«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 2

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیرحسین یزدآبادی» در این صفحه: 24
  1. -
    امیرحسین یزدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 3936 روز

    به نام خدا

    احساس گناه خشمی است که متوجه خود ماست، بخاطر کاری که باید میکردیم یا نباید میکردیم، و این خشم به مرور زمان روی هم انباشته میشه و تبدیل به نفرت میشه.

    بنظر من احساس گناه داشتن بزرگترین ظلمیه که انسان میتونه در حق خودش داشته باشه.

    و تخریب و ضرر اون به انسان اگه بیشتر از خود گناه نباشه کمتر هم نیست.

    وقتی یک انسان مرتکب اشتباه یا گناهی میشه بعد از اینکه لذت گناه در انسان تمام شد اولین حالتی که به انسان دست میده احساس پشیمانی و گناهه، آنقدر این احساس روی انسان تاثیر میزاره که حتی بعد از چندین روز و چندین هفته و شاید ماه ها هنوز هم ذهن رو درگیر میکنه. بعد از احساس پشیمانی انسان یک حس نفرت و انزجار از خودش پیدا میکنه و خودش رو یک انسان بی مصرف میدونه، و بدترین لحظه اونجاییه که بعد از گذشت مدتی شخص به خودش میگه (( ماکه آب از سرمون گذشت چه یک وجب چه صد وجب)) و دوباره دست به همون اشتباه و گناه میزنه و بعد گناه پشت گناه و احساس تنفر روی احساس تنفر.

    آنقدر این کار ادامه پیدا میکنه که شخصیت شخص زیر خروارها تنفر و انزجاری که از خودش داره مدفون میشه.

    و در این لحظه سیاهترین حس دنیا که بزرگترین گناه هم هست به سراغ انسان میاد و اون حس نا امیدیه ، ناامیدی از بخشش خداوند، ناامیدی از زندگی شاد، ناامیدی از خوب بودن و ناامیدی از همه چیز و انسان خودش رو پوچ و بی مصرف و بی ارزش میدونه.

    این خصوصیت گناهه ابتدا خودش رو به عنوان یک لذت به ما نشون میده و بعد از گذشت اون لذت زود گذر همون گناه مثل یک غده چرکی گلو گیر ما میشه و مارو عذاب میده.

    اما چه راهی برای خلاصی از این حس و حال تنفر آمیز هست؟؟؟؟؟؟

    احساس گناه درواقع یک نوع ترس هست، ترسی که باعث میشه انسان رو فلج کنه و به هیچ کاری دست نزنه .

    اول از همه باید فهمید که این احساس ترس از چه چیزی هست ؟؟

    ترس از عقوبت و عذاب خداوند یا ترس ازآبروریزی یا ترس بی شخصیتی و بی ارزشی؟؟

    بزارید داستان شخصی رو براتون بگم که با گناه بزرگی که مرتکب شده بود مطمئن بود که حتما جاش داخل جهنمه

    شخصی بود به نام حُربن یزید ریاحی

    مردی دلیر و شجاع از خطه عرب که نام آور و جنگجویی بود که همانندش کم پیدا میشد.

    فرمانده لشکر عُمر سعد بود و ماموریت داشت در صحرای نینوا راه را بر سیدالشهدا بگیرد و نگذارد که حضرت قدم از قدم بردارد.

    هنگام روبرو شدن او با امام حسین علیه السلام ماجراهای جالبی اتفاق افتاد.

    راوی میگوید در شب عاشورا دیدم که حُر نگران و مضطرب است و هراس تمام وجودش را گرفته است به او گفتم تا آنجا که من میدانم تو فردی قدرتمند و جنگجویی نام آوری و در عرب برابر با هزار نفر می جنگی چطور شده که در مقابل هفتاد و اندی نفر هراس تو را گرفته است؟

    حُر نگاهی به من انداخت و گفت گویا خود را بین بهشت و جهنم میبینم.

    ظهر عاشورا حُر باشرمساری خود را به سپاه حضرت سیدالشهدا رسانید و الباقی داستان…….

    و الان حُربن یزید ریاحی یکی از شهدای بزرگوار کربلاست.

    بنظر شما چه چیزی باعث شد که یک فرمانده نام آور 180 درجه مسیرش تغییر کند و از گناهی که کرده توبه کند و راه سعادت را پیش گیرد؟؟؟؟

    خیلی ساده است

    اول از همه تکلیفش را با خودش مشخص کرده است.

    کسی که احساس گناه میکند در اول کار باید خودش خودش را ببخشد.

    و مطمئن باشد که خداوند نیز اورا میبخشد.

    بعد از آن غرور و تکبر را کنار بگذارد و به اشتباهش اقرار کند.

    یعنی شجاعت قبول اشتباهش را داشته باشد.

    گاهی اوقات که من خودم گناهی یا اشتباهی انجام میدهم به خدا میگم خدایا توکه میدونی من از روی جهل و نادانی این کار رو انجام دادم پس این گناه رو به حساب بندگی من بزار نه به حساب لجبازی باتو و خودت منو ببخش و کمکم کن دیگه دچار وسوسه شیطان نشم.

    خوب در این مواقع بهترین چیزی که میتونه کمک حال شخصی باشه که احساس گناه داره و میخاد از اون رهایی پیدا کنه وجود یک دوست خوب و مهربون در کنار آدمه

    چه دوستی بهتر از خود آدم ؟؟؟ باید برای خودمان دوستی مهربان و خوب باشیم. به خودمان عشق بورزیم و مدام محاسن و ویژگیهای مثبت وجودی خودمون رو یادآور بشیم.

    درمقابل هر بدی یک خوبی هست.

    درمقابل کارهای بدی که انجام دادیم قطعا کارهای خوبی هم انجام داده ایم

    باید همیشه به کارهای مثبتی که در زندگی انجام داده ایم توجه کنیم و از این دست کارها بسیار انجام بدهیم تا ذهن ما به انجام اعمال مثبت سوق داده شود.

    خودمون رو دست کم نگیریم و این تصور رو نداشته باشیم که از همه انسانها بدتر و بی ارزشتریم.

    همه انسانها ممکن الخطا هستند و تنها مزیتی که دارند ستارالعیوبی خداوند رحمان است که اگر خداوند از اعمال همه انسانها پرده بردارد هیچ کس به کسی سلام نمیکند.

    پس همینطور که ما مرتکب اشتباه و خطا شده ایم دیگران هم به نسبت خودشان مرتکب گناه شده اند.

    خداوند با علم به اینکه ما گناهی انجام داده ایم باز هم به ما روزی میدهد از نعمتهای خود به ما ارزانی میدارد پس همیشه راه برگشت هست .

    یاد و خاطره اون گناه رو باید در ذهن شیفت + دیلیت کرد تا کاملا از صفحه ذهنمون پاک بشه.

    یادآوری وقایع و اشتباهات گذشته هیچ دردی رو از ما دوا نمیکنه فقط مثل یک انگل فکر و روح ما رو آزار میده.

    باید خودمون رو شبیه به یک مار بدونیم

    مارها هرساله پوست عوض میکنند و اون پوست قدیمی رو دور می اندازند.

    ما هم هر چند وقت یکبار باید خود قدیمیمون رو با تمام کارهای خطایی که انجام دادیم دور بریزیم و یک خود جدید درست کنیم.

    ذهنمان را باید مثل یک دوربین مدار بسته برنامه ریزی کنیم که اتفاقات گذشته از روش خود به خود پاک بشه.

    باید همیشه و در همه حال قدردان باشیم

    قدردان خداوند که مارا سالم و تندرست آفرید، به ما نعمت عقل و فهم و شعور داد مارا از نعمتهای خود بهرمند کرد و قدردان خودمان بخاطر کارهای نیکی که انجام داده ایم ، موفقیت هایی که در زندگی به آنها رسیده ایم و تلاشی که هم اکنون برای بهبود وضع زندگی خود میکنیم.

    باید راه آرامش را پیدا کنیم

    بعضی از افراد برای اینکه خودشان را آرام کنند به کارهای عجیب دست میزنند مثلا دیگران را کتک میزنند یا سر دیگران داد و فریاد میکنند یا چیزی میشکنند و از این قبیل کارها و به نظر خودشان اینگونه آرام میشوند در صورتی که انجام این قبیل کارها در دراز مدت اثرات مخربی دارد.

    اما راه و رسم آرامش پیدا کردن عشق ورزیدن به خود و دیگران است

    همه را دوست بداریم و به دیگران خوبی کنیم از غذا دادن به گنجشکان حیاط خانه مان تا کودک فال فروش سر چهارراه یا حتی بچه های پر سر و صدای داخل کوچه همه و همه باید از نعمت عشق و محبت ما برخوردار باشند.

    باید به این درجه از زندگی برسیم که مطمئن باشیم وجود ما برای جامعه و مردم منفعت دارد .

    من هم اکنون یکی از نعمتهای خداوند هستم که بواسطه من هرروز اتفاقات خوب و جالب برای دیگران می افتد.

    من خودم را دوست دارم و خدای خودم را هم دوست دارم.

    تمام مخلوقات خداراهم دوست دارم و بخاطر این دوستی تلاش میکنم که بهترین باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیرحسین یزدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 3936 روز

    مرد جوانی که می خواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت. استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده.

    تا دوازده ماه هر کسی به جوان حمله می کرد جوان به او پولی میداد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بیاموزد.

    استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر.

    همین که مرد رفت استاد خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او.

    جوان به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهین می کرد پول بدهم اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم.

    استاد وقتی صحبت جوان را شنید رو نشان داده و گفت: برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی!

    داوینچی می گوید: مشکلات نمی تواند مرا شکست دهند، هر مشکلی در برابر تصمیم قاطع من تسلیم می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    امیرحسین یزدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 3936 روز

    دوست من ترس یکی از اهرم هایی که خداوند توی وجود بشر قرار داده.

    اما باید در نظر داشته باشیم که کجا و برای چی ازش استفاده میکنیم.

    اگه قرار باشه اختیار زندگیمون و به دست ترس بدیم درواقع یک مُرده متحرک بیش نیستیم.

    تو متن بالا چندین و چند بار گفتید که میترسم من نتیجه نگیرم.

    خوب قبل از اینکه هر گونه محصولی رو بخاید بخرید اول از همه باید تکلیفتونو با این ترسیدنتون مشخص کنید.

    بزارید یه مثال از خودم بزنم

    تو دوران خدمت سربازیم ، من سرباز زندان بودم و پست میدادم

    تو زندان شهر ما یک برجک مراقبت بود که بین سربازها معروف بود به برجک جن

    وقتی وارد زندان شدم سربازها بهم گفتند مراقب اون برجک باش اونجا جن داره ، اولش فکر کردم چون من تازه واردم میخان منو بترسونن و اذیتم کنن.

    بعد از چند باز پست دادن توی اون برجک متوجه شدم که نه واقعا یه اتفاقاتی داره میوفته ، وقتی توی برجک بودم انگار یک نفر کنارم نشسته بود، همیشه پنجره های برجک خودش باز و بسته میشد. و یک نفر به شیشه های برجک سنگ میزد.

    کار به جایی رسیده بود که وقتی تو اون برجک میرفتم نفسم بند می اومد.

    فکرشو بکن ساعت 3 نصفه شب احساس کنی یکی داره نگات میکنه و بغلت نشسته و اونم جنه

    چند بار سربازها این موضوع رو بافرمانده زندان درمیان گذاشتنداما نتیجش تنبیه نظامی براشون بود.

    واقعا تحمل اون شرایط برای هیچکس امکان نداشت.

    تا اینکه به خودم گفتم برای مقابله با ترس باید باهاش روبرو شد

    برا همین رفتم کتاب فروشی شهر و یکی دو تا کتاب در مورد جن خریدم

    وقتایی که میرفتم توی اون برجک برای پست دادن این کتابارو با خودم میبردم و بلند بلند برای خودم میخوندم و گاهی هم وسطش به جنی ها میگفتم آهای دارم برای شما میخونم ها حواستون به خوندن من باشه.

    همین شد و همین

    دیگه نه ترسی نه اضطرابی نه توهمی هیچ

    دیگه تو زندگیم نه از جنی میترسم نه از روح نه از این مدل حرف ها.

    این یه مثال از زندگی من بود.

    خوب دوست من

    شما میترسی که برای شما جواب نده

    دلیلشو هم میدونی؟؟؟

    چرا برای بقیه جواب بده و برای شما جواب نده؟؟؟

    آیا از نظر جسمی با بقیه فرق داری؟؟؟

    آیا از نظر ذهنی یا فکری با بقیه فرق داری؟؟؟

    قانونی توی دنیا هست که میگه اگه یک کاری رو فقط یک نفر تو دنیا تونسته انجام بده پس قطعا شما هم میتونی اون کار رو انجام بدی.

    پس مطمئن باش همینطور که برای من و دیگران جواب میده برای شما هم جواب میده.

    من خودم دوره آنلاین هدف گزاری رو شرکت کردم و ازش راضی بودم

    البته یک سری تمریناتی رو باید روی باورهام انجام بدم تا بعضی مشکلات ذهنی که داشته ام برطرف بشه اما مطمئنم وقتی آقای عباس منش از این طریق به نتیجه رسیده حتما من هم میرسم.

    وقتی توی یک مسیر با بقیه حرکت کنی نمیتونی بگی به مقصد اونا نمیرسی.

    وقتی من و شما باهم تو اتوبان تهران به قم حرکت کنیم اصلا این فکر رو نمیکنی که ممکنه من به قم برسم و شما به رشت برسی

    مسیر تهران قم قطعا به قم میرسه و هرکس که توی اون مسیره مقصدش قم هست فقط ممکنه سرعت افراد فرق داشته باشه و بعضی ها زودتر برسن.

    باید روی باورهات کار کنی تا سرعتت توی جاده موفقیت و پیروزی بیشتر بشه.

    بجای پیاده قدم زدن سوار ماشین شو وگاز بده به سمت موفقیت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: