به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 62 (به ترتیب امتیاز)

1207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلام و درود

    رد پا

    باور پاشنه آشیل من و شاید خیلی های دیگه

    استاد یه حرفی خیلی وقتها میزنن که هدایت میشیم و نشانه ها رو ببینیم

    اولین فایلی که من تو سایت خریدم فایل یک باور قانون آفرینش بود

    ولی هیچی نفهمیدم

    سالها گذشت بارها گوش دادم چند محصول دیگه خریدم و اتفاقات خوب زیاد افتاد ولی

    مقطعی بود و من دوباره برمی گشتم

    و اومدم جدی تر گوش دادم

    به قول دوستی هر فایلی که گوش دادم گفتم این چی میخواد به من یاد بده و دقت بیشتر

    و عمل و پیداکردن تضادها و پاشنه آشیل

    دیدم باور من هست که نمیزاره من پیشرفت کنم

    استاد بینظیر هستید

    و واقعا باید تو مدار باشیم مدار یعنی خواستن

    باید واقعا بخواهیم تا بتوانیم

    و ایمان دارم که باورها زندگیم را میسازد و من به بهترین شکل خلق خواهم کرد

    خدایا شکرت

    با خواندن کامنتهای دوستان و ایده گرفتن از تمریناتشون میخوام بهترین ها را خلق کنم

    من باور دارم دلیل شنیدن خواستن هست و اگر بخواهم بفهمم و آجرا کنم باید باور کنم و اقدام

    ایمان دارم میشود

    پس میشود

    من باور دارم میتوانم به خواسته هایم برسم

    میتوانم وامها و بدهی هایم را تسفیه کنم و خانه بخرم

    من باور دارم میتوانم

    پس میشود

    خدایا شکرت بابت تمام قوانین ثابت و عالی جهان

    خدایا مرا در مسیر رسیدن به خواسته هایم و باورهای درست هدایت کن و ثابت قدم گردان

    خدایا شکرت

    شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز بیست و چهارم

    سلام بر استاد و همه هم فرکانسیهای عزیزم

    امروز چند بار خواستم بنویسم ولی چندین

    بار مقاومت داشتم نسبت به بزرگ کردن باور بجای کوچک کردن خواسته، از بچگی همیشه چیزهای خاص و خوب رو میخواستم و میگفتم بایدبهترین رو بخوام که لاقل به متوسط برسم این یعنی مقاومت در مقابل بزرگ کردن باور چیزی که من مقاومت داشتم نسبت به اون و خداروشکر بلاخره شکسته شد این مقاومت ذهنی که قدرتش از دنیای مادی به مراتب بیشتره و شکستش به مراتب خیلی موثر هست بازم خداروشکر دارم آگاه میشم در مسیر هری تضاد پیش بیاد بازم برای تکاملم هست و هر لحظه باید تسلیم خدا باشیم حتی اگر توهینی بشنوم ولی همون لحظه بگم خدایا خودت حلش کن چون تسلیمم و حالم خودتی امیدوارم درست باشه باورم چون دارم فقط میسپارم بخدا ‌ سکوت میکنم مطمعنم راه درست رو متوجه میشم

    خدایا شکرت بابت تمام اگاهی های نابی که بهم میرسونی هر لحظه زندگیم

    درپناه الله یکتا در امن و امان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید جمال دیواندری گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    به نام خدا تنها معبودم خالق و پروردگار جهانیان

    سلام دوستان وهم گروهی هایم

    خدایا از تو درخواست میکنم کمکم کنی از باورهایی که دارم ان باور درست و تاثیرگذاری را برای نوشتن به یادم بیاوری که هم برای خودم هم برای دیگران نشان راه راست وکمک به رسیدن به خواسته هایمان باشد امین

    این فایل من رو یاد صحبتی که دیروز با یکی از همکارام که سری تو کتابهای مختلف داره و واقعا اطلاعاتشم خوبه انداخت که مخصوصا قران رو که کامل حفظ هست و حتی کلاسهای حفظ قران هم داره و معمولا هرکی تو اداره سوال قرانی یا دینی مخصوصان داره از ایشون میپرسه که من هم همیشه بهش میگم فلانی تو که انقدر معلومات زیادی داری و تازه لیسانس برق قدرت هم داری چرا اینجا هستی که حالا بماند که چه جوابهایی میده و از تلاشها و کوششهایی که کشیده ولی به ثمر نرسیده بهم میگه و من گفتم چرا از باورهات کمک نگیری که باز دیدم از کلاسهای موفقیت و از روایات مختلف امامان وپیامبر بهم جواب داد ومن رو داشت کمی قانع میکرد چون واقعا معلوماتش در این مباحث بالاست من هم در نهایت به قول استاد گفتم بله شما درست میگیدو ازش دور شدم و بعد با خودم در تنهایی و با شنیدن این فایل و باورهایی که در خودم ساخته بودم فهمیدم که ایشون توی این باور مخرب چطور و چگونه گیر کرده بود مثل همون استاد ساخت سایت که اقای عباسمنش فرمودن و البته که این رو هم فهمیدم که به قول استاد وقتی میخای به دیگران اونم مخصوصا از این افراد که خودشون رو اهل کتاب و دانش میدونند میخای ثابت کنی که با باورهای درست هم میشه خیلی راحت به خاستمون برسیم و حتما نیاز به یاد گرفتن معلومات خاص یا علم بیشتر یا صرف کردن زمان بیشتر از اون مدتی که همیشه کار میکنی نداره میبینی خودمون هم باورهامون رو داریم خراب میکنیم و ناخاسته داریم اونا رو تایید میکنیم که این خیلی بده و باید فاصلمون رو با این افراد که هم فرکاسیمون نیستند حفظ کنیم وتازه میبینیم اهسته اهسته و بدون ناراحتی هر کسی رو که نمیتونه با باورهای ما یکی باشه رو از خودمون دور میتونیم بکنیم

    در نتیجه باگوش کردن به این نوع از افکار وباورهای غلط دیگران فقط خواسته هامون رو کوچیک میکنیم و در نهایت که به اونچه که میخاستیم نمیرسیم و در اخر این نرسیدن به خاستمون رو میندازیم گردن خدا و قوانینش و شانسمون و…

    و به نظرمن استاد هم تاکیدش و منظورش از باور اینکه در هر جا درهر مکان در هر شغل و درهر موقیتی که هستیم فقط باید از یگانه معبودمون پروردگار و خالقمون خدا برای رسیدن به هدفمون کمک بخایم وبه دنبال چطور و چگونه رسیدن به اون هدفمون نباشیم چون باعث میشه ازش دور بشیم چون خدا میگه اگه از من میخای پس چرا دنبال راه حل رسیدن به هدفت هستی بذار به عهده من وگرنه اگر تو راهشو میدونی پس خودت برو دنبالش

    نکته/البته که ایجورم نیست که از کارمون دست بکشیم و بشینیم تو خونه وبگیم پس خدا بهمون میده دیگه نه مثل همیشه میریم سر کارمون ولی با این تفاوت که فقط از خدا باید خاستهامون رو بخاهیم ونه غیر از اون که اگر این باور رو تو خودمون قوی کنیم که قدرت مطلق خداست اون هم توسط دستان مهربانش اتفاقات رو طوری سر راهمون درست میکنه تا ما رو به خاستمون برسونه و البته این درباره من و همه کارمندا که یه حقوق ثایتی دارن هم صدق میکنه

    این دیدگاه رو نوشتم تا توسط نظریات اون همکارم از باورم دور نشم وامیدوارم به شما هم کمکی کرده باشم

    از خدا برای هممون سلامتی “طول عمر با عزت و سر بلندی و ثروتمنیدی را درخاست میکنم واز اینکه اجابت میکند درخاستم را سپاسگزارم و ممنونم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    منتظر نظراتتون هستم

    هر کجا هستین شاد سلامت ثروتمند وسعادمند در دنیا و اخرت باشید

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پرنیا نپتون گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    من به واسطه طرز فکرم خالق زندگی خود آفریده شدم وقدرت تغییر زندگی ام رو چه در جهت خوشبختی و چه خلاف آن دارم چون قدرت تغییر طرز فکر م رو دارم چه در جهت آنکه به من قدرت دهد چه در جهت آنکه من رو محدود و ناتوان کند و زندگی هر آدمی نه نتیجه بودنش در شرایطی خاص بلکه نتیجه باورش طرز فکرش و آنچه به عنوان حقیقت پذیرفته است ما در ساختن زندگی خود نامحدود هستیم چون متناسب با مدل فکری ما مداری ساخته می‌شود تا آن را تجربه کنیم و ایم همان قدرت اختیار است و این همان است که خدا چه در جهت خوشبختی و چه در جهت بدبختی شما رو یاری می‌دهد و خواست شما پاسخ می‌دهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1185 روز

    به نام پروردگاری که شادی رادروجودمن میخواهد.

    سلام به استاد گرامی وعزیزخودم.

    به جای کوچک‌ کردن خواسته ات،باورت رابزرگ ترکن.

    قربون استادم برم من که هربار که صداشو می‌شنوم وشنونده ی کلام وصحبتهای قشنگش می‌شینم ،هیجان وانرژیم چندین برابر،بیشترمیشه .

    اتفاقا منم ازاون آدمایی بودم که توقعاتم وخواسته هام کوچیک بودن ،همیشه میگفتم حالازیادداشتن به چ دردی میخوره ،یه خونه ویه ماشین ویه درآمدنرمال که راحت بخوری وبخری وبپوشی ،بسه دیگه .

    ازطرفی به خاطرباورهای غلط گذشته ،فکرمیکردم زیادداشته باشی مسولیتت درقبال فقرا،ودرموندگان خیلی بیشترمیشه .رسیدگی وکمک به اوناراوظیفه میدونستم ومیگفتم بیخیال حوصله ی دردسرندارم .حالاب خاطرداراییم تودنیای بعدهمش بخام بازخواست بشم .که ازکجااووردم ؟وچ جوراوووردم ؟.

    بعدشم درآمدزایی راحت را،یه جورگناه میدونستیم احساس می‌کردیم ،پولمون حلال نیس .

    باید سختی می کشیدیم ،که درآمدمون به دلمون بشینه.

    مثل کسانی که اکراه داشته باشن به چیزی ،نگاه ماهم به درآمدی که راحت میومد،همونطوربود.

    تومذهبمون باورهای غلط زیادی داشتیم که خداروشکر،الان هیچکدوم ازاونهاراقبول نداریم .

    استادکاملن درست میگن که ،به جای کوچیک کردن ،خواسته هامون ،بیاییم باورهامونوبزرگترکنیم.

    برای کسی مثل من ،قبول این واقعیت سخت بود.

    برای شروع هم مقاومت‌های زیادی داشتم .

    الان انقدخواسته هام بزرگ هستن که پیش کسی اگه بگم ،میدونم‌ مسخرم میکنن .ولی خودم تووجودخودم ،مطمئن هستم که اتفاق میفتن.

    چراکه نه !خودمو،لایقشون میبینم .هیچیم ،ازهیچکی کم نیس .

    توگذشته یه نگاهی به خانوادم مینداختم بعدمیگفتم ،نه بابا،کجاما،میتونیم مثل فلانی بشیم .

    اونااگه ثروتمندن ،ازنسلهاقبل فرهنگشون همین طوربوده.

    ولی اینجایادگرفتم که من نوعی خودم به تنهایی میتونم آداب و فرهنگ وسبک زندگیموتغییربدم .

    من ارزش داشتن خیلی چیزارادارم‌.

    منم میتونم بهترین تفریحات و بهترین امکانات راداشته باشم .منم میتونم صاحب پکیج خوشبختی باشم.(روابط عالی ،سلامتی ،آرامش ،ثروت ،ارتباط معنوی باخدا)وهرچیزدیگه ای که بخام .

    مگه چیم ازکسان دیگه کمتره .

    بقدری عزت نفس واعتمادبه نفس خودموبالابردم که دیگه دوست ندارم درحدآدمای ،متوسط زندگی کنم .

    بیشترمیخام خیلی بیشتر.

    تازه قدرشناس توانایی هاوتوانمندیهای خودم شدم .شایدباورتون نشه دیگه توقع ندارم کسی حتی همسرم ،یابچه هام قدر،منوبدونن.

    خودم‌ قدرخودمومیدونم وازهیچ کس جزخودم توقع لطف ومحبت به خودم راندارم .

    احساس خوبی که استادانقدتاکیدبه داشتنش داره ،منم مصمم به نگه داشتنش هستم .سعی میکنم بااحساسات بدم مبارزه کنم واجازه ندم به هیچ طریقی سمتم بیان.

    باکنترل ذهن میشه احساس راخوب نگه داشت.

    منم درابتدا،مقاوتهایی بابت رسیدن به خواسته هام داشتم .توباورم نمیگنجیدکه میشه ،میشه روزی منم توجایگاهی باشم که آرزوشودارم .ولی مقاومتهاراشکستم وبه خودم گفتم البته که میشه .

    من تازه شروع کردم ،اول راهم ،صبوری میکنم باقانون تکامل پیش میرم .دست ازتلاش برنمیدارم .هرروز روی آگاهی هام کارمیکنم .فایلهای استادراهرروزگوش میدم .می‌نویسم .انقدتکرارمیکنم تابرسم به جایی که میخام .

    خیلی دوس دارم ازخواسته هام براتون بنویسم ولی صبرکردم وقتی که نتایجهاموگرفتم ،بعدیکی یکی تجربه هاموبگم .

    حرف استادراگوش میدم باورهاموبزرگ میکنم ..

    پابه این جهان مادی گذاشتیم که همین کاروانجام بدیم .

    این حق مسلم تک تک ماهاس.اگه تاحالاچیزی ندیدیم وبدست نیاووردیم به خاطر اینه که خودمون نخواستیم .خودمون همه چیو،دورازدسترس می دیدیم.

    هرروزخداروشکرمیکنم که بااومدن استادبه زندگیم ،دنیای منم فرق کرد.

    یه وقتایی که میخام پیش افرادنزدیکم یادوستام ،حرفی بزنم ،میبینم طرزصحبت کردنم،ونگاهم به زندگی ، باهمشون متفاوته.جالبه که تونگاهشون ،نگاه تمسخرآمیزراحس میکنم .ازاون جالبتر اینکه وقتی اوناحرف میزنن ،من ازصحبتهای اوناکه انقدکوچیک فکرمیکنن ،خندم می گیره .قشنگ هم فرکانس نبودنمون رامیفهمم .وسعی میکنم ازهم کلام شدن ،پرهیز بکنم.

    درسته هنوزازلحاظ مالی به جاهایی که میخام نرسیدم .هرچند که نشونه های زیادی دیدم ومی بینم.

    ولی احساس رضایت ازهمسروفرزندانم دارم .بابت سلامتی وارتباط خوب باخدا،هم سعی میکنم باورهای مناسبی داشته باشم .

    دلم میخادهمیشه شادوخندون باشم .

    منم مثل استادپکیج کامل خوشبختی رامیخام.

    الگوی مناسب من استادعزیزمه .فک کنم همین بودن بااستاد،منوبه سمت همه چی ببره.هرچی خوبیه ،هرچی خیره،هرچیزی که بهترینه.

    عاشق خدام .

    عاشق عباس منشم.

    عاشق هرچی آدم خوب رو،زمینه .

    عاشق هرچی زیبایی توزمین وآسمونه.

    عاشق هرچی آدم شادرو،زمینه.

    بهترینهانصیب دل مهربونمون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      سلام ناهید جان

      خوندن کامنتت منو برد به چند سال پیش خودم زمانی که 15،16سالم بود…اون زمان وقتی تو فیلما زنهایی رو میدیدم که خیلی موفق هستن (حالا نه پکیج کامل موفقیت ولی به لحاظ جایگاه اجتماعی خیلی موفق بودن) مثلا رئیس یک شرکت یا کارخونه ای بودن و کلی کارمند داشتن و خیلی آدمای تاثیر گذاری بودن و همه ازشون حساب میبردن خیلی دلم میخواست منم یه روزی میتونستم مثل اونا باشم

      ولی هربار که میخواستم رویای همچین زندگی رو تو ذهنم بچرخونم به خاطر باورای محدود کننده ام همیشه نجواها سراغم میومد که که تو کجا میتونی مثل اونا باشی اگر اونا تونستن به اینجا برسن به خاطر فرهنگیه که توش بزرگ شدن به خاطر نوع تربیتیه که داشتن به خاطر بزرگ شدن تو خونواده هاییه که نسل در نسل موفق بودن ولی من چی.منکه تو این خانواده بزرگ شدم پس نمیتونم.حساب کنید وقتی من 15، 16سالم بود به این چیزا فکر میکردم و اونموقع فکر می‌کردم که دیگه از من گذشته من از بچیگی میبایستی تو همچین خونواده هایی بزرگ و تربیت میشدم که نشدم.الان دیگه از من گذشته.

      سعی میکنم که در آینده که صاحب فرزند شدم جوری تربیتش کنم که به این جایگاه برسه.حتی تو مخیله ام هم نمگنجید که یه راهی هم باشه برای تغییر طرز فکر و نوع تربیت خودم.مثل یک رویای دست نیافتنی بود برام.خدااای من وقتی برای اولین بار که اسم قانون جذب به گوشم خورد با تک تک سلولهای بدنم با عمق عمق وجودم پذیرفتمش.باورش کردم ایمان آوردم بهش بدون اینکه بخوام ببینیم آیا کسی هم از این قانون نتیجه گرفته یقین داشتم این همون راهیه که میتونه منو به رویاهام برسونه.

      هدف من از وارد شدن به قانون جذب اصلا ثروت یا روابط یا سلامتی نبود هدف من این بود که میخواستم انسان تاثیر گذاری باشم تو زندگیم.میخواستم به جایی برسم که کلامم رو بقیه اثر داشته باشه ولی هرگز به همچین پکیج کاملی از موفقیت حتی فکر هم نمیکردم چون اصلا نمیدونستم که همچین پکیجی هم میتونه وجود داشته باشه.و تازه بعد از ورود به به دوره های قانون جذب بود که خواسته های مالی و روابطی من شکل گرفت.من تا قبل از آشنایی با قانون هیچ شناختی در مورد اهدافم نداشتم.یعنی هدف داشتما ولی خیلی خیلی محدود و مبهم بود…

      ولی زمانی که فهمیدم که همچین قانونی وجود داره با عمق وجودم خداروشکر کردم و بی نهایت خوشحال شدم.و فهمیدم که از من نگذشته .منم میتونم رویاهامو دنبال کنم و بهشون برسم.

      درست مثل این تیکه از حرف شما….

      اینجایادگرفتم که من نوعی خودم به تنهایی میتونم آداب و فرهنگ وسبک زندگیموتغییربدم

      ..بی نهایت ازتون سپاسگذارم که مهم ترین رویای منو که یه روزی به خاطرش وارد این مسیر شدم رو بهم یاد آوری کردید…بهرینها لایق شماست

      همیشه شاد و سلامت و ثروتمند و خوشبخت باشید ناهید عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1185 روز

        سلام دوست عزیزم .

        صباجان ازخداوندبرات آرزوی موفقیت و سربلندی خواستارم.

        امیدوارم توتک تک زمینه هایی که دوست دارید،موفقیت کسب کنید.

        فک میکنم کسانی که تواین مسیرگام برمیدارن به اندازه ی لیاقتی که توخودشون بوجودمیارن ،به هدفهاوخواسته هاشون میرسن.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1128 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز مریم جان و همه دوستان گلم

    امیدوارم حالتون عالی باشه.

    من واقعیتش همیشه مثل اکثریت جامعه فکرمی کردم و حرف های که در مورد کمبود و گله و شکایت می‌زدند من هم تایید می‌کردم و نتیجه این رفتار شده زندگی من.

    آرزو های که داشتم بخاطر طرز تفکر نادرست که نمیشود با پول حلال یا ما شناس نداریم یا حالا تازه بیست و چند ساله هستی کو تا پنجاه سال و…..آرزو هام کوچک کردم آرزوهام شد همون چیزای معمولی و بی ارزشی که هم جهت و هم اساس با باور هام هست و باور هام هم جهت و هم اساس با مداری که اون باور ها برام درست کردن و همیشه دنبال قرعه کشی و شانس در خونه بزنه و این چیزا بودم.

    به لطف خدای مهربان و استاد عزیزم دارم تلاش میکنم اولین کاری که باید انجام بدم و باور قلبی بهش داشته باشم که قلم سرنوشت من دست منه این قلم سرنوشت تحت تاثیر دیده ها شنیده ها گفتار رفتار و باور های من است.

    من هنوز نتیجهدای از نگرش و باور متفاوت تر از گذشته ام ندارم من تازه اول راه هستم ولی اگر به قول استاد همین نتایج کوچک ببینیم و انرژی بگیرم اینکه من کمی روی باور هام کار کردم مثل باور فراوانی و زندگی من نسبت به یک سال قبل و حتی دو سال قبل چه از نظر مالی و چه از نظر خوشبختی و سلامتی آرامش زمین تا آسمون فرق کرده.موقع خرید کردنمون اون موقع ها به قیمت نگاه می‌کردیم ولی الان به کیفیت.نتایج من در این حد هست.

    تا اینکه چند مدت پیش استاد یه لایو با استاد سید محمد عرشیانفر گذاشتن به اسم تمرکز به روی خواسته ها و یک فایل دیگه از خودشون به اسم قانون تغییر ناخواسته ها که از نظر من برای هر ایرانی این روز ها لازمه من خودم اهل استوری گذاشتن و اخبار نیستما ولی خب فیلم ها نگاه می‌کردم تو اینستاگرام و حالم گرفته می‌شد ولی از الان هر چی بشه به من ربطی ندارد تو زندگی من نقشی ندارد اصلا به من مربوط نیست به قول استاد ما و شاگرد هام حتی نگاه نمی‌کردیم همون سال هشتاد و هشت و خب نتیجه های عالی هم گرفتیم خب وقتی واضح و روشن خدا داره راه راست به من نشون میده مگه من دیوونه هستم راهم کج کنم خب منم نگاه نمی‌کنم اصلا مرکز توجهم تغییر میدهم و این اولین قدم بزرگ من برای تغییر باور هاست و من ایمان دارم نتیجه ای عالی میگیرم چون همه چیز خودم و باور های خودم هست همین کاری که من تصمیم گرفتم که اصلا به اتفاقات جامعه فکر نکنم در موردش صحبت نکنم و نبینیم می‌تونه راه باز کن من برای رسیدن به خواسته هام باشه چرا خواسته هام کوچک کنم نه باور هام تغییر میدهم و به هر آنچه که بخواهم میرسم.

    دوستتون دارم از خداوند مهربان بی نهایت سپاسگزارم که من با استاد آشنا کرد و خداشکر که تو این جو هم خدا حواسش بهم بود و با گوش دادن سه فایل قشنگ راهم پیدا کردم الهی صد هزار مرتبه شکر

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1099 روز

    سلام و درود فراوان خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز که چقدر این نام برازنده شماست.

    خواسته تو چیست که در خدایی خدا یافت نمی‌شود؟!

    این سوال من بریده از همه چیز و همه کس بود به ظاهر بنده مومن با حجاب کامل نماز اول وقت و به جا آوردنده تمام اعمال عبادی و حاضر در تمام مراسمات مذهبی و دریغ از کوچکترین ایمانی از فهم قوانینی تقریبا در جهنمی فرو رفته بودم ذهنم رو به خودش معطوف کرد.

    من با شکست‌های پی در پی در تقریبا تمام مسائل زندگی به این مسیر هدایت شدم وقتی انقدر نتایج افتضاحی از از نظر مالی و روابط و سلامتی و…گرفتم به خودم اومدم و با شنیدن اولین فایل راجع به باورها انگار که جواب همه اتفاقات بد و علتشون رو در وجود خودم پیدا کردم که چقدر این جریان باورها و فرکانسها درسته و به محض اینکه پذیرفتم خودم با خودم اینکارو کردم انگار پرده ها کنار رفت و شروع دوباره من شروع ساختن دوباره باورهای من از دل تمام ناکامی‌هام بود و خداوند مهربان تمام آنچه رو که دوست داشتم ولی باورش رو نداشتم و نمیدیدیمش دقیقا دوباره فرصت داشتنش رو بهم داد هر بار در هر مسئله ای به خودم یاد آوری میکنم همونجور که به بدترین راه‌ها با اون سبک زندگی با اون ورودی‌ها با اون همنشینیها رفتی تو میتونی با تغییر خودت تغییر ورودیهات به بهترینها برسی، هنوز زمانی که درکی از فرکانس و مدار نداشتم یه صدایی توی خواب بهم گفته بود فرصت‌ها همیشه در حال سبقت گرفتن هستن تو باید هشیار باشی فقط وقتی از خواب بیدار شدم بلافاصله این جمله رو در دفتری یادداشت کردم و الان که حدود بیشتر از ده سال از اون خواب میگذره میبینم یه شرایطی مهیا شده که تمام فرصت‌های درستی که از دستشون داده بودم دوباره در اختیارم قرار داده شده گاهی احساس میکنم که زمان به عقب برگشته و اینبار هشیارانه پذیرفتم خدایا من بینهایت از تو ممنونم برای این سیر تکاملی که به درک این حقایق رسیدم خداوند همیشه در حال فرستادن الهامات و برکات هست حتی وقتی من متوجه نبودم و واقعا در خدایی خدا همه چیز یافت می‌شود.

    استاد عزیز ازتون ممنون که چنین دور همی الهی رو مهیا کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      الهه جان سلام

      بسیار از کامنتت لذت بردم مخصوصا اون قسمتی که گفتی احساس میکنم تمام فرصت هایی که از دستشون داده بودم بهم برگشته و من همیشه حسرت گذشته ای رو میخوردم که خرابش کردم ولی حالا که دارم به زندگیم نگاه میکنم انگار تک تک اون فرصتها داره دوباره بهم برمیگرد، فرصت تنهابودن و استفاده از مجردیم، فرصت گشت و گذار با دوستام که هیچ وقت تجربه نکردم فرصت لذت بردن از نوجوونی و جوونیم فرصت ثروت داشتن تو دوره جوونی فرصت پوست خوب داشتن و احساس از نو متولد شدن احساس شادابی خیلی زیاد تو سن 30 سالگی و….

      واقعا انگاری زمان داره به عقب برمیگرده و من تمام خرابکاریای گذشتمو درست میکنم و هیچ اثری دیگه از اون خرابکاریا نیست…ازت سپاسگذارم الهه ی عزیز

      حس خیلی خوبی رو بهم منتقل کردی.

      قطعا لایق بهترینهایی و اتفاقات خوبی انتظارتو میکشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    درود بر شما استاد عزیز و دوستان گرامی.

    در رابطه با باورهای غلط و نتایجش و تغییر اون باور و حاصلش باید بگم من چندسال پیش گوشی موبایلم و گم کردم،وقتی رفتم کلانتری برای شکایت،بهم گفتن برات ردیابی میکنیم ولی امید نداشته باش چون دزدها حرفه‌ای هستن و قطعات رو جدا میکنن و بنابراین ردیابی نمیشه،وقتی هم رفتم مرکز ایرانسل باز همین حرفها رو بهم زدن،یه موبایل فروش هم بهم گفت من ۲۰۰ تا گوشیم رو باهم ازم دزدیدن و به یکیشونم نرسیدم،از هر هزارتا یکی پیدا میشه خودتو خسته نکن و دادگاه و پاسگاه نرو،ولی من تصمیم گرفتم این حرف‌ها رو باور نکنم،از طرفی قلبم میگفت پیدا میشه و از اونجا که همیشه همه بهم میگفتن تو آدم خوش شانسی هستی،با خودم میگفتم خوش شانسی میارم و پیدا میشه،جالبه بدونید که یک ماه بعد گوشیم ردیابی شد و به دستم رسید😄🥰جالب‌تر اینکه شاید یکی دو سال بعدش بود که وقتی داشتم میرفتم کربلا تو مرز مهران همون گوشی رو باز ازم دزدیدن!همه میگفتن اینبار دیگه شانس نمیاری،اونو بردن عراق و فلان و بهمان،اما من با امید بازم افتادم دنبال کارهای ردیابی و بعد یه مدت پیدا شد😃اینبار راحت‌‌ترم به دستم رسید،به این صورت که وقتی به مامور کلانتری گفتم وقت دادگاه رفتن ندارم،به کسی که اسمش ردیابی شده بود زنگ زد و گفت گوشی رو بفرست بیاد تا این خانم ازت شکایت نکنه،اون بنده خدا هم گفت من خودمم زائر کربلا بودم،لب مرز یکی بهم گفت تو راه موندم میخوام گوشیمو بفروشم،منم باورم شد و ازش خریدم و نمیدونستم دزدیه که به این ترتیب بنده خدا همون فردا گوشی رو برام فرستاد و اصلا کار به دادگاهم نکشید☺️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1023 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    ♡♡♡♡♡♡♡♡

    روز بیست چهارم سفرنامه ام!

    استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و خانواده صمیمی ام در این سایت سلام و روز تان بخیر باشه ….

    دلیل که کسی موفق نمیشه انکار دست آورد ها و موفقیت های دیگران است بجای که بیایم خواسته های خود را بزرگ کنیم و باور های قدرتمند کننده آن خواسته ها را در وجود مان بسازیم میایم روی موفقیت های دیگران تکه می‌اندازیم چون ما ندیدیم، نشنیدیم و تجربه این موفقیت هارا پس فکر میکنیم که ها این دستاورد به این بزرگی امکان نداره که از راه درست بدست آورده باشه حتما فلانی یا از راه دزدی یا از راه های نا مشروع به این ثروت و نعمت رسیده است اینجاست که ما خودمان را به بسیار راحتی از ثروت و نعمت های مبارک خدای عزیز دور میکنیم اما یکبار برای همیشه فکر نمیکنیم و موفقیت های دیگران را تحلیل و تجزیه نمیکنیم و نمیریم با اون فرد صحبت کنیم که دلیل موفقیت هایت چیست که برای ذهن منطقی من نیز قابل باور تر بشه و همچنان یکبار برای همیشه این ذهن را شرطی نمیکنیم که خب اگر تونسته پس حتما میشه منم میتونم به این موفقیت برسم چون همه ما به یک اندازه به نعمت های مبارک خداوند دسترسی داریم ….

    یکی از راه های بدست آوردن ثروت و فراوانی قدرت تحسین کردن است ما وظیفه برای خود بدانیم که دست آوردهای دیگران را تحسین کنیم چون کسی که به ثروت رسیده باور های خوب داشته و ریشه باور هایش قدرتمند است

    اگر بخواهیم دستاورد و نتایج متفاوت برای مان رقم بخورد باید متفاوت فکر کنیم و مهر تایید بر دستاورد های دیگران بزنیم ….

    از خداوند برای استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنین و دوستان خوبم آرزوی سلامتی ، ثروت و شادی و سعادت دارم

    در پناه الله قدرتمند باشید ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    یه مثال دیگه ای هم که یادم میاد در مورد حرفای استاد بگم اینه که زمانی که ما میخواستیم به این شهری که الان توش زندگی میکنیم مهاجرت کنیم هیچ تصوری از قیمتا نداشتیم.وب هیچ عنوان اینجوری نبود که ما اول بیام بپرسیم چندتا خونه ببینیم ، بینیم با پول ما میخونه یا نمیخونه.

    نه ما فقط 15 میلیون پول داشتیم و هیچ پول دیگه ای هم نداشتیم که اونم پول طلاهام بود.

    این قضیه مال دوسال پیشه.ما در عرض یک هفته کلا تصمیم به مهاجرت گرفتیم بعد اومدیم خونه دیدیم تو طبقه سوم یه ساختمون هفت طبقه که دقیقا نبش یه میدون معروف شهره به همه ی امکانات هم دسترسی داره.یعنی پایین خونمون هر امکاناتی که فکرشو بکنید هست از داروخونه و باشگاه و رستوران و چندتا میوه فروشی خیلی بزرگ و خلاصه همه جور دسترسی به امکانات و یه خونه ی خیلی خوب که ایده آل منه دقیقا با همون مبلغ پیش 15 تومن و اجاره 700 تومن.

    بعد از اومدن هر کسی از فامیلامون که اینجا زندگی میکردن میومدن خونمون وقتی بهشون مبلغ پیش و اجاره رو میگفتیم باورشون نمیشد.میگفتن شما چجوری این خونه رو پیدا کردید. هر کسی رو میدیدم از دوستام اینا ازم سوال میکردن که شما چقدر برا خونه دادید باورشون نمیشد میگفتن ما 60، 70 میلیون نمیتونیم خونه گیر بیاریم.و کلی هم گشته بودن.یکی از دوستامم درست یکی دوماه بعد از ما اومدن تو این شهر یه خونه تقریبا با مشخصات خونه ی ما ولی اصلا دسترسی به امکانات نداشتن مثل ما گرفته بودن با 60 تومن پول رهن و

    1 میلیون و400 اجاره.اگه این دوستمون زودتر از ما میومدن و ما میدونستیم که قیمت رهن و اجاره ها تو این شهر اینقدره بعید میدونم اصلا به این زودیا اصلا به فکر مهاجرت به این شهر می افتادیم.ولی خب چون چیزی نشنیده بودیم یا ندیده بودیم تصوری هم نداشتیم.

    واقعا قانون خیلی دقیق عمل میکنه.اصلا مهم نیست که تو آگاهانه از قانون استفاده کنی یا نا آگاهانه .وقتی درست ازش استفاده کنی.قطعا جواب میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: