دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-28.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-11 21:21:172021-11-09 07:54:07دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزو دوستان محترم
جا داره سپاسگذار و شاکر باشم بابت فایلا و مسیرم..
جالبه من دونه میریختم پشت پنجره و کلی پرنده جمع میشدن و کلی دعوا و کتک کاری هم میکردن
خب با شنیدن این فایل تصمیم گرفتم نریزم و متوجه شدم چقدر متوقع شدن میان پشت پنجره و نوک میزنن به شیشه .. عجب … از راه بدرشون کردن با دخالت در مسیر حرکت هستی ..
سلام
این فایل یکی از آن فایلهایی است که من خیلی دوستش دارم حتی یک روز نمیشه که یاد این فایل نیفتم این فایل خیلی به من کمک کرده است فایل 4 کتاب صوتی قانون جذب را هم بیشتر برایم مفهوم کرده است و لذت می برم از اینکه چقدر همه چیز به همه چیز به هم ربط دارند. سالیان سال است که این همه گدا دیدم و کسانی که کارشان این است و همه این به خاطر همین دلسوزیهای بی جا است . اگر این موارد با کمک ما درست میشد پس چرا سالیان سال است که کارشان این است .
سلام استاد دقیقا درست می فرماید در خانواده ایی شخص معتادی وجود داشت و خانواده ایشان بر این اعتقاد بودند که باید به فرزندشان کمک کنند و همه چیز برایش مهیا باشد مثل مکان و پول این ترحم و دلسوزی باعث مرگ ایشان شد
سلام
چقد راین جمله زیباست : موانعِ ظاهری، فقط کمکی است برای برانگیختنِ نیروهای درون تان!
با سلام تجربه ای که من دارم مربوط به پولیه که بعنوان سپرده با سود 20%تو بانک گذاشته بودم و ماهیانه مبلغ یک میلیون تومان سود می گرفتیم و این باعث شده بود که خودم و همسرم با داشتن سه تا بچه اون طور که باید و شاید دنبال کسب درآمد نباشیم تا اینکه همین سپرده باعث ایجاد بحث بین من و همسرم شد چون با سود های یک میلیونی نمیتونستیم زندگی پنج نفر را اداره کنیم تا اینکه من تصمیم گرفتم این پول را علی رغم میل بزرگترها که به وجود آب باریکه و روز مبادا معتقد بودند ، از بانک خارج کنم و یک ماشین صفر برای همسرم جهت کار خریدم و بدون توجه و تکیه بر سود ماهیانه دفتر خودم را افتتاح کردم و مشغول کار شدم ، من نمی گم سپرده چیز بدی ه اما در شرایطی که باعث بشه من مثل گدا سر ماه بهش دست دراز کنم یا تبدیل به کبوتری بشم در انتظار غذا ، واقعا خطرناکه و من خوشحالم که دیگه کبوتر نیستم و یک عقاب شدم در انتظار شکار با تکیه بر توانایی های خودم و آموزش ها و کلام پر از معنویت استاد بزرگوارم آقای عباس منش که امیدوارم خیر و برکت همواره در زندگیشون جاری باشه
سلام
تشکر برای اینکه با فایلهای خوبتون که هم مختصر و هم مفید است راهگشایی عالی در زندگی ما هستید
مثال در مورد مطلبتون مادرهای زیادی را در این مورد سراغ دارم : مادری را سراغ داشتم که به خاطر دلسوزی بی جا نسبت به فرزندش از کوچکی آن را بی تجربه و زبون بزرگش کرد بعد از سالها مادر دچار مریضی حاد شد و فوت کرد و پس برای اینکه نمی توانست جور خود را از آب بیرون بکشد او نیز خودکشی کرد و فوت کرد و …. گدایی را در مرکز شهر تهران سراغ دارم که شاید حدود 20 سال است که به امر تکدی گری مشغول است با اینکه بارها در تاکسی در زبان ا ین و آن شنیدم که ایشان دو تا همسر دارند خانه ای دو طبقه دارند و بسیار وضع خوبی دارند- گدایی را سراغ دارم که سالهاست هر روز مشغول گدایی است و این قدر با شما بد رفتاری می کند که باید به او پول بدهید و حرفهای نامربوط می زند، هر وقت این آقا را می بینم می گم این آقا به گدایی عادت کرده است و این عادت را انسانها به او آموخته اند.
خدایا شکرت
در پناه حق
سلام خدمت استاد عزیز و تمامی دوستان
من امروز یه اتفاق جالبی برام افتاد و خواستم با شما در میان بذارم و اتفاق جالب این بود که من این فایل رو مدت ها پیش گوش دا ده بودم بار ها و بار ها و دنبال نشانه های اون در زندگی خودم میگشتم . خیلی وقت پیش کارت گرافیک کامپیوترم سوخت و من یه دونه جدید تر از اون رو خریدم و جایگزین کردم و یه فن رو هم زیر اون گذاشتم برای اینکه خنک باشه و این یکی زود نسوزه نا گفته نماند که کارت گرافیک جدید خیلی جنس جدید و بدون نیاز به هیچ نگه داری بود و مدام از وقتی خریدمش خود به خود مانیتورم تصویرش قطع و وصل میشد و من به کلی نا امید شدم و گفتم که خراب شده و باید ببرم و به صاحبش پس بدم خیلی راه های متفاوتی رو من امتحان کردم از چک کردن کابل ها تا چندین بار تعویض درایور و…. امروز اتفاقی در کیس رو باز کردم دستم به سیم همین فن اضافی خورد و سیم کلا از جا درآمد و فن دیگه خراب شد و منم گفتم شاید حکمت الهی بوده وگرنه من هزار بار در این کیس رو باز کردم دفعه های قبل این سیم پاره میشد و همین که تو فکر فن جدید بودم سیستم رو روشن کردم و شروع به کار کردم و دیدم اصلا دیگه خبری از پریدن تصویر نیست و خیلی جالب بود برام تازه فهمیدم از سایت سازندش که باید حتما به یه دمای حداقلی برسه و کار کنه و من اینجا بود که یاد این فایل افتادم و گفتم بابا اصلا این قانون برای یه قطعه ای که اصلا من رو هم نمیشناسه و اصلا موجودی مثل انسان هم نیست جواب میده ومن باید روز اول این دلسوزی بیجا رو در حق این قطعه نمیکردم و پولی رو به خاطر فن اضافه پرداخت کردم دلسوزی وترحم بی اندازه بوده و با این اتفاق من ایمانم نسبت به خداوند وقوانینش خیلی زیاد تر شد واقعا از شما و فعالیت های شما از صمیم قلب سپاسگذارم ان شاا… در پناه حق هرجا که هستید موفق باشید
تجربه های بسیار خوب همیشه سربلندی مسیرتان باد
سلام استاد گرام
مگر خود خدا در سوره یس نگفته از انچه ب شما داده ایم ب فقرا انفاق کنید؟که بعد در ادامش کافران میگن چرا انقاق کنیم درحالیکه اگر خدا میخواست همانطور که به ما روزی داده به فقرا هم میداد
اگه قراره دلسوزی بیجا نکنیم پس حرف خدا چیه؟
خداوند تو همون قران گفته که فقرا چه کسانی هستند حتی ترتیب کمک بهشون رو هم گفته. اول پدر و مادر خودت اگه نیازمندن بعدش فقیر و یتیم و…. به کسانی باید کمک کنیم که واقعا توانایی کار کردن ندارن مثل پیر مردها یا کودکان
نیت هم که خیلی خیلی مهمه . باید نیتمون کمک به تغیر شرایط اون نباشه بلکه تغییر شرایط خودمون باشه
با سلام و عرض ادب به استاد گرامی.
متشکرم از گفته های قشنگ تون.
مطلبی رو خواستم عنوان کنم از کمک و دلسوزیی که منجر به مرگ یکی از دوستانم شد.
سالها پیش که تولید کننده تجهیزات ورزشی بودم ،یکی از دوستان ورزشکارم که با هم ورزش هم میکردیم،و این پسر به واسطه همین ورزش به شدت خوش تیپ هم شده بود و توی ورزشش هم خیلی داشت موفق میشد و کم کم داشت سر زبونا میفتاد اسمش،این یه روز اومد پیشم و گفت میخوام از بانک وام بگیرم،و باید یک فاکتور سوری درست کنم و به بانک بدم و یک وام 20 م تومانی با بازپرداخت خیلی کم بهم خیلی سریع میدن،اما آشنا ندارم و هر جام رفتم نتونستم از کسی فاکتور بگیرم،میخوام باشگاه مو بزرگ تر کنم و از این حرفا…
منم فرد قانونمندی بودم و اولش یکم مقاومت کردم..اما بعد از مدتی با مهر امضای شرکتم یک فاکتور بهش دادم و رفت…دیگه کمتر میدیدمش ویک سالی شد که ازش خبری نداشتم ..تا یک روز توی جریان یک مسابقه از بچه شنیدم که فلانی از کلی مواد مخدر ازش گرفتن و اعدام شده و از مرگش به شدت ناراحت شدم…بعد از مدتی داداش کوچیکش که توی مسابقات میدیدمش جویای قضیه شدم…فهمیدم همون موقع که وام و میگیره..کم کم دور از چشم خانواده دست به کارای ناجور میزنه که به درآمد بالاتر برسه و خوبم میشه اوضاش که البته خانواده فکر میکن از راه ورزشه…تا اینکه با 20 کیلو شیشه میگیرنش و بعد شم اعدام…
واقعا میتونستم اون فاکتور و بهش ندم.
البته سالها بود عذاب وجدان داشتم اما بعد از شنیدم فایل عفو بخشش شما بسیار آروم شدم و براش طلب عفو و بخشش از پروردگارم کردم.خدا بیامرزش.
از شما بسیار سپاسگزارم.
سلام
ممنون از نکته ای که اشاره کردین
مواردی که گفتین منطقی و قابل قبوله
اما به نظرتون از این مورد هم نمیشه به نفع خود برای کسب حس خوب و تلقینات مثبت استفاده کرد؟
حس دادن و کمک کردن خیلی خوب و زیباست و وقتی من می بخشم با خودم میگم حتما دارم که میبخشم دیگه و این یجور حس غنا و ثروتمند بودن بهم میده و به نظر فرکانس قوی تری به سمت ثروت ارسال می کنم و مدارم در لحظه بالاتر میره
و فکر میکنم این هم راستا با منبع انرژی هست و فرکانس ما رو قوی تر میکنه
ما یجور شبیه خداییم و خداوند بخشنده است به نظرم میاد که باید ببخشی تا خدا نیز به تو ببخشد
دستی که به سمتت دراز می شود را باید پر کنی و بدهی تا وقتی تو نیز دست به سمت خدا دراز می کنی او نیز به تو بدهد (شاید خدا با در نظر گرفتنه اینکه تو نیز روزی به خلقش دادی به تو می دهد)
خداوند همانطور که ما را واسطه بخشیدن به کسی میکند، کس دیگری را نیز واسطه بخشیدن به ما میکند. و اگر بخشش از این دایره حذف و یا کمرنگ شود این نظم قانون به هم می خورد.
بیشتر روی صحبتم با گدا هاست خلاصه گدا هرکاری که کرده یا نکرده باشد درآن لحظه گداست و نیازمند خداوند گفته دست نیازمند رو بگیرید (تودست نیازمند روبگیر منم دسته تورو میگیریم در زمان نیازت) من در آن لحظه کوچکترین کمکی که میتونم بهش بکنم همان بخشیدن است
البته من با رویه گدا و وجود گدا موافق نیستم و مشکل دارم اما امر بخشیدن رو هم نمیتونم ازش جدا کنم چون وقتی می بخشم حس خوب ثروت پیدا می کنم ولی وقتی بی تفاوت بگذرم یجور حس خودخواهی وجودمو میگیره
خداوند انسان رو جوری سرشته که کار خوبه که حس خوب و پایدار براش فراهم میکند و کار ناشایست و بد حس ناخوش. (حس خوبی که بد از بخشیدن به یک گدا ایجاد می شود شاید دلیل بر خوب بودن آن کار باشد…)
لطفا نظرتونو در مورد این حرفا ارائه دهید تا اگر فکرم اشتباه است و شاید باید از یک بعد دیگری نگاه کنم، زودتر این باور را اصلاح نمایم
مشتاقانه منتظر پاسخی از جانب استاد
سلام
کمک کردن خوب است ولی اصل آن مهم است که به خاطر چی داریم کمک کنیم ما کمک می کنیم به خاطر خودمان و گرنه کمک کردن بعضی مواقع می تونه برای طرف مقابل هم مخرب باشه . ما کمک می کنیم به خاطر عشقی که د رخود داریم که به خاطر عشق خود به خودمان برای اینکه به خودمان کمک کنیم کمک می کنیم نه به خاطر طرف دیکر