«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 437
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام امروز جمعه 1403/6/9 هست و من روز اول رو شروع کردم
اول از همه وقتی فایل معرفی دوره رو گوش دادم خیلی احساس خوبی پیدا کردم چون همیشه یه سرزنش ریزی ته وجود من به من میگفت پاشو چیه اینقدر نشستی و ویس گوش میدی پاشو و بیشتر فعالیت کن از این ویس گوش دادن ها چیزی عایدت نمیشه.
ولی امروز به خودم گفتم نه فاطمه نگران نباش و به دیگران نگاه نکن تو با حوصله و با عشق فقط وقت بذار و اره ی خودتو تیز کن،این زمانی که تو وقت میذاری و ویس گوش میدی و نکته برداری میکنی و شکرگزاری مینویسی در آینده نتایجش معلوم میشه و میبینی که چقدر جلو میفتی از اونایی که فقط از صبح تا شب دارن جون میکنن و کار میکنن و عرق میریزن و میبینی که چقدر سرعت رشد و موفقیت تو بیشتر میشه با این اره ی تیز.
فاطمه وقتی وقت گذاشته باشی و اره ات رو تیز کرده باشی اونوقته که الرزق رزقان برات جواب میده و رزق دنبالت میدونه.
استاد گفتن وقتی حتی توی دلت به دیگران عشق بورزی داری در جهت موفقیت خودت قدم بر میداری منم نشستم و یه لیست از اون آدمهایی که حس خوبی بهشون ندارم یا ازشون رنجش دارم نوشتم و از امروز هر روز سعی میکنم که توی دلم براشون بهترین هارو بخوام و بهشون عشق بورزم،هیچ کینه یا حس بدی نباید در وجود من باشه اگر میخوام موفق بشم
استاد گفتن با احساس گناه تنها کمک میکنید که اون اشتباه دوباره و چندباره و حتی قوی تر تکرار بشه پس تصمیم گرفتم در کنار اینکه بابت اشتباهاتم به خودم احساس گناه نمیدم حواسم رو جمع کنم که بابت هیچ اشتباهی هر چقدر هم بزرگ به همسرم،پسرم و شاگردام احساس گناه ندم و سرزنششون نکنم وگرنه اون اشتباهات آزار دهنده توی زندگی خودم بیشتر میشه و این منم که درد میکشم
و نکته آخر روز اول اینه که فاطمه بشارت و مژده بر تو باد چون تو سختی ها و مشکلات مالی استخوان سوز امروزت رو داری با شادی و آرامش و توکل و ایمان پشت سر میذاری کل روز حالت خوبه و آرومی و لبخند به لب داری پس اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه هستی پس تو در مسیر توجه و رحمت و عشق پروردگاری و خیالت راحت باشه تو هدایت شده ای
خدایا شکرت بابت حال خوب این لحظه ام
پس توی این قدم
1.اره مو تیز میکنم
2.هر روز به همه آدمها توی دلم مهر میورزم و احساس خوب رو تجربه میکنم و سعی میکنم همه ی آدمها رو با تمام تفاوت هاشون دوست داشته باشم
3.نه خودم و نه هیچ کس دیگه رو بابت اشتباهش سرزنش نمیکنم و بهش احساس گناه نمیدم
4.هر روز و هر لحظه به خودم یاد آوری میکنم که آفرین فاطمه تو حالت خوبه و آرومی پس در مسیر توجه و عشق پروردگاری پس هدایت شده ای و مطمئن باش مسیرت درسته
سلام ب استاد عباسمنش خوبم.مریم شایسته عزیز.
فصل اول
فایل اول ….1403/6/7تعهد دادم
خدایا شکرت ک تونستم تعهد دادم روز شماره تحول زندگی من…شروع کردم.همیشه مقاومت داشتم
از وقتی ک تعهد دادم و گوش میدم می نویسم حس خوبی دارم خدایا شکرت
خدایت کمک کن در این مسیربمانم
ممنونم از مریم جان بابت این فایل های روز شمار
سلاااااااام به استاد عزیزم و خانم شایسته گل
سلاااااااام ویژه به هم فرکانسی های عزیزم مطمئنم حال دلتون خوبه
استاد نکات بسیار جالبی رو گفتند بیاین این نکات رو مرور کنیم:
در مورد وجدان و عذاب وجدان صحبت شد و گفته شد که ما خودمون عذاب وجدان ساختیم با دیدگاه ها و باورهای محدودکننده ای که برای خودمون ساختیم
مثلاً:شراب خوردن تو اسلام گناهه این برای یه مسلمان باعث ایجاد عذاب وجدان میشه ولیییی برای یه نفری که تو آمریکاست اصلا گناه نیست بله یه تفریحه و هیچ احساس گناهی ایجاد نمیکنه
حالا طبق قانون که استاد گفتن
احساس خوب=اتفاقات خوب
احساس بد=اتفاقات بد
کدومشون لذت بیشتری میتونن از زندگی ببرن؟
مطمئنا اون شخص آمریکایی اینا رو نمیگم که بگم شراب چیز خوبیه نه اصل مطلب رو بگیریم میگم که ببینیم عذاب وجدان و احساس گناه با انسان چیکار میکنه
ممکنه سوال پیش بیاد خب چطوری میتونیم عذاب وجدان و احساس گناه رو از خودمون دور کنیم؟
پاسخ داشتن باورهای درسته
دوتا مورد از باورهای درستی که خاطرم هست که استاد گفتن اینا بود
1_یاد آوری کنیم قانون رو به خودمون که احساس خوب=اتفاقات خوبه و احساس بد=اتفاقات بده
2_یاد آوری کنیم به خودمون که(خداوند بی نهایت توابه و بی نهایت ما رو دوست داره)دوستان اینو باور کنیم چون حقیقت هم همینه وقتی خداوند ما رو خلق کرد گفت به به چه چیزی خلق کردم به فرشته ها امر کرد که سجده کنند
اینطوری میتونیم احساسمون رو خوب نگه داریم و منتظر اتفاقات خوب باشیم.
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان گرامی
همون طور که استاد فرمودن که دیک نگاه حهانی به موضوعات داشته باشیم، من فکر میکنم اون چیزهای که گناه محسوب میشه در همه جای دنیا گناه محسوب میشه، مثل دروغ، خیانت، تهمت، غیبت و …
و قرآن هم به وضوح گناهان رو تشریح کرده پس میتونیم وجدانمون بر این اساس تشریح کنیم
و البته خداوند به همه فرصت توبه کردن و آمورزش خواستن به خاطر گناهان رو داده و به شرطی که بر اون گناه اصرار نورزیم ما رو میبخشه…
خداوند به من نعمت وجود داده و قدرت خلق زندگیم رو عطا کرده
خداوند به من فرصت تغییر فرکانس هایم رو داده و بی نهایت به این خاطر از خدا سپاسگزارم چون خداوند من رو به هیچ عنوان محکوم به گناهان و اشتباهاتم نکرده
من خودم را دوست دارم و خودم را میبخشم چون خداوند من را دوست دارد و می بخشد
من خود مقدس و نامتناهی و ابدی خودم هستم که پاره ایی از وجود خداست و عزت ازآن خداوند است و پیامبرش و کسانی که ایمان می آورند، ایمان به روح خدا در وجودم ، ایمان به قدرتی که خدا به من برای خلق زندگی ام داده، به ابدیت و مقدس بودن خود حقیقی ام
من همانم که خدا به خاطر خلقتم به خود آفرین گفت و ملائکه بر من سجده زدند و تمام جهان مسخر من شد
اینا رو برای تقویت عزت نفس خودم تکرار میکنم
بنام خداوند مهربان خداوند رب عالمین خداوند نورانیت خداوند روحش،رو در وجودم من دمیده خداوند از قلب من آگاه هست خداوند،که مرا هدایت کرد به این مسیر توحیدی،خدایا شکر چقدر به خاطر فرهنگ غلط،وعذاب وجدان خودم رک از نعمت های خداوند دور کردم باعث شده انچان سخت گیران عمل کنم که تصور کنم دنیا دیگه جای زندگی کردن نیست،وچقدر این احساحس،گناه باعث شده که تصورم از خداوند البته به شیوهای گذشته فکر کنم جلاد وبی رحم است ولی ته دلم خداوند رو رحمان ورحیم می دونم وهیچ وقت،عذاب دهنده این واز همین جا درخواست از خداوند میکنم مرا در مدار قرار دهد که این ابهام رو برطرف کنم ورزی بیاد که اصلن فکرکنم که عذاب وجدانی احیاحس گناه داشتم وچقدر به خاطر این موضوع خودم رو زجر دادم جلوی شادی خودم گرفتم چقدر به خاطر برعکس این ه فکر کردم طوری عمل کنم گناهی نکنم که به خداوند نزدیگ بشوم برعکس همین سخت گرفتن به خودم باعث شده هز مدار خداوند خارج بشوم با این شکر گزاری می کروم وسپاسگزاری می کردم ولی از لحاظ روحی روانی اون شراط،کلامی نداشتم وهمیشه فکر می کردم باید خیلی بی،نقص عمل کنی تا به چشم خداوند دیده بشوی واین عمل چقدر صدمات روحی به من زده روحی روحی که قسمت پاکی از خداوند روحی که خودآگاه من هست کهوقتی دست رسی بهش پیدا میکنی انگار تمام دنیا مال توست عشق میدی عشق می گیری بدون اینکا عذاب وجدانی داشته باشی،از خداوند می خواهم مرا در مدار قرار بدهد نه در کلامی قلبی وباوری وذهنی همانطور که مرا بدون هیچ واسطه ای هدایت کرد به این سایت به آگاهی که ریشه این موضوع رو برطرف کنم ارتباطم دو با خودش بهبود ببخشم وسنارویوی که به خاطر عدم آگاهی در ذهنم خودن ساختم نسبت به خودم وخداوند ساختم رو پاک کنم واینکه روح من قسمتی پاکی از خدواند هست وخداوند اینقدر آگاهی به من داده که ارزشمندیم رو پیدا کنم وقدرت روح استفا ده کنم که من. قسمتی از خدا وند هستم ضربه ناپذیر صبر با عشق میکنم تا خداوند مرا هم مدار کنه با اصل توی هر موضی اصل بینم دور کنم خودم از،حاشیه وفرعیات که چقدر دامن زده به،توحید درون من واعتماد به نفس من به عزت نفس من وخودارزشمندی،من خداوند مر در مدار ودرک فهم وهوشیاری ابدی خودم قرار بده خدایا مرا در مدار قرار بده ارتباط،رو با خودت بهبود بخششم وچقدر،خدایا حالا کخ متوجه شدم ریشه این بد بینیم نسبت وخودم وخداوند وقرآن به خاطر احساحس گناه بوده وچقدر احیاحس،مرا در مدار خوشبختیم دور کرده حتی،باعث،به وحود اومدن شرک بیشتر در وجود من شده ولی خداوند قطعا صدای مرا می شوند حتما مرا در درست بهبود اتباط،با خودش قرار میده واین بی صبری،ذهنی این خود خ آهی وخودمحوری تبدیل می شوی خدا محوری به عشق به خودم وخداوند عشق بدون واسطه عشق بدون شرط شروط عشق با ایمان تزلال ناپذیر عشق بودن قدرت دادن به عوامل بیرون از خودم عشقی این لیاقت رو درون خووم می بینم اون رو به عنوان تنها منبع خیر درونی خودم وتنها نیروی خیر مطلق وجودم ودرک کنم این این موضوع قوانین رو چون خدا خودش،آگاه است از بنده اش بیشتر موضوعات به خاطر عدم آگاهی از قوانین است قطعا من اگر اطلاع درست ودقیق رو قطعا اجرای میکنم در زندگیم واجازه نمی رابط،با منبع قط بشود فارغ اون دنیا می خوهد ی بشود همین دنیا اون سعادت رو نصیب درون کرده خودش گسترش،میده تا اون چیزی مد نظر خودم هست از لحاظ ذهنی خوشبین مثبت اندیش ودر مسیر توحیددرونی از لحاظ ذهنی توحیدی وریشه این فرهنگ غلط رو از درون خشک کنم واین وجدانی من می خواستم هز اون طریق برای خودم بهشت ر رقم بزنم با دلسوزی کردن با کمک کرون به افراد وهزاران خودم بگذرم چیزی،خداوند هم ردش،میکنه آکل قدر دان خودم باشم به جای دلسوزی کردن وکمک کردن که،واقعا هیچ کمکی از دست من بر نمیاد وآدم خودشودشون فقط،می تونن به خودشون کمک کنن من می تونم عشق بدم بدون اینکه حتی بخ کلام بیاورم به جای،به جای اینکه فکر کنم به اینکه می تونمبه کسی بدی کنم وبخوام چیزی،رو به کسی ثابت کنم بخ درون خودم برم وجودخودم بیدار کنم وجودی که مرا به خداوند نزدیک میکند وجودی که جزئ از خداوند هست خدایا این درخواست ها از تو هست مرا آین مدار قرار بده به جای نشتن وانتقاد کرن از خودم ودیگران رو بزارم کنار هر جا دیدم نیلز انتقاد کنم به راحتی حرفم بزنم خداوندرو یک نیروی کمک کننده در درونم تصورم کنم در مسیر
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان
خدارو هزاران هزاران بار شکرگزارم که من رو هدایت کرده به روز شمار تحول زندگى من که از امروز شروع کنم و خیلی خیلی هیجان دارم که قرار هست کلى اتفاقات عالى رو تجربه کنم.
میخواهم تا جاى که میتونم بنویسم و از خودم ردپا بگذارم و بعدا که خودم میخونم نوشته هامو یادم باشه از کجا شروع کردم و به تغیرات را بهتر بفهمم و ایمانم قویتر شود.
خدارو هزاران هزاران بار شکر این روزها خیلى آرامش دارم و همه کارها رو به خداوند سپرده ام و تا جاى که میتوانم دارم نگرانى هایم را کم میکنم و به یاد خودم میارم نگران هیچى نباش خدا به بهترین شکل همه چیز رو اداره میکنه و کار من فقط لذت بردن از همین لحظه هست و توکل به خداوند و اینکه ایمان داشته باشم خودش همه چیز رو برام به زیباترین شکل انجام میدهد و من باید فقط در احساس خوب باشم و سپاسگزار هر لحظه از زندگیم.
مدتهاست که متوجه شدهام بسیاری از واکنشها و فکرهایم، حرفها و کردههایم و حتی تصمیمهایم، به طرز شگفتانگیز و پیچیدهای ریشه در یک باور بنیادین دارد و آن این است:
«من اضافه و مزاحم ام»…
… متوجه شدهام که زیاد از حد عذرخواهی میکنم حتی اگر بیتقصیر باشم.
متوجه شدهام که پس از هر گفتنی و عملی، قطعاً خود را سرزنش میکنم که چرا ساکت و منفعل نماندم!
در هر شغل و محل کاری، در هر جمع دوستانهای و حتی در خانواده، احساس مزاحمت میکنم و فکر میکنم سربار دیگرانم.
وقتی مهاجرت کردم، روزهای اول با کمک یک رواندرمانگر که تشخیص داده بود طرحواره نقص و شرم و بازداری هیجانی دارم، احساس تعلق را در خودم نسبت به شهر و کشور جدید پروراندم تا بتوانم بمانم و برنگردم، اما چندی نگذشت که اخبار مربوط به اعتراضات بومیان نسبت به بیگانگان و مهاجرین باز توجه مرا جلب کرد و باز این احساس گناه در من شکل گرفت که: من مال اینجا نیستم، من در جای اشتباهی قراردارم، و نکند که مزاحمم و جای کسی را تنگ کردهام و باز باید بروم….
و فکر میکنم که خودم دستی دستی با ناخودآگاهم موقعیت ریجکتی خودم را پدید آوردم و اکنون هم تا دوسال ممنوع الورود به آن کشورم!
حتی بابت همین هم احساس میکنم و از خودم معذرت میخواهم!
حتی زمانی که تنها زندگی میکردم، چه درصورتی که مکان زندگی رایگان داشتم و چه زمانیکه بابت بودنم کرایه پرداخت میکردم، بازهم ناآرام و بی قرار بودم.
گاهی اصلاً به نقطهای میرسم که واقعاً دوست دارم زمین باز شود و من را ببلعد! تا همه از شر من راحت بشوند!
خدایا
بابت بودنم شرمسارم.. خیلی شرمسارم… میگویند به اختیار خودم و به انتخاب خودم آمدهام… هرچند یادم نمیآید… ولی ببخشید… خطا کردم که مزاحم دیگران روی زمین شدم!
خدایا… من حتی ازینکه از برخی حشرات میترسم و مجبورم آنها را بُکُشم ناراحتم!… معذرت میخواهم… ببخشید
بی نهایت احساس گناه میکنم برای این که هستم!
شرمسارم که با بودنم برای پدر و مادرم ایجاد زحمت کردم
و بعد هم مجبور شدم زحمتشان را همیشه جبران کنم
و خودم به زحمت افتادم!
بله… ازین که خدمات میدهم که چیزهایی که جبران نمیشود جبران بشود، خستهام… تَه ندارد این جبران ها!
خستهام!
پس… همچنین از خودم هم معذرت میخوام که هستم
که باعث میشوم تا سخت کار کنم و سخت پول بدست بیاورم تا مبادا دوباره برای کشورم یا خانواده و دوستانم زحمت ایجاد کنم.
برای بیش از اندازه مستقل بودنم و هرگز کمک نخواستن از کسی…
خدایا شکرت که سلامتم،… مدتهاست مراقبم بیمار نشوم و هربار مریض شدم آن را پنهان کردم که مبادا مراقبت کردن از من به گردن کسی بیفتد یا خرج درمان و نگرانی برای کسی بتراشم و درست کنم.
متوجه شدهام که من برای اینکه کمتر احساس اضافی و مزاحم بودن بکنم، برای راضی نگه داشتن برخی، خدمات به شدت اضافی به دیگران میدهم، و همین مرا از پا درآورده
من از بدنم بینهایت معذرت میخواهم
که فرصت ندارم ورزش کنم، یا کمی به خودم برسم
من احساس گناه شدیدی میکنم که آنقدر خستهام که نیاز به استراحتِ گاهی بیشتر از دیگران دارم اما جلوی استراحت کردنم را میگیرم
من اعتراف میکنم که بابت نرنجیدن دیگران خود را بسیار رنجانده ام
و انقدر سعی کردم خوب و کارآمد و خوشرو و مهربان باشم که بقیه را راضی نگه دارم که مرا ترد نکنند… که حداقل مفید باشم و شرم ساریِ بودنم را التیام بخشم!
اما عین یک دور باطل در چیزی گیر کردهام که راه نجات نمیبینم.
دلم فریاد میخواهد فریاد
دوست داشتم کاش در یک کُره دیگرتنهای تنها می بودم بی هیچ وظیفه ای در قبال بودنم!
بی هیچ پرداختی بابت زندگی کردنم
بی هیچ اجباری برای درآمدزایی و بی تلاش برای معاش
و من چه غمگینم که هستم و نمیدانم چرا هستم و بدتر اینکه نمیتوانم خود را از میان ببرم. جرأتش را ندارم…
خداوندا
هر بار در رابطهای رفتم، همیشه نقطهای بود که باز به من یادآوری کرد من اضافه و مزاحمم… که باز تایید کرد که من باحال نیستم و با من خوش نمیگذرد!… که باید برَوَم… و خودم پیش از ترک شدن و حوصله سربَر شدن رابطه را ترک کنم!
خدایا
هدایتم کن
من حتی نمیدانم باور مثبتِ متقابل این عقیدهی ریشه دار چیست!
که با جایگزینی و تلقین هم که شده، کمی از شدتّش کم کنم.
حتی زمانی که مفهوم خودارزشمندی را یاد گرفتم، باز آن را (معنی ارزشمند بودنم را) با مفید بودن برای دیگران و دنیا اشتباه گرفتم و ارزشمند بودنم را همیشه در دستاورد داشتن و موفقیت های حرفه ای دانستم.
من هم مثل پدرم، شدم یک کمالگرای دستآوردپرست که از استراحت و تفریح کردن و خوابیدن هم احساس گناه میکند.
وااای که چقدر از موفقیت خستهام
اما از ترسِ عقب نماندن از ایدهآل هایم حتی لحظهای نمیتوانم بایستم و خستگی در کنم
… یادم نمیآید که عمیقاً از تفریح کردن لذت برده باشم
و چرا هنوز هم کار کردن را تفریح میدانم…
خدایا خستهام
خسته از این حس و تکرار و شرمساری و حس گناه
کمکم کن
یا هادی
به نام رب العالمین
سلام بر استاد عباس منش عزیز دل و دوستان گرامی
اول بگم که من مدتیه دارم فایل های دانلودی رو از ابتدا دانلو میکنم و طبق گروه بندی خود سایت فایل بندی میکنم تا اینکه امروز رسیدم به فایل روز شمار تحول زندگی من و تصمیم گرفتم علاوه بر فایل های دانلودی که هر روز دارم گوش میدم از امروز شروع کنم به گوش دادن و از همه مهمتر تکرار میکنم که برای خودم جا بیفته از همه مهمتر عمل کردن به حرفها و آموزش های استادم
من در حالی این فایل رو برای هزارمین بار گوش دادم که دوره فوق العاده عزت نفس رو گذروندم و هنوز باید بارها و بارها مجدد گوش بدم و بهش عمل کنم .
استاد عزیزم شما نمیدانید چه تحولی در زندگی من ایجاد شده روزی که با شما شروع کردم یک حسابدار ساده بودم در یک شرکت خیلی خیلی معمولی ولی الان مدیر مالی یک شرکت بزرگ هستم . با فردی ازدواج کردم که وقتی فهمید من به آموزش های شما گوش میدم بدون هیچگونه مقاومتی با من همراه شد و خداروشکر ایشون هم نتایج خیلی خوبی گرفتند
من به محیط کاری هدایت شده ام که اطرافم هیچ فردی نیست که بخواد با انرژی منفی یا غر زدنهاش فرکانس منو پایین بیاره چون من از خدای بزرگ خواستم که منو هدایت کنه به چنین مکانی و ازش سپاسگزارم
انقدر ارتباطم با خداوند عالی هست که همیشه این جملات در سر من میچرخه که خدا درون توست . تو یک بخشی از خدا هستی . وقتی تو داشتی به دنیا میومدی خداوند تور بدرقه کرده و گفته عزیز دلم برو بر روی زمین با شادی زندگی کن و از نعمتهایی که بهت میدم لذت ببر نگران چیزی نباش چون من هستم و فقط منو صدا کن تا من تورا اجابت کنم .
من امروز اولین روز تحولم را آغاز کردم و از خداوند میخوام تا شرایط را برای من آسان کند تا پایان این مسیر زیبا را با شما همراه باشم .
ما چقدر خوشبختیم که این آگاهی های ناب رو در این زندگی دریافت کردیم و هدایت شدیم به این مسیر الهی . و استاد عباسمنش نازنین خوشا به سعادت شما که اینگونه توحید را اشاعه میدهید در جهان .
شاد خوشبخت سلامت و ثروتمند باشید .
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی
من یه مدت به فایل ها گوش دادم و خیلی متحول شدم احساس آرامش پیداکردم و روی مداری قرار گرفتم که خواسته ام بود امامتاسفانه بعدازمدتی بخاطر مشکلاتی که برام آمده وتوجه به مشکلات ازفایل ها غافل شدم وتوجهم را از مدارم خواسته هام برداشتم و در نهایت ازمدار خواسته هام دور شدم وتمام آرامش من بهم ریخت وکلا یه آدم بدخلق شدم
اما باز خداراشکر دارم به فایلا گوش میدم و آرامش درونم را احساس میکنم وبه امید خدا باز روی مدارم قرار میگیرم
سلام پریسا عزیز
نگران نباش و با ابمان و توکل بر خداوند مهربان مجدد از اول شروع کن . با تعهد روی خودت کار کن و از خداوند بخواه تا همیشه تو را در این مسیر زیبا نگه دارد .
امیدوارم به زودی از رسیدن به خواسته هات و حال خوبت برامون بنویسی و ما هم کیف کنیم.
سلام و درود بر توحیدی ترین استاد دنیا
روز شمار اول
گام اول وقدم اول
برای رفتن از فرش تا عرش الهی
میخوام ثزوتمند بشم چونکه ثروتمندشدن تنهاراه رسیدن به خدا ووبهترین ووراحتترین و معنوی ترین کار دنیاست
استاد جان تو داری با وجود ما چه میکنی با این آموزه ها و فایل های آموزشی که رایگان در اختیار ما قرار دادی
از این فایل شما استاد عزیز آموختم که هر بلایی که داره سر ما میاد و خودمون با فرکانس بی لیاقتی مون بوسیله احساس گناه و عذاب وجدانی که هی شنیدیم و دیدیم بخوردمون دادیم موحب شدیم
آگاهی این فایل بینظیر و با مطالعه یکی دوتا از کامنت دوستان عزیزم بهم رسید اینه که هر وقت خطایی کردیم هر خطا با هر شدتی باید با تغییر نگاه برگردیم سمت خدا ،خدایی که فرموده بنده من هزاربار گر توبه شکستی بازا چرا نمیتونیم برگردیم چون احساس گناه و عذاب وجدانی که جامعه به ما تزریق کرد از هر طریقی نمیزاره اعتمادبنفس ما ظهور کنه و احساس لیاقت کنیم که اشکال نداره گناه کردم از خدا دور شدم ولی چاره ای جز رفتن به در خدا ندارم چون اگه نرم اونجا شیطان از همه طرف بهم حمله ور میشه همه جا مین گزاری شده جز سمت خدا و من با احساس گناه خودم و به روی مین شیطان میندازم و هر سری تکه پاره میشم باید برگردم بسمت خدا باید بگم درسته گناه کارم ولی خدامنو میبخشه چون بخشنده اونه نه کسی غیر اون و اونم گفته هزاربارتوبه شکستی بازااااا
آموختم که چیزی بنام عذاب وجدان و احساس گناه کردن کشکه کشکه کشکککککک
یعنی عاق والدین وجود نداره اگه میبینیم میشنویم فلانی عاق والدین شده یا آه فلانی اینو گرفته بخاطر کار بدی که انجام داده عمل زشتی که انجام داد و نتونست از عذاب وجدانش بیرون بیاد نتونست از اون حس گناه بیرون بیاد و نگاهشو به سمت بهترینها و لیاقتها که خداست تغییر بده باعث شد نه عاق یک فرد دیگه فهمیدم که هیچکس نمیتونه تو زندگی من تاثیر مثبت یا منفی بزاره من نمیتونم به کسی بدی یا ظلم کنم هر کسی فقط میتونه به خودش خوبی یا بدی کنه این یعنی امنیت این یعنی نهایت آرامش دیگه ازاین فهم و ازاین نگاه به جهان داشتن بهتر چی هست یعنی حق التاس اصلااااا معنی نداره این نگاه یعنی به که بدی کردی داری در نعمت و روزی حلال و پاک خدارو به روی خودت میبندی و این صدرصددددد به ضرر خود آدم یعنی ازاین به بعد خیلی باید نادان و عقب افتاده باشیم که بخوایم خودزنی کنیم خدایااااا این چه آگاهی نابیه که بما تزریق کردی خدایا شکرت از این آگاهی ناب شکرت ازاین نگاه زیبا
دیگه با فهمیدن و درک کردن این موضوع خداحافظ عذاب وجدان خداحافظ احساس گناه امروز با خوندن کامنت یکی از دوستان گلم در همین صفحه فهمیدم در دوران نوجوانی و جوانی گناهی انجام دادم که تا بزرگسالی اثرش با من بود امروز با گوش دادن این فایل و خوندن کامنت دوست عزیزم خانم مرضیه کاهی پور به این درک رسیدم من بخشیده شدم و اصلااااااا نباید نگران باشم یا احساس گناه کنم چون اگه بخشیده نمیشدم جام اینجا نبود واصلاااا به اینجا این سرزمین توحیدیه باعشق هدایت نمیشدم بسمت خدا دعوت نمیشدم همینکه لبیک گفتم به خدا یعنی خودش قبولم کرد یعنی ما باید بدترین گناه رو انجام دادیم حتی مشرک بودیم و الان زنده ایم و در مسیر درستی در حال حرکتیم یعنی خدا مارو بخشیده اگه توبه کنیم وتلاش کنیم بسمت توحیدی بریم بخشوده شده ایم و هرگز شیطان نمیتونه مارو به دام خودش بندازه بشرط اینکه خودمونو لایق بخشیدن بدونیم حتی اگه مشرک بوده باشیم که خداوند گفته شرک و نمیبخشم اگه قبل مرگ توبه کنیم و از عذاب وجدان فاصله بگیریم مطمعنننننن مارو میبخشع و براه خودش که راه راست هست مارو هدایت میکنه امروز نفس راحتی کشیدم حال خوبی بهم داده شد وقتی به این درک رسیدم تمام گناهنم بخشیده شده که من اینجام چرا هرازگاهی هی با توجه کردن به گناه گذشته اثرسمی ومنفیشو به حالم میارم و به تاریکی کشیده میشم خدایا شکرررررررت بابت این درک جدیدم خداروشکرررر بابت این فایل آموزشی بی نظیر توحیدی ترین استاد ما که رایگان در اختیار ماست خداروشکرررررر که قدم اولمو ووعالی بر داشتم فقط کمکم کن تا صعود به عرش الهیت در این مسیر بمانم و تمریناتم و بدرستی انجام دهم در این دوره بینطیر روزشمار با همسفران باعشقممممم همراه و هم نگاه باشم که موفقیت نزدیک هست که سرزمین موعود نزدیک هست خدایا شکرت که فهمیدم که هیج پدر مادری فرزندانش را نفرین نمیکند همه پدر مادرها فرزندانشان را میبخشن و اگه هم نبخشن تاثیری در روند رشدشون یا پسرفتشون ندارن مگه اینکه گیر احساس گناه و عذاب وجدان بیوفتن
و این نگاه و آگاهی دلیل نمیشه ما به پدر مادرمون بدی کنیم یا بی احترامی کنیم یا به هر بنده ای توهین کنیم چون طبق قانون خدا هر توهین یا بدی به هر مخلوقی حتی اون مخلوق حیوان باشد بدی و توهین به خویشتن هست که با بدی حالمون بد میشه وواین حال بد طبق قانون خدا مساوی هست اتفاقات بد پس هرچه خوبی کنیم حالنون خوبتر میشه و این حال خوب مساوی از با اتفاقات خوب.
الهی شکرررررررت به خاطر آگاهی و درک ناب امروزم
استاد وومریم جان ازتون بسیااااااار ممنونم ووسپاسگزارم
درود بر همه شما هسفران دوست داشتنیم.