باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سپاسگذارم استاد
بنام خدای مهربان
دوستان و استاد عزیزم سلام
من به این نتیجه رسیدم که هر آنچه که محدود مان میکند هرآنچه که اسیر مان کرده است و مانع پرواز مان شده است را رها کنیم ولو از هرفردی شنیده باشیم زیرا محدودیت فقط در ذهن ماست و آرامش را از انسان سلب میکند و ایمان را ضعیف میکند چون هدف از ایمان به خداوند باید آرامش باشد باید آسایش باشد باید رسیدن به خواسته ها باشد باید سربلندی و با عزت زندگی کردن باشد باید رهایی باشد و اگر اینا نیست باید این ایمان را رها و از پایه درست کرد
خدا دوست دارد همه ی ما انسان ها که جز از خودش هستیم در مسیر خود خدا حرکت کنیم این جهان برپایه خوشبختی شکل گرفته است و قرار است همه چی آسان بدست بیاد و هیچ چیز برای رشدش متقبل سختی نمیشود و خدا کسی نیست که دوست داشته باشد انسان ها به سختی زندگی کنند
وقتی نگاه به خداوند عوض میشود حس رهایی و سربلندی به آدم دست میدهد آدم خودش رو مورد حمایت پروردگار میبیند زیرا ما جدا از خداوند نیستیم همینکه راه میریم همینکه نفس میکشیم همینکه گیاهان رشد میکنند همینکه من صحبت میکنم همینکه شما میخونید همش بخاطر اینه که ما به خداوند وصل هستیم تمام کارهای جهان که همین الان انجام میشه بخاطر حمایت پروردگار است و این شکل طبیعی جهان است که هی خود شو گسترش میده
بنظرم تمام این عوامل اینکه میگیم من توانایی ندارم که برم فلان کار رو انجام بدم اینکه میگیم چرا با من بد رفتاری میکنند اینکه میگیم من آدم خوش شانسی هستم یا بد شانس هستم اینکه میگیم نمیتونم چون پارتی ندارم اینکه میگیم خدا به من پشت کرده اینکه میگیم کمبود وجود داره اینکه میگیم فلانی نتونسته پس منم نمیتونم یا من انسان از این جنس هستم وقتی این بهانه ها را داریم بنظرم هنوز اصل قانون رو متوجه نشده ایم اصل قانون اینست که ماها دقیقا و صد درصد هر اتفاقی که تجربه میکنیم تاکید میکنم ولو هر اتفاقی که باشد را بگردن بقیه و عوامل بیرونی نیندازیم و عامل آن را فرکانس های مان بدانیم. زیرا این جهان نظم دارد الکی برای کسی اتفاقی بد یا خوبی بوجود نمیاد. وقتی این اصل رو بیاموزیم کمر خم نمیکنیم تا بهانه داشته باشیم وقتی اینا درک میشه و تبدیل به باور میشه یعنی واقعا باید باور بشه اون وقتی نمیایم بگیم خدا کمک نمیکنه یا پدرم نمیذاره یا فلان چون میدونیم که صد در صد اینا حاصل فرکانس های ماست و خداوند زندگی هر فرد رو به دست فرکانس هایش داده است
بنظرم اجابت کردن خداوند به معنای باور کردن خداوند است و باور کردن خداوند به حرف زدن نیست باید قلبا باورش کرد چون دقیقا نگاه ما به خداوند تعیین میکند چگونه عبادت کنیم چگونه دوست داشته باشیم یعنی در واقع اجابت کردن دعاهای ما یا خواسته های ما بر اساس قوانین صورت میگیرد قانون میگه درخواست کردن فقط با کلمات نیست باید با باورها از خداوند درخواست شود چون باید ببینیم باورهامون در رابطه با خواسته هامون چه واکنشی دارد چون خداوند دقیقا باورهامونو دریافت میکنه اگر فقر باشه فقر اگر ثروت باشه ثروت میده پس اگر خداوند را باور کنیم چرا همیشه شاد نباشیم وقتی میدانیم بزرگترین نیروی جهان در اختیار ماست.
یعنی وقتی میفهمیم خدای مهربان این قدرت و آزادی را به ما داده که با باورهای مان زندگی خودمان را خلق کنیم یعنی وقتی من به اندازه هر فرد در این جهان به خداوند نزدیکم چرا شاهانه زندگی نکنم و با باورهای محدود کننده خودم رو اسیر بدانم.من باور دارم من به این دنیای مادی بخاطر لذت بردن و استفاده از این نعمات امده ام من شایسته ی این نعمات هستم.
ولی ما ها خدا را مثل آدم فرض کردیم فردی که مثلا قهر میشه، شاد میشه، عذاب میده، یکی رو دوست داره یکی رو نداره، حالا جالب اینجاست که بدی ما آدما اینه که حتی اگر نگاه اشتباهی داشتیم نیومدیم باورهای خوب بسازیم نیومدیم مثلا بگیم خدا اون کسی رو که دوست داره بیشتر نعمت میده بلکه اومدیم بد ترین چیزی ممکن رو گفتیم که نه خدا هرکسی رو دوست داره بلا سرش میاره نگفتیم این موضوع که در مورد آدم ها نیز صادق نیست چون اگر فردی یکی رو دوست داشته باشه قطعا محبت و عشقی بیشتری نسبت بهش داره نه اینکه بخواد بلا سرش بیاره. همین است که از خوبی های بهشت حرفی نمیزنیم از بدی های جهنم صحبت میکنیم. از مهربان بودن خداوند چیزی نمیگوییم از قهر و غضبش که اصلا وجود ندارد صحبت میکنیم. از نعمات و سرشار بودن ثروت چیزی نمیگوییم در حالیکه همین ترس و تردید ها و احساس خوب نداشتن ها خودش جهنم میشود.
یعنی انقد باورهای جامعه مخرب است که اصلا اساس آن هم اشتباه است که خود من وقتی قوانین رو فهمیدم اصلا بعضی باورها رو گیچ میشم که چطوری وارد جامعه شده واقعا.
ولی وقتی فهمیدم خداوند هیچ دخالتی در سرنوشت یا اتفاقات زندگی ما ندارد که بخواد بلا رو تجربه کنیم و فهمیدم که خداوند مثل یک سیسستم ثابت عمل میکند و هرآنچه که ما میسازیم و باور میکنیم رو برای مان فراهم میکند. یعنی اگر باورهای خوبی داشته باشیم مانند فردی هستیم که در قایقی نشسته و جریان آب که همان طبیعی بودن جهان است ایشان را به مقصد میرساند درحالیکه در حال لذت بردن است و اگر باورهای مخربی داشته باشید مانند فردی هستیم که برخلاف جریان آب حرکت میکند و چون زورش به آب نمیرسد همیشه بد بختی و سختی را تجربه میکند و عامل آن بلا ها را به گردن خداوند میندازد در حالیکه این آیه صریح قرآن است که میفرماید هرآنچه تجربه میکنید آنچیزی هست که پیشاپیش فرستاده اید. وقتی اینارو خوندم تفکر کردم و مهم تر از همه به احساسم نگاه کردم بسیار به قول استاد لطیف شدم.
بخدا من الان وقتی به مردم جهان فکر میکنم و اونارو میبینم که به یک سری خواسته هاشون رسیدند بعد به خودم که فکر میکنم میبینم که من فقط به خاطر فلان باور که از طریق مذهب وارد ذهنم شده به فلان خواسته ی خودم نرسیدم نمیخوام بگم مذهب بد هست یا خوب هست فقط میخوام بگم چون من این باورو داشتم اون اتفاق رو تجربه نکردم ولی چون آنها باور محدود کننده ی منو نداشتن به راحتی به اون خواسته ی که آرزوی من نیز هست رسیدند یعنی تفاوت فقط همین بوده آنها باور داشتن رسیدن من باور نداشتم نرسیدم.
و بعد از اون که باورم رو عوض کردم به سمت همونای که قبلا نمیرسیدم هدایت شدم.
چیزی که بنظرم خیلی مهم است اینه که اگر میخوایم چیزی رو بررسی کنیم سعی کنیم چیزی باشد که تهش یک نتیجه فوق العاده موجود باشد و احساس قدرت را در دلمان زنده کند نه چیزی که شک و تردید و دو دلی و ترس رو قوی تر کند.
دوستان عامل اتفاقات ما باورها و فرکانس های مان است ماها در طول عمرمون بارها درخواست داشتیم ولی بهش نرسیدیم زیرا لازمه درخواست باور کردن است زیرا ما با ارسال فرکانس های مان به خداوند میگیم اینو میخوام چه بیایم در مورد خواسته ها مون صحبت کنیم، چه بیاییم خواسته هامونو با عشق و احساس خوب تجسم کنید چه بیاییم دقیقا خواسته مونو واضح و مشخص بارها مثل یک ثناریو که اتفاق افتاده بنویسیم وکاملا احساسش کنیم چه بیایم خواسته مونو نقاشی کنیم یعنی داریم خواسته مونو خلق میکنیم خلاصه بدانیم که خداوند در زندگی ما مداخله نمیکند پس کسی را مقصر ندانیم. زیرا نگاه های که جامعه به ما میگه طوریه که آدم فکر میکنه خدا احساساتی میشه و یه جوری آدم دلش میخواد چند شبی بشینه و مثلا یه جوری خاص آرزوی که داره رو از خدا طلب کنه مثلا چند دقیقا ی گریه کنه و از خدا طلب کنه تا خدا اونو بهش بده یا مثلا یه جوری ارتباط موثری با خدا برقرار کنه تا خدا اون آرزشو بهش بده کلا نگا های جامعه ذهن ادم رو اینجوری تربیت میکنه. و چون با انجام این اعمال خیلیا به خواسته هاش نرسیدن بعد نا امید میشن.
این دو نگاه را با هم مقایسه کنید
فرض کنید شما آرزوی رو میخواید بعد خدا اونو غربال میکنه نگاهش میکنه و اگر دلش خواست بهتون میده اگر نخواست نمیده این یعنی چی؟ یعنی شما کنترولی رو زندگی تان ندارید و یک نیروی داره شما رو کنترول میکنه حالا شما با این نیرو ولو هرکسی باشه احساس خوبی داری؟
نگاه دوم: شما در هر لحظه در حال ارسال فرکانس به سمت جهان هستی میباشید جهان هستی مثل یک کانورتر در حال ترجمه کردن فرکانس های شما در قالب اتفاقات زندگی تان هست پس فرکانس ثروت ثروت رو وارد زندگیتان میکند فرکانس کمبود کمبودی را وارد زندگی تان میکند و… این چه احساس خوبی به شما میده؟
نگاه دوم رو آیه های صریح قرآن بیان میکند.
من وقتی نگاه های جامعه را حذف و باورهای بهتری نسبت به خداوند در درونم ایجاد کردم یک عشق خاصی نسبت به خودم پیدا کردم من این عشق و هماهنگی را مرتبط با دونستن قوانین ثابت الاهی و عمل کردن به آن ها میدونم. زیرا با تمام وجودم احساس میکنم تمام آنچه که من در زندگی میخوام رو این قوانین برام تامین میکند راستش را بخواهید انقد که از درون تغییر کردم شاید در قالب کلمات نتونم بنویسم. من الان مثل گذشته فقط هدف ندارم بلکه ایمان هم دارم که به اونا میرسم و به خیلی از اهداف کوچیکم رسیدم من الان فقط انگیزه ندارم بلکه یقین دارم که خالق شرایط زندگی خودم هستم من الان نمیگم خدایا کمکم کن بلکه واقعا احساس میکنم مورد حمایت پرودرگار خویش هستم الان احساس میکنم با همه در صلح هستم تمام انسان ها را دوست دارم احساس سرزندگی دارم و زندگی با عزت و افتخار را احساس میکنم. بیشتر به چیزای که شخصا دوست دارم میپردازم هم میتونم در کنار دوستانم شاد باشم هم بدون آنها شاداب زندگی کنم یعنی کلا یک حس عالی در همه ی حالات زندگی منو پوشش داده البته که الانم دارم روی خودم کار میکنم. دوستان باور کنید دونستن قوانین کیهانی و عمل کردن به آنها تمام آنچیزی که میخواید و تا الان آرزوشو داشتید براتون فراهم میکنه شما را فقط به اهداف تان نمیرسانه یک زندگی بسیار عالی که شاید الان تصورش را نکنید رو برای تان میسازه بسیار متفاوت از گذشته کلا احساس خوبی خواهید داشت. دیگه خیلی چیزا براتون بی اهمیت میشه و چیزای که با ارزش و مهم است رو مدنظر خواهید گرفت.
یعنی واقعا فقط با نگاه متفاوت به خداوند میتوانیم باور کنیم که میشود واقعا رویایی زندگی کرد میشود هم بزنس داشت هم در کنار خانواده بود میشود هم سیاحت رفت هم ازاد بود.
بسیار مهم است که باورهای توحیدی را در خودمان ایجاد کنیم تا بتوانیم در هر لحظه و هر مکان و هر زمان دست مان را بگیرد و زندگی با عزت را تقدیم مان کند زیرا تا وقتی شرک وجود دارد طمع، حرص و نداشتن اعتماد بنفس نیز وجود دارد.
و ایمان به خداوند حاصل باورهای ماست فقط کافیه خداوند را به عنوان تنها منبع قدرت جهان هستی باور داشته باشی دیگر ایمانت به اینکه میتوانی یک زندگی رویایی را رقم بزنی تقویت میشود. ایمان به خداوند و قوانینش یک احساس فوق العاده و آرامش بخش در درون تان ایجاد میکند بدور از هرگونه عبادت خاصی یا بدور از هر گونه مذهبی. چون هر فرد در هر دین و هر مذهبی با خداوند وصل است و این ایمان در درونش وجود دارد. ایمان یعنی با هر وضعیت که داری احساس کنی که مورد حمایت پرودگارت هستی و اقدام به پیشرفت کنی ایمان یعنی اگر حتی فقیر هستی آن فقر را انگیزه ی خودت بسازی و با تمام وجودت روی باورهای ثروت آفرین تمرکز کنی ایمان یعنی الان هیچ نشانه ی از موفقیت نمی بینی ولی در درونت ایمان پیدا میکنی که اتفاقات خوب برایت می افتد و احساس خوبت را حفظ کنی ایمان یعنی بدون اینکه دور نما را ببینی بتوانی حرکت کنی
من خودم زمانیکه باور خداوند همیشه با من است را در خودم ایجاد کردم بسیار قوت قلبی گرفتم زیرا باعث شده از بقیه کنده بشم و فقط به یک نیرو و یک منبع که بی نهایت است خودم رو وصل کنم. در واقع منشا تمام خوبی ها خداوند است که با دل بستن به خداوند اتفاقات خوب برای هر فردی پیش می آید.
ما هستیم و افکارمان ما هستیم و باورهای مان ما هستیم و واکنش های جهان ما اون انرژی پاک رو با افکار که داریم با خودمان همگام میکنیم و اون انرژی چیزی که باور داریم رو برای مان فراهم میکنه
بنظرم زندگی بر پایه توحید یعنی خودت را به بی نهایت بودن خداوند متصل کردن است یعنی خودت را در حمایت پرودگارت میبینی و احساس میکنی به هرآنچه که بخواهی میرسی، یعنی دیگران را بت نمیکنی و فقط روی خدا حساب باز میکنی، یعنی از کسی نمیترسی و شجاعت داری، یعنی وابسته به کسی نیستی و با خدا عشق میکنی یعنی زندگی شخصی خودت رو داری و آنچه خودت دوست داری رو میخواهی. یعنی اگر هدفی داری با قدرت و توکل به خدا به سمت هدفت حرکت میکنی یعنی موفقیت خودت رو با عوامل بیرونی مقایسه نمیکنی و میدونی که این قدرت که در درونت حسش میکنی خداوند است و میتونه تا هرکجا که بخواهی شما را یاری و حمایت کند زندگی توحیدی یعنی خدایا فقط تورا میپرستم و از تو یاری میجویم.
و بنظرم زندگی کردن در تفکرات گذشته و نداشتن آگاهی از قوانین جهان و شناخت خداوند باعث میشه فردی خودش، خدایش، زندگیش، اهداف و رسالتش را نشناخته و بدون لذت این جهان رو ترک کند. لذا آشنایی با قوانین و شناخت درست از خداوند برابر با خوشبختی یک فرد است.
من ارزشمندم و لایق بهترین ها
من نزد خدا محبوبم
استاد موقع نوشتن این نظر احساس کردم منم جز از برنده گان این دورم
ممنون که دنیا را جای بهتری برای زندگی میکنید.
در پناه الله یکتا شاد، سالم، موفق، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام دوست عزیز
بسیار خوش حالم ک با دیدگاهم سهم کوچکی در لذت بردن شما داشتم.
آرزوی شادی و موفقیت…
بسیار عالی دوست عزیز ممنون از اینکه احساس عالی اونو نوشتید.
چقدر از نگاه زیبای تان لذت بردم
شاد باشید
دوست عزیز واقعا از نوشتن تجارب تان و دید گاه تان نسبت به خداوند لذت برم
موفق باشید
سلام دوست عزیز
خداوند عاشق واقعی من هست چه باور زیبایی دارید.
استاد در مورد خدا و انرژی در جلسات نه و ده راهنمای عملی صحبت کردند چون سوال این بود گفتم
موفق باشید
دوست عزیز
با این انگیزه و نگاه های قشنگ بهتون تبریک میگم
موفق باشید
عالی بود دوست عزیز موفق باشید.
سلام دوست عزیز
از راه کار عالی تون برای ارتباط با خداوند بسیار خوشم آمد منم خیلی موقع ها اینجوری عمل میکنم.
در پناه الله یکتا…