به نام خداوند بخشنده
استاد من هدایت شدم به این قسمت و اینقدر واضح بود که واقعا شک شدم از اینکه چقدر خداوند سریع جواب میده چه واضح هدایتم کرد، تمام حرفهاتون رو قبول دارم و تجربه کردم، استاد من مدت ٢ سال یا بیشتر بود که ١٠ درصد درامدم رو به شخصی که مد نظرم بود میدادم و راضی هم بودم اوائل از اون پول استفاده میشد در جهت پیشرفت و موفقیت اون و بعد کم کم متوجه شدم که این پول هیچ تاثیری نداره و اون شخص تمام مسیرهای موفقیت و کلاسها رو قطع کرده، من که فکر میکردم با کمک به این شخص که سرپرست نداره و بچش میتونم در موفقیت اون تاثیری بزارم شرک ورزیدم و یک ماه پیش بهم الهام شد که ببخشش به این شخص رو متوقف کنم و به شخص دیگه ای بدم وقتی بهش گفتم انگار که خیلی حساب کرده بود روی این پول و رفتارش عوض شد و کلا همه چیز تغییر کرد استاد یه سری درگیری و بحث پیش اومد که فهمیدم این شخص اصلا این رو وظیفه من میدونسته یعنی فکر کرده که من دارم وظیفه رو انجام میدم، در ظاهر میگفت تو خیلی لطف کردی تو دست خدایی و از این شعارها، توی پرانتز بگم که این شخص هم جزو کسایی هست که از فایلهای شما استفاده میکنه بدون اینکه بهاش رو بده و هیچ نتیجه ای هم نگرفته، یکی از بچه هاش سایت شما فایلهای شما رو به اون میفرسته، الان میفهمم چرا بعضی ها از فایلهای شما نتیجه نمیگیرن، با کج به مقصد نمیرسه…فقط حرفهای قشنگ یاد گرفتن
خلاصه من فهمیدم این شخص وقتی همه چیز براش مهیا شده نیازی نداره زیاد تلاشی کنه برای زندگیش و حتی به کارهای ناسالم هم دست زده، خیلی دروغ میگه که از بقیه پول بگیره، به جای اینکه تمرکز کنه روی پول دراورد دقیقا مثل اون گداهای خیابان دروغ میگفت که پول بدست بیاره و از این چیزا و دیگه نخواستم حتی باهاش در ارتباط باشم، و کلا رابطم رو باهاش قطع کردم، استاد دیشب و امروز صبح در دفتر ستاره قطبی نوشتم که خدایا هدایتم کن که درک بهتری از این قانون پیدا کنم، احساس بهتری داشته باشم از این تصمیم و موقع صبحانه همسرم که از همه جا بیخبر بود خیلی اتفاقی این فایل شما رو گذاشت ببینیم که من فهمیدم خدا داره از زبان شما با من حرف میزنه، خدایا شکرت که اینقدر زود و واضح جوابم رو میدی همیشه، استاد شما درست میگید ما نمیتونیم با ماهی دادن به کسی کمک کنیم حتی باعث بدبختی اونها میشیم، در نهایت هر شخصی خودش باید برای زندگیش تلاش کنه. ممنونم بهترین استاد دنیا، ممنونم که دست خداوند شدید در زندگیم، استاد خیلی از شما یاد گرفتم، نمیدونید چقدر به رشد من کمک کردید، خیلی درکم زیاد شده، خیلی بهت. میتونم تشخیص بدم چه کاری خوبه با بده، خیلی احساس بهتری دارم، و خیلی خیلی کنترل ذهنم بهتر شده با وجود اینکه این شخص و دخترش کلی به من حرفهای نامربوط زدن ولی من سعی کردم سریع ذهنم رو کنترل کنم، اولش ناراحت شدم ولی اجازه ندادم در احساس بد بمونم و گفتم الله اعلم
خدایا شکرت که من رو در این مسیر مقدس و پاک هدایتم کردی شکرت برای اینکه اینقدر رشد کردم، عاشق خودم شدم و حتی اجازه نمیدم با افکار منفی حال خودم رو بد کنم، استاد شما بینظیری شما بهترینی این رو از ته ته قلبم میگم از تغییرات زندگیم میگم از تغییر شخصیت و رفتارم و تصمیماتم میگم از اینکه من هیچ ربطی به گذشته خودم ندارم، از خداوند بزرگ براتون ب
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD97MB8 دقیقه
- فایل صوتی دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!7MB8 دقیقه
سلام به استاد عزیز و همه دوستان
این فایل نشانه امروز من بود
از خدا نشانه خواستم برای اینکه خیلی سال هست که مادرم و خواهرمو همه جوره حمایت میکنم با اینکه خواهر بزرگ تر از من هست . حمایت های مالی من نتیجه ش شده اینکه خواهرم بخاطر حمایت های من تبدیل شد به یک دختری که تا سن 45 سالگی ازدواج نکرده و حتی نمیتونه توی اجتماع باشه من فکر میکردم که دارم دلسوزی میکنم یا خوبی میکنم اما در حقیقت بزرگ ترین اشتباه رو کردم که از سن کم حامی شدم براشون و الان به شدت از من توقع دارن که ساپورت کنم مثل گذشته و من نمیخوام روش غلط گذشته رو ادامه بدم توی ذهنم درگیر بودم که نکنه کار اشتباهی دارم انجام میدم . بخاطر آموزه های استاد که توی 12 قدم گفتید ما مسئول زندگی هیچکس نیستیم حتی مادر . از خدا نشانه خواستم و این فایل برام باز شد .
واقعا وقتی که بخواهیم هدایت بشیم خداوند هادی میشه برامون . خدایا سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام استاد عزیز
از خداوند ممنونم ک شما رو توی زندگیه من گذاشت و این نعمت انقدر بزرگه که هرچی شکر گزاری کنم فک نمیکنم، یه ذره ام بتونم جبران کنم
بی نهایت از این فایل زیبایی که گذاشتین رو سایت ممنونم
یه حسی بهم گفت منم بیام و تجربه شخصی خودم رو به اشتراک بزارم
شاید تجربه ی من زیاد ربطی نداشته باشه به حیطه کمک مالی کردن
اما دوست داشتم نظرم رو بنویسم
خداروشکر ک من هدایت شدم به این فایل
وقتی داشتم کامنت حسنا بهمن رو میخوندم
دیدم چقد پدرشون شبیه به من بودن
دقیقا منم یک داداش دارم از خودم کوچیکتر
و به شدتت دوسش دارم
ایشون تو دبیرستان چند تا درس رو افتاده بود و پدرم از این موضوع اطلاعی نداشت
خلاصه من بدون اینکه به پدر اطلاع بدم با مدیر مدرسه حرف زدم و حتی یک امتحانش رو هم خودم دادم به جای برادرم
و توقع هیچی نداشتم و پیش خودم باورم این بود ک کمکش میکنم و هیچ اعتباری هم ب خودم ندادم و فقط میگفتم دستی از دستان خدا شدم، البته من اون موقع و حتی الان هنوزم درک درستی از قوانین ندارم و هر لحظه سعی میکنم بهتر عمل کنم از اونچه ک دیروزم بودم
اون زمان من تازه وارد سایت شده بودم
خلاصه امتحان برادرم ک اوکی شد
زمان دانشگاهش رسید
و دوتا دانشگاه قبول شد
و در نهایت وارد یکی از دانشگاه ها شد
و تموم کار های ثبت نام و غیره رو هم باز من انجام دادم
دیگه کلا جا افتاد برای خانواده که من باید این برادرم رو هندلینگ کنم و پشتیبانش باشم
خلاصه من یه دوستی دارم ک تو سایت شما فعاله با ایشون صحبت کردم و گفتم از این اتفاق راضی نیستم و دیگه نمیخوام کارای برادرم رو انجام بدم شما ایشون چند تا فایل از شما به من معرفی کرد که دقیقا این فایل یکی از همون فایل هابود اما من انگار تو فرکانسش نبودم و خیلی جالبه چندین بار هم ایشون گفتن تو زمان های مختلف
اما من نیومدم ک ببینم و فقط حس نخواستن و انجام ندادن تو وجودم بود
تا اینکه برادرم شد ترم دو
و یه سری مشکل از لحاظ نمره براش پیش اومد و پدر من عوض اینکه اون رو دعوا کنه برای مشکل پیش اومده و تلاشی ک نکرده برای درس خوندن
این رو از چشم من میدید (البته مشکل فقط نمره نبود، کلاس های دانشگاه رو هم پیچونده بود داداشم)
و طی چندین بار این اتفاق افتاد و هر سری این تنش ها دامن گیر من میشد
و هنورم این مشکل رو دارم
و خداروشکر هدایت شدم به این فایل و اشتباه کارمو فهمیدم
اول اینکه میخواستم به زور برادرم رو هدایت کنم (تو گواهینامه گرفتنش هم دخالت کردم و بیشتر مشکل ایجاد کردم و دقیقا هر سری دخالت کردم ک اوضاع رو درست کنم بدتر کردم و اتفاقا بیشتر کش میمومد داستان و بیشتر خِر من گرفته میشد ) و خدا منو ببخشه ک میخواستم جای خدا رو بگیرم نعوذ بالله
و بعد اینکه دلسوزی بیجا داشتم
و اتفاقا با این حمایت های پوچ و بیهوده نه تنها کلی دردسر و تنش و وظیفه برا خودم ایجاد کردم بلکه برادرم رو هم یک فرد بی مسئولیت کردم
ازش فردی ساختم که مسیولیت زندگیش رو همش گردن دیگران میندازه و اضطراب داره برای انجام حتی کوچیکترین کار های خودش
دلیل اینکه من هدایت شدم به دیدن این فایل و اماده شدم برای دیدنش به نظر خودم گوش دادن به یک لایو اینستاگرامی بود ک استاد عباسمنش با استاد ارشیان فر داشتن
و استاد فایل صحبت های خودشون رو گذاشتن رو سایت
ایشون تو اون فایل درمورد هدایت اعضای خانواده گفتن، یه بخشی از فایل رو
و یه مثال های فوق العاده ای زدن
از اینکه طرف رفته به برادرش، خواهرش کمک کنه و نابود شده
و من تازه فهمیدم ک چه بلایی سر خودم و بعد برادرم اوردم
خدا هدایتم کنه که هرچه زودتر
باوری رو ک تو وجود من باعث این اتفاقات شده رو پیدا کنم و ازش هدایت میخوام برای لحظه به لحظه زندگیم
تجربه ام رو نوشتم تا دوستانی که دارن شبیه به من عمل میکنن بدونن که بلایی که سرشون میاد وحشتناکه و از نظر روانی کلی تبعات بدی داره هم برای خودشون هم برای کسی که دارن در حقش دلسوزی میکنن
خیلی ازتون ممنونم بابت آگاهی های نابی که میدید، برای وقتی که میزارید
انشالله خداوند عاقبت بخیری در این دنیا و اون دنیا نصیبتون کنه
عاشقتونممممم استاد
و خیلی هیجان زده ام ک الان دارید کامنتم میخونید، شما یدونه اید یه دونه
دوستدار شما مهلا گلی
سلام بر استاد عزیزم و مریم نازنین، انشاءالله هرجا که هستین در پناه الله نازنینم باشین
نکته خیلی عالی که من توی این فایل یاد گرفتم و از دید دیگه به این قضایا نگاه کردم این بود که ما نباید به گداها کمک کنیم
از بچگی به ما گفتن اگه یه گدایی در خونتو میزنه یعنی خدا از بین این همه مردم خونه ترو انتخاب مرد که به یکی از بندش کمک کنی وگه کمک نکنی رزق و روزیت کم میشه و….. بنظر خود به شخصه من این واقعا اشتباه ترین دیدگاهه
چون اگه یدونه از اون گداها، اگه گدای واقعی باشه بیشتر از نصفش جوونایی هستن که معتاد شدن و بجای تحول زندگی شروع کرده به گدایی
من یکی یادم نیست که یه گدایی بع خونمون اومده باشه و ما دست خالی فرستاده باشیم بره و تا قبل این فایل منم این فکر میکردم که کمک خوبه
اما این فایل دیدم یاد یه جوونی افتادم که گدایی میکرد موتور داشت چند متر دور تر از خونه ها میزاشت بعد با بدن سالمی که داشت بجای کار کردن گدایی میکرد و اخر سر با موتورش میرفت ( یعنی تا این حد هم شده)
درسته توی جامعه ما پدر و مادر های خیلی پیر هستن که تنهان و نانی برای خوردن ندارن و بچه هاشون تنهاشون گذاشتن و الان به گدایی افتادن اما به نظر من اگه اونا هم همون اول زندگیشون دنبال اگاهی بودن یا دنبال این بودن که زندگی خوبی داشته باشن این بلاها صد درصد به سرشون نمیومد ( واقعا قبول کردن این مورد برام خیلی سخته حتی برای خود من اما این افراد هم پیر و هم جوون در فرکانس و موقعیت کاملا درست خودشون هستن )
اگه ما بخوایم از کسی حمایت کنیم یا به راهی هدایت کنیم یعنی اینکه به خدا گفتیم تو قانون درست حسابی نداری و کاری که تو نتونستی بکنی یا نمیکنی رو ما بنده هات انجام میدیم ( و حتی موفق هم اصلا نمیشیم )
پدر من بود خیلی تلاش میکرد که داداشم رو مستقل کنه هرچی گفت میداد و هرچی میگفت چشم میگفت که میخواست درسش رو کامل بخونه و نره به فوتبال، چند سال اینطوری بود و پدرمم از رفتار های داداشم حرس میخورد و همش حالش بد بود که بچم گفته منو نمیکنه اینا میگفت
اخر سر داداشم دوام نیاورد و از کلاس خارج شد تمام تلاش پدرم بیهوده بود و بعد پدرم باز خواست داداشم رو خیاط کنه چند میلیون پول داد، ذره ای داداشم علاقه نداشت و ادامه نداد و اون پول هایی هم که به کلاس خیاطی داده بود به فنا رفت
یادمه جوری که پدرم به داداش بزرگم پول میداد به هیچ کدوم از ما نمیداد و فقط میخواست اون یه چیزی بشه اما نشد
اخر سر الان هم بیکار عست داداشم نه گفته کسی رو میکنه و فقط از پدرم پول میگیره و خرج میکنه( چون عادتش دادن ) و هر روز هم میره بازی که پدرم از بازی متنفره
ولی خود من از بچگی نتونستم به خواسته هایی که دارم برسم از جمله لباس یا خورد و خوراک و هر نوع خواسته ای داشتم اما پدر و مادرم بی اهمیت بودن و وقتی کلاس ابتدایی رو تموم کردم نذلشتن ادامش رو برم چون یه باوری داشتن دختر نباید درس ادامه بده ( البته بابت این لطفشونه که من این مسیر رو پیدا کردم) خلاصه کلی ارزو داشتم ولی هیچ پول نداشتم و بعد اون من خودم به فکر این افتادم که برم پول بسازم و به خواسته هام برسم
یعنی خیلی از مادرو پدرم و از خدا متشکرم که کسی حمایتم نکرد و حتی نزاشتن برم مدرسه چون مطمعنم اگه میزاشتن باز دلم به اون پول چند قرون خوش بود که بعد چند سال قراره داشته باشمش ( که حالا اصلا اون پوله هم برای یه ذره از خواسته منم نبود)
و واقعا این قانون تضاد رو خیلی عالی درک میکنم که ما هر دفعه به ناخواستع بر بخوریم میتونیم به خواسته برسیم
هزاران مرتبه سپاسگزار خداوندم که این فایل رو به صورت اتفاقی بهم نشون داد چون الان احتیاجم بود بهش و از استاد عزیزم ممنونم بابت فایل های امورزنده و بینظیرش
یا حق
سلام استاد نازنین امیدوارم در پناه خدای یکتا شاد و سلامت باشید.
چقدر با این دیدگاه موافقم که نباید الکی دلسوزی کنیم و بهتره پامون رو از کفش خداوند بکشیم بیرون. اینکه ما برای دیگران دلسوزی کنیم به خودی خود به جایی ختم نمیشه بلکه فقط حال خودمون رو خراب میکنیم و بدتر اینکه در طبیعت و کار جهان دخالت کردیم.
وقتی ما اعتقاد داریم که تمامی اتفاقات و شرایط های زندگی ما و هر انسان دیگه ای به فرکانس و نگرش و نوع تفکر اون آدم بستگی داره، پس دلسوزی بی معنی میشه چراکه هر کسی داره نتایج افکار خودشو دریافت میکنه و بهتره ما دخالت نکنیم در کار جهان چون خیلی هم بخوایم دخیل بشیم، جهان مجبوره که مارو کنار بزنه تا کار خودشو بکنه. بنابراین ممکنه دلسوزی بیش از حد ما باعث ضرر و پشیمانی ما بشه.
صحبت های من به این معنی نیست که مثل سنگ باشیم. اگر هم بخوایم به کسی کمک کنیم جوری کمک کنیم که طرف بتونه روی پای خودش باشه نه اینکه کاری کنیم وابسته بشه و همیشه چشم انتظار ما باشه که مثلا بهش پول بدیم یا خوراکی براش بخریم. به قول معروف بهش ماهی ندیم، بلکه ماهی گیری یادش بدیم.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و کار درست استاد عباسمنش امیدوارم هر کجا که هستید سلامت ثروتمند و در پناه الله سالم و سر حال باشید من دیروز تونستم دوره اول دوازده قدم و تهیه کنم و به امید خدا شروع کنم خیلی خیلی خوشحالم که عضو این خانواده عظیم و دوستداشتنی شدم و مطمعن هستم به بهترین مسیرها هدایت میشوم من هنوز اول راهم ولی حالم خیلی خوبه همه توی فامیل منو یک آدم بدشانس و گرفتار و بی اعصاب میدونستن ولی الان همه تعجب میکنن و میگن چی شده منم میخندم و میگم با خدا رفیق شدم خلاصه حالم خوبه خداروشکر
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین
و سلامی گرم به همه ی دوستان یه درصدی
من داشتم کامنت های دوستان در فایل های دیگه رو میخوندم تا اینکه هدایت شدم تا خودم کامنت بنویسم .
استاد عزیز چقدر این فایل بی نظیره و چقدر نشانه ها واضح بهمون گفته میشه اگر ما متوجه بشیم و نگیم که صدای شیطانه.
بزارین بزرگترین دستاوردی که از این فایل بدست اوردم رو براتون توضیح بدم
من هرروز طبق معمول میرفتم سرکار و میومدم خونه تا اینکه رسیدیم به ماه رمضون ، صابکارم بهم گفت ساعت کاری پیشنهادی تو چیه؟ و من از اونجایی که از عزت نفس پایینی برخوردار بودم و خودمو قربانی شرایط دونستم گفتم 9 صبح میام تا 5 عصر از 7 شب میام تا 9 شب و صاحبکارمم چون به نفعش بود قبول کرد ولی من با اینکه میدونستم نمیتونم با این تایم کاری سرکار برم ولی قبول کردم ، که خیلی سخت بود برام و هرروز به خودم میگفتم اشتباه کردی باید بهش بگی نمیتونی. تا اینکه یه روز که داشتم تمیز کاری میکردم فروشگاه رو داخل کمد یه برگه ای رو دیدم که نوشته بود ساعت کاری فروشگاه در ماه رمضون از ساعت 9 صبح تا 3 بعداز ظهر میباشد( و اینم بگم من هرچی قبلا از صاحبکارم پرسیدم که ساعت کاری سال پیش چه جوری بوده نگفت بهم)بدون گفتن به صاحبکارم که من اون برگه رو دیدم و از اون برای درخواستم استفاده کنم برگه رو گذاشتم داخل پوشه و گذاشتم سرجاش و من با دیدن این برگه و نوشته ی روش گفتم اگر برای اون شده برای منم میشه به قول رزای عزیز توی فایل گفتگو با دوستان قسمت 37 اگر این اتفاق یه بار رقم خورده پس برای منم میشه. یه روز که صاحبکارم اومد گفتم ساعتکاری برای من زیادع و خوانوادم قبول نمیکنن، گفت باشه 9صب بیا تا 5 عصر من قبول کردم و گفت شبم خودش میاد.( اینا رو تعریف میکنم تا بگم من همه ی خواسته های صاحبکارم رو میپذیرم حتی در سخت ترین شرایط ولی اون اصلا به خواسته های من حتی مرخصی ساعتی اهمیتی نمیده)
خلاصه من چند روزی رفتم سرکار و دیدم 9 خیلی زوده و یه شب که میخاستیم بریم مهمونی و من با اینکه مرخصی ساعتی گرفته بودم ولی به دلیل اینکه مشتری اومده بود و صاحبکارمم بود نزاش برم
و خودش رفت اعصابم بهم ریخت. تنها داخل فروشگاه نشسته بودم گفتم عیبی نداره درخواستتو بگو زنگ بزن بهش زنگ زدم گفتم آقای دکتر بیاین فروشگاه من میخام برم (ساعت8شب بود) نجوا های ذهن پشت سرهم شروع به پلی شدن کرده بودن و میگفت تو امشب مهمونی نرفتی ، تو سرکاری ، به همه خوش گذشته تو نبودی ، بهت ظلم شده ، تو بدبختی باید همش کار کنی و…
تا بیاد فروشگاه به خودم گفتم اروم باش اگه کنترل ذهن نکنی میدونی بدتر میشه دست و صورتم رو شستم و وارد سایت شدم نشونه اون روزم رو زدم
این فایل با اگاهی های نابش برام اومد بالا ولی به این دلیل که نت نداشتم و از همه مهمتر شاید هنوز در مدار گوش دادن فایل نبودم نتونستم دانلودش کنم بی خیالش شدم و نشستم به کامنت خوندن .
میدونم پرحرفی کردم ولی میخام همه رو براتون تعریف کنم
امروز که دوباره صابکارم درخواستی رو ازم داشت( درخواست: باید شب های زوج رو تا 9 شب فروشگاه باشی و استثنا امشب رو هم وایستا فروشگاه) من اصلا این درخواست رو نمیخاستمش چون احساس میکردم داره بهم ظلم میکنه و داشت حسم نسبت به صاحبکارم بد میشد و حس بد داشت به سراغم میومد و دوباره گفتم کنترل ذهن و برو نشونه امروزت رو ببین چیه نشونه امروزم رو زدم و الله اکبر دوباره هدایت شدم به این فایل زیبا انگار این فایل 8 دقیقه ای فقط ساخته شده بود برای امروز من یکم که دقت کردم دیدم قبلا دانلودش کرده بودم و داخل گوشیم بوده شروع کردم به نوت برداری کردن و گوش کردن این فایل زییا.
فایل تموم شده بود و من داشتم وسایلم رو جمع میکردم تا برم خونه صابکارم زنگ زد و گفت خانم یعقوبی برنامه امشبت چیه میتونی وایستی حقیقتش من ماشین ندارم .
نجواها سریع اومد تو ذهنم که گناه داره بشین، تو که میری خونه بیکاری پس بشین فروشگاه و صاحبکارتو خوشحال کن و از این طرفم صدای ضعیفی در قلبم میگفت زهرا الان وقت عمله استاد گفته ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست با اینجا موندن حست بد میشه اره ، داری به کبوترا غذا میدی اره پس بگو نه من نمیتونم.
خیلی محکم ولی مودبانه( که اینم با استفاده از کارکردن روی اگاهی های ناب دوره عزت نفسی که از خواهرم گرفته بودمشون و یاد گرفته بودم گفتم ) نه من امشب نمیتونم بمونم و در کمال تعجب و ناباوری صاحبکارم چیزی نگفت و قبول کرد حتی دیگ مثل قبل اصرار هم نکرد.
من همیشه ترس اینو دارم که یکی ازم درخواست میکنه من توی هر شرایطی باید درخواست شو انجام بدم حتی اگر در سخت ترین شرایط باشه
و اینجا بود که به خودم افتخار کردم و گفتم ببین زهرا تو تونستی دیدی شد دیدی استاد میگفت اینا همش ترس های پوچ توئه دیدی تونستی(من روز قبلش داشتم سریال زندگی در بهشت قسمت 26 رو میدیدم که استاد عزیز میگفت این بچه ها اولش میترسیدن بپرن داخل اب میگن اگر بپریم داخل آب ماهی ها بهمون صدمه میزنن در نتیجه پا روی ترسشون گذاشتن و در نهایت دیدن ترس پوچی داشتن ) به خودم گفتم دیدی تو هم میخواستی این تجربه رو داشته باشی و برات اتفاق افتاد .
خداروشکر استاد خیلی خوشحالم که من توی این مسیر هستم و با شما استاد عزیز آشنا شدم.
با ارزوی سلامتی و نعمت برای همه ی شما دوستان عزیز خدانگهدار
سلام خدمت شما استادان عزیزم جناب عباسمنش بزرگوار و خانوم شایسته گرامی وهمه اعضای این سایت الهی و بینظیر.
من محسن سلگی شغلم خیاطی هستش و تولیدی پوشاک مردانه کار میکنم و بواسطه کارم با افراد زیادی سروکار دارم زیاد اهل رفیق بازی نیستم ولی از همون دوران اول کارم یک دوست صمیمی پیدا کردم وتا همین سال گذشته یعنی سال 1402 باهم حتی رفت و آمد داشتیم.
تااینکه بعد از حدود 20 رفاقت بخاطر یک موضوع این رفاقت به پایان رسید
من خیلی ناراحت بودم که چرا اینجور همه چیز تموم شد تا دیشب که از سر کار برمیگشتم خونه پی به یک موضوع بردم که واقعا خداروشکر میکنم بخاطر بهم خوردن این رفاقت.
الان که فکر می کنم میبینم اولا خواست خدا بود که این رفاقت تموم بشه و من از طرف اون دوستم کمک مالی رو دریافت نکنم
البته نه اینکه اون دوستم آدم بدی باشه بلکه ناخواسته و از روی دلسوزی به من کمک میکرد ولی کمکی که الان فهمیدم منو داشت به این شکل زندگی عادت می داد
دوما واقعا امسال خیلی از لحاظ مالی بدون کمک اون دوستم و با قبول کردن هدایت همیشگی خداوندم و عمل به توصیه های استادان عزیزم تغییرات عالی تری داشتم که بابتش شکر گذار خداوندم.
و جالب تر اینکه همین دیشب داشتم با این موضوع فکر می کردم وامروز که به این فایل زیبا هدایت شدم آنقدر حالم بابت این همه نظام الهی عالی هستش که دلم نیومد این اتفاقات زیبا رو با شما عزیزانم درمیان نزارم
خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم
استادان قشنگم از شما ممنونم و سپاسگزارم
به امید حال عالی همه شما عزیزانم…
سلام استاد عباس منش عزیز.
مطلبی به ذهن من رسید که امیدوار هستم شما در خصوص این فایل اون بررسی کنید که باعث میشه خیلی ها مثل من رو از تناقض ظاهری که در این مورد دارن خارج کنه .
وقتی سوره وضحی را خواندین و توضیح دادین خیلی لذت بردم و سعی میکنم هر روز اون را چندبار بخوانم و لبریز از آرامش و شادی میشم و خدارو شکر میکنم که ما رو رها نکرده و با ماست و به ما آنقدر نعمت عطا میکنه که راضی بشیم . استاد در ادامه چند آیه بعد همونطور که توضیح دادین خداوند میفرماید فاما الیتیم فلا تقهر و اما السائل فلا تنهر یعنی شما هم یتیم و نیازمند را از خود مرانید. البته بارها در خصوص انفاق کردن در راه خدا که خداوند 700 برابر اون رو مثل 7خوشه گندمی که از کاشته شدن یک بذر گندم به ما برمی گردونه صحبت کردین . اینکه به دیگران کمک کنید نه به خاطر اونها بلکه به خاطر خودتون . اینکه خلأ ایجاد کنید . همه اینها رو با صحبت این فایل و کلا کمک نکردن به فقیرها تا خودشون یک کاری بکنند نمیشه در کنار هم گذاشت. بعضی وقت ها ممکن خیلی دیر بشه شایدم کمک کردن به اونها آزمایش ماست . البته تشخیص اینکه کی؟ به کدومشون؟ و کجا باید کمک کنیم؟ را خودم هم گاهی وقتها مطمئن نیستم. استاد لطفاً اگر روزی فرصت داشتین این رو از هم تفکیک کنید ممنون میشم . اگر هم قبلاً این کار انجام دادید و من هنوز بهش نرسیدم عذر خواهی می کنم . با تشکر از شما.
سلام بر شما دوست عزیز
خود بشخصم هم در این موضوع کمی تردید دارم ولی نمیدونم چرا یه صدایی درونم گفت در مورد این موضوع چند مطلب بنویسم و پاسخ بدم
احساس میکنم این مسئله که میگه یتیم رو از خود مرانید یعنی خود رو برتر از یتیم ندونیم و طبق گفته ی خود قران ما همگی برابر و برادریم و برتری هم نداریم،
بعضی از افراد هستن دلسوزی میکنن نه اهل کمک، مثال یه شخصی رو فرض کنیم که یه ادمی رو میبینه لباس نداره و تا ته تو سطل زبالیه حالا این ور این ادمی که اینو میبینه نه کمکی ازش برمیاد نه چیزی فقط نشسته میگه خدا چیکار میکنه یعنی خدا اهل عدالت نیست یعنی خدا چقدر بی رحمه و… که خدا ادم ظالم و خودش ادم اهل کمکیه ( البتع کاری هم از دستش بر نمیاد) و حالش تا چند روز بده چون دلسوزی داشته
این بدترین دلسوزی هست که تو عمرم دیدم
ما قانون بخشش داریم باید صفات بخشندگی خدارو داشته باشیم ولی نه به گداها
چون گداها ادمایی هستن که این گدایی رو یه شغل میدونن ( طرف صبح میره برای گدایی شب بر میگرده که ببینه چقدر در اوردع، رسما الان فقط پیر مرد ها نیستن که نتونن درامد زایی کنن و گدایی کنن
طرف بچش رو میفرسته برای گدایب که از همون بچگی این مسیر رو یادش میده که اگه نیاز داشتی گدایی کن تا بهت بدن تازه اموزش میدن که چطور گدایی کنن
یادمه تو فیلم ایرانی باران، شکیب بود توی کاوه صندقش پر پول داشت ولی بچه هارو برای گدایی میفرستاد اگه توی گدایی پولی بهشون نمیدادن شکیب خودش حتما دست به کار میشد که شکم خودشو سیر کنه و به بچه ها هم کار کردن و پول در اوردن از مسیر درست رو یاد میداد
واقعا امروزه نه صرفا بگیم بچه ها مقصرن، مقصر اصلی پدر و مادره که بچش دزدی میکنه بهش تشویق میکنه و گدایی میکنه تشویق میکنه ( الان ما همسایه ای داریم بچش اول از میوه های ما دزدی میکرد بهش افتخار میکرد و حتی شب دور هم میخوردن بعد ها رفتن مرغ دزدی کردن حتما پس فردا پول کم بیاره میره پول دزدی میکنه
حمایت بیجای پدر و مادر و فامیل بد ادم رو بار میاره
بعد صرفا این دیدگاه رو داریم که اقا گناه داره ( خدایی که اونو تو اون مکان قرار داده میدونه که گناه نداشته یا میدونه خودشو اون فرد میتونه نجات بده اگه ما انسان ها دخالتی نداشته باشیم )
از وقتی این فایل رو گوش دادم واقعا کاملا قاطعانه میگم کمک به هر ادمی خوب نیست
قانون بخشش داریم هر از گاهی به یه بچه یتیم یه عروسک بخری یا یه هدیه بخری و خوشحال کنی خوبه چون هدیه خریدن حتی برای اهالی خانواده هم خوبه ( اونم طرف حس کنه که هدیه هست نه اینکه همش کمک کنیم تا فکر کنه روزیش از دست ماهاست)
اما صرفا تو گدایی یا( حتی این یارانه ای که برای ملت ایران واریز میشه حدود 400 یا 600) طرف درامدش رو به این چهار قرون پول وصل کرده، نگاه که میکنی از دوماه قبل میگن اگه این یارانه واریز بشه فلان کار میکنیم و فلان چیز میخریم
یعنی اینقد عاجزن که چشماشون این 400 تومن رو میبینه و اصلا هم بفکر این نیستن که اقا ما یه تغییری بکنیم ( میگن قراره بهمون 400 تومن واریز بشه) واریز که بشه همگی سر این چهار تومن دعوا دارن و در اخر به دولت فحش میدن که چرا به هر نفری یه تومن نمیده حداقل یه چیز بهتر بتونیم بخریم
یعنی تا این حد عاجز و بدبخت کردن خودشونو هر خواسته ای دارن دارن یکی یکی خط میزنن که بتونن با اون قرون پولی که بهشون داده میشه یه کاری بکنن
و این بزرگترین اشتباهه و بنظر من گناه کبیرست چون با این حمایت انسان ها هم از رسالتشون دوری میکنن و البته مسئولیت این کارها هم ما هستیم
من که بعد این فایل فهمیدم کمک درست نیست اگه خواستیم یه هدیه بخریم و شاد کنیم و یه خورده از درامدمون رو به ساخت جایی کمک کنیم یا به پذیرشگاه سالمندان بدیم و….
طبق فرکانسی که من داخلش بودم این ایده ها بهم داده شد و شاید در اینده هم تغییر کرد
اما کمکی که انسان رو وسوسه کنه درست نیست و هرکاری که از حدش بگذره درست نیست
یه مثل داریم که میگه
( خوبی که از حد بگذرد. نادان خیال بد کند )
همه چیز در دایره ی خودش و به میزان خودش
از خداوند سپاشگزارم که بهم گفت این نظر و پاسخ رو بدم ( واقعیتش اصلا نمیدونستم چی بنویسم اما همین که شروع کردم یه چیزی از درونم بهم میخوند که اینو بنویس)
چقد صدای زیبایی بود در درونم که اینارو بهم گفت واقعا عاشقانه دوستش دارم
هم از خداوند سپاسگزارم بابت یاری و هدایتی که بهم کرد و حتما این متنی که نوشتم رو خودم چندبار میخونم چون احتمالا بیشتر از هرکسی خودم بهش احتیاج داشتم
هرکجا هستین در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید
یا حق
شکر الله بابت این آگاهی و هدایت شدن به این سایت
چقدر لذت بردم از این آگاهی ها و چقدر دیدگاه خوبیه که با کمک کردن و دل سوزی بابت کسی مسیر زندگی اون رو به جای بهتر کردن – بد ترش میکنیم
شکر الله بابت این روند جادویی و اینکه یاد گرفتم که دل سوزی ام بابت کسی هیچ مسئله ای رو برام حل نمیکنه و حتی دارم شایطش رو از چیزی که هست بد تر میکنم!
شکر الله بابت این روند رشد و کسب آگاهی
شکر الله که دارم به این باور میرسم که اگر من ثروتمند بشم به کل جهان کمک میکنم و این توحیدی ترین کار جهان هست
پس به جای اینکه بیام به ظاهر به برخی از مردم دلسوزی کنم و کمک کنم هر چند که به نفع شون نمیشه بلکه به ضرر شون می انجامه – پس بیام تمرکزم رو بگزارم رو خودم و با رشد موفقیت خودم به کل کشور کمک کنم – با الگو شدنم باعث بشم که همه با شکستن باور هاشون رشد کنن!
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
کمک کردن به گداها
طبق قانون الهی کمک کردن به گداها بزرگترین اشتباه در طول تاریخ زندگی بشر هست .
چراکه این دلسوزی و ترحم غلط ما به گدایان در دراز مدت باعث نابودی نه یک انسان بلکه یک قوم و قبیله میشه ، چطوری؟
کمک کردن به گداها، باعث میشه آن گدا خداوند و قدرت الله را فراموش کنه ، رزاق بودن الله را فراموش کنه ، سبک زندگی خودش و توانایی پول ساختن خودش را فراموش می کنه و درنهایت یک انسان کاملا وابسته و مشرک تبدیل میشه .
بله با کمک کردن به گدا ، ما کمک می کنیم اون شخص بیشتر مشرک بشه ، چون روی کمک دیگران حساب می کنه و ارتباط با خدای درون خودش را قطع می کنه .
تجربه من :
من در شهر مشهد زندگی می کنم و گدایان زیادی هستن و دیدم پشت چراغ قرمز ، که ماشین ها توقف کردن به سمت آنها حرکت می کنند و التماس و خواهش می کنند تا پول دریافت کنند ، نکتهای که برام طبق قانون جذب مهم هست ، این افراد سراغ آدمهایی می رن که ذهن فقیر دارن و آنها را جذب می کنند بیشتر دنبال ماشین های قدیمی و مدل پایین تر هستن و البته افرادی که کمک می کنند خودشان ذهن فقیر دارن و به گدایان توجه و تمرکز می کنند اما خودم دیدم پشت همان چراغ قرمز شاسی بلند میلیاردی هستن و اصلا گداها سراغ آنها نمی رن چون همدیگر را جذب نمی کنند چون به هم توجه و تمرکز ندارن کنار هم هستن ولی همدیگر را اصلا نمی بینند، دلیلش اینکه مدار فرکانسی آنها با هم فرق می کنه کسی که ثروتمند هست توجه و تمرکز ش به زیبایی ها و نکات مثبت و به خوشبختی هست و داره از زندگی اش به نحو احسن لذت می بره .
پس بدون دلیل کمک نکنیم .
علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس
مرسی ازت علیرضا جهان – ماشالله بهت که اینقدر عالی رو خودت کار میکنی و به این درک بی نظیر رسیدی که افراد ثروتمند کلا پشت چراغ قرمز گدا پرورش نمیدن و تنها ادم هایی به گداها پول میدن که خودشون چیز خاصی ندارن
شکر الله داستان هدایتت رو هم خوندم و کلی لذت بردم از این آگاهی ها و اینکه نسبت به قبل کلی رشد و پیشرفت کردی!
شکر الله بابت این روند جادویی و این همه لطف خدا بهمون که این سایت رو در اختیارمون گذاشته