دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 5

477 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه ... گفته:
    مدت عضویت: 3732 روز

    سلام

    بسیار ممنون از فایل رایگان زیباتون

    خیلی منو به فکر وا داشت .نظام باورهام رو زیر سوال برد.

    اطرافمون پر از پدر و مادرهایی هستند، که با حمایت های بیش از حد زندگی بچه هاشون رو خراب میکنند.

    در فامیل، خانمی با تحصیلات فوق لیسانس مهندسی از یک دانشگاه معتبر، تحت تاثیر همین تربیت غلط هست؛ که مادر یک دختر 12 ساله هستند. جالب اینه که همین تربیت و برخورد ها رابرای دختر خودشون هم انجام میدند (این جور تربیت ها میتونه تا نسلها ادامه داشته باشه)

    آقای عباس منش از اول زندگی یه جور دیگه توسرمون کردند .گفته هایی که مکروهه اگه گدا رو بی پاسخ بزاری، تو ذهن من نقش بسته .

    پس بحث صدقه و انفاق و گذشت و بخشش چیه مگه ؟اونها مگه دل رحمی نیست؟

    خواهش میکنم این مسائل رو بازتر کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3953 روز

    سلام بر اقبال خدا آقای عباسمنش این تجربه من رو یکی از تحقیقات من هست شما اگر الان در بسیاری از وبسایت های کنکور برین یک موضوع جالبی رو متوجه میشین اون این هست که از سال های شصت تا الان هر سال که دانش آموزان در رشته های ریاضی یا تجربی یا ادبیات کنکور داده اند نمرات و امتیاز ها نزولی بوده یعنی دردهه های شصت درس های مثل ریاضی یا شیمی فیزیک صد در صد بود اما الان نزدیک نود و هشتاد هست بنظر من وجود آموزشگاه های کنکور باعث شده دانش آموزان بدنبال تحقیق و پژوهش نباشن و خوراک را آماده بخورند و ببدنبال راه حل های ساده و استادان قوی برن که موضوع رو خیلی خیلی آماده دریافت کنن و برای کنکور همون ها رو بخونند و بدنبال چیزهای دیگه ای نرن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرهاد شکوه گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    سلام به همگی و حسین جان عزیز

    حسین جان نظرت برا هممون ارزشمند و قابل احترام هست اما:

    لطفا بذار بقیه هم نظرشون رو در مورد این موضوع مطرح کنند و نه اینکه با تعریف داستان های واقعی که دیدند یا شنیدند مهر تائید بر نظر شما بزنند.(منظورم 2 سطر آخر نوشته های همین صفحه هست)

    —-من هم با اصل گداپروری و ترحم بیجا مخالفم

    !!!!!! اما شرایطی هم هست که محتاج بودن فرد برامون کاملا روشنه (با تحقیق و بررسی زندگیشون یا پرسو جو از افراد قابل اعتماد)-

    بدلایل مختلف مثل: از کار افتادگی,یا زنی بیوه با 3 بچه مریض سراغ دارم که تمام زمانش صرف پرستاری و نگهداری از این بچه ها میشه,معلولیت ها و…

    در مورد این افراد که محتاج بودنشون برام ملضم هست از اصل بخشندگی استفاده می کنم.

    و اما در مورد دیگر مخلوقات _پرندگان , حیوانات-

    اگر بهشون بر بخورم و حس درونیم(نه احساسی شدن) خیلی صریح برام روشن کنه که محتاج هستند یک لحظه هم تردید نمی کنم و باورم اینه که خداوند من رو وسیله ای برای کمک به این مخلوقش در اون زمان خاص و در اون فرکانس قرار داده و انجامش میدم—هممون میدونیم که حس درونی هیچ موقع به آدم دروغ نمی گه.این رو بعداز انجام کمک با حس زیبایی که بهم دست داده بارها تجربش کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رضا مصنعی گفته:
    مدت عضویت: 3552 روز

    سلام

    خیلی موقعها با دلسوزی در حق دیگران بشدت اونا رو تنبل و متکی به خود بار میاریم و ازشون آدمای متوقعی میسازیم.این آدما در عین حال که مسئولیت کاراشون رو در اکثر موارد به دوش دیگران میندازن به شدت خودشون رو بری از خطا و اشتباه میبینن و خبری از زندگی پارازیتی خودشون ندارن.

    با همکاری نا آگاهانه با این افراد هم اونا رو دچار عادات بدی خواهیم کرد و هم خودمان در آینه به عوارض این رویه اشتباه برخورد خواهیم کرد.

    اعمالی مثل:

    مغازه داری که وسایل مورد نیاز همکار و همسایشو دایما بهش قرض میده.

    مادری که بچه هاش رو تا سنین بالا چک میکنه که چی بپوشن و چی بخورن.

    همکلاسی که دایما به دوستاش که دست خالی اومدن کلاس خودکارو و مداد و کاغذ قرض میده.

    اجازه دادن به یک فرد تا خارج از صف ، سرویس مورد نظرشو دریافت کنه چون ماشینش رو بد جا پارک کرده.

    سکوت و تایید عادات و رفتارهای بد افراد تا غرورشون نشکنه

    تایید حرفهای دیگران در عین حال که میدونیم این آگاهی اونا صحیح نیست و ممکنه به خودشون یا اطرافیانشون صدمه بزنه تا خجالت زده نشن

    کمکهای مالی و ساپورتهای نابجا و گاه و بیگاه پدر و مادرها برای فرزندان مجرد یا متاهل

    قبول کردن دایمی خواسته های درست و غلط فرزند کوچکمون با این توجیه که بچه است و اشکال نداره

    باز کردن در برای همسایه ای که دایما برای اینکه کلید نداره زنگ خونه شما رو میزنه

    و یک مثال خیلی جالب دیگه:

    چند سال پیش یک دوره کمکهای اولیه تحت نظر سازمان هلال احمر دیدم که تو جلسه اولش مربی مربوطه که بسیار حرفه ای و دوره دیده و با تجربه بود گفت اگر با مجروحی مواجه شدید که خونریزی داشت هر چقدر هم مسلط هستید هرگز بدون دستکش بهش دست نمیزنید!

    برای ما بسیار تعجب آور بود ولی ایشان در جواب گفت احتمال بیماری خونی وجود داره.

    وظیفه ماست جان یک نفر رو نجات بدیم نه اینکه جان یک نفر دیگه رو هم (که خودمون هستیم)به خطر بندازیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    عباس دهقانی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3582 روز

    سلام به استاد عزیزم . خدا قوت

    کاملا با نظر شما موافقم . ولی این که در مرحله عمل چقدر احساساتمون رو کنترل کنیم و با تدبیر عمل کنیم برمیگرده به قدرت باور هامون نسبت به این مسئله .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    بهمن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    سلام به دوستان هم صراط

    یک ضرب المثل ژاپنی هست که میگه:اگه میخوای یک وعده کسی رو سیر کنی بهش ی ماهی بده ولی اگه میخوای برای همیشه سیرش کنی بهش ماهیگیری یاد بده.فک کنم این ضرب المثل هوشمندانه کل مطلبو تماما توضیح و پوشش بده .

    و از نظر اصول دینی هم کمک به کسیکه گدایی رو بعنوان شغل برای خودش انتخاب کرده درست نیست.و این شخص گدا در روز قیامت در خالی محشور میشه که صورتش هیچ گوشتی نداره.کمک به دیگران هم از چند نظر قابل برسیه مثل صدقات ایثار انفاق جود و غیره که همه اینها تعریف خاص و شرایط خاص خودشو داره و بحث مفصلیه/

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3554 روز

    سلام به همه دوستان گروه …

    با شنیدن این فایل تون یاد جشن شکوفه ها و عاطفه ها افتادم ک هر سال داریم میبینیم برگزار میشه و بنظرم این کار اصلا نتیجه مثبتی نداشته تا بحال …

    ضرب المثلی ک داریم اینجا مصداق پیدا میکنه ، بجای اینکه ماهی رو بدیم دست این افراد ماهیگیری رو نشون شون بدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    معشوق خدا گفته:
    مدت عضویت: 3941 روز

    سلام استاد .خدا قوت

    من کاملا با این موضوع موافقم و در خانواده ها ی زیادی دیدم که با توجه و دلسوزی های زیاد نه تنها کمکی به فرزندانشان نمیکند بلکه اجازه ندادند فرزندانشون رشد کنند.

    مثلا من یه دوست دانشگاهی ترم 4 کارشناسی دارم که هنوز پدر و مادرش براش کتاب دانشگاهی میخرند. و خودش نمیره دنبال خریدن کتاب و یا چیزهایی که لازم داره.

    و خواهرش همکلاسی من هست که الان ترم اخر کارشناسی هست ولی برای ثبت نام ارشد خودش اقدام نکرد بلکه به پدر ومادرش زنگ زد تا براش انجام دهند. واز خودش دلیلشو پرسیدم گفت میترسم خراب کنم و ازاین حرفها .. که کاملا مشخصه تو این خانواده هم دختره و هم داداشش اعتماد به نفس لازم را ندارن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    میثم حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 3961 روز

    سلام استاد این دقیقا همون فایله که من احتیاجش داشتم تا به اطرافیانم نشون

    بدم که متوجه بشن دلسوزی بیش از حد به جای اینکه کمک کننده باشه ضربه زننده است

    ولی استاد یه سوال اگه ما به گداها کمک نکنیم ممکنه اون گدا بره به سمت کار خلاف

    ممکنه دزد یا قاچاقی بشه به نظرمن اگه گدا بمونه بهتر از اینکه خلافکار بشه

    بازم ممنون بابت این فایل مفید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: