«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 432

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام

    روز اول سفرنامه با یاد الله آغاز شد .

    خداروشکر میکنم برای این فایل بسیار عالی که من در ابتدای آشنایی ام با سایت شما گوش دادم ، در اولین دوری که این سفرنامه رو آغاز میکردم ،

    پیاده روی میکردم و این فایلهای عالی رو گوش میدادم وای خدای من که چقدر من رو بهتر کرد این سفرنامه ای که من مجدد آغازش میکنم ،

    این فایل بسیار بسیار بسیار ارزشمند هست و من در این مدتی که با شما هستم هر چند وقت یکبار آگاهی های این فایل رو با خودم مرور میکنم .

    هر بار ک میبینم اطرافیانم درگیر مواردی میشوند که من شاید اگر زیاد بهش فکر کنم من هم درگیر میشم یاد این جمله ی طلایی این فایل میفتم که میگید ؛ وجدان رو کی تعریف کرده ؟

    و با همین سوال به راحتی متوجه میشم که اکثر این مواردی که اطرافیان باهاش درگیر هستن فقط برای همین وجدان ساختگی جامعه میباشد لذا من به راحتی و شادی میگذرونم و میبینم که انها بشدت خود رو درگیر میکنن و کلی انرژی اتلاف میکنن و زندگی انها تا مدتها چالش داره .

    واقعا ما با داشتن این فایلهای ارزشمند در صورت عمل کردن بهشون مانند افرادی میشویم که در مسابقه ی زندگی از معلولین به راحتی گذر میکنیم .

    این آگاهی ها اصل و اساس زندگی است واقعا مهمتر از عمل به این فایلها ، تکرار این حرفها چیزی وجود نداره .

    من واقعا سپاسگزارم از مریم خانم عزیزم بابت این سفرنامه ی بسیار ارزشمند و کاربردی است و این چینش بی نظیر ایشون ،

    واقعا انتخاب این فایل به عنوان اولین روز سفرنامه بسیار کار درستی بوده .

    از استاد عزیزم بازم سپاسگرگزارم برای این فایل عالی .

    دوستان گلی ک این کامنت رو میخونید .

    من بار دومم هست که دارم با جدیت این سفر نامه رو آغاز میکنم .

    الان همزمان در دوره ی دوازده قدم هم هستم ،

    این سفرنامه رو با جدیت زیاد و تعهد کار کنید ، باور کنید آنقدر در زندگی شما تغییر ایجاد میشه ک باورتون نمیشه ، فقط باید به این سفرنامه و گوش دادن روزی یک فایل با تمرکز و اگر تونستید گذاشتن رد پا از طریق کامنت تعهد داشته باشید .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم گل و همه دوستان باحال و پرانرژی

    روز اول

    من الان که به پروفایلم نگاه می‌کنم می بینم نوشته مدت عضویت 1705 روز

    در واقع من، این برنامه روزشمار تحول زندگی من رو مدت‌ها پیش دیده بودم و حتی فایل معرفی این برنامه رو هم که استاد درباره آن توضیح می‌دهد، دو یا سه بار در فواصل زمانی مختلف دیده بودم ولی از امروز تصمیم گرفتم در برنامه مشارکت کنم و هر روز فایل‌ها رو ببینم و دنبال کنم و کامنت بگذارم

    البته توصیه دوست عزیزم جناب مجتبی کاظمی هم کاملاً در این تصمیم تاثیر داشت و ایشان در واقع من رو تشویق کرد که وارد این برنامه شوم

    و همین جا از ایشان تشکر می‌کنم

    در واقع امروز روز اول ورود من به برنامه روزشمار تحول زندگی من است: روز اول از فصل اول

    خدایا شکرت

    چیزی که به ذهنم رسید کامنت کنم این است که وقتی داشتم فایل رو می دیدم، برایم واضح بود که چقدر استاد شیرین سخن می‌گوید و چقدر حرف هایش و کلماتش به دل می نشیند

    چقدر استاد می‌تواند مباحث پیچیده و سنگین را با بیانی ساده و روان، به ما بفهماند

    این هم لطف خداست در حق ما که با استادی کار می‌کنیم که چنین بیان زیبا و شیوایی دارد

    امیدوارم بتوانم همانطور که تعهد داده ام، هر روز به این برنامه پایبند باشم و از خودم رد پا به جا بگذارم

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    میلاد شریفی تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    سلام

    قدم اول

    من هنوز هم در برخی موارد جزئی به خاطر تفکرات قدیمی که بهمون منتقل کردن احساس گناه دارم مثلا وقتی اذان پخش میشه حتما باید صلوات بگم و اگه یادم بره بگم انگار گناه بزرگی مرتکب شدم.

    یکی دیگه از مواردی که توی اون احساس گناه می کنم پول گرفتن از مشتری هست. همیشه احساس می کنم دارم پول زیادی از مشتری میگیرم. این خیلی موضوع مهمیه که باید روش کار کنم.

    یکی دیگه از اشتباهاتم اینه که اصرار دارم میتونم سرنوشت خانوادم رو تغییر بدم برای همین وقتی وضعیتشون رو میبینم احساس گناه می کنم.

    هنوز هم در بخشهایی از ذهنم باور دارم که شخص دیگه ای میتونه سرنوشت منو تغییر بده.

    من معمولا برای اشتباهاتی که در زندگی انجام میدم خیلی خودمو سرزنش می کنم در صورتی که خیلی از تجربیات از اشتباه حاصل میشن

    گاهی اوقات بیش از حد اجازه میدم توی احساس بد بمونم.

    پس فعلا اولین تصمیمی که دارم اینه که رو این موارد کار کنم و اونا رو درمان کنم.

    چندبار تمرین می کنم که روی اذان حساس نباشم و ببینم که هیچ اتفاقی نمیوفته تا کم کم عادت کنم.

    نمیدونم پول گرفتن از مشتری رو باید چطور درمان کنم. فعلا ایده ای ندارم. شاید باید از موارد مشابه که دیگر افراد انجام میدن کمک بگیرم. ورودی هامو عوض کنم.

    تمرین بعدیم اینه که خانوادمو همینطور که هستن دوست داشته باشم و سعی نکنم سرنوشتشونو تغییر بدم. از الان به بعد توی کارهاشون دخالت نمیکنم.

    تمرین بعدی تمرین یادآوریه. یادآوری زمانهایی که هیچکس برام باقی نمونده بود و این خدا بود که دستمو میگرفت. پس هیچکس دیگه ای در سرنوشت من تاثیر نداره.

    تمرین بعدی تمرین اشتباه کردنه. باید از الان به بعد شروع کنم به اشتباه کردن تا ترسم بریزه. مهم نیست بزار اشتباه کنم.

    تمرین بعدی استفاده از اهرم رنج و لذت در مواقعیه که در احساس بد هستم تا بتونم فورا شرایط رو در دست بگیرم و به احساس خوب برگردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سینا سبزواری گفته:
      مدت عضویت: 1277 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام اقای شریفی امیدوازم حالتون عالی باشه

      من تقریبا همین موقع ها بود سال پیش که به کامنت شما در فایل الگو های تکرار شونده هدایت شدم و خیلی برای من تاثیر گذار بود

      اون زمان من تازه شروع کرده بودم به کامنت خوندن و کامنت نوشتن و جالبه من اولین نقطه آبی ام رو از شما دریافت کردم.

      یادمه مفاهیمی که توی اون کامنت از قانون اشاره کرده بودید بهش خیلی روی من تاثیر گذار بود چندین و چند بار اون کامنت رو میخوندم و سعی میکردم بازم بیشتر درک کنم و بفهمم قانون رو

      توی کامنتتون درمورد کانون توجه صحبت کرده بودید و مثال پیانو و بدنسازی خیلی قشنگ و دقیق نحوه کارکرد قانون توجه رو توی اون مثال گفته بودید و دری از اگاهی به روم باز شد از کانون توجه

      از اینکه چقدر واقعا هرلحظه کانون توجه در زندگی ما داره تاثیر میزاره. و ثانیه به ثانیه ما داریم به جهان فرکانس میفرستیم

      همین موضوع ثانیه به ثانیه و فعل های مضارع در قرآن ..

      وقتی گفتین که ثانیه به ثانیه ذهن رو جهت دهی کنیم تاثیر خیلی شگرفی میزاره من اومدم اینو تستش کنم یکی از کارهایی که کردم این بود که سعی کردم وقتی دارم تمرینی انجام میدم یا کامنتی مینویسم سعی کنم ثانیه به ثانیه و بدون وقفه ذهنم رو تغذیه کنم و خب نتایح بینظیر بود

      اولین جلسه 11 کشف قوانین رو نگاه کردم که با موضوع: جهت دهی دادن کانون توجه و بیشتر ماندن در احساس خوب .. بود

      یادمه توی احساس خوبی نبودم

      اما آقای شریفی فقط بیست دقیقه بدون وقفه و ثانیه به ثانیه ذهنم رو جهت دادم

      اومدم توجهم رو گذاشتم روی فرصت ها، روی راه هایی که خدا میتونه برام باز کنه، روی توانایی هام، روی خوبی های زندگیم 20 دقیقه بود اما ثانیه به ثانیه بود،، 20 دقیقه بود اما بدون وقفه بود،، راه میرفتم توی خونه و با خوپم صحبت میکردم

      ناگهان به خودم اومدم و دیدم دارم اشک شوق میریزم

      میدونی آقای شریفی بعد ده دقیقه خود ذهن همراهیم میکرد

      خود ذهن داشت بهم افکاری رو نشون میداد که دیگه آگاهانه نبود اصلا من یادم رفته بود که عهه اینم هست اونم هست…

      و اون فقط احساس خوب نبود، به دنبالش اتفاقات خوب هم اومدن نمیگم خالص بود نه صد در صد یکسری ترمز های دیگه ایی هم توی ذهنم بود مخصوصا احساس عدم لیاقت اما هر اتفاقی که میفتاد یک تکه پازلی که داشت کم کم یکسری اتفاقات قشنگ رو تکمیل میکرد

      حالا که درمورد احساس لیاقت صحبت کردم و دارم کامنت مینویسم دوست دارم این کامنت رو فرصتی ببینم تا درمورد این موضوع صحبت کنم و ثانیه به ثانیه ذهنم رو جهت بدم

      توی اموزش های استاد و متن های سایت از غالب ترین فرکانس برای احساس لیاقت استفاده شده، میشه گفت درطول روز اغلب فرکانس های ثانیه های زندگی ما ارتباط مستقیمی پیدا میکته با احساس لیاقت، هر واکنش به اتفاقات و چالش ها، و همچنین گفتگو های ذهنی که صبح تا شب همینطوری داره تکرار میشه

      جالبه درمورد ثانیه به ثانیه صحبت کردیم.. به نظر من هرچقدر احساس لیاقت بهتر میشه این فرکانس لحظه به لحظه داره خالص تر میشه و اتفاقات واقعا توی مدت زمان کوتاهی خودشون رو نشون میدن

      من برام خیلی. واضح بود که توی هفته اولی که دوره احساس لیاقت رو کار کردم چقدر اتفاقات فوق العاده ایی برام رخ داد اصلا روانی زندگیم عالی بود.البته یک وقفه کوچکی هم افتاده در کار کردن من روی دوره احساس لیاقت اونم بخاطر امتحانات خرداد بود که چون امتحانا نهایی شده و خیلی هم سطحش بالاست واقعا وقت نمیکردم و امروز آخرین امتحان بود. ولی نکته مثبت اش این بود که فهمیدم واقعا کار کردن روی احساس لیاقت چیزی نیست که به درجه ایی برسیم که دیگه روش کار نکنیم یا وقفه بدیم بهش و یا بخوایم حالا یکی دو روز چیت کنیم و برای خودمون مثلا ارزش قائل نشیم و بریم سریال چرت و پرت ببینیم، با خودمون بد صحبت کنیم و احترام نزاریم

      نه.. احساس لیاقت یک چیز دائمی است.من کاملا احساس کردم که وقتی کار نمیکنم روی احساس لیاقت داره رفتار های قبلیم بروز پیدا میکنه و همینطور هم شد!

      به لطف خدا یک موضوعی رو درک کردم اونم این که وقتی یک ذره از مسیر خارج میشم سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و سعی در تمرکز روی نکات مثبت مععجزه میکنه.

      اصلا فوق العادست سریال ها مخصوصا سفر به دور آمریکا،، همزمان توجهت روی نکات مثبته از طرفی داری شیوه برخورد یک خانم و آقای قانونمند و متعهد به قوانین زندگی رو میبینی و کلی یاد میگیری.

      قانون قانون مدار هاست. حتی جوری که خداوند منو با دوره احساس لیاقت هم مدار کرد هم به همین شکل بود. یادمه قبلش هیچ انگیزه ایی نداشتم برای اینکه روی خودم کار کنم،، از مدار خارج شده بودم،، نصف شبا توی یوتیوب چرت و پرت میدیدم و روز به روز گیج تر میشدم.

      بعضی روز ها عاجزانه به خدا درخواست میکردم و میگفتم خدایا من واقعا نمیدونم چه اتفاقی داره میفته هدایتم کنه من گیجم. نمیدونم چیکار کنم،، من گیر کردم! به قول استاد توی توحید عملی یازده من نه راه رفت دارم و نه راه برگشت،، دقیقا احساسم اینشکلی بود

      بعدش نمیدونم چی شد دلم خواست دو دور از سفر به دور آمریکا های استاد رو ببینم که ندیده بودم و مال وقتی بود که استاد تازه با بدن جدید و زیباشون اولین مسافرت رو میرفتند که یک سفر به هاوایی بود و سفر بعدی که دیدم اولین سفر به تراک کمپر بود.

      کم کم داشت دوباره قانون برام مرور میشد،، سپاسگزاریم بیشتر میشد، رفتار های استاد رو میدیدم و لذت میبردم و تحسین میکردم و منم کم کم رفتار هام داشت بهتر میشد

      اقای شریفی یک قسمتی استاد داشتن کامنت یکی از بگه هارو میخوندن و بعد توضیحات به سمتی کشیده شد که اینکه پولت و بزاری یک جایی و به امید اینکه اون رشد کنه و تو هیچ کاری براش نکرده باشی دیدگاه خوبی نیست، درکل منظور این بود که اون توانایی پول سازیه مهمه و اینکه پولت رو بدی یک عده ایی یا یک جایی بدون اینکه خودت کاری کنی و اطلاعاتی کسب کنی اون پول رشد کنه. یک جوری توهمه و اصلا فارغ از هرچیزی یک دیدگاه خطرناکیه چون وابسته به ذات نیست اون پول و وابسته به غیر هست

      من اون روز که اون فایل رو دیدم تصمیم گرفتم پولم رو از یک جایی که بدون هیچ اطلاعاتی یا تحلیلی و.. سرمایه گذاری کرده بودم بکشم بیرون،، دست دست کردم و خودمو گول زدم اما فرداش نشونه خیلی محکم اومد و من کشیدم پول و بیرون

      اقای شریفی باور کن توی چندروز اینده یک اتفاقی افتاد که اگر پول من اونجا بود تقریبا نصف میشد و خدا میدونه که چقدر حالم بد میشد و کنترل ذهن برام سخت میشد

      بعد باز دوباره الهامات میگفت حالا پول رو روی خودت سرمایه گذاری کن و من اینطوری هم مدار شدم با دوره احساس لیاقت

      و همون هفته اولش واقعا برکاتی اومد توی زندگیم که واقعا معجزه اسا بود. و فکرشو نمیکردم.

      راستش این موارد بالا رو فقط برای یادآوری به خودم و اتفاقاتی که افتاد نوشتم بنظر من خیلیییی مهمه که مرور کنیم اتفاقات رو مرور کنیم دستکار خداوند رو مرور کنیم ک چقدر قشنگ خداوند داره مارو هدایت میکنه

      مخصوصا اون موقع گه این اتفاقات رخ داد من اینقدر با خدا صحبت میکردم و میگفتم: خدایا میدونمم تویی هاا؛؛ حواسم هست تو بهم گفتی پول و بگش بیرون، تو برام فلان چیزو جور کردی تو بودی که همه این کارارو کردی،،، خدایا حواسم هست از چه احساس بدی منو کشوندی بیرون و الان چه احساسی دارم،، و من هرروز سپاسگزار تر میشدم.

      همون روز اول که دوره احساس لیاقت رو استارت زدم فایل توحید عملی 11 روی سایت قرار گرفت. اصلا ترکیب فوق العادخ دیوانه کننده و رویایی بود.

      فرکانس تسلیم و فرکانس احساس لیاقت.

      توی اون فایل استاد داشتند توضیح میدادند که دو تا باور هست که باعث میشه ما الهامات رو دریافت کنیم

      1. باور کنیم ما لایق دریافت الهامات هستیم و خدا داره هر لحظه مارو هدایت میکنه

      2. اگاه باشیم که هیچی نمیدونیم و در برابر اون هیچی نیستیم و هیچی بلد نیستیم.

      این کامنت خیلی هدایتی داره نوشته میشه من ثانیه به ثانیه دارم مینویسن پنج دقیقه قبل نمیدونستن اصلا قراره درمورد این چیزا صحبت کنم اما راستش حسم میگه اینارو بنویسم حداقل برای خودم تا مرور کنم هدایت های بینظیر خدا رو…

      یادمه یکی دیگه از عواملی که باعث شده بود زندگیم روان تر بشه این بود که من خیلییییی جزئی و با دقت و عمیق سپاسگزاری میکردم.

      یادمه یک هندزفری خداوند وارد زندگیم کرد و من هرموقع داشتم فایل گوش میدادم بارها به خودم میگفتم خدایا شکرت ببین چقدر خوب صدای بیرون رو کنسل میکنه چقدر کیفیت خوبی داره چقدر بم صدای فوق العاده ایی داره.

      بعد اون سپاسگزاری سه چهار روز بعدش خداوند به من یک لپ تاپ دوباره هدیه داد

      میدونی الان که نگاه میکنم خیلی جالبه از اون هندزفری عه حتی بیشتر از لپ تاپ سپاسگزاری کردم

      یا همزمان با هندزفری کارت حافظه گوشیم که میتونم فایل هارو توش ذخیره کنم اینقدر سپاسگزاری میکردم که واقعا انگار بزرگترین نعمت دنیاست.

      یکی دیگه از مواردی که کمک کزد اتفاقات خیلی روان پیش بره احساس خوب بود

      یک کامنتی از دوستم مرجان عزیزم توی سایت دریافت کردم که توش میگفت احساس خوب وابسته با عوامل بیرونی نیست میشه با ظرف شستن هم به احساس خوب برسی، وقتی که داری ظرف میشوری به این توجه کنی که غذایی بوده که بخوری کسایی بودن که باهاشون غذا خوردی، سقفی که بالای سرت بوده و اون وقت با اشک شوق ظرف میشوری یا وقتی داری چایی با قهوه میخوری طعمش رو قشنگ مزه مزه کنی و به این فکر کنی که ارامش داری و میتونی با خیال راحت چایی بخوری

      وقتی این کامنت رو خوندم دوباره احساس کردم دارم سپاسگزار تر میشم. احساس لیاقت غالب ترین فرکانسه و سپاسگزاری بالاترین فرکانس ترکیبشون منو به پرواز در آورده بود.

      اینا همه رو گفتم تا فقط این مرور شه برام که دلیل نتایج توی بازه های زمانی مختلف چیه

      دقیقاا من درک میکنم وقتی به درجه ایی ادم میرسه و فکر میکنه اون اتفاقا شانسی بوده و اصلا ربطی به نوع کار کردن من نداشته یا مثلا به هر حال چه من سپاسگزار میبودم چه نمیبودم اون اتفاقه که رخ میداد دیگه!

      چه خوب که خداوند امشب منو کشوند پای نوشتن این کامنت و کلمات رو نوشت و به من لطف کرد.

      دوست دارم کامنتم رو همینجا تموم کنم و بعدس شاید برم یکم سفر به دور امریکا ببینم.

      من تاحالا کامل سفر به دور آمریکا رو ندیدم الان چند روزه دارم همون سفر اول رو میبینم و جایگزین کردم با همه ورودی های نامناسب توی زندگیم و چقدررر فوق العادست سفر به دور آمریکا

      جالبه الان سفر جدید استاد رفتن وقتی ترکیبی نگاه میکنم اون سفر روبا این سفر واقعا خیلی باحاله و چقدر تفاوت ها و بهبود دائمی مشخص میشه.

      خدایا شکرت

      اقای شریفی سپاسگزارم که این فرصت رو فراهم کردید تا بنویسم

      فکر کنم اولش اصلا میخواستم درمورد یکسری موضوعات دیگه صحبت کنم ولی خب باید پارو نزد وا داد

      خدا یار و نگهدار هممون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1348 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد ودوستان عزیزم

    روزشمار تحول زندگی من

    روز اول:

    این اولین فایل هست و مهمه که فکر کنیم که چرا روز اول از عزت نفس شروع شد؛؛؟؟؟

    چون پایه واساسه

    چون تحول از عزت نفس شروع میشه

    من هدف امسالمو تغییر باورها وشخصیتم ،انتخاب کردم و با بررسی ذهنم متوجه شدم اصلا خودمو ارزشمند نمی دانم و اصلا عزت نفسم خیلی داغونه

    من خودمو در مورد دیگران و اشتباهات گذشته ام بسیار سرزنش می کنم و احساس گناه می کنم.

    چون توسط فرهنگ مسایلی برامون مهم وباهمیت شده و آزادیهایی از ما گرفته شده،که انجام ندانش حس عدم رضایت برامون به ارمغان میاره و انجام دادنش احساس گناه.

    مثلا:

    مثلا من دوس دارم راحت لباس بپوشم ،موهام رو نپوشونم ،اما چون تو فرهنگ ما ،نشانه ی بی حجابی و هرزگی هست ،بخاطر ترسم واینکه به جهنم نرم اینکاررو نمی کنم ولی از زندگیم راضی نیستم واحساسم بد میشه.

    اگه اینکارو بکنم ،بازم بخاطر اینکه فک می کنم خلاف دینه و بقیه درموردم فکر بد می کنن ،بازم حسم بد میشه و احساس گناه می کنم.

    واینگونه فرهنگ مارو دریه حالت عذاب همیشگی قرار میده و ممکنه به این نتیجه برسیم که:

    زن ارزشمند نیست و باعث فساد مردها،زنا هستن

    وبراحتی احساس ارزشمندی و عزت نفسمون با خاک یکسان میشه

    ما تمام باورهامونو از فرهنگ وجامعه دریافت کردیم

    باور مخرب دیگه ای که مرا همیشه تو احساس بد نگه می داشت،باور این که باید اسراف نکنیم و کم خرج کنم تا به بهشت بروم

    این باور باعث شد هیچ نعمتی وارد زندگیم نشود و زندگیم با سختی هرچه تمامتر بگذرد و همیشه نگران هزینه ها وپول باشم واحساسم بد باشه و خودمو لایق بی کیفیت ترین وسایل و غذاها و لباس ها بدونم و اصلا برا خودم هزینه نمی کردم و در نتیجه چون خواسته هایی داشتم ،که باان باورها رسیدن بهش،مقدور نبود ،همیشه احساس م بد بود و عزت نفسم صفر بود و با خرج کردن همم همیشه احساس گناه می کردم که خلاف دین عمل کردم و دیگرانو و شوهرم وپدرومادرم رو علت زندگی سختم می دانستم

    واینگونه این باور مرا در احساس گناه وعذاب وجدان همیشگی قرار میداد.

    باور مخرب بعدی ،که هم از جامعه دریافت کردیم،باور بسیار غلط امر به معروف ونهی از منکر ویکی از مخرب ترین پاشنه های اشیل منه.

    این باور که فکر می کنم می تونم دیگرانو از مدار غم وبدبختی بکشم بیرون

    ومدام سعی در نصیحت اطرافیان دارم و چون به نکات منفی انها و مسائل بیرونی توجه می کنم ،حسم بدمیشه و اگه اینکارو نمی کنم بازم احساس گناه و عذاب وجدان همیشگی می گیرم.

    اما تمام این باورها خلاف قوانین خداونده

    من فقط خالق زندگی خودمم ولاغیر

    وهرکاری برای تغییر عاملی بیرون از خودم ،کاملا فقط ضربه زدن به عزت نفسم هست.

    اینا کلا پاشنه های اشیل منه

    امیدوارم بتوانم اونها رو اصلاح کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 648 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به مربی عزیزم و همه ی دوستان هم فرکانسی

    نمیدونم چندروز از عضویتم میگذره اما اولین کامنتمو دارم براتون مینویسم

    امروز عید قربان

    اسماعیل درونمو قربانی میکنم

    حدود یک سالی هست که ازدواج کردم و عاشقانه همسرمو دوست دارم و رابطه خیلی خوبی داریم اما گاهی متوجه میشدم مواد مخدر (تریاک) با دوستانش مصرف میکنه.

    خدا میدونه چقد حس و حالم بد میشد و نا امید میشدم و چقدر سعی کردم با تهدید با مهربانی با هرچیزی ازین راه بیرون بکشمش

    اما موفق نشدم

    و دیشب که برای دفعه نمیدونم چندم متوجه شدم مصرف کرده با دادن یه مسیج ازش خواستم تا وقتی نتونسته خودشو جمعو جور کنه و تصمیمشو برای ادامه زندگیش نگرفته سراغ من نیاد(ما در دوران عقد هستیم)

    بر خلاف هرسری دیشب ازین کارم حس خوبی داشتم و یه حسی میگفت تو کار درستی کردی اون خودش باید تصمیمشو بگیره تو همه تلاشتو کردی بسپار به خدا ازین جا به بعدشو

    و چقدر خدا جواب منو با هدایت به این فایل زیبا داد

    چقدر قشنگ در مورد اعتیاد و اینکه ما تا شخصی خودش نخاد نمیتونیم تغییرش بدیم حرف زد

    خدای من

    واقعا تو از رگ گردن به من نزدیک تری

    تو میدونی من دنبال چی هستم همونو به من نشون میدی

    وقتی از ته ذهن من اینقد قشنگ خبر داری

    اونوقت خواسته های واضحمو ندونی؟

    ملومه که میدونی و میتونی همشو بهم بدی

    استاد عزیزم من فقط امروز تصمیم گرفتم سفرنامه رو باشما و مریم جون شروع کنم و اولین روزش اینقدر قشنگ و به جا برام رقم خورد

    ممنونم از خدای عزیزم که مهر درستی تصمیمو روز اول سفرنامه برام زد

    روز اول

    1403/03/28

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ایمان قادری گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    به نام خدای مهربان

    واقعا استاد عذاب وجدان و احساس بد چقدر باعث پس رفت و عدم موفقیت میشود و دقیق زمانی که در هنگام مشکلات ما بتونیم احساس خود مون رو کنترل کنیم در مدار موفقیت قرار میگیریم و حتی اگر این باور رو داشته باشیم که احساس خوب ما رو به موفقیت نمیرسونه ، حتما این باور را داریم که احساس بد باعث سرشکستگی ما میشود

    استاد من هر روز داخل یه دفتر اتفاقات خوبی رو که واسم افتاده مینویسم و با این کار تا مقدار زیادی شکر گزار خداوند میشوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    اگر اون کشتی تایتانیک می خواست به خطا و اشتباهی که کرده تا سالها تو سر خودش بزند . احساس گناه داشته باشند که ما باعث و بانی این همه مرگ افراد بودیم که تا این مرحله رشد نمی کردند .دکشتی های کروز و تفریحی

    پس اون تضاد اومده تا اون راه حل های درست را نشان بده . درست کنه . حل کردن مسایل باعث رشدند

    من وقتی هدایت شده هستم حل مسایل من را رشد می‌دهد

    صبر داشتن در هر کاری هدایت را شفاف تر نشون میده

    مشکلی نیست در جهان و در زندگی من بلکه مشکل من را بزرگ تر می کند

    باید قبول کنم

    چقدر به خودمون گفتیم خدایا چرا من ؟؟؟ چرا به فلانی این حادثه . این تضاد . این اتفاق . این مشکل را ندادی ؟؟؟

    در صورتیکه این اومده تا من را بزرگ کنه

    این اومده تا من را در مدار دریافتی های جهان که باعث رشد می‌شود قرار بدهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمدم گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز اول سفر

    سپاسگزار استاد هستم که دستی شد تا مرا با معنای عزت نفس و اعتماد به نفس آشنا کند .

    “عزت نفس”

    از وقتی که وارد این جمع شدم و این کلمه را شنیدم

    مدام از خدا سوال میکردم ، معنای آن چیست ؟

    معنای آن ساده بود و بار ها به من گفته شده بود ، مقاومت وحشتناک من باعث شده بود معنای ساده را نپیذیرم و به دنبال معنی فراتر بروم .

    عزت نفس؟ یعنی چه ؟ یعنی همین که وجود دارم ارزشمندم ! اعمالم مهم نیست ؟ گناهانم مهم نیست !

    بعد ها با آشنایی بیشتر از واژه های عزت نفس و اعتماد به نفس ، خداوند مرا ندا داد : زندگی خود را مرور کن تا ببینی در مواقعی که عزت نفس و اعتماد به نفس داشتی چه نتیجه هایی گرفتی .

    خدایم مرا به دوره ای برد که چاق بودم ، این دوره از سن 10 تا 13 سالگی ام بود .

    از آن جایی که رویایم فوتبالیست شدن بود ، تلاش های زیادی برای لاغر کردن داشتم ولی نتیجه دلخواهم به وجود نمی آمد .

    تا روزی که شخصی را بعد از مدت ها دیدم .

    با دیدن چهره اش خاطرات کودکی مان از جلوی چشمانم میگذشت .

    از دیدنش ذوق زده بودم .

    با لبخند به طرف من آمد ، سلامی کرد ، دست روی شانه هایم گذاشت و گفت میدانستی دوستت دارم .

    در آن لحظه میخواستم پرواز کنم ، با خود میگفتم :

    یعنی چی ؟ همین جوری و بدون دلیل مرا بعد از مدت ها دیده ای و میگویی :

    میدانستی دوستت دارم .

    منی که همیشه اهل بگو و بخند بودم تا پایان آن روز سکوتی مطلق داشتم و به شدت در فکر فرو رفتم .

    از آن روز به بعد جوری رژیم خود را متعهدانه اجرا میکردم که خانواده و اطرافیان متحیر شده بودند .

    تلاش من تمام اشخاص داخل باشگاه رو هم متحیر میکرد که موجب آشنایی من با آنها هم میشد .

    در تمام آن لحظاتی که سخت تلاش میکردم تنها یک جمله در ذهنم میگذشت : میدانستی دوستت دارم .

    خلاصه نتیجه دلخواه به وجود آمد.

    نفهمیدم کی لاغر شدم ولی یادمه سرعت تغییرم تمام فامیل را متعجب کرده بود ، به گونه ایی که دایی ام تا مدت ها مرا نمی شناخت .

    خدایم به من گفت :

    تاثیر داشتن عزت نفس این گونه است .

    عواملی دیگه ایی هم باعث به وجود آمدن این نتیجه شد ولی از نظرم مهم ترین اش همین بود .

    پروردگارا سپاسگزارم که با زبان آن شخص مرا متحول کردی .

    سپاسگزارم استاد برای تهیه این فایل های ارزشمند .

    سپاسگزارم مریم خانم برای این سفر زیبا .

    سپاسگزارم گروه تحقیقاتی عباس منش .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سحر صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1492 روز

    بنام فرمانروای جهان و جهانیان

    سلامی گرم و دلنشین خدمت استاد جانم و بانو مریم شایسته عزیزم بابت این سفرنامه

    چقدر خوشحالم که وارد این سفر بی نظیر شدم و به خودم تعهد دادم که از نو بسازم همه چیز و یک شروع قدرتمند داشته باشم.

    و اما عزت نفس،پاشنه آشیل و بزرگترین ترمز همه ی انسان ها

    داشتم فکر میکردم به این که من قبل از تولدم و قبل از ورودم به این دنیا یک نور از جنس آگاهی مطلق بودم و هستم چون منبع درونم که خداست از جنس آگاهیه و من ذره ای هستم از این نور عظیم جهان هستی.با خودم میگفتم وقتی من تکه ای از این نور عظیم هستم چطور شد که بعد از ورودم به این دنیا که اینم درخواست خودم بوده تا تجربه اش کنم چطور بعد از گذراندن زمان بچگی ،و هر چقدر که بزرگتر شدیم محدود شدیم به این ذهن و جسم محدود…چطور فراموش کردیم که جنس خودمون آگاهیه،چطور از اصل خودمون دور شدیم و هر روز محدودتر به شنیده ها و گفته ها و شنیده هایی شدیم که اصلا معلوم نیست بر چه پایه و اساسی بوجود آمده اند.

    شنیده هایی که فقط کورکورانه پذیرفتیم و در بطن ذهن و مغزمان ریشه زد و بزرگ و بزرگ شد تا جایی که دیگه قدرت همه چیو از ما گرفت و ما شدیم تحت فرمان و اسیر این شنیده ها و هر لحظه ذهن نجواگر عرصه رو تنگ تر کرد که با هر قدم ما چنان راهپیمایی در مغزمان به راه انداخت که بدون تفکر از حرکت ایستادیم و تسلیم شدیم در برابرش.

    همه ما ذره ای از نور عظیم جهان هستیم که خلق شده،چطور میشه که خودمون و بی ارزش میدونیم ،

    اصلا مگه میشه که خداوند که منبع تمام خوبی ها و زیبایی هاست چیز بی ارزشی خلق کنه!؟نه با عدل خدا جور درنمیاد.اگه فقط با مطرح کردن همین پرسش ها به فکر فرو بریم میبینیم که نه تنها ما ارزشمندیم بلکه خودمون میتونیم خالق ارزش و زیبایی باشیم…

    روح ما آزاد و رها ست و در قید و بند و چهارچوب خواستی نیست و ما میتونیم هر آنچه رو که بخواهیم تجربه کنیم محدودیت رو نپذیریم چون خالق ما محدود به زمان و مکان و بعد خاصی نیست چون ما هم از همین خالقیم…

    میدانم شاید ابتدا فکرکردن به اینها سخت باشه و پذیرفتنش واسه ذهن قابل قبول نباشه ولی حقیقت خلقت ما همینه.برای روح ما هیچ تعریفی از محدودیت ها وجود ندارد…بیاییم و خودمون و محدود به ذهن و شنیده ها نکنیم و از بند و اسارت این فرهنگ و جامعه و دین و مذهب در بیاییم و برگردیم به اصل وجودی خودمون.وقتی یکتا پرستی مختص به یک دین و مذهب نیست چطور میشه که محدود به فرهنگ جامعه ای باشیم که فقط کورکورانه و از روی جاهلیت پیرو یک سری گفته های بی پایه و اساس شده که هر عنوان و اسمی گذاشته و به خورد ما داده…

    اسلام آوردن مگر نه اینکه چیزی جز یکتاپرستی و توحید نیست …

    واقعا خوب و بد و زشت و زیبا رو چه کسی تعیین میکنه جز خودمون.

    بخداوندی خدایی که احد و واحد و بی نیاز و پاکیزه ست از هر آنچه که به او نسبت ناروا میدهیم با صفات خدا جور در نمیاد این عذاب وجدان

    واقعا قرآن بهترین مرجع هست برای پیدا کردن اصل و اساس همه چیز…که بشر امروز آنها را دست خوش سلیقه و طبع خودش قرار داده و به خورد جهان میده.

    وجود ما چیزی جز آزادی و زیبایی و رهایی نیست.

    ما به خودی خود ارزشمندیم فارغ از تمام خطاها و اشتباهات فارغ از دین و مذهب و جامعه

    ما تواناییم فارغ از اینکه امروز چه دستاوردی داریم

    ما آزادیم فارغ از اینکه خودمان را در زندان گفته ها و شنیده ها اسیر کرده ایم.

    عزت نفس چیزی فراتر از یک کلمه و جمله ست

    عزت نفس یعنی درک موجودیت خودمان

    یعنی دوباره وصل شدن به اصل خویش

    همانطور که باور کرده ایم خالق هستیم و قضا و قدر و سرنوشت از پیش تعیین شده ای در کار نیست بپذیریم و باور کنیم که عذاب وجدان هم،، همانند قضا و قدر، فقط و فقط زاییده ذهن محدود انسان هست. فقط بازی فرهنگ جامعه ایست که ذهن را محدود کند به خرافات…

    بپذیریم همانطور که خداوند هم در سرنوشت ما هیچ دخالتی ندارد ،ما هم هیچ توانایی و قدرتی در تغییر زندگی دیگران نداریم.مگر نه اینکه ما از خداییم و بازگشت ما به سوی اوست پس چطور میشود که بتوانیم با کشتن کسی ،او را نابود کنیم جز اینکه خودمان را نابود کنیم…

    خدایی که حتی اراده خودش را بعد از اراده ما قرار داده و فرموده سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه خودشان بخواهند… ما تا خودمان نخواهیم کسی نمیتواند ما رو تغییر دهد حتی خود خدا،و ما هم توانایی تغییر دیگران را نداریم…

    یادمان باشد که این کالبد جسم فقط و فقط برای تجربه ی ما هست در این دنیای مادی و فانی

    پس محدودیت را نپذیریم چون ما از خداییم …

    استاد عزیزم ،انچه را که امروز درک میکنم و میتوانم به کار گیرم اول مدیون هدایت الله هستم و بعد هم مدیون شما که راهنمای من هستین در این مسیر زیبا.

    در پناه خدای زیبایی ها

    عاشقتونم دردانه های خدایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    Gol Sabry گفته:
    مدت عضویت: 708 روز

              (به نام خداوند رحمان ورحیم)

    روز اول از روشمار تحول زندگی من.

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان ودوستان گل .روز اول از روشمار رو شروع میکنیم با فایل (چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه.)

    من از این جلسه نکته برداری کردم اما از اون دفترم کامنت نمینویسم سعی میکنم چیزهایی که با گوش کردن این فایل یاد گرفتم ودر مدار شون بودم را بیان کنم.

    در بخش اول از این فایل زیبا آموختم که هر موضوعی را قبول نکنم ودر آن تفکر کنم و به هر موضوعی فکر نکنم بیشتر در مواردی که به پیشرفتم وبه سلامتی ام وبه زندگی راحت تر وبهتر کمک میکند فکر کنم.

    در بخش دوم آموختم احساس گناه یک فرکانس ویرانگر است که بر گرفته از عذاب وجدان است و عذاب وجدان را فرهنگ ها وجامعه یی که در آن زندگی کردیم بوجود آورده اند خداوند گفته من تمام گناه را میبخشم بجز شرک را  وگناهانی بخشیده میشه که تکراری نباشه و ما از آن ها درس بگیریم وسعی کنیم دیگر تکرارش نکنیم.

    وآموختم که اشتباه باعث پیشرفت ما میشه وما با اشتباه کردن به این دنیای پیشرفته امروزی رسیدیم و خداوند فرموده من شما را با گشنگی تشنگی وگرفتن جان ومال تان امتحان میکنم و فرموده بشارت بده به صابرین به کسانی که صبر میکنند نه تحمل به کسانی که همیشه سپاس گذار هستند در هر حال وناسپاسی نمیکنند.

    خداوند در قرآن فرموده هرکس به خودش ظلم میکند هیچ کس نمیتواند به کسی دیگری ظلم کند اگه بخواهیم به کسی ظلم کنیم یا ضرری برسانیم در واقع به خودمان ظلم کردیم وبه خود ضرر رساندیم.

    از روزی که در قلب مان به بقیه محبت کردن را آغاز کنیم در مدار ثروت وخوبی ها قرار میگیریم.

    پس در نتیجه روز اول از سفر نامه 1403/3/23

    آموختیم که احساس گناه نداشته باشیم وهمیشه با همه در قلب مان مهربان باشیم وخود را در احساس خوب نگه داریم خدایا شکرت بخاطر این فایل زیبا که آگاهی های بسیار نابی در آن بود ومن آموختم.

    احساس گناه ️

    عذاب وجدان️

    تجربه از اشتباه️

    احساس خوب️

    نگران فردا نباش واز لحظه لذت ببر هر زمان ذهنت را خالی کنی زندگی لذت بخش تر میشود

    تشکر از استاد عزیز وازدوستانی که کامنتم را خواندن

    وتشکر از خدایی که من رو در مسیر هدایت قرار داد ومن رو لایق این مسیر دانست خدایا شکرت

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    [پروردگارا!] فقط تو را مى پرستیم وتنها از تو یارى مى خواهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: