دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

477 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 700 روز

    سلام خدمت استادی عزیزم ومریم جون نازنین ودوستان عزیزی که این کمنت را میخواند

    من مثلی خیلی واضع دارم، من یک مدتی کوتاه بود درامدی نداشتم هرچی پس اندازی داشتم را هم تمام کرده بودم البته قبل آن من آن کسی بودم که همیشه دستم تو جیب خودم بود همیشه خودم احتیاجاتم را رفع میکردم بعد آن مدت که من پول نداشتم برای کوچک ترین چیزی که لازم داشتم از پدرم باید پول میگرفتم بعد پدرم با وجودی که منو خیلی دوست داشت برام پول میداد ولی یک قسمی من احساس خوبی نداشتم

    من قشنگ یادم هست چند دفه که من پول لازم کردم از پدرم کارتش را میخواستم ولی ایشان کارت را بریم نمیداد همون اندازه که لازم داشتم را نقد میداد اگر اضافه بود هم میگفت پس بیارم بعد این حالت منو خیلی ناراحت میکرد وخیلی بهم برخورد بعد منم تصمیم گرفتم که دیگه این حالت را تحمل نکنم دست پای بیزنم برای خودم پولی دربیارم در صورتی بدهکار هم شده بودم بعد منم به کمک وهدایت خدای مهربانم سری یک شغلی پیدا کردم که در بهترین موقعیت کناری بهترین افراد با درآمدی خیلی عالی دارم

    والان که فکر میکنم میگم خداراشکر که پدرم آنچنان که من تواقع داشتم همراهم رفتار نکرد هرچند من میدونم پدرم منو خیلی دوست داره ولی تواقع من بیشتر از اینا بود و این رفتاری پدرجانم باعث شد من حرکتی بکنم و درآمدی برای خودم داشته باشم و این تجربه خیلی زنده است برام که دلسوزی باعث ضربه زدن به طرف میشه حتا من مثلای دارم که بعضی موقع من بطرف از هر لحاظ دلسوزی کردم ولی جواب خیلی بدی گرفتم.

    بهرحال خداراسپاسگذارم که این فایل عالی نشانه امروزم بود و برام کلی درس داشت

    وخداراشکر میکنم که من درمدارش بودم واین آگاهی را را دریافت کردم

    خداجانم بی نهایت سپاسگزارتم، دوستت دارم وعاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    m hasani گفته:
    مدت عضویت: 3689 روز

    با درود و احترام حضور آقای عباس منش و یاران باوفایش

    استاد عزیز من فایل شما را شنیدم متشکرم مثل همیشه عالی بود.من سعی میکنم هرماه قسمتی از درآمدم را اختصاص دهم به نیازمندان و فقرا. اگر کمک به افراد نیازمند ایراد دارد پس جایگاه بخشش چگونه است ؟ پس چرا پس از بخشش کردن سیلی از فراوانی به سوی ما سرازیر می شود ؟ من فایل های شما را در مورد بخشش شنیده ام اگر ممکن است در خصوص تفاوت این دو توضیحاتی را ارایه بفرمایید . با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فرهاد شکوه گفته:
    مدت عضویت: 4012 روز

    سلام به همگی و حسین جان عزیز

    حسین جان نظرت برا هممون ارزشمند و قابل احترام هست اما:

    لطفا بذار بقیه هم نظرشون رو در مورد این موضوع مطرح کنند و نه اینکه با تعریف داستان های واقعی که دیدند یا شنیدند مهر تائید بر نظر شما بزنند.(منظورم 2 سطر آخر نوشته های همین صفحه هست)

    —-من هم با اصل گداپروری و ترحم بیجا مخالفم

    !!!!!! اما شرایطی هم هست که محتاج بودن فرد برامون کاملا روشنه (با تحقیق و بررسی زندگیشون یا پرسو جو از افراد قابل اعتماد)-

    بدلایل مختلف مثل: از کار افتادگی,یا زنی بیوه با 3 بچه مریض سراغ دارم که تمام زمانش صرف پرستاری و نگهداری از این بچه ها میشه,معلولیت ها و…

    در مورد این افراد که محتاج بودنشون برام ملضم هست از اصل بخشندگی استفاده می کنم.

    و اما در مورد دیگر مخلوقات _پرندگان , حیوانات-

    اگر بهشون بر بخورم و حس درونیم(نه احساسی شدن) خیلی صریح برام روشن کنه که محتاج هستند یک لحظه هم تردید نمی کنم و باورم اینه که خداوند من رو وسیله ای برای کمک به این مخلوقش در اون زمان خاص و در اون فرکانس قرار داده و انجامش میدم—هممون میدونیم که حس درونی هیچ موقع به آدم دروغ نمی گه.این رو بعداز انجام کمک با حس زیبایی که بهم دست داده بارها تجربش کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    احسان قدمی گفته:
    مدت عضویت: 3748 روز

    سلام و درود

    فایل بسیار جالبی بود من خودم از قبل بر سر این عقیده بو ه ام و هرگز به صورت مستقیم به گدایی کمک نکرده ام.

    بسیاری از افراد بر اساس عقیده و باورهاشون خواهان کمک کردن به دیگرانند ولی چطوری؟

    من معتقدم عقیده و با ور های هرکس قابل احترامه ولی چون کمک کردن به آدم هایی که (گیریم واقعا هم نیازمندن) گدایی میکنند باعث میشود که هم جامعه از وجود همچین ادمهایی اشباح بشه و آنهارو از موفقیت دور کنه و راحت طلبشون کنه بهتر است کسانی که دوست دارن به دیگران کمک کنند کمک هاشون رو به صورتی که مسیقیم نباشه که طرف مقابل هم راخت طلب نشه مانند(اونهارو به کاری مشغول کنیم و بهشون در برابر کاری که انجام میدن پول بدهیم، یا کمک های نقدی به خیریه ها بدیم که از خیریه کمک بگیرن،

    یا انسانهایی که واقعن نیازمندند و توانایی کار کردن رو ندارن را شناسایی کنیم و خودمون بریم به اونا کمک کنیم نه اینکه اونا بیان از ما درخواست کمک کنند بعد ما کمک کنیم

    در کل ممنونم که عرایض بندرو خوندید ( یه لحظه فکر کردم پشت تریبون قرار گرفتم)

    امید است روزی که دیگر هیچ کس به خودش اجازه گدایی کردن رو نده و به جای گدایی سعی کنه خدارو بهتر بشناسه چون اونه که کمک کردنش ابدیه و بی منت

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    میلاد صمیمی گفته:
    مدت عضویت: 3725 روز

    بله کاملا درسته من مثال های زیادی رو تو ذهنم دارم از این که دلسوزی بیش از اندازه برای بقیه اصلا بهشون کمکی نمیکنه

    مخصوصا دلسوزی مادر برای فرزند.

    من خودم تو اقواممون سراغ دارم بچه هایی رو که بخاطر نگرانی بیش از حد مادر و پدراشون مخصوصا مادر، به جایی رسیدن که در ضمیر ناخدآگاهشون پیوسته برای انجام هر کاری دنبال کمک مادرشونن. خیلی گوشه گیر و غیر اجتماعی چون یاد نگرفتن که کاراشون رو تو جامعه خودشون انجام بدن و همیشه مامانشون براشون انجام داده از ترس اینکه نکنه سر پسرم کلاه بزارن نکنه دوستای ناباب دورشو بگیرن نکنه آسیب ببینه نکنه دستش بشکنه نکنه و نکنه …..

    تغییر کردن واسه چنین ادمایی خیلی سخته پدر مادرای عزیز شما با این کارا به اونها هزینه زیادی رو تحمیل میکنید که تازه اگه بخوان بعدا تغییر کنن براشون خیلی سخته و این بدترین کاریه که یه پدر مادر میتونن واسه بچه هاشون بکنن.

