باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 1

(((God is my lord )))

سلام به خانواده صمیمی گروه عباس منش و همچنین استاد عزیز امیدوارم حال همگی عالی باشه .

بریم سراغ سوالی که استاد عزیز مطرح کردن ، که در مورد بهترین باور در مورد خداوند چه باوری است ؟

قبل از اینکه پاسخ بدم به سوال استاد ، میخوام آنچه گذشتی از باوری که از زمان کودکی خانواده ، جامعه ، فرهنگ و … از خداوند برای من ساختن رو برای شما دوستان بازگو کنم :

یادمه خانواده و جامعه از کودکی منو از خداوند ترسونده بودن ، مثلا اگه یخورده نمازمو با تاخیر میخوندم خانواده میگفتند چرا با تاخیر خوندی ، مگه نمیدونی اگه نمازتو با تاخیر بخونی یا قضاء بشه اون دنیا عذابت میدن و خدا تورو به جهنم میبره ! .

خوب منم در کودکی به دلیل اینکه این صحبتها هزاران بار تکرار شده بود ، تبدیل به یک باور ریشه ای در ذهنم شده بود .

و از اون موقع بود که تا یخورده نمازم با تاخیر میخوندم و یا قضاء میشد تمام وجودمو پر از استرس و ترس از گناه میشد و همیشه با خودم میگفتم نکنه خدا منو در اون دنیا به جهنم ببره و کلی فکر ترس آلود دیگه .

خلاصه از اون موقع بود که دیگه نمازمو با ترس و احساس گناه نسبت به خدا میخوندم ، و جالبه واستون بگم بجای اینکه بعد نماز احساس آرامش به من دست بده سرتا پام پر از استرس و ترس از گناه که آیا خدا منو بخشیده و کلی دیالوگ دیگه که من قبل و بعد از نماز با خودم تکرار میکردم .

من حتی آون موقع قرآن و کلی دعای مختلف دیگه هم میخوندم اما همه اعمالی که انجام میدادم .

اما تمام اعمالی که انجام میدادم ، واسه این بود که یک موقع خدا منو عذاب نده یا منو به جهنم نبره و همه اون اعمال با احساس گناه و ترس انجام میشد .

خوب مسلما کار یا عملی که با احساس بد و ترس صورت بگیره نتیجه اون در آینده چندان خوشایند نیست .

حالا بزارید یخورده از اوضاع سلامتی خودم در اون زمان واستون تعریف کنم : خوب همونطور که گفتم اعمالی که انجام میدادم از نماز خوندن تا قرآن و غیره همشون با احساس بد و ترس نسبت به خداوند بود بخاطر باوری که خانواده و جامعه و … در ذهنم ساخته بودند ، نتیجه اون احساس ترس و گناه ها رو سلامتی من به این صورت ظاهر میشد که همیشه بیمار میشدم ، از سرماخوردگی گرفته تا کلی بیماری دیگه که توشون سرماخوردگی دیگه طبیعی شده بود و هفتگی شده بود و هر هفته سرماخورده میشدم و سرو کارم همیشه با پزشک و دارو و … بود .

از لحاظ روحی هم اوضاعی بدی داشتم همیشه زود عصبی میشدم ، و تو خونه همیشه باعث ناراحتی خودم و دیگران میشدم . و حتی رو درس هام هم تاثیرش رو گذاشته بود و اوضاع درسهام هم زیاد خوب نبود .

خوب بیشتر از این سرتون رو به درد نمیارم خلاصه این صحبتها و تعریفم من از گذشته خودم این بود که ، این باور های اشتباه و احساس ترس و گناه همیشگی نسبت به خدا رو تمام زندگی من تاثیرشو گذاشته بود ، و زندگیم در زمان کودکی به یک کابوس ترسناک همراه گناه و ترس نسبت به خدا تبدیل شده بود .

خوب بریم سراغ پاسخ و تحلیل سوال استاد :

خوب گوشه ای از دوران کودکی مو واستون تعریف کردم ، در مورد اینکه باور اشتباهی که خواسته یا ناخواسته خانواده و جامعه و … در ذهن من ساخته بودن .

خوب بعد از گذشت دوران کودکی و بعد از اتفاقات مختلفی که واسم افتاد که در حوصله این نظر نمیگنجه که تعریف کنم یا شایدم بعدها تو مسابقات دیگه تعریف کردم ، من کم کم با قوانین کیهانی آشنا شدم و اگه بخوام ساده تر بگم با خدای واقعی آشنا شدم و از اون موقع بود که کم کم تغییرات در زندگی من شروع به اتفاق افتادن و آشکار شدن شد .

اگه بخوام برخی از تغییرات رخ داده در زندگیمو واستون تعریف کنم میتونم در مورد سلامتی توضیح بدم که از همه چیز مهمتره ، اینه که الان حدود 2 سال که حتی رنگ قرص یا دارو رو ندیدم و حتی سرماخورده هم نشدم و یک جورایی ضد ضربه شدم در برابر بیماریها .

یکی دیگه از تغییرات دیگه بهبود 90 درصد اوضاع روحیم هست که الان حدود یک سال که به ندرت عصبی میشم که اون یخورده هم دلیلش اینه که نمیشه 100 درصد ورودی ذهنمون رو کنترل کنیم .

و همچنین بعد گذشت زمان کودکی و آشنا شدن با خدای واقعی و قوانینش ، عبادت هام معنا پیدا کردند از نماز خواندنم گرفته تا قرآن خواندن و … .

الان وقتی نماز میخونم احساس خوب دارم و بعد هر عبادتی وجودم سرشار از انرژی الهی میشه که قابل وصف با کلمات نیست .

خوب باقی موارد رو در مسابقات دیگه واستون تعریف میکنم .

خوب به نظر شما دلیل این تغییرات از سلامتی گرفته و اوضاع روحی بهتر چی میتونه باشه ؟

آره درست حدس زدین ، فقط و فقط شناخت خدای واقعی و شناخت قوانینش و تغییر باورهام به مرور دلیل این تغییرات بود .

دوستان بریم سراغ پاسخ به سوال استاد :

دوستان تجربه واقعی خودمو میخوام واستون با تمام احساسم بگم و اون اینکه بهترین باور در مورد خداوند ، از نظر من یک چیزی فراتر از یک باور است باید یک چیزی فراتر از یک باور رو در ذهن و وجودمون ساخت و اون باور این است که تمام این هستی از انرژی تشکیل شده که منبع اصلی اون الله است شاید باورتون نشه وقتی کلمه خدا یا الله را تایپ میکنم بدنم عکس العملی خاصی نشون میده و یک انرژی خاصی در اون لحضه در بدنم جریان پیدا میکنه و حتی موهای رو دستم سیخ میشه .

داشتم میگفتم که منبع اصلی این انرژی الله است ، لطفا این قسمت رو با دقت و تمرکز بیشتری بخونید چون نکته کلیدی ، مهم و خیلی ساده ای رو میخوام واستون بگم :

وقتی شما این باور قوی و از نظر من واقعا فراتر از یک باور است را در خود ایجاد کنید دیگه تو هیچ زمینه از زندگی مشکلی پیدا نخواهید کرد و اون این است که ، وقتی باور کنید که این دنیا سراسرش از انرژی است و منبع اون الله است ، و این باور رو در ذهن خود ایجاد کنید که دیگه نباید به خدا به دید یک انسان نگاه کنید و اینکه خدا احساسات ندارد شاید به جرات بگم تمام مشکلات انسان ها حل میشه .

بعد ساخت این باور دیگه بخاطر رسیدن به خواسته هاتون یا اینکه اگه اشتباه یا گناهی انجام دادین ، یاد میگیرید دیگه مثل گذشته نباید در درگاه خدا گریه و زاری و گله و شکایت کنید ، که مثلا خدا دلش واسمون بسوزه و اون خواسته مون رو واسمون برآورده کنه یا ما رو بخاطر گناه انجام داده ببخشه .

وقتی به مرحله ای برسید که خدای واقعی رو بشناسید و متوجه بشید خدا انسان نیست و احساسات ندارد و بجای اینها قوانین ثابت و بدون تغییر دارد ، دیگه تو هر لحظه و هر شرایطی از زندگیت اشتباه یا گناهی انجام بدی میدونی دلیلش اعمال خودت بوده .

یا اگه تو زندگی مشکلی واست رخ بده ، دیگه اون لحظه متوجه میشی که اون مشکل یا اتفاق رو خودت در زندگی خودت خلق کردی و باعثش خدا یا عوامل بیرونی دیگه ای نبوده .

متوجه میشی که تو به عنوان قائم مقام خدا به عنوان اشرف مخلوقات بر روی زمین ، خداوند این قدرت و اختیار رو بهت داده که خالق زندگی خودت باشی و هر آنچه را که بخوای رو واسه خودت خلق کنی چه چیز های مثبت و چه چیز های منفی .

وقتی این باور رو نسبت به خدا در ذهن و وجودت بسازی که این دنیا سرتاسرش از انرژی ساخته شده و منبع اون الله است دیگه حتی فکر کار اشتباه یا گناه به ذهنت وارد نمیشه یا حداقل به ندرت این اتفاق میفته ، وقتی این باور که همونطور در اول صحبتهام گفتم ، فراتر از یک باور هست رو انسان بتونه در وجودش کم کم شکل بده و بسازه دیگه وسوسه های شیطان و گناه و غیره واسش جک میشه ، چون کم کم به این نتیجه میرسه که اگه تو هر مکانی و هر شرایطی هم که باشه این انرژی که منبع آن خدا هست وجود دارد و نظاره گر انسان است ، به این نتیجه میرسه که سعی کند همیشه ورودی های خوب رو به ذهنش وارد کنه تا اون ورودی ها باعث بشه خروجی خوبی که اعمال و عملکرد ما هست رو در این دنیا خلق کند و باعث پیشرفت و موفقیت خودمون و پیشرفت این دنیا و انسان های دیگه شود .

خوب یک نتیجه گیری از پاسخ سوالی که به کمک الله به سوال استاد دادم رو با هم بررسی کنیم :

بهترین باوری که میشه در مورد خدا داشت و اونو ساخت در ذهنمون که از نظر من فراتر از یک باور است این است که باور کنیم که این دنیا سرتاسرش از انرژی ساخته شده و منبع اون الله است.

و حالا باید باور دیگه ای رو بسازیم ، که این انرژی در سرتاسر این هستی جاری حتی در ذهن شما که مخفی ترین نقطه در این هستی است .

وقتی این باور ساخته بشه دیگه کمتر اشتباه میکنید کمتر گناه میکنید و غیره .

خوب وقتی این باور در ذهن انسان شکل بگیره باقی چیز های دیگه از خواسته مالی و غیر مالی تا خواسته های معنوی و غیر معنوی فقط با قوی کردن ایمان بی قید شرط به خدا و تشکیل باور اون خواسته شما ، این خیلی مهم و کلیدی مجدد تکرار میکنم تشکیل باور اون خواسته حالا میخواد مالی باشه یا غیر مالی مثل سلامتی و … رو میتونید با شکل دادن به این انرژی که تبدیل میشه به اون خواسته شما در این دنیا ، خلقش کنید سرعت شکل گرفتن این انرژی به خواسته هاتون ، بستگی داره به سطح ایمان بی قید و شرط شما به خدا ، و سطح باور شما در مورد اون خواستتون که چقدر خودتون خواستتون رو باور دارید و خودتون رو لایق اون خواسته میدونید .

مهم

نکته طلایی زندگی من در مورد حس کردن بیشتر خدا در وجودم و زندگی خودم ، شکرگزاری هست که خودش یک نمونه دیگه از ساختن باور خوب دیگه ای در مورد خداوند است .

شاید باورتون نشه شکرگزاری معجزه میکنه شکرگزاری نزدیکترین پیام انسان به خداست منظورم از پیام همون فرکانس یا ارتعاش انسان است .

بخش و هسته اصلی راز سلامتی من و بیمار نشدن من در طول این 2 سال شکرگزاری است .

حتی بهترین راه برای تمرکز بر روی نکات مثبت زندگی است که باعث میشه کمتر به ناخواسته فکر کنید .

بهتون پیشنهاد میکنم حتما کتاب شکرگزاری خانم راندا برن مطالعه کنید باور کنید الان که دارم این صحبت واسه شما دوستان در مورد شکرگزاری میکنم حس و انرژی فوق العاده دارم دوست دارم فریاد بکشم ، چون این کتابو من مطالعه کردم و به تمرین هاش عمل کردم و تعهد دادم به خودم تا ابد انجام بدم ، شاید باورتون نشه من تو روز دوم نتایج تمرین کتاب شکرگزاری خانم راندا برن رو در زندگی مشاهده کردم ، و از قدرت بی نهایت پروردگارم در حیرت موندم و فقط اون لحظه رو شکرگزاری کردم بخاطر این همه مهربانی و بزرگی خداوند .

خوب در انتهای صحبتهام مثل همیشه مجدد جمله کلیدی و همیشگی خودمو تکرار میکنم :

مهم

ذهن انسان همانند یک پروژکتور است که فیلم های که از این پروژکتور روی پرده زندگی شما پخش میشه و شما اون فیلم ها رو با ورودی های چشمهایتون مشاهده میکند ، رو شما انتخاب میکنید هر لحظه چه فیلمی با چه موضوعی بر روی پرده زندگی خودتون پخش شه . پس سعی کنی فیلم های انتخاب کنید که موضوع اون موفقیت ، سلامتی ، ایمان ، ثروت ، فروانی و شادی و لذت باشه .

اگه میخواین در هر زمینه ای به آزادی و استقلال برسید باید کارگردان و نویسنده تمام فیلم هاتون خودتون باشید نه کسی دیگه بیرون از شما .

کلام آخر:

هر آنچه که بتوان با ذهن تصور کرد میتوان آن را خلق کرد .

امیدوارم همیشه و در هر لحظه بتونیم بهترین باورها رو در رابطه با خداوند در ذهنمون بسازیم و هر چه این باورها قوی تر و با احساس بهتری باشه سریعتر به خواسته هامون میرسیم و در نهایت به عرش خدا نزدیک میشم یا همون کمال .

موفق ، شاد ، سلامت و ثروتمند باشید .

خدانگهدار

سلام دوست عزیز بسیار زیبا و عالی بود .

موفق باشی

سلام دوست عزیز بسیار زیبا و عالی بود .

موفق باشی

سلام دوست عزیز بسیار زیبا و عالی بود .

موفق باشی

سلام دوست عزیز بسیار زیبا و عالی بود .

نکات جالب اشاره کردی استفاده کردم

موفق باشی