به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 46
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
با سلاام 💚
روز بیست وچهارم سفرنامه
💫 به جای کوچککردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن
☀️یک سری از افراد هستند که یک سری از موفقیت های افراد دیگه رو نمیتونند باور کنند و به همین دلیل فکر میکنند دروغه ، یا اگه طرف به میلیاردها میلیارد ثروت رسیده میگن طرف دزد بوده . چون نمی تونند بپذیرند این موفقیت رو . چرا؟؟ به خاطر تجربیاتشون. یعنی طرف خیلی تلاش کرده ،هر روز تو زندگیش با صداقت کار کرده . صبح رفته سر کار شب اومده دیده تهش تونسته ماهی چند میلیون پول در بیاره . برای همین وقتی یکی رو میبینه که ماهی چند میلیارد درآمد داره هر چی فکر میکنه نمیتونه بپذیره که این شاید از راه درست به اینجا رسیده . چون نمی تونه بپذیره میگه طرف دزدی کرده ، سر مردمو کلاه گذاشته که به اینجا رسیده.یا میگه اون آدم خاصیه فرق داره . یک ویژگی خاصی داره
یعنی نمیگه پیش خودش که شاید یک راهی باشه که من نمیدونم. من بلد نیستم .برم یادش بگیرم اون راهوبه جای اینکه بهش فحش بدم .وچون باور نداره راهی هم تا حالا بهش نشون داده نشده.
☀️این افراد به جای اینکه ایراد فکری خودشون رو برطرف کنند به راحتی اون طرف رو متهم میکنند. چون طبق تجربیاتشون و آدم هایی که توی مدارشون بودند شرایط دیگه ای رو تجربه کردند و به این نتیجه رسیدند که نمیشه به این حد از موفقیت رسید.
☀️وقتی میبینیم که یک اتفاق بزرگی رخ داده یک شخص به یک موفقیت بزرگی رسیده به خودمون باید بگیم که این موفقیت ، ثابت میکنه که میشود و به همین دلیل من هم میتونم بهش برسم . حالا تا الان بلد نبودم راهشو میرم دنبال راهش میگردم
☀️خیلی وقتها افراد بسیار موفق توی یک زمینهی خاص یا حتی موفق ترین هاشون ممکنه باورهای نادرست و محدود کننده ای راجع به اون کار یا اون زمینه داشته باشند و برای اثبات باور و دیدگاهشون کلی دلیل و سند هم میارن و درست هم میگند. واقعیت اوناو تجربیاتشون همون بوده . همین رو دیدن ولی این میتونه واقعیت زندگی ما نباشه . اونا به خاطر چیزهایی که تجربه کردن میگن من نرسیدم پس هیچکس دیگه ای هم نمی تونه برسه .ما میتونیم به جای اون باور نادرست باورهای درست و قوی رو بسازیم توی ذهنمون باورهایی که مارو به بهترین موفقیت ها برسونه . حتی اگه تا حالا کسی به اون موفقیت ها نرسیده باشه و همه غیر ممکن بدوننش ما میتونیم اولین نفر باشیم که به این موفقیت میرسه هیچ محدودیتی وجود نداره . باورهای ما تعیین کنندست .
☀️باید یاد بگیریم که قبل از اینکه به هدفمون برسیم . قبل از اینکه به اون حد رویاهامون برسیم ، قله های بالا تر و رویاهای بلند تر وبزرگتر رو انتخاب کنیم .این قسمت رو خیلی ها رعایتش نمیکنند .و خیلی زود به یک جایی میرسند که دیگه درجا میزنند و کم کم اعتماد به نفسشون افت میکنه و برمیگردن به سطح قبلیشون .
☀️وقتی که موفقیت های دیگران رو پس میزنیم و ردشون میکنیم داریم خودمون رو از موفقیت و ثروت دور میکنیم
☀️باید باورهامونو عوض کنیم . باید خواسته هامونو بزرگتر کنیم . به جای اینکه خواسته هامونو کوچیک کنیم بگیم نه این نمیشه این موفقیت امکان پذیر نیست پس من بیام یک چیز کوچیک انتخاب کنم، به جای کوچیک کردن خواسته هامون باورهامون رو بزرگ تر کنیم
☀️تفاوت ها در موفقیت وعدم موفقیت از تفاوت در باورها ناشی میشه .خیلی راحت آدمها اشتباه میکنند در مورد قانون . میگن طرف چون این تیکه کلامش بود ، این مد رو زد ، تو این کشور بود ، این پارتی رو داشت و … به این ثروت ها و موفقیت ها رسید .چون نمیتونند باور کنند که یک شیوه های طبیعی و ساده داره که همه می تونند داشته باشند و میان همچین برداشت هایی رو میکنند.
☀️وقتی موفقیت افراد رو میبینیم تحسینشون کنیم .آرزوی خوشبختی کنیم براشون به جای اینکه بگیم طرف کلاه برداره. تحسینشون کنیم بگیم این نشون میده که پس منم میتونم برسم به این موفقیتها .و خیلی مهمه اگه خواسته هامون بزرگه باورهامونو ببریم بالا نه اینکه خواسته هامون رو بیاریم پایین .نتایج بزرگ از باورهای بزرگ و متفاوت میاد
☀️باور بد چیه ؟ باور خوب چیه ؟ هر چیزی که بت احساس بدی میده احساس ناتوانی بت میده احساس ترس بت میده احساس نگرانی بت میده دلشوره در تو ایجاد میکنه هر فکری .هر کسی بت گفته باشه . این باور اشتباهیه باورش نکن . هر فکری هر چیزی که بت احساس خوبی میده این باور خوبیه پس بسازش.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز بیست و چهارم سفرنامه :من خودم فوتبال کار میکنم یعنی عاشق فوتبال بازی کردنم فکر کنم تابستان است گیری تیم های فوتبال تو لیگ برتر شروع میشه بعد بعضی از این بچهها خیلی خودشون رو درگیر پارتی و رانت و این چیزا کردن که واقعا خنده ام میگیره از این حرفها و خدارو شکر میکنم که خداوند من رو از اون دسته افراد قرار نداد و من را به را درست هدایت کرد واقعا من باورم اینه که هیچ پارتی وجود ندارد ، پس من از هر لحاظ خیلی دارم سعی میکنم که شرک نورزم قدرت رو دادم دست خداوند اون میدونه از چه راهی من رو به خواسته ام برسونه همونطور که خیلی هارو رسوند خیلی از فوتبالیست های حرفه ای دنیا رو ، ومن فهمیدم که رسالتم اینه باید در بهترین تیم های فوتبال دنیا فوتبال بازی کنم باید برنده جایزه توپ طلا شوم و بگم اینو که همون طور که یاسین نظری تونست پس شما هم میتونید فوتبالیست عالی شوید فقط باید ایمان داشته باشید ، باید قدرت رو فقط به خداوند بدیم و خدای بزرگ ،پروردگار تمام جهانیان مرا یاری کن که تو بهترین یاری کننده و هدایت کننده ای که به توپ طلای دنیا برسم و این پیام دو به همهی کسایی که میخوام تو فوتبال موفق بشوند با موفقیت من در فوتبال این انگیزه در آن ها شکل بگیرد . خدایا شکرت
🌍روز ۱۵ از برنامه تغییر زندگی.
😍فایل شماره ۶۵.
🔥به نام خدا.
بعد از خوندن مقدمه این فایل و قبل از گوش دارن به فایل
نشستم گذشته رو خودم رو بررسی کردم.
دیدم توی زندگیم وقتی موفقیت یه فرد رو میدیدم ناخودآگاه توی عوامل بیرونی دنبال دلیل موفقیتش بودم.
حتی موفقیت های کوچیک مثل شاگرد اول شدن یه همکلاسیم میگفتم این باباش پولداره ، خونشون ارومه یا هزار و یک علت دیگه.
تاهمین چندسال پیش همهمین باورهارو داشتم.
چندسال پیش تغییر کردم.
همش میگفتم رونالدو از هیچ به اون بالا رسید.
پس منممیتونم. ولی توی قانون حرفه ای نبودم
و اشتباه اکثریت رو انجام میدادم.
باخانواده و فامیل بحث میکردم گه اثبات کنم عوامل بیرونی تاثیری نداره.
اوناهم با باورهای داغون بهم اثبات میکردناتفاقا فقط عوامل بیرونی تاثیر داره.
شاید خوداگاه نمیخواستمباورکنم ولی با صحبت های اطرافیان ناخوداگاه اینو باور میکردم.
گذشت و گذشت تاخدا هدایتم کرد به صحبت های استاد و فهمیدم نباید بحث کنم
فهمیدم تاثیر عوامل بیرونی در موفقیت صفره.
کسی که معدلش بیسته بخاطر خانوادش نیست بخاطر خودشه.
کسی کهکارخونه داره هم فقط بخاطر باورهاشه.
ایلان ماسک هم بخاطر باورهاش به این حجم از موفقیت رسیده.
تفاوت منبا ایلان ماسک چیه؟
هیچی
فقط اون رویاهاشو فراموشنکرد
من الان دارمنگاه میکنم کارمندی باعث شد رویاهای بزرگم رو فراموشکنم.
خداروشکراینفایل رویاهای بزرگم رو بهم یاداوری کرد.
سفر ، ساخت شهر دلخواه، ساخت شرکت.
بزرگترین خواسته هام که میدونم باید براشون باورهای مناسب بسازم.
به نام الله مهربانی و شادی
سلام به دوستان هم خانواده گلم خیلی عاشقتونم خیلی از بودن در اینجا لذت میبرم و انگیزه میگیرم و دقبقا یکی از نعمات زندگی من هدایت به این مسیر بود و هست و خواهد بود
شاید تازه دارم درک میکنم این فایل ها رو هر بار گوش میدم درک جدیدی ازشون دارم یا حرف های جدیدی میشنوم
اینکه استاد گفتی بنویسید در مورد حرفای که احساست رو نا خوب کرده یا موفقیت دیگران که شگفت زده شدید از موفقیت ها شون
راستش این روز ها خبر های خوبی از موفقیت های دوستانی که دارم دارم میشنوم که میان تعریف میکنن از پیشرفت های که دارن و این روند رو و این شنیدن موفقیت ها رو بیشتر احساس میکنم بیشتر میشنوم شاید خیلی حرف رد و بدل بشه بین ما اما اون موفقیت ها رو بیشتر میشنوم و دوست دارم بشنوم بعضی وقتها پیش میاد که دوستان وارد گذشته بشن یا سعی میکنم بهشون بگم دیگه وارد گذشته نشو یا بگم فقط از موفقیتات برام بگو یا میگم همون تضاد ها باعث شده به این موفقیت ها دست پیدا کنی
اما چیزی که منو شگفت زده کرد و شاید هم شگفت زده کنه و البته ی مقدار احساساتی میشم این داشتان هایی که تقریبا شبیه هم هستند و نتیجه ای که اصلا قابل مقایسه نیست با گذشته اون فرد
داستان از این قراره
ی روز همین چند روز پیش ی پسر خوشتیپ و خوش هیکل و خوش اندام با ی ماشین خارجی اومد و مشغول کارهای ماشینش شدن کارمندم{یادم رفته بگم امسال یکی از دستان خداوند رو کاملا هدایتی استخدام کردم }و منم مشغول صحبت با این دوستم شدم که چطوره داستان چجوری هستی از وقتی مهاجرت کردی اینقدر پیشرفت کردی یا کلا داستان اینکه با این سن ی همچین ماشینی داری چیه و چه فکری داری ؟
گفت اولا این ماشین ماشینی هست که باهاش میام شهرستان ی بی ام و z4هم داشت که عکسش رو نشونم داد و گفت این مخصوص تهرانمه
گفت من مهاجرت ی درس اما بزرگترین درس رو بهم داد که اون این بود {به من چه }
گفتم یعنی چی گفت اونجا یادگرفتم هرکسی هر کاری میکنه تو خونه میگن فلانی این کارست تو محیط کار میگن فلانی اون حرف رو میزنه یا از همین قبیل صحبتا بگم به من چه و من هم دارم یاد میگیرم این کلمه پر بار به من چه رو دارم سعی میکنم
ادامه داد :گفت زمانی که بچه بودم پدرم ی وانت از یکی از اشناها قرض کرده و رفته باهاش بار برده که همونجا تصادف میکنه و چند نفر زخمی میشن و از این جور حرفا و پدر ما که پول دیه نداشت به زندان میره
گفت مادرم به من گفت که برو با این ی مقدار پس انداز ادامس بگیر و بفروش و منم حرفش رو گوش دادم رفتم ادمس بفروشم
اولین مشتری اونقدر که من سماجت کردم ادامس هام رو انداخت زیر پا و شکوندشون گفت من خیلی گریه کردم رفتم پیش مادرم گفت چکار کردی پس ادامس ها چرا اینجوری شده گفتم داستان از این قراره
مادرم هم گفت پسرم اشکال نداره سرم رو بوسید و رفتم خوابیدم تا فردا
فردا گفت بی اینکه به مادرم بگم رفتم گاری یکی از دوستام رو برداشتم و رفتم نان خشک جمع کردن و فروختن و به عبارتی نان خشکی شدم گفت یکی دوروز کار کردم هر دفعه پول قابل توجهی میبردم خونه که مادرم بهم شک کرد ازم پرسید ولی جوابی ندادم
ی روز که بنده خدا داشته میرفته همون نون خشکی مادرش تعقیبش میکنه میبینه که داره نون خشک جمع میکنه و گفت گرفت یکی دو تا منو زد و گفت میخوای ابروی مارو ببری و از این حرفا گفت اون شغل رو هم کنار گذاشتم
فردای اونروز گفت با هماهنگی مادرم رفتم ذرت گرفتم و ی فرقون از همسایمون قرض گرفتم رفتم تو کار فروش بلال
گفت اون کار رو ادامه دادم تا کم کم پشمک هم اضافه شد و کم کم گسترش پیدا کرد تا اینکه
ی روز ی مردی هم سن پدر با دخترش که همسن من بود اومد بلال خریدن و به دخترش داد و اونقدر ناز دخترش رو میکشید و باهاش بازی میکرد که من تا این صحنه رو دیدم زدم زیر گریه
مرده بهم گفت چرا گریه میکنی گفتم منم داستان خودم رو براش تعریف کردم خلاصه گفت روند موفقیت من و ارتباط با ی معلم کار بلد و دست گیر شروع شد اتفاقات کم کم تغییر کرد که تا الان که بادیگارد فلان ادم توی تهران هستم
گریه کردم من بغض کردم همین الان که دارم مینویسم ی چیزی گلوم رو گرفته و احساس میکنم باید گریه کنم نه برای ناراحتی نه برای بلاهای که سر این این بنده خدا اومده بلکه برای هدایت پروردگار
گفتم تو اگه پدرت تصادف نمیکرد ادامس فروش نمیشدی
اگه ادامس هات نمیشکست نون خشکی نمیشدی
اگه مادرت نزاشت نون خشکی بری برای این بود که بری تو اون مکان هم خرج خانوادتو در بیاری هم خداوند دستش رو اونجا فرستاد تا بهت کمک کنه
خدایا شکرت یعنی ببین به چه حدی این بنده خدا رسیده بود من تحسین کردم من گفتم بهش که ببین خداوند چطور هدایتت کرده گفت توی یکی از بهترین محله های این شهر خونه دارم
خیلی مثال دارم اینجوری و البته مثال های خودم رو میذارم برای نتایج گسترده ای که میگیرم که الان هم کم نتیجه نگرفتم همین که اینجام ی نعمت همین که چک ندارم ی نعمت همین که وام ندارم ی نعمت همین که بچه هام شادن خوشحالن هزار نعمت و همین که این چیز ها رو میبینم هزاران نعمت و چه نعمت های که در انتظارمه منتظرن تا من ظرفیتم پر شود منتظرن ظرفم بزگ بشه تا بهم داده بشه
امیدوارم این داستان ها رو خودم بیشتر درک کنم تا بفهمم تضاد ها میان که من به همه چی برسم
با سلام به استاد عزیز وخانم شایسته
سفر نامه روز بیست وچهارم
جهان همیشه باورهای ما رو به ما ثابت میکند
بزرگترین مانع در مسیر موفقیت نجواهای ذهن ماست بعضی افراد چون خودشون به موفقیت نرسیدن نمیتونن موفقیت دیگران رو باور کنن و فکر میکنن اونها از راه نادرست به اینجا رسیدن
و به جای گشتن دنبال دلیل اصلی موفقیت اون فرد بهش تهمت میزنن
وقتی چیزی رو نداریم ومیخواهیم داشته باشیم باید باورهامون رو درست کنیم
وباورهای محدود کننده دیگران رو نپذیریم
اجازه ندیم افکار منفی اونها روی ما تاثیر منفی بذاره
هر چیزی رو باور کنی ورشدش بدی میشه واقعیت زندگیت
واقعیت زندگی هر کسی فرق میکنه
یکی براش درآمد میلیاردی واقعیه وبرای یکی کاملا غیر واقعی
به هر چی قدرت بدی وفرکانسش رو بفرستی واقعیش میکنی توی زندگیت
تفاوت نتایج افراد تفاوت در باورهای اونهاست
تفاوت در نگاه تحلیل کننده ای است که به دنبال یافتن دلیل تفاوت در نتایج است
اگر نتایج متفاوتی میخواهی باید باورهای متفاوتری بسازی .
اگر هم میخواهی باورهای قدرتمند کننده تری بسازی باید به ذهنت متفاوت تجزیه وتحلیل کردن آگاهانه رو یاد بدی
متفاوت تجزیه وتحلیل کردن یعنی؛
دلیل تجربه های نامناسب افراد رو به باورهای محدود کننده شون ربط بدی
و
دلیل موفقیت های بزرگ افراد رو به باورهای قدرتمند کننده وثروت آفرین شون ربط بدی
وباورهای هماهنگ با نتایج دلخواهت رو بشناسی
ذهن همیشه با دیده ها وشنیده ها وتجربه هاش قضاوت میکنه
پس مراقب باش اسیر تجربه های ذهنت نشی
وقتی چیزی رو نداری ومیخواهیش
وقتی خواسته ات رو بزرگتر از تصورت میبینی
به جای کوچیک کردن خواسته ات باورهات رو بزرگتر کن
راه ساختن باور اینه:
به جای نقد موفقیت اون آدمها اونها رو تحسین کنی
به جای قضاوت اون موفقیت ها اونها رو مهر تاییدی بدونی بر نقش باورهای متفاوت در تجربه شرایط متفاوت
همین کارهای به ظاهر ساده باورهای قدرتمند کننده ای میسازه ونتایج رو برات به بار میاره که در نگاه افراد با باورهای محدود کننده ،باورنکردنی وغیر ممکن هست
باور بد وباور خوب چیه؟؟
هر فکری که احساس بد بهت میده
احساس ناتوانی بهت میده ..
احساس ترس بهت میده
احساس نگرانی بهت میده
دلشوره میگیری
هرکسی هم که بهت گفته باشه ،حتی دکترت باشه
اگه حرفی زده که بهت احساس بدی میده پس باورش نکن
ولی هر حرفی که بهت احساس خوبی میده پس باور خوبیه
پس بسازش
🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
سپاس فراوان از استاد عزیز وخانم شایسته
به نام خدای هدایتگر
سلام و درود به استاد و دوستانم در حلقه بیست و چهارم سفر
خداروشکر که بیست و چهار روز پر از آگاهی و خودشناسی رو میشنویم و ورودی های خوب و مناسب به ذهنمون میدیم و هر روز آرام آرام این آلودگی هارو پاک میکنیم و آماده میشم برای شهود و دریافت هدایت های الهی،باید آماده باشیم که صدای خداروبشنویم و عمل کنیم و به قول استاد در مدار دریافت هدایت الهی قرار بگیریم
یادمه چند سال پیش من خیلی دوست داشتم برم دانشگاه و همسرم اجازه نمیداد و میگفت حالا رفتی دانشگاه کو کار،کو آدم که بخواد تو رو ببره سرکار و از این حرفها
من هنوز قانون رو نمیدونستم ولی خیلی ناراحت شدم و پیش خودم گفتم نه اینطور نیست پس خدا چی،خدا بخواد میشه و من حرفش رو قبول نکردم تازه همسرم هم خیلی ناراحت شد که تو چقدر ساده و خوش خیالی،وقتت رو با این فکرا هدر میدی ولی من یه حسی درونم میگفت گوش نده
که بعد از چند سال با قانون آشنا شدم و فهمیدم چقدر درست فکر میکردم دستان خدا همیشه هست و هر کس هر کاری کرده و انجام داده منم میتونم ما همه از یک ذهن و فکر ساخته شدیم فقط باورهای ماست که همه چیز رو خلق میکنه و میسازه ،هر چی رو که بخوای هست و بلاخره دانشگاه رفتم و همه میگفتن تو چه بیکاری دانشگاه الان به چه دردت میخوره،ولی احساس کردم با وقت بیشتری برای خودم بگذارم،هر چند دانشگاه که رفتم میدونستم کارهای عملی یاد نمیگیری ولی دوست داشتم چیزی رو که دوست دارم برم و به خودم ثابت کنم با دوتا بچه و ۳۸ سال سن هیچ کاری نشد نداره و رفتم و خیلی حالم خوب بود ولی فهمیدم دانشگاه ملاک نیست ولی تجربه اش کردم و بعد اون خیلی هدایتی رسیدم به این سایت واین همه اگاهی و در مسیر پیشرفت و موفقیت و خودشناسی قرار گرفتم و هر روز خداروشکر میکنم و دیگه هیچ ربطی به قبلم نداریم و هر روز دارم سعی میکنم که مثل دیگران فکر نکنم و عمل نکنم و به صدای قلبم گوش کنم و نتیجه این هدایت شده آرامش و رهایی و دوست شدن با خدای عباسمنش و این الگو که میشود هر آنچه بخواهی میشود به شرط ایمان و توکل و تقوا میشود این باور کار میکنه خدایا شکرت باورِ باور داشتن خودت که استاد کلید های میده که تا حالا کسی نه گفته و باور داشته،حداقل کسی در دور و ور من نکرده و نگفته
خداروشکر و سپاسگزارم برای خدای مهربانم که هر لحظه داره منو هدایت میکنه
دوستون دارم
سلام خدمت استاد عزیزم و همه همسفرانم
خدا رو شکر میکنم بابت بیست و چهارمین روز از سفرم و یک فایل بینظیره دیگه و آگاهی جدید ممنونم استاد عزیزم
در مورد خواسته ها و کوچیک نکردشون و بزرگ کردن باورها فکر میکنم کل داستان زندگی من همین بوده که بخاطر بزرگ نبودن باور خودم یا اطرافیانم خواسته هام رو کوچیک کردم و متاسفانه نتونستم اون زندگی دلخواهم رو داشته باشم
اما
یکی از مواردی که رو خواسته ام پافشاری کردم و باورهامو رشد دادم در مهاجرت کردن و نقل مکان از شهرمون بود از اونجایی که من ادم وابسته ای بودم و همیشه کنار خانوادم زندگی میکردم کسی نمیتونست باور کنه که من میتونم جدا بشم و یه جای خبلی دور از خانوادم زندگی کنم
تقریبا همه فکر میکردن من یکسال هم طاقت نمیارم ولی از اونجایی که من با تصمیم درست و ساختن باورهای قشنگ داشتم شهرم و خانوادم رو ترک میکردم ترسی نداشتم و به همسرم هم گفته بودم این مهاجرت برگشتی نداره باید زندگیمون رو تغییر بدیم و به شکلی که دوسش داریم بسازیمش و بعد اون تقریبا هر سال همه منتطر برگشتن ما بودن ولی الان به لطف خدا 6 سال از اون موقع گذشته و من با ارامش کامل زندگی میکنم و اصلا دلم نمیخواد برگردم و میخوام از اینجا به جایی مهاجرت کنم که پیشرفت بیشتری توش هست.
من اینجا آرامش واقعی رو تجربه کردم، تجربه وارد شدن به بازار کار رو داشتم، خیلی از ترسها از بین رفت، مستقلتر و جدی تر شدم، قدرت ریسکم بالا رفت و از لحاظ مالی زندگی خیلی بهتر و با کیفیت تری دارم و خدا رو هر روز شکر میکنم
اینها به این دلیل اتفاق افتاد که من باور داشتم مهاجرت باعث پیشرفت ادم میشه و باعث رشد
عدم وابستگی باعث میشه خودت رو بهتر ببینی و بشناسی و توکل و ایمانت به خدا بیشتر میشه
اینجا تنها کسی که ازش کمک میخوام خدای مهربونه نه ادمای اطرافم
دومین تجربه مربوط به یکی از دوستان ما هست که با اختلاف 4 سال از ما مهاجرت کرد و به همین شهر اومد ایشون معلم هنر هستن و کار نقاشی رو حرفه ای انجام میدن
در عرض دو سال اینجا ایشون پیشرفتی کردن که هنرمندا و اطرافیان ما انگشت به دهن موندن، ایشون باورهای فوق العاده قوی دارن در مورد کار، پول و خیلی چیزهای دیگه، من هر روز تحسینشون میکنم و سعی میکنم ازشون الگو بگیرم، ما تو شهری زندگی میکنیم که برای رفت و امد باید با پرواز سفر کنیم و هر وقت میخوایم بریم شهرمون کلی هزینه بلیط هواپیما باید بدیم و این دغدغه همیشگی همسرم هست و البته خیلی ها از جمله دوست هنرمندمون همیشه با بلیط ارزون سفر میکنه و اتفاقا دیروز با بلیط خیلی ارزون به شهرمون رفت برای مسافرت و همسرم همیشه کلمه خوش شانس را به کار میبره و من دقیقا دیروز بهشون گفتم ایشون خوش شانس نیست باورش اینکه باید با بلیط ارزون بره و برگرده و همیشه این اتفاق می افته ولی شما همیشه باورت اینه ما بلیط ارزون گیرمون نمیاد و همیشه با بلیط گرون رفت و امد میکنیم
این دوستمون برنامه هاش همیشه مشخص و واضحه و همیشه به اون خواسته هاش میرسه، بارها برنامه هاش رو برای ما گفته و عین همون اتفاق افتاده و برای من الگوی فوق العاده
ای هستن
و سومین تجربه من در مورد کارم و بیزنسم بود که دو سال انجامش دادم و اینقدر همسرم و بقیه گفتن تو به نتیجه نمیرسی و موفق نمیشی منم باور کردم و متاسفانه شکست خوردم و گذاشتمش کنار و الان میفهمم که باید باورهامو قویتر میکردم و توجهی به دیگران نمیکردم
و البته در مورد مسیری که یکسال هست در اون قرار گرفتم و خدا رو شکر میکنم بابتش خیلی موفقیت بدست اوردم، در مورد سلامتیم و روابطم، من سردردها و معده دردهای شدید داشتم و تونستم با تغییر باورهام کنترلشون کنم البته نمیگم صددرصد ولی اینقدر کمرنگ شدن که میتونم بگم وجود ندارن، در مورد روابط من داشتم از همسرم جدا میشدم که با دوره های استاد آشنا شدم بواسطه یه دوست و یه خواهر بینظیر و زندگیم تغییر کرد و نوع رابطه ام با همسرم تغییر کرد و الان واقعا دیگه به اون داستان فکر نمیکنم، رابطه با خودم و خدای خودم رو نمیتونم چجوری توصیف کنم، تا حالا هیچ وقت خدای خودم رو اینجوری ندیده بودم اینقدر عاشق، مهربون، بخشنده، و هزاران صفت زیبای دیگه و همه اوتا رو تو وجود خودم میبینم و حالا احساس ارزشمندی میکنم و اینقدر تغییر کردم که اطرافیانم همه متوجه شدن و حتی منو به اسم انرژی مثبت صدا میزنن و من خدا رو شکر میکنم این انرژی و احساس قشنگ رو از استادم و خدای مهربونم دریافت کردم
من فقط تو حوزه مالی هنوز نتونستم موفقیت چندانی کسب کنم اونم بخاطر باورام هست و الان دارم روی اونا کار میکنم و امیدوارم به زودی بتونم از موفقیتهای مالیم براتون بنویسم
استاد من خودم با صدای گرم شما تو یه کانال تلگرام اشنا شدم که مال خودتون نبود و فایلهای شما رو گه گاهی میزاشتن و من بعدش خودم رفتم و کلی سرچ کردم و کانالهایی رو پیدا کردم که مال شما بود و فقط وویسهای شما رو میزاشت تا اینکه دوست عزیزم تو اون زمان بحرانی دوره قانون آفرینش رو بهم معرفی کرد و من با گوش دادن و عمل کردن به تمریناتش معجزات زیادی دیدم و ممنونم از خدای مهربونم که من رو با شما و این مسیر لذتبخش آشنا کرد
بارها از همسرم میشنوم که موفقیتهای دیگران رو باور نمیکنه و حرفهایی میزنه که دوست ندارم بگم ولی سعی میکنم توجه نکنم و باورهای خودمو تقویت کنم و با بدست اوردن نتایجم بهش بگم که اشتباه میکنه
هر موقع فیلمها و پستهاتون تو اینستا رو میبینم براتون آرزو میکنم خدا بیشتر از اینها. رو بهتون بده چون لایقش هستین و به من هم بده چون لایق زندگی خوب هستم و یقین دارم به دست میارم
ممنونم استاد عزیزم از خدا براتون بهترینها رو میخوام
با سلام خدمت همه دوستان عزیز🙏
یکی از حرف ها و باورهای غلطی که قبلن خیلی از اطرافیانم میشنیدم این بود که: همیشه دیگران رو مقصر بدبختی ها و مشکلات خودشون میدونستند مخصوصا جامعه رو بیشتر.من هم خب قبلن چون تو فرکانسشون بودم همین باور رو داشتم که جامعه اجازه پیشرفت نمیده.همیشه بهانه میاوردم.ولی خداروشکر از وقتی که الان نزدیک به سه ماهه که دارم رو خودم کار میکنم متوجه شدم و باور کردم که خودم خالق شرایط خودم هستم و مسئولیت تمام کارهامو پذیرفتم و شروع کردم به کار کردن روی خودم.که وقتی من تغییر کنم شرایط بیرونی خود به خود تغییر میکنه.الان خداروشکر دیگه از فرکانس اون دوستان اومدم بیرون و ارتباطی باهاشون ندارم.این یکی از باورهای اشتباهم بود که گفتم.و خداروشکر دیشب وقتی داشتم فکر میکردم دیدم تو این سه ماه خیلی از باورهای غلطمو شناسایی کردم و باورهای درست رو جایگزینشون کردم.حتی دیشب یک لیست از باورهای درستی که در این مدت متوجه شون شدم رو نوشتم و امروز میخوام با صدای خودم ضبطشون کنم و هر روز گوش بدم و تکرار کنم.دوست دارم این دفترم هر روز پر شه از باورهای درستی که در این مسیر یاد میگیرم.
خداروشکر میکنم که تغییرات رو دارم میبینم هرچند کوچیک و مطمئن هستم هرچقدر بیشتر کار کنم روی خودم نتایج بهتری رو در زندگی میبینم.
ممنون از شما استاد عزیز و خانم شایسته💐💐🙏🙏💙
سلام به استاد بزرگوار
من تجربه ای که تو زمینه باورها دارم درمورد کارم بود. من از شهر خودم شیراز اومدم توی ی شهر کوچیک کسب و کار مورد علاقمو راه انداختم و از همون لحظه ای ک گفتم میخوام همچین کاری کنم سیلی از نظرات مردم اومد سمتم. که تو میخوای دریا رو ول کنی بری سراغ شیر آب و شهر بزرگ رو ول کنی بری تو یه شهر کوچیک و خییییلی از این دست صحبت ها که خودتون میدونین
حتی تو همین شهر کوچیک رفتم با یکی دوتا از هم صنفیهای خودم صحبت کنم درمود چیزی غیر از کسب و کار اما یکیشون برگشت گفت ببین من این چیزی که تو میخوای بفروشی اینجا خودم نمایندگی شو دارم، 20 ساله مردم منو میشناسن بچه همین شهرم، قسطی میدم و از این حرفا. حالا تو که نه کسیو میشناسی اینجا نه کسی تورو میشناسه نقدم میخوای کار کنی عمرا موفق نمیشی و این حرفا
یکی دیگه از هم صنفیهام گفت این شهر بدرد نمیخوره و مردمش فلانن و چنان و شهر خودت بهتر بود و …
اما حالا تنها بعد از 7 ماه که کارمو شروع کردم ب لطف خدا به جایی رسیدم که همون دو نفر خودشون برا جنسای من مشتری میفرستن و خیییلی جالبه که همین الانی که دارم این کامنت رو مینویسم بهم زنگ زد و یه مشتری برام فرستاد. دقیقا همین الان.
و این چی میتونه باشه جز باور خوب و لطف خدای مهربان
امیدوارم این تجربه من نشانه ای باشه برای دوستان هم فرکانسم ک ببینن ک میشه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدا را شکر می کنم که کم کم داره تاثیر آگاهی های این سایت روی من خودشو نشون میده و متفاوت از گذشته فکر می کنم .مثلا امروز در گروه همکارانم یک کلیپ از بچه های کار گذاشته بودند همه همکاران ابراز تاسف برای مسئولان و … می کردند و من تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که ببین باورها چگونه کار می کنند؟
سپاسگزارم از استاد گرامی و این خانواده صمیمی