    فکر میکنم این موضوع در مورد کسایی که مثلا میرن این ور و اون ور ساز میزنن و پول جمع میکنن هم صادقه درسته؟ اونا هم به یه شیوه دارن همون گدایی رو میکنن درسته؟ دوست دارم نظر دوستامون رو بدونم…

    برقرار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فاطمه رحیمی گفته:
      مدت عضویت: 1644 روز

      سلام دوست عزیزم

      به نظرم چون بساط میکنن وجه خوبی نداره میتونن از هنرشون جای بهتری استفاده کنن…

      یا دست فروشا

      ولی فکر میکنم گدایی نیست

      اونا دارن یه خدماتی ارائه میدن

      مثلا اواز خوندن و اهنگ شاد نواختن تواین روزای ایران من دیدم مردم خوششان میاد و جمع میشن اما کی دور کسی که گداست و ناله میکنه و خودشو کج و کول میکنه جمع میشه؟

      اما نظر من اینه جای هنرمند اینه که روی صحنه بنوازه و شاید اون ها هم درحال طی کردن تکامل هستن صددرصد تا به جایگاهای بهتر برسن چون دارن از توانایی خاص خودشون پول درمیارن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    mojtaba گفته:
    مدت عضویت: 3594 روز

    با عرض سلام وخسته نباشین خدمت استاد عباس منش و خانواده بزرگ عباس منش، تو قران هم آمده که افرادی که نیازمند هستن نمیان و جار بزنن که ما نیازمند هستیم بلکه ابرو داری میکنند و لذا افرادی که در خیابان و… هستند نباید به انها کمک کنیم…. اگه میخوایم کمک کنیم به اون فردی که داره یه چیز کوچکی را میفروشد و دستش جلو کسی دراز نیست با خرید اون چیز هرچند که احتیاج نداشته باشیم کمک کنیم… این روش بسیار بهتر و کارامدتر و کمک به باور های طرف مقابل هستش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    علیرضا پورهادی گفته:
    مدت عضویت: 3748 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم آقای عباس منش

    بسیار زیبا و انگیزه بخش بود ولی سوالی برام بوجود اومد که می خواسم اونو با شما در میان بذارم و اون اینکه می دونیم که ائمه ما بسیار به افراد نیازمند کمک می کردند. حداقل این طور به ما گفته شده.

    همچنین این داستان رو می دونیم که خانواده حضرت علی علیه السلام سه روز روزه گرفتند و موقع افطار هر بار سائلی به درب خانه آنها می اومد و تقاضایی داشت و خانواده حضرت علی علیه السلام نیاز آنها را برطرف می کردند. به طوری که آیه مورد نظر سوره انسان نازل می شود.

    با توجه به این که ائمه ما از قانون جذب آگاهی داشتند و اون رو آگاهانه در زندگی خود اجرا می کردند، این تناقض ظاهری چگونه حل می شود؟

    همچنین در آیه 47 سوره یس می خوانیم که خداوند می فرمایند: «و هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید کافران به مومنان می گویند آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست او را اطعام می کرد، شما فقط در گمراهی آشکارید.»

    خیلی دوستتون دارم استاد عزیزم

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    سلام استاد عزیزم که اینقدر خوشگل و خوشتیپ هستی

    استاد عزیزم چقدر قشنگ توضیح دادی

    چقدر سوال های آگاهانه از خودتون می‌پرسی که آیا به گدا کمک کردن هم درست است یا نه

    شکر خدا وقتی سوال خوب بپرسیم خداوند مارا هدایت می‌کنه به دریافت پاسخ درست

    به کبوترها غذایی ندهیم

    من تجربه مادر شدنم رو می گویم

    وقتی دختر عزیزم سوگل به دنیا آمد .چون اولین فرزندم بود خیلی دوست داشتم تمام مهر و عشق مادری ام رو نثارش کنم .. خیلی مواظب بودم که گریه نکنه همیشه پیش مادر شوهرم بود که نکنه گریه کنه ..

    خیلی بغلی عادت کرده بود کافی بود که زمین می گذاشتیمش خیلی میزد زیر گریه خیلی اذیت میشدم کار هام رو نمی‌تونستم راحت انجام بدم 5،6بار باید بهش سر میزدم . اما از یه جایی به مشکل بر خوردم از مادر شوهرم دورتر شدم.کسی رو نداشتم که بهش سر بزنه مجبور بودم ترکش کنم خیلی وقت ها اونقدر گریه میکرد که من نمی‌تونستم بغلش کنم . خیلی وقت ها میومدم که طفلک اونقدر گریه کرده همون جور هم به خواب رفته چون هیچ کسی رو دور و برش نمیدید مجبور بود خودش ساکت شه . بیش از حد براش خوراکی مهیا نکردم بیش از حد هر چی خواست سریع براش مهیا نکردم نگاه کردم به موقعیت ام بیشتر تلاش می‌کنه خودش تجربه کنه نه این که از تجربه و گفته های ما استفاده کنه دوست داره متفاوت باشه نه اون چیزی که ما میخواهیم باشه اصلا لوس بار نیومده بچه ام

    الان 7سال میگذره و دختر نازم خیلی مستقل شده کار های خونه رو انجام میده

    ببینه غذا درست نکردم سریع پا میشه سیب زمینی سرخ کرده یا سوپ یا پوره سیب زمینی درست می‌کنه برا خودش ارزش قائل.

    منتظر نیست تا من براش مهیا کنم خودش دست به کار میشه و فقط هم به فکر خودشه نگران بقیه نیست نه اینکه بی احترامی کنه نه این یه جور ارزش قائل شدن برا خودشه اصلا براش مهم نیست که کسی تاییدش می‌کنه یا نه اون کارش رو انجام میده نمیگه پس ابجیم چی پس مادرم چی میگه خود تون بلند شین مثل من. چطور من تونستم پس شما هم میتونید. اما دختر کوچیکم همش باید لقمه بجوم تو دهنش بگذارم از عهده ی خودش بر نمیاد همش پدر مادر بالا سرش باشند. اینو بخور اینو نخور این کار رو انجام بده اونو انجام نده و دوباره این اشتباه 6سال پیش رو من رو دختر دومم انجام دادم حالا خیلی سخته تغییر دادنش. بد قلقی می‌کنه

    پس بستگی داره من تو چه محیطی بزرگ شده باشم تا از کمک نکردن به گدا ها عذاب وجدان بگیرم یا نه

    واقعا وقتی از وجود خودمون می‌کَنیم برا دیگران قطعاً بیش از حد متوقع میشوند از ما مخصوصاً همسر ها پر توقع هستند از هم دیگر

    که کجا بودی دلجوییم نکردی

    کجا بودی به من کمک نکردی

    تو نباید به من نه بگی تو وظیفه ات هست که همیشه مایه ی آرامشم باشی

    تو باید همیشه بغلم کنی واز این لوس بازی ها

    خودم به عنوان یک زن مستقل هستم در کار های خانه از همسرم بیش از حد کمک نمی‌گیرم ولی وقتی رها باشم ،کم توقع باشم ‌،مستقل باشم ، همسرم خیلی خوش حالتر هست کمک بیشتری به من میرسه چون من وظیفه اش نمی‌ بینم و پر توقع نیستم

    امیدوارم تونسته باشم جواب درستی را گفته باشم

    خدا نگه دار همتون شاد باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Masihan گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    سلام استاد عزیزم ک درباره هر مساله ای ی فایل داری دمت گرم واقعا

    من ی چیزی رو این روزها مخصوصا خیلی دارم ب درکش میرسم ک ما خدای کسی نباید باشیم یعنی اینکه چرا ما فک میکنیم ک ی کسی جدا از این جهانه و خدا نیافریدتش چرا فک میکنیم ک ما باید ب کسی کمک کنیم هر چند عزیزانمون

    خواهر من 20 ساله داره کار میکنه و هرچی کار میکرد میداد ب مامانم و همش میگفت گناه داره مامانم هم سر این انقدر از خواهرم توقعش رفته بود بالا ناخوداگاه ک خواهرم اگر میخاست برای خودش چیزی بخره قایمکی میخرید و هروقت میفهمید خواهرم ی کم پول نگه داشت سریع برای پوله ی چاله میکند

    از جایه دیگه هم دستش پول نمیومد

    کم کم دیگه اگه خواهرم ی مدتی سرکار نمیرفت مامانم هیچ پولی دستش نمیومد

    ی روز بهش گفتم تو فکر کردی داری کمک میکنی ب مامان اولا ک خودت 20 سالی ک کار کردی رو ب فنا دادی و الان اگه حود درونت ازت بپرسه چی داری بعد 20 سال حرفی نداری بهش بزنی بعدشم انقدر مامامانو بد عادت کردی از هیچ جای دیگه پول نمیاد دستش انقدر اینارو بهش گفتم ک پول دادن ب مامانم رو از روی دلسوزی قط کرد و بهش پول نمیده مگه اینکه خودش حال کنه بهش پول بده الانم ی مقدار خوبی پول جمع کرده و داره ماشین میگیره

    مامانم الان ی مغازه داره و درامدش بیشتر از خواهرم نباشه کمتر نیست

    حالا ب خواهرم میگم ببین دیدی خدا ب همه بنده هاش کمک میکنه و هواشونو داره دیدی مامان الان دستش بازتر از اون موقس ک تو بهش پول میدادی دیدی خدا فقط ی دونس و هیچ کس نیازی ب کس دیگه نداره .اگر تو ازروی دلسوزی ب یکی کمک نکنی و متوقعش نکنی اونم ی فکر دیگه میکنه واسه خودش تو باعث شده بودی ک ب این موصوع عادت کنه ک منبع روزی دبگه ای نداره و فقط تو هستی .الان ببین ک چقدر درامدش بیشتر شده تو سرخورده نمیشی ک هم پول خودتو داری هم میبینی ک مامان بیچاره نیس و گناه نداره

    ی مثال دیگه هم دارم من ی جایی کار میکردم دوتا مادر با بچه هاشون میومدند سرکار ک هرکدوم ی دختر چارپنج ساله داشتند یکی از مادره دقیقه ب دقیقه بچه رو صدا میکرد ک کجا میری دست ب این نزن اونو برندار مواظب باش نیفتی اسم دخترش بنیتا بود

    اونیکی مادره عوضش بچشو واقعا ول کرده بود ب امون خدا اسم بچش فاطمه بود فک کنم

    بنده خدا بنیتا انقدر ک مامانش پشتش بود هی مواظبش بود هی کمکش میکرد اصلا نمیتونست تنهایی چارتا قدم برداره هر طرفی میرفت انگار ی الارم هشدار دهنده ای نمیزاشت کاری بکنه هرکاری میخاست بکنه مادرشو صدا میزد

    وای فاطمه از درو دیوار بالا میرفت شیطنت هر چیز ب ظاهر خطرناکی ب زعم مادر بنیتا بر میداشت ولی مامانش انگار ن انگار اصن خیلی بچه خودساخته ای بود کل کاراشو خودش میکرد و بنیتا دست و پا چلفتی برای کوچکترین کار مامانشو صدا میزد.

    من خیلی دارم ب اینکه هرچی پشت ادم خالیتر میشه و کمکی بهش نمیشه بهتر رشد میکنه خلاقیتش بیشتر میشه همه توان خودشو میزاره وسط و…..

    ممنون استاد بازم ممنون بابت این فایل فوق العاده کاربردی و پر از اگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    رحیم شیرعلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    مثال رستورن سلف سرویس که چندین بار توسط استاد بیان شده مصداق همین قضیه بخشش هست ،

    این جهان یه رستوران سلف سرویسیه که هرکسی به اندازه من دسترسی به این نعمت ها و غذا ها داره ،

    تو این رستوران اگه من دستمو دراز کنم و غذایی به کسی که می تونه خودش اراده کنه و غذا برداره بدم،خلاف قانون عمل کرده ام

    چرا؟

    چون با این کار هم به خودم ظلم می کنم و هم به اون نفری که بهش کمک می کنم

    دلیلش هم اینه که شما وقتی به کسی کمک می کنید اون نفر دنبال پیشرفت نمی ره و گداپرورتر می شه و بیشتر گدایی می کنه (با کمکمون ظلم می کنیم بهش)

    و اون حس ترحمی که تو ما بوجود میاد هنگام کمک کردن،این حسه هم تو ناخودآگاه ما داره این جمله رو به دنیا می گه که ای دنیا ،ای خدا تو چقد ناعادل هستی،

    و این حس و گفتن این جمله تو ناخوداگاه یسری باورهای مخرب تو ما فعال می کنه که در نهایت منجر می شه به این که ما هم از لحاظ مالی پیشرفت نکنیم و در واقع به خودمون ظلم کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت