کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد! - صفحه 90

به نام خداوند رزاق و وهاب

سلام به تمام دوستان عزیزم

من قم زندگی می کنم دیروز داشتم توی اینترنت در مورد جاهای دیدنی شهرم مطالعه می کردم دیدم چه جالب کلی جاهای دیدنی و تاریخی داره این شهر که من حتی از کنارشون رد شدم ولی ندیدم

گفتم برم سه تا شو ببینم

رفتم حمام حاج عسگرخان رو دیدم که قدمت دیرینه‌ای داره ، برای سال 1216 هجری قمری و دوران قاجار هستش و در فهرست آثار ملی ثبت شده

جالبه هنوز هم این حموم مالک شخصی داره و کارمند داره و داره کار می کنه

رفتم داخل ورودیش یه موتور گازی تمیز توی راهرو پارک بود که مشخص بود برای همون پیرمرد هستش

نوشته بود

رفتم داخل محوطه رختکن که سقف بلندی داشت و یه حوض هم اون وسط بود با ماهی قرمز :)) یه آقایی هم اونجا با لنگی که دور خودش پیچیده بود نشسته بود

به اون پیرمرد مهربان گفتم اینجا جزو جاهای دیدنی قم هست اومدم ببینم ، با لبخند گفت اشکال نداره سما می توانی همین محوطه رو ببینی

بعد ازش هزینه استفاده از حموم رو پرسیدم و … خیلی برایم جالب بود که افراد می اومدن اونجا و از حمام عمومی استفاده می کردند

این حمام تاریخی تو بازار نو قم هستش ، دیروز بازار تعطیل بود ولی ماشاالله این حمام عمومی مشتری های خودش رو داشت

رادیو اون پیرمرد هم روشن بود ، به خدا من نمی دونم چه کانالی رو چه موجی بود ، ولی صدای رادیو اون موتور گازی دم در که خیلیییی هم تمیز بود ، معماری اون سازه و اون حوض پر از ماهی قرمز ، اون آقایی که با لنگ پای حوض نشسته بود … اون استایل بانمک لباس پوشیدن همون بنده خدا مسئول اونجا ، من رو برد به فیلم های قبل از انقلاب

خیلیییی تجربه‌ی جالبی بود خیلی … و خوشحالم که به محض اینکه تو اینترنت خوندم و حسم گفت برو ببینش گفتم چشم

این ها همش نمود های فراوانی و فرصت های حلق ثروت هست دیگه ، خدایااااا شکرت

یه جای دیگه‌ای که رفتم تو همین بازار نو دیدم تیمچه بزرگ بازار قم بود که نزدیک همون حمومه بود

عکس هاش رو تو گوگل ببینید (تیمچه بزرگ بازار قم) کیف کنید خیلیییییییی خفن و خوشگل بود

معماریش واقعا آدم رو میخکوب می کرد به زمین و دوست نداشتم چشم از سقف بردارم

دیروز میگم بازار تعطیل بود منم نمی دونستم ، تیمچه بازار بزرگ ، بازار فرش و قالی فروش هاست و ماشاالله چقدررررررررر هم رونق داره ، مولتی میلیاردی کاسب هاش کاسبی می کنند و بعضی ها حجره های خودشون رو بازسازی کرده بودند و خلاصه بهش خسابی رسیده بودند

همون دیروز وقتی داشتم از بازار می اومدم بیرون به خودم قول دادم یه روز جمعه که خیلی بازار شلوغ هست و فروانی ثروت رو میشه به وفور دید برم بازار مخصوصاً تیمچه بزرگ رو برم ببینم

از خدا خواستم شرایطی رو برایم رقم بزنه که بتوانم برم پشت بوم تیمچه بازار هم معماری خود این مکان رو ببین هم چون وصله به بازار بزرگ برم حسابی از اون بالا عشق کنم و شهرم ببینم

و

مطمئن هستم که به راحتی هم به این خواستم میرسم

کار من املاکه … من نبینم کی ببینه ؟؟ کی لایق تر از من :)))

البته شوخی می کنم ها … برای این برایم منطقی هست رفت رو این پشت بوم که تا حالا هر ملکی رو دلم خواسته بببنم و سپردم به خدا و دیگه رهاش کردم به آسونی از بینهایت طریق شرایطش جور شده و رفتم دیدم

تو همین شغل خودم بارها شده یه ساختمانی رو یا یه عمارتی رو بعضی از همکاران می گفتن اینجا اصلاااا فایل فروش و اجاره‌ای نیست و کسی نرفته داخلش ، منظورشون از خودمون بود نه ساکنین اون ساختمان یا مهمان ها

بعد من می گفتم خدایا به من یه املاکی هایی رو نشون بدهکه اتفاقاً نه تنها رفتن بلکه فروش یا اجاره هم اونجا داشتن

بعد به محض اینکه می دیدم یه نفر رفته ، می‌گفتم پس منم می توانم ، سپردمش به خدا ، کار برای خدا نشد نداره

و

وقتی که این خواسته ام به آسونی رقم می خورد می گفتم دیدی شد :)))

دیروز رفته بودم مدرسه فیضیه ، الان محل آموزش طلاب هست ، چسبیده به حرم

عکس هاش رو توی گوگل دیدم ماشاالله یه عمارته برای خودش خیلیییی خفنه ، بعد سرباز دم در گفت نمیشه شما بری داخل به این دلیل ، منم گفتم باشه ممنونم:))

بعد سپردمش به خدا

حالا وقتی رفتم دیدمش و حسابی گشتم داخلش رو میام براتون از جذابیت هاش می نویسم

در پناه خدای رزاق و وهاب ، ثروتمند و پایدار باشید