به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام وعرض ادب خدمت استاد گرانقدر
استاد شما باعث افتخار خدا هستید، وقتی به این فکر کردم که این جمله رو به شما بگم با خودم گفتم ا؟ آسیه کاش بشه جوری باشی که حداقل خودت توی درون خودت لبخند بزنی و از ته دل بگی «آسیه خدا بهت افتخار میکنه. آفرین بر تو. بندگیت مبارک»
با شنیدن حرفهای اخیرتون و فایلهای رایگان بعد از حضورتون در آمریکا و صحبتهای کوبنده تون و بعد از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، احساس میکنم دیگه باید خودمو شگفت زده کنم
استاد خجالت میکشم بگم اما من تمام دوره های شما روتهیه کردم، همشون رو گوش دادم اما ایده آلیست بودن و عدم ایمان صددرصدم جلوی منو میگرفت ومیگیره اما امشب بعد شنیدن این فایل تعهد نوشتم. من خود قبلیمو شگفت زده میکنم، من آسیه قبلی رو خرد میکنم و یک مم جدید، یک آسیه جدید میسازم که به خودش افتخار کنه
استاد خدا حفظتون کنه. شما فوق العاده این، و این درحالیه که من هم قابلیت های اینگونه بودن رو دارم چون من هم بنده همون خداییم که همه مون رو مثل هم خلق کرد
اما من کمتر باورش کردم و شما بیشتر
خدایا هدایتم کن، کمک کن باورت کنم، کمک کن ببینمت، درکت کنم و جز تو کسی رو نبینم.
من امشب رو برای شروع ایجاد تغییرات بنیادین زندگیم به یاد خواهم سپرد، به عنوان لحظه ای که چیزی در درونم تکون خورد تا بشکنم، تا بسازم چیزی که لایقش هستم و برای من در نظر گرفته شده.
خدایا آسیه رو هدایت کردی، حجت رو با آشنا کردنش با استادعباسمنش بر او تمام کردی، مثل همیشه کنارم باش، میخوایم دوتایی کولاک کنیم
یا علی
سلام عرض میکنم خدمت استاد ارجمند و گروه تحقیقاتی عباس منش و همه دوستان هم مسیر
من تازه به این گروه ملحق شدم و خیلی خوشحالم که در کنارتون هستم. چند سال پیش مباحث موفقیت رو مطالعه کرده بودم و چند وقتی بود که دچار روزمرگی شده بودم و از قافله عقب بودم. تا اینکه یکی دو ماه پیش یکی از آشنایان این سایت رو به من و دوستم معرفی کرد. منی که تا حالا از هدست گوشی استفاده نکرده بودم الان همیشه تو گوشم هستن و فقط مطالب با ارزش استاد عباس منش رو گوش میدم.
میخوام یه ماجرا یا بهتره بگم یه معجزه رو براتون تعریف کنم. من و همسرم منتظر فرزند دوم هستیم و همسرم ده روز پیش رفته بود دکتر برای تحت نظر بودن و انجام آزمایشات پزشکی. خانم دکتر که یه چک آپ نوشته بود طبق معمول رفتیم آزمایشگاهی که دوستم اونجا کار می کرد. جواب آزمایش رو همسرم برده بود پیش دکتر و بعدش به من زنگ زد که خانم دکتر گفته یه بار دیگه برو آزمایشگاه طبقه پایین چون هپاتیت ب شما مثبت نشون میده. وقتی اینو شنیدم خیلی فشار و استرس زیادی بهم وارد شد.به دوستم زنگ زدم و اونم موضوع رو تایید کرد و گفت نخواستن خبر بد رو من بهت بدم. نمیخوام سرتون رو درد بیارم خلاصه تا دو روز که قرار بود جواب آزمایش دوم رو بدن با قانون عدم توجه که از استاد یاد گرفته بودم و با جمله تاکیدی « من و همسرم سالم هستیم » سپری کردم. به همسرم هم تاکید میکردم که مثبت فکر کن و نگران نباش و فقط به خدا توکل من. عصر دوشنبه همین هفته قرار بود جواب رو بگیریم و ببریم پیش دکتر. رفتم جواب رو گرفتم ولی دکتر مطبش رو بسته بود. خودم جواب رو نگاه کردم و همه موارد منفی بود. باورم نشد و رفتیم آزمایشگاهی که دوستم اونجا کار می کرد و به اون نشون دادم جواب رو. دکتر آزمایشگاه اومد و با کلی عذرخواهی گفتن احتمالا جواب ما مشکل دار بوده و یک ساعت وقت خواستن تا مجددا آزمایش رو تکرار کنن. یک ساعت بعد دوستم زنگ زد و در کمال ناباوری بهم گفت که جواب آزمایش ما غلط بوده. به همسر و خانواده خودم گفتم دیدید گفتم باید به خدا توکل کرد و یاد حرف استاد افتادم که خداوند ما رو مورد آزمایش قرار میده. خلاصه دیروز دوستم دوباره زنگ زد و بعد از عذرخواهی مجدد هم از طرف خودش و هم از طرف دکتر گفت ما هنوز موندیم که چطور آین اتفاق افتاده که بی سابقه بوده. میگفت ما آزمایش های مورد دار رو دوباره تکرار میکنیم تا مطمئن باشیم. اون در جریان نبود ولی من میدونستم که این آزمایش الهی و معجزه برای قوت قلب من و همسرم بوده. البته اینو یادم رفت بگم که یه با حضور قلب نماز خوندم و از ته دل از خدا خواستم که جواب آزمایش اشتباه شده باشه.
ببخشید که مطلب خیلی طولانی شد ولی می خواستم شما رو هم تو این تجربه شگفت انگیز شریک کنم.البته از نظر مالی هم در حال پیشرفت هستم که بعدا در جریان میذارم دوستان رو.
ممنون از استاد عباس منش و گروهش.
سلام استاد
خیلی دوست دارم بدونم با تضاد بیرون کردن مسلمان ها از آمریکا ،دید و باور شما نسبت بهش چه جوریه !!!
به نام خالق هستی بخش
سلام به استاد عزیز، تیم تحقیقاتی و دوستان مهربانم
این چند روز اخیر بخاطر اینکه فکر میکردم به اندازه کافی روی باورهام کارکردم و به درجه ای رسیدم که می تونم با دوستان قدیمی ارتباط داشته باشم به نحوی که باورهای محدود کننده آنها دیگه رو من اثر نمیزاره و از طرفی چون تو یه سری زمینه ها به موفقیت ناچیزی رسیده بودند فرصت رو غنیمت شمردم تا پیش اونها یه خودی نشون بدم و ابراز وجود کنم. تدارک یه مسافرت دو روزه رو فراهم کردیم و به آبادان رفتیم. در حین رفتن خو شروع کردم به بحث های سیاسی و اقتصادی دولت و … که نتیج حاصل از بحث این بود که تا چند سال آینده مردم از گرسنگی می میرن و … اما من در کمال آرامش و خونسردی تو درون خودم باورهای مفید ومثبت رو می ساختم و تکرار میکردم و سپاسگذاری میکردم. خلاصه ما رسیدم آبادان رفتیم تو بازار یه گردشی کردیم و من هی سپاسگذاری میکردم بخاطر این همه وفور نعمت خداوند که تو این شهر وجود داره و این همه آدم که بخاطر داشتن جیب پر پول دارن خرید می کنن اما یه لحظه نگاه کردم به اون دو تا دوستم که دارن نق می زنن گفتم خداوکیلی چرا نق می زنین گفتن تو رو خدا نگاه کن ببین ببین هیشکی خرید نمیکنه اصلا مغازه دارها دخلی ندارن که برن واسه شب عید خرید کنن و… با خودم گفتم خدا بخیر بگذرونه.
به همراه اون دو تا رفتیم خونه یکی از دوستان که اتفاقا اون هم بازاری و تو کار پوشاک هست آقا اینو بگم که دو تا کم بود شدن سه تا. تا نصف شب اینقدر از اوضاع اقتصادی و سیاسی نالیدن که داشتم دیوانه می شدم یه تفسیرهای میکردن که خدا هم اینجوری نمی تونست تفسیر کنه داشتم با خودم میگفتم رسیدم خونه برم خاک دپو کنم در خونمون، که با این حساب تا چند سال آینده باید خاک بخورم تازه همینم گیرم نمیاد. البته بگم این دوستانم واقعا برام مهم و باارزش هستن و این باعث شد که من رو حرفاشون حساب کنم و به حرفاشون فکر کنم. نقطه اوج حرفاشون اینجا بود که من خواستم خودی نشون بدم و بگم اینجوری هم که شما فکر می کنین نیست و یه کم از دانش و تجربیات استاد رو بندازم وسط تا حالشو ببرن و بگن ایول به تو. آقا یادمه فقط یه جمله گفتم اونم این بود که من فکر میکنم خدا و دنیا از ما میخاد که ما بهتر و موفق تر زندگی کنیم که لامصب ها سه تا شون با هم گفتن نگاه امین تو توهمه. دیگه آب سرد رو ریختن بر پیکر بی جانم. شروع کردم به سرزنش خودم اون شب از خودم حالم بهم میخورد و گفتم آقا اینا درست میگن من دیونه شدم و …
حالا من که مدام فایل های استاد رو گوش میکردم اصلا استاد رو فراموش کرده بودم و فکر میکردم تو خواب و رویا استاد رو دیده بودم. با هر زجری بود رسیدم خونه و نت رو روشن کردم یه نگاه کردم به کتابخونه موفقیتم و یه نگاه به دستنوشته ها و گفتم بیا استاد و اینها هم توهمی بیش نبودن. داشتم نتم رو چک میکردم چشمم به این فایل استاد افتاد و ناخواسته دانلود کردم و گوش کردم.آخییییییییییییییییییییش خدا روشکر پس خواب نبود، توهم نبود، از دیوانگی خبری نبود و …
مثل همیشه چه به موقع استاد به دادم رسیدی همانند همیشه حرف دلم رو بازگو کردی.
الان که دارم این متن رو می نویسم تقریبا پنج روز از اون تجربه تلخم میگذره و برای اتمام کار پایان نامه ارشدم به تهران مسافرت کردم و از همون پنجره هواپیما که تهران رو میدیدم شروع به شکرگذاری کردم و به محض پیاده شدن به دوستم که منتظرم بود گفتم میخام برم تهران رو ببینم گفتم میخام آسمان خراشها، آپارتمان ها، بناها، ماشین های آخرین مدل و …اصلا میخام برم وفور نعمت های خداوند رو ببینم دیدم اونم یه نیش خند زد اما سریع خنثی ش کردم گفتم جان هر کی دوست داری بی خیال شو. همینجور که تو تهران وفور نعمت های خدارو میدیدم سپاسگذاری میکردم و با خودم میگفتم خدا واسه من بهتر از این رو میخاد و تجسم میکردم که اونها رو دارم و … البته اون دوستم هر ماشین شیکی رد میشد یه فحش نثارش میکرد و وقتی چشمش به آپارتمان ها میخورد که دیگه…
نتیجه ای که گرفتم این بود:
همه فکر میکنن ما دیوانه ایم، ما تو توهم هستیم و به محض اینکه از آموزه های استاد و قوانین خداوند کلامی صحبت کنی شروع به تمسخر ما میکنن اما با ایجاد باورهای مناسب، عزم راسخ و شهامت کاری میکنیم که همان انسانها علل موفقیت ما رو خواستار باشن و آن موقع با چند کلمه ساده بهشون بگیم باورهاتون رو بزرگ کنین.
دلتون شاد و لبتون خندون
سلام استاد
واقعا از شما سپاسگذارم که به ما انرژی میدهید و مسیر حرکت را برای ما هموار میکنید.
سلام و درود فراوان خدمت همه
حدود 1سال و 2و3 ماهه که با استاد آشنا شدم و تا کنون فقط از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم…….. نتایج زیادی در تمام جهات گرفتم …..به غیر از ثروت . . . . ؟ چون در زمینه ی ثروت اصلا تمرین انجام نمیدادم . . … .چرا تمرین انجام نمیدادم؟ چون احساسش نمیکردم
در زمینه ی سلامتی،روابط،نزدیکی با خداوند، قرآن و قانون آفرینش. . . . .؟ تمریناتش رو انجام میدادم چون واقعا احساسش میکردم.
یادمه اوایل آشنایی با استاد . . . . ؟ با قسمت اول “چگونه درآمد خود را در عرض1سال سه برابر کنیم” آشنا شدم . . . .فایل اول رو نگاه کردم بعد استاد یک تمرینی رو دادن(نوشتن میانگین درآمد خود و تعهد و . . .)و گفتن اگه این تمرین رو انجام ندادین قسمت بعدی به شما کمکی نمیکنه و . . . منم چون در زمینه ی ثروت چیزی رو احساس نمیکردم . . . .؟ باورش هم نکردم
و برای همین قسمت 2 و3 رو نگاه نکردم.
تا این که اونقدر در زمینه های دیگه(خصوصا قرآن) یقین و باور پیدا کردم(نتیجه گرفتم) که به خودم گفتم حتما در زمینه ی ثروت هم دقیقا همینطور جواب میده و. . .
شکر خدا الان
حدود 26 روزه که در زمینه ی ثروت شروع به حرکت(تعهد دادن) و تغییر باورهام کردم و نشانه های خیلی کوچیکش رو تا حالا دیدم و دارم فعالیتم رو در این زمینه بیشتر و بیشتر میکنم
هر چند که وضعیت مالی جالبی ندارم(نمیخوام بیشتر این بحث رو باز کنم) اما . . . . . . . باز هم دلم میخواد که از دوره ی قانون آفرینش شروع کنم تا دوره ی روانشناسی ثروت و . . .
از این که با استاد و خانواده ی ایشون که خودم هم یکی از اعضای این خونوادم آشنا دم خدا را شکر
از این که اول با فایل های ثروت شروع نکردم واقعا خوشحالم چون اگه با فایل های ثروت شروع میکردم راه طولانی تری رو پیش رو داشتم(چون استاد خودشون هم بیان میکنن که در زمینه های دیگه . . . . ؟ سریعتر از زمینه ی ثروت جواب گرفتم) و امکان داشت که در بین راه نا امید بشم و …. اما الان مطمن هستم که جواب میده
با آرزوی سلامتی شادی ثروت سربلندی و سر افرازی برای همه ی همخانواده های خودم خدا نگهدار
سلام و درود به استاد جسور و شجاع و دوستان نازنین
خیلی جالبه چند روز پیش همش به موفقیتهای دوستانی که تو سایت نظر میگذارن فکر میکردم و شراطی خودم رو با اونها مقایسه میکردم هر چند تقریبا همه فرمایشات استاد رو قبول دارم و تایید می کنم و کلا احساس آرامش و اعتماد بنفسم نسبت به قبل خیلی بیشترشده ولی هنوز به اهدافی که از ابتدا در ذهن داشتم نرسیدم ،یه لحظه شیطون تو جلدم رفت که نکنه یه سری استخدام شدن واسه سایت تا از خودشون نظر بدند هر چی باشه همه اون مصاحبه ها می تونست ساختگی باشه ،ولی بلافاصله یاد خودم افتادم که واقعا تو این مدت از لحاظ روحی خیلی قویتر شدم حتی تو محیط کارم نشانه های پیشرفت و ترقی رو می بینم ولی از اونجا که همیشه آرمانگرا بودم و اهدافم چندان کوچک نیست بابت هر نتیجه نسبتا کوچیکی هم نمیام تو سایت نظر بدم ،مطلبی که خیلی از دوستان به درستی تو سایت عنوان می کنند ،تازه خودم میدونم تمرینات عملی راجع به ساختن باورهای شخصی قدرتمند رو کامل انجام ندادم، پس منصفانه نیست که همچین فکری از ذهنم بگذره !! و جنس ناب مطالب فایلهای 9 و 10 راهنمای عملی دستیابی به رویاها که تجسم همه الهامات و تخیلات خاصی بود که گاهی اوقات نسبت بخدا و زندگی به ذهنم میرسد ولی من حتی از این بابت احساس کفر و خجالت و شرمندگی داشتم!!
خلاصه اینکه امروز اومدم تو سایت و مطلب استاد راجع به باورها وجایگاه سایتشون وتجربیات جالب و متنوع اعضای سایت رو خوندم و لذت بردم ،همه اینها نشونه هست ،همین همزمانی موضوعات تو ذهنمون و مطالب سایت که بقیه دوستان هم بارها بهش اشاره کردند ،خدایا شکرت ،خدایا شکرت ،خدایا شکرت که منو تو این جمع خوش فکر جا دادی و حتما هر روز قویتر و مصمم تر خواهم بود و بزودی به همه اهدافم میرسم و با افتخار تجربه خودمو در اختیار بقیه دوستانم میگذارم!
ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ 90 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐه سرعت شیر 57 کیلومتر در ساعت ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ
ﭼﻄﻮﺭ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ شیر میشود؟
“ﺗﺮﺱ” ﺁﻫﻮ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ سنجیدن فاصله خود با شیر مدام به “پشت ﺳﺮ” ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ…
ﻭ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ همین سرعتش بسیار کم میشود…
تا جایی که شیر میتواند به او برسد !
یعنی
ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ ﺷﯿﺮ ﻧﻤﯽشود !
ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ شیر به نیرویش ایمان دارد؛ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ ﺷﯿﺮ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ !
ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ…
ﺍﮔﺮ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ایمان نداشته باشیم
و
در طول زندگی ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻧﮕﺎﻩ کنیم
و
به مرور خاطرات ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﻢ…
ﻫﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﻋﻘﺐ میمانیم…
ﻭ
ﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ…!
………
این مثالو دیدم برام جالب بود. خواستم با دوستان هم شیر کنم. چون مثال مثل قلاب به ذهن گیر میکنه و یاد ادم میمونه. امیدوارم استفاده کنید
باسلام عرض ادب بہ استادگرانقدر وھمہ ی دوستان عزیز
گفتاراستادعزیزونظرات تک بہ تک شماانگیزہ وصف نشدنے درمن وخیلی ھابوجودمیارہ
ازاستادعباس منش وشمادوستاے گلم سپاسگزارم
امیدوارم ھرروزبیشترازروزقبل بہ موفقیت ھاوپیروزے ھاے بزرگے دست پیداکنید
درپناہ خداوندمنان شادوسلامت وثروتمندباشید
سلام به همگی و استاد همگی.
از خداوند سپاسگزارم چرا که تقریبا دو سالی هست که عضو این خانواده هستم و همیشه واسم سنگ صبور بوده.
واقعا حرف های حسین جان عزیز به دل میشینه و یک دلیل هم بیشتر نداره:حقیقت برای انسان دلچسبه.
در پیرو صحبت های ارزشمند استادمون:
این جهان کوه است و فعل ما ندا^^^ سوی ما آید نداها را صدا—————- حضرت مولانا
سپاسگزارم