دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-28.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-11 21:21:172021-11-09 07:54:07دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد گرامی و عزیز
من صبح ها وقت صبحانه به فایل های شما گوش میدم و شارژ میشم سپاس گذارم
این مورد درباره من صدق میکنه من همون کبوتره بودم
چقدر به دلم نشست این فایل
حمایت خانواده تا یک حدی خوبه بیشتر که بشه انسان دلگرمی به کمک خانواده داره و تفکر و خلاقیت رود کنار میگذاره و به نوعی وابسته میشه
پیشنهاد دارم برا حل این موضوع سوال بپرسه از خودش که الان اگر روی خودم حساب کنم چه کاری میتونم انجام بدم
توقع حمایت یه جور طلب کسب روزی از غیر خداست
اگر با ترس ذهنی قطع حمایت روبرو بشیم تازه میفهمیم چقدر توانایی در درونمون وجود داره و به فکر عملی کردن اونها میوفتیم
پیشنهاد به دوستانی که اینطور فکر میکنین:
اگر حمایت نباشد چه کارهایی میتونم انجام دهم؟
رو از خودشون بپرسن
باور به حی و قیوم بودن خداوند کمک کنندست چون ما خلیفه خدا هستیم در زمین
موفق شاد و پایدار باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزان
استاد موقع دیدن این فایل یاد خودم افتادم موقعی که خونه پدر و مادر بودم و نوجوان بودم همیشه میدونستم همه چی برای من فراهم میشه یادمه دوران دبیرستان مامانم به من گفت فرم مدرسه برام نمیگیره ،اما من ته دلم میدونستم که میگیره ،چقدر خیالم راحت بود بابت همه چی، برای مهمونی رفتن عروسی رفتن تولد رفتن اصلا دغدغه نداشتم چون میدونستم همه چی برای من فراهم میشه.
اما بعد از ازدواج
همیشه دغدغه من لباس برای مهمونی ،هدیه گرفتن برای تولدها، و کلی مسایل دیگه بود که همسرم اصلا براش مهم نبود،حتی برای تولد مامانم ، روز مادر، تولد عزیزانم من هیچ وقت هیچ هدیه ای نداشتم و این منو آزار میداد دلم میخواست منم مثل بقیه خواهرهام هدیه بگیرم و،……
اما خبر خوب اینکه من امسال خودم برای مامانم تولد گرفتم
همین حمایت نکردنها و این تضاد در زندگی من باعث شد من به فکر کسب درامد باشم و حالا به لطف و حمایت خداوند مهربان و بخشنده ام برای خودم درامد دارم و هر روز به لطف خدای مهربانم در حال رشد هستم
این تضاد باعث بزرگ شدن و رشد من شد
واقعا گاهی حمایتهای بی مورد منه مادر باعث ضعیف شدن فرزندم میشه بدون اینکه من بفهمم و بخوام
امیدوارم خداوند هدایتم کنه به سمت بهتر تربیت کردن و رشد دادن فرزندانم. آمین
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید.
با سلام و خسته نباشید از زحمات عالی و بی دریغ شما استاد عزیز و گروه تحقیقاتی عباسمنش من حدود کمتر از 4 ماهه که بادیدگاه و جهانبینی و آموزشهای شما، به لطف و هدایت خدای مهربان و بزرگم خالق زمین و آسمانها الله یکتای بیهمتا آشنا شدم و واقعا و واقعا از شما تشکر میکنم و دست شما رو صمیمانه میفشرم و حالم باور نکردنیه آقای عباسمنش نمیدونی و نمیدونم چطوری بگم. و حتما داستان آشناییم و تحولات زندگی ام رو خواهم نوشت. ولی دارم روی خودم کار میکنم تا به لطف خدا بیشتر و بیشتر از این دریای لطف الهی بهره مند بشوم.
به نظر من یک نوع دلسوزی عجیب و خطرناک توی این مسئله وجود داره که ما موقعی که میخوایم روابطمون رو با کسانی که ورودیهای نامناسب به ذهنمون میدن محدود کنیم میاد سراغمون که نکنه اگه تو از فلان دوستت جدا بشی و روابطت رو محدود کنی باهاش، اون تنها میشه و هزار جور وراجی ذهنی دیگه درمورد این مسئله میاد وسط و این دلسوزی فوق خطرناکه به نظرم و پابند برای حرکت به سمت خواسته هاست و مانع میشه تا انسان رو به پیشرفت و تعالی حرکت کنه . از خداوند توفیق و پیروزی در دنیا و آخرت برای خودم و شما طلب میکنم. روی ماهتو میبوسم
سلام استاد بخدا چقدر عالی جوابم رو دادین
چقدر این فایل نشانه امروز من عالی باآدم حرف میزنه
استاد جان بازم سلام ،مریم جان سلام،دوستان عزیزم سلام
من اومدم مسافرت دنبال چندتا کار و فروختن چند ملک که متوجه شدم یکی از زمینهایم ساخت کردن ،همون که سال 89فروخته بهمون ساخت کرده،بماند که منم مطمئنم خداوند قراره بهترشو بهم بده وخداوند داره باهام حرف میزنه،
نشانه امروز من،من به نیت پسرم فایل باز کردم، نیم ساعت پیش زنگ زدم پسر19ساله ام گوشی جواب نداد بجاش یکی از دوستاش چون فهمید مامانش هستم جواب داد،وگفت محمدبالاست گوشی پایینه،گفتم بالای چی؟خونه؟گفت نه کمک من دوسه روزی هست داره کار آرماتور بندی میکنه،و من ناراحت شدم به روی خودم نیاوردم فقط گفتم بگو دانشگاه چکار کردی ثبت نام کردی یا نه خبری بهم بده،
اومدم به عمه اش گفتم این پسر چرا اینکارا میکنه،این که احتیاج نداره باید بفکر درسش باشه و هزار تا از این حرفها
استاد خدایی این فایل جواب تمام نجواهای ذهنی من اگه نیست پس چیه؟
اونجایی که فرمودین به فرزندانمان اجازه بدیم گاهی وقت بیفتن؟اینکه خودشون روی پای خودشون وایستن؟تصمیماتی بگیرن و تجربه کنن،گرچه اگه زنگ بزنم سوال جوابش میکنم
ولی دیگه میدونم مثل قبل از گوش دادن به این فایل باهاش حرف نمیزنم،میگم مادر هرکاری میدونی درسته انجام بده ولی باید بدونی درسته یانه
میگم اشکال نداره درس نمیخوای بخونی تو بازار کار میخوای بری،هرکاری تو باید درستی اونو مشخص کنی،دیگه مثل اون یکی پسرم که گفت بجای کلاس زبان میخوام برم تعمیر موتور یاد بگیرم براش گارد نمیگیرم،دیگه متوجه شدم همانطور که من دنبال علاقه ام رفتم بچه هم حق داره دنبال علاقه اش بره،
استاد گاهی وقتها میگم من زیادی دارم بچه ها رو لوس میکنم چون با بیشتر تصمیماتش مخالفت میکنم،ولی الان آگاهانه میخوام کمکش کنم که راهش و علاقه اش پیدا بکنه،چون قبل از این جریان تو کار ساخت یکی از ملکها بهم تا حدودی کمک کرد،شاید میخواد مهارتهاش رو نشون من بده که ببین من بزرگ شدم منم میتونم کار کنم ،و عجیب هم نیست که داره همون کارهایی انجام میده که رده ی کاری منم هست،شایدم خیلی سخت گرفتم،
استاد گاهی دخترام بهم میگن تو نمیزاری پسر روی پای خودش وایسته،تو نمیدونم پسر رو لوس کردی،ببین پسرخاله هاش چطوری کار میکنن؟ آیا دیدگاه من اشتباهه؟
اشتباهه که چون وضع مالی ما خوبه مردم نمیگن عه ببین بابای خدابیامرزش براش گذاشته ولی پسرش باید بره کارگری کنه؟
آیا طرز فکر من اشتباهه میخوام درس بخونه ولی به من میگه تو مدرک میخوای باشه من برات مدرک میگیرم درس برای مدرک میخونم ولی خودم علاقه ندارم،
ولی از مردم میشنوم که میگن کار و کارگاه و وضع داده برادرش،پسرش داره میره کارگری،
چکار کنم استاد
درمورد اینکه کار رو از برادرم بگیرم و خودم وبچه ها اداره کنم 30تا 40برابر درآمدمون بیشتر میشه، ولی دیگه بابا و مامان وخواهر برادرا ناراحت میشن من چکار کنم استاد
چون برادر نمیخواد با مدیریت من باشه و حقوق بگیر باشه،میگه یا خودم کارمیکنم یا کامل از اینجا میرم
استاد درسته وقتی دانه برای پرندگان بریزیم پرندگان دیگه تنبل میشن و غذای آماده میخوان،یا اگه به فامیل یا به کسی کمک کنیم و کمک کردنمون مکرر باشه ،اون طرف فکر میکنه وظیفه مونه،
بارها برای خود من اتفاق افتاده که دیدم خانواده ای یکم وضع مالیشون ضعیف بوده، براشون پول یا خرجی فرستادم و یادم رفته اون ماه بفرستم یکی از همسایه ها اومده بهم گفته فلانی ازت گله میکرده که خیلی کلفت شده به ما محل نمیده،درحالی که استاد همانطور که شما در دوره هاتون فرمودین ثروت شما رو تغییر نداد،از لحاظ لباس پوشیدن واخلاقی و وو،،، منم همینجور بودم استاد،هرگز خودم رو نگرفتم و استاد خیلی ازشما ممنونم که با بودنتون،با فایلهای زیباتون،و از همه مهمتر با فایل نشانه من،جواب سوالهای منو میدین
خیلی منتظر اینم که یه روز جواب منو بدین،
من کامنتهایی تو سایت گذاشتم هم در 12قدم هم حل مسئله، هم در فایلهای رایگان،اگه خونده باشین استاد جان،متوجه میشی من چه سر درگمی هایی در زندگی دارم که البته خیلی هم جواب گرفتم خدارو بی نهایت سپاسگزارم
دوستتان دارم
منتظر کامنتهای بی سر و پیکر من باشید
سلام
این فایل رو که گوش دادم مثال های زیادی رو یادم آورد و حتی یه الگوی تکرار شونده ازین دست افراد دارم و دلسوزی بیجای من باعث شده خیلی جاها به افراد اشتباه و کلاهبرداری اعتماد کنم و خودمو فریب داده بودم
مثال زیاد دارم اما به نظرم تعادل داشته باشیم الکی دلسوزی نکنیم از اون ور هم نیفتیم من هنوز رو این موضوع مقاومت دارم و باید بیشتر بهش فکر کنم
اما چیزی که باعث شد الان کامنت بذارم اینبار از یک زاویه دیگه این فایل رو دیدم اونم از نگاه یک سوم شخص یا ناظر به خودم
خیلی جاها خانواده م به لطف خدا ازم حمایت کردن و حتی پول توجیبی دادن و من از خداوند و خانواده و پدر و مادرم متشکرم برای حمایتهایی که کردن اما این موضوع باعث شده بود که من برای کسب درآمد تلاش جدی نکنم و عمیقا و تمرکزی به فکر درآمد ساختن نباشم درحالیکه درظاهر تلاش میکردم اما میگفتم حالا میشه یا نمیشه و در عمل به کسب و کار خودم پایبند و متعهد نبودم و درآمدی هم برام نداشت و برعکس تکیه م رو درآمد و پول تو جیبی بود که چقدر پس انداز کنم و چطور خرجش کنم و …
به نام الله مهربان
سلام استاد جان. ممنونن از شما برای درست کردن و گرفتن این فایل سپاس گزارم.
من هم به گداهایی که در خونمون رو میزدن با باور اینکه هر کس اومد در خونتون ناامیدش مکنید واین رو از پدران ومادرانمان یاد گرفتیم کمک می کردم ویا همچنین زمستونهابه خبلی از پرنده ها غذا میدادم.
با شنیدن این فایل تازه دارم میفهمم که نه تنها به اونها هیچ کمکی نکردم بلکه من وامثاله من باعث شدیم که اونهاهیچ فکر وحرکتی انجام ندن ودر کل ایمانی نسبت به خدا پیدا نکنن.
از خدا میخواهم که هرروز آگاهیهایمان رو بیشتر وبیشتر کنه.وتوکل مون به خودش رو زیاتر که.
در پناه رب العالمین
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روزچهاردهم،روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع
استاد قشنگم، هممون در طول زندگیمون به اسم دلسوزی وگاهی ترحم اومدیم یه خوبیهایی در ظاهر در حق دیگران انجام دادیم که در باطن اصلا درست نبوده ونباید انجام میشده..
ولی خب اونموقعه فکر میکردیم داریم بهترین کار خداپسندانه رو انجام میدیم، یعنی کمک به دیگری، واسمشم میذاشتیم عشق ومحبت..
که شکلهای گوناگونی داشت، کمک مالی، کمک عاطفی، کمک جسمی، کمک معنوی و…..
بعد تازه یا همه جا میشستیم پز میدادیم که کار خیر انجام میدیم و ال می کنیم وبل تا برای خودمون حس ارزشمندی و مثلا اعتبار جمع کنیم، یا اینکه با توقع اون کارهای مثلا خیرخواهانه رو انجام میدادیم، که مورد تایید طرف مقابل باشیم، ازمون قدردانی وتشکر کنه، یا جبران کنه واگه جبرانی در کار نبود که تازه میشستیم کلی گله وشکایت که بیا، آقامن برای فلانی از جون ودل مایه گذاشتم، انقد خوبی در حقش کردم ولی اون بی چشم رو بوده،نمک کور بوده، لایقت نداشته و…..
در صورتیکه کلا از بیخ وبن کارمون اشتباه بود اما خب اینو درک نمی کردیم، تا اینکه از طریق آموزه های شما آگاه شدیم و متوجه رفتارهای اشتباهمون شدیم…
کسیکه معنی عشق ومحبت رو درک کنه، اول از همه برای حفظ ارامش وامنیت خودش میاد برای خودش وقت میذاره وبه جای تغییر شرایط واوضاع دیگران( خدایی کردن) میاد به خودش عشق میده و برای رسیدن به اهداف وخواسته هاش تلاش میکنه برای خودش از طریق رسیدن به اهدافش ارزش خلق میکنه ، وقتشو میذاره روی رابطه ی خودش وخداوند وسعی میکنه هر روز بهتر از دیروز باشه، تواین مسیر که میفته می بینه که چه خوب ، اینکه با تغییر نگرشش، تغییر باورهاش چطور تونسته تو تایم کوتاهی کلی تغییرات مثبت وپیشرفت داشته باشه، بعد تازه متوجه میشه که اگه در گذشته اینطوری تمرکزش روی کنترل ذهنش بوده وکنترلش روی خودش بوده چقدر بیشتر می تونسته به اهدافش برسه و موفقییتهای بیشتری کسب کنه، تازه اونجا درک میکنه که پس هر کسی در این جهان می تونه به خداوند ومواهبش درسترسی داشته باشه و زندگیش رو متحول کنه به سمت بهتر شدن…
واینجاست که اجازه میده دیگران هم در مسیر تجربه های خودشون باشند وخودشون با تلاش خودشون و اندازه توکل وایمان وتلاش خودشون پیشرفت کنند…
خصوصا کسیکه به این اصل یقین پیدا کرده که هرکسی مسئول تمام اتفاقات زندگیشه وهیچکس نمی تونه زندگی کسی وشخصیت کسی رو تغییر بده چه به خیر چه به شر،مگر اینکه شخص خودش چنین اجازه ای رو با طرزفکر وبرخوردش به دیگران بده…
این اصل باعث میشه که منه مینا همونطور که خودم تجربه کردم تا به این درک برسم، اجازه بدم دیگران هم خودشون تجربه کنند خودشون تلاش کنند …
واگر یه زمانی هم خواستم لطفی در حق کسی بکنم حالا از هر نظر، فقط وفقط از روی عشق ومحبت باشه نه هیچ چیز دیگه ای…
من از شما یاد گرفتم البته سعی میکنم همیشه انجامش بدم که هر کاریو هر کار خوبی رو هر محبتی رو کردم برای آرامش قلب خودم انجام بدم، با این دید که برای خودم اینکار خوب ومفید هست نه اینکه بخوام به عنوان کمک یا خدایی کردن یا ترحم ودلسوزی ویا عشق بی جا انجامش بدم…
هممون بارها تجربش کردیم که هرجا اومدیم دلسوزی وترحم کردیم هم خودمون آسیب دیدیم وهم ناخواسته آسیب زدیم….
دلسوزی وترحم از هر جنبه ای کاملا اشتباه هست وآسیب زننده ، وعشق از هر نوعش ارزشمند هست و بین تشخیص این دو از هم مرز باریکی وجود داره، که هرکسی اندازه شناختی که از خودش از خداوند از قوانین جهان هستی، در یک کلام به اندازه شناخت اصل از فرع می تونه انجامش بده.
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و باحالم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز و هدایتی سایت
مثالی در مورد اینکه وقتی به کسی کمک کردیم و براش دلسوزی کردیم چه اتفاقاتی براش افتاده:
– این مثال رو میخوام در گستره جهانی بگم مثال چند کشور مثل کشور خودمون کشور افغانستان و کشورهای دیگه که همانند هستند صحبت کنم
خیلی جالبه کشورهایی مثل آمریکا که شعار اصلیش in God we trust هست و فقط به خدا ایمان دارند و باور دارند که نیاز به دلسوزی کسی ندارن بخاطر همین با اختلاف بهترین کشور جهان از هر لحاظی هستند. واقعا این باور قدرتمند و هدایتی است، آمریکایی ها به پشتکار بالاشون معروف هستند و در مقابل آن من خودم قبل از اینکه روی باورهام کار کنم و با شما استاد عزیزم به لطف الله آشنا بشم همیشه منتظر این بودم همه چی ارزون بشه این اتفاق بیفته این بره اون بیاد و همش درگیر مسائل سیاسی اعصاب خودم رو خرد میکردم ولی به لطف الله الان متوجه شدم ما نیاز به دلسوزی و کمک کسی نداریم و فقط باید با ایمان به الله و باورهامون رو درست کنیم و اعمال مورد نیاز برای زندگی بهتر رو انجام بدیم.
خیلی حسم خوب میشه وقتی مسئولیت کامل رو بر عهده میگیرم و به این نتیجه میرسم که خودم خالق زندگی و شرایطم هستم. من مطمئنم که تک تک ما انسانها بتونیم با تغییر دادن فقط زندگی خودمون فقط فقط زندگی خودمون، جهان رو جای بهتری برای زندگی کنیم.
ممنون از شما استاد عزیزم بخاطر این همه فایل خفن و ارزشمند و کامنتای هدایتی و باحال دوستان عزیز سایت
سپاس گزار پروردگارم
هر انسانی چندین استعداد دارد که کافیه شناسایی بشه و در راستای اون استعداد تجربه کسب کنه تا به کمال برسه ، حال چی میشه که یک شخص به تکدی گری میرسه دلیلش همین کمک کردنه ، وقتی داره یه لقمه نون بخور نمیر میاد دیگه نیازی نیست به کشف درون خودت خب باعث میشه اون استعداد ها در نطفه خفه بشه و اون فرد یه موجود ضعیف بشه که با کوچکترین فشاری له بشه توی این دنیایی که اگر نتونی خودتو نجات بدی خب طبیعتا جهان اون روی دیگشو بهت نشون میده و اونم فشار است و فشار است و فشار
خیلی این موضوع رو در حیات وحش به خوبی میشه دید ، اصل بقا باعث میشه ضعیف ها کشته بشوند و قوی ها بمانند ، مثلا توی یه مستند نشون میداد که یه اسب آبی نر تنها بود که میخواست وارد یه تالابی بشه که بیشتر از پنجاه اسب آبی ماده بود و یه اسب آبی نر قدرت رو در دست داشت ، اگر اسب آبی داستان ما میخواست وارد اون تالاب بشه باید اون اسب آبی دیگه رو شکست میداد تا بتونه با بقیه ی اسب آبی ها رابطه داشته باشه و در نهایت شکست خورد و تنها مجبور شد اونجا رو ترک کنه ، خب نتیجه چی میشه ژن برتر پیروز میشه و اون ژن گسترش پیدا میکنه و همین باعث تکامل طبیعت هست
یا مثلا میمون هایی بودند که برای تغذیه از یه سری نات هایی استفاده میکردند که اندازه ی نارگیل بود اونها یاد گرفته بودند که باید ابتدا این نات ها رو از درخت بکنند ، بعد پوستش رو میکنند ، بعد دو هفته زیر آفتاب میذارند که کامل خشک بشه بعد میرند بالای یه صخره اون نات ها رو میذارند و با یه سنگ بهش ضربه میزنند و مشکنندش و از مغز اون نات تغذیه میکنند ، میمون های کودک باید این مهارت رو یاد میگرفتند اونها هشت سال طول میکشه تا بدونند چگونه به درستی عمل باید کنند ، اگر مادری دلسوز بود خب طبیعتا این مهارت رو اون میمون کودک یاد نمیگرفت و نهایتا باعث میشد اون بمیره و این رمزی هست که باید یاد بگیریم
اگر نتونیم ثروت ایجاد کنیم پس بدبخت خواهیم ماند اما اگر بتوانیم این مهارت رو یاد بگیریم که ثروت رو خلق کنیم از هیچی اون وقته که درهای رحمت به روی ما باز خواهد شد و جهان زیبایی رو میبینی که همه اش رحمت است و لذت هر روز نعمات به سمتت میاد و تمومی هم نداره و در همه ابعاد زندگی پر از برکت میشود
خدا رو شکر بخاطر این قوانینی که خلق کردی تا بسازیم آنچه میخواهیم
به نام الله یکتا
سلام به استاد نازنینم
خدارو صدهزار مرتبه شکرت بابت امروز
به لطف خداوند ی after rain فوقالعاده رو تجربه کردم
چقدر هوا مطبوع و فوقالعاده و پر از اکسیژن خالصه
خدارو شکر
خوب دیروز هم روزی عالی داشتم از هر نظر
ی معامله ای کردم که خیلی زود نتیجه داد و در حد چند روز این سود معامله خودشو نشون داد
اما در مورد اتفاقی که امروز افتاد صبح و دیدن دونفر که یسری صحبتا کردن که من ی تلنگری درم ایجاد شد
خوب داشتن باهم در دل میکردن و من هم چون رفته بودم ی قهوه فوقالعاده میل کنم ناگزیر گوش دادم و به تعمق فرو رفتم
و دیدم واقعا نتیجه زندگیشون حاصل باورهاشونه
یکی از اون بنده خدا ها که میشناسم چندین باره ی جمله رو تکرار میکنه و اون این بود که ما جنسمون رو انبار نکردیم و مفت مفت دادیم دست مردم
و این موضوع رو داشت بیان میکرد که ما برای مردم همه کاری کردیم و از این حرفا
در این حین من به دلیل موفقیت های خودم فکر کردم و دیدم واقعا من چقدر خوب عمل کردم در صورتی که ذهن نجواگر همش نجوا میکنه
و واقعا چقدر موقعیت خوبی دارم
و چطور میتونم این موقعیت رو بهتر کنم
چطور میتونم ثروتمندتر شوم
و چطور میتونم آرامش داشته باشم
و کلا شاید بی ربط نباشه به موضوع فایل اینکه کمک کردن به دیگران و یا حتی به فکر کمک گرفتن از دیگران بودن چقدر مارو از اون هدایت به مسیر خوشبختی و سعادت و ثروت دور میکنه
خوب خدارو شکر ی شخصیتی برای خودم ساختم طی این چندین سال که سعی میکنم همیشه متکی به خودم و توانایی هام باشم
سعی میکنم همواره هدایت بخوام از خداوندی که منو همواره هدایت کرده و میکنه در هر لحظه به سمت خوشبختی ثروت سعادت آرامش هدایت میکنه
و نتیجه ها مشخصه و نتیجه ها گویای این صحبت هست که مسیر مسیر درستیه
مسیر باور سازی مسیر خوشبختی
مسیر توحید نتیجه بخشه
و من کلی خوشحال شدم وقتی صحبتای این دوستان رو شنیدم
گفتم خدایا شکرت
من باور کردم که بینهایت ثروت و موقعیت ثروت ساز وجود داره و هم ثروت و موقعیت به سمت من سرازیر شد هم من به سمت ایده ها و موقعیت های ثروت ساز هدایت شدم
من باور کردم که خدایی که این کهکشان رو با نظمی بی مانند خلق کرده میتونه منو به سمت خواسته هام هدایت کنه به راحتی و خواسته هام رو به سمت من
من باور کردم که نباید کمکی از کسی بگیرم و خداوند افرادی بی نظیر رو به سمت من و من رو به سمت اونها هدایت کرد تا کارها رو اونجوری که میخوام انجام بدن
من باور کردم که با وصل شدن به نیروی برتر به نیروی خداوند همه راه های آسان و پر ثروت و پر سلامتی رو بهم نشون میده و مسیر رو برام باز میکنه پس خیلی راحت احساس توانایی کردم که بله میشه
من باور کردم که حاصل زندگی الآنم باورهای گذشته من هست پس باورهای رو تغییر دادم و داره اتفاق میوفته و واقعا خیلی بهتر میتونه بشه
شاید یکدرصد من باور کردم یکدرصد عمل کردم و شد و به اندازه یکدرصد من نتیجه ای گرفتم که برای نزدیکانم قابل باور نیست
اون روز فایل هدایت الهی استاد رو گوش دادم و استاد گفت که پروژه های که بیش از سی چهل میلیارد ثروت خلق میکرده رو کنار گذاشتم برای مهاجرت
و گفتم خدایا میشه به راحتی سی چهل میلیارد یا بیشتر پول ساخت میشه
و خیلی راحت میشه از اون سی چهل میلیاردها گذشت برای دیدن جهان برای کشف جهان و خود
خدارو شکر استاد بینهایت سپاسگذارم
شاید اگه اون اوایل خود پیامبر نازل میشد و میگفت به این جایگاه میرسی باور نمیکردم
ولی آرام آرام شد و قراره اتفاق های بهتری بیوفته
امیدوارم هرکدوم از عزیزان در هرکجا هستن شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشند در پناه الله یکتا