دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 33

477 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته سادات حسینی یان چشمه گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    خدایا شکرت

    سلام به استاد جانم

    خدایا صد هزار بار شکرت ،امروز صبح و همین الان بسیار ناراحت بودم وذهنم درگیر بود وگفتم برم دنبال نشانه امروزم در سایت تا منو هدایت کنه و این فایل هدایت امروز بود و اینکه معجزه امروزم.

    همین الان از دست دخترم بسیار ناراحت بودم وصبح از دستش دلم شکسته شد .دخترم ماه آینده باید بره ترکیه چون اونجا دانشجو هست و من دیشب کلی براش خرید کردم و حتی برای صاحب خونش کلی سوغاتی گرفتم تا با خودش به ترکیه ببره. وکلا اینگار این همه هزینه کردن برای او شده وظیفه من ویک تشکر خشک و خالی هم می کنه.

    حالا هرچی میگم من به لب تاب خیلی وارد نیستم و فلان کار را بهم یاد بده پشت گوش می اندازه وهی میگه باشه یک وقت دیگه یا می گه صد بار بهت یاد دادم و یاد نمی گیری. خلاصه هر کاری ازش می خوام با کلی التماس باید برام انجام بده در حالی که من تمام حقوقم را با عشق خرج خواسته ها وتحصیل او می کنم .امروز صبح دلم خیلی شکست و هدایت شدم به این فایل و انگار خدا با من صحبت می کرد که تو هم باید متعادل تر و منطقی تر رفتار کنی و تمام خودتو خرج اون نکنی تا دلت نشکنه .

    و من هم تصمیم گرفتم عمل کنم و برای خودم هم ارزش قائل بشم و طبق قوانین رفتار کنم و بدانم حتی اگر برای فرزندت هم بیش از اندازه دل بسوزونی نه تنها وظیفه ات میشه بلکه امکان رشد رو از اون می گیری و در نتیجه پیش چشم اون خوار و کم عزت میشی.

    استاد جونم سپاسگزارم از شما برای هدایت امروزم و پیامی بسیار واضح و عمیقی که امروز در پاسخ به حالم ،در یافت کردم .دلسوزی پیش از حد برای عید کسی جایز نیست و هر اتفاقی برات بیفته مسولیت اون با خودت است.اگر امروز دلم شکست تقصیر خودم هست که شدم مادر بیش از حد دلسوز و مهربان. اگر امروز از دخترم و طرز صحبتش ناراحت شدم مقصر خودم هستم که فکر کردم باید صفر تا صد خرید و تحصیل اون بر گردن من باشه .اون پدر هم داره چرا باید من فقط حرص بخورم ونگران باشم ؟

    خدایا بابت هدایتم شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    درودبه استادمهربانم ومریم عزیزم

    وهمه دوستان عالیم

    خداروشکربابت این نشانه وسپاس ازشما که همین پیامهاچقدرآگاهی های مراهرروزبالاوبالاترمی بردوتفکرکردن قبل ازانجام هرکاری رابه من یادآوری می کند.

    درزندگی قبلیم آنقدرتجارب مختلف دریافت کردم لبریزازدردورنج که به لطف خداوندوهدایتم به سمت شمااین نقطه ضعف دلسوزیم را کلا خاک کردم چون جای من وهمسرسابقم عوض شده بودودرواقع من عوضی شده بودم چون ،من کارمی کردم وایشان راحت مصرف موادداشتندوخلاصه حمایت های ناسالم ودلسوزی های بی‌جای من، وااای که ناآگاهی وبسته شدن ذهن چه بلایی سرمن آورد…..

    اماخداروشکربعدازجداشدن ومدتی مجردی زندگی کردن وکارکردن ودرادامه خودکفایی ام وآشنایی باعزیزدلم ومهم ترازهمه هدایتم توسط خداوندبه این سایت ودیگرسرکارنرفتن زندگی شیرین وشیرین ترشدچون بابتن هایی که من درسرمبارکم خورده بوددیگه تقریبا داشتم عاقل می شدم ولی خدایی هرخانمی روکه دوروبرم بودمی دیدم وازدوستان خودم هم می شناختم وسرکاربودندچقدردردداشت که کارمی کردندوکارت حقوقشان دست مردانشان وترس هم تمام وجودشان راگرفته بودونمی توانستندازحقوق خودخرج کنندواغلب همسران دنبال عشق وحال خودشان ،چون من خودم تجربه کرده بودم فاجعه بودازبیرون که نگاه می کردی، ولی بازخداروشکرامروزدنیای آنهاازدنیای من جداشده ودیگرهیچ ارتباطی نیست ومن مانده ام ،عزیزدلم ،سایت طلایی بااستادعزیزم ،مریم جان ودوستان گلم وخدایی که به شدت کافیست…..

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    سلام استادجان

    شادی که من خودم باید دست بردارم از حمایت خواستن های بیهوده و سعی کنم خودم رو تو شرایطی بندازم که تین حمایت های اضافی وجود نداتشه باشه،نمیگم که بدم وسط بیبونی که هیچ آدمی نیست،بلکه میخوام برم به شهری که دانشگاهم هست و اونجا زندگیمو شروع کنم به ساختن، خب من خیلی گاهی انتظاراتی دارم از خانوادم، مثلا خب سال ها دوست داشتم که یک ماشین نو بخرن و خب دوست اتشم تجربه کنم، اما بخ نخریدن!یعنی امکانش میش نیمد در ایران!این مسئله وب هتره بگم خلا تبدیل شد به خواسته شدید و باعث شد که انقدر راجب ماشنی تحقیق کنم که بشم که ماشنی باز تمام عیار!

    ولی خب هنوز تو ذهنم هست که ایناب اید رنت کنن!اینا باید ماشین میخریدن و نخریدن پس حداقل میخوام که این مدلو رنت کنن که بسیار دوست دارش بودم!

    خب درسته خیلی تضاد زیادی بود که بخوای هرروز مسافت زیادی رو پیاده، با اتبوس،مترو بری و حتی گاهی تاکسی هم به راحتی ماشین شخصی نیست.

    خب شاید این انتظارات باعث بشه که آدم تنبل بار بیاد و همینطور انتظارات داشته باشه،خب خداروشکر که دوره کشف قوانین زندگی رو دارم‌که خیلی تو این راه کمکم و درکمک این نشانه روزی که اومد برام قراره که بتونپ اقدامات عملی کنم برای این‌خ بی انتظار از کسی جز خدا به حواسته ها برسم و از خود خدا بخوام، نه پدرو مادر، نه دولت، نه جامعه و…

    یعنی انتظار و درخوسات احترام داتشه بتشم ولی شایو بقیشو بختره بذارم‌به مای خدا!

    ممنون از شما و خوحالم از نشانه روزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1583 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزچهاردهم،روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع

    استاد قشنگم، هممون در طول زندگیمون به اسم دلسوزی وگاهی ترحم اومدیم یه خوبیهایی در ظاهر در حق دیگران انجام دادیم که در باطن اصلا درست نبوده ونباید انجام میشده..

    ولی خب اونموقعه فکر میکردیم داریم بهترین کار خداپسندانه رو انجام میدیم، یعنی کمک به دیگری، واسمشم میذاشتیم عشق ومحبت..

    که شکلهای گوناگونی داشت، کمک مالی، کمک عاطفی، کمک جسمی، کمک معنوی و…..

    بعد تازه یا همه جا میشستیم پز میدادیم که کار خیر انجام میدیم و ال می کنیم وبل تا برای خودمون حس ارزشمندی و مثلا اعتبار جمع کنیم، یا اینکه با توقع اون کارهای مثلا خیرخواهانه رو انجام میدادیم، که مورد تایید طرف مقابل باشیم، ازمون قدردانی وتشکر کنه، یا جبران کنه واگه جبرانی در کار نبود که تازه میشستیم کلی گله وشکایت که بیا، آقامن برای فلانی از جون ودل مایه گذاشتم، انقد خوبی در حقش کردم ولی اون بی چشم رو بوده،نمک کور بوده، لایقت نداشته و…..

    در صورتیکه کلا از بیخ وبن کارمون اشتباه بود اما خب اینو درک نمی کردیم، تا اینکه از طریق آموزه های شما آگاه شدیم و متوجه رفتارهای اشتباهمون شدیم…

    کسیکه معنی عشق ومحبت رو درک کنه، اول از همه برای حفظ ارامش وامنیت خودش میاد برای خودش وقت میذاره وبه جای تغییر شرایط واوضاع دیگران( خدایی کردن) میاد به خودش عشق میده و برای رسیدن به اهداف وخواسته هاش تلاش میکنه برای خودش از طریق رسیدن به اهدافش ارزش خلق میکنه ، وقتشو میذاره روی رابطه ی خودش وخداوند وسعی میکنه هر روز بهتر از دیروز باشه، تواین مسیر که میفته می بینه که چه خوب ، اینکه با تغییر نگرشش، تغییر باورهاش چطور تونسته تو تایم کوتاهی کلی تغییرات مثبت وپیشرفت داشته باشه، بعد تازه متوجه میشه که اگه در گذشته اینطوری تمرکزش روی کنترل ذهنش بوده وکنترلش روی خودش بوده چقدر بیشتر می تونسته به اهدافش برسه و موفقییتهای بیشتری کسب کنه، تازه اونجا درک میکنه که پس هر کسی در این جهان می تونه به خداوند ومواهبش درسترسی داشته باشه و زندگیش رو متحول کنه به سمت بهتر شدن…

    واینجاست که اجازه میده دیگران هم در مسیر تجربه های خودشون باشند وخودشون با تلاش خودشون و اندازه توکل وایمان وتلاش خودشون پیشرفت کنند…

    خصوصا کسیکه به این اصل یقین پیدا کرده که هرکسی مسئول تمام اتفاقات زندگیشه وهیچکس نمی تونه زندگی کسی وشخصیت کسی رو تغییر بده چه به خیر چه به شر،مگر اینکه شخص خودش چنین اجازه ای رو با طرزفکر وبرخوردش به دیگران بده…

    این اصل باعث میشه که منه مینا همونطور که خودم تجربه کردم تا به این درک برسم، اجازه بدم دیگران هم خودشون تجربه کنند خودشون تلاش کنند …

    واگر یه زمانی هم خواستم لطفی در حق کسی بکنم حالا از هر نظر، فقط وفقط از روی عشق ومحبت باشه نه هیچ چیز دیگه ای…

    من از شما یاد گرفتم البته سعی میکنم همیشه انجامش بدم که هر کاریو هر کار خوبی رو هر محبتی رو کردم برای آرامش قلب خودم انجام بدم، با این دید که برای خودم اینکار خوب ومفید هست نه اینکه بخوام به عنوان کمک یا خدایی کردن یا ترحم ودلسوزی ویا عشق بی جا انجامش بدم…

    هممون بارها تجربش کردیم که هرجا اومدیم دلسوزی وترحم کردیم هم خودمون آسیب دیدیم وهم ناخواسته آسیب زدیم….

    دلسوزی وترحم از هر جنبه ای کاملا اشتباه هست وآسیب زننده ، وعشق از هر نوعش ارزشمند هست و بین تشخیص این دو از هم مرز باریکی وجود داره، که هرکسی اندازه شناختی که از خودش از خداوند از قوانین جهان هستی، در یک کلام به اندازه شناخت اصل از فرع می تونه انجامش بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    به نام الله مهربان

    سلام استاد جان. ممنونن از شما برای درست کردن و گرفتن این فایل سپاس گزارم.

    من هم به گداهایی که در خونمون رو میزدن با باور اینکه هر کس اومد در خونتون ناامیدش مکنید واین رو از پدران ومادرانمان یاد گرفتیم کمک می کردم ویا همچنین زمستونهابه خبلی از پرنده ها غذا میدادم.

    با شنیدن این فایل تازه دارم میفهمم که نه تنها به اونها هیچ کمکی نکردم بلکه من وامثاله من باعث شدیم که اونهاهیچ فکر وحرکتی انجام ندن ودر کل ایمانی نسبت به خدا پیدا نکنن.

    از خدا میخواهم که هرروز آگاهیهایمان رو بیشتر وبیشتر کنه.وتوکل مون به خودش رو زیاتر که.

    در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم به مریم جان عزیزم و دوستان عزیزم

    خدایا شکرت یم فایل فوق العاده دیگر واقعا عالیه

    به کبوتر هم دلسوزی نکنید

    از نظر اکثریت جامعه این خیییلی بی رحمانه به نظر میرسه که قبلاً من هم جز آنها بودم خدا را شکر حالا خیییلی بهتر شدم و بهتر از این هم شده می توانم

    کلا خییلی بی خیال تر شدم نسبت به گدا ها قبلاً هر کاری می کردم اگر خودم نیاز به پول هم میداشتم به گدا ها میدادم و این جوری خودم را انسان خوبه فکر می کردم در اصل من خییلی اشتباه می کردم باعث می شدم که آنها دیگر کاری نکند هدف نداشته باشد و در فقر و بدبختی بماند

    خییلی از افراد که به ثروت های رویایی رسیدند همین افراد قشر پایین جامعه بودن آنها تقدیر را باور نکردند و نرفتن گدای کنن و همین طور به مسیر های خدا گونه هدایت شدن

    خدای مهربانم خیییلی سپاسگزارم بابت این که هر روز مرا به سوی بهترین ها هدایت می‌کنی هر روز به سوی زیبایی ها هدایت می کنی خدای مهربانم تو همیشه مرا به سمت خوشبختی و راه درست هدایت کردی و هدایت می کنی خییلی سپاسگزارم بابت این همه هدایت هایت خدایا شکرت خدایا شکرت

    ای رب من ای بهترین هم راز من که همیشه مرا در بهترین راه هدایت کردی به بهترین اشخاص هدایت کردی من کوچک اگر بزرگی تو را فراموش کردم بیادم بیاور که چطوری مرا از مصیبت ها و کار ها ناروا دور نگه داشتی و به سمت خودت هدایت کردی خدای من سپاسگزار تو هستم سپاسگزارم

    عاشق همه تونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2890 روز

    سلام

    این فایل رو که گوش دادم مثال های زیادی رو یادم آورد و حتی یه الگوی تکرار شونده ازین دست افراد دارم و دلسوزی بی‌جای من باعث شده خیلی جاها به افراد اشتباه و کلاهبرداری اعتماد کنم و خودمو فریب داده بودم

    مثال زیاد دارم اما به نظرم تعادل داشته باشیم الکی دلسوزی نکنیم از اون ور هم نیفتیم من هنوز رو این موضوع مقاومت دارم و باید بیشتر بهش فکر کنم

    اما چیزی که باعث شد الان کامنت بذارم اینبار از یک زاویه دیگه این فایل رو دیدم اونم از نگاه یک سوم شخص یا ناظر به خودم

    خیلی جاها خانواده م به لطف خدا ازم حمایت کردن و حتی پول توجیبی دادن و من از خداوند و خانواده و پدر و مادرم متشکرم برای حمایت‌هایی که کردن اما این موضوع باعث شده بود که من برای کسب درآمد تلاش جدی نکنم و عمیقا و تمرکزی به فکر درآمد ساختن نباشم درحالیکه درظاهر تلاش میکردم اما میگفتم حالا میشه یا نمیشه و در عمل به کسب و کار خودم پایبند و متعهد نبودم و درآمدی هم برام نداشت و برعکس تکیه م رو درآمد و پول تو جیبی بود که چقدر پس انداز کنم و چطور خرجش کنم و …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سمانه بیک زاده گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم ناز ومهربونم

    استاد عزیزم هربار که فایل های بی نظیرتون رو گوش میکنم دوست دارم زود کامنت بزارم

    چون من بیشتر گفت های شما رو تجربه کردم

    همسر من زمانی که استارت کاری اش را زد

    با سرمایه پدرشون شروع کردند

    از اون جایی که یه دوست خیلی صمیمی هم داشتند

    ایشون رو هم در کنار خودشون به حرفه کابینت سازی مشغول کردند

    از همون روزهای اول همسرم همیشه به دوستشون بها خیلی زیادی میدادند

    طوری که بهترین وسایل وبیشترین خرج هارو همیشه واسه شریک وهمسرشون میکردند

    و چون خیلی همسرم در همه مواقع پول در اختیار ایشون گذاشتند اون آقا خودش رو شریک میدونست

    وتوقع ایشون در تمام جهات کاری وپولی رفته بود

    بالا

    من خیلی وقت ها با خودم میگفتم چقدر رفتار همسرم جالبه چرا باید همیشه بهترین ها واسه اونا باشه

    حتی زمانی که دوستشون ازدواج کرد

    ما رفتیم تهران برای خرید لباس عروس

    و خرید یخچال لباسشویی گاز که بهترین باشه

    در صورتی من لباس عروسی ام رو کرایه کردم

    ووسایلامو هم از شهر خودمون خریدیم وخیلی چیزها دیگه…..

    خلاصه استاد عزیزم این روند ادامه داشت که کم کم

    اون اقا که مثلا شریک ودوست صمیمی همسرم بود

    دل زیاد به کار نمیداد

    ولی همچنان خرج کردن ها به همون روال قبل بود

    وعادت کرده بودند به پول گرفتن های مُفدی البته معذرت میخوام این کلمه رو به کار بردم

    بعد چند سال همسرم تصمیم گرفت که دیگه شرکاتشون رو به پایان برسونه

    با این که شریک نبودند تمام سرمایه از آن همسر من بود همسرم دستگاه برش کاری و یه سری ابزارهای کاری رو بهش داد تا خودش بتونه کارش رو گسترش بده

    اون رفت کلی بدهکاری اون آقا افتاد گردن همسر من

    خیلی کم آوردم ولی خدارو شکر به لطف خدا هرچی بود تموم شد رفت

    بعد اون جدایی شراکت کاری

    اون آقا که دوست صمیمی چندین ساله همسرم بود وهمسرم اینقدر بهشون بها داد کلی حرف پشت سر همسرم زد

    ولی خداروشکر همسرم خیلی ادم منطقی هستش

    همیشه میگه وقتی کسی پشت سرت حرف زد با خود بسنج آیا حرف هایی که پشت سرت یا روبروی تو میزنند آیا تو اون رفتارها یا اون کارها رو کردی

    اگر درست نبود پس جای ناراحتی نداره مهم خودت هستی که میدونی چه آدمی هستی

    چون حرف مثل باد هوا میمونه میاد ومیره پس نباید برات مهم باشه

    استاد عزیزم این بود داستان بها دادن و دلسوزی کردن چند ساله به آدمی که در زندگی چیزی نداشت و آخر هم طلبکار شد

    استاد عزیزم ومریم گلم خیلی دوستون دارم

    یکی از تجسمات ذهنی ام همیشه ملاقات با شما دو عزیز است

    خداوند یارو یاورتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    سلام استاد جان

    وقتتون بخیر

    استاد من با دلسوزی بیجام! چند بار زندگیم رو کلا باختم !

    کلا ید طولایی دارم تو این قضیه با دلرحمی کاملا بیجام!

    مادرم همینجور پدرم همینجور ! با کمک کردن و نگرانی بیهوده و بیش از حد نه تنها احترامی نداشتن بلکه بیشتر مورد قدرنشناسی و بی احترامی قرار میگرفتن !

    من دلم برا همسرم می‌سوخت ! همیشه خدا کمکش میکردم ازش پول نمیگرفتم درکش میکردم حرف نمیزدم و فکر میکردم چقدر همسر خوبی ام با این درک کردنهام! کم کم مشکلاتمون بیشتر شد تا آخر جدا شدیم !

    من از زمان نامزدی تا به امروز خرج این آقا میکردم ! بله ایشون تلاش می‌کرد و من همیشه تلاشهاش رو میدیدم وقت جدایی زیر حرفش زد و تمام زندگی منو حتی تا یه قاشق مادرش اومد جمع کردو برد ماشین رو برد و منو تنها با بچه گذاشت حتی نیومد یکبار بچه کوچیکش رو ببینه و ایشون کاملا دست منو خونده بود !

    دیگه کم کم لطف های مکرر من شد حق مسلم ایشون!

    کم کم گفت تو اصلا هیچگونه نفقه و خرجی نداری! ماشینم رو برد و من باز هم راضی نمی‌شدم ماشین رو از ایشون بگیرم خونم رو هم جمع کرد رفت کاملا !

    خودمو بچمو خانوادم رو تو سختی انداختم ماشین نداشتم برم سرکار یا بچم رو ببرم بیرون !

    می‌خوام بگم هم بی احساسی زیاد بده هم احساسی بودن زیادی !

    هردو تاش ضربه زننده س !

    من قدر نعمت‌هایی که خدا بهم میداد رو نمی‌دونستم و همیشه و از همه چیز ، گذشت میکردم و این یکی از بزرگترین پاشنه آشیل های من هست !

    به اطرافیانم هم ضربه میزدم !

    همیشه عین یه نردبان پشت همسر بودم خودم بی ماشین ولی ایشون در اختیار داشته باشه تا راحت باشه حتی خودم گفتم بیا ماشینم بهت میدم و برو !

    این در صورتی بود که تمام سالیان عمر خرج زندگیم کرده بودم و خونه رو از صفر ، یعنی صفر صفر جمع کردم و ایشون هم نامردی نکرد همه رو جمع کرد برد اونم با بی احترامی !

    باز من راضی نمی‌شدم و اصلا الگوهای تکرار شونده خودم و ایشون رو نمی‌دیدم !

    حتی همین امشب که ماشین رو بعد یک ماه و نیم دوندگی به لطف خدا ، بهم رسوند باز هم من میگفتم دلم نمیاد ایشون بدون ماشین باشه در صورتیکه خودم نیاز داشتم !

    این نادیده گرفتن خودم از کمبود عزت نفس ، از خود کم ارزشی ! از کمبود احساس لیاقت …. و ریشه عمیقی داره درونم !

    استاد هربار پولم هرچقدر بود به هرکس نمی‌شناختم حتی تو فضای مجازی میدادم در صورتیکه نزدیکانم بیشتر نیاز داشتن و تازه فکر میکردم اینا انسانیت هست !

    واقعا که هرچی بلا سرم میاد از خودم هست و از خدا هدایت می‌خوام

    و جراتی برای تغییر خودم !

    استاد انقد دونه دادم که هم خودم راهمو گم کردم و هم ایشون ! تازه افتخار میکردم که چه همسر بادرک و شعوری ام!

    اما نمی‌دونستم که همه چیزو به باد دارم !

    خدایا هدایتم کن به راهی که تو نعمت دادی و نه گمراهان !

    ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    به نام خداوندی که من رو خالق آفرید تا دنیامو زندگیمو با افکارم و باورهام خلق کنم

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش و همه دوستان عزیزم

    در راستای تمرین روانشناسی ثروت 1

    بینهایت سپاس گذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و بینهایت خوشحالم که اینجا حضور دارم و با تعهدی بالا دارم رو خودم کار میکنم دوره فوق العاده روانشناسی ثروت 1، باور های ثروت ساز، سریال زندگی در بهشت، سفر به دور آمریکا و توجه بر نکات مثبت رو دنبال میکنم و کامنت مینوسم و توجه خودمو میذارم رو زیبایی و ثروت و رو خواسته هام

    استاد بی نهایت سپاسگذارتونم بابت آموزش های فوق العاده ایی که در اختیارم قرار میدین

    درکی که من از این فایل داشتم اینه که ما مسئولیتی در قبال دیگران نداریم و همه موجودات خدایی دارند برای راهنمایی و هدایتشون و مشکل و مسئله ایی که برای کسی به وجود میاد سبب رشد و پیشرفت میشه اگر بتونن ذهن خودشون رو کنترل کنن و خودشون رو با محیط وقف بدن اگر نه محکوم به شکست و نابودی میشن و ما اگر در نقش ناجی بخوایم عمل کنیم کمکی که نمیکنیم هیچ سبب ناتوان شدنشون هم میشیم

    همه ما به یک اندازه به خداوند متعال دسترسی داریم و میتونیم از هدایت های پروردگار بهره مند بشیم

    چه بهتره اگر برای خودمون هم مسئله و چالشی به وجود اومد فقط از خداوند متعال درخواست هدایت کنیم تا با حل کردن اون چالش بتونیم بزرگ تر و پخته تر بشیم و یا حتی بتونیم با حل اون مسئله به ثروت برسیم و اگر دیدیم فردی با مسئله و چالشی مواجه شده به جای منجی شدن و نشستن پای حرفاش از خداوند متعال بخوایم هدایتش کنه

    همه ما باید بتونیم روی پای خودمون به ایستیم و انتظاری از کسی نداشته باشیم و منتظر منجی و کمکی کسی نباشیم چون روزی میرسه اون منجی و کسی وجود نداره و ما با کوچک ترین مسئله و چالش نابود میشیم پس بهتره که خودمون بزرگ بشیم

    استاد واقعا این مثالی که در خصوص کبوتر ها زدین بهترین مثال بود برای رسوندن این پیام به من واقعا عالی بود استاد

    استاد شما این قانون حاکم بر جهان هستی رو با زوایای مختلف مفهموشو با ما به اشتراک میذارین واقعا با تموم وجوددم و با تک تک سلول های بدنم سپاس گذارتونم و قطعا شما و این سایت بهترین در حوزه کاری خودتون در دنیا هستین

    خداجونم خیلی دوست دارم و عاشقتم

    خدایا منو به راه راست: راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن

    خدایا منو به مسیر شرایط اتفاقات ایده ها و انسان هایی هدایت کن تا از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم

    خدایا منو به مسیری هدایت کن مثل استاد عباسمنش تا کارو تفریحو عشق و علاقه و لذت و پول درآوردنم یکی باشه

    خدایا منو هدایت کن به استقلال مالی، استقلال مکانی و استقلال زمانی

    خدایا خودت میدونی که من عاشق خودمو خودتم: خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: