باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 1

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آناهید شفیعی» در این صفحه: 18
  1. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    سلام استاد عزیز واقعا نمیدونم چجوری تشکر کنم از طرح این سوال

    من فکر میکنم شما واقعا پی به نیاز همه ما برده بودید و فکر میکنم این یه الهام بوده از جانب خدا تا شمارو وادار به طرح این سوال کنه. چون واقعا تنها نیاز ما برای رسیدن بخدا و تمام آرزوهامون خودخداست. بله استاد عزیز من از بی خدایی رنج میبردم منظورم اینه که قبولش داشتم میدونستم که هست ولی اشتباهی شناخته بودمش و واسه همین زندگیم رنج و درد بود

    وااای چه نظرات قشنگی وااای استادجونم راسته که به تعداد انسانهای روی زمین راه هست واسه رسیدن بخدا و واقعا که هر کدوم از نظرات دوستان راهی و راههایی واسه رسیدن بخدا نشونم میده. کاش میشد مدت مسابقه رو طولانیتر میکردید تا بتونم تک تک نظرات رو بخونم و بتونم راههای بیشتری رو کشف کنم. استاد جونم الان که دارم اینو مینویسم پرم از خدا اینقدر پرم که لبریز شدم خیلی حس قشنگیه تموم درونم اشک شده اشک شادی که نمیدونه چجوری بباره

    استاد جونم مرسی که خدارو نشونم دادی مرسی که بهم گفتی به اندازه ای که باورش کنی خودشو نشونت میده

    الان فهمیدم که خدا به شکلی بهم نشون داده میشه که خودم هستم. اگه مهربون باشم به شکل مهربونیهای فراوان خودشو میاره توی زندگیم. اگه مغرور و بدخواه باشم یه عالمه غرور و تکبر و بدخواهی میبینم

    خدا به هر شکلی که من درمیام خودشو نشون میده وحالا میفهمم که چرا شما اینقدر تاکید میکنید که عمل مهمتر از دونستن هست که چرا عالم بی عمل مثل زنبور بی عسل هست.

    استاد عزیزم میخوام به خودم دراین لحظه قول بدم که بهترین باورهامو توی زندگیم به عمل دربیارم تا خداهم به بهترین شکلش برام نمایان بشه

    استاد عزیزم وجودم سراسر از سپاسگزاری به شماست و براتون آرزوی سلامتی و سعادت ابدی رو میخوام بازم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    سلام خدمت همه دوستای خوبم

    امروز که داشتم نظرات دوستان رو در مورد باور به خداوند میخوندم یه حس عجیبی پیدا کردم و این تداخل رو بین این مسابقه و کارکرد همزمان قسمت نهم و دهم محصول دستیابی به آرزوها رو یه موهبت از طرف خدا دیدم چون واقعا دیدم نسبت بخدا خییییلی اشتباه بود و این چندروز با کارکرد همزمان این دوقسمت که کلا درمورد خداوند بود و خوندن نظرات دوستانم در مورد مسابقه اخیر خیلی چیزا دستگیرم شد.

    امروز همینجور که توی آسمونا بودم و لذت میبردم یه دفعه شیطون اومد سراغم و شروع کرد به نجوا کردن که اگه تمام این حرفا دروغ باشه چی؟ اگه این راهی که افتادی توش ختم به جهنم شه چی؟خیلی زود با توجه به آموزه های استاد فهمیدم که این نجواها از طرف شیطونه چون ترس و ناامیدی رو توی دلم آورد واس همین خیلی زود اعراض کردم و ازش روگردوندم و یاد سخن خدا افتادم که در قرآن به شیطون گفته تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری مگر اینکه خودشون بخوان زیر سلطه تو دربیان واس همین خیلی زود بخودم اومدم. میدونید چی به شیطون گفتم؟گفتم که اینقدر حالم این چندوقت خوبه و اینقدر امید ازین طرف و اونطرف بهم تزریق شده که حتی اگه همه این حرفا دروغ باشه و حتی اگه مسیرم به جهنم ختم بشه بازم این مسیرو دوس دارم و بهش ادامه میدم چون این اولین باریه که با اختیار تمام در یه راهی قرار گرفتم که سراسر امید و عشق و آگاهیه.امید و عشق به خدایی عاشق که من هر راهی رو که دوس دارم انتخابش میکنم و اون کمکم میکنه تا در راهم حرکت کنم مثل عاشقی که با تمام وجود و توانش خواستهای معشوقش رو برآورده میکنه حتی اگه به ضررش باشه بدون اینکه قضاوت یا تنبیهش کنه.به شیطون گفتم من ترجیح میدم توی این مسیر انتخابی خودم باشم چون مسیر دنیام رو پر از بهشت کرده چون دراین راه چشم امیدم بخدای احد و واحد و عاشقه که هیچگونه درش مجازات و تنبیه و جهنمی نیست. حالا دیگه حتی اگه اشتباهم کنم دیگه نمیترسم و خجالت نمیکشم چون میدونم که اگرم خسارتی ببینم خودم باعثشم نه خدایی که یه عمر ازش وحشت داشتم حالا دیگه یجورایی با اشتباهاتمم حال میکنم چون میدونم که میتونم یه راه بهتر رو انتخاب کنم چون راههای رسیدن بخدا مثل خودش نامحدودن و من میتونم به دلخواه خودم راههای جدید و جدیدتری رو انتخاب کنم. الان دیگه زندگی برام درد بی پایان نیست بلکه برام حکم یه بازی کامپیوتری رو داره که هزاران راه واس پیروز شدن داره، راهی که خودم انتخابش میکنم و چقدر این قدرت انتخاب حس خوبیه واسم. من ایمان دارم که در مسیر بهشت قرار دارم چون حسی فوق العاده رو دارم تجربه میکنم مسیری که خدا همراهه منه نه قاضی و حکمران من و من این باخدابودن رو با تمامی بهشتهای وعده داده شده ای که سراسر رنج و درد و ترس هست رو عوض نمیکنم

    خداجونم عاشششششقتم و سپاسگزارم بابت راهنمایی معنوی همچون استاد در مسیرم

    باآرزوی شادی سلامتی ثروت و سعادت بی پایان برای همه مردم در جستجوی خدای واقعی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    بهترین باور در مورد خداوند

    با سلام خدمت همه دوستان پرانرژی

    احساس میکنم در مدار درست قرار گرفتم چون دقیقا دارم قسمت نهم و دهم محصول دستیابی به رویاها رو کار میکنم که هر دو قسمتش درمورد خداست و بنابرتوصیه استاد شاید سی بار گوشش کردم. امروز حس کردم فهمیدم اشکال کارم این چندساله چی بوده یعنی یجورایی مچ خودمو گرفتم که چرا نمیتونم به آرزوهام برسم. بقول استاد باور اشتباهم در مورد خداوند هست که اجازه نمیده پیشرفت کنم.در مورد شخص من بدترین باوری که داشتم این بود که خدارو یک قاضی خیلی عادل و قدرتمند میدیدم که پشت میز محاکمه نشسته و تمام خوب وبدم رو زیر نظر داره. حالا تازمانیکه کار خوب میکردم حس خوبی داشتم و بخصوص اگه نتیجه خوبی توی زندگیم میومد خیلی خوشحال میشدم اما وای به روزی که کار اشتباهی میکردم چنان ترس و عذاب وجدانی میومد سراغم که نگو و نپرس، چنان به غلط کردن میفتادم که حالا خنده م میگیره و طبق قانونم حال بد و عواقب بد رو تجربه میکردم و میگفتم چوب خدا صدا نداره و تا مدتها هم خودمو لایق نزدیکی بخدا نمیدونستم چون فکر میکردم خدا هنوز از دستم ناراحته وباید طلب آمرزش کنم به درگاهش تا پذیرفته بشم.حالا که این دو تا فایلو گوش دادم اصلا نمیتونم حالمو توصیف کنم. یبار عصبانی میشم از دست خودم یبار دلم به حال خودم میسوزه یبار احساس خلا میکنم خلاصه موندم که این چه باوری بوده که منو اینقدر ترسونده بود. چرا من خدارو به شکل یک قاضی میدیدم؟واقعا چرا باید خدارو اینقدر بیکار ببینم که دایم درحال قضاوت کردن من باشه؟چون اونو شبیه انسان ولی خیلی بزرگتر و قدرتمندتر میدیدم واس همین ازش هراس داشتم.

    حالا فهمیدم خدا انرژیه،خدا نور آسمانها و زمینه که براساس عمل من عکس العمل نشون میده همین.فهمیدم خدا دفترچه بدست اون بالا ننشسته تا اعمال منو بنویسه و سرفرصت پدر منو دربیاره بلکه خدا انرژی کل هست که تمام این دنیارو خلق کرده و همه جا هست در همه چی هست هرجا که میبینم وهرجاکه نمیبینم خداهست خدابامنه خدا در منه خدا عشق مطلقه که قبل از خلق کردن من تمامی این دنیا رو آفریده و در اختیار من قرار داده تا ازش لذت ببرم و بتونم بزرگترش کنم. یجورایی دیگه خودمو ارزشمند میدونم که اینقدر واس خدا مهمم. حس لیاقت و ارزشمندی درمن با این دیدگاه زیاد شد.من اشرف مخلوقاتم که خدا با خلق من بخودش آفرین گفته چون تنها موجودی هستم که میتونم مثل خودش خلق بکنم.تنها موجودی هستم که اختیار زندگیم دست خودمه. راستش قبلا که این دیدگاهو نداشتم همش حس یه مترسک رو داشتم که یکی ازون بالا نخهای دست و پاش رو بالا پایین میکنه و به حرکتش درمیاره و همیشه حالت خفگی داشتم چون وقتی خودمو باافراد موفق مقایسه میکردم میگفتم چرا خدا اونارو خوشبختره من آفریده؟ شاید به زبون میگفتم خدایا شکرت ولی ته دلم خیلی از خدا ناراحت بودم و چیزش میگفتم.وقتی فهمیدم باعث همه روند زندگیم خودم بودم خیلی خوشحال شدم. درسته که خیلی اشتباه کرده بودم ولی حداقل فهمیدم خدادرحقم ظلم نکرده واین باعث شد که عشق خدارو درک کنم و با بیاد آوردن زندگیم دقیقا نقش خودم رو یکی یکی کشف کردم و چقدر احساس قدرت کردم وقتی فهمیدم خودمم مثل خدا میتونم خالق زندگیم باشم وای خیلی قشنگه، درسته بعضی جاها اشتباهی خلق کرده بودم ولی بازم حس قدرت دارم.خدای به این بزرگی که از کوچکترین ذره تا بزرگترین و پیچیده ترین چیزها رو آفریده به منم این قدرت رو داده تا هر آنچیزی رو که میخوام خلق کنم و برای خدا کار کوچیک و کار بزرگ نداره چون انرژی رو به هر شکلی که متصور شی همون میشه و کار خیلی سختی نیست.نکته مهم وجالب دیگه برای من این بود که فهمیدم این انرژی یا همون خدا در خدمت منه،وااای اگه قبلا این فکرو میکردم خودم رو کافر میدونستم چون همش فکر میکردم این منم که به دستور خدا به دنیا اومدم تا به خدا و بندگانش خدمت کنم چقدر حس اسارت داشتم وقتی یه همچین باوری داشتم فکر میکردم من هیچوقت نمیتونم واس دل خودم زندگی کنم و همش باید به فکر این باشم که چکارکنم که خدا ازم راضی باشه حالا که فکر میکنم اصلا حالم خوب نبود نسبت به این موضوع ولی حالا این انرژی و این دنیارو درخدمت خودم میبینم که مثل غول چراغ جادو تا احضارش میکنم میگه بله قربان در خدمتم، درسته خیلی خیلی بزرگتر و قدرتمندتر از منه ولی از کمک کردن بمن لذت میبره چون خودش گفته که تو دستان من در زمینی و من از طریق تو دنیارو گسترش میدم، چون من مخلوقشم و عاشقه اینه که به بزرگتر شدن مخلوقش کمک کنه.این انرژی، این خدا،این نیروی برتر دارای احساس نیست که به احساسات من واکنش نشون بده بلکه انرژیی هست که درقبال عمل من عکس العمل نشون میده اگه عملم خوب باشه بهشت رو تجربه میگنم واگر عمل وحسم بد باشه جهنم رو. فقط خوشحالم که خودم باعث همه خوبیها و سختیهای زندگیم بودم چون از یک اسارت بزرگ رها شدم، اسارت رنجش و کینه و نفرت نسبت بخدا، جامعه،پدرمادر.همه اینها زنجیرهای اسارتی بودن که نمیزاشتن من حرکت کنم و خفه م میکردن.خداروشکر که فهمیدم خودم باعث خلق زندگی خودم بودم و درسته که قبلا ناآگاهانه بوده ولی بازم این دیدگاه رهام کرد از بند خیلی چیزها.بعضی وقتها که شیطون میاد سراغم و میگه اگه همه این حرفها دروغ باشه چی؟بهش میگم فعلا ترجیح میدم توی همین بهشتی که ساختم زندگی کنم حتی اگه دروغین باشه تا توی جهنمی که باورهای غلط برام درست کرده بودن و واقعا جهنم سوزانی بود.من ترجیح میدم خدارو غول چراغ جادو صدا کنم و اونم با عشق بهم بگه بله درخدمتم تا خدای قضاوت کننده با دفترچه ای مملو از بایدها و نبایدهای من.

    من ترجیح میدم زندگیم رو خودم خلق کنم حتی اگه خیلی اشتباه توش هست تا اینکه مثل مترسک بجلو رونده بشم.من ترجیح میدم خدارو انرژی مطلق بنامم تا دیگه ازش نترسم چون انرژی که ترس نداره،انرژی چیزیه که ازش استفاده میکنم،تبدیلش میکنم به هرآنچه میخوام و ازش لذت میبرم. خدای عزیزم ای انرژی مطلق و بی انتها دوستت دارم و بخاطر وجود استاد عزیزم در زندگیم بارها وبارها سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  4. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    سلام دوست عزیز

    منم این برنامه رو دنبال کردم و هرچی بیشتر درباره ش فکر میکنم میبینم که کلا روح انسان خداجو هست و نه فقط من بلکه تمامی انسانها از ابتدای خلقت دنبال خالق خودشون بودن و این سیر تکاملیه جستجوی خداوند امروزه مارو به این شناخت رسونده که بدون ترس و واهمه فریاد بزنیم که خدا انرژی مطلق هست و در هرآنچه که میبینیم و نمیبینم هست و مطلب دیگه که پی بردم بهش اینه که همونجور که خدا بینهایته راههای رسیدن و پرستیدنش هم بینهایته و من برای تمامی راههای رسیدن بهش ارزش قایلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    سلام وخیلی عالیه نظرتون و ممنونم ازشما

    بقول شما شاید شما یا من یا خیلی از،دوستان هنوز به نتیجه های ملموس نرسیده باشیم ولی من خودم فکر میکنم با کارکرد راهنمای عملیه دستیابی به آرزوها مدارم عوض شده البته منظورم عوض شدن خوبه چون یجورایی حس میکنم به این انرژیه نزدیک شدم، توجهم بهش جلب شده، هرجا هستم هرکاری که میکنم حتی توی خوابم حواسم بهشه و این یعنی نشون میده که قانون جواب داده و اون انرژیه هم بمن نزدیک شده و این یعنی حس خوب و عالیه دایمی، تحت هر شرایطی، یعنی خدام توجهش بمن جلب شده و این یعنی بهشت و بقول استاد بهشت یعنی حال خوب و حال خوب و عالی چیزیه که مخصوص خودمه و خودم حسش میکنم حتی اگه اطرافم جهنمیان باشن و من واقعا خوشحالم که این حس عالی رو دارم، حس وسط بهشت بودن وقتی همسرم بیکاره،وسط بهشت بودن وقتی همسرم باهام بداخلاقی میکنه،وسط بهشت بودن وقتی کرایه خونه و قسطام عقب افتاده، وسط بهشت بودن وقتی همه ترکم کردن، من اینقدر باخدا تنها بودن رو لذیذ تجربه کردم که همش احساس حرارت بیوصفی رو دارم و این برام نشوندهنده اینه که من انسان قبلا نیستم و دارم یه مدار جدید رو تجربه میکنم و ایمان دارم که اگه به مسیرم ادامه بدم و خسته نشم نتایج ملموس مادی و معنوی بسیار زیادی رو بچشم خواهم دید به امیدروزی که بیام و ازین نتایجی که خودم و خدام باهم درستش کردیم صحبت کنم

    بازم از دیدگاه کاملتون سپاسگزارم و براتون سعادت و ثروت میطلبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    خیلی عالی بود

    حالا میفهمم چرا وقتی به حضرت محمد پیشنهاد ثروتی عظیم رو دادند تا دست از رسالتش برداره اون گفت اگه خورشید رو در دست راست و ماه رو در دست چپم قرار بدید دست از رسالتم برنمیدارم حالا میفهمم که پای عشق بخدا وسط بوده حضرت محمد عشق رو تجربه کرده بوده که حتی مرگ هم جلودارش نبود و عشق بخدا بزرگترین محرک برای جلو رفتنه

    خداجونم من حالا فهمیدم به چکاری عشق میورزم چه چیزی رو دوست دارم.خداجونم من عاشق شناختن بیشتر و بهتر توهستم. خدایا چون براستی تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میخواهم پس راه درست شناختن خودت رو نشونم بده چون با تمام وجودم خواسته قلبیم هستش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    خیلی عالی بود دوست عزیز

    همیشه به این فکر میکردم که چرا خدا گفته من شرک رو بخودم هرگز نمیبخشم. حالا باتوجه به اینکه فهمیدم شرک یعنی مدار نادرست و مدار نادرست هم یعنی تجربه جهنم، به یه نتایجی رسیدم. دوستان با توجه به اینکه خدا انسان رو از خودش آفریده و از قدرت خودش به اون بخشیده و به همه موجودات دستور داده که بهش سجده کنن و اینقدر در طول زمان پیامبران مختلف فرستاده تا راه درست رو نشون بدن، این نشوندهنده عشق واقعی خالق به مخلوقشه و میخواد به انسان بگه که فقط دنبال مخلوق خودت باش چون پیدا کردن مخلوق یعنی دستیابی به بهشت، بنطر من خدا نهایت عشقش رو به انسان توی این جمله نشون داده وقتی گفته من شرک بخودم رو هرگز نمیبخشم چون دلش نمیخواد اشرف مخلوقاتش جهنمی بشه چون میدونه که تنها راه بهشتی شدن انسان تنها متوسل شدن به خودشه چون دلش نمیخواد بنده هاش راه اشتباه برن و زجر بیهوده بکشن وقتی میتونن هر لحظه از زندگیشون بهشتی باشن

    خداجونم قربونت برم که حتی وقتی بنده هات رو،تهدیدم میکنی عشق مطلق رو نثار بنده هات میکنی

    خداجونم دستمون رو بگیر و وارد راه بهشتیان و یکتاپرستان کن آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    آناهید شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    سلام دوست عزیز و سپاسگزارم از در میون گذاشتن دیدگاه گذشته تون درمورد خدای مغرور و خودخواه چون منم این دیدگاه رو داشتم

    یاد حرف استاد عزیزم افتادم که توی مبحث خدا در راهنمای عملی دستیابی به آرزوها خدارو به انرژیی تشبیه کردن که هر شکلی که بهش میدیم به همون شکل در میاد مثلا اگه لیوان فرضش کنیم، لیوان و اگه کاسه همون کاسه میشه

    با توجه به دیدگاه شما همین حالا فکر کردم عجیب نبوده که چرا قبلا خدارو مغرور و خودخواه میدیدم؟خوب واضحه که خودم خودخواه و مغرور بودم و بالطبع این انرژی هم به شکل خدای مغرور و خودخواه خودشو بهم معرفی میکرده؟ هیچ فکر کردید چرا الان خدارو مهربان و لطیف و بخشنده میبینیم؟درسته چون خودمون در مسیری قرار گرفتیم که لطیف شدیم مهربون شدیم و بخشنده. پس این نشون میده که تونستیم یه فرم خوشگل به این انرژیه بدیم واین واقعا جای شکرگذاری و تحسین داره

    از شما ممنونم که این نکته رو به یاد من آوردید شاد و سربلند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: