به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بیست و چهارمین روز از سفر نامه …
طبق روال همیشگی اول سلام میکنم …
تشکر میکنم بابت همه چییییییییییز …
استاد ممنونم ک با فایل هاتون من رو به فکر میبرید و با مثال ها ک سرنخ هایی هستن برای من کمک میکنید ک پاشنه آشیل هامو پیدا کنم …
اینکه میگید خدا از طریق بنده هاش بهتون کمک میکنه درست میگید …
شما از سمت خدا هستین ک کمکم میکنید به خودشناسی و خدا شناسی برسم …
خدای واقعی رو درک کنم ….
خدایی ک دنبالش بودم …
خدایی ک با گفته های دیگران و چیزی که من دنبالش بودم فرق داشت …
تشکر میکنم ازتون …
با گوش دادن به فایلتون ذهنم مقابلم وایستاد …
همش گفت مگ میشه ک ادم خواسته هاش بزرگ باشه و بهش برسه ؟؟؟ مگ میشه ادم با باور مردن چیزی به خواسته ای برسه ؟
بهش گفتم تو واقعا نیاز داری که بروز رسانی بشی !!!!!
دنیا دنیای انرژی و فرکانسه …
یکم آپدیت شو … یکم دیدتو به جهان تغییر بده … یکم اطلاعات جمع کن … بجای اینکه حرف بزنی و نمیشه نمیشه بکنی مغز فندوقیت رو از آکبندی دربیار …
تا کی میخوای به این وضعیتت ادامه بدی ؟؟؟ تا کی میخوای چیزایی ک دوست داری رو تو دست اینو اون ببینی ؟؟؟؟؟؟
تا کی میخوای حسرت بخوری ؟؟؟؟؟؟؟ تا کی میخوای منت اینو و بکشی و با مقدمه چینی ازشون پول بگیری تا کاراتو انجام بدی ؟؟؟؟؟
دگ چیزی نگفت … در اصل ساکت شد و رفت تو خودش …
بعد گوش دادن به فایل دوباره صحبت کرد …
دوباره خواست با باورهای محدود کنندش منو قانع کنه …
دوباره خواست حالمو خراب کنه …
منو برد تو گذشتم … دوران مدرسم … یادمه تنها بودم … با خودم همش میگفتم که فلان دوستم ک خیلی از دوستام دورش هستن و پیش همه معلمام عزیزه بخاطر اسمشه … بخاطر پولیه ک خانوادش دارن … بخاطر اینه ک صورت سفید و موی بور و چهره جذابی داره … بخاطر اینه ک از یه شهر دگ ای اومده … بخاطر تک اسم بودنشه …
بخاطر همه اینهاست ک اینقد دوستام دورشن … باهم میخندن …
من ک شهرستانیمو و دو اسمه ام و اسم قشنگی ندارم … مثل اون جذاب نیستم …
اعتماد به نفس پایینم باعث شد که تنها باشم … باعث شد که حسرت بخورم … حسرتم باعث شد ک تو مدار ناخواسته هام قرار بگیرم … اتفاقات بدتر رو تجربه کنم …. حالم بد باشه …
ارزوهامو کوچیک کنم چون تو اطرافیانم ندیدم ک بهش رسیده باشن …
خیلی منو از مسیرم دور کرد …
خیلی فاصله گرفتم …
به توانایی هام فکر نکردم ….
که چطور تونستم تو مسابقه نقاشی اول بشم … که چطور تونستم برای خودم گوشی خلق کنم … ک چطور تونستم تو مسابقه فیلم کوتاه رتبه بیارم …
بخاطر کمبود محبت تمرکرم رو بردم روی ناخواسته هام …
رفتم تو مدار بد …. منو از مسیرم دور کرد … آرزوهام کم کم ناپدید شدن …
از سال ۹۹ ک با قانون جذب و استاد و سالن آشنا شدم خودمو پیدا کردم … خود واقعیمو … خود منی ک گُمِش کرده بودم …
خدایا شکرت ….
خدایا شکرت ک بالاخره تونستم اونچیزی ک از تو توی ذهنم بود رو پیدا کنم … درکت کنم … حالمو خوب کنم … حااااااااال دلمو ….
.
.
.
.
.
.
.
.
دوستتون دارم … موفق باشید ….
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوستان هم فرکانسی
سفرنامه روز 24
تا قبل از اینکه فایل های استاد رو گوش بدم واقعا کسایی که ثروت داشتن رو مستثنی میدونستم. اما الان متوجه شدم اونا واقعا از کره مریخ نیومدن و از بین ماها هستن. البته این رو متوجه شدم اما تا تبدیلش به یه باور راسخ راه زیاد دارم. امیدوارم به زودی به معنای واقعی برام یه باور بشه که من هم مثل اونا میتونم.
الان دیگه هر انسان پولدار و ثروتمند و کلا موفقی میبینم با خودم میگم این آدم باورهای خوبی داشته و دنبال مدارها و باورهاش میگردم. قبلا میگفتم برو بابا، این باباش پولداره، یا شانس داره یا چیزای دیگه. اما الان میگم دمش گرم که باورهاش باعث شده به این موفقیت ها برسه.
خدایا هزاران مرتبه شکر که من رو به این مسیر هدایت کردی.
دوستتون دارم
بنام الله یکتا
سلام به عزیزان عزیز تر از عزیزانم
خدایا شکرت که توروز بیستوچهارم سفرنامم همچین فایلی رومیبینم….فایلی که بهمون یاداوری میکنه باورها وورودی ها چه تاثیراتی رومون میزارن….
شکرخدااززمانی که فهمیده ام تا نتونم ثروتمندان رو تحسین کنم ثروتمند نمیشم،به اسونی تونستم این تغیرروتوخودم به وجود بیارم و هربار که ثروتمندی و ثروتی رو میبینم بیشتراز خود صاحبش خوشحالتر میشم…وبیشتر کیف میکنم..هرچند چون هنوز باورهام به اون حد قوی نشدن نمیتونم تصورکنم چگونه اونهمه ثروت بدست میاد،ولی میدونم باید باورامو بالاتر ببرم تا درک کنم
اونجا هم که استاد میگه ازباورای بقیه تاثیر نگیریم ،خیلی مناسب حال من بود…چون همیشه قبل هرکاری باهمه اطرافیانم مشورت میکنم،حالا شاید ریشه اش این باشه که اونا یه کمکی نظری چیزداشته باشن،ولی این فایل واسم روشن کرد که هرکس باورخودشو داره،چرا ازباور اونا تاثیر بگیرم،خودم باورشو میسازم…
خیلی دوستتون دارم
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان گرامی سایت عباسمنش
روز بیست وچهارم
سپاس از فایل زیبای امروز که به حال واحساس من هم ربط داشت جهت یه کار جدید در یک شرکت معتبرفروش قرار شده که پیگیر کارهای استخدام باشم وباید صبح زود اقدام میکردم خدایا شکرت وقتی هدفی انتخاب میکنی براش شوق داری به چه زیبایی کارها پشت سر هم در زمان عالی انجام میشود
انگار خداوند خودش میاد کنارت میگه بیا تا با هم انجامش بدیم وقتی مسیر درسته احساست خوبه همه چیز عالی پیش میرود
الهی شکرت
خیلی نکات فوق العاده ای از فایل برداشت کردم خدایا شکرت
مثل تحسین افرادی که در موقعیت ان چیزی من میخواهم هستن
ونیز ساختن الگو برای ذهن که منطقی بپذیره اگر برای دیگران شده برای تو هم میشود
وباور این نکته که هر انچه در زندگی ماست حاصل باورها وفرکانس هایی که فرستاده ایم است
ونیز پذیرفتن بی قید وشرط این مطلب باعث میشود که دیگه زاویه دید رو تغییر بدی دنبال مقصر نباشی وبدانی این قدرت را داری که همه چیز را انطور میخوای تغییر بدی
روز بیست و چهارم-روزشمار تحول زندگی من
یکی از بزرگترین اتفاقاتی که با تغییر باور توی زندگیم اتفاق افتاد مربوط به چند ماه گذشتس. من که بعد از سالها موفق شده بودم حق طلاق و از همسرم بگیرم بخاطر یکسری ترسها تا یکماه از لحاظ جسمی و روحی خیلی تحت فشار قرار گرفتم طوریکه اشتهام کاملا از بین رفته بود هیچکاری نمیکردم و کاملا منفعل و بی حس شده بودم. حالا که به خواستم رسیده بودم نمیتونستم برم اقدام کنم و دلیلش وجود این باور بود که من به تنهایی نمیتونم برای خودم خونه بگیرم، کسی به یه خانم با شرایط من خونه اجاره نمیده و اینکه با پولی که من دارم باید یجای خیلی نامناسب و پایین شهر خونه بگیرم و برای رفت و آمدم تا محل کار قراره خیلی اذیت بشم و سختی بکشم… تا اینکه ینفر ماجرای خانمی و برام تعریف کرد که با داشتن بچه از همسرش جدا شد و خیلی راحت خونه گیرش اومد و اینکه چطوری با کاری که توی خونه انجام میداد از لحاظ مالی پیشرفت کرد و هزینه دانشگاه دخترش و داد و ماشینش و عوض کرد و …. همه رو با جزییات برای من تعریف کرد و همون موقع که اینا رو می شنیدم مثل یک فیلم تصاویرش از ذهنم رد میشد و تحسینش میکردم و یجورایی این باور برای من ساخته شد و فهمیدم این همه خانم مجرد و تنها توی شهر دارن زندگی میکنن و روی پای خودشون وایستادن… و این باور و تو ذهن خودم آگاهانه شروع کردم به ساختن که وقتی میرم مشاور املاک و میگم تنها هستم خیلی طبیعیه و عادی برخورد میشه باهام و آدمای خوبی سرراهم قرار میگیرن و حتی برای نوشتن قرارداد شناسنامه ازم نمیخوان و سعی کردم خودم و جمع و جور کنم…
و بعدش از وقتی با جرات و توکل اولین تماسم و با املاک گرفتم تا زمانی که خونه دلخواهم و پیدا کردم حدود دو هفته بیشتر زمان نبرد!
یه سوییت مناسب با شرایطم، با امنیت کامل،نزدیک محل کارم طوریکه پیاده بتونم برم و بیام با مالک بسیار خوب و قیمت بسیار مناسب پیدا کردم و موقع قرارداد فقط کپی کارت ملی و صفحه اول شناسنامه رو دادم و خیلی راحت و سریع قراداد و نوشتیم و من با تغییر باورهام اول تونستم روی ترسهام پا بذارم و بعدش خدا همه کارها رو زنجیر وار و در زمان مناسب براحتی برام رقم زد تا به خواستم برسم و بینهایت این اتفاقات برام زیبا و مثبت بودن.
خداروشاکرم بابت اینهمه لطف و پاداشی که بخاطر بلند شدنم و پا گذاشتن روی ترسهام با تغییر باورم بهم عطا کرد.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته
سفرنامه روز ۲۴
موضوع :به جای کوچک کردن خواسته هات باورهات بزرگ کن
این فایل امروز جواب یکی از باور های محدود کننده ذهن بود خداروشکر پیداش کردم
نداشتن عزت نفس دنبال این بودم دیگران بگن این کار شدنی یا نشدنی
اصلا به درونم مراجعه نمیکردم تازه فهمیدم هر کسی یک باور داره و طبق باورهاش که پیشنهاد و نظراتش میده
مثل مثال دقیقا استاد درباره سایت گفت من خودم آدم بودم تا یه کاری میخواستم انجام بدم میرفتم به افرادنزدیک میگفتم بیشتر وقت ها از انجام نداند اون کار صدمه دیده بودم اما باز نفهمیده بودم که چون با تصمیمات دیگران حرکت کرده بودم خدایا شکرت این باور با دیدن این فایل بی نظیر پیدا کردم
این باور جای گزین کردم که هراتفاق خوب که می افتد میتواند برای من هم بیفته
من باید مواظب باشم باورهای دیگران قبول نکنم
نکته طلایی متوجه شدم از این فایل این بود که قبل از رسیدن به هدفم باید هدف بعدی وبزرگتر انتخاب کنم
از افراد موفق الگو بگیرم و اون تحسین کنم برای موفقیت به دست آوردن
خدایا شکرت خدایا شکرت
ارامش درونی خیلی بیشتر شد خداروشکر
همیشه شاد سلامت و ثروتمند باشید
ادامه دارد…
سلام به همه همسفران عزیزم و استاد مهربونم و مریم جونم
روز 24 سفرنامه
نکاتی که من از این فایل دریافتم این است که:
راه هایی که باعث باور ساختن میشه اینه که به جای نقد موفقیت آدم ها، تحسین شان کنم! من باورهام در حوزه روابط به شدددت محدود کننده و نادرسته. همونطور که استاد هم گفتن “ذهن همیشه با دیدهها، شنیدهها و تجاربش قضاوت میکند” من اینقد تو زندگیم باورام اشتباه بوده پس تجاربمم خیلی در مورد روابط بد بوده بقولا از هر چی ترسیدم سرم اومده چون مدام بهشون فکر کرده بودم تصویرسازی کرده بودم که اگه این اتفاق بیفته من باید چ واکنشی نشون بدم؟ و نتایج هم مشخصه دیگه همون چیزایی ک تصور میکردم هم به سرم میومد از وقتی که با سایت و قوانین آشنا شدم سعی کردم وابستگیم رو کم کنم بعد قدم بعدیم این بوده که سعی کردم رو تنهاییم کار کنم یعنی با تنها بودنم اوکی بشم و خیلی جاها و کارهایی که همیشه بقولا ی پایه داشتم رو خودم انجام بدم از کافه گرفته تا پیاده روی شبانه کنار ساحل و خرید کردن و دکتر رفتن. سعی کردم از هر لحاظ بتونم مستقل بشم چون میخوام واقعا رابطه عالی رو تجربه کنم خب با این قدم هایی که برداشتم آرامشم بیشتر شده اما هنوز همون چیزایی رو تجربه میکنم که تو روابط قبلیم داشتم. الان متوجه میشم این باورهاست که از پایه و اساس باید تغییر کنن درسته این کارایی که کردم باعث شده من وابستگیم کمتر بشه مستقل تر بشم و خودمو خواسته هام رو واضحتر بشناسم اما همچنان دارم همون رفتارهای قبلی رو مشاهده میکنم پس طبق گفته استاد باید هر رابطه خوب وعالی که میبینم تحسینش کنم بگم آفرین اگه این تونسته چنین رابطه عاشقانه ای تجربه کنه پس من هم میتونم به جای اینکه قضاوت کنم موفقیت اون افراد رو تو این حوزه را مهر تاییدی بدانم بر نقش باورهای متفاوت در تجربه شرایط متفاوت
” اگر دستاوردهای فرد موفقی را می بینی که هیچ ارتباطی به بهترین دستاورد زندگی ات نیز ندارد، آگاهانه به ذهنت بگویی: اگر او توانسته پس من هم میتوانم”
از این به بعد برای باورسازی هر ارتباط درست و خوبی رو دیدم تایید میکنم و این جمله رو به خودم یاداوری میکنم اگر او تونسته پس منم میتونم.
خدایاشکرت برای اگاهی امروزم
مرسی از استادعزیزم و مریم جونم
سلام استاد عزیز.
خواستم از یک تجربه ام بگم که اون رو به مهاجرت ارتباط دادم.
رفتیم مطب دکتر و منتظر شدیم که دکتر بیاد من هم از سر کلاس مجازی اومده بودم و شارژ گوشیم کم بود، می خواستم اون رو به پریز بزنم از یک نفر سوال کردم پریز کجاست و ایشون یه جای بد رو به من نشون داد، من گفتم نه جای خیلی خوبی می خوام گشتم و دیدم اه، جای پریز پشت صندلیه و به راحتی می تونم بقل موبایلم هنگام شارژ بشینم.
بعد ۲،۳ دقیقه مادر گفت اینجا سردمه و بریم داخل(یه فضایی تعبیه شده بود که نزدیک به در اتاق دکتر بود و گرم تر بود)
من یه لحظه به سیم شارژرم و موبایلم فکر کردم که نکنه جا نباشه، خلاصه من توجه نکردم و بلافاصله به مادرم گفتم بریم مادر،بدون هیچ نگرانی از جای پریز،
رفتیم داخل اتاق گرم مادرم یک جا رو انتخاب کرد و نشست، دیدم بغلش یه پریز مثل همون پریز قبلیه، خیلی خوش حال شدم و با این مثال فهمیدم میشه به راحتی مهاجرت کرد و زندگی بسیار خوبی رو مثل قبل دوباره ساخت و پیدا کرد و نکتش اینکه فقط انجامش بده درنگ نکن.
امید دارم باور کرده باشم حرف های پر ارزش استاد گرامی رو❤
به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که جهان هستی رو پرازفراوانی آفرید تامن ،به قدر باورهام ،به قدر ظرف ذهنیم از این فراوانی بهره ببرم
به جای کوچکترکردن خواستت ،باورهات رو بزرگتر کن
این جمله خیلی برام جدید بود،قبل ترهاشنیده بودم پاهاتواندازه گلیمت دراز کن ،که الان کاملا میفهمم که از باور فقر میاد وپراز شرک هست
استادفرمودن ازتجربیاتمون بگیم ،ازتجربیاتی که بجای کوچک ترکردن خواسته ها ،باورهامون رو بزرگ کردیم
اولین باری که درسال ۹۷شجاعت پیدا کردم تابرم برای اجرای سمینار اقدام کنم زمانی بود که حرفهای استاد رو باور کرده بودم که ایشون بدون داشتن مدرک تونستند پس من هم میتونم
رفتم شهرداری وبا دست خالی اقدام کردم به برگزاری دوره .اون زمان دیپلم داشتم وهیچ مدرکی نداشتم اما حرفهای استاد باورهای قدرتمند کننده ای رو برام ایجاد کرده بود
رفتم ودرکمال ناباوری شوراها بامن همکاری کردند ومن سالن اجتماعات شهرمون رو با نااازل ترین قیمت یعنی ۱۰۰هزارتومن اجاره کردم و دوره برگزار کردم و اون ماه ۳میلیون تومن درآمد زایی کردم،درحالی که اون سال پایه حقوق ۱۲۰۰هزارتومان بود
بعد یک ارگانی چوب چای خرجم گذاشت ودرست در روز اجرای دوم اجازه ی برگزاری رو نداد
بااونهمه اطلاع رسانی که من کرده بود و اونهمه هزینه ی تبلیغات
اما من شاگرد استادبودم و دست از رویاهام نکشیدم
به طور شگفت انگیزی به سمت گرفتن مدرک مهارتهای زندگی هدایت
شدم ودقیقا دو روز بعد زمان شروع ثبت نام این مهارتها بود ورفتم دورهاشو گذروندمو از دانشگاه تهران که معتبرترین دانشگاه کشور هست
مدرک مهربی گریش رو گرفتم ،اومدم شهرمون وباقدرت بیشتری سمینار برگزار کردم
همزمان شجاعتم بیشترشده بود و در دانشگاه شهر محل سکونتم ثبت نام کردم ودانشجوی دوره کاردانی شدم
با حرفهای استاد هرروز شهامتم برای اجرای سمیناربیشترمیشد ،باوجود اینکه بسیار میترسیدم اما دردانشگاه باحضور بیش از صد دانشجو واستاد سمینار برگزار کردم وبسیار هم موفق بودم
وبعد پله پله طی مراحل تکامل ،تابه امروز که سه سال ازاون ماجرا میگذره من از خانه داری ودیپلمه بودن و تا خرخره زیر قرض بودن وماشین نداشتن
با کمک آگاهی هایی که استاد بهم دادن و با مطالعه سایتشون و همین فایلهای رایگان
چون اوایل بضاعت خرید محصول رو نداشتم
از اونجا به اینجایی رسیدم که
الان بامعدل ۱۸ مدرک کاردانی کسب وکارم رو گرفتم
مدیرفروش بیمه عمر دریک شرکت تخصصی ونامی شدم درحال لیدری تیم قوی ومجموعه خودم هستم
پبیش از ۵۰ وبینار وسمینار در جاهای معتبر ازجمله دانشگاه ها شرکتهای بزرگ و مدرسه ها و شهر داری هابرگزار کردم
تماما قرض ها وقسط های عقب مونده رو پرداخت کردیم وماشین سمند زیبایی خریدیم
به تازگی بهم پیشنهاد،کارکردن درمرکز مشاوره دانشگاه رو دادن وبنده قبول کردم😇
وهزااارن برابر این دستاوردهای قابل اندازه گیری من در آرامش وعشق وصلح درونی قرار دارم که همه این نتایج با ایجاد باور قدرتمند کننده ،وارد تجربیات زندگیم شدن
الان میدونم مسئلم تماما باورهای محدود کننده مالی هست وباخرید محصول روانشانسی ثروت میخوام تحول مالی بسیااار بزرگ در زندگیم ایجادکنم تا به خودم وجهان ثابت کنم که میشود
ثابت کنم که استاد تونست منم میتونم
💪🧡🧡🧡🧡💚💛
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون
خدایا سپاسگزارم ک متعهدانه رد پای روز بیست و چهارم سفرنامم رو می نویسم…
چند تا نکته با شنیدن این فایل به ذهنم متبادر شد
ما توی فامیلمون یه کسیو داریم ک نسبت به بقیه فامیل آدم متمول تری هستش…ک تا چند سال پیش منم مثل بقیه حس خوبی بهش نداشتم…چون همیشه همه می گفتند این ثروتش رو از راه حروم درآورده و فقط با ناحق کردن میشه چنین پولی درآورد..
البته واقعا یه زمانی کارو کاسبیش مناسب نبود ولی حتی وقتی هم ک دیگه اون کار رو رها کرد باز هم درآمدش بالا بود حتی بیشتر از قبل و این برای من تحسین برانگیز هستش ولی هم چنان بقیه به نظرشون این به خاطر اون پول حروم ثروتمند شده..
اما من مطمئنم این فامیل ما توی هر کاروکاسبی ک بره باز هم درآمدش عالیه چون ذهنش ثروتمنده و باورش اینه ک دست به خاک بزنه طلا میشه …
نکته ی بعدی بهم اینو یاد داد ک موفقیت بقیه رو در کنارشون جشن بگیرم و موفقیت بقیه رو تحسین بکنم به جای اینکه انکارش کنم…چون این موفقیت نشون میده ک این کارشدنیه و حتی من میتونم به بهتر و یا راحترش دست پیدا کنم و تازه باید از اون آدم ممنون باشم چون راه رو برای من باز کرده و بهم انگیزه داده
چند ماه قبل رفته بودیم طبیعت گردی…منطقه کوهستانی بود و جاده رو بسته بودند و فقط از یک تپه بلند صعب العبور و سنگلاخی میشد وارد منطقه شد…حتی ماشین های آفرود هم میترسیدن آخر تپه توی سنگ ها گیر کنند و همه ماشین ها ایستاده بودند و یا داشتند برمی گشتند چون باورشون شده بود نمیشه رفت…تا اینکه راننده ما فقط با پراید و رانندگی خوبش از تپه رد شد و بعد از ما همه شروع کردن از تپه رد بشن…چون یه الگویی رو دیده بودن ک تونسته رد بشه
پس ما باید از آدم های موفقی ک توی زندگیمون می بینیم تشکر کنیم چون راه رو برای ما با الگو شدنشون باز کردند.
واقعا با این باورهای مخرب فقط روح خودمون رو اذیت می کنیم و بعد خودمون رو از ثروت و حس خوب و آسایش و عشق و روابط عالی محروم می کنیم…
اگر بقیه نتونستن دلیل نمیشه ک من نمیتونم و اگه کسی موفق شده پس منم ١٠٠ درصد می تونم
استاد عزیزم سپاسگزارم ک اینقدر موفق شدید و راه رو برای ما در هر زمینه ای باز کردید تا بتونیم این زندگی عالی رو باور کنیم
چقدر آخر این فایل رو دوست دارم ک گفتید اگر چیزی حالتون رو بد کرد باورش نکنید و اگر چیزی حالتون رو خوب کرد ازش باور بسازید
خدایا سپاسگزارم…