به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 77 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد بسیار عزیز استاد عباس منش فوق العاده دوست داشتنی و خانم فرهادی عزیز و خانم شایسته بزرگوار
از خدای خودم بابت وجود خودش تو زندگیم و استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم..استاد عزیزم صبح که ساعت هفت از خواب بیدار شدم مطمین بودم که باید از تلگرام یه فایلی دستم برسه که نظر با ارزش آقای غیاثی عزیز اومد تلگرام که بسایر عالی بود و عصرم وقتی که این فایل دستم رسید بسیار خوشحال شدم …
یکی از باورهای بسیار عالی که از همون بچگی تو خونوادم بارهاو بارها تکرار شده تا حرف از پارتی برای شغل و اینامیشد خونوادم به خصوص مادرم همیشه می گفت پارتی ما تنها خداست ..و به لطف خدای مهربان هممون استخدام شدیمو فقط و فقط با توکل به خدای مهربان.
سلام استاد
من لم لیشکر المخلوق لم یشکر الخالق
من که از بسیاری از محصولات استاد بخصوص ثروت1 استفاده کردم و مثل همه دوستان؟ نتایجی گرفتم فوق العاده ای گرفتم و از بس معجره دیدم این اتفاقات تبدیل به مسایل روتین زندگیم شده
اما از همه اینا بگذریم این فایل کسب و کارم رو متحول کرد
قضیه از این جا شروع شد که من بهترین مشتری ام رو از دست دادم و از بس که رو این مشتری ام که از دست دادم تمرکز کردم بقیه مشتریام کم کم داشتم از دست میدام
اما بعد از دان کردن این فایل و تو قسمتی که استاد میگفت برنامه نویسم گفت که موفقیت سایت تتون بخاطر طراحی های من بوده
و جواب فوق العاده استاد: به برنامه نویسش گفت که اگه فکر میکنی دلیلش اینه باید تمام افرادی که که از شما سایت میگیرن باید به این نتیجه برسن و من میتونم با یک وبلاک رایگان این نتایج رو تکرار کنم و در آخر که از برنامه نویس جدا شدن ونتایج شون هم روز به روز بهتر شد
این چراغ تو ذهنم روشن شد که ایول. سعید این مشتری عالی رو من خودت با کردن رو باورات جذبش کردی و حالا که به هر دلیلی از دستش دادی میتونی دوباره رو باورات کار کنی و مشتریانی بهتر از اون رو جذب کنی
و با و رود اولین مشتری فقط وفقط سعی کردم تمام تمرکزم رو رو نکات مثبت مشتریم بزارم و سپاس گذارشون باشم و بعدش مشتری ها مثل مور و ملخ ریخن سرم و مغازه ام مثل همیشه شلوغ شد ؟؟//////خدایا شکرت//////
در ضمن اینو بگم روزی نبوده شب قبل از اینکه سرم بزارم رو بالش و بخوابم و صبح که از خواب بیدار میشم بخاطر حضور استاد عباس منش تو زندگیم و بخصوص بخاطر بسته ثروت 1 که مسیر زندگیم رو به سمت ثروت و خوشبختی تغییر داد و زندگی مالی منو متحول کرد خدا رو سپاس نگم
این درسته که از هم دیگه دوریم ولی این درست تره که قلبامون به هم نزدیکه
و به قول خانم شبخیز : از خدا میخوام آنچه به خوبان قبل از شما داده و به خوبان بعد از شما میده همگی رو یکجا به شما بده
وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
استاد عزیز دوستان گرامی سلام
چه زیباست باور خدا و دوستی با خدا و دوستی کردن با دوستان خدا
استاد عزیز موفقیت هایت را تبریک می گویم و خدا را سپاس گزارم که در اوج سختی از طریق شما مرا راهنمایی کرد
آقای عطار روشن موفقیت هایت را تبریک می گویم مطینم روز به روز موفق تر ثروتمند تر و سلامت تر خواهی شد این آرزوی من به شماست
خانم شب خیز آگاه باش و بدان که دستت در دست خداست با قدرت مسیر الهی را پیش برو و بدان که فقط خدا قدرت مطلق جهان است از خداوند بهترین ها را برای شما آرزومندم
دوستان عزیزم برای تک تک شما آرزوی ثروت سلامتی و موفقیت را دارم
من نتایج زیادی از تغییر باور هایم گرفتم اما می خام اینجا مهمترین و تاثیر گزارترین باورم را با شما دوستان به اشتراک بزارم و اون باور کردن خدا ست چنان زندگی مرا متحول کرد که تما م فایل فقط خدا را نوشتم و هر روز آن را مرور می کنم و تاثیرات ان هر روز بیشتر و بیشتر می شود دوستان اگر شما رو باور توحیدی خوب کار کنید راهها به شما نشان داده خواهد شد و مسیر موفقیت آشکار می شود فقط باید خدا را باور کرد به نظر من این مهمترین و تاثیر گزارترین باوره تا باور توحیدی شکل نگیره تغییر زیادی صورت نمی گیره یا اگه هم موفقیتی باشه موقتی خواهد بود
شاد پیروز ثروتمند و سلامت باشید
سلام به استاد بسیار عزیز استاد عباس منش فوق العاده دوست داشتنی و خانم فرهادی عزیز و خانم شایسته بزرگوار
از خدای خودم بابت وجود خودش تو زندگیم و استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم..استاد عزیزم صبح که ساعت هفت از خواب بیدار شدم مطمین بودم که باید از تلگرام یه فایلی دستم برسه که نظر با ارزش آقای غیاثی عزیز اومد تلگرام که بسایر عالی بود و عصرم وقتی که این فایل دستم رسید بسیار خوشحال شدم …
یکی از باورهای بسیار عالی که از همون بچگی تو خونوادم بارهاو بارها تکرار شده تا حرف از پارتی برای شغل و اینامیشد خونوادم به خصوص مادرم همیشه می گفت پارتی ما تنها خداست ..و به لطف خدای مهربان هممون استخدام شدیمو فقط و فقط با توکل به خدای مهربان.
چون امروز روز تولدم بود و خیلی خوشحال شدم که استاد این هدیه ی ارزشمندو بهم دادند …من امروز روز تولد دوباره خودمو اسم گذاشتم …من به خاطر مشکل مادرزادیم که داشتم هیییییچ وقت از وجود خودم تو این دنیا خوشحال نبودم ..همیشه آرزوی مرگ خودمو داشتم همیشه میپرسیدم از خدا چرا منو خلق کردی یا منو خلق نمی کردی یا اگه خلق میکردی درستو حسابی خلق میکردی ..هیچ وقت با خدای خودم در صلح نبودم و از روی ترسمم بود که به خدا توکل داشتم پیش خودم میگفتم اگه ناشکری کنی اون صاحب قدرته میل داشته باشه بدجوری عذابت میده …همیشه از مادرو پدرم گله داشتم این همه بچه رو میخواین چکار …همیشه با گریه شبامو سرمیکردم …همیشه از نگاههای ترحم آمیز اطرافیان و دوستانو فک و فامیل متنفر بودم هرکسی در مورد مشکلم میپرسید بهشون میگفتم خدا کسیو دوست داشته باشه این مشکلاتو بهش میده اما اینا حرف دلم نبود بیشتر واسه حالگیری اونا بود وتو دلم یهه عاالمه بهشون فحش میدادم(ببخشید دوستان)…اصلا از وجود خودم تو این دنیا راضی نبودم هر شبب ارزوی مرگ خودمو داشتم
.یه شب حدودا یه سالو نیم یا دو سال پیش بود که تو گوگل نوشتم قانون جذب …که اون فایب استاد اومد و توی سایتشون شعر پروین اعتصامیو هم دانلود کردم و گوش دادم مدتی حالم بهتر شد اما دوباره نجواهای دهنیم بهم میگفت اخه بدبخت تو که مشکل داری این حرفا برا تو نیست که این حرفا برای آدمای خاص خودشه و دوباره حرفاشو باور کردم ..من این فایلارو تو گوشیم داشتم و دوباره حدودا پارسال بود که یه چیزی تو دلم بود که واقعا تو آدم خاصی هستی خیلی کمرنگ بود اما حسشم میکردم و بعضی وقتها قرآن میخوندم و خیلی دوست داشتم کلمه کلمه قرآنو بفهمم که جواب این سوالم که هدفم از خلقتم چیه که دوباره اومدم سایت …با اینکه تو خونواده خیلی فقیری بزرگ شده بودم ولی دلمو به دریا زدم و دوره ی آفرینش استادو تهیه کردم و دیگه زندگیم شروع کرد به تغییر کردن و خدای عزیزمو شناختم و باهاش دوست شدم باور کنین الان که اینارو مینویسم اشک شوق از چشمام سرازیر میشه که خدایی به این عزیز و مهربانیو تو وجودم داشتمو هیچ وقت پیداش نمیکردم و افسوس برای سالهایی که ازش گله داشتم ….با خودم دوست شدم و درامدم بیشتر شد و خیلی تو کارم موفق شدم و هرروز روابطم و درامدم به لطف خدای مهربان بیشتر میشه و الان باورهام به تناسب خواسته هام بزرگتر شدن ..واقعا استاد عباس منش خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستون دارم و واقعا از خدای خودم اول بابت وجودش تو زندگیم و شما تو زندگیم بسیار سپاسگزارم …دیشب به سجده افتاده بودم و نمیدونستم که چه طور از خدای خودم تشکر کنم که نعمت زندگیو بهم بخشیده ..انقدر که زندگی برام بهشته ..انقدر که خوشحاللللللم ..انقدر که بابت خونوادم و پدرو مادرم شکرگزارم ..انقدر که موجود دوست داشتنیم به خدا …از شغلم سلامتیم و خیلی خیلی اتفاقات عجیب و غریب که خیلی ساده وارد زندگیم شدن فقط و فقط با توکل به خدای مهربان …امروزو برای اولین بار تو کل زندگیم واقعا بابت تولدم خوشحال بودم و از مادرم تشکر کردم که منو به دنیا آورده و کلی بوسیدمش ….دوستای عزیزم من انقدر الان پر از احساس شوق هستم خدا شاهده نمیتونم و نمیدونم چه جوری بیانش کنم …منتظر خبرهای خوب بعدی من باشید ..عاااااااااااااااااشقتونم
به نام خدا
با سلام خدمت استادعباس منش وهم فرکانسی های عزیزم
اول این که از استاد به خاطر فایل فوق العاده تشکر میکنم که ایده های خوبی رو بهمون دادند
خواستم یک تجربه ای رو از خودم بگم که یک باور خیلی بدی داشتم که عوضش کردم
تقریبا دو سال پیش بخاطر یک سری وسوسه های فکری وترس از بیماری و بی پولی و اینا دچار استرس وفشار های روحی خیلی شدیدی شده بودم که این استرس ها در حدی بود که از کارم استعفا دادم ویه مدت بیکار شدم هر چی داشتم از دست دادم واین استرس در وجودم در حد بیماری های خطر ناکی پیش رفته بود.هر روز هم پیش یک دکتر میرفتم و هیچ فایده ای نداشت. بعد از مدتی مجبور شدم برم پیش دکتری که همه تعریف میکردن ازش و میگفتن که بهترین دکتر ایرانه و تو صدا و سیما برنامه داره و اینا .
رفتم پیش دکتر و حتی دکتر خودش هم متعجب شده بود که چطوور شده تو این طور شدی
بعد از کلی معاینه و نوار مغز و نوار قلب آزمایش و اینا یه خرده قرص بهم دادو گفتش که این قرص هارو بخور اما من بهت امیدی ندارم و برو پیش یک دکتر خوب اگه سراغ داری یعنی جوری صحبت کرم که من مرگ رو جلو چشام دیدم
وبعدش من باکلی نا امیدی از مطب اومدم بیرون و وسط راه که داشتم میرفتم خونه دو تا از فیقامو دیدم ورفتم پیششون داستانو براشون تعریف کردم اونام کلی ناراحت شدند و بعدش گفتند که بیا چند روزی بری مسافرت حال و هوامون عوض شه وبرا تو هم خوبه و اینا بعد رفتیم کنار دریاو وسط جنگل چادر زدیم چند روزی موندیم و تو این مدت همش بهم میگفتن که زندگیت دست خودته و بیماری و سلامتی و همه چی دست خودته و از این حرفا .
بعد اومدم خونه برداشتم هرچی قرص اینا بهم داده بودند و با این که خیلی پول زیادی داده بودمو بدون این که یه دونشو استفاده کنم انداختم دور و گفتم که من خودم باید خودمو خوب کنم دیگه به قرص و دکتر پول نمیدم.
اومدم نشستم پشت لب تابم رفتم تو سایت آپارات که داشتم دنبال چیزی میگشتم که به دردم بخوره که یه دفعه یه فایلی دیدم که نوشته بود که چگونه در امد خود را سه برابر کنیم دانلودش کردم و گوش کردم و یه حس خیلی عجیبی بهم دست داد بعد رفتم تو سایت عباس منش عضو شدم و همه فایل های رایگان و دانلود کردم صب تا شب فایل هارو گوش میکردم و تمرین هارو انجام میدادم و کمی آرام تر شده بودم دیدم که جواب میده بعد همینجوری ادامه دادم تا این که یه کار خیلی خوبی پیدا کردم و رفتم سرکار
بعد از مدتی ورانشناسی ثروت وگرفتمش و تمرین هارو که انجام میدادم وفرکانس هارو بهتر میشناختم آرامشم بیشتر و بیشتر میشد .هرروز اتفاق های خوب شادی های بیش تر پول های بیشتر وارد زندگیم میشد نمیدونستم چطور از خدا تشکر کنم کارم شده بود 24ساعتی گریه کردن از سر شووق ..
امید وارم که این اتفاقات خوب همین طوری بیش تر و بیشتر بشه
خدارو سپاسگذارم که منو با این گروه آشنا کرد
استاد عباس منش خیلی کمکم کرد .ازخدا میخوام که همیشه سربلند و پیروز باشید استاد عزیز
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان
تشکر میکنم از شما چون خیلی مطالب مفیدی از شما یاد گرفتم
من 10 سال پیش از پدرم درخواست کردم که با هم شرکت کوچیکیو راه بندازیم و دو نفری شروع به کاار کنیم این موضوع در حالی داشت اتفاق می افتاد که من تازه خدمت سربازیم تمام شده بود و تازه میخواستم وارد کار شوم و پدرم هم از شرکاش که 5 نفر از پر تجربه ها بودن جدا شده بود و شرایط مالی معمولی رو داشتیم .
دفتر رو اجاره کردیم و من در شروع کار به پدرم گفتم میخواهم به این فکر کنم که در این سال 150 میلیون در امد داشته باشیم اون زمان برای ما مبلغ قابل توجهی بود و اصلا فراموش نمیکنم که پدرم به من گفت در شرکت قبلی ما 5 6 نفر با تجربه بودیم این اتفاق نیوفتاد حالا تو با تجربه کم این رویای دست نیافتنی رو داری ! انگار یه چیزی در وجودم بهم گفت نشون بده به پدرت که میتونی و من با پدرم هیچ صحبتی در رابطه با این موضوع نکردم , ما به ماه هشتم رسیده بودیم و هنوز خیلی مانده بود تا به اون در امد برسیم ولی من هنوز باورش داشتم تا تنها با دو کار بزرگ که تا حالا نه پدرم این مدل کار را گرفته بود و نه شرکای قبلیش ,تونستیم به مبلغ مورد نظر برسیم و تعجب پدرم و دوستانی که از هدف و باور من خبر داشتن رو شاهد بودم و خیلی حال خوبی داشتم از اینکه میدیدم پدرم کاملا نظرش در رابطه با من عوض شد و دیگه داشت رو من حساب میکرد.
امروز از وضعیت بسیار خوب مالی برخوردارم و همچنین از لحاظ روحی و اگر به خانواده یا دوستان نزدیکم بگویم میخواهم فلان هدف رو دنبال کنم دیگر به من نمیخندند و میگن تو میتونی چون از این مدل موارد در زندگی من زیاد اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادن هست.
ارزوی سلامتی و باور عالی دارم برای اقای عباسمنش و دوستان گرامی
سلام به استادعزیزوهم گروهی های عزیزم
استادعزیزنحوه آشنایی من باسایت شماکمتر از معجزه نبود.
تقریبا دوسه سال پیش بودکه برنامه ای رااز شبکه بازاردانلودکردم که درآن جملات زیبایی درباره موفقیت وقانون جذب نوشته شده بود.
البته قبل ازآشنایی باشماحدودسه سالی بود که دراین باره تحقیق ومطالعه میکردم.
اماروزی که این برنامه رادرگوشی ام بازکردم آنقدربی حوصله بودم که نتوانستم بیش از دوسه فصل آنرابخوانم اماوقتی که خواستم برنامه راببندم یک حس عجیبی مرا واداشت که به مطالعه ام ادامه دهم.
وقتی به فصل سی وچندم این برنامه رسیدم متوجه شدم که آن فصل مصاحبه ای بایکی ازاساتیدموفقیت بودکه درپایان آن نوشته بود استادحسین عباسمنش…
دوباره همان حسی که مرابه ادامه مطالعه واداشته بود،وادارم کردکه دراینترنت درجستجوی شماباشم ووقتی که واردسایت شماشدم وچندین فایل رایگان رادانلودکردم با گوش کردن به آنهااحساس بی نظیری درمن ایجادشدکه تابه آن روزتجربه نکرده بودم.
امروزکه دوسه سالی است که ازآن روزهامیگذرد چیزهایی رادرزندگیم دیده ام که به قول شماقبلابه دلیل باورهای غلطم هرگزقادربه دیدن آنهانبودم که بزرگترین آنهادیدن چهره زیبای دخترم هست که برای تولداوسه سال انتظار کشیدم اماشکرخداباتوکل به الله وتوسل به قوانین توانستم اورابه زندگی خودم واردکنم.
استادعزیزهمین چندروزاخیرکسب وکاراینترنتی شماخیلی ذهنم رامشغول کرده بود که همین تمرکزم برروی این موضوع مرابه فایلی رساندکه درآن شما درباره دوره یادگیری کسب وکارهای اینترنتی که چندسال پیش شرکت کرده بودیدمصاحبه ای کرده بودید.
بعدازدیدن این فایل تصمیم گرفتم درجستجوی سایت موردنظرکه کسب وکارهای اینترنتی راآموزش میداد،باشم ووقتی که رتبه بندی این سایت درآلکس هارامشاهده کردم متوجه شدم که بااینکه شماکسب وکاراینترنتی راازایشان فرا گرفته بودیدبااین حال سایت شمابسیارپربازدید ترازسایت ایشان بود.
که وقتی این فایل رادیدم دلیل این موضوع رابخوبی درک کردم.
درآخربایدبگویم که استادعزیزمن هم بی نهایت به کسب وکارهای اینترنتی علاقه دارم ودرهمین جادرنزدشماوتمامی دوستان عزیزقول میدهم که درهمین نزدیکی هاسایتی راراه می اندازم که رنکینگ هشت ایران رابه نیت امام رضاازآن خودم میکنم ودرزندگی میلیون هانفرتأثیر مثبت وشگرفی میگذارم.
بی نهایت دوستتان دارم وبرایتان آرزوی موفقیت وثروت روزافزون رادارم.
علیرضابهرامی
Ostaaaaaaaaad Kheliiiiiiiiiiii doosetoon daraaaaaaaaam
سلام و درود فراوان خدمت همه
حدود 1سال و 2و3 ماهه که با استاد آشنا شدم و تا کنون فقط از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم…….. نتایج زیادی در تمام جهات گرفتم …..به غیر از ثروت . . . . ؟ چون در زمینه ی ثروت اصلا تمرین انجام نمیدادم . . … .چرا تمرین انجام نمیدادم؟ چون احساسش نمیکردم
در زمینه ی سلامتی،روابط،نزدیکی با خداوند، قرآن و قانون آفرینش. . . . .؟ تمریناتش رو انجام میدادم چون واقعا احساسش میکردم.
یادمه اوایل آشنایی با استاد . . . . ؟ با قسمت اول “چگونه درآمد خود را در عرض1سال سه برابر کنیم” آشنا شدم . . . .فایل اول رو نگاه کردم بعد استاد یک تمرینی رو دادن(نوشتن میانگین درآمد خود و تعهد و . . .)و گفتن اگه این تمرین رو انجام ندادین قسمت بعدی به شما کمکی نمیکنه و . . . منم چون در زمینه ی ثروت چیزی رو احساس نمیکردم . . . .؟ باورش هم نکردم
و برای همین قسمت 2 و3 رو نگاه نکردم.
تا این که اونقدر در زمینه های دیگه(خصوصا قرآن) یقین و باور پیدا کردم(نتیجه گرفتم) که به خودم گفتم حتما در زمینه ی ثروت هم دقیقا همینطور جواب میده و. . .
شکر خدا الان
حدود 26 روزه که در زمینه ی ثروت شروع به حرکت(تعهد دادن) و تغییر باورهام کردم و نشانه های خیلی کوچیکش رو تا حالا دیدم و دارم فعالیتم رو در این زمینه بیشتر و بیشتر میکنم
هر چند که وضعیت مالی جالبی ندارم(نمیخوام بیشتر این بحث رو باز کنم) اما . . . . . . . باز هم دلم میخواد که از دوره ی قانون آفرینش شروع کنم تا دوره ی روانشناسی ثروت و . . .
از این که با استاد و خانواده ی ایشون که خودم هم یکی از اعضای این خونوادم آشنا دم خدا را شکر
از این که اول با فایل های ثروت شروع نکردم واقعا خوشحالم چون اگه با فایل های ثروت شروع میکردم راه طولانی تری رو پیش رو داشتم(چون استاد خودشون هم بیان میکنن که در زمینه های دیگه . . . . ؟ سریعتر از زمینه ی ثروت جواب گرفتم) و امکان داشت که در بین راه نا امید بشم و …. اما الان مطمن هستم که جواب میده
با آرزوی سلامتی شادی ثروت سربلندی و سر افرازی برای همه ی همخانواده های خودم خدا نگهدار
به نام خالق هستی بخش
سلام به استاد عزیز، تیم تحقیقاتی و دوستان مهربانم
این چند روز اخیر بخاطر اینکه فکر میکردم به اندازه کافی روی باورهام کارکردم و به درجه ای رسیدم که می تونم با دوستان قدیمی ارتباط داشته باشم به نحوی که باورهای محدود کننده آنها دیگه رو من اثر نمیزاره و از طرفی چون تو یه سری زمینه ها به موفقیت ناچیزی رسیده بودند فرصت رو غنیمت شمردم تا پیش اونها یه خودی نشون بدم و ابراز وجود کنم. تدارک یه مسافرت دو روزه رو فراهم کردیم و به آبادان رفتیم. در حین رفتن خو شروع کردم به بحث های سیاسی و اقتصادی دولت و … که نتیج حاصل از بحث این بود که تا چند سال آینده مردم از گرسنگی می میرن و … اما من در کمال آرامش و خونسردی تو درون خودم باورهای مفید ومثبت رو می ساختم و تکرار میکردم و سپاسگذاری میکردم. خلاصه ما رسیدم آبادان رفتیم تو بازار یه گردشی کردیم و من هی سپاسگذاری میکردم بخاطر این همه وفور نعمت خداوند که تو این شهر وجود داره و این همه آدم که بخاطر داشتن جیب پر پول دارن خرید می کنن اما یه لحظه نگاه کردم به اون دو تا دوستم که دارن نق می زنن گفتم خداوکیلی چرا نق می زنین گفتن تو رو خدا نگاه کن ببین ببین هیشکی خرید نمیکنه اصلا مغازه دارها دخلی ندارن که برن واسه شب عید خرید کنن و… با خودم گفتم خدا بخیر بگذرونه.
به همراه اون دو تا رفتیم خونه یکی از دوستان که اتفاقا اون هم بازاری و تو کار پوشاک هست آقا اینو بگم که دو تا کم بود شدن سه تا. تا نصف شب اینقدر از اوضاع اقتصادی و سیاسی نالیدن که داشتم دیوانه می شدم یه تفسیرهای میکردن که خدا هم اینجوری نمی تونست تفسیر کنه داشتم با خودم میگفتم رسیدم خونه برم خاک دپو کنم در خونمون، که با این حساب تا چند سال آینده باید خاک بخورم تازه همینم گیرم نمیاد. البته بگم این دوستانم واقعا برام مهم و باارزش هستن و این باعث شد که من رو حرفاشون حساب کنم و به حرفاشون فکر کنم. نقطه اوج حرفاشون اینجا بود که من خواستم خودی نشون بدم و بگم اینجوری هم که شما فکر می کنین نیست و یه کم از دانش و تجربیات استاد رو بندازم وسط تا حالشو ببرن و بگن ایول به تو. آقا یادمه فقط یه جمله گفتم اونم این بود که من فکر میکنم خدا و دنیا از ما میخاد که ما بهتر و موفق تر زندگی کنیم که لامصب ها سه تا شون با هم گفتن نگاه امین تو توهمه. دیگه آب سرد رو ریختن بر پیکر بی جانم. شروع کردم به سرزنش خودم اون شب از خودم حالم بهم میخورد و گفتم آقا اینا درست میگن من دیونه شدم و …
حالا من که مدام فایل های استاد رو گوش میکردم اصلا استاد رو فراموش کرده بودم و فکر میکردم تو خواب و رویا استاد رو دیده بودم. با هر زجری بود رسیدم خونه و نت رو روشن کردم یه نگاه کردم به کتابخونه موفقیتم و یه نگاه به دستنوشته ها و گفتم بیا استاد و اینها هم توهمی بیش نبودن. داشتم نتم رو چک میکردم چشمم به این فایل استاد افتاد و ناخواسته دانلود کردم و گوش کردم.آخییییییییییییییییییییش خدا روشکر پس خواب نبود، توهم نبود، از دیوانگی خبری نبود و …
مثل همیشه چه به موقع استاد به دادم رسیدی همانند همیشه حرف دلم رو بازگو کردی.
الان که دارم این متن رو می نویسم تقریبا پنج روز از اون تجربه تلخم میگذره و برای اتمام کار پایان نامه ارشدم به تهران مسافرت کردم و از همون پنجره هواپیما که تهران رو میدیدم شروع به شکرگذاری کردم و به محض پیاده شدن به دوستم که منتظرم بود گفتم میخام برم تهران رو ببینم گفتم میخام آسمان خراشها، آپارتمان ها، بناها، ماشین های آخرین مدل و …اصلا میخام برم وفور نعمت های خداوند رو ببینم دیدم اونم یه نیش خند زد اما سریع خنثی ش کردم گفتم جان هر کی دوست داری بی خیال شو. همینجور که تو تهران وفور نعمت های خدارو میدیدم سپاسگذاری میکردم و با خودم میگفتم خدا واسه من بهتر از این رو میخاد و تجسم میکردم که اونها رو دارم و … البته اون دوستم هر ماشین شیکی رد میشد یه فحش نثارش میکرد و وقتی چشمش به آپارتمان ها میخورد که دیگه…
نتیجه ای که گرفتم این بود:
همه فکر میکنن ما دیوانه ایم، ما تو توهم هستیم و به محض اینکه از آموزه های استاد و قوانین خداوند کلامی صحبت کنی شروع به تمسخر ما میکنن اما با ایجاد باورهای مناسب، عزم راسخ و شهامت کاری میکنیم که همان انسانها علل موفقیت ما رو خواستار باشن و آن موقع با چند کلمه ساده بهشون بگیم باورهاتون رو بزرگ کنین.
دلتون شاد و لبتون خندون