مقدمه دوره کشف قوانین زندگی - صفحه 8

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 3046 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه بچه های نازنیین..

    استاد من دیروز پا گذاشتم روی ترس 5 ساله ام و خدا رو خوندم که جلوتر از من اونجا باشه…..من چندین سال بود که وقتی از دانشگاه میومدم روستا به خاطر ترس از قضاوت اهالی نمی رفتم بیرون میترسیدم که بگن مجتبی کجا بودی تو این مدت ….این قدر گنده شده بود ترس از قدرت مردم،ترس از کسایی که منو میشناختن….منزوی بودم وقتی میومدم…ولی دانشگاه که میرفتم این جوری نبود…..خلاصه با آموزش های شما توی این یه سال ونیم تصمیم گرفتم با این ترسم روبرو شم….رفتم و همشونو دیدم اتفاقا برعکس از دیدنم خیلی خوشحال شدن و هرگز اون چیزای که ذهنم میگفت اتفاق نیفتاد خدا رو صدا زدم جلوتر ازم اونجا باشه…..این یکی از بزرگترین ترسای زندگیم بود….خیلی دوستون دارم…..موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    حمیدالله خدایی گفته:
    مدت عضویت: 2957 روز

    سلام به شما دوستان و برادر بینهایت خوبم سید حسین عباس منش

    خدارا بینهایت سپاسگزارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم

    یکی از اهداف من رسیدن به درامد بیشتر بوده و است زمانی بود که درآمدم آنقدرکم بود که هزنیه خودم را هم کافی نبود و اون وقت بود که متعهد شدم که در آمدم را بالا ببرم.

    من با یکی از دوره های فوق العاده استاد عباس منش شروع کردم دوره عزت نفس چون در یکی از فایل های رایگان استاد شنیدم که می گفت: ۹۵٪ موفقیت یک فرد را عزت نفس و اعتماد بنفسش تشکیل میدهد.

    من فایل های زیادی از سری فایل های رایگان استاد را شنیده بودم و استفاده کرده بودم و همیشه در این فکر بودم که چرا من از نظر مالی اصلا پیشرفتی نکردم.

    یک روز دست به اقدام شدم مقدار پولی که برای دوره عزت نفس نیاز داشتم را از این اون قرض کردم و خریدم این فایل را توسط ایمیل قبلیم که خراب شد.

    اولین قدم برای رسید به این خواسته ام این بود که متعهد شدم که این خودم برسم همان روز بود که به خودم و خدایی خودم تعهد دادم که من حمیدالله حیدری در آمدم ببرم بالا و در این مسیر هر چه که نیاز باشه یاد میگیرم.

    و به خداوند ایمان داشته باشم اون خدای که مرا خلق کرده از هیچ می تواند به من پول و درآمدی بدهد که من میخواهم و به اینکه خداوند مرا در مسیر هدایت می کند ایمان داشتم ایمان داشتم که حتما میرسم نه فورا ولی حتما و از خدا درخواست کردم که مرا هدایت کند چون او تنها هدایت گر جهان است خدا همه چیز را هدایت میکند که ما انسان ها را همه چیز را سیارات، شب و روز، فصول و همه چیز چه خوب چه بد را خداوند هدایت میکند.

    دومین قدم برای رسین به این خواستم این بود که در محل که کار میکردم استعفاء دادم و بیکار شدم و مدت یک هفته بیکار شدم و این به این دلیل بود که من به خدم و توانایی های خودم باور نداشتم، من یک گرافیک دیزاینر هستم و اصلا فکر نمیکردم که می توانم از این طریق کسب درآمد کنم یک هفته به اندازی پول داشتم که بتوانم زنده بمانم روز پنجشنبه بود که تمام پولهام تمام شده بود بفکر یک کار بودم البته یک هفته بود که بفکر یک کار بود و به یکبارگی بیادم آمد که یکی از دوستانم در یکی از چاپخانه های منطقه و شهر مان کار میکرد بهش زنگ زدم گفت تو که دیزانت فوق العاده است بیا با هم کار کنیم البته این دوستم خودش کار گر بود و از خود رئیس داشت، رفتم و مدت یک هفته با این دوست کار کردم و چون اون جا دیزاینر زیاد داشت من اخراج شدم به من گفته شد که ما اینجا دیزاینر زیاد داریم و کار تو بشدت خوب است حالا ما به تو نیاز نداریم و هر وقت که نیاز شد بهت زنگ میزنیم منم بدون اینکه حسم خراب شود و با اراده و عزت نفس که در این مدت کم در خودم ایجاد کرده بودم گفتم باشد اشکال نداره حتما خداوند می خواهد بهتر از این را به من بدهد همون روز رفتم به یک چاپخانه دیگر که به مراتب بهتر از این چاپخانه قبلی بود مدت دو ماه و نیم اینجا کار کردم و درآمدم به دونیم برابر رسیده بود هر روز سپاسگزاری میکردم هر روز تمرین های عزت نفس رو با خودم کار میکردم و به جای رسیدم که دیگر ذهنم این درآمد را هم قبول نداشت و من بهتر و زیاد تر میخواستم و از رئیسم درخواست کردم که درآمدم مرا زیاد تر کند رئیسم گفت که دیزاین تورا هر کس میتواند انجام بدهد من به تو پول زیادتر داده نمی توانم منم گفتم جناب رئیس اگر هر کس می تواند همان کسان را استخدام کن که کارت رو انجام بدهند من دیگه نیستم و تمام وسایل خودم رو جمع کردم و رفتم باز هم میدانستم که خداوند قدرتمند در کنار منست مرا دوست دارد عاشق من است و برای این جسارتم پاداش میدهد درست همان روز یکی از دوستانم که با صمیمی هم نبودیم به من گفت حمیدالله جان من در فلان چاپخانه کار میکنم اگر می خواهی بیا با ما کار کن منم همان روز رفتم امتحان دادم و قبول شدم بشدت خوشحال بودم چون در بهترین و بزرگترین چاپخانه شهر خودمان کار میکنم و حالا در آمدم ۱۸ برابر روزی است که متعهد شدم حرکت کنم و مطمین بودم که در مسیر هدایت می شوم و شدم و در آینده هم خواهم شد و من باز هم می خواهم ده درآمد بالاتر برسم و هر وقت رسیدم با هم برای شما دوستان در یکی از فایل ها در قسمت نظرات میگذارم که هم باور های خودم و هم باور های شما دوستان عزیزم قدرتمند تر شود.

    من ۱۹ ساله استم

    مدرسه و دانشگاه نمی روم

    درآمدم حالا به اندازه یک لیسانس است که مدت ۱۶ سال درس می خواند و به در آمد من میرسد

    فقط به مدت ۳ ماه من به این درآمد رسیدم و اگر خودم فکر میکردم که این روند طبیعی جهان است که من به این موفقیت رسیدم دوباره به خانه اول یا همان بی پولی میرسیدم

    درست است که من به استقلال مالی نرسیده ام اما من به الله ایمان دارم که مرا هدایت می کند مدد می مند و مرا به استقلال مالی هم میرساند

    دوستان گلم این متن را من ساعت ۵ صبح نوشته ام و بشدت هم خوشحالم

    و از شما درخواست می کنم که همیشه روی وردی های ذهنتان کار کنید

    در پنهاه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند و موفق باشید

    منتظر موفقیت های آینده من باشید که در قسمت نظرات یکی دیگه از سر فایل های استاد قرار خواهد گرفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 166 رای:
  3. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2845 روز

    سلام بر استاد گرانقدر, گروه تحقیقاتی عزیز و دوستان هم خانواده عباس منشی عزیز

    من فقط جلسه اول قانون آفرینش رو گوش کردم و بعد به توصیه گروه تحقیاتی تصمیم گرفتم از عزت نفس شروع کنم . ولی وقتی جلسه اول رو گوش کردم نکته ای به ذهنم رسید که استاد دقیقا توی این فایل رفعش کردند . اونجا خیلی علی السویه راجع به باور صحبت میکردند . هر چی باور کنی به واقعیت میپونده و غلط و درستی نداره . ممکن بود این اشتباه پیش بیاد که باور غلط و درست نداریم .

    در حالیکه در جهان بینی توحیدی میدونیم که فقط یک باور حقیقی وجود داره اونم اینه که خدا برای ما کافیست و این باور بهشت رو در واقعیت ما برامون میسازه .

    خدا قدرت بی نهایتی در جود ما قرار داره , قانونی در عالم قرار داده که جهان مسخر ما باشه و ما بتونیم چگونه بودنمون, همه شرایط و موقعیت ها….رو خودمون انتخاب کنیم در اوج آزادی و عدالت ! هر چی لازم باشه برای رسیدن به خواسته مون بهمون الهام میشه که عمل کنیم و شرایط فراهم میشه . مسئولیت ما انتخاب بهشتمونه و چگونه بودنمون و تعهد و ایمان که تنها اورا بپرستیم و تنها از او یاری بجوئیم .

    خدایا سپاسگزارم برای این آگاهی ها که سوالات و دغدغه های همه ی عمرم رو پاسخ بودند و یا در خودش حل کرد . سپاسگزارم استاد عباس منش عزیز برای عشق , اخلاص ,آگاهی و محبت بی نظیری که در کلامت جاریست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    هادی مقدمی گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام استاد عزیز بابت همه چیز سپاس گذارم از خداوندمان برایتان طلب موفقیت های فراوان را در تمامی مراحل زندگی اخروی و دنیوی خواستارم بابت صحبت ها و تعلیم های کاربردی شما سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مسعود آریا منش گفته:
    مدت عضویت: 2719 روز

    سلام خدمت دوستان گلم و استاد عزیزم

    من‌ مدتی هست که قرآن رو با دیدگاه قانون جذب شروع کردم و میخوام از دست آورد هام آگاهی های به دوستان هم بدهم که دور از شعار ها زندگی کنیم

    ببینید دوستان در‌سوره بقره خداوند میفرماید

    کسانی که به غیب ایمان دارند و توجه صاف و پاک به خداوند دارند و از روزی که به آنها داده ایم انفاق میکنن و بعد توضیح میده که این افراد هستند که هدایت می‌شوند از طرف خداوند

    دوستان در اولین قدم برای اینکه بخواهید تماااااااام این. موضوعات رو بصورت عملی انجام بدین و لمسشون کنید این قوانین رو باید این باور رو بسازید که این قوانین وجود دارد و من هستم که زندگی مو خلق میکنم با افکارم و الله هست که پاسخ می‌دهد به فرکانس های من در کل به اون غیبی که الله میگه باید ایمان بیاری غیب یعنی اقا چیزهای که به چشم دیده نمیشه یعنی عالم حس عالم احساس

    عالم فرکانس و حالا وقتی که این ایمان رو دز وجودت میسازی و این باور هارو میسازی و واقعا باور میکنی بخدا از روز اول نکته جالبش اینجاست از لحظه اول مثل اینکه پرده از ذهنت برداشته بشه و در ذهنت جای بزرگ و گسترده ای ایجاد بشه برای جای دهی این مطالب به‌همین احساس میرسی به محض اینکه اینرو باور میکنی آگاهی ها پشت سر هم بهت داده میشه هدایت میشی اصلا احساس رهای میکنی و از درون میگی اره من همین احساس رو میخوام. اینکه استاد عزیزمون میگن از همون اول نشونه هاش میاد همینه احساستون عالی میشع دگه وقتی میخوای باور خوب بسازی تردید نداری چون قبلش باور کردی که این راه تو دقیقا هدف خداوند هست و بهت واکنش میده و احساست خوبه و راحت تر میتونی باور بسازی یعنی تهداب رو محکم ساختی و با خیال راحت روش چندین طبقه میسازی پس اولین و مهم ترین باور برای ادامه دادن به کل مسایل و مباحث استاد سید حسین عباس منش قبول و پذیرفتن این باور هست که این مسایل صد در صد درست هست و هیچگونه نقضی هم وجود ندارد و به محض اینکه احساس کردی نقضی در قانون وجود داره و ذهنت دنبال اون رفت بفهم نقض نداره بلکه خود تو نفهمیدی یعنی در واقع باید این باور رو هم بسازی که نقض وجود نداره من باید بهتر بشم و قضیه بر میکرده به همون بحث تضاد و ایجاد خواسته دگه با برخورد به مسیله بجای اینکه بگی چرا منکه قانون رو درست انجام دادم چرا نشد نکنه قانون مشکل داره بگو اهاااا پس خدارو شکر قانون بهم چشمک زد که باید بهتر افکار رو رهبری کنم چون به محض اینکه خلاف قانون حتی در کوچیکترین کاری پیش میری بهت تضاد ایجاد میشه و هر کس باهوش باشه فقط همون لحظه میدونه که فکری داره که باید عوض بشه و مطابق قانون بشه پس قانون به هیچ وجه مشکل نداره به هیچ وجه تو وقتی با قانون به مشکل میخوری که خودت درست انجامش ندادی و اون بهت هشدار میده که راه تو و فکر تو درست نیست و این نهایت زیبای در این موضوع هست که شکر گذار خداوند باشیم که خارج از احساسات قوانین ثابتی داره که اکه بفهمیم به فرد بی نهایت در دنیا و آخرت تبدیل میشویم

    و به نظر من من خودمم اینطور بودم قبلا و با مطالعه کامنتهای دوستان بیش‌تر به این میرسم که دوستان داره بهشون این عادت میشه که به زبون بگن اره باور ها هست که زندگی رو بوجود میاره همون جور که مثلا از افراد جامعه معلم خانواده و افراد مذهبی یک سری مطالب بهشون بصورت عادت پذیرفته شده هست و هیچ سود زیانی هم بهشون نمیرسونه و حتی خسته کن شده این باورها هم داره بصورت سنت در ذهن بعضی ها جای میگیره این اصلا درست نیست وقتی باور می‌کنیم که همه چی بخاطر فرکانس های ماست بعدش باید. تمام وجود مون تمرکز زره زره هواسمون در همون حوضه باشه چرا چون ما باید جاری باشیم در حوضه ای که هستیم اینکه مثلا استاد میگه به صاحب کارش گفته حتی اگه سال یک دقیقه تمرکزم از اهداف برداشته بشه به همون اندازه از خواسته ام دور میشم و نمیخوام این اتفاق بیوفته چون اون میدونست در همون یک دقیقه در جریان جاری باید یک مطلب رو بهش عمل کنه و این از یک قانونی نشأت میگیره که باید تمرکز داشت روی موضوع وای اگر اون موضوع تبدیل بشه به حالت آب ایستاده

    دگه‌کاملا میگنده وقتی در یک مسیر قرار میکیریم باید جاری باشیم توش نه اینکه بگیم ای بابا چرا نشد چرا مشتری نیومد یعنی مطابقت دادن قانون با شرایط کنونی بد ترین کار ممکنه پس بیایم به شیوه شعار گونه و خوشایند لحظه ای بع مسائل نگاه نکنیم و بهاشو بپردازیم مثلا وقت بزاریم کار کنیم شبکه اجتماعی نریم و همه هم به این رسیدن که وقتی در شبکه اجتماعی میچرخیم اگه عوض. گروه تحقیقاتی عباس منش باشن به خودشون گفتن چرا اینجای چرا نمیری مطلب یاد بگیری امکان نداره نگفته باشین اره اون ندای درونتون داره فریاد میزنه که باید بهاشو بپردازی وگرنه دگه شاکی از جامعه و رییس جمهور و فلان مجلس نباش

    بعضی دوستان هم مثلا میگن که اره برای رسیدن به خواسته ها باید رها بود و لذت برد از مسیر باید احساس خوبی داشت چرا اینجور بود چون احساس خوب اتفاق خوب رو بوجود میاره

    و استاد عباس منش هم میگن باید رها باشیم باید به خواستمون نچسبیم اره استاد میگن اینو ولی حرفهای استاد برگرفته از باوری هست و حرفهای استاد. یک عقبه ای داره که باید درک بشه چی وقت باید درک بشه در هر شرایطی که قرار داری باید درک بشه باید بفهمی اونو باید هدف از حرف استادو بفهمیم نه حال کنیم با قدرت کلامش باید به این برسیم که اقا من منتظر چیز یا روز خاصی نیستم از شرایط کنونی خودم لذت ببرم چگونه لذت ببرم اینجور که به این باور برسم روزی که به تمام خواسته هامم رسیدم همینگونه برام طبیعی خواهد بود و همینگونه حالم خوب خواهد بود و هیچ چیزی رو برای خوابوندن روی بقیه نمیخوام چرا واقعا استاد تو بندر عباس خالش عالی بود با اون وضعیت باید فکر کنیم واقعا آیا بخاط این خوب بود که منتظر رو موعود باشه نه اون از بس خوب درک کرده بود قانون رو که نگران هیچ چیزی نبود و مطمئن بود وقتی به هر چیزی برسه هم همینطور حالش خوبه و رسیدن به خواسته هاش تعقیر خاصی در خوب کردن احساسش ایجاد نکرده و به این برسی که روزی میشع همچی رو دارم اما اونروز خیلی بهم طبیعی هست همه چیز اصلا هم تعجب آور نیست. اینقدر بگونه طبیعی میرسم که نمیفهمم خودم‌ حتی و تکاملم خودش طی میشه و روز به روز دارم نزدیک میشم به خواسته ام اینکه استاد میگه از مسیر لذت ببر یعنی این دگه یعنی از اول به این برسی که اره وقتی به فلان ماشین یا دارای برسم همچی طبیعی هست همچی نرمال هست و اصلا چیز تعجب آوری نیست و وقتی اینجور باشی. تو در مدار خواسته هستی اما بیش‌تر دوستان اخساس میکنم مثلا سر فرکانس رو میخوان گول بمالن اینجور ابراز میکنن ولی ته دل شون خیلی وابسته هستن یعنی بخاطر رسیدن محض به خواسته شون میگن ازه باید از مسیر لذت برد باید وابسته نبود باید چسبیده نبود اما هر‌چی مثلا میخوان ابراز کنن که مثلا دارن لذت میبرن دو‌قدم برمیدارن با خنده ولی همش پشت سرشون رو نگاه میکنن که چرا نیومد خونه کجاست چرا نشد چرا ماشین نیومد در واقع فرد همونه فقط نقاب رو عوض کرده

    امیدوارم که شعار گونه به مسایل نگاه نکنیم این خیلی مشکل ریز و کوچیکی هست که به صورت ناخود آگاه صورت ایجاد میشه و دامنگیر من شده بود و من به لطف خدای مهربان اونو برطرف کردم و الان واقعا اصلا نمیتونم مقایسه کنم خودمو با قبل اصلا وقتی به این ایمان و تمرکز. بر مسایل رسیدم و از حالت شعار گونه خارج شدم خدا پرده های ذهنم اصلا کشیده شد و مغزم بخدا قسم بمباران شد با درک بیش‌تر قوانین با ایده ها و هدایت های خداوندی و فقط هدفم اینه بابا حرف های خوب رو همه میشنون و همه هم میزنن اما عده کمی هستن که بهای شنیده ها و گفته های خوب رو میپردازن و واقعا بها می‌خواد بخدا می‌خواد بهاشو باید پرداخت واقعا باید وجود داخل حوضه باشه اکه نتیجه بخواهیم ولی خدا شاهده ارزشش رو داره واقعا داره منکه خیلی از این خالت کنونی خودم راحت هستم واقعا و این رو در خودم یافتم که همین چند مورد رو با شما در میون بزارم و بگم اگه نتیجه نمیکیرید مثل گذشته من بخاطر نکاتی هست که شاید فکرش رو هم نمیکردید

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    محمد ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3893 روز

    سلام استاد.

    امیدوارم عالی باشین.

    واقعاً ممنون از اینکه شجاعت به خرج دادین و مسیر موفقیت رو برای ما هموار کردید.

    استاد شما فایلای زیادی در مورد ثروت آماده کردید.

    اما در مورد سلامتی فایلاتون کمتره.

    من فایل تسلط ذهن بر جسم رو تهیه کردم و دیدم.

    نکات جالبی ازش دریافت کردم که ازش استفاده میکنم.

    استاد من شاید حدود ۱۷ ساله از بیماری صرع رنج میبرم

    البته بیماری من به لطف خدا با دارو کنترول شده بود.

    نوار مغزی و ام آر آی دادم همگی سالمه

    اما وقتی شروع میکنم به قطع کردن داروهام (البته به دستور پزشک) دچار حمله صرع میشم

    آخرین حمله هم چن روز پیش بود که در اثر فشار عضلانی دستم از بخش شانه در رفت و رفتم بیمارستان و جاش انداختم و الان درد میکنه و بستمش.

    استاد من از سال ۹۳ با شما آشنا شدم و الان به این نتیجه رسیدم سلامتی من با تغییر باورهام امکان پذیره.

    اما نمیدونم چه باورهایی رو باید ایجاد کنم و چه تمرینهایی رو باید انجام بدم.

    اما تو فایل هایی که در مورد خداوند توی کانال تلگرام گذاشتید که بچه ها میکسش کردن و تو فایل فقط رو خدا حساب کن که هر روز گوششون میدم به این نتیجه رسیدم که خداوند از طریق بینهایت دستانش بهم جواب رو میگه و هدایتم میکنه

    حالا تو این پیام خواستم از شما بخوام که در مورد درمان این بیماری و باورهای مناسب و باورهای مخرب که باعث این بیماری میشه هم صحبت کنید

    و مثالها و الگوهایی رو برامون بگید که تونستن با باورهای مناسب این بیماریو درمان کنن.

    اگر فیلمهای انگیزشی یا داستانی یا کتابهای مناسبم میشناسید در این زمینه که بتونه کمک کنه ممنونتون میشم اونا رو هم بگید.

    واقعا من وقتی دارو میخوردم و مشکلی نداشتم شاید خیلی برام این مساله مهم نبود اما حالا که میخوام داروها رو کم و قطع کنم در نهایت دچار حمله صرع شدم و این تضاد باعث شد که بفهمم دقیقاً چیو میخوام و این موضوع برام اهمیت زیادی پیدا کرده.

    البته من همیشه شکرگذار خداوندم و همیشه با دید مثبت به این موضوع نگاه میکنم.

    حتی دیروز پیش خودم میگفتم که اتفاقاً این بیماری بدم نیستا.

    چرا بد نیست؟ چون من با کمک استاد عباسمنش که دستی از دستان خداونده میتونم با استفاده از توحیدی که استاد بهم یاد داده و با استفاده از سایر قوانین که تو این دوره هم احتمالا بهش میپردازید در مدار سلامتی قرار بگیرم و چون این بیماری رو داشتم میتونم تو کل دنیا سفیر سلامت این بیماری باشم و بگم من با استفاده از این قوانین و به لطف خداوند و استاد عباسمنش تونستم این بیماری رو درمان کنم پس تمام افراد مبتلا به صرع هم میتونن خودشوتو درمان کنن و از این طریق به گسترش یکتا پرستی و قوانینی که از استاد یاد گرفتم میتونم بپردازم.

    در واقع این بیماری رو الان به عنوان یک موهبت میبینم که خیلیا این فرصت رو ندارم.

    استاد روزی رو تصویرسازی میکنم که برای افراد مبتلا به صرع در کل دنیا همایش میزارم و این قوانینو بهشون یاد میدم تا اونا هم بتونن سالم زندگی کنن و به خداوند نزدیکتر باشن.

    اون روز حتما اسم شما رو بعنوان دستی از دستان خداوند توی برنامه ها و همایشهام میارم. البته اگر خودتون اجازه بدید.

    استاد شما تو یکی از فایلا گفتی هیچ چیز به اندازه اینکه یک شخص از قوانین نتیجه گرفته منو خوشحال نمیکنه

    امیدوارم خداوند کلامی رو بر زبان شما جاری کنه که بدرد من و خیلیای دیگه که با این بیماری یا هر بیماری دیگه ای دارن بخوره و یک روز بیایم پیش شما و بگیم که ما از این قوانین استفاده کردیم و نتیجه گرفتیم تا هم شما حالشو ببری و هم مثل شما چراغ راهی باشیم برای دیگران.

    استاد منتظر راهنماییهاتون هستم و منتظر نتایج ارزشمندم باشید.

    منتظر روزی که بیام بگم از قوانین استفاده کردم و مثل شما هیچ گونه قرص و دارویی نمیخورم و کاملا در سلامتی صد در صد به سر میبرم.

    توکلم فقط بر خداست.

    یه نکته دیگه

    من محصول عزت نفس رو تهیه کردم و استفاده کردم

    من آدمی بودم که نظر دیگران برام مهم بود و این پیام رو هرگز راضی نمیشدم تو بخش عمومی بزارم که همه ببینن

    اما از اونجایی که روی خودم کار کردم و با احترام به همگی اصلاً نظر دیگران برام مهم نیست این متن رو اینجا قرار دادم.

    اینم از نتایج عزت نفس

    ایشالا در زمینه سلامتی هم نتیجه بگیرم و بیام براتون بنویسم و فیلم ضبط شدمو براتون بفرستم و خوشحالتون کنم.

    منتظر صحبتهای ارزشمندتون هستم استاد.

    از دوستانی هم که این پیام رو میخونن خوشحال میشم اگر نظر ،پیشنهاد یا تجربه ای دارن برامون بنویسن تا هم من و هم سایر دوستان بتونیم استفاد کنیم.

    ممنون.

    شاد و پیروز و ثروتمند باشیم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فاطمه فیضی پور گفته:
      مدت عضویت: 3305 روز

      دوست عزیزم سلام بهت به خاطر حضورت در این سایت تبریک میگم ادامه بده و به اونچه بهت گفته میشه عمل کن ادامه بده و به هرشکلی روی باورهات کار کن از باورهای ثروت گرفته تا باورهای توحیدی و عزت نفس

      آخر این قصه سرد و سفید عاقبت سبز خواهد بود باید حالت خوب باشه و به آرامش عمیق درونی برسی یه باورهای اشتباهی توی پس ذهنمون هست که به تدریج میاد رو مثل اینکه هرکس دلش بشکنه خدا جوابش رو می ده یا کسایی که رنج می کشن بهشت در انتظارشونه از اینجور باورها که رفت تو مغز من و شما و باید عوضشون کنیم دوست عزیزم ادامه بده ادامه بده و ادامه بده اصلا به بیماری فکر نکن و به خاطر ثروتمند شدن حرکت کن چون بایو و بایو توجهت از روی بیماری برداشته بشه باید این رو با تمام وجودت باور کنی که وقتی خالص بشی وقتی ذهن و روحت به هماهنگی برسه نمیگم بیماری وجود نداره میگم رنجی وجود نداره رنگ های سفید روی رنگهای سیاه رو میگیرن و وجودمون سراسر نور خدا میشه حساس و نگران نباش فقط ادامه بده در این مسیر به هر قیمتی که شده باید ادامه بدی اگه جایی نا امید شدیم دوباره باید با قدرت بیشتری حرکت کنیم من هم مثل شما سالهاست یه بیماری دار نتایج خوبی گرفته ام اما ادامه می دهم خدا من رو دوست داشت که توی این مسیر قرار گرفتم که بفهمم خودم خالق زندگیم هستم با فرکانس هام مهم نیست که چه فرکانسی فرستادیم و چه کردیم با روح پاک و مقدسمون و با جسممون مهمترین چیز الان هست که از این به بعد می خوایم چیکار کنیم وچجوری زندگی کنیم در این مسیر و خدا برام راه باز می کنه مبخشید اگه زیاد حرف زدم دوست دارم و منتظر خبرهای خوب توی زندگیت هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        محمد ابراهیمی گفته:
        مدت عضویت: 3893 روز

        ممنونم از دیدگاه زیباتون

        ممنون از اینکه بهم انگیزه و انرژی میدید.

        امیدوارم به هر چی که میخواید برسید.

        خداوند به همه ما سلامتی ،ثروت،و همه چیزای خوبو بده.

        در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند باشی???

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد ابراهیمی گفته:
        مدت عضویت: 3893 روز

        سلامی دوباره

        فاطمه خانوم زمانی که شما جوابمو دادید ایمیلش برام اومد و تو مطب دکتر بودم.

        دوست دارم حرف دکتر رو به شما و استاد بگم.

        دکتر گفت دُز داروت رو برگردون به حالت قبل

        ینی همون دوزی که صرع من رو کنترول کرده بود

        گفت احتمالاً مادام العمر لازم باشه این داروها رو بخوری

        اما با این دُوز اوکی میشی و میتونی ورزش و… رو هم انجام بدی.

        اول خدا رو شکر کردم که صرعم قابل کنتروله.

        دوم اینکه وقتی این حرفو زد تو دلم خندیدم و اصلا کَکَم هم نگزید.

        وقتی به دکتر گفتم دچار حمله شدم و این حمله آخر از قبلیه هم سنگینتر بود به طوری که کتفم در رفت دکتر به نشان دلسوزی سرشو تکون داد ولی من اصلا ناراحت نبودم و شاد و شنگول بودم.

        بیرون مطب به مادرم گفتم یه روزی میام به این دکتر میگم که من با توکل بر خداوند تونستم قرصامم قطع کنم.

        من چن روز پیش از خداوند خواستم که جواب رو بهم الهام کنه و منو به مسیرهایی هدایت کنه که راه درمانم اونجاست.

        توی اینترنت گشتم و در مورد درمان صرع سرچ کردم

        یه پسری بود که از منم وضعیتش بدتر بود و حتی میگفت که تو دانشگاه دچار حمله شدم روی چمنا و کسی نبود اونجا

        و توضیح میداد که با دو وعده خام گیاه خواری صرعشو درمان کرد و داروهاشم انداخت کنار.

        مادرمم گفت که منو خالت و ی نفر دیگه داریم میریم یزد پیش یه دکتر که دارو گیاهی میده و بیماریها رو خوب میکنه و منم تصمیم دارم باهاشون برم.

        یادمه استاد تو یع فایلی گفتن باور خوب باوریه که بهت احساس خوب بده بهت قدرت بده

        حقیقتش من حاضرم خام گیاه خواری یا داروی گیاهی رو امتحان کنم بلاخره هر چی باشه از داروی شیمیایی بهتره

        اما ته باورم اینه که من نمیخوام حتی به یه رژیم غذایی خاص(خام گیاه خواری) یا داروی گیاهی یا هر چیز دیگه برای درمان بیماریم وابسته باشم.

        دوست دارم با کار کردن رو ذهنم و باورهام سلامتیمو بدست بیارم و وابسته به یک عامل بیرونی نباشم

        هر چند که اون شخصیم که با خام گیاه خواری صرعشو درمان کرده اول این موضوع رو باور کرده و بعد عمل کرده و بعد نتیجه گرفته

        در واقع دلیل اصلی باور اون شخص بوده نه صرف گیاه خواری

        مثل همون مثالی که استاد تو یکی از فایلا گفت

        مثال این بود که استاد میگفت اگر من باور کنم که انگشتری که تو دستمه برام شانس میاره پس هر موقع بندازمش شانس میارم ولی اون انگشتر به خودی خود قدرت نداره بلکه باور ماست که بهش قدرت میده.

        من قبلا طبق باورهای اشتباه والدینم و مادربزرگها و پدربزرگام به جادو اعتقاد داشتم

        اما با کمک استاد باورمو تغییر دادم و از هیچ جادوگری نمیترسم تو داهاتمون.

        چون باور دارم که باورهای من اتفاقات زندگیم رو خلق میکنن نه دیگران و از طرفی برگی بدون اذن خدا از درخت نمیافته

        و کلی باور غلط دیگه و کلی ترس که روشون پا گذاشتم.

        امیدوارم در این دوره خداوند جواب رو از زبان استاد عباسمتش به من بگه و من بتونم این بیماری رو هم درمان کنم.

        البته درمانشو مطمئنم که هیچ لاعلاجی وجود نداره و من قطعا درمان میشم

        ولی فعلا کجا و چطوریش برام مشخص نیست.

        توکلم بر خداست و دستشو باز گذاشتم که از هر دستی خواست(حتی توسط یه بچه) منو هدایت کنه به جواب.

        قطعا نتایجمو در قالب فیلم و وویس و کامنت با دوستانم به اشتراک میزارم.

        موفق باشیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          ناصر عزیز گفته:
          مدت عضویت: 2644 روز

          سلام محمد جان

          استفاده کردیم از نوشته های قشنگت. در مورد مشکلی هم که داریم بنظرم باید باور “هو الشافی” رو در خودت تقویت کنی.

          در ضمن اگر دنبال درمان از طریق طب سنتی هستی، دکتر خیراندیش هم خیلی طبیب ماهری در طب سنتی هست که نسخه ای که برای درمان صرع عنوان کرده

          مطمئن هستم بزودی بر این مشکل کوچیک هم غلبه میکنی و سلامت کامل رو بدست میاری

          …………….

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرخ لقا گفته:
      مدت عضویت: 2658 روز

      سلام آقای ابراهیمی

      آرزو میکنم به زودی زود بااین ایمان وروحیه ی قشنگتون سلامتی کامل رابه دست بیارید.

      البته استاد دستورالعمهایی که میدند کلیه وتو همه ی زمینه ها ولی من خودم هم خیلی دوست دارم درزمینه ی درمان وشفای جسمی راهنمایی بیشتری بکنند.

      نمیدونم کتاب شفای زندگی خانم لوئیز هی راخوندین یانه.کتاب خوبیه جملات مثبتی هم برای بیماریهای مختلف توش هست.امیدوارم به دردتون بخوره.

      درپناه خداوند شاد وسلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ندا خانم گفته:
    مدت عضویت: 2610 روز

    سلام،استاد عزیز،واقعا سپاسگزارم از همه مطالبی که به ما یاد میدید،خیلی صحبتهاتون به من انگیزه میده..من به دلیل مشکلی که برام پیش اومده بود حال خوبی نداشتم،فایل فقط روی خدا حساب بازکن شمارو گوش دادم دگرگون شدم،وااای من چقدر شرک خفی دارم خودم نمیدونستم،وااای حال اون روز خودم رو فراموش نمیکنم نفسم بالا نمیامد،اخرش به هق هق افتاده بودم خداشاهده وقتی روی خدا حساب باز کردم دستهای خدا برام سرازیر شد،ازشون تشکر میکنم ولی میگم خدایا میدونم خودت فرستادی،عاشقتم، من این فایل رو خیلی گوش میدم،صدای شما رو با صدای بلند هرروز گوش میدم،این جملتون (من یاد گرفتم که روی ادمها حساب باز نکنم که هردفعه حساب باز کردم ضربه خوردم)رو همش به خودم میگم ،واقعا بینظیرید،بهترینهارو براتون از خدا میخوام،امیدوارم بتونم در این دوره شرکت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمد ترک گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    سلام

    من کسی بودم که توی فایلا های استاد.. وقتی که تمرین میدادند میگفتم خب حالا فک کمن اینو انجام دادم.. الان تو ذهنم انجامش دادم.. بعدش چی؟.. تو یکاری بکن پول بیاد.. اینارو ول کن بابا… خندم میگیره به خودم.. ولی الان یکی از بزرگ ترین نتایجی که گرفتم این بود که وقتی که ستاد گفتند تمرین… فوری تو دفترم نوشتم تمرین بعد موضوعات رو دونه به دونه.. هم زمان با فایل هی استوپ میکردم و مینوشتم و بعد فایل به جایی رسید که استاد گفتن همین الان انجامش بدین من بهتون فرصت میدم.. در حالی که من انجام داده بودم.. واقعا جای شکر داره..

    و یک متن زیبااااااا از دوستم که خیلی حس خوبی داد… دوست داشتم باهم شریک بشیم

    افراد منفی گرا

    کوچکترین فرصت #بدبختی و #غم را از دست نمی دهند.

    اگر هم فرصتی برای بدبختی وجود نداشته باشد‏، آنرا اختراع می کنند و در خیال خود می آفرینند.

    اگر در زمان حاضر آنرا نیابند،

    گذشته را زیر و رو می کنند و اگر در زمان گذشته پیدایش نکنند،

    در آینده بدنبال آن می گردند.

    در همه حال باید چیزی را بیابند که نگران آن باشند و احساس بدبختی کنند.

    جای تعجب نیست که دنیا اینچنین سرشار از رنج و بدبختی است.

    به همین گونه باید در مورد شاد و خندان بودن فرصت طلب بود.

    کوچکترین فرصت شادمانی را از دست مده.

    هر روز هزار و یک فرصت در برابر تو قرار می گیرد.

    آنگاه که آگاه و هشیار شوی‏، از اینکه تا کنون چه فرصتهایی بیشماری را از دست داده ای حیران خواهی شد.

    هر گامی که بر می داری، با فرصتهایی روبرو می شوی.

    لازم نیست آنها را اختراع کنی.

    لازم نیست تصورشان بکنی.

    آنها همیشه از راه می رسند.

    خداوند پیوسته آنها را در برابر تو می گسترد.

    اما ما به نگرش و رویکردی نادرست عادت کرده ایم.

    رویکردمان به زندگی منفی است.

    خار را برمی گزینیم و غافلیم که

    اگر تو خار را برگزینی و از گل چشم بپوشی،

    دیر یا زود هیچ گلی برای تو وجود نخواهد داشت.

    فقط و فقط خار خواهد بود.

    حتی گلها نیز تبدیل به خار خواهند شد،

    زیرا رویکرد تو به گونه ای است گل تو را به یاد خار خواهد انداخت.

    عکس این موضوع نیز امکان پذیر است:

    اگر تو گل را برگزینی، حتی خار نیز تو را به یاد گلهای زیبا خواهد انداخت.

    خارها ازنگاهت ناپدید و زندگی ات گل باران خواهد شد.

    همیشه در بهار خواهی بود.

    و آنگاه خدا چندان از تو دور نیست.

    بسیار نزدیک است.

    با بروز شادمانی می توانی خدا را نزدیکتر از تپش قلبت احساس کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    مهدی منتخبی گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام استاد خیلی عالیه که تخم امید به زندگی بهتر در وجودم دوباره کاشته شده است و با آموزشهای ناب جنابتان به زودی سر از خاک برداشته و رشد خواهد نمود سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: