دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 24

477 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هدي رستگار گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان و دوستان هم فرکانسی

    چقدر فایل خوبی بود استاد مدت ها بین کمک کردن و صدقه و انفاق که در قران آومده و گدا پروری و کشتن عزت نفس آدما با کمک بی جا سر در گم بودم

    الان با شنیدن این فایل خیلی چیزا برام روشن شد

    کمک باید بجا باشه مثلا اگر به پیرمرد یا پیرزن یا بچه ای که درآمدی نداره و توان و شرایط کار کردن نداره در حد معقول و طوری که عزت نفسشونو نکشیم کمک کنیم خوبه

    اما بعضی اوقات میایم به کسی کمک می کنیم که شرایط و توان کار داره و فقط به تنبلی و بی عاری عادت کرده و همین باعث گدا پروری میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم خاوری گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    با سلام و درود.من تازه عضو این خانواده ی صمیمی شدم.بسیار خدارو شاکرم ازین بابت.در مورد اینکه به گدا کمک نکنیم برام جای ابهام بوجود اومدکه من تو قران حالا کدوم سوره یادم نیس اما اینبود گه به سائل کمک کنین واز در خونه تون نا امید ردش نکنین.اما خودم کاملا با بیان استاد موافقم…میشه توضیح بدین که به چه صورته؟بینهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2327 روز

    سلام به همگی

    خانواده عزیز هم فرکانس

    من با اون بخش از صحبت راجب کمک بیجا ک سبب سلب توانایی فردی میشه کاملا موافقم و درک کردم

    اما سوالی تو ذهنم هس ک

    امیدوارم دوستان پاسخ بدن،

    این صحبتهای استاد به نظرتون شامل

    کمک نکردن به حیوانات بومی مث سگ و گربها و … میشود)!!

    دوستتون دارم💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مرضیه شمس گفته:
    مدت عضویت: 1637 روز

    سلام و درود فراوان جناب عباس منش عزیز و بانو شایسته مهربان .

    کاملا حق با شماست . بابای من بعلت دلسوزی بیش از حد به داداش کوچیکم یک باب منزل و یک مغازه داد و داداشم طفلی چون سنش کم بود جفتشون رو براحتیِ خوردنِ یک لیوان آب اونا رو خورد یه لیوان آب هم روش 😅 واقعا خندم میگیره وقتی حرفشو میزنم آخه لامصب چجوری یه خونه ۱۵۰ متری و یه واحد تجاری به اون گرونی رو به این سرعت خوردی 😅😅😅 خلاصه اینکه طفلی بزرگتر که شد تازه عقلش اومد سر جاش و الحمدلله الان داره کار خودش رو انجام میده و خیلی موفقه . ینی کلا دخالت توی روال رشد و موفقیت انسانها خیلی اشتباهه دیگه 😐 مرسی اَه ☺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    Yalda Amiri گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    سلام دوست عزیزم

    خیلی خیلی سپاس گزارم به خاطر این نکته ایی خوبی که گفتی و این زاویه ی دیدی که به گفته های استاد داشتی

    خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم که هدایتم کردی به این فایل و این کامنت تا این آگاهی رو درک کنم

    من دقیقا همون جور که شما گفتین منتظر بودم یه نفر دیگه بیاد منو کشف کنه یه نفر دیگه بیاد منو راهنمایی کنه و علایق ام رو بهم نشون بده و بهم بگو وای چه کار هایی توانایی دارم

    روی یک آدم که البته متخصص بود حساب کرده بودم و فکر میکردم که فقط اون میتونه شناخت من رو از خودم بیش تر کنه و باعث بشه علایقم و استعداد هام رو پیدا کنم

    من داشتم شرک می‌ورزیدم قدرتی که خداوند در اختیار خودم گذاشته بود داده بودم دست عوامل بیرونی و توقع داشتم به مسیر درست هدایت بشم

    خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم

    چندبار در این مورد هدایت شدم و الان این قضیه کاملا برام روشن شد که اشتباه ام کجا بود من روی کمک بقیه حساب کرده بودم

    به جای اینکه سعی کنم رو هدایت ها و الهاماتم حسابم کنم

    چه کسی بهتر از خودم منو میشناسه چه کسی بهتر از خودم میدونه توی چه کاری بهترم و از چه چیزی خوشم میاد

    و چه کسی بهتر از خداوند میتونه منو هدایت و راهنمایی کنه به سمت مسیر درست…

    فقط باید با شجاعت قدم بر میداشتم نه اینکه منتظر کمک یه نفر می موندم تا بیاد راهنمایی ام کنه ، و لازمه این حرکت ها اینه که روی عزت نفسم کار کنم و با شجاعت روی خودم حساب کنم و برای علایقم قدم بر دارم و تجربه کنم و یاد بگیرم

    خدایا سپاس گزارم هزاران بار که هدایتم کردی به این آگاهی و این کامنت زیبا

    باید جاری بشم و بزارم خداوند هدایتم کنه و ایمان داشته باشم که خداوند کنارمه و هر اتفاقی که بیافته به نفع منه

    با آرامش و ایمان و توکل به الله زندگی رو تجربه کنم و روی خدا فقط حساب کنم این رک برای خودم همیشه باد آوری کنم که خداوند برای من کافیست.

    استاد عزیزم خیل خلیل متشکرم به خاطر این همه انرژی که میزارید و ه است مون میکنید و مسائل رو برامون واضح میکنید

    واقعا نمیشه به این فایل ها گفت رایگان ، زندگی من م از تغییرات خیلی بزرگی بوده که بیش تر شون با همین آگاهی هایی بوده که شما تو این فایل ها در اختیارمان گذاشتید

    خیلی خلیل سپاس گزارم به خاطر اینکه هدایتم شدم به این سایت و توی زندگیم با شما آشنا شدم

    خدایا سپاس گزارم که لطف تو همیشه شامل حالم میشه و همیشه شاهد دست های تو توی زندگیم هستم ، سپاس گزارم به خاطر این بک گراند قشنگی که شما سر استاد هست سپاس گزارم به خاطر این بعد از ظهر دلنشین جمعه ایی که داشتم

    سپاس گزارم به خاطر این پیشرفتی که توی درسام داشتم این نتیجه خوبی که توی آزمون گرفتم

    خدایا نمیدونی چقدر از بادی که امروز میومد توی بالکن لذت بردم از دیدن پرستو ها و اون ابرهای خوشگل سفید و پنبه ایی گوگولی توی آسمون آبی شهرم لذت بردم هزاران مرتبه سپاس گزارم خدای خوبم

    سپاس گزارم به خاطر مادر عزیزم و آرامشی که کنار هم داریم و وقتی باهم حرف میزنیم چقدر حال دلمون خوب میشه چون سعی میکنم درمورد چیز های خوب حرف بزنیم و تمرکز مون رو میزاریم روی علایق مون و روی نکته های مثبتی که اون لحظه به ذهنمون میاد

    توجه مون رو میزاریم روی آهنگی که عاشقش هستیم و باهم از شنیدنش لذت میبریم و عشق میکنیم

    باهم حسابی می خندیم و واقعا از ثانیه هایی که کنار هم هستیم لذت میبرم و با این حال که وابستگی بین مادر و فرزند توی روابط خیلی ها هست ، هر روز توی رابطه ی منو مادرم کمرنگ تر میشه و جاش رو عشقی بیشتر بدون دلبستگی میگیره .

    خدایا هزاران مرتبه سپاس گزارم به خاطر وجود نازنینش.

    فقط خودمون هستیم که میتونیم حال خودمون رو خوب کنیم

    دلسوزی بیجا برای کمک کردن به بقیه نکنیم

    ما نمیتونیم باعث بشیم کسی حالش خوب بشه یا خوشحال بشه

    نمیتونیم کاری کنیم که کسی موفق و خوشبخت بشه

    همون جور که دیگران همچین قدرتی توی زندگی ما ندارند.

    تمرکز مون رو بزاریم روی خودمون از دلسوزی کردن برای مشکلات و زندگی دیگران دست برداریم چون فقط باعث ارسال همون فرکانس میشیم

    به درون خودمون بنگریم و فقط روی خدا حساب کنیم

    پروردگار من ، الله نازنین من هزاران مرتبه سپاس گزارم به خاطر آرامش و حال خوبی که از این آگاهی میگیرم

    لطفا هدایتم کن تا بتونم عملا هم از این آگاهی ها توی زندگیم استفاده کنم

    و احساس خودم رو خوب کنم

    بار ها این جمله رو هم توی محصولات هم توی فایل های رایگان گفتید مهم نیست چقدر دلیل منطقی واسه ناراحت بودن و حس بدم دارم، در هر صورت دارم فرکانس منفی میفرستم که فقط باعث جذب ناخواسته های بیش تر میشه

    جهان طبق قوانین پیش میره و من باید توی هر شرایطی ذهنم رو کنترل کنم و احساس خوبی داشته باشم

    انقدر این آگاهی مهم و ارزشمنده که هر لحظه برای خودم یاد آوری میکنم .

    سپاس گزارم خدای زیبایی ها و آزادی ها و پاکی ها و نعمت ها و ثروت ها …

    سپاس گزارم به خاطر این بنده ی عزیزت…

    سپاس گزارم به خاطر این روز قشنگی که داشتم.

    سپاس گزارم به خاطر این هدایت قشنگ 🤍😌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1708 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی من

    استاد این بحث تضاد ها در زندگی خیلی مهمه و من خیلی خوب دارم درکش میکنم

    خیلی از افراد و اکثر جامعه تضاد ها رو مانعی در برابر پیشرفت خودشون میبینند و فکر میکنند تضاد جلوی مارو می تونه بگیره در صورتی که هیچ عامل بیرونی در مسیر موفقیت ما تا ثیر نداره.

    بنظر من تضاد ها با ارزش ترین چیز ها در زندگی ما هستند اگر ما از اونها آگاهانه استفاده کنیم و از اونها به عنوان سکویی برا پرتاب خودمون به سمت موفقیت استفاده کنیم.

    و اگر اینگونه به تضاد های زندگیمون نگاه کنیم با فکر کردن راه حل های بسیار خوبی در ما به وجود میاد و به مسیر هایی خوب هدایت میشیم

    این یکی از ویژگی های مشترک افراد کار آفرین و ثروتمند هست که حتی خیلی از اونها زمانی که کارشون رو شروع کردن هیچ پولی نداشتن و جالبه خیلی هاشون افرادی بسیار فقیر بودند و از اول هیچ چیزی نداشتند اما با بهره گیری از فرصتی که تضاد ها براشون ایجاد کرده بود تونستن به مسیر های خوبی راه پیدا کنند

    مثالش خودتون هستید که بارها از شرایط سخت زندگی خودتون گفتید و همشو تعریف کردید از زندگی توی اتاق سیمانی در بندر عباس تا فلوریدا…..

    امیدوارم در پناه الله یکتا شاد پیروز و سربلند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    ارادتمند شما علیرضا نقدیان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    من همیشه بدم میومد دلم واسه یکی بسوزه با اینکه دختر بودم

    باخودم میگفتم که چه فایده داره ، الان دلم بسوزه بهش کمک کنم با این کار که بد عادتش میکنم نابود میشه ، همیشه از اینکه یکی با نشون دادن ضعفش بخواد از دیگران کمک بخواد بدم میومد . به نظرم کمک خب شاید پیش بیاد ولی آدم بابد با قدرت و جسارت در خواست کمک معقولانه کنه …..

    من هیچ وقت ماهی به کسی ندادم چون می خواستم اون آدم خودش ماهیگیری یاد بگیره و ماهی های بسیاری بعدش در بیاره ولی متاسفانه از بچگی به من میگفتن بی احساس و بی رحم در حالی که این کار کاملا به نفع اون آدم و آیندشه نه اون لحظه ….

    خدا رو شکر که تفکرم درست بود چون بعضی وقتا فکر میکردم شاید اطرافیان درست میگن من بی رحمم !!!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    علیرضا عزیزنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    سلام به همه دوستان. کاملا درست میگن استاد. برای مثال ما یه فامیل داریم که ایشون آقا پسر هست و به شدت سرکش و گستاخ، تا حدی که به راحتی روی پدر و مادرش دست بلند میکنه. ما تو یه شهر دیگه‌ای زندگی میکنیم، پدر مادرش اونو فرستادن پیش ما بلکه یه آب و هوایی عوض کنه و از شر و شلوغیش کم بشه. ما هم قبول کردیم اما نتیجه این بود که وقتی برگشت به شهرشون آروم‌تر که نشد هیچ، حتی از قبل هم بدتر شد. این سری‌ هم دوباره میخواست بیاد خونه ما که من دیگه گفتم نه! این حمایت کاملا بی‌جاست و نه تنها کمکی به اون نمیکنه بلکه میشه عادتی واسش که هروقت شر درست کرد بیاد اینجا.

    این حمایت بی‌جا و بیش از حد واقعا میتونست کاری کنه که اون این روند رو ادامه بده. امیدوارم آرامش خودش رو بتونه هرچه سریعتر بدست بیاره و بتونه روی افکارش کنترل داشته باشه.

    این رو گفتم که حرف‌های استاد رو تایید کرده باشم.

    امیدوارم همتون شاد و ثروتمند و سلامت در هر دو جهان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سیده آمنه یاقوتی گفته:
    مدت عضویت: 1660 روز

    سلام خدمت همه دوستان عزیزم در این خانواده ی بزرگ

    من به شخصه چندتا تجربه دیدم که تو خانواده ی خودم اتفاق می افتاد و اثراتش واقعا مخرب بوده هم برای من هم برای خواهر و برادرهام

    یکی از این دلسوزی های بیجا نگرانی بیش از حد مادرم نسبت به برادرانم در مورداینکه نکنه معتاد شن سیگاربکشن و این مسائل که یکی از برادرهام که مادرم خیلی مواظبش بود حتی وقتی دانشگاه قبول شد مارو رها کرد و2سال باایشون بود که مبادا دوستانش از راه بدرش کنن و حتی دوستانش رو دعوا میکرده نیایید دنبالش و بحثشون با برادرم بالا میگرفت

    ونتیجه اش الان اعتیاد برادرم و بی هدف زندگی کردنشه حتی باوجود بچه و زن

    دومین حس بدی که بشخصه هم دچارش شدم واگه عزیزان کامنت من رو میخونن راهنماییم کنن دراین مورد هست

    دلسوزی مادرم برای پدرم واصرار به تغییر ایشون ومدام میگفت نه این کارو نکن بجاش این کارو بکن

    مادرم اغلب میخواست به بابام بگه این درسته و راه تو نادرست و میشد کاسه ی داغتر ازآش

    وآثار مخربش که حداقل تو زندگی تمام خانواده ام دیدم این بود که همه ی ما دخترهاش ای رفتار رو برداشت کردیم که هرچی مامیگیم درسته و ماعقل کل هستیم وبقیه هیچی نمیدونن

    وچندین وچندبار همسرم اینو بهم گفت که خیال میکنی فقط خودت بلدی

    و واقعا ضربه ی عمیقی از این رفتار ناخودآگاهانه دیدم

    دلسوزی بعدی که تجربه کردم در مورد مرگ یک مادر و آواره شدن فرزندانش بود که در طیف وسیعی از جامعه میدیدیم و تو خانواده ی ماهم بود وطبیعی بود وپیش خودمون فکر میکردیم آخی چقد ما دلرحمیم چقد دلنازک و شکننده ایی داریم😜

    و اگه میدیدیم مادری به سفر آخرت میره

    میشنیدم و خودم بعدها همیشه میگفتم وااااای بچه بدون مادرش هیچه، بنظرمن اگه مادری بمیره دخترش که حتما باهاش جون بده بهتره چون ذلیل میشه بازم پسر

    وچقدر این باور غلط ودلسوزی بیجا ویک شرک خفی قوی که این پیام رو داره که یعنی خدایی نیست پس که از این بازمانده ها حمایت کنه و فقط ما خیلی خوبیم که دلسوزی میکنیم و حتی افتخارمیکردیم که من انقد دلسوزم انقد فلانم ووووو

    بمن ضربه زدچرا؟ چون باعث میشد ماه ها برای اون بچه ایی که مادرش فوت شده غصه بخورم که ای وای زن بابا میاد بالا سرش و

    وووو وچقد اساس نگرانیهای بیجا ومخربی رو درمن ریشه ایی کردوحتی برای بچه ی خودم هم اعمال میکردم که اگه من بمیرم بچه ام چی میشه ووووو این حرفهای آشنا

    دلسوزی دیگه اینکه من برای پسرم داشتم وقتی کاری و میکرد ونمیتونست از سر دلسوزی کمک میکردم تا خوب انجامش بده وای باعث شد بچه ام از اینکه کاری و خراب کنه بترسه وانجامش نده و مدام بگه سخته بیا کمکم کن ومن الان این دلسوزی های بیجارو درک میکنم

    که بقول شوهرخواهر عزیزم

    (عاطفه عمیه) یعنی یک احساس عاطفه و محبت کور

    و واقعا کوره چون نمیبینیم چقدر به خودمون و بقیه ضربه میزنیم.

    یکی از این دلسوزی ها که خیلی مطرحه اینکه وای اگه خانواده ی پدرشوهرت کمک نکنن که نمیشه و ازجانب خودشون یاتحریک من میرفتن و میگفتن که بابا کمک کنید و

    من بشدت دچار باور کمبود فراوانی و ترس از نداری و بسار دو دوتا چهارتا کن شدم

    والان واقعا دوست دارم ریشه ایی حلش کنم تا ثروت و فراوانی وارد زندگیم بشه

    چون میدونم من خالق زندگیم هستم واحساس فقر فقر بیشتر و حس فراوانی فراوانی بیشتر می اره

    خوشحالم که بااین قانون زیبا وسیستم عظیم هستی و تغییر دیدگاهم از خدای بی انصاف و طالم که فقط باچوب بالا وایساده مارو اذیت کنه به خدای مهربون و واقعا دلم میخواد بیشتر و بهتر بشناسمش

    ممنونم از خدای عزیزم

    ازشمامریم بانوی ارزشمند

    ازخودم و شما برای نوشتن این ردپا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: