنی؟

    همبازی هم داری؟

    نگفته بودی که مدتی نیستی و قرار است که ما را تنها بگذاری؟

    می دانم که دلت نمی آید که من را تنها بگذاری؟

    می دانم که دوست نداری که من تنها باشم؟

    می دانم که دلت نمی خواهد که من غصه داشته باشم؟

    ببخش اگر دلت را به درد می آورم؟

    فراموش می کنم که با تو حرف بزنم،

    درد و دلم را برای تو بیاورم،

    می دانم که هز زمان که بیاییم و در خانه ات را بزنم در را برویم باز می کنی.

    من کمی بی معرفت هستم تا خوشم کاری به کارت ندارم همین که به مشکل بر می خورم یاد تو

    می افتم

    بی معرفتی از من است چرا که تو آنقدر مهربان و بزرگ هستی که قدر تو را نمی دانم.

    خودم را یا دیگران سرگرم می کنم ولی تو از دست من ناراحت نمی شوی.

    همیشه دنبال دل مشغولی های خودم هستم و تو انقدر صبور هستی که حتی یک نگته کوچک

    یک کلام ساده

    برایت کافی است و می گویی که یادم کردی و قبول

    من اصلا مثل تو نمی توانم باشم

    توکجا و من کجا

    اما می توانم حداقل ادای تو را در بیاورم و خودم را مثل تو جا بزنم و تو همین را هم از من قبول می کنی.

    آخه چقدر تو با معرفت هستی؟

    چقدر تو ناز و نازنین هستی؟

    چرا هر کاری که من می کنم هیچ به من نمی گویی

    اخم به ابرو نمی آوری

    هر بار که می روم و باز می خواهم که برگردم تو باز من را در آغوش می گیری.

    در خانه ات برویم باز است.

    لبخندت همیشه همراه من است.

    نگاهت بدرقه راهم است.

    آنقدر خوبی که از این همه خوبی گاهی اوقات من مبهوت می شوم

    آنقدر خوبی که باورم نمی شود این همه خوبی را

    آنقدر مهربان هستی که از این همه مهربانی خیلی اوقات من کم می آورم.

    آنقدر بخشنده هستی که هرچه بخواهم به من می دهی.

    کمک ام کن تا مثل تو باشم

    کمک ام کن تا راهم ، راه تو باشد

    کمک ام کن تا نگاهم ، نگاه تو باشد

    کمک ام کن که حرفهایم ، حرف تو باشد.

    از تو بخواهم می دانم که به من می دهی

    دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3218 روز

    سلام استاد عزیزم بسیار بسیار از خداوند سپاسگذارم دقیقا یک تضادی داشتم و ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدم و یک چیزی منو پای سایت اورد البته قبلش خوب خوابیده بودم در آرامش چون وقتی به تضادی می خورم البته به خاطر زیاد گوش دادن و زیاد فکر کردن مورد اون فایل زیبا شما به نام گفت آسان گیر بر خود که شعر حافط رو به زیبایی تحلیل می کنی و میگی وقتی آروم میگیری چیز های جدید می شنوی چیز های جدید می بینی و این ذات جهانه اگه سخت بگیری جهان بهت سخت میگیره این همون شعر دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش یعنی مخوام بگم من به یک تضادی خوردم و میدونستم آرام باید بگیرم و حالم خوب باید باشه تا بهم گفته شود توسط پنهان کاردان تیز هوش که بیاد چیکار کنم و ساعت چهار و نیم پنج صبح روی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن کلیک کردم و به این فایل شما هدایت شدم خدا رو شکر که تضاد زیاد داشتید و رویاها تاریخ انقضا ندارن و ماشالله زندگی الانتون ربطی به زندگی گذشته نداره و حالا بهترین موتور ها رو دارید و کلی نعمت و ثروت دیگه تضاد ها نیروی رسیدن به هدف ها هستند خدا رو شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهسا کریمیان گفته:
    مدت عضویت: 1042 روز

    سلام استاد صب بخیر

    استاد بابت صحبتهای ارزشمندتون سپاسگزار خداوندم🙏

    استاد من هم خیلی وقتا از این مدل شهود و الهامات دریافت میکنم که ی موقع هایی انجامش میدم و بیشتر اوقات متاسفانه نه علتشم الان با شنیدن صحبتهای شما درک کردم که فکر میکردم که خودم بهتر میفهمم تا اون شهود یا اینکه همش از خودم میپرسیدم که آیا این چیزی که الان بهم گفته شد درسته یا نه؟ همون دو راهی که گفتین و در کل اعتمادی نداشتم، با این حال شکرگزار خداوندم که حتی همین موردم الان متوجهش شدم که باید ۱۰۰٪ به اون نیرو به اون شهود اعتماد کنم و اینکه خدا منو چقد دوسم دارم که هرلحظه میخواد با من حرف بزنه

    از خودش کمک میخوام همون طور که هر روز ناخودآگاه توی نوشته هام ازش کمک میخوام چون من که نمیدونم من که بلد نیستم اونه که میدونه اونه که بلده میخوام که خودشم هدایتم کنه

    الهی به امید تو…

    مهسا🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهدی نیکونهاد گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    سلام و احترام

    آموزش اولین کارم چک کردن نشانه و هدایتم بود

    حالم خیلی خوبه

    مثل استاد می‌خوام عمل کنم

    راستی تبریک برای قهرمانی اولین بار مستر المپیا هادی چوپان در آمریکا

    وای

    اشکم از موفقیت و سربلندی این قهرمانی در اومد .

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    میلاد بهرو گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    باعرض وسلام خدمت دوستان هم فرکانسیم واستاد گرانبهای سرزمین

    دوست دارم از یجایی باز شه صحبتهام که شاید بتونم یه کمکیم در حق خوبیایی که خدای من هروزوهرلحظه برام میکنه و زیباییاشو بهم هدیه میده رو بهتون بگم.من قبل اینکه استاد عزیزمو ببینمش و بهش ایمان بیارم تو این راه نورو عشق قرار داشتم.من خیلی از خدای خودم نشونه گرفتم راهی که هستمو دارم باعشق ادامش میدم ازصمیم قلبم بهش ایمان دارم من خداروشکر همه ی نعمتهای خدارو دریافت کرم ازلحاظ معنوی هرچی که فکرشو کنین من تو لحظه زندگی میکنم تولحظه شادم وازلحاظ عزت نفس عالی شدم ازلحاظ اگاهی بسیار بسیار اگاهم گفتن مطلب ودرک اون برام خیلی عالی شده وتودرجه ای هستم قشنگ میفهمم چی میگم وکسی که بامن حرف میزنه قصدش از این حرفا چیه.خداروشکر میکنم که از اون روزی که به سمت استاد عزیزم هدایت شدم روز به روز دارم بهتر میشم.قبل استاد یه یک سالی بود که من تو این راه نوروعشق بودم و یه لحظم توقف نکردم سعی کردم ایمانم ازاینی که هست قویو قویتر بشه‌.

    دوره ی دوازده قدمو فک کنم 5 روز میشه که خریدمش وامروز تمرین ستاره قطبی رو انجام دادم وصبح که ازخواب بیدارشدم از خدای خودم خواستم که عشقشو بهم نشون بده اون دوست داشته شدن خداییرو بهم نشون بده همون دوست داشتنی که نه دوستاتون میتونه بهتون بده ونه خونواده. امروز که داشتم میرفتم سرکار یه اقایی

    لبه خیابون وایستاده بود دست تکون داد منم سوارش کردم همین الان این اتفاق افتاده یعنی امروز صبح از خدای خودم خواستم و همون خواستم براورده شد.من اون اقارو سوار کردم جوری اون مسافر منو موقع پیاده شدن بوس میکرد دوس داشتم طرفو بگیرم بغلم بهش همچیو توضیح بدم و تو همون بغله گریه کنم.

    بچها از ته وجودتون به این راه ایمان داشته باشین خدا تو وجود ماست هرچی که به نفع ما باش باکمال میل انجامش میده باور کنین این راهی که داریم میریم راه درستیه هیچ شکی توش نیست.من نشونهامو خداروشکر هروز دارم دریافت میکنم چیزهایی که میشه باورش کردو باور میکنم و برام مجعجزه نشون میده خدا، درحقیقت چون درکش برامون سخته میشه معجزه.بچها جوری که تواین یکسال رو خودم کار کردم به طرز معجزه اسایی اگاهیم رفته بالا که هیچکس نه محل کارم نه دوستام ونه خونوادم باورشون نمیشه که به این درجه از اگاهی رسیده باشم دیگه خونواده توچشم نگاه مکنن میگن چقدر بزرگ شدی و این برای من از ثروت و داریی ام برام بیشتر ارزش داره.حرفا حرفای دلم بود احساس کردم بدرد بعضی از دوستان بخوره از خدای خودم میخام که هرجای نقطه این سرزمین هستین در پناه خدای یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اسماعیل محبی گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و کل دوستان در سایت.از نشانه امروزم میخواستم بگم که واقعا یه زنگ توی وجودم بود اون نشانه فایل دولت ها و ایجاد شغل بود بقیه داستان.در مورد شغلی دولتی بگم که اصلا علاقه ای به شغل دولتی ندارم و خداشاهده که از روزی که با معنی توحید اشنا شدم از کسی که شغل دولتی داره نخواستم که بگم منو ببره سرکار و بوده که اونا میگفتن که یه سری کارا بکن میای شغل دولتی و نرفتم.موضوع برای من اون بحث شغل دولتی نبود خب من الان تقریبا 5 ماهه که بیکارم و باصداقت هم میگم که به خاطر ضعف های شخصیتیم و باور های نامناسب سه ماه بخاطر سلامتیم بیکار بودم کارم به جراحی رسید و دوماهم هست که خودم بیکارم بازم به خاطر باور های نامناسب.اصلش اینکه من دو یا سه روز پیش گفتم دیگه باید برم سرکار و همین که گفتم برم سرکار یه سری افراد اومدن توی ذهنم که نه به واسطه ی اونا و هی به خودم میگفتم که بابا کار اونا نبوده کار خدا بوده بعد حالا که میدونم که باید سر چه کاری برم تصمیم گرفتم برم سرکار و از خداوند هدایت خواستم و از خداوند کمک خواستم اومدم روی سایت و زدم روی نشانه ی امروزم و وقتی که شروع کردم به دیدن فایل به غیر از اون بحث های شغل دولتی انگار وجودم و استاد دوتایی سرم داد میکشیدند میخوای کار کنی ؟ اصلا میخوای کار کنی یا به همین حرف های من کار میخوام میخوای ادامه بدی؟ تویی که اصلا تو زندگیت بیکار نبودی حالا کار میخوای یا بیکاری میخوای؟ خیلی خوب بود این نشونه بی نظیر بود با دیدن این نشانه یه چیزی تو وجودم گفت تصمیم بگیر و اماده باش و اماده ام. و اینم بگم که میدونم که انسان نباید بیکار بمونه تحت هر شرایطی فقط میخواستم دهن نجوا های ذهنم رو ببندم و بهش ثابت کنم که من سالمم و دیگه نیازی به بیکاری نیست و اماده ام در سلامت کامل جسمانی برم سرکار و اینم نشانه اش.کار های خداوند بی نهایت دقیق هستن و وقتی که به خودش میگی به شخص خودش میگی برات میذاره کنار و تا حالا نبوده‌ چیزی ازش بخوام و نپرسه

    آماده ای؟ با وجودت خودت صد در صد بله

    خدایا شکرت دریای معرفتی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    رضا فاطمی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    سلام استاد عزیز

    یعنی من که امروز واقعا ایمان آوزدم به این قسمت نشانه های هدایت روزانه

    چندوقتی بود واقعا واسم سوال بود که وقتی میخوام هدفم رو بنویسم باید فقط روی خواسته م تمرکز کنم یا نحوه ی رسیدن به اون رو هم باید بنویسم

    مثلا من دوست دارم ماهانه 15 میلیون تومن در آمد خالص با 20 ساعت تلاش فیزیکی داشته باشم و کار مورد علاقه م هم تدریس کنکور هست ، آیا من باید توی تصویر سازی ها یا نوشتن هدفام فقط به اون 15 میلیون که به دستم رسیده و دارم باهاش کارایی رو که دوست دارم انجام میدم بنویسم یا نه باید به اینم فکر کنم که مثلا فلان قدر دانش آموز دارم به این صورت کلاسشونو دارم برگزار میکنم باید چندتا کلاس برگزار کنم که از 20 ساعت بیشتر نشه و یا اینکه دانش آموزام چقدر لزم راضی باشن و….. . توی قسمت عقل کل هم سوالم رو مطرح کردم دیشب که به دلیل تکراری بودن قبت نشد . امروز که روی قسمت هدایت روزانه زدم یکی از قسمت های خفن زندگی در بهشت رو آورد که رفته بودین خونه دوستتون و رنگین کمونو و هوای عالی و بارونی و… ، بعد که رفتم بهترین کامنت رو که برکزیده شده بود خوندم ، شکه شدم واقعا

    دقیقا دوست عزیزمون نوشته بود : بچه ها موقعی که به خواسته هاتون فکر میکنین اصلا به این فکر نکنین که این پول قراره چجوری به دستتون برسه و فقط باور داشته باشین که میتونین اون هدف رو دلشته باشین و به دستش بیارین ،،،،، اصلا جایی که فکرشو نمیکردم به جوابم رسیدم . این خیلی عالیه . این باعث شد که باورم به این که خداوند هرموقع ازش بخوام منو هدایت میکنه درون من ریشه دووند و این یه آرامش خاطر خیلی خوب بهم داد .

    یعنی تو فقط به اون چیزی که میخوای فکر کن و احساس کن که الان داری اونو و فکر میکنم بهتره ویژگی های کلی اونو بنویسی ، مثلا دوست دارم از یه کار لذت بخش به این پول برسم ، یا مثلا دویت دارم پول مورد نظرم رو از کاری به دیت بیارم که عزت نفسمو افزایش میده یا از راهی که بتونم به دیگران کمک کنم و بقیه شو بسپار به خدا خدایی که که بهترین و آسون ترین و لذت بخش ترین راه رسیدن به هدف رو میدونه و تو فقط روی اون خواسته ت تمرکز کن و تصویرسازی هاتم مربوط به رسیدن به اون خواسته ت باشه

    من که به جوابم رسیدم ، ممنون از شما و سایت فوق العاده تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام آقای صادق زاده ، من کامنت شمارا امروز بعنوان تاییده نشانه ی خودم تلقی کردم وخیلی خوشحال شدم که امروز دیدگاه شما به موازات حس امروزم بود، از دیشب من به بدترین تضاد در زندگیم برخوردم بدترین تضادی بود که برای هرکسی میتونست رخ بده. و بسختی دیشب خوابم‌برد اما بیاد حرف استاد افتادم که گفت تو حق داری حالت بد بشه اما حق اینو نداری که تو ی حس بد بمونی ، و همینطور استاد تاکید کرد که اگر تو در تضاد شروع کنی به همان رفتارای قبلی بری سراغ افسردگی بری سراغ همون‌قرصهای شبانه بری سراغ همون‌گریه زاری های معمول..و وداعی این هم باشی کع داری روی خودت کار میکنی ، این یعنی روی خودت کار نکردی دیگه

    بخاطر همین امروز صبح بخودم قول دادم سعی کنم امروز اعراض کنم و بمعنای واقعی توکل کنم، و قوانینی زندگی کنم ،بخاطر همین شروع کردم یک کتاب صوتی از جول استین ، چگونه با شکرگزاری از طوفان ها عبور کنید وهمینطور چگونه احساسات منفی را از خودتون دور کنید ..وسپردم به هدایت الهی ، وگفتم بزار اعتماد کنم بخودش …وباورتون نمیشع که دم عروب با یک تلفن فهمیدم که اصلا چنین چیزی حقیقت نداشته و ..

    اومدم اینجا رد پا بگذارم تا بتونم بعدها بفهمم که من چقدر در کنترل ذهن بهتر از گذشته عمل کردم …چقدر خوبه که من کامنت شمارو دیدم و این نوشته شما توجه ام را بخودش جلب کرد ،که گفتین من خیلی با خودش حرف میزنم وقتی به چالش میرسم صبر واستقامت دارم ..وپاداش ها ه صابرین بسیار بزرگ است وخدا هم با آنهاست آن الله مع الصابرین …یادم باشه اعتماد کنم وبطور عملی ،توحید را در زندگیم اجرایی کنم ..با درودهای فراون شادکام باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    شاهدخت گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    درود برشما استاد عزیزم

    چند روزیه که من وقتی میام سراغ این نشانه امروز من فقط یک صفحه تکراری برام باز میشه

    مصاحبه با استاد قسمت هفتم….همش همین صفحه برام باز میشه ،فکر میکنم مشکل از سایت باشه لطفا رسیدگی میکنید؟

    باتشکر از استاد عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: