به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 35

1207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1877 روز

    به نام خدا

    روز بیست و چهارم سفرنامه

    سلام

    توی یکی از فایل ها این مطلب رو بطور مفصل شرح دادم تو قسمت نظرات اینجا هم یکمی مینویسم

    من تا نوجوانیم شاید تو این موضوع خیلی باور های خوبی داشتم و سه تا موفقیت خیلی بزرگ تو رشته های مختلف من کسب کردم (10 سال پیش) که شاید همین الانشم اگه کسی تو اون حوزه داره سال ها کار میکنه آرزوش این باشه که به یک دهم از اون موفقیت برسه.

    امروز خیلی بهتر میتونم بفهمم دلیل اون موفقیت ها رو،همزمان با من هزاران نفر داشتند تو اون رشته با امکانات خیلی بیشتر،تو شهرهای پیشرفته تر،حتی تو کشور های خارجی فعالیت میکردند،اما چیزی که من و اون ها رو از همدیگه متفاوت کرده بود باورهامون بود.من یادمه همون موقع ها روی یه کاغذ پرینت شده که برادرم داده بود نوشته شده بود : “یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت” و چسبونده بودمش به اتاقم.من تو اون سن هیچ چشم اندازی از این قضیه نداشتم ولی چون بهم احساس خوبی میداد (باور خوبی بود) پذیرفته بودمش و با خودم تکرار میکردم.

    من بعد ها میلیون ها سال نوری با همین باور ها و نتایج خودم فاصله گرفتم ولی خدا رو شکر میکنم که دوباره برگشتم به مسیری بهتر از اون،مسیری الهی

    درمورد افراد موفق،من هم زیاد این حرف رو شنیدم.مثلا درمورد نیکولا تسلا میگن از یه سیاره دیگه آمده بود!مثلا تو شهر ما یه خانواده ای همگی ثروتمند بودن همه درمورد اونا میگفتن اره اینا برادرشون به اینجا رسونده!یا یکی از فامیل های خودم با اینکه سواد نداره ولی شاعر خیلی مطرحیه،اونو بین فامیل هامون هم میگن این چون مادر نداشته و سختی کشیده و پدرش دراومده خدا لطف ویژه ای بهش داره یا میگن چون خونه ش چسبیده به حسینیه بخاطر اونه داره موفق میشه.یا یکی از همشهریامون چند سال پیش جزو رتبه های برتر کنکور شده بود درمورد اون میگفتن اره چون این بچه طلاق بوده و مادرش مرده و پیش خواهرش میمونده،خیلی توی اذیت و آزار بود خدا یه لطف ویژه ای کرد بخاطر مادرش یا خواهرش که با سختی داشت اینو بزرگ میکرد!!

    همین باور ها رفته رفته روی من هم تاثیر گذاشت و من دیگه یجایی به این باور رسیده بودم که اره،آدم باید پدرش دربیاد تا به یه موفقیتی برسه،یا باید یه اتاق خیلی خاصی برام بیفته یا یه کار خیلی خاصی بکنم!برای اینکه توی کارم موفق بشم باید با این این تنظیم کننده خاص کار کنم،باید با این تهیه کننده ی خاص کار کنم،باید شکل کاور موسیقی که میسازم انطوری باشه،باید پدرم دربیاد تا به یه جایی برسم!

    در نهایت خدا رو شکر که امروز اینجا هستم،امروز تونستم این آگاهی ها رو که خداوند ز زبان استاد عباسمنش برام جاری کرد رو بشنوم و مهم تر از اون تو فرکانسی باشم که این مطالب رو بشنوم و بتونم همیشه روی خودم کار کنم تا رشد پیدا کنم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1775 روز

    به نام خالق یکتا

    سلام به استاد عزیزم و خانواد بزرگ عباسمنش

    من یک پیج کاری در اینستاگرام دارم که فروش آنچنانی نداره. و چون بچه کوچیک دارم خیلی دوست دارم از همین طریق به درآمد برسم.و همیشه میگفتم خوب بقیه پیجا که کارشون شبیه منِ پول میدن تبلیغ میکنن واسه همین فروششون زیاده. یا دوست و آشناهاشون بیشتره یا شاید با مبالغ ارزونتری میفروشن که فروششون بیشتره…

    با شوق و ذوق کارمو شروع کردم و البته میدونم تبلیغ هم مقداری تاثیر داره در فروش. اما واقعا این نظر استاد درسته که باید در مدارش قرار بگیرم با ایجاد باور درست تا فروشم عالی بشه.

    پس تنها عامل موثر در فروش بهتر من فقط باور درسته.

    من باور دارم که کارم رونق میگیره. فروشم زیاد میشه.افرادی که نیاز دارن به کار من خودشون در مسیرم قرار میگیرن.من کارمو دوست دارم چون در حال حاضر بهترینه برای من، هم پیش فرزندم هستم و هم به کارهای منزل رسیدگی میکنم و هم درآمد ایجاد میکنم.کار من برای مادرهای دیگه عالیه اونا بدون زحمت میان از پیج من برای فرزندانشون خرید میکنن و اصلا اذیت نمیشن…

    وکلی باور مثبت میسازم…

    خدایا شکرت که همراهم هستی و کمکم میکنی🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مجتبی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2477 روز

    به نام خدایی که برایم هر لحظه کافیست (فقط)

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان ثروتمندم.

    من هم قبلاً وقتی ی نفر رو میدیدم که خونه و ماشین گرون قیمت و درآمد بالا داره چون با ذهن منطقم جور در نمی آمد به خودم و دیگران میگفتم که طرف دزد و مال مردم خوره الان فهمیدم که اون داره نون باورها و بهایی که برای ساختنش داده میخوره، و جایگاهی که من الان دارم نتیجه باورهای الانمه و اگر میخوام بهتر بشه باید باورهام رو قویترش کنم یعنی باورهای هماهنگ با خواسته ام رو بسازم و براش منطق بیارم و وقتی موفقیت دیگران رو میبینم تو دلم تحسینش شون کنم تا از همون جنس از فرکانس و موفقیت وارد زندگیم شود.

    عزیزانم در پناه خداوند منان شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیده فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2322 روز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی ما به خیلی از خواسته هامون میرسیم ولی به قول استاد اینقد بامون بدیهی وطبیعی رخ میده یادمون میره این رویداد یه روزی آرزومون بوده بهترین کار یاداشت کردن ارزو ها ومرور اونها هر چند یه وقت یکبار هست

    من دیشب داشتم سررسید دوسال پیش رو نگاه میکردم دیدم به چند تا از بزرگترین ارزوهام مثل خرید ماشین ومهارت در رانندگی یا ازدواج پسرم رسیدم ولی برام عادی وبدیهی شده ومهمتر درک بهتر قانون ومتوکلتر وآرامتر شدنم وکنار گذاشتن خیلی از ترسهام که من رو در گذشته زمینگیر کرده بود و شاید خودمون متوجه نباشیم ولی از زبان دوستان میشنوم که بهم میگن چه ایمانی داری یا چه آرامشی داری متوجه تغییرات میشم پس نباید ناامید بشیم وبا تقویت باورها به خواسته هامون برسیم ممنون از استاد وآگاهیهاشون وسپاسگزار خدوند بزرگ هستم یه خاطر قوانین خوبش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    بنام رب العالمین

    سلام استاد ، سلام دوستان

    خوشحالم که میتونم حس و تجربیاتم رو به اشتراک بذارم و باور دارم که این اشتراک گذاشتن باعث کمک به خودم و دوستانم میشه و همچنین دارم با بیان این تجربیات به نوعی الگوی خودم و مرد موفقی رو تحسین میکنم.

    این سه ماه که به این مسیر هدایت شدم و فایلهارو گوش میدادم و میدیدم فکر میکردم که به سیستمی بودن و قوانین الهی باور دارم اما دقیقا فقط فکر میکردم ، تا اینکه دیشب به کتاب چگونه فکر خدارا بخوانیم هدایت شدم که البته از خواسته ام در مورد چگونگی قوانین نشات میگرفت ، وقتی کتاب رو خوندم متوجه شدم که باید پی و فونداسیون باورهامو که همان باور به اینکه این جهان سیستمی هست و دارای قوانینی هستش که با عمل به قوانین میتونی زندگیتو خلق کنی رو باید بسازم و در کل باورش کنم نه اینکه بفهممش

    و خدارو شاکرم که امروز هدایت شدم به این فایل زیبا و بسیار تاثیر گذار

    چقدر مثال جالبی زدید در مورد بومیان امریکا

    و دقیقا باورها همین هست

    باید ببینیمش باید لمسش کنیم تا باور ها قوی بشن

    خیلی از باورها در کلام هست و فکر میکنیم باورن اما ،حرفن کلامن

    اما کافیه مکالمه روزمرمون رو ضبط کنیم یا به رفتارامون فکر کنیم میبینیم که فکر و حرفی که تو خلوتمون با خودمون میزنیم باور نیستن و فقط حرفن

    همیشه فکر میکردم که نشانه های روزم بر اساس برنامه نویسی سایت استاد هست شاید داره دانلودهای منو رصد میکنه و از این گمانه ها

    ولی چرا انقد به افکارم شبیه هست ؟ چقدر بهم کمک میکنه اونم زمانی که به این کمک نیاز دارم

    وقتی که سیستم رو باور کردم ، متوجه شدم که این هم جزیی از سیستم الهی هست

    من تو مداری قرار گرفتم که باید نشانه ای رو ببینم و این همان نشانه این سیستم هست.

    واقعا وقتی رو باورها کار میکنی توجه نسبت به اون باور بیشتر میشه و افکارت متمرکزتر میشه و این توجه و افکار میشه اتفاق

    دقیقا همون فیزیک کوانتوم

    خدارو شاکرم بابت این سیستم عادلانه

    و همچنین از استاد عزیز که مسیر رو برای ما هموار ترمیکنه

    و تشکر میکنم از خودم که هروز و هروز توجهم رو بیشتر میکنم و فاصلمو تا هدف کمتر و کمتر میکنم

    در پناه حق شاد و آگاه و ثروتمند و سالم باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    بنام خدا

    سلام

    در مدار بیست و چهارم سفرنامه پر برکت :

    علاوه بر گوش کردن فایل ارزشمند ” بجای کوچک کردن خواسته ات ، باورت را بزرگ تر کن هدایت هایی صورت گرفته و فایل و بخشی از کامنت های فایل ارزشمند ” چه زمانی به خواست ام میرسم ؟ ” رو هم مکملش استفاده کردم .

    هیچ وقت تو کتم نمیرفت که ره صد ساله رو یک شبه نمیشه طی کرد !

    و بعد اشنا شدنم با استاد فهمیدم این ضرب الثمل ایراد داره

    میشه ره صد ساله رو یک شبه رفت اگر در مدار حرکتش باشی .

    وقتی میدیدم افرادی ، با یک تماس ، با یک امضا ، با یک کلیک ! پول هایی درمیارن که شاید حقوق ۴۰ سال کارمندی هم بشه نرسه ! با یک کلیک !!!

    اصلا یکی از دلایلی که هدایت شدم به این سایت هم همین موضوع بود !

    من با استدلال های نصفه و نیمه خودم اینو برداشت کرده بودم که : منم مثه این طرف تو یک شهر دارم زندگی میکنم ، منم تلاش میکنم ، چرا تلاش های زیاد من به ضرر و فعالیت های اون ، مختصر و مفید و سود ده میشه

    کم کم فهمیدم اونا یک جور دیگه فکر میکنن ، یکم فضای ذهنیم سمت یک سحر یا راز بود !

    فکر میکردم اونا با گفتن اون عبارت باعث میشه معاملشون سود ده بشه !

    زدم تو گوگل عبارات موفقیت !

    یکی دوتا سایت رفتم ، و فهمیدم ” افراد موفق ، باور های موفق دارن ”

    اونجا بودم گفتم دیدی دیدی گفتم یک رازی هست و اسمشو گذاشتن باور !!

    سریع زدم تو گوگل : باور های ثروت ساز !

    یه سایتی بین بقیه نتایج با لوگو سبز نوشته بود ” عبارات تاکیدی ثروت ”

    با اینکه مخالف جستجوم بود بخاطر لوگو سبز رنگش کلیک کردم روش ! ( اون زمان خیلی رنگ سبز یک نشونه بود واسم )

    و نفهمیدم چی شد ، چی نشد ! برق از چشمام پرید ، اون روزا یک فایلی استاد گذاشته بود با این محتوی که ” مقداری انگور ” توی یخچال مونده بوده ، چون پرمرده شده بودن تصمیم گرفتن به اسبش و یک حیون دیگه که بعد ها فهمیدم بز بوده بده بخورن تا اسراف نشه !

    اصلا فضا و مکان و استایل و شکل گفتار استاد با عبارت ” خدایا شکرت برای این همه نعمت و زیبایی ” واسم در تناقض بود !!!!

    گفتم عجبااااااا داره مسخره میکنه خدا و پیغمبرو اون زمان تب دابسمنش درست کردن بود همه به نوعی چیزایی که داشتنو به رخ هم دیگه میکشیدن ، اما این مرد انگار اصلا تو یک فضای دیگه ایه!!!

    تو سایت عضو شده بودم ، رفتم قسمت های دیگه دیدم نوشته سفربه دور امریکا !

    اصلا هر جا کلیک میکردم ، همش ثروت به چشمم میومد!

    گفتم خدایااااااااااااااا ینی چی ؟!!!!

    اصلا اون زمان تو مخیلم نمیگنجد که پول با خدا کنار هم باشه چه برسه به اینکه یک یکتا پرست در امریکا بلاد کفر به دیدگاه مسلمونای ایران ! زندگی کنه و تکه کلامش فقط خداروشکر خداروشکر خداروشکر بخاطر این همه زیباییی و نعمت باشه !!!!

    بزرگ ترین شوک زندگیم بهم وارد شد !!!!

    کلا یادم رفت برای چی اومده بودم تو سایت عباس منش دات کام !

    زدم دور امریکا یکی تو قسمتو دیدم ، اون زمان اوایل استارت زندگی در بهشت بود فکر کنم

    دیدم خدااااااااااااا یک خانه دیگه هم داره روی اب ساخته شده !!!

    ینی تا یک هفته به شکل علامت تعجب بودم !!!!

    گفتم هرچی هست ، همین هینجاست ، همه راز ها و هرچی بخاد باشه و نباشه

    خیلی مسمم شدم وارد دوره های استاد بشم . یکی دوبار فایل های استاد رو تو خونه پلی کردم خانواده گفتم چقد حرفاش خوبه ، گفتم اره ، تازه اینا پیش گفتاره مطالب کامل توی پکیج هاشونه

    گفت اااا خب تهیه کن گفتم اره تو فکرشم ، موندم کدومو بخرم گفت خب اگه خوبه که همشو بخر !

    این مکالمه بین مادر و خواهرم داشت انجام میشد ، گفتم خیلی دلم میخاد اما الان محدودیت مالی دارم !

    تا اون لحظه هنوز ارزش ریالی دوره ها رو نمیدونستن ، نا گفته نماند ما پیش ازین هم یکی دوتا دوره اموزشی از بقیه اساتید گرفته بودیمو قبول کرده بودیم برای پرورش و شعورمون باید هزینه کنیم اما مبالغ در حد خرید دو سه تا کتاب یا نهایتا دوره هایی که ارزش ریالیش کم بود ! همینجا لازم میدونم بگم واقعا مبلغی که استاد برای دوره ها تعیین کردن واقعا در قبال تغییرات مثل قطره و اقیانوس هم نیست …

    گفت مگه چنده : گفتم حقیقتا من روی دوره ثروت ۱ خیلی تمرکز کردم که اما دوره ی جهان بینی توحیدی و دستیابی به ارزو ها هم چشمک میزنه !

    گوشیمو دادم بهش و گفت یــــــــــــــــــــــــــــا ابووووافضل !!!

    خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

    گوشی رو داد بهم و گفت نصف این پولو بده به خودم واست دعا میکنم که موفقیت بشی!

    اون زمانا تو فاز دعا و سحر و جادو بودیم

    خخخخخخخخخخخخخ

    همچین میگم اون زمانا که انقد چهارده سال پیشه نخیر همین چهار ماه پیش !!!

    خلاصه گفتم متشکرم ، ازین به بعد میخام خودم واسه خودم دعا کنم و هدایتی صورت گرفتو دوره عزت نفس رو گرفتم و بعد کتاب ها رو استفاده کردم و انشاا… تصمیمم اینه بعد سفرنامه وارد دوره دوازده قدم بشم و این فی مابین دلم میخاد از پکیج های ثروت هم استفاده کنم .

    خداروشکر

    چی شد که این ماجرا بر زبونم جاری شد ؟؟!!!؟

    اها یادم اومد من پیش ازین برای رسیدن به خواسته هام هزار جور نذر و نیاز شرک آلود انجام میدادم ! مبالغ بالا هـــا !!!

    هیچ وقتم نتیجه ای نمیشد ! باز میگفتم حتما مبلغ پایین بوده بهرحال امام زاده هم هزینه داره واسش صرف نکرده دعامو بره برسونه به خدا و هر بار مبلغو بیشتر میکردم !!!

    خخخخخخخخخخخخخخخ

    خندم میگیره ها خدایا شکرت هدایتم کردی .

    خدایا دوره عزت نفس و سفرنامه با زندگیم اینکارو کرد !!

    واقعا نمیتونم حتی تخیل بکنم یک ماه اینده تو چه جایگاهی هستم .

    خدایا شکرت

    یک خاطره کوچولو از بزرگ کردن ظرفیتت بجای کوچیک کردن ارزو بگم

    سال پیش اول برج هشت به دلم افتاد کل سرمایمو برم یک ماشین بخرم !

    هدایت شدم و یک گزینه عالی خریدم ، بدون مشورت و صحبت با کسی

    تنها رفتم معامله کردم به طوری که فروشنده و کسایی که همراهش بودن تعجب کرده بودن !

    چقد کیف میکنم ، لذت میبرم ، ذوق به دلم میشینه ، خودمو تحسین میکنم !

    ۲۳ سالم بود ، همونجا ماشینو قولنامه کاغذی کردیم ، ۸۰ درصد پولوشو طی یک فقره چک بهش دادم گفتم برو فردا نقدش کن و ۲۰ درصدشو گفتم یک ماهه میدم

    فقط میتونم بگم خدا واسم درست کرد طرف گفت باشه و بهش گفتم پس فردا هم تشریف بیارین برای تعویض پلاک

    وقتی که صحبتا انجام شد ، گفتم سوییچو محبت کنین ، یکم مقاومت کرد ، گفت نه و ازین حرفا اما گفتم من پیاده اومدم ، میام با ماشین برم

    صفت ومحکم !

    تعجب کرد

    خدایا شکرت ، چه جسارتی بهم دادی

    طرف هم سن بابام بود ، ازم خوشش اومد ، گفت من تاحالا اینجوری معامله نکردم ، اما ازت خوشم اومد گفتم خواهش میکنم ، برای اینکه خیالتون راحت باشه کل مدارک ماشین پیش خودتون خندید ، بعد ها فهمیدم منظور خندش چی بوده !

    خخخخخخخخ

    خلاصه با سوییچو گرفتمو اومدم خونه ، ینی رو ابرا بودم …

    مادرم همه تعجب کردن چی شد ؟>؟!!! از کجا !! گفتم دیگه دیگه خخخخخخخ : ))) اون زمانا قانونو نمیدونستم فقط حسم خوب بود روش خریدمش و خریدش باعث شد خیلی حالم خوبتر بشه

    و استارت موفقیت بعدی !

    بعد دو سه روز عموم فهمید گفت مهدی ماجرای ماشین چیه گفتم خریدم ، اون خیلی بد بینه ، گفت زودی بفروشش که مالیات داره اصلا باور هاش خنده داره : )))

    گفتم بیخیال عمو جااااااااان ، گفت ازما گفتن بود

    چون سنم کم بودومیخاست بزرگتری کنه و راهنماییو فاز استفاده از تجربه !

    در حالی که نتایجش زیر صفر !

    خلاصه با خانواده زدیم رفتیم مسافرت ، بعد کمتر یک ماه یک هو تورم !

    ماشینم تقریبا ۳۰% افزایش قیمت پیدا کرد ، دلم گفت مهدی بفروشش ، تا اگهیش کردم شبانه طرف از شهرستان اومد گفت من میخامش و همین امشب پولشو کارت میکشم و میبرمش گفتم کارت خوان ندارم فردا چک بین بانکی بگیر بیا جلو تعویض پلاک

    واقعا باورم نمیشد ، گفت بیعانه بدم گفتن نه ماشین مال شما من به کسی نمیفروشمش

    خخخخخخخخخخ

    من باورم این بود تو هر سرمایه گذاری سود و منفعت زیادی میبرم

    اما عموم میگفت فلانی ماشین گرون خرید تصادف کرد نصف پولش رفت و …

    خلاصه ماشینو فروختم بلافاصله باز بدون اینکه به کسی بگم البته چند باری با مادرم مشورت کردم که باور های محدود اونم باعث شد کمی دور بشمو یکم سردرگم

    تا اینکه رفتم تنهایی تو املاک ها دنبال خونه ، و یک گزینه دیدم و بدون اینکه بگم قولنامه کردمش ! : ))))

    تازه رفتم تو ۲۴ سال

    دم خود گرم ، تحسین میکنم خودمو : )))

    البته این فی مابین چون من از قانون اطلاعی نداشتم خیلی بنبست بود ، خیلی اتفاقات بد که میشد خیلی خیلی راحت تر این پروسه انجام بشه

    خلاصه تا این روزا که حدودا چهار ماهه دارم روی فهم قانونی که ثروتمندا رو هر روز ثروتمند تر میکنه کار میکنم

    همه چی از باورها میاد .

    این روزا دلم ماشین کولر دار میخاد !

    هوا گرمه !

    خخخخخخخخخخخخخخخ :: ))))

    دلم میخاد یک ماشین خوب داشته باشم ( کل سرمایم رفت رو خونه و یک پیکان سفید مدل ۱۳۸۲ سوار میشم )

    طی یک هدایت هایی رفتم دوتا دنا پیش ثبت نام کردم : ))))

    یکی بنام خودم ، یکی مادرم

    که تصمیم اینه بعد اعلام نتایج و تحویل ماشین ها ، وسیله مادرمو بفروشم ، سرمایه گذاری کنم روی گزینه بعدی که یک قطعه زمینه میخام ویلا سازی کنمش

    خخخخخخخخخخخخخخخ

    همه چی از همین لبخنده شروع شد

    خخخخخخخخخخخ

    الانم دارم میخندم

    واقعا هیچ ایده ای تا الان برای پرداخت پول موقع تحویل ماشین ها ندارم

    اما حسم خوبه

    نمیدونم چی پیش میاد

    هرچی باشه به نفع منه !

    من در هر سرمایه گذاری سود و منعت زیادی میبرم

    خدا خیلی بیشتر از من میخاد که ثروتمند بشم

    این فی مابین عموم ( همونی که گفت بفروش مالیات و… ) اونم ثبت نام کرده

    فهمید من دنا نوشتم گفت یک پرایدی یا پژو مینوشتی که بهت بیوفته

    خخخخخخ

    فقط لبخند زدم و گفتم باید برم : )))))

    بااااااااااز همون تم قبل ، بازم فاز نصیحت و استفاده از تجربه هاش

    خخخخخخخخخخ

    خدایا شکرت : )

    میرم جلو حسم خیلی خوبه ، ذوق زدم ، چند روز دیگه نتایج میاد

    با اینکه من اصلا منتظر اعلام نتیجه اونا نیستم : )

    همین الان دارم باهاش رانندگی میکنم ( تو افکارم )

    خیلی قشنگ حس میکنم متریال صندلی هاشو …

    نیسم خنکی که از ورودی های تهویه هوا گونمو نوازش میکنه

    حتی از مانیتورشم چند باری دوره ثروت ۱ رو پلی کردم : ))))

    خدایا شکرت

    برو بریم مدار ۲۵ ام این سفر پربرکت

    +۱۰۸ روز

    ارادتمند

    مهدی وثوق

    مشهد/ایران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      ناهید زرین گفته:
      مدت عضویت: 2006 روز

      واااای چقدر لذت بردم از نوشتتون چقدر باورهای خوبی دارید چقدر رها درخواست میکنید من همیشه واسه درخواستام میترسم زیادی درخواست کنم نرسم میدونم باور فراوانیم ضعیفه.واقعا تحسینتون میکنم با این سن کم چقدر خوب پیشرفت میکنید چقدر خوب هدایتهارو دریافت میکنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهدی وثوق گفته:
        مدت عضویت: 1905 روز

        سلام

        ممنونم از ابراز محبتی که داشتین … خداروشکر

        همش فضل خداست … کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک…

        نترس…بپر …

        تخیل کن …

        در خصوص سن و سال که اشاره کردین !!!

        من چه فرکانسی ارسال کردم که این دیالوگ بسامدش بود ؟؟

        ناهید جون میدونستی پیامبر بی سواد و یتیم بوده ؟

        من باور دارم نه سن نه جنسیت نه شرایط هیچ کدوم و هیچ کسی نمیتونه جلو موفقیت و خواسته های منو بگیره …

        سوره الجمعه آیه ٢

        هُوَ ٱلَّذِى بَعَثَ فِى ٱلْأُمِّیِّـۧنَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُوا۟ عَلَیْهِمْ ءَایَـٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلْکِتَـٰبَ وَٱلْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا۟ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَـٰلٍ مُّبِینٍ

        +۱۸۳

        جلسه اول کشف قوانین

        روز ۵۷ سفرنامه فصل دوم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    افشین صناعی گفته:
    مدت عضویت: 3921 روز

    درود بر دوستان عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش وهم فرکانسیهای گلم . هم چنین سلامی و درودی به استاد ارجمند وگرامی ، سید حسین عباسمنش وخانم مریم شایسته ی واقعآ شایسته ، امروز در حال دیدن فایلهای سفر به دور امریکا بودم که هدایت شدم به “نشانه امروز من ” که نهایتآ به این فایل زیبا هدایت شدم ، در مورد باورها میخوام صحبت کنم واینکه اگر ظرف باورها مون رو بزرگ کنیم به خواسته های بزرگمون هم میرسیم . در مورد بزرگ کردن باور اینو بگم که وقتی من متوجه شدم استاد از ایران مهاجرت کردن ایده مهاجرت در من تقویت شد وبا خودم گفتم منم میتونم که مهاجرت کنم ، این موضوع برمیگردد به سال ۹۴ یعنی زمانیکه در حال ساختن مجتمع شخصی بصورت اشتراکی بودم و ایده مهاجرت با سفری که به دبی داشتم در من شکل گرفت پس از برگشتن از سفر بفکر افتادم که به کشور عمان مهاجرت کنم ، چون امارات به ایرانیها دیگه ویزای کاری نمیداد ومن با دیدن ماشینهای پلاک عمان در دبی به این فکر افتادم که به عمان مهاجرت کنم .از هر کسی که جویا میشدم در مورد کشور عمان و مهاجرت به اونجا اطلاعاتی نداشتند ، پس از مدتی دوستی که در همسایگی دفتر کارم بود ودر واقع تازه شریک همسایه من در محل کارم شده بود با هم آشنا شدیم و وقتی که من ایده خودم رو باهاش در میان گذاشتم انگار که خداوند دنیا رو به من داده ومن بسیار ذوق زده وهیجان زده شدم چون طرفم همون کسی بود که دنبالش میگشتم و خدارو صدها هزار بار بخاطر این موضوع شکر کردم . چون هم به زبان عربی مسلط بود وهم در عمان مدتی کار کرده بود دوستانی در اونجا داشت که میتونستن کمکم بکنند. این رو هم بگم مطابق ضوابط دولت عمان بخصوص برای ایرانی و سایر مهاجرین ویزای سرمایه گذاری برای افرادی صادر میشه که حداقل مدرک لیسانس داشته باشن واون بنده خدا دیپلمه بود ، خلاصه ایشون از پیشنهاد من خیلی استقبال کرد بسیار خوشحال شد واین مقدمه ای شد برای مهاجرت من و گرفتن ویزای کاری وثبت شرکت در مسقط . شهری بسیار زیبا وبا مردمی بسیار مهربان با ایرانیان ومهمان نواز ، این رو هم اضافه کنم که قبل از اولین مسافرت به عمان من تمام اون چیزهایی رو که دوست داشتم برام اتفاق بیفته توی ذهنم ساخته بودم و مدام برای خودم تصویر سازی میکردم و از این تصاویر ذهنی لذت میبردم واحساس خوبی به من دست میداد و مشعوف میشدم ، تا اینکه روز سفر فرا رسید و برای اولین بار به اتفاق دوست خوبم به مسقط پرواز کردیم ، اونجا هم به استقبالمون اومده بودند وهم اینکه یک خونه ویلایی بسیار زیبا وبزرگ با یک راننده شخصی در اختیارمون گذاشتن ومن بسیار بیشتر از اون چیزی که تصور میکردم لذت بردم ، به هر حال پیرو صحبتهای استاد باید بگم که اگر آدم واقعآ باورش رو بزرگ کنه نه تنها به هر آن چه که میخواد میرسه بلکه مواردی رو تجربه میکنه که اصلآ فکرش رو هم نمیکنه . این نکته ای بود که دوست داشتم بگم تا هم ایمان دوستان قوی تر بشه وهم برای خودم یاد آوری کنم وهم اینکه دوستان گرامی وهم فرکانسیهای عزیزم باورهاشون رو بزرگتر کنن . آرزوی سلامتی وتندرستی برای استاد عباسمنش عزیز ، خانم شایسته ی واقعآ شایسته و ثروت وسلامتی وتندرستی برای هم فرکانسیهای گلم دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    نوید محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    به نام خدا

    سلامی دوباره به روی ماه تک تک شما عزیزان سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین

    🌷🌷بیستوچهارمین روز سفر پربرکت🌷🌷

    خداروسپاسگذارم که منو به مسیر های درست هدایت میکنه شکرت خدا جان که به من فرصت خلق زندگی ام را در این دنیا داده ای فایل روز بیستو چهارم فایل بی نظیری هس و ما باید حرفای استاد رو واقعا وحی منزل بدونیم و من چیز های زیادی یاد گرفتم اینکه موفقیت دیگران رو تحسین کنم نه اینکه بگم این داره دروغ میگه این موفقیتو نداره یا رسیدن به فلان موفقیت غیرممکنه و اگه کسی باور نداشته باشه به چیزی حتی اگه کل جهان بخوان اونو به اون خواسته برسونن نمیتونن چون هنوز خود اون طرف رسیدن به اون موفقیت رو باور نکرده همه چیز برمیگرده به باور همه چیز برمیگرده به ایمان قبل از اینکه بخوایم به چیزی برسیم باید باور کنیم که میشود به اون موفقیت رسیدن میشود یه کسب و کار پرسود ساخت میشود درآمد میلیاردی داشت میشود خانه و ماشین های میلیاردی داشت اینهمه آدم تو جهان همه ی اینها رو دارن خوش به حالشون پس میشود پس ماهم میتونیم همه ی ما به یک اندازه به منبع ثروت و قدرت در جهان دسترسی داره فقط باید باورامونو عوض کنیم کارش راهش همینه

    خدایا خودت پناهم باش 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فائزه مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    در بیست و چهارمین روز سفرنامه با این فایل مواجه شدم. که آنقدر قشنگ استاد توضیح دادید و نکاتی رو گفتید که مگه میشه متوجه نشد.

    .

    .

    یادگیرفتم اگه رویایی دارم خاسته ای دارم که از نظرم دور از دسترس یا بزرگه باید باور هام بزرگ کنم نه اینکه خواسته هامو کوچک کنم.

    .

    من همیشه بهترین هارو می‌خوام بهترین خونه بهترین ماشین بهترین مسافرت ها بهترین روابط بعضی وقتا آنقدر تو ذهنم بزرگ هستن این خواسته ها می گم که خوب این که تا این حدش امکان نداره میام خواستمو کوچک میکنم ک با باور من جور در بیاد امروز فهمیدم این اشتباهه باید باورمو بزرگ کنم باید باور یه خونه بزرگ و عالی بهترین جا با بهترین امکانات رو بسازم،خدایی ک خونه کوچک رو اگه بخوام ب من میده پس حتما خونه بزرگ رو هم میده.

    .

    من ایمان دارم که خدا همیشه بهترینها رو به من میده همه اون چیزهایی ک باور کردم رو میده ب من،

    همون خدایی که به استادم بخشیده از نعمتهای ب فراوانی پس ب شاگرد استاد هم میده

    اگر

    اگر

    که شاگرد هم مانند استاد باورهای قوی داشته باشه.

    باید انسان با ایمانی بسازم از خودم.

    ایمان ب خدایی که بخشنده ای

    عطا کننده ای

    خدای افرادی که ماندن بر سر قول و قرار های خود با خدا.

    ماندن با باورهای قوی.

    خدایا شکرت صد هزار مرتبه

    هیچ چیزی غیر ممکن نیست

    هیچ چیزی نبوده ک بشوری ب خدای مهربان و بهترین رو برات رقم نزنه.

    .

    .

    استاد عزیزم واقعا افتخار میکنم ب شما ب قدرت باور های شما با مثالی ک درباره کلاس های ک شرکت می‌کردید زدید فهمیدم حتی اگه تو قفس هم باشی اگر باور های قوی و ایمان داشته باشی میتونی نجات پیدا کنی،میشه تو ی جمع بود و باورها عوض نشد،میشه تو خانواده ای بود با تضادهای بسیار و باورها و ایمان تغییر کرد فقط با ایمان قوی ب خدای مهربان که امکان پذیره،خدایا شرکت صدهزار مرتبه🌹

    ممنون از شما

    از مریم جان شایسته

    از گروه خوب عباس منش

    دست حق ب همراهتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3254 روز

    آگاه باش دلها تنها با یاد خدا ارام میگیرند.

    این خدا ستودنی است که برای حرکت و رسیدن به اهدافم از من حتی

    مشتاق تر است و تنها حمایتگر من است.

    هر اتفاقی فقط و فقط نتیجه فرکانس ها و باور هایم است.

    جهان همیشه باور هایم را به من ثابت میکند.

    من به دست خودم به دست فرکانس ها و باور هایم این شرایط را ساخته ام.

    پس می توانم شرایط دیگری را نیز بسازم.

    من که نتایج متفاوتی میخواهم باید فرکانس های متفاوتی نیز ارسال کنم.

    و به ذهنم فقط انچه را میخواهم و به من احساس خوب و ایمان میبخشد بدهم.

    همیشه در ذهنم بود که چرا ان فرد توانسته تا به این جایگاه برسد و من نتوانستم.

    و همین ابتدا به من تلنگری میزد و مرا حرکت میداد.

    تله ی تجارت نا مناسب دیگران نیز همان چیزی است که با ان چیزی که من میخواهم

    بسیار متفاوت است .

    در هر اتفاقی ذهنم را باید طوری پرورش دهم که قانون را ثابت نماید.

    ردپای شرک و توحید را جستجو نماید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: