به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

1207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابراهیم حمیدی گفته:
    مدت عضویت: 2777 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    با سلامی دوباره خدمت استاد عزیزم خانم شایسته و خانم فرهادی عزیز و سلامی به شادی خدمت تمام همراهان

    ۲۴ روز سفر خدا را شاکرم به خاطر اینکه میتوانم دوباره کنارتان باشم و برگی از سفرمان را بنویسم

    نمیدانم از کجا شروع کنم واقعا استاد سپاسگذارم از شما و خداوند مهربان که هر روز مدار بالاتری را تجربه میکنم این سایت و فایلهایتان واقعا هدایتی است برای ما به مسیر توحیدی با دستان قدرتمندی چون شما و چه زیباست کار خانم شایسته که دستانی از خداوند شده برای کمک به ما سپاسگذارم

    واقعا همه چیز باور ماست هر چه روی باورهای خالصتری کار کنیم

    راحتتر میتوان بودن را احساس کرد و هر روز تبدیل شدن به خود واقعیتر خودمان و چقدر زیباست خداوند را سر منزل مقصود قرار دادن هر روز خدا گونه تر زندگی میکنیم و زیباتر از قبل ما میگوییم میشود از مانع ها عبور کرد وبه محض یقین و باور میشود

    هر روز میتوان حضور خداوند را با دیدن نشانه ها و الهامات احساس کرد هر لحظه ای شادتر و احساس خوبتر در انتظار ماست و چقدر زیباست مسیر موفقیت

    از شما اموختم که اگر کسی به جایی نرسیده و موفق نشده به این معناست که ما میتوانیم موفق شویم و اگر کسی نیز به موفقیت رسیده پس ما هم به مانند او میتوانیم

    هر لحظه خدا را شکر میکنیم و او را تحسین میکنیم و میگویی پس میشود

    تا ما هم در مدار بالاتری قراربگیریم

    یاد گرفتم به جای تهمت به افراد موفق و دور کردن خو د از موفقیت انها را تحسین گفته و به خودم بگویم ببین او موفق شده و تو هم میتوانی موفق شوی پس ثابت میکند که میشود و پس من هم میتو انم و دنبال راهش باید بگردیم

    به من اموختی این بتهای نمی شود درونم را بشکنم و محکمتر قدم در مسیر شدن و موفقیت بگیرم و از تجربه ای خو دم لذت ببرم یاد گرفتم شگفتی بیافرینم

    اموختم در مسیر پیشرفتم با ایجاد باورهای بزرگتر قله های موفقت بیشتری را برای خودم انتخاب کنم و هر روز با خودم بگویم چگونه میتوانم از این فردی که هستم موفقتر ظاهر شوم

    هدف سوخت کوره موفقیت است

    هر روز فرکانسهای بهتری را متفاوت از دیگران میفرستم

    اموختم

    هر باور بد نتیجه اش این است که احساسم را بد میکند یاد گرفتم برای تشخیص باورهای خوب از باورهای بد به خدای درونم و احساساتم توجه کنم وباورهای خوب را ایجاد کنم

    در اخر سپا س از تمام دوستان مهربانم

    روزگارتان به مانند شکر شیرین باد در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    ۲۴ امین برگ سفرنامه ام

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب هم فرکانسی ام

    “به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگ تر کن”

    اولین قدم برای باورسازی‌ این است که:

    بپذیرم تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.

    رسیدن به چنین حدّی از پذیرش‌، یعنی بستن راه تاخت و تاز نجواهای ذهن. وقتی هم راه نجواها بسته شود‌، راه تمام بهانه ‌ها بسته می‌شود.

    این یعنی کنترل ذهن و شروع باورسازی و شروع حرکت به مدارهای بالاتر.

    وقتی قبول کنم که شرایط نادلخواه زندگی‌ام نه بخت و اقبال بد من است و نه خواست خداوند‌، بلکه تماماُ در کنترل خودم است و به دست باورهای خودم ساخته شده‌، این امید در دلم ساخته می‌شود که:

    پس می‌تواند به دست خودم هم تغییر کند.

    تغییر آنچه که بپذیرم خودم آن را به‌وجود آورده‌ام، بسیار آسانتر و امکان پذیرتر از آنچه است که‌، فکر می‌کنم نقشی در ایجادش نداشته‌ام.

    نکته مهم:

    ” تفاوت نتایج افراد‌، تفاوت در باورهای‌ آنهاست، تفاوت در نگاه تحلیل کننده ای است که در پی یافتن دلایل تفاوت در نتایج است.”

    اگر نتایج متفاوت‌تری می‌خواهم، باید باورهای متفاوت‌تری بسازم و اگر می‌خواهم باورهای قدرتمندکننده‌ای بسازم، باید به ذهنم متفاوت تجزیه و تحلیل کردن را‌، آگاهانه بیاموزم.

    یعنی اگر دست آورهای فرد موفقی را می‌بینم که هیچ ارتباطی به بهترین دستاورد زندگی‌ام نیز ندارد‌، آگاهانه به ذهنم بگویی: “اگر او توانسته، پس من هم می‌توانم!”

    متفاوت تجزیه و تحلیل کردن یعنی:

    دلیل تجارب نامناسب افراد را به باورهای محدودکننده‌شان ربط بدهم و دلیل موفقیت‌های عظیم افراد را به باورهای قدرتمندکننده و ثروت‌آفرین شان!

    و به این وسیله باورهایی هماهنگ با نتایج دلخواهم را بشناسم.

    باز هم نکته مهم :

    “مانعی بزرگتر از نجواهای ذهنم، در برابر موفقیت‌هایی که می‌خواهم داشته باشم، وجود ندارد.”

    ذهن همیشه با دیده‌ها‌، شنیده‌ها و تجاربش قضاوت می‌کند. پس مراقب باشم اسیر تجربه‌های ذهنم نشوم.

    وقتی چیزی را ندارم اما آن را می‌خواهم،

    وقتی خواسته‌هایم را بزرگتر و فراتر از تصورات ذهنی‌ام می‌بینم، باید به جای کوچک کردن خواسته ام، باورم را بزرگتر نمایم.

    باید به جای ناباورانه نگاه کردن به آن موفقیت‌ها و قضاوت کردن درباره آن افراد، باورهای قدرتمند کننده‌ای را بشناسم که آن نتایج را رقم زده و  سپس به ساختن آن باورها همت بگمارم.

    راه باور ساختن  این است که:

    ” به جای نقد موفقیت آن آدمها‌، تحسین‌شان کنم.

    و به جای قضاوت آن موفقیت‌ها، آنها را مهر تأییدی بدانم بر نقش باورهای متفاوت در تجربه شرایط متفاوت.”

    همین کارهای به ظاهرساده، باورهای قدرتمند کننده‌ای می‌سازد و نتایجی برایم به بار می‌آورد که در نگاه افراد با باورهای محدودکننده‌، باورنکردنی و غیرممکن می‌نماید.

    خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    شهرزاد ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1807 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنین سلام دوستان همسفر

    فایل روز بیست وچهارم سفرنامه

    استاد عزیزم این فایل منو یاد یه موضوعی انداخت که جاش اینجاست که مطرحش کنم.

    استاد من یادم نمیاد که انگ یا تهمت و افترا به یه آدم موفق زده باشم. موضوع برای من چیز دیگه ای بود.

    دوروبر من چند خانم بودن که یا کارمند بودن یا کار آزاد داشتن . اینها به طرز عجیبی همه چیز زندگیشون سرجاش بود. هم مادر و خانه دار خوبی بودن هم تو حرفه و کارشون موفق بودن و همیشه هم روحیه خوبی داشتن. اینجور نبود ناله کنن و خسته باشن یا بگن وای ما چقدر کار میکنیم. همیشه میگفتم آخه اینا چطور اینجور کاراشون خوب پیش میره. من وقتی میخواستم کاری کنم از کارای دیگم باید میزدم و یه جای کار بلاخره میلنگید. همیشه برام سوال بود این هماهنگی که در زندگی اینها بود تا اینکه هدایت شدم به اینجا. یه مدت که آموزه های شما رو گوش دادم و درک کردم جواب سوالم رو گرفتم.

    اونها آگاهانه یا ناآگاهانه باورهای قوی و مناسب داشتن. اونها تردیدی در پیشرفت خودشون نداشتن. رسیدن به خواسته و هدف برای اونها قطعی شده بود. و در نهایت خواسته اونها هماهنگ با باورهای مناسب بود. و نتیجش دستان خداوند بود که به یاریشون میومد. مثلا به شکل یک پرستار دلسوز و قابل اعتماد برای نگهداری بچشون اونم با قیمت خیلی منصفانه که خیالشون راحت باشه ساعتهایی که کنار فرزندشون نیستن ازش خوب نگهداری میشه.

    یا بشکل پدرومادری که بیشتروقتها تقبل آشپزی روزانه رو براشون به عهده میگرفتن.

    یا به شکل یک خدمه کاربلد باقیمت کم برای نظافت منزلشون.

    اونها هم با فراغ بال به کارهای خودشون میرسیدن. یه وقتایی هم که خونه بودن و تعطیلی بود یا مرخصی ، آشپزی میکردن، با بچشون و همسرشون وقت میگذروندن، مطالعه برای کارشون داشتن ، خونه رو اگه لازم بود تمیز میکردن ، سینما یا پارک میرفتن. خلاصه که همه جوره لذت میبردن. هم زنانگی داشتن هم پیشرفت و اهداف شخصی.

    به قول معروف دنیا به کامشون بود.

    استاد من هم نیروی کمکی میگرفتم ولی همونها نه تنها کارم رو پیش نمیبردن خودشون میشدن یه معزل و دردسر جدید. هربار به یه شکلی . که آخر سر میگفتم نیان. از بس باورهام ضعیف بود، از بس ترس و تردید و دودلی داشتم اینطور میشد. اینها رو الان میفهمم ها. قبلا که هیچی به هیجا بودم.

    واقعا الان درک میکنم شما چی میگین. چقدر باورهای درست و قدرتمند نتایج رو متفاوت رقم میزنه.

    امیدوارم من هم این آگاهیهای ناب رو بتونم در عمل ازشون استفاده کنم و نتایجی بزرگتر و بهتر در همه ابعاد برای خودم رقم بزنم.

    تا اینجاش هم سپاسگزار خداوندم که از وقتی به این مسیر هدایت شدم خیلی تجربه های مثبت و متفاوتی رو در خیلی زمینه ها بدست اوردم که قبلا هرگز نداشتم. خدایا شکرت

    یه چیز رو که خیلی عالی توضیح دادین و دفعه پیش با اینکه این فایل رو گوش دادم اصلا نشنیدم این بود که بچه ها وقتی به هدف مدنظرتون نزدیک شدین هدف بعدی رو انتخاب کنین. هدف بعدی رو که انتخاب کنیم این روند رشد و پویایی جریان داره ، ادامه داره. هدف بعدی که نداشته باشیم به این هدف مدنظر که برسیم درجا میزنیم. اونوقت اعتماد بنفسمون کم میشه و نتایج رو به عقب میره. پس هی برای خودمون هدف های جدید داشته باشیم. 😊😍👌👌 عالی بود عالیی.

    مثل همیشه ممنون از آموزه های نابتون❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلام

    امروز رفته بودم فروشگاه برای خرید لباس و شنیدم که فروشنده گفت که صاحب این برند مولتی میلیاردر هست. با شنیدن این جمله این فکر در کسری از ثانیه از ذهنم گذشت که ” چطور میشه انقدر ثروتمند شد؟ مگه میشه؟”

    استاد توی این فایل جوابمو داد.

    وقتی کسی به موفقیتی رسید بدون که این کار برای تو هم امکان پذیره به شرطی فقط باید راهشو یاد بگیری

    پس ثروتمند و مولتی میلیاردر شدن امکان پذیره به شرط این که باورهامو عوض کنم. باید با تغییر باورهام خودمو در مدار دیگه ای قرار بدم. مدار فرصت های شغلی فراوان. مدار مشتری های بی نهایت. مدار سلامتی. آرامش. شادی. صداقت. احترام. عشق ورزیدن به همدیگر.

    مهم نیست که کارمو چطوری شروع کنم. با چی شروع کنم. مهم اینه که با چه باوری شروع کنم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مهسا میهن خواه گفته:
    مدت عضویت: 1651 روز

    سلام عزیزانم

    این فایل نشانه امروز من بود خیلییییی عالی بود بارها شده که فایل های نشانه ام حتی تکراری بودن بازم موقع نگاه کردن یه چی جدیدی یاد گرفتم

    خدااااا رو شکرررررر

    در مورد این فایل یادمه که وقتی پیش دانشگاهی بودم داشتم برای کنکور میخوندم به همه گفته بودم دوست دارم رشته عمران دانشگاه دولتی قبول بشم اما همه میگفتن عمرن قبول بشی هر کی قبول شده مدرسه نمونه بوده اینطور بوده و از این حرفا

    و من گوشم بدهکار نبود

    خدارو شکر دقیقا همون رشته دانشگاه دولتی قبول شدم

    وبرعکسش اینکه

    بعد اتمام دانشگاه میخواستم آزمون نظام مهندسی بدم همه میگفتن خیلی سخته فلانی و فلانی که مخ بودن مغز بودن قبول نشدن نمیشه خیلی خیلی باید زمان بزاری چند سال باید امتحان بدی تا دستت بیاد و این حرفا

    کلا من بی خیالش شدم

    بعد یکی از دوستان که تو دانشگاه خیلی خیلی ضعیف بود و همیشه در س هارو 2 سه بار میفتاد و به زور مدرکش گرفت شنیدم قبول شده

    وقتی فهمیدم باز ذهنم نپذیرفت گفت حتما تقلب کرده

    ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و کامنتو خوندین

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فردین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1433 روز

    سلام دوستان.من خیلی دوست دارم از نتایجی که گرفتم بگم که دوستانمون هم انگیزه بگیرن. من خودم الان که این فایل رو گوش کردم تازه متوجه شدم که چه باور های قدرتمندی در مورد شغلم دارم. من تو سن۲۷ سالگی در حالی که کارشناسی تاسیسات داشتم و بیکار بودم وبه یه سری تضاد های شدید برخورده بودم. یه روز تصمیم گرفتم که برم ارایشگری رو شروع کنم و احساسم میگفت همه ازادی هایی که میخام رو این کار داره و من داخل ذهنم و همون باور هام چه دنیای قشنگی رو میدیدم. اینکه دیگه کارگری نمیرم مغازه خودم رو دارم چقدر ازادی زمان دارم و اقا بالاسر نداشتن و هزاران مزیت دیگه رو دارم. وارد این شغل شدم و الان هر روز و هر روز داره نتایجم بزرگ تر میشه. و دوست دارم از اون باور های قدرتمند خودم راجب شغلم بگم که چه چیزهایی هرگز نتونست مانع من در رسیدن به اهدافم تو این شغل بشه. این که تو با لیسانس تاسیسات میخای بری یه ارایشگر ساده بشی و قیجی بزنی تو سر مردم. این که تو دیونه شدی. این که فلانی که انقدر گرگ تو ارایشگری به جایی نرسید و تو میخای برسی. این که تا کی یاد بگیری تاکی مغازه بزنی و عمرت تموم میشه و همه این حرف ها رو من اهرم رنج ولذت خودم قرار دادم و هر روز پر انرژی تر میشم تو این مسیر و الان دارم روی باورهای داشتن سالن شخصی خودم کار میکنم. ممنون از همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حسن ملک پور گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    جلسه بیست و چهارم از دوره بی نظیر روزشمار تحول زندگی ….

    من عاشق این جلسه شدم ، واقعا خیلی خیلی خیلی احساس قدرت میده ، احساس خالق بودن میده

    مثال شماره یک که نقش باور های سالم در موفقیت را شرح می‌دهد :

    دوستان من چند سال پیش کلاس روباتیک میرفتم و کلی روبات میساختیم و محیط جذابی بود برام

    بعد یه مسابقات بین المللی برگذار شد و من و یکی از دوستانم هم تیمی شدیم و داخل رشته روبات های فوتبالیست شرکت کردیم ، دوستان چند تا از مسابقات را بردیم و چند تا هم مساوی کردیم ، حالا نکته ای که هست ما اصلا مقام نیوردیم ، با اینکه روبات مون از لحاظ فنی از همه روبات ها یه سر و گردن بالاتر بود . و نکته جالب تر اینکه با کسی که نفر اول مسابقات روبات های فوتبالیست شد ما مسابقه دادیم و نتیجه یک یک برابر شد . یعنی می‌خوام بگم تا این حد برابر بودیم و تا این حد روبات ما عالی بود ….

    در آخر ما هیچ مقامی نیوردیم ، اما با نفر اول مسابقات ، مسابقه دادیم و برابر شدیم . فکر میکنید چه چیزی باعث تفاوت نتیجه ها شد ؟ روبات ها کاملا برابر بودند ، اما نتیجه ها خیلی فرق داشت ؟؟ من بعد از مسابقه با اون دوست مون که نفر اول شد صحبت کردم و داخل همون چند کلمه اول متوجه باور های قوی ای که داشت شدم . البته به طور نا آگاهانه رعایت میکرد قوانین را . ایشون با این باور شرکت کرده بودند که انگار ایمان داشتند اول میشوند و مثل روز براشون روشن بود که اول میشوند ، اما ما با این باور شرکت کردیم که هرچی خدا خواست ، انشالله که اول میشیم 😂😂😂

    و خب واقعا می‌بینید که باور های متفاوت نتایج متفاوت خلق می‌کنه

    مثال شماره دو که تاثیر باور های غلط بر میزان موفقیت را نشون میده :

    یه دوستی دارم به اسم سجاد . خیلی پسر خوش ذوق و خوش برخورد و هدف دار و اهل حال هست . در کل اگر بخوام به شخصیت ش نمره بدم از صد نود و پنج میدم . آقا سجاد از هجده سالگی دنبال این بود که فوتبالیست بشه . هم علاقه داشت و هم استعداد و هم خب میدونست که می‌تونه خوب پول بسازه از فوتبال . آقا یه سال شب و روز ش را گذاشت و تلاش و پشتکار و انصافا خوب تلاش می‌کرد . تکنیک عالی ، بدنسازی و … همه چیز اوکی بود . رفت برای تیم سپاهان تست داد و از بین هفتاد و پنج نفر انتخاب شد و خب همینجور که می‌بینید قطعا توانایی بالایی داشت در فوتبال . اما امان از دست باور های مخرب ، دوستان ته ته ته ش آقا سجاد هیچ موفقیتی در زمینه فوتبال کسب نکرد و دست از پا دراز تر برگشت خونه … هرچند میگم هم خودش پسر عالی هست هم مهارت عالی در فوتبال داره . من وقتی دیدم ش باهاش صحبت کردم و ته باور هاش این بود که داخل فوتبال هرکس به جایی رسیده با پول و پارتی رسیده . به طور معمولی هیچکس به هیچ جا نمی‌رسه . برای تک تک بازیکنان تیم ملی هم داخل ذهن ش ساخته بود که با پارتی و پول به یه جایی رسیده بودند . و خب در این مثال واقعی مشاهده کردید که هرچقدر هم مهارت عالی داشته باشید اما باور های مناسب نداشته باشید هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد …

    ⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐

    مهم ترین قانون جهان این هست که آقا جهان بر اساس باور ها و فرکانس های هر شخص اتفاقات زندگی ش را رقم میزنه ….

    یعنی هرکسی هر شرایطی در هر جنبه ای دارد ، چه خوب چه بد کاملا خودش اونها را خلق کرده . نه هیچ عامل بیرونی دیگه . شرایط به دست فرکانس ها سر راه ت قرار میگیرند و این واقعا برام یه اصل ثابت شده ست

    وقتی که ما این قانون جهان را درک کنیم ، خیلی خیلی دید مون باز تر میشه . دیگه هر خواسته و هر آرزو و هر هدفی که داریم سریع می‌شینم باور های هماهنگ با اون خواسته را می‌سازیم و به دنبال شرایط بیرونی برای بدست آوردن خواسته مون نیستیم .

    وقتی قانون را خوب درک کنیم هنگامی که داستان موفقیت یه فرد را میشنویم که ماهی بیست میلیارد درآمد داره و باغ و خونه آنچنانی داره ، سریع با خودمون میگیم ایول عجب باور های قوی داشته که این خواسته ها را خلق کرده . وقتی این تونسته من هم میتونم فقط باید بگردم راه ش را پیدا کنم ….

    وقتی یه خواسته ای داریم ، فارغ از اینکه از نظر بقیه چقدر بزرگ و غیر ممکنه ، فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیه ،فقط باید تمرکز مون را بذاریم روی ایجاد باور های هماهنگ با خواسته مون و تامام تامام

    بقیه اتفاقات خودش رخ میده . به همین سادگی و خوشمزگی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    سلام به همه دوستای عزیزم

    سلام به استاد و مریم عزییز

    روز 24 ام سفرنامه

    “وقتی به دنبال کسب نتیجه ای هستی که افراد زیادی با وجود تلاش های زیاد، هرگز موفق به کسب آن نشده اند. هرگز در تله تجارب نامناسب دیگران نیفتید و آن را به عنوان یک کار غیر ممکن نپذیرید.”

    وقتی خووووب به این جمله فکر میکنم یاد احساس های بدی میوفتم که وقتی راجب هدفی با یه سری از افراد حتی افراد خانواده حرف میزدم، دم از نشدن میزدن. دم از اینکه فلانی اینکار رو کردو نشد! وقتی خوووب به این جمله خیره میشم میگم چقد تمرین های سایت در عین حال که سادس، زیرکی و تیز بودن خاص خودشو میطلبه . باید هر چه میتونیم هوشیار و آگاه باشیم که همین که حس بد داریم احساس رو برگردونیم به حالت خنثی و بعد به باور مقابل او باوری که افراد به ما گفتن و احساسمون بد شد!

    چن روز پیش داشتم راجب سود در بورس حرف میزدم که همینکه دهنمو وا کردم، خواهرم گفت که فلانی 5 میلیون گذاشته و بعد 1 سال فقط همون اصل پولش برگشته! اولش حس بدی گرفتم و کلی غصه خوردم که ای بابا هنوز شرو نکرده دیدم به درد نمیخوره که!(اخه با هدایت قلبیم یه فایل گرون قیمت از یه شرکت معتبر جهت اموزش بورس خریده بود و کلی ذوق داشتم تا شرو کنم.) بعد رفتم به یه محیط خلوت و با خودم گفتم که استاد گفت احساس خوب اتفاق خوب/ شدن یا نشدن چیزی رو من تعیین میکنم . من باور رسیدن به خواستم رو میسازم. اینقد این کلمات رو تکرار کردم که احساسم و ذوقم برگشت.

    من عاشق باغچه و گل و گیاهم ولی حیاط خونمون اونقد فضا نداشت که بخوام تو خاک باغچه ای جایی بکارم. بخاطر همین رفتم تو جعبه میوه سبزی خوردن و تربچه اینا بکارم. بعد اینکه با کلی ذوق خاک اوردم و ریختم تو جعبه و خواستم دونه بپاشم، مامانم گفت ای بابا تربچه ها رو زحمتشون هم نکش اصلا درنمیاد!!! باز حس بد رسید . باز احساس کردم اب یخ ریختن و کلی من ادامه دادم هر روز با تربچه ها صحبت میکردم . اتفاقی که افتاده بود برخلاف مادرم بودو کلی تربچه دراومده!!!

    فهمیدم باید خیلی اگاه باشم که چی میشنوم. میبینم و تو ذهنم اثر میدم

    قبل از اینکه به هدفتون برسید به اون ورژن و یا حد رویاتون برسید. رویاهای بلندتر و بزرگتر رو انتخاب کن . این نکته ای هستش که خیلی ها رعایت نمیکنن و خیلی زود به جایی میرسن که در جا میزنن و به حالت و سمت و وضعیت قبلیشون میرسم!!!

    این نکته عالی بود. آگاهی که کشف کردم اینه.

    هرگز از مسیر هدایت و پیش رفت دور نشو. دور شدن ما رو به حتی نقطه اول میرسونه. همواره باید در حال باور ساختمن و هدف گذری باشیم. همواره به هدایت الهی چنگ بزنیم و پیش بریم. چون لازمه رسین به حد بالاها و یا حتی حفظ نتایج قبل، حرکت کردنه.

    خدایا شکرت بابت استاد عزیز و این آموزه های بینطیر که چرغ راهی شدن به سمت صراط مستقیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    به نام خدای هدایتگر

    روز ۲۴ از سفرنامه من

    به جای کوچک کرده خواسته م باورهامو باید بزرگ کنم .

    همین جمله مثل یه تمرین هست که باید ذهنمو کنترل کنم و هیچوقت نگم فلان خواسته در حد و اندازه من نیست . در حالی که خدا منو خلق کرده و بی اندازه بزرگ هستم و میتونم کارهای فوق العاده انجام بدم بشرط اینکه خودمو باور کنم .

    منم قبلا وقتی بعضیارو میدیدم که چقدر مشتری زیاد دارن میگفتم نه بابا الکیه . پیام های الکی اصلا میزنه خودش درستشون میکنه . چون بعضی ها کارهاشون خیلی معمولی بود و من خیلی تعجب نیکردم که آخه کی از این خرید میکنه کارهاش جالب نیست و اونقدر تمیز نیست . چون با کارهای خودم از نظر تمیزی و کیفیت مقایسه میکردم . و نمیتونستم باور کنم که اصلا مشتری بخواد خرید کنه ازشون .

    همیشه بهونه های جورواجور میوردم . من بدشانسم فلانی خوش شانسه . من بلد نیستم فلانی بلده .

    من تازه کارم ولی اون چندساله داره کار میکنه .

    من قیمتام بالاس ولی اون قیمتاش پایینه .

    من کار هنری میفروشم مردم پول ندارن بیان بخرن و جزو اولویت نیست براشون

    ولی اون داره مثلا لباس یا لوازم آرایش میفروشه برای همین هم مشتری زیاد هست براش .

    خلاصه کلی بهونه داشتم برای به جایی نرسیدنم فقط بخاطر اینکه باورهای ذهن فقیر رو داشتم .

    الان این آگاهیها رو بدست دارم میارم ولی تغییر نکردم چون من تا الان باورهای منفی زیاد داشتم و توقعی نیست که یه شبه تغییر کنم ولی توقع دارم از خودم که هرروز بهتر بشم از روز قبلم و ریشه هارو قوی کنم .

    الان هم تا ذهنم میخواد بهونه بیاره یا ناامید بشم به خودم زود یاداوری میکنم حرفهای استاد .

    باید یه تشکر کنم از دوستانی که کامنت میزارن و در مورد نتایجشون صحبت میکنن چقدر از وقتی کامنتهارو میخونم باعث شده ذهن منطقیم توجیه بشه و خیلی خوبه .

    از نتایج بعضی دوستان که خیلی سریع به خواسته هاشون رسیدن هم بازم تعجب میکردم و میگفتم خوشبحالشون 😄 ولی الان میگم اگه ایشون تونسته پس منم میتونم و خودمو مقایسه نمیکنم چون باورهایی که داریم فرق داره و تلاشی که میکنیم .

    و مدتیه که تحسین میکنم موفقیتها و ثروت هاشونو و تبریک میگم .

    به امید نتایج عظیم برای هممون ☺️

    خدایا شکرت 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    کیانوش شاهرونی گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    سلام خدمت استاد عزیز ودلسوزم و تک تک عزیزان هم فرکانسی من چندروز پیش دیدگاهم گذاشتم هنوز هیچ فایل یا دوره های از استاد رو خریداری نکردم و قصد داری فعلا تا روز آخر روزشمار تحول زندگی گوش بدم نکته برداری بکنم ماجرا بکنم ….تا الان که تحول زندگی روز 24هستم…خدایاشکرت سپاسگزارم

    تمرین ها رو استاد انجام دادم محشره تعهد نوشتم وحتی عکس ازش گرفتم تو گوشی دارم و هرروز نگاهش میکنم …ولی به محض نوشتن و فکر کردن به باور ها و انجام تمرینات باور سازی با اینکه میانگین درآمدم 14هست حراست هستم و بهترین جا هستم تو بیابان بهترین ایده آمد برام که راحت میتونم مناجات کنم راحت میتونم روباورهام کار کنم و هیچ آدمی نمیاد پیشم صبح تا شب تنهام این ایده آمد که تخصص در زمینه مکمل بدنسازی و تمرین دارم با دوستم که مغازه مکمل فروشی داره صحبت کردم من آنلاین براش فروش کنم اونم حضوری خیلی راحت به خدا گفت عالیه استقبال کرد خدایاشکرت وکانال زدم‌ دارم تلگرام وبا دوستم همکاری کردم که هرچی فروختم 40درصد واسه من قبول کرد الان توی مدت کوتاه فروش کردم اصلا کانالم همه مشتری ها دارن تبلیغ می‌کنند برام بدون ریالی هزینه و عضو واقعی و مشتری دارم داعم اصلا باورم نمیشه فقط دارم رو‌باور هام کار میکنم دوستم شاخ‌دراورده میگه من حضوری به زور فروش میکنم تو چی می‌کنی هروز 3تومن4تومن داری فروش می‌کنی این کار اول خداهست و استاد عزیزدل که راه رو نشون دادبهم ممنونم ازت و قصد دارم تمام بدهی هامو اقساط زودی بدم و هیچ وقت نه اقساط بگیرم نه وام هیچ وقت فقط نقد فقط

    انشالله میخام‌ بزودی محصول رسیدن به خاسته ها و رویا ها رو از استاد خریداری کنم استارت بزنم …میخام همه رو انجام بدم چون واقعا دارم نتیجه میگیرم …..میخام 1سال دیگه درآمد 3برابری وبیشتر افزایش بدم …..

    خدایاشکرت….زندگی آینه باور هاست من ایمان دارم هرکسی به جایی رسیده و صاحب همه چی شده داره نان باور هاشو میخوره شک ندارم عزیزان

    برای تک تک عزیزان هم فرکانسی بخصوص استاد عباسمنش سلامتی پول آرامش وصل شدن به خداوند رو خواستارم الهی آمین….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: