«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 275

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2252 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    🌹🌹سفرنامه خانواده صمیمی روز اول و دوم🌹🌹

    من یکسال قبل که تصمیم داشتم فقط با استاد باشم ناخودآگاه از فایلهای اعتماد به نفس استفاده کردم البته از کانالهای مختلف میگرفتم و اصلا نمیدونستم کامنت بچه ها زیر هر فایل وجود داره و خوندن این کامنتها چقد باارزشه و برای همین اصلا سایت نمی اومدم

     تا قبل از سریال سفر به دور امریکا من فقط عضو سایت بودم و اصلا در مداری نبودم که بیام از این دریای بی انتهای علم استفاده کنم

    وقتی پارسال به طور متمرکز فقط عزت نفس رو گوش  دادم میگفتم اینا چین استاد میگه من که چیز مهمی  درش نمیبینم

    و من فکر میکردم چون میتونم توی جمع دوستانه راحت حرف بزنم و یا راحت تو دانشگاه کنفراس میدادم پس خیلی اعتماد به نفس دارم و اصلا نمیدونستم اون زیر چه گندو کثافتی وجود داره و فکرمیکردم چون توی اعتماد به نفس مشکلی ندارم واسه همین حرفهای استاد برای من معنی نداره و جالبه اصلا معنی احساس گناه و اینها رو نمیدونستم!!!

    خلاصه من مدت یکماه فقط این فایلها رو گوش میدادم میخواستم یه چیز به درد بخور ازشون پیدا کنم

    و اصلا آگاهانه چیزی نمیفهمیدم ولی در ناخوداگاهم این تکرارها یه تغییراتی ایجاد کرده بود و وقتی اینو فهمیدم که بعد از این مدت گوش دادن یه بحثی با خانوداه پیش اومدو منی که قبلا التماس میکردم و میگفتم توروخدا بیاین خوب باشیم بیاین گذشت کنیم نذاریم مردم بفهمن ما مشکل داریم والتماسشون میکردم باهام خوب باشن و میگفتم من کنیز شما هستم دسشتشونو میبوسیدم میگفتم همه ی کارهای خونه رو من انجام میدم شما فقط خوش باشید و به خودتون برسید وبگردید فقط با من خوب باشید واین حرفها!!! یهو به خودم اومدم دیدم نه تنها التماس و گریه در کار نیست بلکه با چنان صلابتی حرف میزنم که خودم میگفتم این منم!! و از هیچ نظریم کوتاه نمی اومدم

    و این اولین قدم بود و منی که به اونها قدرت خدا رو داده بودم روز به روز از قدرتشون کاستم تا این مدت که هنوز ته مانده ای در وجودم مانده و از وجودشون کمی دلهره میگیرم استغفرلله

    امسال بعداز ماه رمضان تصمیم گرفتم از نو تمام فایلهای سایت رو گوش بدم و کامنتهاشونو بخونم

    پس با توکل به الله گفتم از قسمت محبوب ترین دانلودها شروع میکنم یکی به یکی از نو

    و یهو چشمم به قسمت سفرنامه خورد و به خودم گفتم از سفربه دور امریکا و زندگی در بهشت بهم ثابت شده خانم شایسته همیشه هموارترین راه رو پیشنهاد میده و مطمئنا اینجاهم ترتیبی داره که باعث میشه مدارم بالاتر بره پس به ایشون اعتماد میکنم

    و اینبار شروع کردم به همراهی با سفرنامه

    روز اول و دوم مطالبش یکی بود پس شروع کردم به گوش دادن فایلهای عزت نفس

    شبش اومدم کامنت بذارم ولی دیدم ایا یک روز کافیه!

    بعد گفتم من یه بار لیسانس گرفتم رشته ای که اصلا بهش علاقه نداشتم و با نمرات بد و مشروطی تموم کردم منی که شاگرد اول مدرسه بودم  ولی بعد از ده سال گذشتن از زمان دیپلم منی که رشته م ریاضی بود چون به رشته های پزشکی علاقه داشتم اسفند ثبت نام کردم و شروع کردم به خوندن و خرداد کنکور دادم و مامایی دانشگاه ازاد قبول شدم و همکلاسیهایم ده سال ازم کوچکتر بودن و اصلا باورشون نمیشد کسی غیر رشته ی تجربی تو سه ماه بتونه مامایی قبول بشه و دو ترم خوندم با معدل الف با گرفتن نمره ی بیست تو درسهایی که استاداش میگفتن فلانی کیه سابقه نداشته کسی تاحالا تو درس ما بیست بگیره!!

    و البته بنا به نبود اعتماد به نفس با ازدواجم و دیدن اولین روی تلخشون بعداز برگشتن از دانشگاه ترک تحصیل کردم که اونا راضی بشن که هیچ که نشدن بهتر فهمیدن من اومدم واسه سواری دادن …بماند…

    خلاصه به خودم گفتم میخوای سفرنامه مثل دانشگاه رفتن اولت باشه یا دومت

    اومدی مدرک بگیری یا اومدی باسواد بشی!

    و گفتم باسواد پس برای من یک روز کم بود و این طوری بود که من امروز ۷ روزه این چهار فایل رو گوش میدم از صبح تا شب و کامنتهارو نصف بیشترشونو خوندم و نکته برداری کردم

    و چیزی که تا امروز بهش رسیدم برام شگفت انگیز بود این بود که من تمام عمرم فکر میکردم در زمینه روابط مشکل دارم و همش میگفتم اولین محصول حتما عشق و مودت رو میخرم

    اما وقتی این چندروز بیشتر و بیشتر به عمق وجودم رفتم و تمام مشکلاتمو کنار هم چیدم دیدم تنها مشکل من عزته نفسه

    اینکه همیشه و در تمام دورانها انسانهایی بودن که ازارم دادن و بهم بی احترامی می کردن فقط بخاطر این بوده که من هیچ عزت نفسی نداشتم و خودمم خبر نداشتم من عزت نفس نداشتم خودمو ادم حساب نمیکردم واسه همین برای راضی کردن این ادمها از جونم مایه میداشتم از بچه م میگذشتم

    {{اینو برای مثال بگم که بفهمید من در چه ذلتی بودم یکبار دخترم سه ماهه بود و من چون هرروز باید حیاط بشورم میخواستم عصر حیاط رو بشورم ولی دخترم یکریز گریه میکرد و اونا بشدت عصبانی بودن که  هوا داره تاریک میشه و من حیاط رو نشستم و من از ترس و برای اینکه راضی بشن دخترم رو گذاشتم تو اتاقم و چهل و پنج دقیقه حیاط رو شستم دخترم فقط گریه میکرد و من خون جگر میخوردم براش و فقط میگفتم بمیرم دخترم بمیرم الان میام و  اخرشم اونها شب باهام دعوا کردن . دیگه کسایی که قوانین رو بدونن میدونن چی به چی شد و من چه فرکانسی فرستادم و جهانم چه جوری جوابمو داد!)

    اینو گفتم تا ببینید کسیکه عزت نفس نداره چطوری خودشو بچه شو به خاک میشونه فقط واسه اینکه دل کسایی رو نگه داره که حتی نسبت به خوبیش کور و کرند

    پس اگه ازدواج نکردید بدونید تا با خودتون به صلح نرسید هرگز مسئولیت مادری رو به دوشتون نذارید

    و از طرفی احساس گناه شدید میکردم تمام مردم رو مقدس میدونستم و خودم رو گناه کار  ،  و این حس گناه منو زمین زد . این افراد انچنان از قداست خودشون دروغ میبافتن و من ساده لوح باورشون میکردم که اگه یادم می اومد یکبارم تلفنی با یه پسری حرف زدم خودمو لایق مرگ میدونستم و اونا رو خدا کرده بودم وخودم رو لایق هیچی نمیدونستم

    حتی وقتی با همسرم اشنا شدم اوایل انقد میگفتم تو چقد فوق العاده ای من لیاقت تو رو ندارم که یه روز عصبانی شد گفت یعنی چی انقد اینو تکرار میکنی اگر لایق من نیستی پس خداحافظ من باکسی که لایقم نباشه حرف نمیزنم و من یه تلنگر خوردم که دیگه این حرف رو تکرار نکنم و  همسرم بارها بهم میگفت خودتو از همه بالاتر بدون حتی از من خودتو بیشتر دوست داشته باش ولی من اصلا معنی این جملات رو هم نمی فهمیدم

    و خلاصه این نبود عزت نفس ارزش قایل نبودن به خود ،من رو به تمامی بدبختیها کشوند و بیشتر خودمو سرزنش میکردم که حقته بکش هرچی بهت بگن حقته

    تا اینکه کم کم  با گوش دادن به این فایلها ناخوداگاه احساس قوی بودن کردم و این قوی بودن در این مدت حدود یکسال تغییرات اساسی در درونم بوجود اورده

    و این چند روز که فهیدم مشکل من نبود عزت نفسه انگار یه تصویر بزرگ از بالا از خودم دیدم

    تازه فهمیدم چرا ارزوهام براورده نمیشن؟!

    من چون خودمو بی ارزش میدونم خودمو لایق نیمدونستم همسرم برام زندگی مستقل و با امکانات تشکیل بده

    من چون خودمو بی ارزش میدونم فکر میکنم به محض خرید یه خونه ی بهتر شوهرم منو طلاق میده

    من چون خودمو بی ارزش می دونم مسیر ثروت رو بر خودم بستم و وقتی ازدواج نکزده بودم پدرم تمام حقوقمو میگرفت و بعداز ازدواجمم همسرم همه شو میگیره ویه قرون دست من نمیاد!

    من چون خودمو لایق نمیدونم همیشه لباس کهنه و ارزون تن خودم و بچه م میکنم

    یعنی این اعتماد به نفسه به قول استاد یه ترمزیه که منو با یه میخ بزرگ به همینجایی که هستم به زمین وصل کرده و از طرفی من خیلی روی خودم کار کردم و شاید بشه گفت اگه این عزت نفس رو اصلاح کنم من انچنان پرت بشم به بالا که خیلی ها بگن یهو چی شد این چطوری یه شبه به همچین جایگاهای رسید

    ان شاءالله

    قبل از خوندن کامنتهای بقیه من جواب سوال استاد رو دادم که جهت احترام به ایشون و گذاشتن ردپایی از خودم مینویسمشون چون تصمیم دارم ان شالله اونقدر سفرنامه رو تکرار کنم تا بتونم به مدار فایلهای اصلی استاد برسم

    سوال:ویژگی های فردی که اعتماد به نفس بالا دارد چیست؟

    جواب:

    برای خودش بیشتر از همه ارزش قائل باشد

    بخاطر راحتی خودش زندگی کنه و نظر مردم براش مهم نباشه

    در داخل خونه هم لباسهای زیبا و قیمتی بپوشه از ظروف و رخت خواب و وسایل قیمتی استفاده کنه و غذاهایی که برای مهمون میذاره برای خودشم درست کنه

    همیشه بااختیار خودش در مکان ها و جمعهایی حضور پیدا کنه که بهش حس خوبی میدن و اگر در جمعی راحت نبود به راحتی پاشه بره

    با ارامش خرید کنه

    هیچوقت عجله نداشته باشه چون میدونه همیشه در بهترین زمان در بهترین مکان خواهد بود

    در جمعی که نظرش مخالف بقیه ست براحتی در صورت لزوم اظهار نظر کنه و صرفا جهت خوشایند بقیه اعلام موافقت نکنه

    به هیچکسی کوچکترین قدرتی نده

    اگر کسی از اشتباهاتش خبر داشت جلو اون احساس سرافکندگی نکنه

    وقتی کاری انجام میده همونجوری انجامش بده که به نظرش درسته و نگران نظر بقیه نباشه

    سوال:اگر کسی احساس گناه شدید داشت چکار کنه تا این حس از بین بره؟

    جواب:به نظرم اگر این احساس گناه بخاطر مسایل شخصی باشه باید از خودمون بپرسیم ما چقدر رازهای عین همین مسئله رو از افراد دیگه میدونیم ایا اصلا برامون مهمه اونها چکار کردن صددرصد نه! پس خیالمون راحت باشه کسی هم براش مهم نیست ما چکار کردیم و اگر احساس گناه مربوط به یک ضرر به یک شخص باشه من بااین حس خودمو اروم کردم که اون شخص خودش خالق اون شرایطش بود من فقط در جهت قوانین قدم برداشتم و صددرصد اون لحظه فکر نمیکردم کار بدی در حق کسی انجام میدم هرچند بعدا خلافش اثبات شد ومن هم به خودم ظلم کردم و حتما تاوانشو دادم

    و اگرهم گناه خیلی بزرگ در حد دزدی قتل و غیره باشه باید معادلشو انجام داد مثلا پرداخت مال به صاحب یا خیرات براش یا بدست اوردن دل خانواده مقتول به بهترین شیوه و الی اخر

    امیدوارم دفعه ی بعد که دور دوم سفرنامه رو آغاز میکنم در مدار بالاتری باشم و بتوانم مژده ی نهایت اعتماد به نفس و عزت نفس رو به شما دوستان بدم…

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    الی کا گفته:
    مدت عضویت: 2092 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عباس منش بزرگوار و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسم

    تمرین فایل 1. مشخصات فرد با اعتماد بنفس بالا، محکم و رسا صحبت میکنه، از درخواست کردن هراسی نداره، نیازمند تایید دیگران نیست، دیگران رو تحقیر و سرکوب نمیکنه، قدرت تصمیم گیری داره، از حق خودش دفاع میکنه و اجازه نمیده حقش پایمال بشه، قدرت نه گفتن داره، کاری رو بر خلاف باورهایش انجام نمیده، استقلال شخصیتی داره، مغرور و متکبر نیست و…

    البته مطمئنا میدونید که عزت نفس و اعتماد به نفس متفاوت هستند و عزت نفس پایه و اساس اعتماد به نفسه و کسی که عزت نفس پایینی داشته باشه مطمئنا اعتماد به نفس پایین یا کاذب داره. پس لازمه ساختن اعتماد به نفس داشتن عزت نفس بالاست.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    طیبه شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2255 روز

    با سلام خدمت استاد ارجمند و بزرگوار آقای عباس منش و همکارش خانم شایسته عزیز امیدوارم که همیشه سالم و تندرست باشین و برای کمک به همنوعانتون روز به روز مفیدتر من خیلی وقت هست که با فایل های استاد آشنایی دارم چون داداشم از شاگردان استاد هستن و مرتب ما رو تشویق میکنن که حتما فایل های رایگان استاد رو گوش کنیم و الحق و الانصاف این فایل ها بسیار عالی و سرنوشت سازن و حرف های استاد واقعا به دل می شینن .من باید بگم که همیشه از خواسته های خودم به نفع اطرافیانم و بچه هام گذشتم اما گوش دادن به این فایل ها فهمیدم اول خودم و بعد بقیه و به قول معروف سعی کردم همیشه جواب افراد رو ندم و گذشت کنم و الان فهمیدم سکوت در برابر حرفای کنایه دار دیگران گذشت نیست بلکه خیانت به خودم هست و خیلی از مسائل دیگه که اگر بخوام مطرح کنم یک طومار میشه از دیدگاه من اعتماد به نفس یعنی اینکه ما بتونیم در موقعیت های مختلف درست ترین تصمیم رو بگیریم و بتونیم به درخواست های نامتعارف افراد نه بگیم بدون اینکه حس گناه به ما دست بده و همچنین بتونیم از حقوق خودمون دفاع کنیم و اجازه ندیم افراد به شخصیت ما حمله کنن به بهانه شوخی و بتونیم در جمع به راحتی صحبت کنیم و ارتباط اجتماعی خوب و متعارف با شئونات تعیین شده با همجنس خود و جنس مخالف خود داشته باشیم بدون اینکه از خط قرمزهای تعریف شده ای که داریم رد بشیم ما به دید اینکه یک زن هستیم نباید صرف توجه به جنسیت خودمون رو از رشد در ابعاد مختلف اجتماعی محروم کنیم بلکه باید هر روز بالنده تر از قبل باشیم و سعی کنیم با کار کردن روی تمام ابعاد وجودی خودمون مادری یا اعتماد به نفس باشیم و فرزندانی شایسته و با اعتماد به نفس تربیت کنیم که نیازی به محبت دیگران نداشته باشن و همیشه بتونن در تمام ناملایمات زندگی شخصی و اجتماعی قادر باشن بهترین و درست ترین تصمیم رو بگیرن اعتماد به نفس و عزت نفس یعنی اینکه با تمام زاوایای وجودی خودمون حس کنیم که خدایی هست مهربانتر از مادر که هیچ گاه ما رو تنها نمیزاره و تمام نیاز های مادی و معنوی و اجتماعی ما رو در حد باورهای ما برطرف میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم م د گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم مریم شایسته عزیز.

    بسیاری از فایل های استاد را چندین بار گوش داده ام ولی تمرکز کافی نداشته ام. تصمیم گرفتم این بار با تمرکز حداکثری فایل ها رو گوش بدهم و نت برداری کنم و از چکیده نت برداری عبارتهای تاکیدی بسازم.

    سپاسگزارم خداوند هستم که من رو با این سایت آشنا کرد و برکت و هدایت و رحمت پ خوشبختی زیادی رو وارد زندگی ام کرد.

    از استاد عزیزم بسیار سپاسگزاری میکنم که آگاهی هاشون رو با ما به اشتراک گذاشتند.

    فایل ها فوق العاده هست . امیدوارم بتونم به سرعت همه رو تموم کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مجتبی یعقوبی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2667 روز

    سلام بر استاد ارجمندم وخانم شایسته گرامی

    وهمه ی دوستان همفرکانسی خوبم

    تمرین قسمت دوم

    به نظر من کسی که احساس گناه داره وهمیشه خودش رو مقصر میدونه ونمیتونه اشتباهات خودشو ببخشه، به بخشنده بودن وتوبه پذیر بودن خداوند وهاب ایمان نداره .من باور دارم هرچقدر گناهکار باشم وگناهی که مرتکب شده باشم وهر چقدر اون گناه بزرگ باشه خدای من انقدر بزرگ وبزرگواره که توبه کنم میبخشدش .به قول شاعر،

    هر بار اگر توبه شکستی باز

    این درگه ما در گه نامیدی نیس

    گرکافر وگر که بت پرستی باز ای

    حتی من یه روایت شنیدم که دوتا فرشته رو دوتا شونه هامونه وفرشته سمت راست کارهای خوب وفرشته سمت چپ کارهای بدما رو مینویسه. خدا به فرشته دست چپیه میگه حالا دقیق زمانشو یادم نیست ولی یه تایم بلندی میده برا ثبت گناه میگه صبر کن، شاید توبه کرد ،وتازه بعد از این که شخص گناه کار توبه میکنه، به اون ملک میگه پاک کن از صفحه اعمالش وحتی اونو از ذهن اون ملک پاک میکنه، خدا عاشق بنده هاشه نمیخواد مچ بگیره بلکه میخواد دست بندهاشو بگیره.

    خدا عاشق گنکار توبه کنندشه ،اصلا اگه احساس گناه رو از خودمون دور نکنیم ومدام تو خوف باشیم واز رحمت خداوند ناامید باشیم فکر میکنم این گناه بالاتری هست که بخشندگی خدا رو زیر سوال ببریم به نظرم اگه نسبت به کسی دچار گناه شدیم حالا نمیدونم غیبت تهمت سوظن هر چی اول اینکه انرژی های بد رو واسه خودمون ارسال میکنیم وحال خودمون بده بعد اینکه حق ناسه باید تواناییشو داشته باشیم از طرف مقابل معذرت خواهی وحلالیت بطلبیم وتلاش کنیم که دیگه تکرارش نکنیم چون فقط باعث دور شدن ما از مسیر اصلی که همون سعادت در دو دنیاواخرت وحال خوب ادم میشه امیدوارم پاسخی که دادم درست باشه این بود تفکر ودیدگاه من نسبت به گناه واحساس گناه داشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مجتبی یعقوبی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2667 روز

    سلام به استاد عزیز وارجمندم وخانم شایسته عزیز 😊چند روزی بود که به خاطر تضاد های زندگیم به خودم میگفتم باید فایلهای عزت نفس استاد رو گوش بدم وکار کنم تا اعتماد به نفس پایینم رو تقویت کنم ،که میدونم خییییییلی خیلی این عزت نفسم کار داره، چون بدترین باور ممکن رو نسبت به خودم دارم .

    خواسته ی همه ی ادما رو ارجع تر از خواسته های خودم میدونم ،که ،این که همه در ذهنشو منو یه ادم مهربون با ایثار وفداکار ببینن، بگن خوش به حال محبوبه چقدر مهربونه ،هرچی بهش میگن هیچی نمیگه. حتی فهش وناسزا میشنوه ولی جواب نمیده، داستان من اعراض نیست میدونم ،چون بعد از شنیدن حرفای بد اطرافیانم شروع میکنم تو دلم خود خوری کردن وفحش دادن به طرف مقابل وخودم ودر اخر نفرین کردن. خودم روکه بمیرم ونباشم تا از نبودن من رنج بکشن. چون فکر میکنم منو خیلی دوست دارن ،حکایتم شده جوجه ماشینی دستی بچه ها که باهاش بازی میکنن ودم مرگش به خاطر ازار زیاد بچه ه میشینه واشک میریزه که چرا اذیتش کردم .

    هیچ وقت فکر نمیکردم جرات کنم وبنویسم چیزایی که باعث آزارمه میدونم که یه چیزی تو وجود خودم ایراد داره وباید از خودم بپرسم ودرست کنم این باورای داغونمو که چرا همیشه دوست دارم مظلوم جلوه کنم که چرا دوست دارم وقتی ازارم میدن بگم ببین خدا جون من که انقدر خوبم اینا اذیتم میکنن ،بهم توهین میکنن تحقیرم میکنن ،حتما این طوری منو بیشتر دوست داری وفقط اشک میریزم واز درون میشکنم از قدیم از وقتی که یادم میاد مامانم میگفت ادم باید گذشت داشته باشه ،ببخش ولی شاید من نتونستم ببخشم وهمه رو به ظاهر رد کردم از خودم وبعد شدم یه ادم شکننده با هر تلنگری فرو میریزه هزاران بار شده ،دختر بزرگترم گفته مامان چرا جواب فلانی رو نمیدی چرا هر تیکه وتنه وحرف بدی رو میشنوی واز کنارش رد میشی ومن گفتم باید گذشت داشت وبگذری ولی هر بار گوشه قلبم با این حرفا وحرکات ترک خورده وجواب ندادنم نه به خاطر گذشت که واسه ترس از دست دادن وتحقیر وتوهین وناراحتی قهر بیشتر بوده

    خدا رو شکر میکنم که به این فایل هد ایت شدم وسفر نامه رو با امید به الله یکتا شروع کردم اونم هدایتی بود

    من جز اون دسته از افراد بی اعتماد بنفسیم که در مقابل اسیب به خودم میزنم وبعدم به بچه هام که از من کوچکترن ومیدونم با این کارم اعتماد بنفس اونا رو میگیرم یه مادر بیعزت نفس نمیتونه بچه های با اعتماد به نفسی بزرگ کنه از خداوند بزرگ کمک میخوام تا تغییر کنم

    تمرین ابن جلسه ویژگی یک انسان با اعتماد بنفس به نظرم ادمی شاد خوش رو وخندان خوش صحبت مهربان باادب متواضع خوش پوش وخوش لباس وخوش بو ارتباط عمومی قوی داره وقتی توی یک جمع قرار میگیره میتونه دیگران رو با صحبتاش تحت تاثیر خودش قرار بده دیگران رو قضاوت نمیکنه به خودش تاکید میکنم بینهایت به خودش احترام میزاره برای اولویت اول خودشه بعد دیگران اول برای خودش غذای مناسب تهیه میکنه اول تو بشقاب خودش میریزه نگاه نمیکنه اگه غذا کمه بگه من میل ندارم اول برا خودش لباس وکفش میخره بعد میگه بچه هام مریض میشه میره دکتر کفش خوب پوشاک خوب عطر خوب محبتها رو اول دریافت میکنه بد به دیگران ادم منتقل میکنه با اعتماد به نفس بالا وقتی چیزی رودوست نداره ونمیخواد کاری رو انجام بدم راحت به طرف مقابلش میگه نه نه این که خودش رو فدای خواسته ی اطرافیاتش کنه.ادم با اعتماد بهنفس خوش گزرونی رو مسافرت رو اول واسه وجود خودش میخواد میخواد تا باسفر وتفریح حالش عالی باشه ادم با اعتماد به نفس منتظر تایید وتحسن دیگران نیست خوش خودشو تحسین میکنه وخودش خودش رو تشویق میکنه اگه اشتباهی کرده خودشو سرزنش نمیکنه بلکه به خودش میگه اشکالی نداره تجربه کسب کردی طور دیگه ایی عمل کن یا امکانش واسه همه هست

    ممنون که کامنتمو خوندین خواستم برای خودم رد پایی بزارم واین روزا رو یادم بیارم که اگه خودم رو دوس نداشته باشم واعتماد به نفسمو درست نکنم چه روزایی رو باید درجهنم خودم بسوزم وانشالله با دست پر برمیگردم وبه یاد میارم که چطور تونستم موفقیت کسب کنم واعتماد بنفسم که مادر همه ی رسیدنها به خواسته ها در زندگی هست رو بسازم

    موفق وشاد وبا اعتماد به نفس باشید😉😊😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهرا عزتمند گفته:
    مدت عضویت: 1885 روز

    سلام به استاد توحیدی عزیزم

    و مریم صمیمی که لحن کلام و صدای زیباش نشون میده که چقدر در صلحه با خودش

    خدای عزیزم شکرت میکنم که منو با این سایت و جمع صمیمی آشنا کردی و خداروشکر میکنم که هر روزم داره معنا پیدا میکنه و خوشحالم که با این سفرنامه هر روزم هدفمند جلو میره.

    دیروز که دومین روز از این سفر بابرکت بود برام؛ سعیم این بود که عملی انجام بدم که توحیدی تر باشه از این جنبه که خداوندو مالک خودم بدونم و نه بنده خودشو…

    اقدامی کردم؛ و اونم این بود:” شغلی که دارم و هر روز دارم بیشتر به کارم علاقه مند میشم از دیماه شروع کردم با ارتباط با یک تولید کننده و شروع کننده کار من بودم ( مدتی هم حدود یک سال این فرد تولید کننده؛ دست به تولید نزده بود تا اینکه انگیزه منو تو کار کردن میبینن و به قول خودشون من انگیزه میشم برای تولید دوباره ایشون) بعدمدت اندکی یک فرد با من شریک میشن و با هم کار میکنیم و تو این مدت این آقای تولید کننده با من مشورت میکردن تا الان که چند روزه با شریکم مشورت میکنند و دیروز شریکم به من گفتن که اخه ایشون بیشتر منو دوست داره در جوابشون بدون نگرانی گفتم که چه فرقی میکنه مهم درآمدمه که دارم حالا شمارو بیشتر دوست داشته باشن ایرادی نداره که….

    خوشحالم از این پیشرفت خودم و تغییر زاویه نگاهم

    چون اگر چند روز قبل این بود ناراحت میشدم و نوع دیگه ای میدیدم موضوع رو و شاید فکر میکردم اینا میتونن تغییر بدن ورود ثروت رو به زندگیم

    الاهی شکر برای الهاماتت

    الاهی شکر که خودت کمک میکنی توحیدی تر باشم

    خدایا شکرت که کمکم میکنی زاویه نگاهمو تغییر بدم

    ممنونم از خودم و از این سایت و جمع بینظیر توحیدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      صفورا عزیزی گفته:
      مدت عضویت: 1895 روز

      با عرض سلام خدمت استاد گرامی و دوستان هم دوره ای عزیز خدا را شکر که در مسیر رشد وشناخت خود وارد شدم ولی نهایت سپاسگزار این فرصت هستم .در جواب به سوال استاد عزیز که گفتند ویژگی افراد با اعتماد به نفس چه هست؟ باید بگم که این افراد با قدرت صحبت می کنند . خواسته های خود را به راحتی بیان میکنن از توانایی های خود مطلع هستن خود را دوست دارند. به نظر خود اهمیت میدهند لباس سر وضع مناسب دارند به خودشان می‌رسند .اهل تفریح و شاد گزارانی هستندو از زندگی احساس رضایت دارند .از لطف شما استاد بزرگوار و خانواده عزیز عباس منش سپاسگزارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3082 روز

    استادعزیز ومریم مهربانم بسیار سپاسگذارم بابت فایلها

    بنام خدا

    سلام به همه عزیزان

    شخصی که اعتماد بنفس داره یعنی اعتماد به خدا داره

    ارام وصبور ومهربان هست به همه عشق میورزه

    وقتی تعهد میده بهش عمل میکنه زیرقولش نمیزنه

    بهمه عشق میورزه خودش هم دوست داره به خودش باورواطمینان داره خودشو سرزنش نمیکنه توی احساس گناه نمیمونه باخودش هماهنگ هست اگر تضادی براش پیش بیاد سعی میکنه با تغییر زاویه دید عمل کنه یعنی احساسشو خوب نگه داره واز اون تضاد درس بگیره

    کسی که اعتمادبنفس داره سعی میکنه سکوت کنه کمتر صبحت کنه نفاق ودورویی رو کنار میزاره وصادق هست

    انفاق درراه خدا میکنه غیبت دورغگویی حسادت کینه ودشمنی رو کنار میزاره

    همیشه درراه راست قدم برمیداره وسعی خودش رو میکنه که فقط روی خداوند حساب بازکنه وهمه چیز روازاون بخواد

    به همه احترام میزاره ولبخند برلب داره محکم وقوی قدم برمیداره وقتی یک کاری رو انجام میده با تمام وجود اون کار روبه پایان میرسونه بعد سراغ کار بدی میره

    مرتب ومنظم هست وباخودش میگوید

    الهی من لی غیرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    زهرا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2370 روز

    سلام, این یادداشت روز دوم سفرنامه س, که فقط به جهت ثبت رد پایی از خودم این کار رو می کنم.

    فایل های اعتماد بنفس واقعا در حد یک دوره آموزشی مطلب داره. بخصوص فایل چهارم که استاد به طرز عالی به آیه های قرآنی استناد می کنن. چقد این روزا خودمو از گذشته خودم جدا می بینم. چقد رها تر هستم و دین رو دیگه نمی تونم تو اون پوسته کهنه ش تصور کنم و بپذیرم. دین له نظرم نظام پیشنهادی خداوند برای زندگی بهتر روی زمینه. اجباری نیست, اگر قصد تجاوز, لجاجت و تبهکاری ای در بین نباشه. خداوند از انسان می خواهد درخشان باشد و مث آیینه ای او را منعکس کند, و احساس خوب بهترین لباس بر قامت چنین موجود والایی است.

    قطعا من خودم را می بخشم, دیگران را می بخشم. و هر وقت ذهنم به کسی یا رفتاری گیر داد, من اعراض می کنم, باشد که به مقصد عالی صراط مستقیم برسم. خداست که هدایتگر است, اوست که دلها را زنده می کند.

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می خواهیم.

    سر نماز به این جملات که می رسم به خودم می لرزم و می گم خدایا کمک کن که مصداق واقعی این جملات باشم.

    در پناه حضرت عشق باشید. ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا عزتمند گفته:
    مدت عضویت: 1885 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    استاد جاااانم🌹

    و مریم دلنشینم😘😘

    مدتی هست که میخاستم این سفرنامه رو شروع کنم امروز صبح که بیدار شدم از خدا خاستم که توحیدی تر باشم و عزت نفس بیشتری داشته باشم

    چند روز قبل متوجه شدم که همکارم یه نامردی درحق من کردن در زمینه کاری

    امروز به من گفته شد که تو قرار کاری حضوری که برای حساب کتابها داشتیم بهشون بگم و حتی تا رو درو کردن هم پیش برم؛(تلفنی قبلا گفته بودم بهشون و انکار کرده بودن که کار خودشون بوده) گفتم و تا رو درو کردن هم پیش رفتم ؛ تمام طول مسیر در جهت رفتن به سمت مشتری برای رو درو کردن احساس قدرت میکردم و ارامش خاصی داشتم؛ (چون این فرد کسی هست که در جایگاه کاری؛ ازایشون بار میگیرم و میتونست دیگه بهم کار نده، از من ثروتمندتر هستن و بهر حال معمولا افراد میترسن با رییسشون چنین عملکردی داشته باشن)من عمل کردم و

    خوشحالم که به ایده ام عمل کردم و خودمو تحسین میکنم

    همونطور که افرادی مثل انیشتن و استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی گل رو تحسین میکنم که موحدتر هستن

    خوشحالم که به ایمانم عمل کردم و توحیدی تر شدم

    خوشحالم برای احساس قدرتی که دارم.

    و با این عملکردم امروز پول ساختم و حق خودمو گرفتم و یه قدم به این باور که خداوند مالک منه و افراد در زندگی من تاثیری ندارن نزدیکتر شدم

    عزیزتر شدم

    خداوندا شکرت

    سپاس قدرت مطلقت را

    سپاس مالک بودنت را😍🥰🌹😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: