«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 2

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم گُلی» در این صفحه: 11
  1. -
    مریم گُلی گفته:
    مدت عضویت: 3228 روز

    سلام به استاد و همه دوستان گلم

    قبل از اینکه این فایل رو ببینم یهویی چیزی یادم اومد ک میدونم این مقایسه برای من و خیلیا مفید خواهد بود

    درباره احساس عذاب وجدان و تاثیرش:

    من یک خانواده رو میشناسم با دو دختر و دو پسر

    این خانواده خیلی جالبن

    یک دختر و یک پسر زندگی خیلی خوبی دارن

    و یک دختر و یک پسر زندگی چندان خوبی ندارن

    حالا چرا!؟ اونایی ک زندگی جالبی ندارن یک مشخصه دارن و اونم دلسوزی، مهربانی و عذاب وجدان هست، خاکی و متواضعن. باهاشون روبرو بشی ناخوداگاه احساس میکنی واست وقت ازاد دارن، میتونن تر و خشکت کنن، میتونی در خواست بدی و حتی میتونی نمک روی زخم شون بپاشی و با این حال بهت احترام میذارن (متواضع و شنونده بودن خیلی هم خوبه، اما وقتی که از اضافه وقتت مایه بذاری نه از اصل خودت و وقتت). این پسر بخاطر ازادی و بازی های سیاسی (ظاهر موضوع) از خیلی از امتیازاتش محروم شد و خواهرشون بخاطر پدر دست از دانشگاه کشید چون دانشگاه آزاد میخوند، در حالیکه همه شون آزاد درس خوندن ولی ایشون انصراف داد بخاطر پدر(ظاهر موضوع اینه) این برادر با دختری ازدواج کرد که کلی مشکل داشت و حتی زیبایی ظاهری نداشت و در اخر صاحب یک دختر بیمار شدو شغل و جایگاه شون رو از دست دادن بخاطر اعتراضات سالها پیش و خواهرشون با یکی ازدواج کرد ک جایگاه اجتماعی پایینی داشت و سلامتی شون رو هم بخاطر دختر همین برادر از دست داد

    و اونایی ک زندگی خوبی دارن مشخصه شون احترام به خود و ارزشمندی هست یک پرستیژ خاصی دارن. وقتی باهاشون برخورد داشته باشی ناخوداگاه در برابرشون خودت رو جمع میکنی، ناخوداگاه بهشون احترام میذاری، ناخوداگاه میدونی که نباید ازشون درخواست داشته باشی، نباید وقت شون رو بگیری

    در مورد خواسته هاشون عذاب وجدان ندارن. حالا شاید بعدا بگن آخی پدرم، مادرم خسته شدن و دو دونه اشک هم بریزن اما اونا خیالشون راحته که کارشون رو کردن. این پسر با دختر زیبا و ثروتمند فامیل ازدواج کرد در حالی که خود دختر بهش پیشنهاد داد و صاحب یک دختر سالم و زیبا شدن و شغل خیلی خوبی دارن و خواهر شون با یک اقایی ازدواج کردن ک خیلی رابطه قوی باهم دارن پرستیژ زیبایی پول امکانات و ثروت عالی دارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: