جبر یا اختیار؟ - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-59.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-09-23 09:19:292024-07-14 11:56:15جبر یا اختیار؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
امروز یعنی بهتره بگم همین الان که ساعت 9:50دقیقه شب است و من تلفنم رو برداشتم و اومدم داخل سایت که دنبال یه نشانه بگردم ..نشانه ایی که مرا دوباره به آرامش و تایید به اینکه من خالق زندگی خودم هستم میگشتم که این فایل بی نظیر اومد. چقدر این همزمانیها منو دیوانه میکنه ..راستی یه اتفاق جالب راجع به این خالق بودن بگم روز جمعه چند دقیقه تمرکز کردم پولی باید یکی از دوستان برام واریز میکرد گفتم اگه اینجوریه همین الان میخوام پولمو و ممتظر پیامک واریزی بودم به خدا که واریز شد اصلا به من نگفته بود که میخواد واریز کنه …همون موقع پیامک اومد و یاد حرف استاد افتادم که گفتن اگه باورات درست باشه همه اتفاقا سریع محقق میشه اگه نمیشه تو ترمزهایی داری که خودت نمیزاری
اینقدر ذوق کردم از اون روز بیشتر حواسم هست دارم تمرین میکنم
هنوز فایل رو گوش نکردم اما دوس داشتم یه کامنت بزارم بعد برم فایل رو ببینم
دوستتون دارم ممنونم
سلام
داشتم فایل رو گوش میکردم و یهو با یه جمله تون چیزی افتاد تو ذهنم که سریع اومدم بنویسم
استاد وقتی گفتین بعضیا درک نمیکنن شرایطی که «من» خلق میکنم…
یادم افتاد که من بارها و بارها اینو شنیدم
که اگه یجایی میگفتیم من این کارو کردم
من این شرایطو ساختم
من این موفقیتو داشتم
همون وقت سریییییع برمیگشتن بهمون که :
ساکت!!!
یعنی چی «من» خلق کردم؟؟
منم منم میکنی؟
تو که کسی نیستی
خداااا خواسته ، دلش خواسته، یه لطفی بهت کرده این موفقیت یا این موقعیتو بهت داده
اگه بگی من کردم، دفعه دیگه بهت نمیده که یاد بگیری منم منم نکنی!!!!
و الان واقعا یهو یادم افتاد این جمله، که چقدر احساس عجز و ناتوانی بهم میداد
چقدر باعث میشد فکر کنم اگه به یه موقعیتی هم رسیدم همینه و تمام
همین یبارو خدا برام ساخته و دیگه برام نمیسازه
و چقددددر رو کلمه ی من حساس شده بودم
انقدر زیاد که وقتی الان شما گفتید، توی گوشم زنگ زد
حتی تو جملات معمولی هم وقتی از ضمیر من استفاده میکردم یجوری م میشد و یه حس بدی پیدا میکردم
یادمه میگفتن خدا فلان بلا رو سر فلان بنده ش آورده که «منمیت» ش (چه کلمه ی سختی هم بود واقعا) رو ازش بگیره
و این جمله واقعااااا احساس ناتوانی بهمون میداد
امیدوارم پاک بشه تمااااااام این باورهایی که توانایی حرکت رو از ما گرفته
سلام دوست خوبم
فکر کنم اون منیتی که ازش حرف می زدن این بود که ما دچار غرور نشیم
چون عجب و غرور واقعا انسان رو زمین میزنه همانطور که شیطان با اون همه مقام
و جایگاهی که داشت به خاطر غرورش از اون مقام عالی پایین کشیده شد
بله من خالق زندگی خودم هستم و این قدرت را دارم ولی
یادم هست که این قدرت را خدای وهاب و بخشنده به من عطا کرده
به قول استاد عباس منش اعتبار این کار را به خدا بدیم
اجرای ایده های خوب را از خدا بدونیم
یعنی من تو هر کاری که انجام میدم حمایت و عنایت خدا جونم را ببینم
درسته که خدای مهربون حتی به اونیکه خدا را نمی شناسه و حتی از او درخواست نمی کنه نعمت عطا می کنه(این جمله من ترجمه قسمتی از دعای ماه رجب هست که میگه یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه و….، )
خداوند مهربان این جهان و قوانین اون را طوری وضع کرده که هر کسی قوانین را اجرا کنه
به نتیجه میرسه
ولی اگه با آگاهی این نعمتها را از خدای مهربان بدونیم و شکر گذار او باشیم
اولا دچار منیت و غرور نمی شیم
دوما نعمت بیشتر وارد زندگی ما می شود
سوما آرامش بیشتری نصیبمان میشه
شاد، سالم و ثروتمند باشید
سلام دوست عزیز
بله کاملا درست گفتین و اشاره تون عالی بود
منتها چون هیچ وقت این مسائل برامون باز نشده بود و یک سری چیزا طوطی وار به ما گفته شده تو طول زندگی، همین جمله هم در جای جای زندگیمون بهمون یادآوری شده و خیلی جاها بجای اینکه غرورمون رو از بین ببره اعتماد به نفسمون رو از بین برده.
اما خیلی خوبه که هر جمله ای در جای خودش بهمون گفته بشه یا ما به نسل بعد از خودمون بگیم
به قول قدیمی ها نه از اینور بوم بیفتیم
و نه از اونور بوم…
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
جبر یا اختیار همش دست ماست ما خودمون تعیین میکنیم که آیا تو این محیط باشیم یا نباشیم به قولی اختیار را دادن دست بختیار،همش خودمونیم در همین راستای مهاجرت به تهران،دیشب خواب تهران رفتن را دیدم یکی از دوستان دوران دانشجویی به آقای پدرام گل کار که اهل تهران بودن را دیدم که میگفت یه شرکتی پیدا کردم که نفر نیرو میخواد و با شرایط من و تو اوکی هست گفتم مدرک چی میخواد گفت هیچی تو فقط فردا بیا شرکت
خواب بعدی هم یکی از دوستانم به نام علی داشت میرفت تهران گفت محمد دارم میرم برا کار اگه تو هم میایی بیا تا بریم
اصلا رفتن به تهران منا دیوانه کرده
تقریبا 99.9 درصد انسان ها گله مند هستند از اون محیط و شرایطی که دارن،خوب بابا اگه این محیط و شرایط ناخواسته نباشه که ما خواسته هامونا پیدا نمیکنیم پس این شرایط باید باشه تا ما درک کنیم
همین شرایط سکو و عامل پیشرفت هست
آدم خودش با افکار و تمرکز خودش شرایطش و آدم های اطرافش را انتخاب میکنه
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز و هدایتی سایت
خدیا سپاس گزارم که دارم مسیر زندگی و قوانین جهان هستی رو میشناسم ممنونم.
استاد یه خبر خیلی باحال و خوب دارم
من بر اساس جبری که در زندگیم بود و خواندن درس دانشگاه که بهش علاقه نداشتم و همیشه هر موقع سر کلاس میرفتم و میخواستم درس بخونم عذاببببب میکشیدم، به طوری که وقتی وارد دانشگاه میشدم انرژی منفی خشم عصبانیت ناراحتی تمام وجودم رو فرا میگرفت.
به لطف الله که سبب شد با شما استاد عزیزم آشنا بشم و بعد از این همه فکر و باورسازی و اینکه پدرم میگفتن که از خونه بیرونت میکنم و…. اگه درستو ادامه ندی.
بالاخره تصمیم گرفتم دیروز دانشگاه رو ول کردم و حسم الان مثبت و خیلی خوبه و دارم حرکت میکنم به سمت اهدافی که دارم.
احساس آزادی و رهایی دارم، به این نتیجه رسیدم که من خالق شرایط و زندگی خودم هستم و. الان متوجه شدم که اختیار داشتن یعنی چی
حسم خیلی خوبه استاد گفتم بهتون بگم و به دوستان بگم حتما آزادی و رهایی رو با استفاده از اختیار خودتون انجام بدید چون خیلی باحاله، و با ارزش هست.
ممنونم استاد عزیزم واقعااااا سپاس پروردگار رو بخاطر روزی که من رو با شما و سایت آشنا کرد.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم..
جبر یا اختیار؟؟؟
تا قبل اینکه با شما استاد قشنگم اشنا بشم تا قبل اینکه خودم وخداوند وجهان هستی رو بتونم در این حد بشناسم، زندگی برای من سراسر جبر بود وسختی و عذابی بی پایان…
انقدر مغز مارو با باورهای پوچ پر کرده بودند که جز سیاهی نه میدیدیم ونه می شنیدم…
همش میگفتن خدا مارو آفریده و فلان فلان قوانین رو هم گذاشته که اگه اجراش نکنیم مشمول عذاب الیم میشیم وباید هر لحظه گوش به فرمانش باشیم وگرنه عذابمون میکنه….
حالا اون قوانین اجباری چی بودند؟؟؟
اینکه منه خدا شمارو آفریدم وحالا مثل پادشاهی قدرتمند که به تاج وتختش تکیه کرده از شما بندگانم میخوام که منو بپرستید، وهرچی میگم گوش کنید وگرنه پدرتون رو در میارم…
هرچی من بگم همونه….
شماجز به اختیار من نمی تونید کاری انجام بدید..
شادی وخنده ودلخوشی ممنوع، چون بعدش گریه وزاریه…
رقص وآواز و بزن وبکوب ممنوع فقط باید اه وناله وگریه زاری کنید تا به درگاه من راه داشته باشید..
ثروت وشهرت و دارایی ممنوع ، چون ثروت شمارو از منه خدا دور میکنه پس هرچی فقیرتر باشید به درگاه من نزدیکتر وپیش من عزیزتر هستید…
هرکی هرجا که من بگم می تونه زندگی کنه، باهر کی که من بگم می تونه ازدواج کنه، نیاز نیست حالا همه معروف ومشهور بشید وبه همه ارزوهاتون برسید…
نیازی نیست که بیشتر از یه حدی رشد کنید و آدم بشید…
چون منه خدا میگم من صلاح شمارو بهتر میدونم!!
واز این دست باورهای پوچ که کرده بودند تو مغزمون…
صلاح نیست، خدا نمیخواد، استخاره کن، حالا منتظر باش اگه خدا بخواد خودش برات جور میکنه..
هممون درگیر اون باورهای اشتباه بودیم ..
اما از یه جایی به بعد وقتی هر کدوم از ما شرایطش رو داشتیم که از طریق تلوزیون، یا فضای مجازی یا سفر به دیگر کشورها یا ارتباط مستقیم با آدمهایی در ارتباط باشیم کم کم متوجه شدیم که اصلا دین ومذهب واین باورهایی که تو مغز،ما کردند به این شکل نیست…
اصلا اینا درست نیست…
می دیدیم که خدای ما با خدای اونا فرق داره؟؟؟
بعد از خودمون می پرسیدیم مگه میشه دوتا یا چندتا خدا وجود داشته باشه؟؟
اصلا مگه میشه خدا یه قشری رو، یه ملتی رو دوست داشته باشه و یه عده ای رو نه؟؟
اخه هربار می شنیدیم که خدای مهربون وبخشنده هست…
روزی دهنده هست و هدایت کننده ، پس چرا بعضی هارو به عرش میرسونه وبعضی ها رو به فرش؟؟؟
خب هرکسی نسبت به سوالهایی که در مورد خداوند وجهان وقوانینش داشت ودلش میخواست که فکر خدا رو بخونه از یه طریقی بلاخره یه روی یه جایی هدایت شد به اینکه خداوند وقوانینش رو بهتر بشناسه ودرک کنه تا بتونه زندگیشو بر اساس اون قوانین بسازه…
ماهم به لطف خدا هدایت شدیم به مسیر آگاهیهای سیدحسین عباسمنش..
شما استاد قشنگم انقدر خداوند رو قوانینش رو وحتی خودمون رو به خودمون راحت وساده و دلنشین و حقیقی شناسوندید که جز عدل وانصاف ومهر وعشق خداوند وجز،اختیار وآزادی،که به هر کدوم از ما داده تا زندگیمون رو اونطور که دوست داریم خلق کنیم، هیچ ندیدیم ونشنیدیم…
یعنی هربار یادم میفته 38 سال چطور در نادانی وگمراهی و دوری باخداوند سر کردم حالم گرفته میشه….چطور انقدر کور وکر بودم چطور اینهمه نشانه رو نمی دیدم ؟
چطور کتاب قرآنی که روی تاقچه خونه هر روز جلوی چشمم بود رو نمی تونستم با دید بهتری بخونم وازش بیاموزم و زندگیمو براساس اون شکل بدم…
منکه همه چیز برای شناخت خداوند در اختیار داشتم؟؟
وهمه ی اینها به خاطر هم نشینی وهم صحبتی با کسانی بود که من ازشون یادگرفته بودم یعنی بهم ثابت کرده بودند که خداوند جباره واین زندگی برمن تحمیل شده ومن دستم بسته است برای تغییر زندگیم والبته که زندگی تک تک اطرافیانم گواه بر این بود که زندگی جز جبر نیست!!!
حتی اگه یه کسی سلامتی وثروت وشادی و روابط خوب و حال خوبی داشت موقتی بود چون یاخودش و یا دیگران که شاهد زندگیش بودند این باور رو داشتند که اینها امتحان الهی هست، موقتی هست ، همین روزهاست که از دستش بده …
چون خدا به بنده هاش همه چیز رو که باهم نمیده؟
بلاخره یکی باید مریض باشه، یکی گرفتار فقر وبدبختی و یکی پولدار و یکی شادی ویکی غمگین!!!
تا اینکه شما اومدید وبا آگاهیهاتون شستشو دادید از وجودمون اون باورهای اشتباه در مورد خداوند وقوانینش رو …
شما کاری کردید که بین ما وخداوند یه دوستی صمیمانه وعاشقانه شکل بگیره…
چون خدارو بهمون شناسوندید و نشون دادیدکه قوانین خداوند برخلاف اونچه که به ما گفته بودند چقدر راحت ودر دسترس وبه نفع ما بنا شده وهرکسی ازش پیروی کنه می تونه همه چیز رو توی این زندگی باهم داشته باشه…
خودش خالق زندگیش باشه هر لحظه وهر روز، زندگیش رو انطور که دوست داره بسازه…
شما به طور واضح مسیر خیر رو برامون ترسیم کردید طوریکه هرچی خوشبختی وسعادت وسلامت و عشق وشادی وثروت و ایمان وآرامش و عزت هست در اون مسیر هست وگفتید ونشونمون دادید که برخلاف این مسیر نورانی که بریم جز سیاهی وشر وبدی چیزی نیست…
وچقدر زیبا ودلنشین و دوستداشتنی هست بودن در این مسیر پر خیر وبرکت که نیازش فقط ایمان هست وتقوا….
همون عمل صالحی که بارها وبارها خداوند توی کتابش ازش یاد کرده وگفته آنها که عمل صالح انجام میدند خوشبخت هستند وجزء نجات یافتگان!
واقعا که با آموزش اون اعمال صحیح وراه درست زندگی کردن ، مارو نجات دادید از نادانی و بدبخت کردن خودمون…
یه اصل مهم که باعث شد من عدل وانصاف خداوند رو درک کنم وبه وضوح توی زندگیم ببینم این باور بود که شما بهم دادید…
اینکه من روح مجردی هستم که تنها اومدم به این دنیا وتنها از این دنیا میرم و باید مهمترین رابطه ی زندگی من، حفظ رابطه ی من با خالقم باشه…
درک این اصل کوله بارسنگینی رو از روی دوشم برداشت وباعث شد تمرکزم بیاد روی خودم وبه جای مقایسه خودم با دیگران خودم رو هربار با دیروزهای خودم مقایسه کنم تا بتونم به وضوح شاهد باشم که آیا در مسیر درست هستم یا مسیر غلط؟
و راه فهمیدنشم خیلی آسونه، باید به احساسم توجه کنم، ببینم حال وروزم خوبه احساسم خوبه یانه؟
اینطوری می تونم هر روز رو فرصتی ببینم برای رشد دادن خودم…
یادمه قبلا از رادیو و تلوزیون میشنیدم که گوینده تو برنامه صبح گاهی میگفت خدایا شکرت که امروز فرصت دیگه ای برای زندگی به من دادی…
بعد من پیش خودم میگفتم خب اینکه الان یه صبح دیگه و یه روز پراز مشکلات دیگست که شروع شده اخه شکرگزاری هم دااااره؟
چرا باید به خاطر یه روز بد دیگه ویه زندگی اجباری دیگه خوشحال باشم وشکرگزار،آدم هرچه زودتر بمیره بره راحت بشه که بهتره!!!
واااای خدای من ، چقدر تغییر یه دیدگاه ویه باور می تونه شخصیت آدمو به کل تغییر بده…
حالا من به لطف الله کسی هستم که هر روز بابت یک صبح دیگه ویک روز دیگه که خدا فرصت زندگی کردن در این دنیا رو بهم داده سپاسگزارم ازش، به خاطر اینکه بهم فرصت داده تا شاکرانه زندگی کنم، گذشته ام رو تا حدود زیادی جبران کنم، بیشتر بهش نزدیک بشم، انسان مفیدتری باشم، کیفیت زندگیم رو بالاتر ببرم، ارزشمندی بیشتری رو خلق کنم وباعث گسترش خوبی وعشق وامنیت ومهربانی وهنر و زیبایی در جهانش بشم…
شاکرش هستم بابت اینکه بهم هر روز فرصتی میده تا بیشتر بهش نزدیک بشم و رابطه عاشقانه تری باهاش برقرار کنم وبیشتر از نعمتهایی که همیشه در دسترسم بوده ولی کفران میکردم لذت ببرم واستفاده کنم و سپاسگزارتر باشم…
زندگی یک اختیار کامل هست، یعنی اگه کسی الان بخواد بهم بگه زندگی جبر هست، من میگم چه کاری میخوای انجام بدی که نمی تونی؟
و بیشتر وقتها طرف مقابلم میگه خیلی کارها، میگم چطور؟
سریع میاد میگه اخه خانوادم، اخه جامعه ، اخه وضع اقتصادی، آخه قانون مملکت، آخه رئیس جمهور، اخه شوهرم، اخه زنم، اخه پارتنرم و……
این توجیهات رو قبلا منم داشتم اما کم کم که با قوانین آشنا شدم دیدم فقط وفقط هرکسی به اندازه ایمان وتقواش می تونه به هر اونچه که میخواد برسه…
شاید کسب بیاد بگه من فلان دختر یا پسر رو دوست دارم ومیخوام باهاش ازدواج کنم یا وارد رابطه بشم اما نمی تونم نمیشه…
یا فلان ملک وماشین و شرایط کاری و موقعییت اجتماعی …….و میخوام اما نمیشه….
اینجاست که فرق کسیکه از قوانین آگاهه وازش پیروی میکنه با کسیکه مثل گذشته ی من نااگاه هست معلوم میشه…
اونیکه از قوانین ثابت جهان هستی باخبره، میدونه که همیشه بهتر وبیشتر از اون چیزیکه خودش تصور میکنه در انتظارش هست ونیازی نیست به چیزی بچسبه فقط کافیه رها باشه و اعتماد کنه به عدل خداوند…
فقط کافیه هر روز فقط برای یک روز پذیرای هر انچه که براش موجود شده و در اختیارش گذاشته شده باشه وتو لحظه حال زندگی کنه…
اینطوری بعد یه مدت به یقین میرسه که هر روزش بهتر از دیروزش هست….
واون روزها وساعات ولحظه هایی که فکر میکرده جهان استپ کرده وهیچی خوب پیش نمیره، یا اصلا هیچ تغییر خاصی اتفاق نمی افته یا حتی چندقدم به عقب برگشته، جوری براش جبران میشه که واقعا ره صد ساله رو توی کمترین زمان رفته واینها پاداش صبر وتوکل وایمان فعال وتلاش با عشق وامیدش بوده که از طرف جهان بهش داده شده…
این اصل وباورهای زیبا ودلنشینی که اینجا به یادگار گذاشتم رو هر روز به خودم یاد آوری میکنم وبا بودن توی سایت و کارکرد 12 قدم وتمرین تمرکز برخودم سعی می کنم توی این مسیر ثابت قدم بمونم وگرنه اگر از این مسیر کمی دور بشم، شاید منم لحظاتی یا ساعاتی وشاید بوده چند روزی که حس کردم دچار جبر شدم و هیچ اختیاری برای تغییر شرایطم ندارم…
اما از اونجا که وقتی یه قدم سمت خدا برمیداری وخدا دستتو میگیره دیگه رهات نمی کنه، دوباره سریع منو برگردونده به این مسیر پراز امید و انگیزه ونورانی که سراسر خیر هست وخوشبختی…
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که از نادانی وجهل نجاتم داد وبه راه کسانیکه بهشون نعمت( اگاهی وایمان فعال) عطاء کرده، قرارم داد…
استاد عزیز ومهربانم هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید انشالله
با درود و سلام خدمت شما دوست عزیز مینا جون
عزیزم چقدر قشنگ این باورهای مخرب مذهبی گذشته مون رو توضیح دادید و چقدر باید از خداوند تشکر و قدردانی کنیم که ما رو هدایت کرد به مسیر درست و مناسب .. خدا رو شکر بلطف استاد عباسمنش و این سایت و بلطف تکنولوژی اینترنت و این گوشی های تلفن همراه و غیره . برامون خیلی چیزها روشن شده و به آگاهی ها ی زیادی رسیدیم خدا رو صد هزار مرتبه شکر گذارم .. واقعا اینکه همش فکر می کردیم باید توی این جبر بمونیم و بسوزیم و بسازیم .. ووووواااا-ییی خدای من چقدر دین و مذهب محدود کننده است.. و واقعا هم برای اینکه برده داری کنند و انسان رو برده ی خودشون کنند از این روش هوشمندانه ی مخرب استفاده کردند ..و انسان آزاده رو با این دین و مذهب و خرافه پروری ها از طریق افکار به غول و زنجیر بکشند و دنیا رو بنفع خودشون و خواسته های خودشون تغییر بدن….
ممنون و سپاسگذارم برای کامنت خوب تون که به نکته های خیلی جالب و اساسی توجه کردید
مینا جون برای این کامنت زیبا و پر محتواتون خواستم تشکر و قدردانی کنم که به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاسگذارم .
در ضمن عکس پروفایل تون بسیار زیبا و شیک و مجلسی هستش و چقدر این آرم ماشین بنز رو دوست میدارم نشان از پول و ثروت هستش و چقدر خوشحال شدم اول صبحی این عکس زیباتو دیدم و هدایت و همچنین این قسمت از فایل و کامنت زیبای شما دوست عزیزم مینا جون بهترینع بهترین ها رو برات آرزومندم
روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و شادی
و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با سلامتی و تندرستی و مهر و محبت و عشق
ممنون و سپاس
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به شما دوست قشنگم..
ممنون از دعاها ومهربانی ولطفت رویای عزیز…
اوایل که باور کرده بودم که خود من بودم که تمام عمر داشتم اتفاقات وشرایط زندگیمو با اختیار کامل رقم میزدم ودر پی اون انتخابات آزادانه والبته اشتباه چقدر به خودم ظلم کرده بودم یه حس خفگی بهم دست میداد که از سر بغز و اشک وآه پشیمانی بود…
ولی خب درک قوانین جهان هستی وشناخت خداوند انقدر قویتر بود که تونست نجاتم بده از افسوس ها وحسرتهایی که خوردم…
از یه جایی به بعد فقط شکر خدارو به جا میاوردم وبه جا میارم که قبل مردنم وتمام شدن فرصت زندگیم لطف خدا شامل حالم شده تا به این درک برسم که من خالق صد درصد اتفاقات زندگیم هستم، به این درک برسم که هیچ جبری از سمت خداوند بر من تحمیل نشده و من تمام عمر وحتی بعد این می تونم آزادانه خودم زندگیمو انطور که میخوام رقم بزنم…
خیلی خیلی حس خوبی داره، درک همین اصل که من آزادم تا زندگیمو همونطور که میخوام شکل بدم تازه تواین شکل دادنه وساختنه حمایت کسی رو دارم که ابرقدرت عالمه و کمکم میکنه هوامو داره تا همه چیز زیباتر وبهتر از اون چیزی که من فکرشو میکنم انجام بشه…
واقعا چقدر خداوند عالم عادل و مهربان هست در حق بندگانش…
اینکه نه تنها جبری بر بندگانش نداره تازه میگه چی میخوای؟ به خودم بگو برات اوکی میکنم، تازه خیر وشرش رو هم بهت میگم دیگه حالا خود دانی، انتخاب با خودته، ولی اگه انجام دادی وشر بود بد بود آسیب دیدی عیبی نداره، من هنوز اینجا هستم که تو بیای و روی کمک من حساب کنی تا برات درستش کنم سروسامونش بدم ..
خدا از این مهربونتر مگه داریم؟
رویای عزیزم منم از خداوند برات بهترینهارو میخوام…
انشالله که تک تک ما که به این مسیر هدایت شدیم، همواره در این مسیر به لطف خودش ثابت قدم بمونیم تاابد..
سلام سیده سید پور
تشکر می کنم که این همه وقت گذاشتید و این باورهای محدود کننده ای که خیلی از ما که تو سن و سال هم هستیم را بهمون یاد آوری کردید
و از این جمله ات خیلی خوشم اومد
اینکه مهمترین رابطه ما باید رابطه ما با خالقمون باشه
و من این جمله را طور دیگه همیشه با خدای عزیزم میگم و میگم خدا جونم نهایت عشق و محبت من مخصوص حضرتت است
چون تو قرآن هم آمده که …..الذین آمنوا اشد حبا للله…
سپاس از شما برای این جملات عالی
سپاس از استاد عباس منش و همکارانش خصوصا خانم شایسته مهربان
سپاس از خدای وهاب و عزیزم به خاطر این آگاهی ها
شاد ، سالم و ثروتمند باشید
بسم الله الرحمن الرحیم.
بنام خداوندی که زیباست و زیباییها را دوستدارد
بنام خداوندی که در مسیر راه راست قرار گرفته هست
بنام خداوندی که هر روز به من وحی میکند و از من میخاد تا به الهامتش گوش بفرما باشم و پیروی کنم از قوانینش.
خداوندی که مدام حق حقیقت راستی را در قرآن برای ما واضح میکند..
چقدر این قانونش و عدالتش صحیح کار میکنه..
من هر چقدر جلو میرم..بیشتر دارم درونمو کشف میکنم.و نخاله های ذهنمو مثل همون حکایت مو در ماست میکشم بیرون..
میدونم برای رسیدن به خاسته هام..و کدنویسی راجع به خاستهام باید بها بپرودازم و تکاملمو طی کنم..
تکاملی که هر چی پیش میرم بیشتر دارم درکش میکنم که این درک انتهایی نداره..
استاد عزیزم این پیراهن خالخالی سفید زیباتون یادمه اوایلی که وارد این قانون شده بودم…اومدین تو خوابم منو گرفتین تو بغل بوسم کردین..چقدر لحظه عطفی بود میان قلب منو و شما…
من سپاسگزار این روز الهی هستم..از دیشب تا حالا یه شوری افتاده تو دلم…
که بیام از طریق این فایل که هنوز خریداریش نکردم تمام وقتمو بزارم برای خوندن کامنت و گوش بفرما بودن صحبتهای شما!
چیزی که خودتون میگین هر چی زمان میگذره من دارم قوی تر عملگرا میشم تو قوانین الهی..بیشتر دارم پیشرفت میکنم برای عملگرا شدن…
قوانینی و سیستمی که خداوند جهان رو مسخر ما کرده..
قوانینی که افکار..باورها .نگرشها را رو داره بسمت خاستهامون سوق میده..
خداوتدی که مدام تو قرآن گفته منو سجده کنید..به پروردگارتون توجه قلبی کنید..
استاد عزیزم من همیشه دوستداشتم زندگی سرشار از عشق..سرشار از نعمت و برکت.سعادتمندی و هر چی خوبه رو بدست بیارم…
ولی راهشو نمیدونستم..خیلی هیجان این همه خوشبختی رو داشتم..
دوستداشتم خلاف جامعه حرکت کنم.
دوستداشتم دور از قیلهای اطرافیانم باشم
دوستداشتم طعم زندگی کردن را بچشم
دوستداشتم دست از عجله کردن و نافرمانی ذهن داشته باشم.
و خیلی چیزها..اینقدر الهامت خداوند برام زیاد بود..ولی قدرت درکم از این الهامات کم بود…
تا اینکه لطف خداوند شامل حالم شد..تا به امروز که دارم این نگرشمو مینویسم..همیشه نحوه زندگی پیامبران ووو این قبیل داستانها برام سوال بود..منم باید چکار کنم..تا بتونم با خداوندم هماهنگ بشم…
تا اینکه خداوند چراغ هدایت رو تو دستم گذاشت…
انشالله بتونم این نشانه امروزم را گوش بفرما باشم..
هر چقدر در قوانین الهیم محکم برخورد کنم.و بتونم خودمو هماهنگ کنم بهمون اندازه هم نتیجه میگیرم.
چون خداوند جهان رو مسخر ما کرده
همچیز انرژیه من فقط باید بتونم با احساس خوب بیشتر این انرژی رو به خدمت خودم در بیارم و در زمانهای بیشتری از این احساس خوب استفاده کنم…
کدنویسی خوبی رو اجرا کنم..و این کد نویسی اینقدر تکرارش کنم با افکارم هماهنگ کنم..که این کدنویسی به شکل درستش در بیاد…این کد رو اینقدر دست دستش کنم..تا به شکل زیبایی که میخام در بیارمش و البته خداوندم داره هدایتم میکنم…
میخام این موضوع رو خداوند بهم کمک کنه..مثال راجع به کدنویسی!.
من میخام فلان کار تو حیطه کاریم انجام بدم.و شروع میکنم میگم.خوب من میخام این مدل طراحی رو بدوزم(قوانین طراحی و دوخت)…کم کم پیش میرم…مرحله به مرحله انجامش میدم…و بعد الهامات میاد بهم میگه خوب اگه اینجوریش کنی خوبه(برام اتفاق افتاده)…و من گوش بفرمای الهاماتم میشم..و میبینم چقدر کارم دقیق تموم شده..
اگه به الهامتم گوش ندم..جاهایی بوده اتفاق خاصی نیفتاده باعث شده من قوی تر بشم.
سری بعد متوجه این الهام شدم.باعث شده چقدر تو زمان و انرژیم با صررفه شده..
قوانین الهی هم همینجوره..اگه بهش عمل کنی و از خداوند هدایت بخوای..و بیشتر بتونی پایبند اصول درست باشی همه چیز خیلی راحت وارد زندگیت میشه..
انشالله این نشانه پرودگار رو بتونم اجرا کنم به زودی در زمان و مکان مناسبش.باورهای توحیدی..بتونم خاسته ایی که سالیان سال خداوند بهم وحی کرده رو رقم بزنم..
استاد عزیزم من سپاسگزار شما هستم..احساس میکنم هر چی پیش میرم بیشتر دارم خدای درونمو میشناسم.بیشتر دارم درکش میکنم.باهاش هماهنگ میشم..انشالله منم بتونم در اینراهی که قدم برداشتم ثابت و ایتوار باشم..
این افکار و ذهنو بتونم خاموش کنم و بیشتر جهت دهیش کنم بسمت خوبیها و خوشبختیهای دنیوئ و اخروی
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز از خدا هدایت خواستم و چه خوب هدایت شدم به این فایل زیبا که خبر خوش از استاد عباسمنش شنیدم.
و خبر خوش اینکه ، دروه ارزشمند کشف قوانین زندگی آماده شد ،
چقدر عالیه که ما هم می تونیم خالق زندگی خودمان باشیم وقتی که با این قوانین آشنا شویم یعتی مثل یوسف عزیز شویم مثل سلیمان نبی ثروتمند شویم و مثل حضرت ابراهیم توحیدی باشیم همیشه و در همه حال شاد باشیم و خوشبخت ، خدایا شکرت
حتی تصورش هم شاد کننده است من که کلی آرزو و خواسته دارم بعضیها را نوشتم و بعضیها هم ته قلبم بایگانی شده ، و امید دارم یک روزی می تونم به همه آنها برسم و آزاد و رها زندگی کنم و هر کشوری که قصد دارم سفر کنم و با شرایط داشتن استقلال مالی و مکانی و زمانی، الله اکبر از این همه شگفتی و نعمت و ثروت خدایا هزاران بار شکر.
استاد نازنینم از شما و خانم شایسته مهربان سپاسگذاری می کنم بخاطر این آگاهی های توحیدی که در اختیار ما می زارین.
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
توی این فایل اشاره کردین به استارت دوره کشف قوانین زندگی… هرچقدر از بی نظیر بودن این دوره بگم کمه… زیباتر از این مفاهیم فرکانسها نمیشد توضیح داده بشه .. چقدر آپدیت فوق العاده ای بود… تمرینات کارآمد .. درک من چقدر بهتر شد… خدایا شکرت
منم قبلا خیلی درگیر جبر جغرافیایی بودم… چقر آزاردهنده هم بود… همش فکر میکردم چرا من فلان کشور بدنیا اومدم و یک نفر
و واقعا هم این باور رو از بین بردم… اتفاقا بیشتر از همیشه هم از زندگی و مسیرم رضایت دارم چون به این باور رسیدم که من در واقع این تضادها رو می خواستم تا ازشون استفاد کنم برای رسیدن به خواسته واقعیم
*تمام اتفاقات و شرایط و حتی نوع برخوردهایی که با ما میشه بازتاب باورهای خود ما هست
*ما که شروع کنیم روی تغییر باورها، اطرافیان هم با ما هماهنگ میشن و در واقع میان به کمک ما …
در حقیقت همه شرایط برای ما درست رقم میخوره ..همه چیز برامون مناسب میشه
یعنی جهان برای ما مسخر میشود
این جوری دیگه نگرانی برای آینده نداریم و به آرامش میرسیم
در مورد تمرین کد نویسی… خیلی تمرین باحالیه… من می نویسم .. شب می بینم که همش تیک میخوره.. گاهی یکی دو تاش نه … خیلی از اوقات هم اینجوری نیست که در طی روز بهش فکر کنم.. واقعا خلق میشه ..خدایا شکرت
در پناه الله یکتا
به نام تنها قدرت مطلق جهان هستی.
خداوندی که هدایت کننده، حمایت کننده و حفاظت کننده من است.
سپاسگزارم از استاد عزیزم که در هر حالی با شنیدن صدایشان بی نهایت شادی وجودم را میگیرد و تا زمانی که صدایشان در گوشم است حالم خوب است و صدا خداوند است در گوشم.
سپاسگزارم از خانوم شایسته عزیز و مهربان و خانواده عباسمنش که کمک میکنند تا این آگاهی ها را بهتر درک کنم.
سپاسگزارم از خداوندی که من را به استاد عزیزم و خانواده عباسمنش هدایت کرد تا رشد کنم و جواب خواسته هایم را بشنوم.
امروز 10 مردادماه 1402
جبر و اختیار؟
استاد عزیزم این مدل تفکر شاید خنده دار باشه ولی واقعیت اینه که برای سالها همراه من بوده و هنوز هم هست شاید بارها به زبان اوردم که خالق زندگیم هستم و حتی اینکه مسئولیت زندگیم و اتفاقات زندگیم دلیل افکار و باورهای من هست ولی وقتی عمیقا امروز داشتم فک میکردم دیدم واقعا هنوز باورش نکردم وقتی تو فایل روز قبل که نگاه کردم و نوشتم شرایط فعلی خودم رو از معنویت، ثروت ، سلامتی و روابط تازه فهمیدم هنوز هم جبر تو وجودم با دلایل به ظاهر منطقی هست مثل اینکه خدا داره امتحانم می کنه یا خواست خداست آخه منم تو خانواده خیلی مذهبی هستم که با افتخار می گفتم:
هرکه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند.
یا دنیا بهشت کافران و جهنم مومنان است.
اوایل خیلی از همه خشم داشتم ولی به لطف خداوند هدایت گر کم کم با گوش کردن فایل های شما تازه با نگاه سیستمی به خداوند آشنا شدم و اون خشم ها تبدیل شد به اینکه من باعث اتفاقات زندگیم شدم پس میتونم با تغییر باورها زندگی رو اون جوری که میخوام خلق کنم ولی راه بسیار است و من اول راه.
نمیدونم چطوری ازتون سپاسگزار باشم و چطوری از خداوند سپاسگزاری کنم که من رو هدایت کرد به این سمت و سو و شنیدن و تا حدودی درک آگاهی هایی که نگاهم به زندگی رو تغییر داد.
بی نهایت سپاسگزارم
در پناه خداوند قدرتمند و خالق جهان هستی.
شاد سلامت ثروتمند و قدرتمند باشید.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدا را که به دوستان کشف قوانین اضافه شدم امیدوارم که با شناسایی کدهای مخرب ذهنم زندگی خودم را به بهترین شکل رقم بزنم من تازه این دوره را تهیه کردم و هنوز مطالب اون را خوب درک نمی کنم با این که
دوره های دیگه را کار کردم ولی هنوز یک هفته جلسهی اول را دارم گوش میدم خیلی درکش برام
سنگین است فکر کنم که من خیلی کد های مخرب تو ذهنم دارم که انشالله با باور کردن این که من هستم که خالق زندگیم هستم و با کد نویسی زندگیم بهترین ها را خلق میکنم همان طور که استاد عزیزم این کار ها جزی از زندگیش شده همان طور که عیسی مسیح انجام داد چون که من هیچ فرقی با هیچ کس حتی پیامبران و افراد دیگر ندارم فقط من باید به این باور برسم که این من هستم که زندگی خودم را رقم میزنم وبپذریم که هر اتفاقی در زندگی من بوجود میآید نتیجه افکار و بارهای من پس این من هستم که باید زندگی خودم را در بهترین شرایط چه از نظر روابط چه از نظر مالی و اقتصادی و چه از نظر معنوی چه از نظر اعتماد به نفس خلق کنم و زندگی قبل از استفاده از این دوره و بعد از استفاده از این دوره تقسیم کنم
خدایا کمکم کن بتوانم این قانون جهان هستی را درک کنم واز این انرژی های اطرافم به بهترین شکل استفاده کنم و بهترین را امروز برای خودم خلق کنم من به این باور رسیدم که نه دولت نه فرزند نه جامعه نه محیط نه پدر ومادر ونه هیچ و هیچ وهیچ عامل دیگری در زندگی من تاثیر ندارد بجز افکار و باور های من فقط همین و تمام
همیشه باید مواظب ورودی های ذهنی باشم و همیشه افکار و باور های مناسب بسازم و با توکل به خداوند در این مسیر الهی موفق بشم و هر روز از موفقیت هایی که برام اتفاق افتاده را کامنت کنم
خدایا من را آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان